مقاله پژوهشی
احمد فتاحی اردکانی؛ احمد سلطانی ذوقی؛ افسانه سراج الدین
چکیده
سابقه و هدف:با افزایش آلودگیها و بحرانهای محیط زیستی، دولتها بر آن شدهاند مجموعهای از سیاستها و مقررات محیط زیستی را با هدف بهبود کیفیت محیط زیست اعمال کنند. اثربخشی مقررات محیط زیستی مسئلهای است که از سوی بسیاری از سیاستگذاران و دولتها نادیده گرفته میشود. هدف این مطالعه پاسخ به این سؤال است که چه میزان تغییر ...
بیشتر
سابقه و هدف:با افزایش آلودگیها و بحرانهای محیط زیستی، دولتها بر آن شدهاند مجموعهای از سیاستها و مقررات محیط زیستی را با هدف بهبود کیفیت محیط زیست اعمال کنند. اثربخشی مقررات محیط زیستی مسئلهای است که از سوی بسیاری از سیاستگذاران و دولتها نادیده گرفته میشود. هدف این مطالعه پاسخ به این سؤال است که چه میزان تغییر در سیاستها و قوانین محیط زیستی میتواند روی کنترل آلودگیها مؤثر باشد و از طرف دیگر آیا قوانین کنترل سرمایه گذاری مستقیم خارجی میتواند روی کاهش انتشار آلایندههای محیط زیستی مؤثر باشد یا خیر؟مواد و روشها:این مطالعه به بررسی اثرات مقررات محیط زیستی بر عملکرد آن میپردازد. دادههای مورد استفاده در این مطالعه از نوع ترکیبی و برای 18 کشور (منطقه منا) در دوره 1990 - 2017 میباشد. در این مطالعه از سه سنجه میزان پسابها، انتشارات و انتشار سایرگازهای گلخانهای برای تعیین کیفیت محیط زیست بهره برده شده است. روش مورد استفاده، روش GMM تفاضل مرتبهی اول است که میتواند با درونزایی نهفته دادهها مقابله نماید و امکان پویایی را برای تخمینها فراهم آورد. استفاده از آزمون سارگان در این مدل، آزمون تشخیص محدودیتها بود و فرض صفر آن بیش از حد مشخص بودن محدودیتها را در مدل GMM نمایش میدهد.نتایج و بحث:نتایج حاصل از مطالعه، در قالب سه مدل اساسی مورد بررسی و سنجش قرار میگیرد. مدل اول براساس چهار متغیر صنعتی شدن، سرمایه گذاری مستقیم خارجی، قوانین و مقررات محیط زیستی و قوانین و مقررات کنترل سرمایه گذاری مستقیم خارجی مورد بررسی قرار گرفت و در مدلهای 2 و 3 به ترتیب اثر متغیرهای جمعیت و تولید ناخالص داخلی و توان دوم تولید ناخالص داخلی آزمون اثر جمعیت و نظریه محیط زیستی کوزنتس بررسی قرار گرفت. اعمال قوانین و مقررات کنترل محیط زیستی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی بهخوبی میتوانند عامل کنترل انتشار آلایندههای هوا باشند. اثر قوانین محیط زیستی روی انتشار پسآبها مثبت بوده و سبب افزایش سطح انتشار این آلاینده میگردد. علامت ضریب اثر جمعیت در مورد سالهای مورد بررسی در این مطالعه دارای علامتهای مختلف به دست آمد، اثر شاخصهای محیط زیستی در مدل معنی دار بوده، اما اثر پسابهای صنعتی در میان آلاینده ها اثر محیط زیستی را با عدم اطمینان مواجه خواهد ساخت. سرمایه گذاری مستقیم خارجی عامل بسیار مهمی در انتشار آلایندهها پس از انتشار پسابها و انتشار سایر گازهای گلخانهای است. ضریب متغیر سرمایه گذاری مستقیم خارجی در هر سه مدل برای پسابها در سطح ۱ درصد معنیدار بوده و بهترتیب برابر 481/1، 371/1 و 036/2 در مدلهای 1 تا 3 است.نتیجه گیری: اثر منفی سرمایه گذاری مستقیم خارجی نشان میدهد که منطقهی منا میتواند محلی برای جانمایی صنایع آلوده کننده در جهان باشد. نبود قوانین و مقررات (مالیات سبز) در کنار سوبسیدهایی که حذف آن بهعنوان اثری از کنترل آلودگی در نظر گرفته میشود، این منطقه را به هدف انتقال صنایع آلاینده در برنامه ریزی کشورهای توسعه یافته تبدیل خواهد نمود. پیشنهادی اساسی در این زمینه، تشکیل سازمان حفاظت از محیط زیست منطقهای در کشورهای منطقه منا و اخذ مالیات بر سرمایه گذاری در سطح بالاتر است.
مقاله پژوهشی
مریم جاهد؛ سید عباس یزدانفر؛ سعید نوروزیان ملکی
چکیده
سابقه و هدف: رشد شهرنشینی به مرور موجب تبدیل زمین های سبز و زیر کشت به منطقه های مسکونی شده است؛ که این مسئله از جهت های مختلفی بر حوزه های محیط زیستی و غذایی اثرگذار است. تبدیل هرچه بیشتر زمین های قابل کشت به زمین های مسکونی افزون بر افت کیفیت های محیط زیستی، از امنیت غذایی نیز می کاهد. آلودگی هوا، مدیریت نکردن ...
بیشتر
سابقه و هدف: رشد شهرنشینی به مرور موجب تبدیل زمین های سبز و زیر کشت به منطقه های مسکونی شده است؛ که این مسئله از جهت های مختلفی بر حوزه های محیط زیستی و غذایی اثرگذار است. تبدیل هرچه بیشتر زمین های قابل کشت به زمین های مسکونی افزون بر افت کیفیت های محیط زیستی، از امنیت غذایی نیز می کاهد. آلودگی هوا، مدیریت نکردن پسماندها و در نتیجه آلودگی خاک و آب حاصل از این مسئله است. در این میان کشاورزی شهری به عنوان یکی از پاسخ های قابلبحث به این مسئله ها مطرح شده است. اگرچه پروژه های کشاورزی شهری می توانند در ابعاد مختلفی بر شهر تأثیر بگذارند، اما پروژه های کشاورزی شهری با موانعی مواجه هستند. هر چند در منابع، موانعی چون نبود چاره اندیشی برای حل مسئله مالکیت و تعیین حریم خصوصی و عمومی، آگاهی نداشتن از الزام های کالبدی بنا برای رشد گیاهان، نحوه تأمین منابع آبی و نیازهای گیاهان و نبود اطمینان از شرایط ایمن برای کاشت و نگهداری گیاهان عنوان شده است؛ در دسترس نبودن راهکارهای طراحی کالبدی برای کشاورزی شهری از موانع اصلی عدم گسترش کشاورزی شهری به شمار می رود. همچنین تاکنون مطالع های که در جهت شناخت و طبقهبندی این راهکارهای طراحی کالبد کشاورزی شهری باشد، صورت نگرفته است. در نتیجه این پژوهش در نظر دارد،جهت تسهیل اجرای کشاورزی شهری، با مرور اسناد مرتبط به راهکارهای طراحی کالبدی کشاورزی شهری دست یابد.مواد و روش ها: این پژوهش پس از بررسی شاخه های اصلی در زمینه کشاورزی شهری با روش مرور سیستماتیک1 به مطالعه و دسته بندی مقاله ها مرتبط پرداخته است. از رئوس مطالب روش پریزما2 برای مرور ادبیات موضوع کشاورزی شهری در حوزه کالبدی استفاده شده است. مقاله های موردنظر از شش پایگاه اطلاعاتی Web of Science، Springer، IEEE، JSTOR، Science Direct و Magiran استخراج شده اند. کلیدواژه "Urban Agriculture" به عنوان کلیدواژه اصلی و "Design Urban Agriculture" و "Planning Urban Agriculture" به عنوان کلیدواژه ثانویه، استفاده شدهاند. در گام اول 1259 مقاله به دست آمد، که با اعمال کلیدواژه های Design Urban Agriculture و Planning Urban Agriculture تعداد منابع به 140 عدد رسید. همچنین چکیده آنها مطالعه شد، که از این تعداد، تنها 30 منبع دارای راهکارهای طراحی کالبد کشاورزی شهری بودند. در مرحله بعدی با استفاده از پرسشنامه CASP به وسیله 5 تن از متخصصان رشته معماری و 5 تن از متخصصان رشته کشاورزی، به اعتبارسنجی پژوهش های باقیمانده پرداخته شد. از این میان منابعی وارد مرحله تجزیه و تحلیل داده ها شدند که امتیاز آنها در چک لیست CASP، هفت و یا بالاتر بوده اند. درنتیجه 18 منبع برای ارزیابی انتخاب شدند که از میان آنها، 10 عنوان به کشاورزی در فضای باز شهری، 7 عنوان به ارتباط کشاورزی و ساختمان و تأمین نیازهای کشاورزی شهری و 1 منبع به شرایط منابع طبیعی برای اجرای کشاورزی شهری پرداخته اند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد اطلاعات مرتبط با حوزه کالبد در بخشهای قانونی، فنی، کشاورزی و امنیت قابل دسته بندی هستند. در دسته قانونی، نحوه مشارکت در مشاعات و مالکیت زمین ها و وجود نداشتن قواعد جامع در این حوزه، از موانع اصلی برای اجرای کشاورزی شهری به شمار میرود. شکل بام، ارتفاع ساختمان و جداره های اطراف ساختمان برای نورگیری بهینه و سنجش نیروی باد، مساحت مطلوب برای کشاورزی در دسته فنی از مؤلفه های تعیین کننده در کشاورزی شهری هستند. در حوزه کشاورزی، میزان و نوع نیازهای گیاهان از جمله نور، آبیاری، خاک، مواد مغذی و غیره برای موفقیت کشاورزی شهری مورد توجه قرار گرفته است. تأمین امنیت بام از دیگر دغدغه های طراحان به شمار میرود که مانع رشد کشاورزی شهری می شود. در نظر گرفتن نحوه دسترسی به سایت، چگونگی تأمین امنیت و کنترل بر سایت برای جلوگیری از خرابکاری و دزدی از جمله مؤلفه های بازدارنده توسعه کشاورزی شهری محسوب می شود.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد، راهکارهای طراحی کالبد کشاورزی شهری در چهار مؤلفه قانونی، فنی، کشاورزی و امنیت تقسیم می شود. این مؤلفه ها میتواند به گسترش کشاورزی شهری منجر شود و پیامدهای آن مانند حفظ و افزایشِ تنوع محیط زیستی، کمک به اشتغال زایی و حل مشکل فقر، افزایش امنیت غذایی، مدیریت پسماندها و استفاده از آنها در چرخه مصرفِ کشاورزی شهری، افزایش تعاملات اجتماعی، کاهش آلودگی هوا و مانند آن در شهرها مشاهده شود.
مقاله پژوهشی
امین حیدرپور منفرد؛ محمد رضا پورمجیدیان؛ فرهاد رجالی؛ سید محمد حجتی؛ پروین رامک
چکیده
سابقه و هدف: شرایط نامساعد محیطی سبب ایجاد تنش در گیاهان و اختلال در رشد و نمو و بقای آنها میشود.امروزه کاربرد میکروارگانیسمهای خاکزی بویژه قارچها و باکتریهای محرک رشد که با انجام فرآیندهای مختلف زیستی در رشد گیاه و چرخه عناصر غذایی خاک دخالت دارند جهت کاهش آثار سوء تنشهای محیطی توصیه میگردد.مواد و روشها: بهمنظور ...
بیشتر
سابقه و هدف: شرایط نامساعد محیطی سبب ایجاد تنش در گیاهان و اختلال در رشد و نمو و بقای آنها میشود.امروزه کاربرد میکروارگانیسمهای خاکزی بویژه قارچها و باکتریهای محرک رشد که با انجام فرآیندهای مختلف زیستی در رشد گیاه و چرخه عناصر غذایی خاک دخالت دارند جهت کاهش آثار سوء تنشهای محیطی توصیه میگردد.مواد و روشها: بهمنظور بررسی اثر تنش خشکی و کاربرد نهادههای زیستی بر ویژگیهای رویشی گیاه داغداغان (رویش قطری و رویش ارتفاعی، طول ریشه، وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی و کلونیزاسیون نهال)، آزمایشی بهصورت فاکتوریل (فاکتورهای قارچ در دو سطح تلقیح قارچ میکوریز آربسکولار و شاهد بدون تلقیح، باکتری در چهار سطح تلقیح سودوموناس، آزسپیریلوم، ازتوباکتر و شاهد و تنش خشکی در سه سطح ظرفیت مزرعه (80، 60 و 40 درصد) در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی و در 4 تکرار در گلخانه اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان لرستان اجرا و از روش تجزیه واریانس فاکتوریل برای مقایسه ویژگیهای اندازهگیری شده و برای دستهبندی آنها از آزمون چندگانه دانکن در سطح 05/ 0 استفاده شد.نتایج و بحث: در این پژوهشنتایج تجزیه واریانس تلقیح سطحهای مختلف میکروارگانیسمها و تنش خشکی بر صفات رویشی نهالهای داغداغان در سطح پنج درصد با اختلاف معنیدار، بهبود مقادیر اندازهگیری شده و تأثیر فزاینده و مثبت برخی از تیمارها مشاهده شد، در میان صفات مورد آزمایش، نهالهای شاهد که معرف شرایط عادی جنگلها در عدم حضور میکروارگانیسمها است کمترین مقدار را از نظر آماری در مقایسات میانگین داشتند. بهترین عملکرد تیمارها در رویش قطری نهال داغداغان در سه سطح تنش خشکی با تلقیح سودوموناس - گلوموس موسه و ازتوباکتر - گلوموس موسه بویژه در تنش متوسط با مقادیر 0.54 و 0.52 میلیمتر بهدست آمد. همچنین بیشترین میزان رویش ارتفاعی در هر سه سطح تنش خشکی بویژه در تنش متوسط با تلقیح سودوموناس - گلوموس موسه و ازتوباکتر - گلوموس موسه به ترتیب با میانگین 21.55 و 20.55سانتیمتر و در سطح برگ برای تنش خشکی کم به همراه سودوموناس - گلوموس موسه و سپس ازتوباکتر - گلوموس موسه به ترتیب با میانگین 116و 114.75سانتیمتر مربع به دست آمد. بیشترین طول ریشه در تنش خشکی متوسط با تلقیح سودوموناس و ازتوباکتر، در وزن تر ریشه تحت تنش خشکی متوسط همراه با تلقیح ازتوباکتر و سودوموناس به ترتیب با میانگین 7916/16 و 7941/16 گرم حاصل شد. بیشترین وزن خشک ریشه در تنش خشکی زیاد برای تیمارهای ازتوباکتر و سودوموناس، برای وزن تر و خشک اندام هوایی در تنش خشکی متوسط با تلقیح سودوموناس - قارچ و ازتوباکتر - قارچ حاصل شد. بالاترین درصد کلونیزاسیون نیز در تنش خشکی کم با عملکرد بهتر سودوموناس - قارچ و ازتوباکتر - قارچ به ترتیب با میانگین 144.175 و 42.675 درصد مشاهده شد.نتیجه گیری: عاملهای میکروبی، قارچی و برهمکنش آنها، کلونیزاسیون ریشهها، ویژگیهای رشدی گیاه و جذب آب توسط گیاه را افزایش داده و در نتیجه سبب افزایش تحمل گیاه نسبت به شرایط تنش خشکی شده است.
مقاله پژوهشی
الهه واثقی؛ محمدرضا زارع مهرجردی؛ علیرضا نیکویی؛ حسین مهرابی بشر آبادی
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به کمبود منابع آب در بسیاری از منطقه های کشور، نیاز روزافزون بخشهای مختلف به آب، افزایش حجم فاضلابهای شهری، برنامهریزی جهت اسـتفاده از پساب تصفیهخانههای فاضلاب شهری بـا لحاظ کردن جنبههای محیط زیستی به عنوان راهکاری مناسب برای جبران بخشی از این کمبودها و همچنین کـاهش آلـودگیهـا مورد توجه میباشد. ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به کمبود منابع آب در بسیاری از منطقه های کشور، نیاز روزافزون بخشهای مختلف به آب، افزایش حجم فاضلابهای شهری، برنامهریزی جهت اسـتفاده از پساب تصفیهخانههای فاضلاب شهری بـا لحاظ کردن جنبههای محیط زیستی به عنوان راهکاری مناسب برای جبران بخشی از این کمبودها و همچنین کـاهش آلـودگیهـا مورد توجه میباشد. پساب فاضلاب شهری بازیافت شده با مزایا و خطرات زیادی برای سلامت انسان و محیط زیست همراه است. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی ریسک کاربرد پساب در بخشهای متقاضی با توجه به اولویت کاهش خطرهای استفاده از آن انجام گرفته است.مواد و روشها: مقاله حاضر در سال 1395 با هدف ارزیابی ریسک کاربردهای پساب خروجی از تصفیهخانه شمال اصفهان انجام شد. اطلاعات آماری کیفیت پساب از نتایج آزمایشگاههای سازمان ها و ارگانهای مربوطه به صورت ماهانه جمعآوری و میانگینگیری شد. با درنظر گرفتن 6 پارامتر کیفی مهم (PH، COD، BOD، TSS، TDS و TC) و با استفاده از استانداردهای محیط زیستی مرتبط با این پارامترها، سنجهای برای ارزیابی کیفیت فاضلاب تصفیه شده با عنوان سنجه جامع آلودگی (CPI)1 مورد بررسی قرار گرفت. سپس با استفاده از مطالعات کتابخانهای، مطالعات منطقهای و همچنین نشستهای تخصصی با کارشناسان مطلع از وضعیت پساب خروجی از این تصفیهخانه چک لیست خطرها و چک لیست کنترل در قالب پرسشنامه تهیه شد. چک لیستها توسط 69 کارشناس خبره تکمیل شد و با تعمیم روش فرانک و مورگان سنجه ریسک (RI)2 برای کاربردهای نهفته پساب در منطقه مطالعاتی محاسبه و با سنجه آلودگی مقایسه شد.نتایج و بحث: نتایج چک لیستهای تکمیل شده نشان داد، بخش کشاورزی بیشترین نمره خطر را در مقابل بخش صنعت و بخش صنعت بیشترین نمره کنترل را در مقابل بخش کشاورزی داشته است. به طور کلی میانگین نمره موارد ششگانه چک لیست خطرها در بخش کشاورزی از تمام بخشها بیشتر میباشد و خطرهای وارده بر انسان در هر چهار بخش نسبت به دیگر خطرها نمره بالاتری دارد. مقایسه استانداردهای کیفی استفاده از پساب و کیفیت پساب خروجی تصفیهخانه نیز نشان داد که پارامتر کلیفرم اندازهگیری شده نسبت به بقیه پارامترها بیشترین فاصله را با حد استاندارد خود دارد، بنابراین اهمیت بالای این پارامتر در سلامت عمومی و ایمنی جامعه در محاسبه دو سنجه آلودگی و ریسک تأثیر زیادی داشته است. به طوریکه سنجه ریسک برای چهار بخش کشاورزی، فضای سبز، منابع طبیعی و صنعت به ترتیب 54.71 درصد، 23.97 درصد، 15.1 درصد، 6.22 درصد و سنجه نسبی آلودگی به ترتیب 43 درصد، 28 درصد، 21 درصد و 8 درصد بهدست آمد. نتایج این دو سنجه به طور کامل با هم مطابقت دارد و بخش کشاورزی دارای بیشترین سنجه آلودگی و ریسک بوده و اولویت کاهش ریسک را به خود اختصاص میدهد و کاربرد پساب به ترتیب در بخشهای صنعت، منابع طبیعی و فضای سبز بحران های کمتری برای انسان و محیط در پی خواهد داشت.نتیجه گیری: بنابر نتایج این تحقیق، استفاده از پساب تصفیهخانه شمال در شرایط موجود برای مصرفهای صنعتی و منابع طبیعی (احیای بیابانها) نسبت به مصرف های کشاورزی و آبیاری فضای سبز خطرهای کمتری دارد. بهطور کلی کاربرد پساب در صنایع آببر و کاشت گیاهان غیرمثمر، افزایش دسترسی کشاورزان به منابع آبی با کیفیت بهتر و افزایش سلامت انسان و محیط زیست را به همراه خواهد داشت.
مقاله پژوهشی
مجتبی قره محمودلو؛ نادر جندقی؛ مریم صیادی
چکیده
سابقه و هدف: خورندگی و رسوبگذاری آب فرآیندهای فیزیکوشیمیایی هستند که سبب کاهش مقدار جریان آب در لولههای انتقال آب، کاهش عمر مفید تأسیسات آبرسانی، افزایش مصرف انرژی برای انتقال آب و بروز برخی بیماریها در مصرفکنندگان میگردد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تمایل خوردگی و ترسیب در طول مسیر رودخانه گرگانرود یکی از مهمترین رودخانههای ...
بیشتر
سابقه و هدف: خورندگی و رسوبگذاری آب فرآیندهای فیزیکوشیمیایی هستند که سبب کاهش مقدار جریان آب در لولههای انتقال آب، کاهش عمر مفید تأسیسات آبرسانی، افزایش مصرف انرژی برای انتقال آب و بروز برخی بیماریها در مصرفکنندگان میگردد. پژوهش حاضر به منظور بررسی تمایل خوردگی و ترسیب در طول مسیر رودخانه گرگانرود یکی از مهمترین رودخانههای دشت گرگان از ارتفاعات البرز تا خلیج گرگان انجام شد.مواد و روشها: در این پژوهش از نتایج آنالیز 11 پارامتر فیزیکوشیمیایی (شامل: کلسیم، منیزیم، سدیم، پتاسیم، بیکربنات، کلراید، سولفات، کل جامدات محلول، هدایت الکتریکی، دما و pH) رودخانه گرگانرود مربوط به چهار ایستگاه هیدرومتری (لزوره، ارازکوسه، قزاقلی و بصیرآباد) در یک دوره 10 ساله (1393 - 1383) استفاده شد. ابتدا تغییرات میانگین سالانه پارامترهای کیفی نمونههای آب در طول دوره آماری مربوط به ایستگاههای مورد مطالعه بررسی شد. سپس بهمنظور بررسی هیدروشیمیایی رودخانه گرگانرود در ایستگاههای مورد مطالعه از دیاگرامهای مثلثی استفاده شد. در مرحله بعد تغییرات میزان سختی آب به عنوان یک پارامتر کیفی مهم در بخشهای صنعت، کشاورزی و شرب در طول رودخانه گرگانرود بررسی شد. برای پیشبینی و احتمال رسوب و یا انحلال برخی از کانیهای کربناته (نظیر کلسیت، دولومیت) و تبخیری (نظیر انیدریت، ژیپس و هالیت) در طول مسیر حرکت رودخانه گرگانرود از سنجههای اشباع کانیهای بیان شده استفاده شد. سپس روند تغییرات سنجههای خورندگی لانژلیه، رایزنر، پوکوریوس و لارسون - اسکلد، نسبت خوردگی و همچنین پتانسیل ترسیب کربنات کلسیم آب رودخانه گرگانرود در چهار ایستگاه بررسی شد. در مرحله بعد با استفاده از آزمون آماری واریانس یکطرفه به بررسی سطح معناداری سنجهها در ایستگاههای مورد مطالعه پرداخته شد. در نهایت ارتباط بین اندیسهای اشباع کانیها با سنجههای خورندگی، نسبت خوردگی و همچنین پتانسیل ترسیب کربنات کلسیم بررسی شد.نتایج وبحث: براساس تجمع و الگوی پراکندگی نمونهها در دیاگرام مثلثی، تیپ غالب آب در رودخانه گرگانرود در حاشیه ارتفاعات بیکربناته میباشد و با ورود به دشت و افزایش غلظت یون کلراید تمایل به رسیدن به بلوغ کامل یعنی تیپ کلروره سدیک دارد. نتایج حاصل از سختی در ایستگاههای مورد مطالعه نشان داد که در طول مسیر حرکت آب میزان این پارامتر افزایش مییابد. نتایج حاصل از برخی سنجههای اشباع مربوط به کانیهای کربناته و تبخیری نشان داد که آب رودخانه در کل مسیر نسبت به کانیهای کربناته بالا اشباع و نسبت به کانیهای تبخیری تحت اشباع میباشد. براساس سنجههای رایزنر، پوکوریوس و لارسون - اسکولد آب تمایل به خورندگی دارد. اگرچه از حاشیه ارتفاعات تا خلیج گرگان میزان خاصیت رسوبگذاری آب رودخانه گرگانرود افزایش مییابد. نتایج میزان پتاسیل ترسیب کربنات کلسیم و سنجه لانژلیه نشان داد که آب رودخانه گرگانرود در کل طول مسیر تمایل به رسوبگذاری دارد. بررسی ارتباط بین اندیسهای اشباع با سنجههای خوردگی و پتانسیل ترسیب، نشان از رابطه خطی بین سنجهها کیفی و اندیسهای اشباع دارد. نتایج حاصل از آزمون آماری نشان از وجود اختلاف معنادار سنجههای محاسبه شده در ایستگاههای مورد مطالعه دارد.نتیجهگیری: اگرچه براساس نتایج هیدروشیمیایی، عامل اصلی کنترل کننده شیمی آب رودخانه گرگانرود واکنش آب - سنگ میباشد اما عامل هایی همچون نفوذ آب شور خلیج گرگان در قسمتهای انتهایی رودخانه و ورود پسابهای تصفیه نشده به آن در کل دشت گرگان سبب تکامل سریع هیدروشیمیایی رودخانه و رسیدن به تیپ کلروره سدیک شده است. افزایش میزان پارامترهای فیزیکوشیمیایی در مسیر رودخانه افزون بر افزایش میزان سختی آب، موجب کاهش میزان خورندگی و افزایش میزان رسوبگذاری آب شده است. نتایج آماری نشان از ارتباط خطی واضح بین اندیسهای اشباع و سنجههای خورندگی و ترسیب در آب دارد.
مقاله پژوهشی
فرشاد سلیمانی ساردو؛ طیبه مصباح زاده؛ علی سلاجقه؛ غلامرضا زهتابیان؛ عباس رنجبر؛ ماریو مارسلو میگیلتا؛ سارا کرمی
چکیده
سابقه و هدف: امروزه گردوغبار یک چالش اساسی جوامع انسانی محسوب میشود. گردوغبارها تأثیر قابلتوجهی روی بودجه تابشی زمینی، چرخههای بیوژئوشیمیایی جهانی، تشکیلات خاک، ترکیبهای شیمیایی اتمسفر میگذارند. این پدیده میتواند روی سنجههای سلامت عمومی تأثیر بگذارد. فلات مرکزی ایران به دلیل قرار گرفتن در اقلیم خشک و نیمهخشک ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه گردوغبار یک چالش اساسی جوامع انسانی محسوب میشود. گردوغبارها تأثیر قابلتوجهی روی بودجه تابشی زمینی، چرخههای بیوژئوشیمیایی جهانی، تشکیلات خاک، ترکیبهای شیمیایی اتمسفر میگذارند. این پدیده میتواند روی سنجههای سلامت عمومی تأثیر بگذارد. فلات مرکزی ایران به دلیل قرار گرفتن در اقلیم خشک و نیمهخشک سالانه با فراوانی بیشتری نسبت به دیگر منطقه ها با این پدیده روبرو است. مدیریت و کنترل گردوغبار منوط به شناسایی کانونهای بحرانی آن و تثبیت در منطقه برداشت امکانپذیر است. هدف از این مطالعه، شناسایی کانونهای گردوغبار داخلی با استفاده از پارامتر شار قائم گردوغبار است.مواد و روشها: این مطالعه در منطقه فلات مرکزی ایران که اقلیم بیشتر منطقه موردمطالعه گرم و خشک هست، انجام شده است. بیابان های کویر و لوت منطقه وسیعی از این حوزه را میپوشانند. در این مطالعه بهمنظور شناسایی کانونهای گردوغبار از مدل WRF - Chem و طرحوارههای فرسایش بادی GOCART و AFWA استفاده گردید. برای تشخیص کانونهای گردوغبار از خروجی شار گسیل طرحوارههای فرسایش بادی استفاده گردید. در همین راستا طوفان شدید 2 خرداد 1397 توسط مدل WRF - Chem برای شبیهسازی انتخاب گردید. بهمنظور صحت سنجی و انتخاب بهترین طرحواره فرسایش بادی فلات مرکزی ایران از دادههای پایگاه باز تحلیل MERRA2 و مقادیر غلظت سطحی گردوغبار استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد خروجیهای طرحوارههای GOCART و AFWA با یکدیگر متفاوت است. طرحواره GOCART سه کانون گردوغبار قوی در منطقه موردمطالعه شناسایی کرد که این چشمهها در حوزه جازموریان، حوزه لوت و بیابان مرکزی (بیابان کویر) قرار دارند اما مدل AFWA فقط یک کانون ضعیف در حوزه لوت توانست شناسایی کند. نتایج نشان میدهد مرکز بیابان لوت، جنوب حوزه جازموریان و همچنین مرکز بیابان دشت کویر (بیابان مرکزی) بهعنوان کانونهای گردوغبار داخلی شناخته میشوند. بهطوریکه از یک مترمربع این منطقها در ثانیه امکان برخاستن 5800 میکروگرم گردوغبار به اتمسفر وجود دارد. با توجه به اینکه مدتزمان طوفان 12 ساعت بوده است از هر هکتار کانونهای گردوغبار داخلی حدود 2 تن و 505 کیلوگرم گردوخاک به اتمسفر انتقال داده میشود. بهمنظور صحت سنجی از دادههای باز تحلیل MERRA2 و پارامتر غلظت سطحی استفاده گردید. نتایج طرحواره GOCART با دادههای سری زمانی سهساعته پایگاه باز تحلیل MERRA2 مطابقت بیشتری داشت و بهعنوان بهترین طرحواره فرسایش بادی در فلات مرکزی ایران انتخاب شد.نتیجهگیری: نتایج نشان داد که مدل WRF - Chem بهخوبی توانایی شبیهسازی این پارامتر در منطقه موردمطالعه را دارد. نتایج حاصل از طرحوارههای GOCART و AFWA بسیار متفاوت بود بهطوریکه مدل AFWA کانونهای گردوغبار داخلی را بسیار ضعیف برآورد کرد اما مدل GOCART بهخوبی کانونهای گردوغبار داخلی را شناسایی کرد.
مقاله پژوهشی
حمید سرخیل؛ میثم فتحی نوران؛ مجتبی کلهر؛ یوسف عظیمی؛ محمد طلائیان عراقی
چکیده
سابقه و هدف: فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گار به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار میرود. که بدین منظور به طور معمول از روش های مدیریت پسماند استفاده میشود.مواد و ...
بیشتر
سابقه و هدف: فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گار به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار میرود. که بدین منظور به طور معمول از روش های مدیریت پسماند استفاده میشود.مواد و روش ها: در این تحقیق سعی شده است که یک روش جایگزین به جای روش مرسوم و متداول تثبیت/جامدسازی به عنوان فرآیند مدیریت پسماند حفاری انتخاب شود که از لحاظ محیط زیستی و همچنین از لحاظ اقتصادی به صرفه باشد. به طور کلی 80 نمونه گرفته شد که از چهار بخش کنده شسته شده (سازند)، کنده به همراه سیال حفاری (گل برگشتی به سطح) و نمونه کنده تثبیت شده با سیمان (1:12) و نمونه کنده تثبیت شده با سیمان (1:12) و سدیم سیلیکات (1:400) تشکیل شده است. نتایج و بحث: نمونه های تهیه شده در انواع مختلف شسته شده، همراه سیال حفاری، تثبیت شده، با سیمان و تثبیت شده با سیمان و سدیم سیلیکات به منظور ارزیابی میزان غلظت فلزهای سنگین، هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای و همچنین شوری مورد آزمایش قرار داده شد. غلظت فلزهای سنگین در نمونه ها نشان داد که به هیچ نوع فرآیند مدیریت پسماند برای کنترل یا کاهش فلزهای موجود در نمونه ها نیازی نیست اما شوری و هیدروکربنها در عمق 1800 متر و بیشتر نیاز به تصفیه دارند.نتیجه گیری: جمع بندی نتایج آنالیزها نشان می دهد که فرآیند شستشو از لحاظ محیط زیستی نسبت به روش مرسوم تثبیت/جامدسازی نیز بهتر می باشد زیرا آلودگی ها از روی کنده حفاری پاک شده است که در نتیجه محصول نهایی این فرآیند قابل استفاده خواهد شد، اما در روش تثبیت/جامدسازی، آلاینده ها تصفیه نشده و فقط بدون حرکت میشوند. بنابراین فرآیند شستشو توانسته است عامل آلودگی را به خوبی از روی کندههای حفاری پاک کند، به طوریکه نمونه های شسته شده تا پایان عملیات حفاری استاندارد خاک ایران را رعایت نموده اند.
مقاله پژوهشی
علی حسین پور؛ داریوش مرادی چادگانی؛ شیرین طغیانی خوراسگانی؛ الهام ناظمی
چکیده
سابقه و هدف: منظر فرهنگی1 از دهه 1990 میلادی، توسط سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، به عنوان یک زمینۀ موضوعی میانرشته و فرارشته معرفی، و بهصورت رسمی در دستورکار توسعه جوامع عضو سازمان قرار گرفت. در حالی که از دهۀ 1920 میلادی، صاحبنظران زیادی در این زمینه مطالعه و فعالیت نموده و متون مرتبط با آن را منتشر کردهاند. بومشناسی ...
بیشتر
سابقه و هدف: منظر فرهنگی1 از دهه 1990 میلادی، توسط سازمان علمی و فرهنگی ملل متحد (یونسکو)، به عنوان یک زمینۀ موضوعی میانرشته و فرارشته معرفی، و بهصورت رسمی در دستورکار توسعه جوامع عضو سازمان قرار گرفت. در حالی که از دهۀ 1920 میلادی، صاحبنظران زیادی در این زمینه مطالعه و فعالیت نموده و متون مرتبط با آن را منتشر کردهاند. بومشناسی انسانی2 به مطالعه ارتباط انسانها با یکدیگر و با محیط زندگی خویش مربوط میشود و پیوند تنگاتنگی با منظر فرهنگی دارد و کارکرد دوگانه ای در تحقق پذیری همزمان ارتقای ارزش های منظر فرهنگی و بهبود بومشناسی انسانی ایجاد میکند. سابقه این مفهوم به سال 1907 میلادی باز میگردد و از آن زمان تاکنون، نظریه پردازان مرتبط با این موضوع با مطرح نمودن موضوعهای متنوع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی در تلاش برای بهبود رابطه انسان و محیط زیست بودند. هدف این مقاله، دستیابی به چگونگی دگرگونی مفهوم منظر فرهنگی در گذر زمان و تداوم آن در تعامل با بوم شناسی انسانی است، به گونهای که قابل پیادهسازی در یک فرآیند برنامهریزی ارتقای منظر فرهنگی باشد.مواد و روش ها: نوع پژوهش در این مقاله یک پژوهش توصیفی - تحلیلی است و روششناسی آن بر پایه روش پژوهش ساختاری - تاریخی استوار شده است. محدوده زمانی این پژوهش از سال 1908 میلادی که نخستین استفاده از عبارت «منظر فرهنگی» در خارج از قلمرو هنر و نقاشی صورت گرفت تا سال 2020 (سال انجام این پژوهش) است. به این منظور با انجام بازبینی متون مرتبط با چارچوبهای نظری، فنی و تجربی منظر فرهنگی و بومشناسی انسانی، و بهکارگیری روش تحلیل متون مدون، برپایه روش های پژوهش تحلیل ساختاری تاریخی و تحلیل قیاسی، زمینه های مشترک منظر فرهنگی و بومشناسی انسانی در یک توالی زمانی مبتنی بر روابط علت و معلولی، سازماندهی شده است. در این شیوه پژوهش، شواهد، مدارک و اسناد تاریخی به عنوان مواد پژوهش، پژوهشگر را در پاسخ به سؤال «چه بوده است؟» یاری میکنند. تفسیر شواهد با نگاهی «مشروط و احتمالی» نسبت به علیت (در مقابل جبر) و بهره گرفتن از تبیینهای ترکیبی از دیگر ویژگیهای این روش پژوهش است که به آن ماهیت تطبیقی – تاریخی میدهد. داده ها و اطلاعات مورد نیاز پژوهش، شواهد تاریخی و از نوع کیفی هستند و از مسیرهای چهارگانه (1) متون و منابع اولیه (2) متون و منابع ثانویه (3) متون مربوط به سوابق جاری (4) متون بازگردآوری شده بهدست آمدهاند.نتایج و بحث: دستیابی به آگاهی افراد و جوامع برای شناسایی و توصیف مناظر فرهنگی سرزمین خویش و تلاش برای ثبت جهانی آن به منظور حفاظت و ارتقای ارزشهای منظر فرهنگی از راه «مدیریت منابع فرهنگی» که جایگزین «حفاظت از میراث فرهنگی» می شود، قابل تحقق است. در مقابل اندیشمندان در قلمرو دانش بوم شناسی انسانی در پی کشف راه حل برای بهبود رابطه میان انسان و زیست بوم انسانی هستند و همزمان پژوهشگران و فعالان حرفه ای در قلمرو دانش منظر فرهنگی بر شناسایی و توصیف مناظر فرهنگی متمرکز می شوند. از سوی دیگر، با توجه به اهمیت برنامهریزی و تصمیم سازی فرآیندمحور، توجه به نقش بازیگران و همچنین ضرورت تأکید بر اصل عدم قطعیت، ماهیت میان رشتهای بودن انگاشتهای منظر فرهنگی و بومشناسی انسانی، دگرگونیها و پیچیدگیهای محیطهای طبیعی و انسانساخت، رهیافت برنامهریزی راهبردی و بویژه برنامه ریزی پیشایندی می تواند پیوند محتوایی و فرآیندی بین این قلمروهای دانش دوگانه را برقرار نماید.نتیجه گیری: نتیجه این پژوهش، پیشنهاد الگوی برنامه ریزی پیشایندی با توجه به اجزای انگاشت منظر فرهنگی و بومشناسی انسانی است که توجه ویژهای به مطالعه تاریخی و توصیف و تحلیل دورهای شواهد دارد. این الگو به صورت یک فرآیند دوگانه با دو مرحله کلان ((1) مستندسازی و تدوین برنامه (2) اشتراک گذاری و شش مرحله خرد (شناخت ارزشهای منظر فرهنگی، تشخیص روابط علت و معلولی، تحلیل اثر، توسعه راهبردهای واکنشی، توسعه برنامه های پیشایندی مبتنی بر شواهد و اشتراک گذاری برنامه های پیشایندی مرتبط با ارزشهای منظر فرهنگی میان بازیگران کلیدی)، پیشنهاد گردید. در مرحله نخست از این فرآیند، با استفاده از مشاهدات و مطالعات میدانی، ارزش های منظر فرهنگی شناسایی و توصیف میشوند، سپس با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه های هدفمند پیرامون روابط علت و معلولی هر یک از ارزشهای یاد شده، همزمان تحلیل اثر نیز صورت گرفته و اقدام به توسعه راهبردهای واکنشی میشود. در مرحله دوم نیز با پیشنهاد برنامه های پیشایندی مبتنی بر شواهد و اشتراک گذاری برنامه های پیشایندی مرتبط با ارزش های منظر فرهنگی میان بازیگران کلیدی، افزون بر معکوس نمودن روند افت ارزشهای منظر فرهنگی، ارتقای آنها نیز در دستورکار قرار میگیرد.
مقاله پژوهشی
هاجر مریخ پور؛ بهاره لرستانی؛ مهرداد چراغی
چکیده
سابقه و هدف: در سال های اخیر، تغییرات در مقدار، توزیع و کیفیت آبهای سطحی جهان سبب شده است که به تمام این منابع توجه ویژهای شود. بر این اساس چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ توسعه اجتماعی در کشورها، دسترسی به آب با کیفیت خوب و بررسی ظرفیت آن دارای اهمیت است. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت آب با استفاده از سنجه کیفیت آب مؤسسه ملی بهداشت ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سال های اخیر، تغییرات در مقدار، توزیع و کیفیت آبهای سطحی جهان سبب شده است که به تمام این منابع توجه ویژهای شود. بر این اساس چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ توسعه اجتماعی در کشورها، دسترسی به آب با کیفیت خوب و بررسی ظرفیت آن دارای اهمیت است. هدف از این مطالعه، بررسی کیفیت آب با استفاده از سنجه کیفیت آب مؤسسه ملی بهداشت امریکا (NSFWQI) 1 و پهنه بندی آن در نمونه های آب سطحی برداشتشده از دریاچه پشت سد کلان ملایر بوده است.مواد و روش ها: به منظور بررسی کیفیت آب دریاچه سد، در مجموع 19 نمونه آب در ماه های اردیبهشت، خرداد، شهریور، مهر و بهمن از نقاط مختلف سد برداشت شد. افزون بر آن، در هر مرحله نمونه برداری، از آب خروجی از سد نیز نمونه تهیه شد. پارامترهای مورد نیاز برای بررسی سنجه کیفیت آب شامل pH، اکسیژن محلول، جامدات کل، نیاز بیوشیمیائی اکسیژن، کدورت، دما، نیترات، فسفات و باکتریهای کلیفرم در نمونه ها اندازه گیری و تأثیر هر یک از آنها بر مقدار پارامترهای سنجه کیفیت آب بررسی شد. همچنین، پهنه بندی این سنجه در مسیر رودخانه و دریاچه سد با استفاده از نرم افزار Arc GIS در هر یک از مرحله های نمونه برداری به صورت جداگانه انجام شد.نتایج و بحث: نتایج به دست آمده نشان می دهد که با توجه به بالا بودن بیلان عناصر تغذیه ای نیترات و فسفات، غلظت این عناصر در جریان ورودی بیشتر از آب خروجی از سد بوده است. همچنین نتایج بررسی باکتری های کلیفرم نشان داد که دریاچه سد کلان و رودخانه در همه فصل ها و در تمامی نقاط نمونهبرداری، دارای آلودگی میکروبی به کلیفرمها بیش از حد استاندارد مصرف شرب می باشد. کمترین مقدار عددی محاسبه شده سنجه کیفیت آب NSFWQI در مسیر رودخانه و دریاچه سد (1/59) در اردیبهشت ماه و بیشترین مقدار آن (4/74) در بهمن ماه به دست آمد. مطابق با نتایج، کیفیت آب خروجی از سد در محدوده متوسط قرار دارد. بالاتر بودن کیفیت آب در بهمن ماه به دلیل پایین بودن اکسیژن مورد نیاز بیوشیمیایى (BOD) 2 و بالا بودن میزان اکسیژن محلول بود. میزان اکسیژن محلول در بهمن ماه، بیشترین مقدار را نشان داد که می تواند ناشی از افزایش قابلیت انحلال اکسیژن به دلیل کاهش دمای آب و همچنین کاهش فعالیت های حیاتی (تنفس موجودا زنده و تجزیه مواد آلی) باشد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که به طور کلی کیفیت آب در ایستگاههای مورد مطالعه در فصل زمستان به دلیل افزایش حجم دبی آب رودخانه و آب ذخیره شده در پشت سد، کاهش دما و کاهش فعالیت های کشاورزی شرایط مطلوبتری دارد. با توجه به فعالیت کشاورزی در منطقه های بالادست دریاچه سد و وجود روستاها در مجاورت رودخانه، میتوان نتیجه گرفت که ورود زه آب های کشاورزی که شامل سم ها و کودهای شیمیایی و حیوانی می باشند اساسا موجب ورود آلاینده هایی همچون نیترات و فسفات به رودخانه و سپس به مخزن سد می گردند.
مقاله پژوهشی
پیام یدالهی؛ بابک ظهرابی؛ حمیدرضا جعفری؛ نعمت حسنی؛ علیاصغر مرتضوی؛ عادل قاسمی
چکیده
سابقه و هدف: یکی از چالشهای بزرگ آبهای زیرزمینی مصرف بیش از حد آن در بخش کشاورزی است. از اینرو توجه به مدیریت منابع آب جهت جلوگیری از افت سطح آب زیرزمینی ضروری است. دشت چهاردولی در استان همدان، طی سالهای اخیر بهدلیل کمبود منابع آبهای سطحی با افزایش برداشت از آبهای زیرزمینی مواجه شده است. در این مطالعه با توجه به محدودیت ...
بیشتر
سابقه و هدف: یکی از چالشهای بزرگ آبهای زیرزمینی مصرف بیش از حد آن در بخش کشاورزی است. از اینرو توجه به مدیریت منابع آب جهت جلوگیری از افت سطح آب زیرزمینی ضروری است. دشت چهاردولی در استان همدان، طی سالهای اخیر بهدلیل کمبود منابع آبهای سطحی با افزایش برداشت از آبهای زیرزمینی مواجه شده است. در این مطالعه با توجه به محدودیت منابع آب و استفاده بیرویه از آب زیرزمینی، ضرورت بررسی افت سطح ایستابی و مدیریت آن در آبخوان دشت چهاردولی اسدآباد مورد توجه قرار گرفت.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمعآوری دادهها، به دو صورت اسنادی و پیمایشی است. در روش اسنادی از آمار و اطلاعات بارشهای سالانه در یک دوره 27 ساله اداره کل هواشناسی استان، و میزان افت سطح آبهای زیرزمینی (43 حلقه چاه) از اطلاعات شرکت آب منطقهای همدان و اطلاعات سازمان جهادکشاورزی بهره گرفته شد. در روش پیمایشی با کشاورزان بهرهبردار از منابع آب زیرزمینی دشت چهاردولی (56 نفر) و کارشناسان شرکت آب منطقهای استان (40نفر) مصاحبه شد و ابزار لازم برای بررسی افت سطح آب زیرزمینی و مدیریت عوارض ناشی از آن، طرحریزی گردید. آلفای کرونباخ ابزار 86/0 بهدست آمد که نشان داد از پایایی مناسبی برخوردار می باشد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد سطح آب زیرزمینی طی 27 سال بهطور متوسط سالیانه 1/67 سانتیمتر افت داشته است. در مقابل نمودار بارندگی نشان میدهد در هر سال بهطور متوسط 3/303 میلیمتر ریزشهای جوی اتفاق افتاده است. ضمن آنکه مقدار سنجه SPI نیز در 21 سال اولیه مطالعاتی منفی بوده است. ضریب همبستگی بین افت سطح آب با میزان بارش برابر 14/0= r و 08/0= p نیز نشان میدهد ارتباط افت سطح آب زیرزمینی با بارش معنادار نیست. در زمینه بررسی نظرهای کشاورزان و کارشناسان در مورد مشکلهای مدیریتی منابع آب، 9عامل مؤثر از دیدگاه شرکتکنندگان بررسی و اولویتبندی شد. شرکت در کلاسهای روشهای مدیریت آب در مزرعه از دیدگاه کارشناسان و وجود برنامههای آموزشی رادیو و تلویزیون از دیدگاه کشاورزان دو اولویت اصلی در زمینه بخش آموزش و ترویج شناخته شدند. اولویتها و زمینههای فکری کشاورزان و کارشناسان در مورد عاملهای مسئولیتپذیری، ریسکپذیری و درک شدت تخریب منابع آب به طور کامل مشابه یگدیگر است. در بخش حفاظت از منابع آب عدم تسطیح زمین های بهعنوان اولویت اول هر دو گروه کارشناسان و کشاورزان بود. در بخش برنامهریزی اولویت اول کشاورزان و کارشناسان تدوین قوانین مطلوب توزیع آب، جهت استفاده بهینه از منابع آب بود. در عامل مدیریت بهرهوری آب، اولویت اول کارشناسان و کشاورزان، جایگزینی محصولات دیم با محصولات دارای نیاز آبی بالا بوده و مشکل های مالی آخرین عامل مورد بررسی بود. از دیدگاه کارشناسان، نبود بودجه مناسب و بهموقع در رتبه یک در حالیکه کشاورزان کاهش قیمت محصولات تولیدی در زمان فروش را اولویت اول دانستند.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد مشکل های مدیریتی با افت سطح آبهای زیرزمینی منطقه مرتبط است. با توجه به همسو بودن نظر کارشناسان و کشاورزان در مسئولیتپذیری هر دو گروه از تخریب منابع آب و مؤثر دانستن برنامههای آموزشی بهنظر میرسد آﮔﺎهﺳﺎزی اﻓﺮاد ﺑﻪوﺳﯿﻠﻪی برنامههای آموزشی و ارتقاء آموزش و ترویج ادارات آب منطقهای و جهاد کشاورزی ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺴﺎﻋﺪﺗﺮی ﺟﻬﺖ اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺣﻔﻆ آبﻫﺎی زﯾﺮزﻣﯿﻨﯽ ﻓﺮاﻫﻢ آورده ﺷﻮد. بنابر نتایج افت سطح آبهای زیرزمینی با میزان بارش مرتبط نیست و عامل های انسانی در این پدیده نقش مهمتری دارند. بنابراین در کاهش این مشکل هم کاربران دشت یعنی کشاورزان و هم کارشناسان و مسئولان منابع آب، جهاد کشاورزی و محیط زیست نقش دارند. بنابراین این سازمانها باید در برنامههای مدون و یکپارچه برنامههای کوتاه مدت و بلندمدت جهت حفظ منابع آب زیرزمینی را در اولویت هدفهای خود داشته باشند. همچنین براساس نتایج پژوهش روند نزولی سطح آبخوان در چندسال آینده نیز ادامه خواهد داشت که بازنگری جدی قوانین برداشت آب در سطح دشت را ضروری می نماید.
مقاله پژوهشی
مریم ملکوتیان؛ مظفر شریفی؛ سمیه ویسی
چکیده
سابقه و هدف: تغییر اقلیم یکی از بزرگترین تهدیدها برای تنوع زیستی است و میتواند منجر به تغییر توزیع گونه ها و افزایش خطر انقراض جمعیت هایی شود که قادر به سازگاری با محیط های جدید و یا جابجایی به زیستگاه های مناسب نیستند. در مطالعه حاضر، مطلوبیت زیستگاه برای نیوت کوهستانی خالزرد (Neurergus derjugini) با هدف شناسایی زیستگاه های ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییر اقلیم یکی از بزرگترین تهدیدها برای تنوع زیستی است و میتواند منجر به تغییر توزیع گونه ها و افزایش خطر انقراض جمعیت هایی شود که قادر به سازگاری با محیط های جدید و یا جابجایی به زیستگاه های مناسب نیستند. در مطالعه حاضر، مطلوبیت زیستگاه برای نیوت کوهستانی خالزرد (Neurergus derjugini) با هدف شناسایی زیستگاه های مطلوب فعلی، پیش بینی گسترش یا انقباض محدوده توزیع گونه تحت تأثیر سناریوهای اقلیمی آینده و تعیین اصلیترین متغیرهای اقلیمی تأثیرگذار مدلسازی گردید.مواد و روشها: گونه مورد مطالعه تاکنون از 57 نهر، چشمه و آبراه های تولید مثلی در محدوده کوهستان زاگرس در غرب ایران و شرق عراق براساس مندرجات در مطبوعات علمی گزارش شده است. در پژوهش حاضر توزیع گونه با استفاده از روش بیشینه آنتروپی[i] برای زمان حال و آینده (2050 و2070) تحت دو سناریوی خفیف (RCP2.6) و شدید (RCP8.5) مورد بررسی قرار گرفت.نتایج و بحث: براساس نتایج به دست آمده میزان بارش در مرطوبترین دوره (BIO13)، بیشترین درصد مشارکت برای پیش بینی توزیع گونه را نشان داد. مقایسه وسعت منطقه های مطلوب در شرایط کنونی و تحت شرایط اقلیمی آینده نشان می دهد که مساحت زیستگاه های مطلوب برای نیوت خالزرد تحت سناریوی خفیف(RCP2.6) در سال 2070 کاهش چشمگیری نخواهد داشت و حتی در سال 2050 افزایش مساحت مشاهده گردید. در حالیکه مساحت زیستگاههای مطلوب در سال 2070 تحت سناریوی شدید(RCP8.5) کاهش قابل توجهی (بیش از 50 درصد) را نشان داد. نتایج مدل از این فرضیه پشتیبانی می کند که با توجه به تغییرات اقلیمی آینده چه بسا محدوده توزیع گونه در پناهگاه های واقع در مرکز و جنوب محدوده توزیع با حرکت به سمت ارتفاعات بالاتر حفظ خواهد شد.نتیجهگیری: یافته های به دست آمده از مطالعه جاری، از این فرضیه که پناهگاههای اقلیمی زاگرس در حفاظت از جمعیت های منزوی و همچنین زیستگاه های مناسب مورد نیاز آنها طی دوره تغییرات اقلیمی نقش برجسته ای دارد، پشتیبانی می کند.
مقاله پژوهشی
علی احمدی ارکمی؛ مریم ملک پور
چکیده
سابقه و هدف:دفن پسماند در لندفیلها افزون بر ایجاد آلودگی، سبب تولید گازهای گلخانهای نیز میشود. یکی از بهترین روشها جهت بررسی میزان اثرهای محیطزیستی لندفیل، محاسبه و مقایسه سنجههای ارزیابی چرخه حیات (LCA) جهت تعیین پایداری نسبی است. هدف از این پژوهش، ارزیابی اثرهای محیطزیستی و ملاحظات اقتصادی روشهای مختلف مدیریت بیوگاز ...
بیشتر
سابقه و هدف:دفن پسماند در لندفیلها افزون بر ایجاد آلودگی، سبب تولید گازهای گلخانهای نیز میشود. یکی از بهترین روشها جهت بررسی میزان اثرهای محیطزیستی لندفیل، محاسبه و مقایسه سنجههای ارزیابی چرخه حیات (LCA) جهت تعیین پایداری نسبی است. هدف از این پژوهش، ارزیابی اثرهای محیطزیستی و ملاحظات اقتصادی روشهای مختلف مدیریت بیوگاز لندفیل سراوان در شهر رشت از سال 1400 شمسی به بعد است تا پایدارترین روش مدیریت گازهای لندفیل سراوان تعیین شود.مواد و روشها:جهت تخمین میزان انتشار گازهای لندفیل، دو سناریو در نظر گرفته شد که در سناریوی اول، سال ۱۴۰۳ بهعنوان سال پایان بهرهبرداری از لندفیل در نظر گرفته شد و در سناریوی دوم، فرض شد که لندفیل بهمدت ۲۰ سال دیگر (تا سال 1423 شمسی) نیز بهرهبرداری شود. میزان انتشار گازهای لندفیل با استفاده از نرم افزار LandGem، تخمین زده شد و صحت نتایج آن با روش موازنه جرم بررسی شد. مطالعه LCA برای سه حالت مختلف کنترلی، حالت پایه بدون کنترل، استفاده از فلرینگ و تولید الکتریسته در نرم افزار openLCA انجام گرفت. انتقال پسماند جامد به لندفیل، انباشت زباله در لندفیل و مدیریت گاز لندفیل بهعنوان فرایندهای مؤثر در ارزیابی چرخه حیات در این پژوهش در نطر گرفته شدند و از فرایند مدیریت شیرابه با توجه به تأثیر نداشتن در سنجههای محیط زیستی مورد مطالعه صرفنظر شد. از نتایج نرم افزار LandGem، ضرایب انتشار بینالمللی و دادههای موجود در پایگاه داده ELCD v2.3جهت تخمین میزان انتشار گازها به جو در ارزیابی چرخه حیات استفاده شد.نتایج و بحث:نتایج محاسبات نشان داد که در سناریوی اول و دوم مقدار کل بیوگاز تولیدی در لندفیل به ترتیب بالغ بر 6600 و 10500 گیگاگرم است. هچنین مقدار خطای نسبی نرم افزار LandGem نسبت به روش موازنه جرم در پیشبینی مقدار متان تولیدی برابر با 3.3 % برآورد شد. گاز استحصال در سناریوی اول و دوم و از سال ۱۴۰۰ به بعد بهطور متوسط برابر با 1500 فوت مکعب در دقیقه است. جهت مدیریت بیوگاز، دو روش فلرینگ و تولید برق توسط موتور احتراق داخلی به ترتیب با سرمایه اولیه ۶۳۹ و ۷۱۲۰ هزار دلار پیشنهاد شد. هزینه سالانه آنها نیز به ترتیب برابر با ۱۸ و ۹۱۸ هزار دلار برآورد شد. بررسی چهار سنجه در مطالعه ارزیابی چرخه حیات نشان داد که با بهکارگیری دو تکنولوژی فلرینگ و تولید برق توسط موتور احتراق داخلی، پتانسیل گرمایش جهانی کمابیش به اندازه 30% نسبت به حالت پایه لندفیل کاهش مییابد. بهطوریکه میزان انتشار گاز دیاکسیدکربن معادل برای حالت پایه، استفاده از فلر و تولید الکتریسته به ترتیب برابر با 3245، 2311 و 2276 کیلوگرم دیاکسیدکربن به ازای یک مگاگرم زباله ورودی به لندفیل تخمین زده شد. همچنین پتانسیل تولید اکسندههای فتوشیمیایی در حالت پایه (0.7 کیلوگرم اتیلن معادل به ازای یک مگاگرم زباله) بسیار بیشتر از مقدار سنجه در دو حالت دیگر است. اما مقدار سنجه پتانسیل اسیدی شدن در حالت تولید الکتریسته نسبت به دو حالت پایه و استفاده از فلر بیشتر است. این در حالی است که پتانسیل تخلیه لایه ازن در هر سه حالت مدیریتی یکسان است.نتیجهگیری:با توجه به سنجههای LCA و ارزیابی اقتصادی، تولید الکتریسته توسط موتورهای احتراق داخلی بهعنوان مناسبترین روش جهت مدیریت گاز بعد از سال 1400 پیشنهاد شد که افزون بر کاهش 30 % در سنجه گرمایش جهانی، سالانه به میزان ۱۱۰۰۰ مگاوات ساعت برق تولید میکند. این میزان کمابیش معادل میانگین مصرف سالانه برق توسط ۵۵۰۰ خانوار گیلانی و یا 4000 خانوار در شهرستان رشت است.
مقاله پژوهشی
فاطمه کاظمیه؛ اسما عیدی؛ حسین راحلی
چکیده
سابقه و هدف: استفاده از انرژی های نو از ضـرورت هـای توسـعة پایـدار اسـت. در همین راستا، هدف از این تحقیق، تبیین عامل های مؤثر بر امکان بکارگیری انرژی های نو در بخش کشاورزی از دیدگاه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی شهرستان ارومیه بود. تا بتوان با تشخیص و شناسایی عامل های مؤثر در بکارگیری انرژیهای نوین، راهکارهای مناسب ...
بیشتر
سابقه و هدف: استفاده از انرژی های نو از ضـرورت هـای توسـعة پایـدار اسـت. در همین راستا، هدف از این تحقیق، تبیین عامل های مؤثر بر امکان بکارگیری انرژی های نو در بخش کشاورزی از دیدگاه کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی شهرستان ارومیه بود. تا بتوان با تشخیص و شناسایی عامل های مؤثر در بکارگیری انرژیهای نوین، راهکارهای مناسب جهت تقویت موارد مثبت و برطرف نمودن موانع ارائه نمود.مواد و روش ها: جامعه آماری پژوهش، تمام کارشناسان سازمان جهادکشاورزی شهرستان ارومیه بودند (101 = N). پرسشنامه ابزار اصلی پژوهش بود که روایی آن توسط پانل متخصصان مورد تأیید گرفت. برای بررسی پایایی آن نیز تعداد 30 پرسشنامه تکمیل و مقدار آلفای کرونباخ برای بخشهای مختلف (0.906 - 0.801) بهدست آمد که نشاندهنده پایایی قابل قبول پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح توصیفی (درصد، میانگین، انحراف معیار و ضریب تغییر) و استنباطی (همبستگی و رگرسیون) به کمک نرم افزارSPSS انجام شد.نتایج و بحث: اولویت بندی گویه ها در مورد عامل های اقتصادی مؤثر بر امکان بکارگیری انرژی های نو در بخش کشاورزی نشان داد که پیش بینی اعتبارات به منظور سرمایه گذاری در بخش تحقیقات کاربرد انرژی های نو در بخش کشاورزی در اولویت اول و میزان زمین های کشاورزان دراولویت آخر قرارگرفت. جهت سنجش عامل های مدیریتی مؤثر بر امکان بکارگیری انرژی نو در بخش کشاورزی از 5 گویه استفاده گردید. در نهایت، نظارت و ارزشیابی مستمر در زمینه بکارگیری انرژی های نو در اولویت اول و ارتباط با مراکز بینالمللی مرتبط با انرژی های تجدیدپذیر در اولویت پنجم قرار گرفت. در سنجش عاملهای فرهنگی - اجتماعی مؤثر بر امکان بکارگیری انرژی های نو در بخش کشاورزی، مشارکت دادن کشاورزان (برنامه ریزی، اجرایی و ارزیابی) در توسعه کاربرد انرژی های نو در اولویت اول و سازماندهی روستاییان به منظور بکارگیری فراگیر انرژی های تجدیدپذیر ازطریق تشکل های کشاورزی در اولویت آخر قرار گرفت. در مورد عامل های تحقیقاتی مؤثر بر امکان بکارگیری انرژی های تجدیدپذیر در بخش کشاورزی، برقرارنمودن ارتباط بین بخش تحقیقات، کشاورزان و طراحان و مجریان در توسعه تکنولوژی های انرژی های نوین در اولویت اول و همکاری کارشناسان جهادکشاورزی با انجمنهای علمی انرژی های نو در اولویت آخر قرار گرفت. نتایج بررسی عامل های آموزشی مؤثر بر امکان بکارگیری انرژی های نو در بخش کشاورزی نشان داد که برگزاری کلاس های آموزشی برای کشاورزان در مورد کاربرد انرژی های تجدیدپذیر در زیر بخش های کشاورزی دراولویت اول و برگزاری دوره های آموزشی ضمن خدمت برای محققان، مدیران وکارشناسان بخش کشاورزی در اولویت آخر قرار گرفتند. براساس نتایج آزمون همبستگی، رابطه مثبت و معنی داری بین سابقه کار، عامل های اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، مدیریتی، نوآوری، آموزشی و تحقیقاتی با امکان بکارگیری انرژی های نو در بخش کشاورزی وجود دارد. نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که متغیرهای عامل های اقتصادی، اجتماعی - فرهنگی، مدیریتی، نوآوری، آموزشی و تحقیقاتی توانایی تبیین 65 درصد تغییرات متغیر وابسته یعنی امکان بکارگیری انرژی های نو در بخش کشاورزی را دارا می باشند.نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل از پژوهش پیشنهاد می شود از طریق افزایش سطح آگاهی و ایجاد نگرش مثبت در مردم و کشاورزان از طریق برنامه های آموزشی و رسانه های جمعی، تربیت نیروی انسانی متخصص و ماهر در بخش های دولتی و خصوصی در زمینه پیاده سازی پروژههای انرژیهای تجدیدپذیر و نگهداری آنها و اتخاذ سیاست ها، قوانین مناسب، منابع مالی تعریف شده و دادن تسهیلات ویژه از پروژه های انرژی های نو در منطقه های روستایی و بخش کشاورزی حمایت شود.
مقاله پژوهشی
نصیبه رضوان طلب؛ افشین سلطانی؛ ابراهیم زینلی؛ سلمان دستان؛ علیرضا فروغی نیا
چکیده
مقدمه: نهاده هایی مانند کودهای شیمیایی، سوخت فسیلی، الکتریسیته، بذر و ماشین های کشاورزی در تولید سویا انرژی مصرف میکنند. این مصرف انرژی سبب انتشار گازهای گلخانه ای خواهد شد که افزایش غلظت این گازها در جو می تواند منجر به گرم شدن کره زمین شود. هدف از این مطالعه بررسی سنجه های انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای در تولید محصول ...
بیشتر
مقدمه: نهاده هایی مانند کودهای شیمیایی، سوخت فسیلی، الکتریسیته، بذر و ماشین های کشاورزی در تولید سویا انرژی مصرف میکنند. این مصرف انرژی سبب انتشار گازهای گلخانه ای خواهد شد که افزایش غلظت این گازها در جو می تواند منجر به گرم شدن کره زمین شود. هدف از این مطالعه بررسی سنجه های انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای در تولید محصول سویا در استان گلستان بود. مواد و روش ها: در این مطالعه، 140 مزرعه برای تولید سویا در استان گلستان در شمال شرق ایران انتخاب شدند. داده ها شامل ماشین آلات، بذر، کود، سوخت و آفتکش ها می باشند که با استفاده از پرسشنامه جمع آوری شدند. سپس سوخت، انرژی ورودی و خروجی، سنجه های ارزیابی انرژی و پتانسیل گرم شدن کره زمین (kg CO2/ha) با استفاده از ضرایب مربوطه محاسبه شد. نتایج و بحث: براساس نتایج، نیازهای سوخت و انرژی مورد نیاز برای تولید سویا به ترتیب 0.09±210.83 لیتر در هکتار و 2.53±19036.08 مگاژول در هکتار بود. همچنین انتشار گازهای گلخانه ای به میزان 3.17±2306.85 معادل کیلوگرم دی اکسیدکربن در هکتار محاسبه شد. مصرف سوخت فسیلی و الکتریسیته، بیشترین میزان مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای را در پی داشت. به طوری که 62 درصد کل مصرف انرژی و 75 درصد کل انتشار گازهای گلخانه ای به مصرف الکتریسیته و سوخت فسیلی مرتبط بود. میزان انرژی خروجی سویا 0.73±42124.95 مگاژول در هکتار بود. نسبت انرژی ورودی به خروجی 0.01.±2.21 برآورد شد. افزایش تولید خالص با افزایش عملکرد دانه و کاهش مصرف نهاده ها مانند الکتریسیته، سوخت فسیلی و کود نیتروژن افزایش یافت. بهره وری انرژی 0.01±0.147 کیلوگرم بر مگاژول محاسبه شد. به طور متوسط از هر هکتار دانه سویای تولید شده، 3.17±2306.85کیلوگرم معادل دی اکسیدکربن منتشر شد. نتیجه گیری: تمرکز بر مصرف بهینه سوخت های فسیلی و کاهش مصرف الکتریسیته در آبیاری برای کاهش مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای در تولید سویا در استان گلستان ضروری است.