مقاله پژوهشی
سارا عبداللهی؛ حمیدرضا عظیمزاده؛ محمدرضا اختصاصی؛ اصغر مصلحآرانی
چکیده
سابقه و هدف: گرد وغبار یکی از پدیده های جوی و بلایای طبیعی شناخته شده است که آثار و پیامدهای محیط زیستی نامطلوبی بر جای میگذارد . به طورمعمو ل ذرات گرد وغبار دارای قطر کمتر از 100 میکرون هستند که پس از کیلومترها انتقال افقی یا عمودی به سطح زمین می رسند. هدف از این پژوه، بررسی میزان غبار ریزشی و غلظت فلزهای سنگین سرب و کادمیوم در نمونه های ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرد وغبار یکی از پدیده های جوی و بلایای طبیعی شناخته شده است که آثار و پیامدهای محیط زیستی نامطلوبی بر جای میگذارد . به طورمعمو ل ذرات گرد وغبار دارای قطر کمتر از 100 میکرون هستند که پس از کیلومترها انتقال افقی یا عمودی به سطح زمین می رسند. هدف از این پژوه، بررسی میزان غبار ریزشی و غلظت فلزهای سنگین سرب و کادمیوم در نمونه های غبار به منظور بررسی آلودگی شهری به این عناصر می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه جمع آوری نمونه ها با استفاده از تله رسوب گیر تیله ای به مدت شش ماه از دی ماه 1393 تا پایان خرداد 1394 انجام شد تا امکان مقایسه بین فصل تر (زمستان) و خشک (بهار) فراهم گردد. مجموع 180 نمونه غبار ریزشی با استفاده از تله های تیله ای MDCO جمع آوری شد. نمونه ها با استفاده از ترازو با دقت 0.001 گرم وزن و نمونه ها به روش ISO11466 تجزیه و غلظت فلزها ی سنگین توسط دستگاه جذب اتمی شعل های مدل Analyti jena-350 اندازه گیری گردید . نتایج و بحث: مقادیر تجمعی غبار ریزشی برای زمستان 1393 و بهار 1394 به ترتیب 85 . 5 ± 77 . 7 گرم بر مترمربع و 31 . 1 ± 28 . 5 گرم برمترمربع است. بیشترین مقدار غبار در ماه اسفند ( 69 . 5 ± 11 .5 گرم برمترمربع) و کمترین آن مربوط به بهمن ( 65 . 0 ± 31 . 1) است که اختلاف زیادی با د یماه ( 34 . 0 ± 33 . 1 گرم بر مترمربع) ندارد. میانگین غلظت سرب در فصل زمستان 40 . 32±5 . 97 میلی گرم بر کیلوگرم و در فصل بهار 93 . 16±5 . 90 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. همچنین میانگین غلظت کادمیوم در فصلزمستان 60 . 19±3 . 37 میلی گرم بر کیلوگرم و در فصل بهار 42 . 62±2 . 29 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. بر اساس سنجه آلودگی (PI) میزان آلودگی سرب در طبقه آلودگی متوسط و کادمیوم در کلاس زیاد قرار دارد. به عبارت دیگر، سنجه آلودگی کادمیوم در هر دو فصل نمونه برداری بیشتر از آلودگی سرب و بالاتر از حد مجاز آن م یباشد. سنجه ریسک اکولوژیک تجمعی سرب و کادمیوم به ترتیب با میان گین 564 و 450 برای زمستان 1393 و تابستان 1394 به دست آمده است. سنجه درجه آلودگی نیز به ترتیب خیلی زیاد و زیاد برای زمستان و بهار و سنجه بار آلودگی بر آوردی قابل ملاحظه از آلودگی را نشان می دهد.نتیجه گیری: نتایج حاصل از غبار ریزشی به دلیل وجود زمین های حساس به بادبردگی بویژه در بخش های جنوبی، غربی و شمال غرب و آنالیز جهت باد نشان از منشاء خارجی غالب بر آن دارد. افزایش نسبی آلاینده های سرب و کادمیوم در فصل زمستان نسبت به بهار نیز بیان کنند ه تأثیر سوخت های فسیلی به کار رفته برای گرما یش در فصل زمستان است. آلودگی کادمیوم بسیار بیشتر از سرب است و به دلیل ضریب بیشتر ریسک اکولوژیک نیاز به دقت و توجه بیشتر را می طلبد .
مقاله پژوهشی
حمید ارشادیفر؛ کمال الدین کر؛ عماد کوچک نژاد؛ امیر قاضی لو؛ غلامرسول بسکله
چکیده
سابقه و هدف: خلیج چابهار یک محیط نیمه بسته در سواحل جنوب شرقی ایران است که دو بندر مهم کنارک و چابهار در حاشیه این خلیج قرار دارند. ارتباط این خلیج با اقیانوس هند از طریق دریای عمان باعث متاثر شدن این ناحیه از پدیده مانسون به ویژه مانسون جنوب غربی در اواخر بهار تا اواخر تابستان میشود. از سوی دیگر با گسترش صنایع مختلف دریایی و جمعیت ...
بیشتر
سابقه و هدف: خلیج چابهار یک محیط نیمه بسته در سواحل جنوب شرقی ایران است که دو بندر مهم کنارک و چابهار در حاشیه این خلیج قرار دارند. ارتباط این خلیج با اقیانوس هند از طریق دریای عمان باعث متاثر شدن این ناحیه از پدیده مانسون به ویژه مانسون جنوب غربی در اواخر بهار تا اواخر تابستان میشود. از سوی دیگر با گسترش صنایع مختلف دریایی و جمعیت حاشیه این خلیج انتظار میرود افزایش فعالیت های انسانی باعث متاثرشدن پارامترهای آبشناسی و در نتیجه اکوسیستم های حساس این ناحیه مانند زیستگاه های مرجانی و جنگل های حرا و هم چنین تاسیسات آب شیرین کن شود. در این تحقیق اثر پدیده مانسون بر پارامترهای فیزیکوشیمیایی، غلظت مواد مغذی و کلروفیل a مورد مطالعه قرار خواهد گرفت. هم چنین امکان تاثیر بارگذاری مواد مغذی از طریق اسکلههای بنادر کنارک و تیس با مقایسه نتایج در این اسکله ها و ایستگاه های مجاور مورد بررسی قرار خواهد گرفت.مواد و روش ها: نمونه برداری از4 ایستگاه در خلیج در دو عمق سطحی( 5/0 متر) و بستر (1 متر از بستر) با استفاده از بطری نیسکین 5 لیتری هرکدام در سه تکرار انجام شد. پارامترهای فیزیکی توسط دستگاه های پرتابل مربوطه در محل نمونه برداری اندازه گیری شدند. . در آزمایشگاه واکنش گرهای لازم برای روش کالریمتری طبق دستورالعمل MOOPAM آماده شده و اندازه گیری مقدار مواد مغذی با دستگاه اسپکتروفومتر و در سل با طول مسیر نور 2 سانتیمتر انجام شد. تحلیل های آماری به کمک نرم افزار PRIMER 6وSTATISTICA 10 انجام شد.نتایج و بحث: مطابق نتایج، غظت مواد مغذی فسفات، نیتریت و نیترات و هم چنین کلروفیل آ در دوره پس مانسون بیشتر و به ترتیب پسمانسون>پیشمانسون>مانسون است. در مورد سیلیکات این روند متفاوت بوده و به صورت پیشمانسون>مانسون≈ پسمانسون است. مقایسه نتایج بین سالیانه نشان می دهد که مقادیر فسفات، نیترات و نیتریت در سال 96 بیشتر از مقادیر متناظر در دوره 92-93 بوده در حالی که در مورد سیلیکات عکس این حالت مشاهده میگردد. کلروفیلa همبستگی مثبت را با غلظت مواد مغذی نشان میدهد که بیانگر کنترل شدن تولید اولیه توسط میزان مواد مغذی قابل دسترس میباشد. مقادیرpH و DO همبستگی مثبت دارند و به طور کلی در دوره پیشمانسون کمتر از دوره پسمانسون در هر دو دوره نمونهبرداری 92-93 و 96 هستند.نتیجه گیری: مقایسه نتایج نمونه برداری بین دو نوبت 92-93 و 96 نشان از تفاوت در مواد مغذی و پارامترهای فیزیکوشیمیایی دارد که به دلیل تفاوت در شدت و دوره مانسون در سالهای مختلف میباشد. مقادیر بالای مواد مغذی نیترات، فسفات و نیتریت در فصل پس مانسون به دلیل پدیده فراجوشی القا شده توسط مانسون و رسیدن آبهای غنی از مواد مغذی به سطح میباشد. مقادیر کمتر سیلیکات در فصل پس مانسون نسبت به فصول پیش مانسون و پس مانسون به نظر میرسد نتیجه مصرف سیلیکات توسط دیاتومه هایی باشد که در این دوره شکوفایی میکنند، همچنانکه مقادیر کلروفیلa در پس مانسون از فصول قبل بیشتر است. در نهایت مقایسه مقادیر مواد مغذی در دو اسکله صیادی مجاور خلیج با مقادیر ایستگاه های مجاور درون خلیج نشان میدهد که اگر چه مقادیر به طور قابل توجهی بیشتر هستند، ولی هنوز در مرحله ای نیستند که سطح مواد مغذی در خلیج را به طور وسیعی تحت تاثیر قرار دهند.
مقاله پژوهشی
امین محمودیان؛ قاسمعلی دیانتی؛ جلیل علوی
چکیده
سابقه و هدف : گونه دم ما ری یکی از گیاهان مرتع های شوره زار شمال استان گلستان محسوب می شود و از نظر ارزش علوفه از اهمیت زیادی برخوردار است این گونه در اقلیم های خشک و خاک های شوره زار اینچه برون رشد می کند ، هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط معیارهای گیا هی این گونه گیاهی با عامل های محیطی از قبیل ویژگی های فیزیکی _ شیمیایی خاک و فاصله از آبشخوار ...
بیشتر
سابقه و هدف : گونه دم ما ری یکی از گیاهان مرتع های شوره زار شمال استان گلستان محسوب می شود و از نظر ارزش علوفه از اهمیت زیادی برخوردار است این گونه در اقلیم های خشک و خاک های شوره زار اینچه برون رشد می کند ، هدف از این تحقیق، بررسی ارتباط معیارهای گیا هی این گونه گیاهی با عامل های محیطی از قبیل ویژگی های فیزیکی _ شیمیایی خاک و فاصله از آبشخوار دام می باشد .مواد و روش ها : در این مطالعه 200 پلات 2 مترمربعی د ر طول فاصله از آبشخوار به روش سیستماتیک - تصادفی برداشت شد . در هر پلات حضور یا حضور نداشتن گونه دم ماری ثبت گردید و در مرکز هر پلات یک نمونه خاک از عمق صفرت ا 20 سانتی متر برداشت شد . متغیرهای فیزیکی و شیمیایی خا ک شامل و زن مخصوص ظاهری، رطوبت، pH ، EC ، بافت کربن آلی، نیتروژن و فسفر به روش استاندارد اندازه گیری شد.برا ی بررسی ارتباط معیارهای گیاهی گونه دم ماری با ویژگی های خاک، از تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم افزا ر SPSS نسخه 18 استفاده شد .نتایج و بحث: مقادیر 2R (93 درصد) نشان داد که فاصله از آبشخوار دام در بیان واریانس تغییرات تراکم ، درصد پوشش و فراوانی نسبت به عامل های خاکی نقش بیشتری داشته اند. قدرت مدل رگرسیون خطی برای پیش بینی تراکم ، درصد تاج پوشش و فراوانی دم ماری توسط پارامترها ی خا ک برابر با 77 ، 70 و 83 درصد بود . نتایج نشان داد که اسیدیته، جرم مخصوص، درصد سیلت و هدایت الکتریکی خاک اثر منفی بر حضور و پراکنش دم ماری داشتند و ویژگی هایی نظیر ازت کل، درصد شن و درصد کربن تأثیر مثبتی بر حضور دم ماری در منطقه مورد مطالعه داشته اند .نتیجه گیری : در مقیاس محلی ، فاصله از آبشخوار دام نسبت به پارامترهای خاکی در مقدار تراکم ، درصد پوشش و فراوانی دم ماری تأثیرگذارتر هستند.
مقاله پژوهشی
حسین رحمانی؛ فائقه ردایی؛ سارا حقپرست؛ سیده محدیث رکابی
چکیده
سابقه و هدف: ارزیابی زیستی منابع آب با استفاده از بی مهرگان کفزی یکی از مناسب ترین و مقرون به صرفه ترین روشهای مطالعات اثرات انسانی بر پیکره اکوسیستمهای آبی است. استراتژی های تغذیه ای، ویژگی معمولی است که انعطاف پذیری گونه ها را انعکاس می دهد و می توانند بخشی از یک اقدام واحد در ساختار طبقه بندی جوامع باشند. ...
بیشتر
سابقه و هدف: ارزیابی زیستی منابع آب با استفاده از بی مهرگان کفزی یکی از مناسب ترین و مقرون به صرفه ترین روشهای مطالعات اثرات انسانی بر پیکره اکوسیستمهای آبی است. استراتژی های تغذیه ای، ویژگی معمولی است که انعطاف پذیری گونه ها را انعکاس می دهد و می توانند بخشی از یک اقدام واحد در ساختار طبقه بندی جوامع باشند. گروه های تغذیه ای در سوخت و ساز اکوسیستم آب شیرین از جمله چرخه مواد مغذی، کاهش اندازه ذرات آلی (به عنوان مثال پاره کننده ها)، تسهیل عملکرد میکروتجزیه کننده ها یعنی باکتری ها، قارچ ها و مخمرها و حمل مواد آلی در پایین دست مشارکت می کنند. این مطالعه با هدف بررسی پراکنش گروههای تغذیهای بزرگ بیمهرگان کفزی به عنوان مبنای ارزیابی زیستی در رودخانه چالوس، به عنوان یکی از رودخانه های حفاظت شده ایران با شرایط اکولوژیکی منحصر به فرد، انجام گردید.مواد و روشها: جهت بررسی گروههای تغذیهای بیمهرگان کفزی نمونهبرداری آنها با استفاده از نمونهبردار سوربر به ابعاد 5/30×5/30 سانتیمتر با چشمه تور 360 میکرون به صورت فصلی در سال 1394 و با 3 تکرار در 9 ایستگاه مطالعاتی در حوضه رودخانه چالوس انجام شد. جهت مقایسه فراوانی گروههای تغذیهای در ایستگاهها و فصول مختلف از آزمون کروسکال- والیس و برای مقایسه جفتی از آزمون من ویتنی استفاده شد. از آزمون های درصد تشابه (SIMPER) جهت تعیین آن دسته از گروههای تغذیهای که بیشترین سهم (درصد مشارکت) را در تشابه موجود در هر ایستگاه و نیز عدم تشابه عمده میان ایستگاههای مختلف داشتند، استفاده گردید.نتایج و بحث: طی مدت نمونهبرداری از ایستگاههای مختلف در مجموع 26220 بزرگ بیمهره کفزی جداسازی، شناسایی و شمارش گردید که در 3 شاخه، 4 رده، 12 راسته، 34 خانواده و 35 جنس طبقهبندی شدند. در این مطالعه بیشترین میزان فراوانی کل بزرگ بی مهرگان کفزی در ایستگاه های 6 و 8 به ترتیب 15.04و 16.97 درصد از گروههای تغذیهای مختلف بوده است که این میزان میتواند به دلیل ورود مواد آلی توسط پساب مزارع پرورش ماهی قبل از این ایستگاه ها باشد. به نظر می رسد مواد جامد معلق به همراه مواد غذایی خورده نشده در مزارع پرورش ماهی قزل آلا نقش مهمی را در افزایش فراوانی بزرگ بی مهرگان کفزی در پاییندست مزارع پرورش ماهی دارد. نتایج نشان داد که بزرگ بی مهرگان کفزی در منطقه مورد مطالعه شامل 5 گروه تغذیهای جمعکننده (Collector Gatherer)، فیلترکننده (Collector Filter)، شکارچی (Predator)، خراشدهنده (Scraper) و پارهکننده (Shredder) بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که فراوانی گروه تغذیهای جمعکننده در ایستگاه 8 نسبت به سایر ایستگاه ها بالاتر بود ولی تفاوت معنی داری را نشان نداد ( 0.05>p). همچنین گروه تغذیهای فیلترکننده در ایستگاه 6 نسبت به سایر ایستگاه ها از فراوانی بیشتری برخوردار میباشد ( 0.05>p). به طور کلی، در تمامی فصول، فراوانی گروه های تغذیهای خراشدهنده و پارهکننده نسبت به سایر گروه ها کمتر بوده و دارای تفاوت معنی دار میباشد (p <0.05). نتایج حاصل از آنالیز SIMPER نشان دهنده درجه بالایی از یکنواختی و کاهش تغییرات در هر یک از ایستگاههای گروهبندی شده به تفکیک فصل بود.نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد ایستگاههایی که پس از کارگاههای پرورش ماهی قرار داشتند در بسیاری از فصول، گروههای تغذیهای فیلترکننده و جمع-کننده به تناوب، بیشترین فراوانی را داشتند. اگرچه براساس نتایج آزمون SIMPER، بدلیل افزایش حضور سایر گروههای تغذیهای در ایستگاه-های بعد از مزارع پروش ماهی سهم مشارکت گروههای فیلترکننده و جمعکننده در ترکیب اجتماع بزرگ بی مهرگان کفزی در مقایسه با سایر ایستگاهها کاهش پیدا کرده است.
مقاله پژوهشی
پروانه شاطری؛ صادق صالحی؛ منصور شریفی؛ رضاعلی محسنی
چکیده
سابقه و هدف: سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تغییر رفتارهای مرتبط با انرژی جهت کاهش گرمایش جهانی از ضروریات جوامع امروزی است که بدون مشارکت همه جانبه مردم و گروه ها از جمله سازمان های مردم نهاد محیط زیستی امکان پذیر نخواهد بود. مشکلات متعدد محیطزیستی و دشواری مدیریت شهری در این زمینه در شهرهای بزرگی چون تهران ضرورت گسترش ...
بیشتر
سابقه و هدف: سازگاری با تغییرات آب و هوایی و تغییر رفتارهای مرتبط با انرژی جهت کاهش گرمایش جهانی از ضروریات جوامع امروزی است که بدون مشارکت همه جانبه مردم و گروه ها از جمله سازمان های مردم نهاد محیط زیستی امکان پذیر نخواهد بود. مشکلات متعدد محیطزیستی و دشواری مدیریت شهری در این زمینه در شهرهای بزرگی چون تهران ضرورت گسترش این سازمان ها را نمایان تر می کند، زیرا توسعه سازمان های مردم نهاد منجر به گسترش مشارکت و افزایش سرعت تصمیم سازی در حوزه محیط زیست خواهد شد. در این راستا، شناخت دلایل و انگیزه های افراد از عضویت در سازمان های مردم نهاد محیط زیستی به عنوان هدف اصلی تحقیق حاضر، می تواند به گسترش این نوع سازمان ها جهت دستیابی به توسعه پایدار گردد. پژوهش های پیشین در این زمینه، بسیار اندک و غالباً با رویکرد کمّی انجام شده اند.مواد و روش ها: رویکرد این پژوهش تفسیرگرایی است و با استفاده از نظریه زمینه ای انجام شده است . مشارکت کنندگان بر اساس نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی به تعدا د 20 نفر از اعضای سازمان های غیردولتی محیط زیستی شهر تهران در سال 98-1397 انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با استفاد ه از مراحل کُدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مفاهیم حاصل از کُدگذاری، تبدیل به خرده مقولات و مقولات شد و مدل پارادایمی استخراج شده در چهار بخش شامل: شرایط علّی، شرایط مداخله گر، راهبردها و پیامدها می باشد که پیرامو ن پدیده مرکزی شکل گرفت.نتایج و بحث: تحلیل داده ها نشان داد که شرایط علّی اثرگذار بر انگیزه های اعضا از مشارکت در سازمان های غیردولتی محیط زیستیبراساس دلیل های فردی(شخصی) مانند (تجارب حسی و طبیعت گرایی، رشته تحصیلی و نگرش استعلایی)، علاقه مندی به فعالیت های محیط زیستی و کسب شأن و منزلت اجتماعی می باشد. همچنین شرایط مداخله گر مؤثر بر پدیده شامل: محدودیت های ساختاری (شکننده بودن محیط زیست، وجود نداشتن بستر لازم برای فعالیت های مدنی و .. .)، ارز ش ذاتی محیط زیست و همجواری (محل سکونت فرد با طبیعت و مجاورت شغلی) هستند. افزون بر این، نتایج تحقیق نشان داده است که راهبردهای اتخاذ شده توسط کنش گران در دو بخش کوتاه مدت وبلندمدت عبارتند از: فعالیت های نمادین، انتقاد، توان افزایی اعضا، جذب متخصصان، رویکرد علمی در برنامه ها و مشاوره به برنامه ریزان،شبکه سازی روابط و تعامل و خرد جمعی. در نهایت، نتایج تحقیق حاضر نشان داد که پیامدهای اتخاذ این راهبردها، اثرگذاری افقی وعمودی، تباد ل علمی و مدیریت اجرایی، مرجعیت و رشد و توسعه کمی و کیفی سمن ها است.نتیجه گیری: انگیزه اصلی و محوری اعضا از مشارکت در سازمان های غیردولتی محیط زیستی، دغدغه های محیط زیستی می باشد. اعضا در راستای رسیدن به این مهم با علاقه، به تأسیس سازمان غیردولتی و یا به عضویت و مشارکت در آن روی می آورند تا ضمن توسعه روابط درو ن گروهی و بین گروهی بتوانند بسترسازی لازم برای تغییر رفتارها و کاهش یا حل مشکل ها ی محیط زیستی را فراهم نمایند. افزون براین، مطالعه دلایل و انگیزه های اعضا از مشارکت در سازمان های غیردولتی محیط زیستی، می تواند ساز و کارهای جذب سایرین جهت توسعه و گسترش این سازمان ها را فراهم آورد .
مقاله پژوهشی
سیده نرجس طباطبائی؛ اصغر عبدلی؛ ایرج هاشم زاده سقرلو؛ فراهم احمدزاده؛ لوئیس برناتچز
چکیده
سابقه و هدف: پارک ملی لار به عنوان بهترین و منحصر به فردترین زیستگاه قزل آلای خال قرمز در ایران است. این ماهی در سایر زیستگاه های ایران به دلایل مختلفی مانند تخریب زیستگاه ها، آلودگی، برداشت شن و ماسه، وجود سد در مسیر رودخانه ها، ورود گونه های غیر بومی، صید بیش از حد و سایر تغییرات ناشی از فعالیت های انسانی در معرض ...
بیشتر
سابقه و هدف: پارک ملی لار به عنوان بهترین و منحصر به فردترین زیستگاه قزل آلای خال قرمز در ایران است. این ماهی در سایر زیستگاه های ایران به دلایل مختلفی مانند تخریب زیستگاه ها، آلودگی، برداشت شن و ماسه، وجود سد در مسیر رودخانه ها، ورود گونه های غیر بومی، صید بیش از حد و سایر تغییرات ناشی از فعالیت های انسانی در معرض تهدید قرار است. رودخانه دلیچای، یکی از زیستگاه های اصلی ماهی قزل آلای خال قرمز، شرایط اکولوژیکی متفاوتی نسبت به سایر رودخانه های پارک ملی لار دارد. در این مطالعه با توجه به وجود مانع فیزیکی غیر قابل عبور در دهانه رودخانه دلیچای، ترکیب ژنتیکی ماهیان قزل آلای خال قرمز این رودخانه با ماهیان دریاچه ای بررسی شد.مواد و روش ها: در این مطالعه از باله های جدا شده از ماهیانی که با الکتروشوکر در رودخانه صید شده بودند و از باله های ماهیانی که در دریاچه با استفاده از قلاب صید شده بودند استفاده شد. استخراج DNA با روش استخراج نمک با یک تیمار RNAas برای از بین بردن مولکول های RNA انجام شد. برای مقایسه تفاوت های ژنتیکی میان ماهیان رودخانه دلیچای و دریاچه سد لار از روش تعیین توالی نسل جدید استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل های آماری، آنالیز تجزیه به مولفه های اصلی، خوشه بندی و تشخیص ترکیب ژنتیکی ماهیان و آماره Fstبه کار گرفته شد.نتایج و بحث: در نتایج آنالیز تجزیه به مولفه های اصلی ماهیان قزل آلای خال قرمز دریاچه و رودخانه دلیچای در امتداد اولین مولفه اصلی (25.11 درصد تغییرات) کاملا از یکدیگر جدا شدند. اما در راستای سایر مولفه های اصلی با یکدیگر همپوشانی داشتند. تحلیل داده ها به روش خوشه بندی نیز در تمام گروه بندی ها افراد متعلق به رودخانه دلیچای و دریاچه را به صورت دو گروه مجزا نشان داد که سهم هر یک از گروه های دلیچای و دریاچه در یکدیگر بسیار جزئی و ناچیز بود. همچنین میزان تمایز محاسبه شده در بین جمعیت های رودخانه دلیچای و دریاچه معنی دار بود. دلیل این تمایز می تواند عدم امکان مهاجرت و دسترسی ماهیان رودخانه دلیچای به دریاچه سد لار و بالعکس، به علت وجود تور فلزی در لوله های انتقال آب پایه پل جاده روی رودخانه در دهانه رودخانه دلیچای باشد. از سوی دیگر این احتمال نیز وجود دارد که ماهیان قزل آلای خال قرمز رودخانه دلیچای رفتار ساکن بودن داشته و تمایلی به مهاجرت به دریاچه حتی در صورت عدم وجود این مانع فیزیکی نداشته اند. رفتار ساکن بودن به علت کم بودن تراکم ماهیان و برآورده شدن نیازهای زیستی و زیستگاهی آنها و عدم نیاز به مهاجرت پدید می آید.نتیجه گیری: در کل نتایج این مطالعه نشان داد که ماهیان قزل آلای خال قرمز رودخانه دلیچای و ماهیان دریاچه ترکیب ژنتیکی متفاوتی داشته و به طور معنی داری از یکدیگر متمایز هستند. در هر صورت، تمایز بالای ماهیان رودخانه دلیچای و احتمال ایزوله شدن این جمعیت و عدم امکان دسترسی ماهیان دریاچه و سایر رودخانه های پارک ملی لار به این رودخانه نیازمند بازنگری و اتخاذ روش های مدیریتی مطلوبتر و کارآمدتر می باشد.
مقاله پژوهشی
نیکتا لطافت؛ محمدحسن طرازکار
چکیده
سابقه و هدف: تخریب محیط زیست از جمله انتشار گازهای گلخانه ای در جو، جنگل زدایی و نابودی شیلات نشان می دهد که تقاضای انسان از ظرفیت بیوسفر فراتر رفته است. بنابراین ، در اکثر مطالعات زیست محیطی، از انتشار گازهای گلخانه ای به عنوان یکی از شاخص های اثرات زیست محیطی استفاده شده است. اما ضعف عمده این مطالعات این است که انتشار گازهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: تخریب محیط زیست از جمله انتشار گازهای گلخانه ای در جو، جنگل زدایی و نابودی شیلات نشان می دهد که تقاضای انسان از ظرفیت بیوسفر فراتر رفته است. بنابراین ، در اکثر مطالعات زیست محیطی، از انتشار گازهای گلخانه ای به عنوان یکی از شاخص های اثرات زیست محیطی استفاده شده است. اما ضعف عمده این مطالعات این است که انتشار گازهای گلخانه ای ازجمله دی اکسید کربن (CO2) به عنوان شاخص تخریب محیط زیست مورد استفاده قرار گرفته است. در مقابل، ردپای بوم شناختی بیانگر یک شاخص جامع از فشارهای انسانی در محیط زیست است. ردپای بوم شناختی دارایی های اکولوژیکی مورد نیاز یک جمعیت را به منظور تولید منابع طبیعی مصرفی و جذب پسماندها به ویژه انتشار کربن اندازه گیری می کند. ردپای بوم شناختی شامل زمین های زراعی، مراتع، مناطق ماهیگیری، جنگل ها، زمین های جذب کربن و زمین های ساختمانی است. مطالعات اخیر نشان می دهد که اکوسیستم های طبیعی در منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا (منطقه منا) شامل زمین، آب و هوا به طور جدی تحت تأثیر متغیرهای مختلفی قرار گرفته اند. لذا در این مطالعه مجموعه ای از متغیرهای پایدار موثر بر ردپای بوم شناختی به عنوان شاخص جامع تخریب محیط زیست در منطقه منا تعیین شدند.مواد و روش ها: برای دستیابی به اهداف مطالعه از روش تجزیه و تحلیل کرانه های نامحدود (EBA) بمنظور شناسایی مجموعه ای قوی از متغیرهای کنترل استفاده شده است. روش تجزیه و تحلیل کرانه های نامحدود یک ابزار آماری است، برای بررسی اینکه آیا متغیرهای پیشنهاد شده در مطالعات قبلی، ارتباط قوی با ردپای بوم شناختی دارند، و بررسی اینکه آیا متغیرهای توضیحی باید در رگرسیون وجود داشته باشند. همچنین در این مطالعه از شاخص KOF به عنوان معیار جهانی شدن استفاده شده است. علاوه بر این، KOF شامل جهانی شدن اقتصادی، سیاسی ، اجتماعی و کلی است که در تجزیه و تحلیل مورد استفاده قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل ها 11 کشور منطقه منا برای دوره 1995 الی 2014 میلادی را پوشش می دهد.نتایج و بحث: نتایج تجزیه و تحلیل کرانه های نامحدود سالی- آی- مارتین نشان داد که مصرف انرژی، تولید ناخالص داخلی سرانه، جمعیت شهرنشینی، جهانی شدن اقتصادی، جهانی شدن اجتماعی و جهانی شدن سیاسی قوی هستند. همچنین تولید ناخالص داخلی سرانه، مصرف انرژی، جمعیت شهری تأثیر مثبتی در ردپای بوم شناختی دارد. همچنین، میانگین اثر مصرف انرژی بر ردپای بوم شناختی 0.001 و از نظر آماری معنی دار است. بنابراین، افزایش مصرف انرژی 10 واحدی، ردپای بوم شناختی به میزان تقریباً 0.01 واحد افزایش میدهد. همچنین، افزایش جمعیت شهری، سرانه ردپای بوم شناختی را به طور مداوم افزایش می دهد و در سطح 1 درصد معنی دار است. افزایش 0.2 هکتار جهانی در ردپای بوم شناختی باعث افزایش جمعیت شهری به میزان 10 واحد می شود. نتایج نشان داد که با افزایش 10 درصدی جهانی شدن اقتصادی و اجتماعی، ردپای بوم شناختی به ترتیب با 0.29 و 0.49 واحد تقویت می شود. طبق نتایج روش تجزیه و تحلیل کرانه های نامحدود ، افزایش 10 واحدی در جهانی شدن سیاسی، ردپای بوم شناختی را 0.16 واحد کاهش می دهد. یافته ها نشان می دهد که جهانی شدن ممکن است اثرات متفاوتی بر ردپای بوم شناختی داشته باشد.نتیجه گیری: یافته های تحقیق نشان می دهد که جهانی شدن اقتصادی و اجتماعی با ردپای بوم شناختی ارتباط مثبت دارد. در مقابل، جهانی شدن سیاسی با ردپای بوم شناختی رابطه منفی دارد. با توجه به نتایج تجربی، همبستگی منفی بین جهانی شدن سیاسی و ردپای بوم شناختی وجود دارد که فرضیه "مدیریت جهانی محیط زیست" را پشتیبانی می کند. از طرف دیگر، رابطه مثبت بین جهانی شدن اجتماعی و ردپای بوم شناختی فرضیه "آگاهی جهانی محیط زیست" در منطقه منا پشتیبانی می کند.
مقاله پژوهشی
درنا جهانگیرپور؛ حسن آزرم؛ عباس میرزایی
چکیده
سابقه و هدف: در سالهای اخیر تخریب مراتع طیف وسیعی از خدمات اکوسیستم را برای میلیاردها نفر از مردم که معیشت آنها متکی به منابع طبیعی است، کاهش داده است. با اعمال مدیریت صحیح مراتع می توان ظرفیت مراتع را برای بهره بردن از خدمات اکوسیستم تا چند برابر افزایش داد. الگوی غالب مدیریت مراتع، تهیه و اجرای طرحهای مرتعداری است. این طرح ها ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سالهای اخیر تخریب مراتع طیف وسیعی از خدمات اکوسیستم را برای میلیاردها نفر از مردم که معیشت آنها متکی به منابع طبیعی است، کاهش داده است. با اعمال مدیریت صحیح مراتع می توان ظرفیت مراتع را برای بهره بردن از خدمات اکوسیستم تا چند برابر افزایش داد. الگوی غالب مدیریت مراتع، تهیه و اجرای طرحهای مرتعداری است. این طرح ها اگر به درستی انتخاب نشده و مبتنی بر بهبود خدمات اکوسیستمی مرتع صورت نگیرد، علاوه بر تشدید سیر نزولی مراتع، اتلاف سرمایه ها را نیز به دنبال دارد. لذا با شناخت اثرات انواع روش های مدیریتی بر کارکرد خدمات اکوسیستمی، می توان نسبت به تغییر یا اصلاح الگوهای مدیریت مراتع اقدام نمود. در مطالعه حاضر با بهره گیری از تحلیل چندمعیاره و در چارچوب تعریف خدمات اکوسیستمی مراتع، به رتبه بندی روش های اصلاح مراتع در استان فارس پرداخته شد.مواد و روش ها: از جمله عمدهترین عللی که مانع منظور کردن ارزش خدمات اکوسیستمی در محاسبات و سنجشهای ارزیابی میشود، ناهمگونی واحدهای سنجش انواع ارزش، عدم امکان کمی کردن تمامی ارزشها و مشکلات مربوط به تلفیق دادههای کمی و کیفی است. لذا با توجه به تواناییهای روشهای تحلیل چند معیاره در تجزیه و تحلیل دادههای نامتجانس، این روش ها ابزار مناسبی برای فائق آمدن بر این مشکل و دستیابی به تصمیمات مستدلتر و آگاهانهتر میباشند. در مطالعه حاضر در مرحله اول برای تعیین وزن معیارها و شاخص ها از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. سپس با استفاده از نتایج مرحله اول به عنوان ورودی نرم افزار PROMETHEE، رتبه بندی گزینه های اصلاح مرتع از نظر خدمات اکوسیستم با استفاده از تحلیل PROMETHEE II انجام گرفت.نتایج و بحث: با توجه به ادبیات موضوع و بحث با متخصصان در زمینه مرتع و محیط زیست، 12 شاخص برای چهار دسته از خدمات اکوسیستم تعریف شد. پس از تعیین معیارها، با کاربرد روش تحلیل سلسه مراتبی وزن معیارها و شاخص ها محاسبه شد. مقایسه زوجی معیارهای خدمات اکوسیستم حاکی از آن است که معیار خدمات تنظیمی و حمایتی با وزن 0.734 بیشترین اهمیت را نسبت به معیارهای خدمات تولیدی و فرهنگی را دارا می باشد. نتایج مقایسه زوجی شاخص های خدمات فرهنگی اکوسیستم نشان داد که معیار تنوع زیستی اهمیت بسیار بالاتری نسبت به دو معیار زیبایی منظره و تفریح و اکوتوریسم دارد. نتایج مقایسه زوجی زیرمعیارهای شاخصهای خدمات تولیدی اکوسیستم نشان داد ظرفیت چرا و سود تولیدات دامی به ترتیب با وزن نسبی 0.552 و 0.243 بالاترین اهمیت را در بین شاخصهای خدمات تولیدی اکوسیستم دارا میباشند. همچنین شاخص توانایی منابع آب مرتعی با وزن قابل توجه 0.475 در رتبه اول تأثیرگذاری بر شاخصهای خدمات تنظیمی و حمایتی اکوسیستم قرار دارد و شاخص جلوگیری از فرسایش خاک با وزن 0.352 رتبه دوم درجه اهمیت را دارد. وزن نهایی هر کدام از شاخص ها از ضرب وزن نسبی معیارها در وزن نسبی شاخص ها به دست آمد. در میان شاخصهای خدمات اکوسیستم وزن منابع آب 0.35 است که بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است. پس از منابع آب، نقش اکوسیستم در جلوگیری از فرسایش خاک مهمترین شاخص ارزیابی شده است. سومین شاخصی که بیشترین وزن را به خود اختصاص داده است، تنوع زیستی است. پس از ورود داده ها در نرمافزار PROMETHEE نتایج نشان داد از میان گزینههای مختلف اصلاح مراتع، قرق در اولین رتبه قرار گرفته است. بنابراین طرح قرق مراتع بیشترین خدمات اکوسیستم را تأمین می کند. 11 شاخص اثر مثبت بر تعیین اولویت قرق داشته و تنها شاخصی که اثر منفی بر اولویت قرق داشته، دسترسی به منابع آب بوده است. به منظور اعتباردهی به نتایج حاصله، تحلیل حساسیت در سه سناریوی مختلف انجام شد. نتایج تحلیل حساسیت نشان داد که با توجه به بحران آب و درجه اهمیت بالای این شاخص در خدمات اکوسیستم مراتع، اولویت گزینه های مرتعی به تغییرات در سایر شاخص ها حساس نیست.نتیجهگیری: بر اساس نتایج، طرح قرق در مدیریت مراتع بیشترین خدمات اکوسیستم و طرح گیاهان دارویی کمترین خدمات اکوسیستم را تأمین می کند. پس از قرق، اولویت با پروژه های آبی شامل اصلاح چشمه ها و احداث آبگیر و غیره است. به منظور مدیریت بهتر مراتع در استان فارس و ضرورت لحاظ خدمات اکوسیستم در طرح های مرتعداری می توان با کاربرد روش های تصمیم گیری چندمعیاره به نتایج معتبری دست یافت.
مقاله پژوهشی
فاطمه سادات آقامیر؛ سعید صوفی زاده؛ احمد سهیلی
چکیده
سابقه و هدف: تغییر اقلیم یکی از چالشهای مهم بشر در امنیت غذایی در بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. مهمترین متغیرهای اقلیمی تاثیر گذار بر عملکرد محصولات زراعی بارش و دما، دی اکسید کربن بهویژه در مناطق تحت کشت دیم از اهمیت بالایی برخوردار است. نتایج پژوهشگران در ایران بیان کننده اثر تغییر اقلیم آشکار و غیر قابل ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییر اقلیم یکی از چالشهای مهم بشر در امنیت غذایی در بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. مهمترین متغیرهای اقلیمی تاثیر گذار بر عملکرد محصولات زراعی بارش و دما، دی اکسید کربن بهویژه در مناطق تحت کشت دیم از اهمیت بالایی برخوردار است. نتایج پژوهشگران در ایران بیان کننده اثر تغییر اقلیم آشکار و غیر قابل انکار بر عملکرد گیاهان زراعی در ایران است. با بهره از دانش مدلسازی در انتخاب گیاه و رقم مناسب برای یک منطقه، تعیین خصوصیات مطلوب گیاهی، تعیین بهترین مدیریت زراعی، پیشبینی اثر تنوع و تغییر اقلیم بر رشد و عملکرد محصول و تخمین عملکرد بالقوه به صورت کم هزینه، سریع و دقیق میتوان اثر نامطلوب تغییر اقلیم بر کشاورزی را با گزینههای کاهش اثرات منفی کاهش داد.مواد و روشها: در مطالعه حاضر اثر افزایش دما، افزایش و کاهش 20 درصدی در بارش و افزایش غلظت دی اکسید کربن بر فنولوژی و عملکرد گندم دیم در 4 شهرستان دهگلان، دیواندره، سقز و سنندج در استان کردستان با دادههای اقلیمی بلندمدت استان کردستان در سالهای ۱370 تا 1393 مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش به منظور شبیهسازی رشد و نمو روزانه گندم در شرایط تغییر اقلیم و ارزیابی اثرات بالقوه شبیه سازی زیر مدل گندم APSIM، 24 سناریوی تغییر اقلیم و 1 سناریوی دوره پایه، بر اساس حاصل ضرب افزایش دما، به مقدار 1+، 2+، 3+ و 4+ درجه سانتیگراد، تغییر در بارش به مقدار 20% ± و سه غلظت دیاکسیدکربن به ترتیب 5/462، 5/527 و ppm 725 در نظر گرفته شد. ورودیهای مدل شامل آب و هوا (دما، بارندگی و تابش)، خاک (آبخاک و نیتروژن خاک)، ضرایب ژنتیکی و اطلاعات مدیریتی محصول زراعی و خروجیهای آن شامل تاریخ گلدهی، تاریخ رسیدگی فیزیولوژیک، تاریخ بیشینه شاخص سطح برگ، شاخص سطح برگ، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در شرایط اقلیم آینده و گذشته تجزیه و تحلیل گردید.نتایج و بحث: در سناریوهای با افزایش بارندگی در مقایسه با دوره پایه، یکنواختی گلدهی، رسیدگی فیزیولوژیک در تمامی شهرستانها افزایش ولی در دهگلان کاهش خواهد یافت. یکنواختی بازه بیشینه شاخص سطح برگ در تمامی شهرستانها افزایش و در دهگلان درصد افزایش یکنواختی از همه کمتر است، همچنین یکنواختی شاخص سطح برگ دهگلان و سنندج افزایش و سقز و دیوان دره کاهش خواهد یافت. با کاهش بارندگی، یکنواختی گلدهی، رسیدگی فیزیولوژیک، بازه بیشینه شاخص سطح برگ در همه شهرستانها کاهش مییابد و درصد کاهش یکنواختی در دهگلان از همه کمتر است. با افزایش بارش، نوسان عملکرد بیولوژیک و دانه در دهگلان بیشترین و سنندج کمترین بوده است و با کاهش بارش تمامی شهرستانها دارای نوسان عملکرد بیولوژیک بوده، سنندج کمترین نوسان و دیوان دره بیشترین نوسان را داشته است.نتیجه گیری: اثر عوامل تغییر اقلیم شامل دما و بارش و دی اکسید کربن بر مناطق مختلف شهرستانهای استان کردستان متفاوت است؛ در کشت دیم، در دوره پایه فنولوژی و عملکرد گندم متاثر از رطوبت اولیه آب در خاک است، درصورتی که با تغییر اقلیم فنولوژی گندم در افزایش دما با دمای بهینه زراعی و با افزایش بارش با شاخص سطح برگ گندم قابل توجیه است.
مقاله پژوهشی
آزاده وزیری نهاد؛ سید علی جوزی؛ رخشاد حجازی؛ محمدرضا شکری؛ سعید ملماسی
چکیده
سابقه و هدف: یکی از روشهای انتخاب نواحی حفاظتی، استفاده از ابزارهای پشتیبانی تصمیمگیری مانند مارگسان است. هدف اصلی این مطالعه الویت بندی و انتخاب مناطق مناسب حفاظت در منطقه ساحلی حوضه کل- مهران استان هرمزگان در قالب سناریوهای مختلف به وسیله نرمافزار مارگسان و مقایسه مناطق منتخب حفاظتی مارگسان با مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت ...
بیشتر
سابقه و هدف: یکی از روشهای انتخاب نواحی حفاظتی، استفاده از ابزارهای پشتیبانی تصمیمگیری مانند مارگسان است. هدف اصلی این مطالعه الویت بندی و انتخاب مناطق مناسب حفاظت در منطقه ساحلی حوضه کل- مهران استان هرمزگان در قالب سناریوهای مختلف به وسیله نرمافزار مارگسان و مقایسه مناطق منتخب حفاظتی مارگسان با مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست است.مواد و روش ها: در این تحقیق برای اولویتبندی لکههای حفاظتی در مناطق ساحلی با استفاده از ابزار پشتیبانی تصمیمگیری از پراکنش 36 گونه گیاهی و جانوری به عنوان معیارهای حفاظتی استفاده شد. از این رو از سامانه اطلاعات جغرافیایی (نرم افزار 10.3ArcGIS ) به منظور تولید لایههای معیارهای انتخاب مناطق حفاظتی و تهیه لایه یگان برنامهریزی استفاده گردیده است سپس نقشة پراکنش هر یک از این معیارها برای ورود به نرم افزار پشتیبانی تصمیمگیری مارگسان که متداولترین نرم افزار برنامه ریزی حفاظت می باشد به صورت لایههای بولین (صفر و یک) تهیه شده است. پس از تهیه 5 فایل ورودی نرم افزار مارگسان ( فایل یگان برنامهریزی، فایل ویژگیهای حفاظتی، فایل یگان برنامه ریزی در مقابل ویژگی حفاظتی، فایل طول مرز، فایل پارامترهای ورودی)، این نرمافزار در قالب سه سناریوی طراحی شده با هدف (30،50 و100) درصد هر معیار حفاظتی اجرا گردید و مناسبترین لکهها برای حفاظت معرفی شدند سپس این لکهها با مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست مقایسه گردید. در نهایت با مقایسه سه سناریو مطلوب ترین سناریو انتخاب گردید.نتایج و بحث : نتایج نشان داد سناریوی اول با هدف حفاظت30 درصد از هر معیار، در برآورد هدف حفاظتی 34 معیار موفق بوده است و در کل 14.73درصد از مناطق حفاظت شده موجود توسط سازمان حفاظت محیط زیست با مناطق منتخب حفاظتی در سناریو اول همپوشانی دارد. در سناریو دوم محدوده مورد مطالعه با هدف حفاظت 50 درصد از هر معیار الویت بندی شد و این سناریو در برآورد هدف حفاظتی 35 معیار موفق بوده و در کل 26.27 درصد از آن با مناطق تحت حفاظت موجود سازمان حفاظت محیط زیست همپوشانی دارد. در سناریو سوم محدوده مورد مطالعه با هدف حفاظت 100 درصد از هر معیار الویت بندی شد و این سناریو در برآورد هدف حفاظتی 30 معیار موفق بوده و در کل 96.75 درصد از آن با مناطق تحت حفاظت موجود سازمان حفاظت محیط زیست همپوشانی دارد. در نهایت، مقایسه نتایج سناریوهای ذکر شده نشان داد که در هر سه سناریو، مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست در محدوده مورد مطالعه از لحاظ دستیابی به اهداف مختلف، کارایی مناسبی ندارند و سناریو دوم نسبت به سایر سناریوها نتایج قابل قبولتری ارائه مینماید و تنها در رسیدن به هدف حفاظتی 1معیار ناتوان است.نتیجه گیری: در این تحقیق سناریو 2 (با هدف حفاظت50 درصد از هر معیار حفاظتی) میتواند به عنوان کاراترین سناریو مطرح شود .پیشنهاد میشود از این سناریو به عنوان الگویی برای اصلاح مرزبندی مناطق تحت حفاظت سازمان حفاظت محیط زیست در منطقه ساحلی حوضه کل- مهران استان هرمزگان استفاده شود که در این حالت باید 87.373 درصد (معادل 801349 هکتار) به سطح مناطق حفاظت شده فعلی اضافه گردد تا بتوان خلاءهای حفاظتی موجود را برطرف کرد.
مقاله پژوهشی
فرهاد حسینی طایفه؛ منا ایزدیان؛ عباس عاشوری؛ لیلا جولایی؛ الهام ابراهیمی
چکیده
سابقه و هدف: بهرهگیری از اطلاعات سرشماری پرندگان آبزی (آبزی و کنار آبزی) برای محاسبه اندازه و روند تغییرات جمعیت متداول است و به عنوان نشانگر تغییرات بومشناختی زیستگاه های تالابی در حفاظت از تنوع زیستی اهمیت دارد. تالاب های استان فارس از جمله متنوع ترین زیستگاه های پرندگان آبزی درون سرزمینی ایران هستند که در سال ...
بیشتر
سابقه و هدف: بهرهگیری از اطلاعات سرشماری پرندگان آبزی (آبزی و کنار آبزی) برای محاسبه اندازه و روند تغییرات جمعیت متداول است و به عنوان نشانگر تغییرات بومشناختی زیستگاه های تالابی در حفاظت از تنوع زیستی اهمیت دارد. تالاب های استان فارس از جمله متنوع ترین زیستگاه های پرندگان آبزی درون سرزمینی ایران هستند که در سال های اخیر به دلیل کاهش تراز آبی و تغییرات زیستگاهی به شدت تخریب شده و تالاب های بین المللی آن در فهرست تالاب های در معرض تهدید (مونترو) قرار گرفته اند. در این پژوهش روند تغییرات جمعیت کل پرندگان آبزی استان فارس و تالاب های اصلی آن شامل تالاب های بین المللی حوضه بختگان (کمجان، طشک و بختگان)، پریشان و دشت ارژن و تالاب های مهم کافتر، مهارلو و دریاچه سد درودزن بررسی شده است.مواد و روش ها: نتایج سرشماری پرندگان آبزی مهاجر زمستانگذران استان فارس برای سال های 2018-1988 از دفتر حفاظت و مدیریت حیات وحش سازمان حفاظت محیط زیست دریافت شد. گرچه سرشماری جمعیت از سال 1967 در استان فارس انجام شده است ولی طی سالهای 1967 تا 1987 سرشماری صرفاً به قوها، غازها، مرغابی ها و چنگرها اختصاص داشت و از سال 1988 میلادی سایر پرندگان آبزی و کنار آبزی به فهرست سرشماری پرندگان اضافه شدند. داده ها در دو دوره زمانی بلند مدت 31 ساله (2018-1988) و کوتاه مدت ده ساله (2018-2009) با استفاده از بسته آماری RTRIM برگرفته از نرم افزار ((TRends & Indices for Monitoring Data TRIM در محیط (R) تجزیه و تحلیل شده است.نتایج و بحث: در 31 سال گذشته حدود 14 درصد جمعیت و 67 درصد گونه های پرندگان آبزی ایران (116 گونه از 174 گونه ایران) مربوط به استان فارس بوده است. نتایج حاکی از کاهش شدید جمعیت کل پرندگان آبزی مهاجر استان فارس در بلند مدت با شیب 10.9 درصد (0.0004±0.891) در سال است و در دوره ده ساله نیز روند کاهش جمعیت شدید و با شیب 11- درصد (0.0001±0.890) میباشد. تنها تالاب های مهارلو در بلندمدت و دریاچه سد درودزن در کوتاهمدت روند جمعیت پایدار داشتند و در سایر تالابها روند کاهش جمعیت ملایم تا شدید بود. بیشترین کاهش جمعیت بلند مدت در تالاب های پریشان و دشت ارژن به ترتیب با 13.9 و 10.1 درصد مشاهده شد. در کوتاه مدت نیز تالاب پریشان بیشترین کاهش جمعیت با شیب (0.0001±0.861) 10- درصد در سال را داشته است. نیز بیشترین تعداد گونه در دهه 90 میلادی و همچنین در سال های 2004 تا 2009 مشاهده گردید و پس از این دوره، غنای گونهای این تالابها کاهش یافته است. نتایج نشان داد؛ سهم تالاب های حوضه بختگان و پریشان از جمعیت کل استان بین 10 تا 88 درصد در نوسان بوده است و کمترین مقدار سهم جمعیت پرندگان در ده سال اخیر در این دو تالاب شمارش شده است. به نظر میرسد خشک شدن پهنه های آبی و تغییر کاربری اراضی از جمله مهم ترین عوامل موثر بر کاهش جمعیت و غنای گونهای پرندگان آبزی بوده است. این تالاب ها در حال حاضر فاقد شرایط احراز معیار 5 تالابهای بین المللی رامسر بر اساس وضعیت پرندگان آبزی بوده و لازم است احیاء و حفاظت مستمر و اثربخش از آنها در اولویت برنامه های حفاظت محیط زیست قرار گیرد.نتیجه گیری: در سال های اخیر تغییرات زیستگاهی ناشی از تغییر رژیم آبی و عوامل انسان ساخت باعث کاهش کیفیت زیستگاه های تالابی استان فارس و تغییرات شدید جمعیت پرندگان آبزی شده است. تأمین حق آبه محیط زیستی مورد نیاز برای پایداری بوم شناختی، استقرار نظام مدیریت یکپارچه بوم سازگانی، اجرای برنامه های مدیریت جامع تالاب ها و پایش جمعیت مهمترین راهبردهای احیاء تالاب های مورد مطالعه هستند. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند در مدیریت زیست بومی تالاب ها، تدوین و اجرای برنامه احیاء و همچنین محاسبه خسارات وارده به تالابهای این استان مورد استفاده قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
علی زارع؛ محمدحسین رمضانی قوام آبادی
چکیده
سابقه و هدف: حوضه آبی رودخانههای دجله و فرات در یکی از مهمترین منابع آب شیرین تحت توسعه جهان واقع شده است. در مرکز این توسعهیافتگی، سدها با مقیاس بزرگ قرار گرفته است که به منظور تأمین آب لازم برای طرحهای آبیاری وسیع و تولید انرژی برق-آبی، توسط دولتهای ساحلی احداث گردیده است و به شکل اساسی جریانات این رودخانه ها و کیفیت آب ...
بیشتر
سابقه و هدف: حوضه آبی رودخانههای دجله و فرات در یکی از مهمترین منابع آب شیرین تحت توسعه جهان واقع شده است. در مرکز این توسعهیافتگی، سدها با مقیاس بزرگ قرار گرفته است که به منظور تأمین آب لازم برای طرحهای آبیاری وسیع و تولید انرژی برق-آبی، توسط دولتهای ساحلی احداث گردیده است و به شکل اساسی جریانات این رودخانه ها و کیفیت آب آن را تحت تأثیر قرار داده است که همواره مورد اعتراض سایر کشورهای ساحلی رودخانه قرار می گیرد. با توجه به عدم انعقاد معاهده چندجانبه و جامع بین کشورهای حوضه آبریز دجله و فرات، شناسایی قواعد بین الملل عرفی حاکم بر این حوضه آبریز، برای تعیین حدودوثغور حقوق و تعهدات این کشورها در مناقشات فیمابین اجتنابناپذیر است. از طرفی سدسازیهای صورت گرفته در این حوضه به ویژه از ناحیه دولت ترکیه، واکنش و ادعاهایی از سوی دولتهای پاییندست را به همراه داشته که ارتباط مستقیم با حقوق این دولتها و تعهدات دولت بالادست از منظر حقوق بینالملل دارد. این مقاله درصدد آن است ضمن بیان مناقشات و ادعاهای مطرحشده توسط دولتهای پاییندست نسبت به سدسازیهای ترکیه، قواعد بین المللی حاکم بر این حوضه را شناسایی و بررسی نماید.مواد و روش ها: روش جمع آوری اطلاعات و داداه ها در این پژوهش به صورت کتابخانه ای (از طریق مراجعه به کتاب های مرجع، مقالات و اسناد بین المللی) است و در ابتدا با بررسی آثار زیست محیطی سدسازی دولت ترکیه نسبت به دولتهای پایین دست حوضه آبی دجله و فرات از میان اسناد و منابع موجود، حقوق حاکم بر این حوضه آبی از منظر حقوق بین الملل شناسایی و مشخص می گردد. روش تحقیق نیز بر اساس آموزه های دگماتیک و از نوع تحلیلی و توصیفی است.نتایج و بحث: شناسایی قواعد حقوق بین الملل حاکم بر منابع آبی مشترک از اهمیت بالایی برخوردار است و این امکان را فراهم می سازد تا دولتها ضمن شناخت حقوق و تکالیف خود و سایر دولتهای همجوار، زمینه حمایت حداکثری از محیط زیست و در نهایت تحقق توسعه پایدار در سایه احترام به حقوق و قواعد بینالملل را فراهم سازد.نتیجه گیری: همواره دولتها به عنوان مهمترین تابعان حقوق بین الملل و اصلی ترین کنش گران عرصه بین الملل شناخته می شوند. هرچند دولت ترکیه در استفاده از رودهای بین المللی دجله و فرات به مطلق بودن حاکمیت خود استناد می نماید لکن با توجه به توسعه مداوم حقوق بین الملل، امروزه برداشت ها و دیدگاه های سنتی از حاکمیت مطلق هر دولت در بهره برداری و استفاده از منابع آبی مشترک منسوخ گردیده و با توجه به قواعد حقوق بین الملل موجود و نیز شکل گیری قواعد بین المللی نوظهور محیط زیستی، حاکمیت دولت ترکیه در استفاده از رودهای بین المللی دجله و فرات محدود و مقید گردیده است.
مقاله پژوهشی
شیده عطری؛ مصطفی پناهی؛ رضا ارجمندی؛ علیرضا قراگوزلو
چکیده
سابقه و هدف: بررﺳﯽﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﻬﺎدﻫﺎی دﺳﺖ اﻧﺪرﮐﺎر ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ ﺟﻬﺎن، ﻃﯽ دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ و از ﺟﻤﻠﻪ در اﯾﺮان، نشان میدهد ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺟﻬﺖﮔﯿﺮیﻫﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎی ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ، به دلیل فقدان اطلاعات دقیق و قابل اتکا، ﺑﯿﺸﺘﺮ متکی ﺑﺮ استفاده از روشهای دﺳﺘﻮری و ارﺷﺎدی ﺑﻮده و ﮐﻤﺘﺮ از ...
بیشتر
سابقه و هدف: بررﺳﯽﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﻬﺎدﻫﺎی دﺳﺖ اﻧﺪرﮐﺎر ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ ﺟﻬﺎن، ﻃﯽ دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ و از ﺟﻤﻠﻪ در اﯾﺮان، نشان میدهد ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺟﻬﺖﮔﯿﺮیﻫﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎی ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ، به دلیل فقدان اطلاعات دقیق و قابل اتکا، ﺑﯿﺸﺘﺮ متکی ﺑﺮ استفاده از روشهای دﺳﺘﻮری و ارﺷﺎدی ﺑﻮده و ﮐﻤﺘﺮ از روﯾﮑﺮدﻫﺎی مدیریتی مبتنی بر اطلاعات کمی دقیق استفاده ﺷﺪه اﺳﺖ. در نتیجه، این مطالعه برای درک بهتر روند تغییرات کاربری در بازه زمانی سی سال گذشته (1397-1366) و پیش بینی وضعیت آینده با فرض تداوم روند کنونی و عدم مداخله مدیریت مناسب برای تغییر روند موجود، انجام شده و برای این منظور از چارچوب مدل سازی نرم افزار InVEST جهت تحلیل وضعیت حال و ترسیم شرایط آتی بهره گیری شده است. نقشه های حاصله، امکان خوبی را برای استنباط روند تغییرات آتی و اصلاح الگوهای مدیریتی برای بهبود شرایط، از سوی مدیران و تصمیم گیران فراهم می سازد.مواد و روش ها: در این بررسی، با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 5، 7 و 8 به ترتیب در سال های 1366، 1379 و 1397 نقشه کاربری اراضی مجموعه حفاظت شده جاجرود، در محیط نرم افزار سنجش از دور ENVI 5.3 و ArcGIS 10.3 استخراج شده است. درستی و صحت طبقه بندیها مورد ارزیابی قرار گرفته است. طبقات کاربری با توجه به هدف مطالعه به 10 واحد کاربری جداگانه، شامل مراتع فقیر، مراتع غنی، جنگل دست کاشت، اراضی کشاورزی، اراضی بایر، سد، مناطق مسکونی، رود، جاده خاکی و آسفالته تقسیم، سپس وضعیت و مساحت هریک از کاربری ها مورد بررسی قرار گرفته است.در نهایت، به منظور دستیابی به وضعیت آتی منطقه، از ابزار سناریو ساز مجموعه نرم افزاری InVEST نسخه 3.6.0 استفاده شده است. این نرم افزار با رویکردی کاملاً جدید و متفاوت، به کمی سازی و تهیه نقشه کاربری اراضی پرداخته، وضعیت آینده نقشه سازی شده و پیش بینی های مربوطه در اختیار قرار گرفته است.نتایج و بحث: براساس نتایج به دست آمده در 30 سال گذشته، وسعت مناطق مسکونی، جاده ها و نیز جنگل های دست کاشت افزایش، و وسعت پراکنش رودها کاهش داشته است، درنتیجه سطح مراتع فقیر افزایش و مراتع غنی کاهش داشته همچنین تغییرات در اراضی بایر به وضوح قابل مشاهده است. به طوری که وسعت اراضی بایر به دلیل تبدیل شدن به کاربری های انسانی در نقاط مجاور سکونتگاه های انسانی و نیز تبدیل شدن به مراتع فقیر به دلیل وضعیت مطلوب آب و هوایی ازجمله بارش های مناسب، تا سال 1379کاهش یافته است. اما وضعیت اراضی بایر در دوره منتهی به سال 1397، به دلیل وضعیت نامناسب آب و هوایی(خشکسالی) و چرای بی رویه دام و تبدیل شدن مراتع فقیر به اراضی بایر افزایش نشان داده است. اراضی کشاورزی به دلیل مجاورت با سکونتگاه های انسانی، روند افزایشی نشان داده است و سپس به علت افزایش ارزش زمین، به کاربری سکونتگاهی تبدیل و روند کاهشی در پیش گرفته است. احداث و بهره برداری سد ماملو از دیگرکاربری های انسانی دهه گذشته در منطقه بوده است. در واقع به دلیل همجورای منطقه با شهر بزرگ تهران و افزایش روزافزون جمعیت، نیاز به خدمات اکوسیستمی منطقه افزایش داشته در نتیجه کاربری های انسان ساخت جایگزین کاربری های طبیعی شده اند.بررسی وضعیت آینده نیز نشان داد وسعت برخی از کاربری های انسانی، ازجمله مناطق مسکونی و جنگل های دست کاشت، افزایش و به تبع آن مساحت مراتع و اراضی کشاورزی کاهش خواهد داشت. اراضی بایر نیز روند افزایشی نشان داد که حاصل مناسب نبودن الگوی مدیریتی موجود و در نتیجه تبدیل مراتع به زمین های بایر است. درمجموع در بازه زمانی این مطالعه، بیشترین کاهش مساحت را مراتع غنی و بیشترین افزایش در وسعت کاربری را مناطق مسکونی به خود اختصاص داده است.نتیجه گیری: منطقه حفاظت شده جاجرود طی 30 سال گذشته، به دلیل مداخلات انسانی، دستخوش تغییرات مهمی از نظر کاربری اراضی شده است. چنین تغییراتی عمدتاً ریشه در دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی داشته و با فراز و نشیب های مدیریتی در رعایت موازین حفاظتی محدوده و تلاش برای دستیابی به اهداف تعریف شده برای چنین مناطقی همراه بوده است. به گونه ای که تغییرات همیشگی کاربری اراضی طبیعی و جایگزین شدن کاربری های انسانی در سایه اقدامات توسعه ای بی هدف و بی ضابطه، سیمای طبیعی منطقه حفاظت شده جاجرود را مخدوش ساخته است. این مطالعه نشان داد تغییرات خدمات چندگانه اکوسیستم به واسطه تغییرات در پوشش/کاربری اراضی به عنوان محرکه های اصلی تغییرات انسانی عمل خواهد کرد. همچنین با پیش بینی تغییر کاربری اراضی، می توان علاوه بر شناسایی نواحی مناسب برای حفاظت سرمایه های طبیعی، توسعه کاربری های انسانی و بهره برداری پایدار از سرزمین، برنامه ریزی توسعه فضایی را نیز به نحوی پیش برد که ضمن کاهش عدم قطعیت های آتی به تصمیم گیری های آگاهانه و تقویت هم افزایی ها در هر یک از دو بخش محیط زیست و توسعه کمک نماید.
مقاله پژوهشی
نیما روحانی؛ طاهر رجائی؛ برات مجردی؛ احسان جباری؛ سید احمد شفیعی دارابی؛ مهران حیدری بنی
چکیده
سابقه و هدف: مطالعات متعددی پیرامون بررسی تغییرات اقلیمی و آبوهوایی انجام شده است. دستهای از این پژوهشها شامل مطالعه منابع آب سطحی میگردد. زیرا این منابع آب از طرفی بسیار متاثر از تغییرات آبهوایی است و از طرفی دیگر بر محیط پیرامونی و محیط زیست تاثیر گذارند. عمده مطالعات این حوزه با استفاده از دادههای ایستگاههای هواشناسی، ...
بیشتر
سابقه و هدف: مطالعات متعددی پیرامون بررسی تغییرات اقلیمی و آبوهوایی انجام شده است. دستهای از این پژوهشها شامل مطالعه منابع آب سطحی میگردد. زیرا این منابع آب از طرفی بسیار متاثر از تغییرات آبهوایی است و از طرفی دیگر بر محیط پیرامونی و محیط زیست تاثیر گذارند. عمده مطالعات این حوزه با استفاده از دادههای ایستگاههای هواشناسی، هیدرومتری و نیز تصاویر ماهوارههای مختلف میباشد. تصاویر ماهواره لندست به سبب قدمت نسبتا مناسب جهت مطالعه در حدود چند دهه مناسب مینماید. هدف پژوهش حاضر مطالعه تغییرات پهنههای آبی دریاچه نمک و تالا حوض سلطان با استفاده دادههای هواشناسی ایستگاههای زمینی و نیز تصاویر ماهواره لندست به صورت کمی و کیفی است.مواد و روشها: ابتدا با استفاده از پارامترهای اقلیمی موجود، دوره و گامهای زمانی مطالعه مشخص شد. این پارامترها شامل میانگین دما، بیشینه و کمینه دما، بارندگی، رطوبت نسبی، تبخیر و غیره بود که در سه ایستگاه استان قم اعم از ایستگاه قم، سلفچگان و کهک اندازهگیری شده بودند. این کار با روندیابی و نیز بررسی تغییرات و جهشهای اقلیمی در هریک از این پارامترها انجام گرفت. به نحوی که با استفاده از نمایش نموداری و آزمون آماری مناسب تغییرات خلاف معمول استخراج شد و آن سال از بازه مطالعه حذف گردید. در مرحله بعد تصاویر ماهوارههای لندست در زمانهای انتخابی در مرحله قبل اخذ شد. این تصاویر پیش پردازش، پردازش و پس پردازش گردید. شاخصهای مربوط به طبقهبندی چهار کلاس آب، خاک نمکی، خاک معمولی و پوشش گیاهی اعمال و در استان قم بومی سازی گردید.نتایج و بحث: براساس مطالعه تغییرات پارامترهای اقلیمی سالهای نامناسب حذف و زمانهای مطالعه از سال 1989 تا 2019 میلادی با گامهای زمانی 5 ساله انتخاب گردید. طبقهبندی تصاویر مربوط به این زمانها برای تالاب حوض سلطان دریاچه نمک و محیط پیرامونی آنها با روش ماشین بردار پشتیبان در نرم افزار ENVI انجام گرفت. این طبقهبندی برای تصاویر هر هفت گام زمانی اجرا شد و مساحت هر یک از کلاسهای آب، خاک نمکی، خاک معمولی و پوشش گیاهی، حاصل گردید. نتایج طبقه بندی باروش های بصری و تعدادی نمونههای زمینی کنترل شد. در مرحله بعد تغییرات کلاسها نیز مدلسازی و محاسبه شد. میزان تغییر هر کلاس و تبدیل آن به سه کلاس دیگر بین گامهای زمانی محاسبه شد و نتایج آن به صورت ماتریس تغییرات ارائه گردید. ماتریس تغییرات هم به صورت درصد تغییر و هم به صورت تغییرات با واحد متریک (مترمربع) نمایش داده شد. بر این اساس امکان بررسی عمده تغییرات هرکلاس و مطالعه آن فراهم شد.نتیجهگیری: به طور کلی روند تغییرات عناصر اقلیمی و نیز پهنههای آبی استان قم هم جهت بوده است. در بازه زمانی مورد مطالعه برای تالاب حوض سلطان، اواسط دوره مطالعه یعنی حدود سال 2004 میلادی با سطح زیر پوشش آب 61667 هکتار را میتوان خشکترین سال در بازه زمانی در نظر گرفت. در مورد دریاچه نمک نیز سالهای 2004 تا 2014 خشکترین سالها طبقهبندی شدهاند. سال 2009 با مساحت زیر پوشش آب در حدود 281 هکتار، خشکترین سال بازه مطالعه است. بررسی این تغییرات با شناخت حوضه آریز هر دو پهنه آبی و تفاوتهای آنها اطلاعات ارزشمندی در اختیار محققان خواهد گذاشت.
مقاله پژوهشی
حسین رفیعی مهر؛ لطفعلی کوزه گر کالجی
چکیده
سابقه و هدف: آب زیرزمینی به عنوان مهمترین منبع است ;کاربری های گوناگون در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب میشود. بنابراین ارزیابی اثرات فعالیتهای انسانی (به عنوان مثال، تغییرات کاربری و پوشش اراضی) بر منابع آبهای زیرزمینی، نقش اساسی در مدیریت پایدار آب و در نتیجه برنامه ریزی فضایی دارد. بنابراین نیاز به یکپارچه ...
بیشتر
سابقه و هدف: آب زیرزمینی به عنوان مهمترین منبع است ;کاربری های گوناگون در مناطق خشک و نیمه خشک محسوب میشود. بنابراین ارزیابی اثرات فعالیتهای انسانی (به عنوان مثال، تغییرات کاربری و پوشش اراضی) بر منابع آبهای زیرزمینی، نقش اساسی در مدیریت پایدار آب و در نتیجه برنامه ریزی فضایی دارد. بنابراین نیاز به یکپارچه سازی برنامه ریزی کاربری اراضی و مدیریت منابع آب بصورت گسترده ای مورد تاکید می باشد و درک ارتباط مکانی فضایی تغییرات کاربری اراضی و منابع آب زیرزمینی، نقش حیاتی در مدیریت پایدار دشت های کشور دارد. این پژوهش با هدف بررسی ارتباط فضایی زمانی میان تغییرات کاربری اراضی و منابع اب زیرزمینی در دشت همدان بهار انجام شده است.موارد و روش ها:نقشههای کاربری زمین برای سالهای 1989، 1997، 2005 ،2013 و 2018 از تصاویر ماهوراهای لندست استخراج و طبقهبندی شد و سپس مورد ارزیابی صحت قرار گرفت. شش کاربری شامل اراضی کشاورزی آبی، دیمی، مراتع و ارتفاعات، اراضی انسانساخت، منابع آب سطحی و باغات استخراج و طبقه بندی شدند. همچنین نقشههای پراکنش عمق آب زیرزمینی با روش کریجینگ برای پنج سال از دادههای پیزومتری تهیه شد. همبستگی و ارتباط بین تغییرات کاربری زمین و نوسانات عمق آب زیرزمینی توسط روشREGRESS صورت پذیرفت.نتایج و بحث: نتایج نقشه های کاربری اراضی نشانگر کاهش سهم اراضی مرتعی و ارتفاعات وتبدیل به اراضی دیمی می باشد به گونه ای که سهم این اراضی از 9.68 درصد در سال 1989 به 40.85 درصد در سال 2018 رسیده است. سهم باغات کم و سهم اراضی انسانساخت از 1.27 درصد در سال 1989 به 2.45 درصد در سال 2018 رسیده است. سهم اراضی کشاورزی آبی از 5.32 درصد در سال 1989 به 6.25 درصد در سال 2018 رسیده است. روند تغییرات تراز آب زیرزمینی نیز در بستر هموار دشت مورد مطالعه که تقریبا تراز آب در آن ها کمتر 1800 متر بوده است و نقاط سکونتگاهی مهم و اراضی کشاورزی ابی نیز در ان ها هستند، بیشتر نمایان می باشد. میانگین سالانه بلند مدت افت سطح آب زیرزمینی برای دوره ی 29 ساله، 0.91 می باشد بر اساس روش رگرسیون، مقدار R برای پنج دورهی مطالعاتی، حداقل 0.36 و حداکثر 0.40 بدست امد. در کنار ارتباط نسبی تغییرات سطح آب زیرزمینی و کاربری اراضی، نقش عوامل مدیریتی نیز باید مد نظر قرار گیرد. به گونه ای که همبستگی میان کاهش تغییرات سطح آب زیرمینی و کاربری اراضی در هر دوره نسبت به دروه ی قبل خود افزایش نسبی داشته است. مقدار R بین تغییرات سطح اب زیرزمینی و کاربری اراضی برای سال های 1368 تا 1389 به میزان 0.40 بدست امد که بر اساس آن، 0.16 درصد از تغییرات این دو متغیر در ارتباط باهم قابل تبیین می،باشد. بدلیل کمبود منابع آب؛ برنامه ریزی کاربری اراضی برای آینده باید در ارتباط با مقیاس، توان و محدوده دشتها و حوضه های آبخیز انجام گیرد تا بتوان به سیستم پایدار آب منطقه ای دست یافت.نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاضر میتواند نقش مهمی در درک اهمیت منابع اب زیرزمینی در مناطق خشک و نیمه خشک داشته باشد و بر لزوم توجه بیشتر بر تاثیرات کاربری اراضی و تغییرات آن بر آب های زیرزمینی در این مناطق تاکید کند. این امر در کنار توجه به سایر عوامل مدیریتی می تواند منجر به توسعه پایدار در مقیاس دشت ها و حوضه های آبخیز شود.