مقاله پژوهشی
رقیه کرمی؛ حسن رضائی؛ عبدالرسول سلمان ماهینی؛ خلیل قربانی
چکیده
سابقه و هدف: امروزه مدیران منابع طبیعی در ایران و جهان مشارکت ذینفعان محلی و دانش بومی را در تدوین برنامهی مدیریت جامع تالابها بیشتر مورد توجه قرار میدهند. مدیریت تالاب باید چهار بعد بهرهبرداری خردمندانه، مدیریت سازگار، مدیریت یکپارچهی منابع آب و مشارکت جامع ذینفعان را در نظر بگیرد. اگر ذینفعان به اندازهی کافی ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه مدیران منابع طبیعی در ایران و جهان مشارکت ذینفعان محلی و دانش بومی را در تدوین برنامهی مدیریت جامع تالابها بیشتر مورد توجه قرار میدهند. مدیریت تالاب باید چهار بعد بهرهبرداری خردمندانه، مدیریت سازگار، مدیریت یکپارچهی منابع آب و مشارکت جامع ذینفعان را در نظر بگیرد. اگر ذینفعان به اندازهی کافی در فرایند تصمیمگیری حضور داشته باشند دستیابی به توافق و کاهش تضادها ممکن می گردد. هدف این مطالعه ارائه مدل مفهومی مدیریت مشارکتی تالاب بینالمللی هامون با مشارکت ذی نفعان محلی است. مواد و روش ها: در این پژوهش، نظرات 376 نفر از ذینفعان ساکن در 58 روستای واقع در داخل و حاشیهی تالاب بینالمللی هامون در قالب گروه کانونی جمع آوری شد. کدگذاری مصاحبهها و ارائهی مدل مفهومی با روش تحلیل محتوی کیفی - نظریهی داده بنیاد- در نرمافزار Nvivo12 انجام شد. پایایی با استفاده از روش حسابرسی فرایند محاسبه شد و روایی پژوهش توسط اساتید متخصص بررسی و تایید شد. نتایج و بحث: پایایی دادهها در این پژوهش 76% به دست آمد که قابل قبول است. نتایج تحلیل داده و مقایسه مستمر آنها در قالب 870 کد اولیه با تکرار، 150 کد اولیه بدون تکرار، 78 کد ثانویه، 20 کد مفهومی و 10 مقوله یا طبقه فرعی و شش طبقه اصلی مشخص شد. نتیجه نهایی تحلیل داده نشان داد که تئوری اصلی طراحی مدل مشارکتی تالاب هامون دارای شش مؤلفــه بخش مدیریت جامع تالاب هامون، الزامات حقوقی- قانونی برای تامین آب از طریق روابط دیپلماتیک با افغانستان، توانمندسازی ذی نفعان محلی از طریق جلسات آموزشی – مشورتی، ارتقا و اصلاح فرهنـگ مدیران در تغییر نگرش به تخصیص آب برای فعالیتهای اقتصادی مختلف و فرهنگ مردم محلی در اتخاذ روشهای کشاورزی سازگاربا اقلیم، کاهش وابستگی معیشت به تالاب از طریق توسعه صنعتی و تجاری و حفاظت پایدار محیط زیست تالابی است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ابعاد مختلف مدیریت مشارکتی تالابها را با استفاده از تحلیل محتوی کیفی نشان میدهد به طوری که میتواند مدیران تالاب بینالمللی هامون را به طور اخص و مدیران سایر تالابهای ایران را به طور اعم در طراحی و اجرای طرحهای مدیریتی و برونسپاری آن به ذینفعان محلی یاری رساند. بنابراین با استفاده از تحلیل محتوی می توان نظرات ذی نفعان به ویژه ذینفعان محلی را در تصمیمات مدیریت منظور کرد.
مقاله پژوهشی
ندا میری کرم؛ امیر سالمی؛ مریم وثوق
چکیده
سابقه و هدف: داروها، محصولات مراقبت شخصی و هورمونهای استروییدی از آلایندههای نوظهوری محسوب میشوند که منشا اصلی تولید آنها جوامع انسانی است. تصفیهخانههای فاضلاب شهری، نقش بسیار موثری در کاهش و حذف این دسته از آلایندهها دارند، با این حال، حذف کامل این ترکیبات معمولاً ممکن نمیشود و مقداری از این آلایندهها از طریق جریان ...
بیشتر
سابقه و هدف: داروها، محصولات مراقبت شخصی و هورمونهای استروییدی از آلایندههای نوظهوری محسوب میشوند که منشا اصلی تولید آنها جوامع انسانی است. تصفیهخانههای فاضلاب شهری، نقش بسیار موثری در کاهش و حذف این دسته از آلایندهها دارند، با این حال، حذف کامل این ترکیبات معمولاً ممکن نمیشود و مقداری از این آلایندهها از طریق جریان فاضلاب تصفیه شده (و همچنین لجن باقی مانده) وارد محیط میشود. با توجه به کاربرد فاضلاب تصفیه شده در آبیاری مزارع و باغات، احتمال انتقال آلایندهها به خاک، محصولات زراعی و آبهای زیرزمینی وجود دارد. از آنجایی که تاثیر منفی حضور این آلایندهها در غلظتهای بسیار کم نیز قابل مشاهده است، شناسایی و تعیین مقدار آنها ضروری است. مواد و روشها: در این پژوهش، کانال انتقال تصفیهخانه جنوب تهران (فاضلاب خام، فاضلاب تصفیه شده)، خاک مزارع و محصولات زراعی از جنبه حضور و مقدار آلایندههای آلی نوظهور، از دسته داروها و هورمونهای استروییدی مورد بررسی قرار گرفته است. چهار نوبت نمونهبرداری از فاضلاب تصفیه شده در نقاط مختلف انجام شد. آنالیز کیفی به منظور شناسایی و انتخاب آلایندههای هدف به انجام رسید. سپس، مهمترین معیارهای تضمین و کنترل کیفیت در بخش میدانی و آزمایشگاهی مورد مطالعه عملی قرار گفتند تا دادههای ایجاد شده از بالاترین سطح کیفیت ممکن برخوردار باشند.. هر نمونه برای هر دسته آلاینده به صورت جداگانه آماده سازی و استخراج (استخراج فاز جامد و استخراج با حلال تحت التراسونیک) شده و در نهایت با دستگاه کروماتوگرافی مایع-طیفسنج جرمی آنالیز شدند. نتایج و بحث: نمونهبرداری از محیطهای فاضلاب خام، فاضلاب تصفیه شده، خاک و محصول زراعی آبیاری شده با فاضلاب تصفیه شده و آنالیز این نمونهها به انجام رسید. دو داروی استامینوفن و سولفامتوکسازول و چهار هورمون استروییدی اکویلین، استرون، استریول و اتینیل استرادیول، به عنوان آلاینده هدف و مهمترین و مستمرترین آنها انتخاب شدند. هر شش آنالیت در نمونه فاضلاب خام و در یک نمونه فاضلاب تصفیه شده شناسایی شدند. در نمونه دیگر فاضلاب تصفیه شده سه هورمون اکویلین، استرون و اتییل استرادیول یافت نشد. در نمونه خاک فقط هورمون استرون و در نمونه گیاهی (گندم) همه آنالیت ها به جز اتنیل استرادیول دیده شدند. نتیجهگیری: تمام آلایندهها در فاضلاب خام و تصفیه شده (خروجی تصفیه خانه) مشاهده شدند و نقش بسیار مثبت تصفیهخانه در کاهش غلظت ملاحظه شد. از سوی دیگر تغییرات غلظت آلایندهها در طول مسیر کانال مشخص شد. همچنین، این نتیجه به دست آمد که آلایندههای هدف برخلاف تمایل به جذب توسط گیاهان، توسط ذرات خاک جذب سطحی نمیشوند. بنابراین، ورود آب آلوده به خاک زراعی، آلودگی محصولات و نفوذ به آب زیرزمینی را در پی خواهد داشت. حضور و مقدار آلایندههای مورد بررسی در کانال انتقال فاضلاب تصفیه شده، به شدت وابسته به زمان و مکان است. در واقع، اختلاط و ترقیق و ورود منابع جدید آلودگی در مسیر کانال، سبب تغییرات معنیدار در غلظت و نوع آلایندههای مشاهده شده در نمونهها میشود.
مقاله پژوهشی
سعید احدی؛ اندیشه علی مرادی؛ حمید سرخیل؛ مهیار کلهر محمدی؛ مهدی فتحی
چکیده
فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن، به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار می رود. به طوریکه مشخص نمودن میزان آلودگی فلزات سنگین و مواد آلی موجود در گل حفاری و کنده های حفاری به صورت ...
بیشتر
فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن، به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار می رود. به طوریکه مشخص نمودن میزان آلودگی فلزات سنگین و مواد آلی موجود در گل حفاری و کنده های حفاری به صورت غیر مستقیم می تواند حائظ اهمیت باشد. در این تحقیق سعی شده است که میزان آلودگی کنده های حفاری، با وجود پارامترهای سازندی 10 چاه های نفتی حفاری شده در اعماق مختلف (66 دسته داده)، به کمک رگرسیون یادگیری حدی شبکه عصبی مصنوعی تخمین زده شود. تعداد 60 دسته داده از داده های تهیه شده به منظور تخمین میزان تغییر در غلظت فلزات سنگین، هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای در فرآیند یادگیری و آزمون دخالت داده شده اند و 6 دسته داده دیگر مربوط به یک چاه که به طور تصادفی انتخاب شده و در فرآیند اعتبارسنجی شبکه عصبی مصنوعی استفاده شده اند. الگوریتم رگرسیون یادگیری حدی برای 10 عنصر سنگین و 10ترکیب آروماتیک آلوده کننده ی کنده و گل حفاری بر روی دو سری داده ی مختلف در یک منطقه ی حفاری در یکی از میادین نفتی جنوب ایران مورد ارزیابی قرار گرفت به طوریکه تخمین میزان آلودگی کنده های حفاری مناسب بوده و در پروسه های بعدی صیانت از محیط زیست از قبیل فرآیند تثبیت آلودگی ها و بازیافت گل حفاری نقش کارآمدی خوهد داشت.
مقاله پژوهشی
اختر ویسی؛ هادی ویسی؛ کورس خوشبخت؛ رضا میرزایی تالارپشتی؛ رضا حق پرست
چکیده
سابقه و هدف: سلامت خاک از مولفههای اصلی در دستیابی به سامانههای کشاورزی پایدار بوده که به شدت تحت تاثیر عملیات زراعی مانند خاکورزی قرار میگیرد. سلامت خاک را میتوان با استفاده از پارمترهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در قالب الگوریتمهای مشخص کمّی کرد. در نتیجه، بررسی وضعیت کیفی و توان باروری خاک در سامانههای ...
بیشتر
سابقه و هدف: سلامت خاک از مولفههای اصلی در دستیابی به سامانههای کشاورزی پایدار بوده که به شدت تحت تاثیر عملیات زراعی مانند خاکورزی قرار میگیرد. سلامت خاک را میتوان با استفاده از پارمترهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در قالب الگوریتمهای مشخص کمّی کرد. در نتیجه، بررسی وضعیت کیفی و توان باروری خاک در سامانههای مدیریتی مختلف زمین جهت استقرار عملیات زراعی مناسب برای دستیابی به تولید بهینه و نظامهای زراعی پایدار امری ضروری میباشد. چارچوب ارزیابی مدیریت خاک (SMAF) بعنوان ابزاری قدرتمند و قابل اعتماد در جهت ارزیابی اثر مدیریت زراعی مختلف بر کیفیت و سلامت خاک مورد استفاده میباشد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی و کمیسازی اثر روشهای مختلف خاکورزی بر کیفیت خاک با استفاده از الگوریتم SMAF میباشد. مواد و روش: مطالعه حاضر در قالب یک آزمایش مزرعهای دو ساله در سالهای زراعی 97-96 و 98-97 در چهار منطقه استان کرمانشاه انجام گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سامانههای خاکورزی (بیخاکورزی، خاکورزی کاهشی و خاکورزی مرسوم) بوده که در در 12 مزرعه در سطح منطقه مطالعه به اجرا در آمدند. در نظام تناوبی در سال اول گندم زمستانه (Triticum aestivum L.) و سال دوم نخود زمستانه (Cicer arietinum L.) در مزارع کشاورزان کشت شد. نمونه برداری خاک از عمق 0-30 سانتیمتری خاک در دو مرحله؛ در ابتدای سال اول قبل از شروع آزمایش و در پایان سال دوم بعد از برداشت محصول انجام شد که بعد از آن خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک شامل وزن مخصوص ظاهری، فسفر، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی خاک، کربن بیومس میکروبی و نیتروژن بیومس میکروبی اندازه گیری و با استفاده از SMAF امتیاز دهی شدند. نتایج و بحث: نتایج تحقیق نشان داد اجرای سامانههای خاکورزی حفاظتی برخی از خصوصیات و شاخصهای کیفیت خاک را بهبود بخشید، که بیانگر اثر مثبت کاهش اختلال خاک بر کیفیت خاک است. اگرچه امتیاز خصوصیات و شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک در پایان سال دوم تغییر قابل ملاحظهای در مقایسه با شرایط قبل از اعمال تیمارها نشان ندادند، اما خصوصیات بیولوژیکی خاک نظیر کربن بیومس میکروبی و کربن آلی خاک بطور مثبتی تحت تاثیر سامانههای خاکورزی قرار گرفتند. دادههای حاصل از اندازه گیری خصوصیات خاک به خوبی در الگوریتم SMAF منعکس گردید. نتایج نشان داد که در پایان آزمایش شاخص کیفیت خاک در سامانه خاکورزی مرسوم در مقایسه با سامانههای خاکورزی حفاظتی کمتر بوده و نسبت به شروع آن تغییر چندانی نداشته است. سامانه بیخاکورزی بیشترین مقدار شاخص کیفیت خاک (65/0) را در این مرحله دارا بود، که همانگونه که در توصیف کمی خصوصیات خاک بیان گردید، عمدتاً به دلیل بهبود شرایط بیولوژیکی خاک میباشد. تخریب خاک به دلیل خاکورزی زیاد، عدم حفظ بقایا محصول و استفاده بیرویه از کودهای شیمیایی نه تنها ماده آلی خاک را کاهش میدهد بلکه موجب تخریب خصوصیات فیزیکی خاک نیز میگردد. نتیجه گیری: بطور کلی نتایج تحقیق نشان داد که شامانههای خاکورزی حفاظتی میتوانند کیفت خاک و کارآیی آن را در مناطق دیم بهبود بخشیده و الگوریتم SMAF نیز میتواند بعنوان ابزاری مفید برای ارزیابی و پایش کیفیت خاک سامانههای زراعی مختلف در مناطق دیم مورد استفاده قرار گیرد. با این حال استناد به دادههای این تحقیق مستلزم ارائه نتایج در دراز مدت بوده و به منظور ارزیابی کارآیی بومنظام خاک در ارائه خدمات اکوسیستمی، مقایسه سامانههای زراعی با سامانههای پایدارتر نظیر جنگلها و مراتع ضروری میباشد.
مقاله پژوهشی
فاطمه کاظمیه؛ اسما عیدی؛ مهدی مطلم
چکیده
سابقه و هدف: هدف کلی این تحقیق، تحلیل موانع مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان ارومیه) بود. تا بدین وسیله با شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب مدیریت نامطلوب پسماند روستایی در منطقه موردمطالعه گشتهاند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع ...
بیشتر
سابقه و هدف: هدف کلی این تحقیق، تحلیل موانع مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان ارومیه) بود. تا بدین وسیله با شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب مدیریت نامطلوب پسماند روستایی در منطقه موردمطالعه گشتهاند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع و مدیریت صحیح پسماند روستایی در میان روستاهای موردمطالعه گردد.مواد و روش ها: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها میدانی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دهیاران در توابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه بودند که مدیریت پسماند روستایی را اجرا میکردند (136=N). پرسشنامه ابزار اصلی پژوهش بود که با استفاده از مرور منابع و مصاحبه با صاحب نظران، کارشناسان و اعضای هیات علمی دانشگاه طراحی و روایی محتوایی آن مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی تعداد 30 پرسشنامه تکمیل و مقدار آلفای کرونباخ آن 0/91 بدست آمد که نشان دهنده ی پایایی قابل قبول پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرمافزارSPSS و تکنیک تحلیلعاملی اکتشافی انجام شد.نتایج و بحث: نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که موانع مدیریت پسماند روستایی در شش گروه موانع آموزشی- فرهنگی (میزان واریانس18/13)، بهداشتیمحیطی (میزان واریانس 18/06)، دانشی (میزان واریانس 12/53)، زیستمحیطی (میزان واریانس 10/96) مدیریت دفع (میزان واریانس 10/24) و تجهیزاتی (میزان واریانس 6/92) طبقهبندی شدند که در مجموع 76/84 درصد از تغییرات واریانس کل مربوط به موانع مدیریت پسماندهای روستایی را در منطقه مورد مطالعه تبیین میکردند. رتبه اول را در اولویتبندی گویههای موانع آموزشی- فرهنگی، گویه عدم وجود فرهنگ موردنیاز در خصوص مصرف کمتر، در گویههای موانع بهداشتی- محیطی، رهاکردن و دفع زبالهها توسط روستاییان در نزدیکترین محل ( در معابر، مسیر رودخانهها، کنار جادهها و...) و بروز بیماری های انگلی برای اهالی روستا، درگویههای موانع دانشی، عدم آگاهی و دانش کم روستاییان در خصوص ارزش اقتصادی ناشی از استفاده مجدد از پسماندهای کشاورزی، در عامل مدیریت دفع، فقدان طرح تفکیک در مبدا و در نتیجه مخلوط شدن پسماندهای تر، خشک و ویژه با یکدیگر و در خصوص عامل زیست محیطی، وجود حشرات و جوندگان موذی و افزایش آن ها در زمان هایی از سال در محل دفع و معابر تا زمان جمعآوری زباله ها و در نهایت در گویه های عامل تجهیزاتی، کمبود و نبود صنایع تبدیلی جهت استفاده مجدد از ضایعات و پسماندهای کشاورزی به خود اختصاص دادند.نتیجه گیری: توانمندسازی مردم از طریق آگاهی سازی و اطلاع رسانی، آموزش با استفاده از ابزار مناسب و متناسب با شرایط ویژهی فرهنگی و اجتماعی در زمینه مدیریت پسماند میتواند راهگشا و کاربردی و عملیاتی باشد. برای مدیریت منسجم و هدفمند جهت مدیریت پسماند و موفقیت در بهبود مسائل زیستمحیطی در محدوده ی مورد مطالعه نیاز به روش های اختصاصی و برنامه های استراتژیک است. لذا نیاز است که در این زمینه برنامه ریزی و تمهیدات لازم اتخاذ شود. همچنین توصیه می شود از مشارکت مردم و NGOها برای تفکیک در مبدا و از ساماندهی فعالیت های غیررسمی جمع آوری و بازیافت مواد در برنامه های بازیافتی استفاده گردد ضمن اینکه نیاز است شهرداری ها، سازمان ها و ارگان های وابسته به دولت دهیاران را در تامین امکانات و تجهیزات موردنیاز جهت مدیریت پسماند روستایی یاری نمایند.
مقاله پژوهشی
سمیه شیرزادی لسکوکلایه؛ حمید امیرنژاد؛ ساره حسینی
چکیده
سابقه و هدف: در سالهای اخیر از مهمترین چالشها در مدیریت جنگلهای هیرکانی ادامه روند بهرهبرداری جنگلهای هیرکانی و ممنوعیت آن (تنفس جنگل) میباشد. لذا هدف این پژوهش شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید طرحهای بهره-برداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی و ارائه راهبردهای مدیریتی مناسب در این زمینه ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سالهای اخیر از مهمترین چالشها در مدیریت جنگلهای هیرکانی ادامه روند بهرهبرداری جنگلهای هیرکانی و ممنوعیت آن (تنفس جنگل) میباشد. لذا هدف این پژوهش شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید طرحهای بهره-برداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی و ارائه راهبردهای مدیریتی مناسب در این زمینه و اولویت-بندی آنها به عنوان ابزاری برای کاهش این چالشها میباشد.مواد و روشها: این پژوهش جهت شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید، ارائه و اولویتبندی راهبردهای مناسب جهت اجرای طرحهای بهرهبرداری جنگل و ممنوعیت آن از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی در جنگلهای تحت مدیریت حوزه اداره کل منابعطبیعی استان مازندران (ساری) با استفاده از روش پیمایش، مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه انجام گردید. گروه متخصصین پژوهش متشکل از کارشناسان، اعضای هیأت علمی متخصص در زمینه جنگلداری و جوامع روستایی حاشیه جنگلهای تحت مدیریت بوده است. در این مطالعه جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیکهای Entropy و SWOT بهره گرفته شد. نتایج و بحث: نتایج پژوهش، 4 قوت، 6 ضعف، 8 فرصت و 2 تهدید را برای بهرهبرداری جنگل و 2 قوت، 9 ضعف، 4 فرصت و 8 تهدید را برای ممنوعیت بهرهبرداری جنگل شناسایی نمود. بر اساس نتایج ماتریس SWOT مهمترین قوت و فرصت بهرهبرداری جنگل منطقه شامل، کاهش قاچاق چوب و تامین نیازهای چوبی کشور و مهمترین ضعف و تهدید آن به ترتیب شامل هزینههای بهرهبرداری و نارضایتی دوستداران طبیعت بوده است. همچنین مهمترین قوت و فرصت ممنوعیت بهرهبرداری جنگل شامل افزایش ارزش اقتصادی خدمات محیطزیستی جنگلها و گرایش به سمت زراعت چوب و مهمترین ضعف و تهدید آن به ترتیب کاهش اشتغال و افزایش قاچاق چوب بوده است. مناسبترین راهبردهای برای بهرهبرداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل به ترتیب راهبرد تهاجمی و راهبرد تدافعی تعیین شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج دادههای مرتبط با بهرهبرداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل (تنفس جنگل) جنگلهای منطقه مورد مطالعه و بر اساس تحلیل نتایج ماتریس QSPM، مناسبترین راهبرد مدیریتی برای بهرهبرداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل منطقه از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی به ترتیب راهبرد تهاجمی و راهبرد تدافعی میباشد.
مقاله پژوهشی
پریسا مشایخی؛ حسین شریفی
چکیده
سابقه و هدف: در سالهای اخیر روند رو به افزایش تخریب منابع آب، خاک و محیط زیست در اثر کاربرد بی رویه مواد شیمیایی موجب ترغیب پژوهشگران به کشاورزی ارگانیک در سالهای اخیر شده است. با وجود همه اثرات مثبتی که در ارتباط با مصرف منابع آلی بر روی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک مطرح است، هنوز در این رابطه نگرانیهای زیادی از نظر مسائل زیستمحیطی ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سالهای اخیر روند رو به افزایش تخریب منابع آب، خاک و محیط زیست در اثر کاربرد بی رویه مواد شیمیایی موجب ترغیب پژوهشگران به کشاورزی ارگانیک در سالهای اخیر شده است. با وجود همه اثرات مثبتی که در ارتباط با مصرف منابع آلی بر روی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک مطرح است، هنوز در این رابطه نگرانیهای زیادی از نظر مسائل زیستمحیطی و سلامت وجود دارد. منابع آلی بسته به منبع، اغلب دارای مقادیر نسبتا زیادی عناصر سنگین میباشند؛ بنابراین اندازهگیری دقیق میزان فلزات سنگین در این ترکیبات از اهمیت بالایی برخوردار است. مواد و روشها: برای انجام این پژوهش 20 نمونه ماده آلی مختلف شامل بقایای گیاهی، کود دامی، کود طیور، کمپوست حاصل از زبالههای شهری، کمپوست لجن فاضلاب و ورمی کمپوست در نظر گرفته شد. برای استخراج عناصر سنگین از نمونههای کمپوست مورد مطالعه، پنج روش هضم شامل هضم با اسید نیتریک، هضم خشک، هضم با مخلوط اسید نیتریک و پرکلریک، هضم با اسیدسولفوریک و هضم با اسید سولفوسالیسیلیک، در سه تکرار مورد استفاده قرار گرفت. عناصر سنگین مورد نظر شامل کروم، نیکل، سرب، کادمیوم، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن بودند.نتایج و بحث: نتایج آزمایش نشان داد به طور کلی در مورد عناصر سنگین کادمیوم، سرب و کروم، اسید نیتریک+پرکلریک بهترین کارآیی را در استخراج این عناصر داشتند. در هر سه مورد بعد از مخلوط اسید نیتریک+پرکلریک، روش هضم خشک بیشترین میزان این سه عنصر را از نمونههای مورد آزمایش استخراج نمود (میانگین کادمیوم، سرب و کروم استخراج شده از همه نمونههای آلی). البته در مورد عناصر سرب و کادمیوم، نوع ترکیب آلی نیز بر عملکرد روشهای هضم، موثر بوده است؛ به-گونهایکه در مورد نمونههای کمپوست زباله و لجن فاضلاب اسید نیتریک و در نمونههای کمپوست کودهای دامی و طیور روش هضم خشک موفقتر عمل کرده است. با توجه به خطرات ناشی از سمیت پرکلریک در طی مراحل انجام هضم، به نظر میرسد استفاده از روش هضم خشک میتواند جایگرین مناسبی برای استفاده از مخلوط اسید نیتریک+پرکلریک باشد. در مورد بقیه عناصر شامل نیکل، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن اسید سولفوسالیسیلیک بیشترین کارآیی را در استخراج این عناصر از نمونه-های کمپوست داشته است که در مورد نمونههای کمپوست زباله و لجن فاضلاب با بقیه تیمارها به صورت یکسان عمل نمود.نتیجهگیری: روشهای مختلف هضم بهکار گرفته شده در این پژوهش و نیز منابع مختلف کمپوست که مورد آزمون قرار گرفتند تاثیر بسیار معنیداری در سطح 1/0 درصد، بر استخراج کلیه عناصر مورد نظر داشتند. علیرغم اینکه ترکیبات آلی مورد استفاده در این آزمایش از دامنه نسبتا گستردهای از نظر ویژگیهای مختلف ساختاری و شیمیایی برخوردار بودند؛ اما روشهای هضم مورد استفاده برای عناصر سنگین و ریز مغذی موجود در این ترکیبات نسبتا روند مشخصی از نظر پتانسیل استخراج این عناصر را داشتند. به طور کلی در مورد عناصر سنگین کادمیوم، سرب و کروم، اسید نیتریک+پرکلریک و پس از آن روش هضم خشک، بهترین کارآیی را در استخراج این عناصر داشتند. در مورد بقیه عناصر شامل نیکل، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن اسید سولفوسالیسیلیک بیشترین کارآیی را در استخراج این عناصر از نمونههای کمپوست داشت.
مقاله پژوهشی
جلال الدین شهباز؛ زانیار فاتحی؛ کامران چپی
چکیده
سابقه و هدف: گرمایش جهانی مهمترین چالشی است که انسان در قرن 21 با آن روبهرو میباشد. گرمتر شدن هوا موجب افزایش تبخیر و تعرق خواهد شد که این افزایش موجب تشدید خشکسالیها خواهد شد. یکی از اصلیترین دلایل گرمایش جهانی نیز خود انسان است. انسان با تولید زیاد گازهای گلخانهای موجب سرعت بخشیدن به تغییرات اقلیمی زمین شده است. به همین دلیل ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرمایش جهانی مهمترین چالشی است که انسان در قرن 21 با آن روبهرو میباشد. گرمتر شدن هوا موجب افزایش تبخیر و تعرق خواهد شد که این افزایش موجب تشدید خشکسالیها خواهد شد. یکی از اصلیترین دلایل گرمایش جهانی نیز خود انسان است. انسان با تولید زیاد گازهای گلخانهای موجب سرعت بخشیدن به تغییرات اقلیمی زمین شده است. به همین دلیل اطلاع از تغییرات دمای زمین در دهههای آتی همیشه مورد توجه قرار گرفته است. نتایج پژوهشگران نشان میدهد که تغییر اقلیم اثرات آشکار و قابل توجهی بر دما و بارش مناطق مختلف ایران در دهههای آتی دارد. با پیشبینی و تخمین میزان این تأثیرات میتواند با آمادگی کافی، هزینه کم و سرعت بیشتر میزان تاثیرات تغییراقلیم را کاهش داد.مواد و روشها: در این پژوهش تأثیر تغییر اقلیم بر میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه و فصلی شهر اراک تحت سناریوهای انتشار RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 برای دهه آتی 2040 مورد بررسی قرار گرفت. برای استفاده از خروجیهای مدلهای گردش عمومی در مقیاسهای منطقهای و محلی لازم است که آنها با استفاده از مدلهای ریزمقیاسنمایی، ریزمقیاس شوند. در این تحقیق از مدل ریزمقیاسنمایی آماری SDSM برای ریزمقیاس نمودن خروجیهای مدل گردش عمومی CanESM2 استفاده شد. این مدل در شبیهسازی میانگین دمای حداکثر و حداقل فصلی و سالانه در منطقه مورد مطالعه توانایی قابل قبولی داشت.نتایج و بحث: بر اساس نتایج بهدست آمده میانگین دمای حداکثر در فصل زمستان و بهار تحت هر سه سناریو RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 کاهش پیدا خواهد که این میتواند نشان دهد که دمای هوای روزانه در این فصلها خنکتر خواهد بود. اما میانگین دمای حداکثر در فصلهای تابستان و پاییز افزایش پیدا خواهد کرد که این میتواند نشان دهد که دمای هوای روزانه در این فصلها گرمتر خواهد شد. میانگین دمای حداقل در زمستان و بهار تحت هر سه سناریو RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 کاهش و در فصلهای تابستان افزایش پیدا خواهد کرد. این نتایج نشان میدهد در دهه آتی 2040 شهر اراک در فصلهای زمستان و بهار دارای دمای هوای شبانه سردتر و در فصلهای تابستان و بهار دمای هوای شبانه گرمتری دارد. با توجه به اینکه گرمتر شدن هوا موجب افزایش تقاضا برای آب و برق میشود و چون اراک شهری صنعتی و با آب وهوای خشک است میتواند در آینده با چالشهای جدی کمبود آب و برق مواجه شود.نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده در این مطالعه در دهه 2040 شهر اراک زمستان و بهار سردتر و تابستان و پاییز گرمتری خواهد داشت. بیشترین تأثیر تغییر اقلیم بر دمای شهر اراک مربوط به میانگین دمای حداقل فصل پاییز است که تحت سناریوهای RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 میانگین دمای حداقل در فصل پاییز بهترتیب 88/206 و 37/196 و 27/192 درصد افزایش پیدا میکند. میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه تحت هر سه سناریو در دهه آتی 2040 افزایش پیدا میکند که بیشترین افزایش میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه به ترتیب مربوط به سناریوهای RCP8.5 و RCP2.6 میباشد که برابر با 14/4 و 38/4 درصد است.
مقاله پژوهشی
فرهاد میثاقی؛ زینب بیگدلی؛ مصطفی رزاق منش
چکیده
سابقه و هدف: شهرنشینی در جهان رو به افزایش است و جمعیت شهری جهان در حال متراکم تر شدن در شهرها می باشد. یکی از اثرات شهرنشینی افزایش درصد سطوح نفوذ ناپذیر در این مناطق می باشد. امروزه بسیاری از شهرهای مهم جهان، برای کاهش اثرات توسعه شهر خود بر کیفیت و کمیت رواناب، به مفهوم توسعه پایدار توجه نموده و از فنّاوریهای مدرن سبز مدیریتی، شامل ...
بیشتر
سابقه و هدف: شهرنشینی در جهان رو به افزایش است و جمعیت شهری جهان در حال متراکم تر شدن در شهرها می باشد. یکی از اثرات شهرنشینی افزایش درصد سطوح نفوذ ناپذیر در این مناطق می باشد. امروزه بسیاری از شهرهای مهم جهان، برای کاهش اثرات توسعه شهر خود بر کیفیت و کمیت رواناب، به مفهوم توسعه پایدار توجه نموده و از فنّاوریهای مدرن سبز مدیریتی، شامل بهترین روشهای مدیریتی و روشهای توسعه با حداقل اثرات جانبی بهره میگیرند. بام سبز، یک سیستم چندلایه ای است که سقف و بالکن یک ساختمان را با پوشش گیاهی پوشانده و با جذب و نگهداری بخشی از باران، و با تاثیرگذاری بر روی فرایندهای تبخیر و تعرق، تصفیه، حجم و شدت جریان اوج رواناب، ابعاد سیستم زهکش پاییندست را کاهش داده و موجب بهبود کیفیت آب و هوا، حفظ زیبائی شهر و جلوگیری از هدر رفت انرژی ساختمان میگردد.مواد و روش ها: این پژوهش به صورت آزمایش میدانی در دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان انجام گرفت. زمان آزمایش از فروردین ماه تا مرداد ماه سال 1397 بود. در این تحقیق تاثیر استفاده از سوپر جاذب (زئولیت)، بر میزان جذب و نگهداشت آب، بیشترین و کمترین حجم رواناب، حجم زه آب، رسوب و زمان شروع رواناب حاصل از بارندگی در شدت بارش های 35، 45، 55، 65 و 75 میلیمتر در ساعت بر روی بام سبز با شیب 5 درصد، در اقلیم سرد خشک بررسی شده است.نتایج و بحث: بر این اساس با افزایش شدت بارش، حجم رواناب نیز افزایش می یابد و حجم رواناب در خاک بایر بیشتر از بقیه تیمارها بوده و روند نزولی آن به ترتیب خاک حاوی زئولیت 1درصد، خاک حاوی زئولیت 3 درصد و خاک کشت شده میباشد. همچنین حجم زه آب با افزایش شدت بارش افزایشیافته و بالاترین مقدار حجم زه آب متعلق به خاک بایر میباشد. رسوب اندازهگیری شده در رواناب نیز با افزایش شدت بارش در تیمارها، به غیر تیمار چمن، افزایش مییابد. نتیجه گیری: خاک بایر به دلیل سله بستن لایههای سطحی آن و گرفتگی منافذ دارای حجم رواناب بسیار بالایی میباشد. افزودن زئولیت به خاک باعث کاهش محسوس حجم رواناب و نگهداشت بیشتر آب نسبت به خاک بایر گردید. میزان فرسایش در خاک دارای زئولیت یک درصد بالا بود و کمترین میزان فرسایش در چمن بود. در خاک بایر چون نفوذ آب کم است، بعد از مدت زمان کمی بعد از بارش، آب به صورت رواناب جاری میگردد، اما زئولیت این خاصیت و ویژگی را دارد که با اضافه شدن به خاک زمان شروع رواناب سه درصد طولانیتر میشود.
مقاله پژوهشی
حمید حاجی زاده؛ اصغر فلاح؛ ساره حسینی
چکیده
سابقه و هدف: اکوسیستم جنگل بعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، کارکردها و خدمات مختلفی را برای بشر فراهم میکند که حفظ و نگهداری آن باید هدف اساسی فعالیتهای انسان قرار گیرد. اما امروزه به دلیل مشکلات و چالشهای محیطزیستی برای آن، بررسی نگرش و رفتار جوامع بومی جهت حفاظت از آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ...
بیشتر
سابقه و هدف: اکوسیستم جنگل بعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، کارکردها و خدمات مختلفی را برای بشر فراهم میکند که حفظ و نگهداری آن باید هدف اساسی فعالیتهای انسان قرار گیرد. اما امروزه به دلیل مشکلات و چالشهای محیطزیستی برای آن، بررسی نگرش و رفتار جوامع بومی جهت حفاظت از آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل نگرش محیطگرایانه جوامع بومی حاشیه جنگلهای شیاده و دیوا از توابع شهرستان بابل واقع در استان مازندران است. مواد و روشها: پژوهش حاضر از پژوهشهای کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهشهای توصیفی تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. در این مطالعه به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 150 خانوار بومی روستاهای حاشیه جنگلهای شیاده و دیوا میباشد که از خدمات اکوسیستم جنگلی منطقه بهرهمند میشدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامهای است که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان جنگلداری مورد تأیید قرار گرفت و پایایی گویههای ابعاد نگرش محیط-زیستی آن هم با استفاده آزمون آلفای کرونباخ محاسبه گردید. در این مطالعه از آزمون t تکنمونهای جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات ابعاد نگرش نوین محیطزیستی شامل نگرشهای ارزشی زیستکره، نوع دوستانه، خودخواهانه و حفاظتی استفاده شد. متغیرهای اقتصادی-اجتماعی در این تحقیق شامل هشت متغیر سن، تأهل، جنسیت، شغل، بعُد خانوار، سطح تحصیلات، هزینه و درآمد بوده است.نتایج و بحث: در این پژوهش پایایی گویههای پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (87/0 صدم) محاسبه شده است که قابل اعتماد بودن آن را نشان میدهد. همچنین نتایج حاصل از بررسی علاقمندی به نگرش ارزشی زیستکره پاسخگویان نسبت به خدمات اکوسیستمی جنگل نشان داد که 67/80 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه مثبت داشتند و 20/79 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه نوع دوستانه داشتند و 84/24 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه خودخواهانه دارند. همچنین 62/82 درصد جوامع بومی تمایل به حفاظت از خدمات اکوسیستم جنگلی منطقه را داشتند. نتایج حاصل از آنالیز دادهها نشان داد که در میان گویههای نگرش ارزشی زیستکره، نوعدوستانه، خودخواهانه و حفاظتی به ترتیب گویههای "سطح جنگلها و مراتع کشور در حال کاهش است"، "خانواده من به محیطزیست بخصوص جنگلها اهمیت میدهند"، "من توانایی مالی کافی برای پرداخت به منظور حفاظت از جنگلهای شیاده و دیوا را ندارم" و "برای حفاظت از محیطزیست به دیگران تذکر میدهم و به قوانین حفاظت از جنگل پایبندم" رتبه اول را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج آزمون t تکنمونهای برای نگرش محیطگرایانه جوامع بومی نشان داد افراد با نگرشهای حفاظتی و خودخواهانه به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میانگین رفتاری بودهاند.نتیجهگیری: طبق نتایج بعُد نگرش ارزشی حفاظتی در منطقه پژوهش میانگین بیشتری نسبت به سایر نگرشهای ارزشی به خود اختصاص داده است. این نشان از آن است که جوامع بومی محیطزیست و منابع پیرامونی را متعلق به خود میدانند و برای حفاظت از آن تلاش مینمایند.
مقاله پژوهشی
احمد اخیانی؛ حمید رضا متین فر؛ هادی اسدی رحمانی
چکیده
سابقه و هدف: تحقیقات در کشورهای در حال توسعه نشان داده، ارزیابی کیفیت خاک جهت نیل به موفقیتهای اقتصادی در تولیدات کشاورزی و پایداری محیط زیست بسیار ضروری است. برای این منظور، ارزیابی عوامل موثر بر ویژگیهای کیفیت خاک میتواند نقش مهمی در ارزیابی نحوه مدیریت اراضی در تولید و پایداری سیستم های کشاورزی داشته باشد. ویژگی های کیفی خاک ...
بیشتر
سابقه و هدف: تحقیقات در کشورهای در حال توسعه نشان داده، ارزیابی کیفیت خاک جهت نیل به موفقیتهای اقتصادی در تولیدات کشاورزی و پایداری محیط زیست بسیار ضروری است. برای این منظور، ارزیابی عوامل موثر بر ویژگیهای کیفیت خاک میتواند نقش مهمی در ارزیابی نحوه مدیریت اراضی در تولید و پایداری سیستم های کشاورزی داشته باشد. ویژگی های کیفی خاک معمولا توسط عوامل ذاتی مثل اقلیم، سنگ مادر و زمان و همچنین ویژگیهای پویا که تابعی از عوامل مدیریتی(انسانی) است، کنترل میگردد. تحقیق حاضر با هدف شناخت میزان حساسیت ویژگیهای کیفی خاک در اثر تغییرات نوع خاک (4 راسته خاک انتیسولز، اینسپتیسولز، اریدیسولز و مالیسولز) و کاربری اراضی (سه نوع کاربری شامل مرتع ، جنگل و کشاورزی) در امتداد ترانسکت شمالی- جنوبی در اراضی زراعی و غیر زراعی شهرستان میامی استان سمنان انجام شد.مواد و روشها: در مجموع 215 نمونه خاک در اراضی دست نخورده (جنگل و مرتع) و نزدیکترین اراضی زراعی اطراف آن در سه منطقه با رژیمهای رطوبتی و حرارتی متفاوت در امتداد ترانسکت شمال به جنوب از عمق 30-0 سانتی متری برداشت شده و در مجموع 13 ویژگی شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیک(شوری، pH، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات کلسیم معادل، فسفر قابل جذب، پتاسیم قابل جذب، آنزیمهای اورهآز، بتاگلوکوزیداز، فسفاتاز قلیایی، کربن زیست توده میکروبی، میانگین وزنی قطر خاکدانه و وزن مخصوص ظاهری) در این نمونه ها تعیین شد. سپس با استفاده از روشهای آماری تجزیه مولفه های اصلی (PCA)، تجزیه عاملی (FA) و رگرسیون اثر دو عامل تغییر کاربری و نوع خاک (راسته خاک) بر ویژگیهای کیفی شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی خاک بررسی شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد اکثر ویژگیهای کیفی خاک در اراضی شمالی نسبت به جنوبی منطقه بدلیل تغییر رژیمهای رطوبتی و حرارتی (افزایش بارندگی و کاهش دما) وضعیت بهتری داشتند. بررسی روند ضریب تغییرات اکثر ویژگیهای کیفی خاک در طول ترانسکت فوق نشان داد ضریب تغییرات اکثر ویژگیهای بررسی شده تحت تاثیر عامل اقلیم بوده و ضریب تغییرات اکثر ویژگیها از مناطقی جنوبی به شمالی کاهش یافته که احتمالا کاهش دامنه تغییرات بدلیل اثر افزایش اثرات تامپونی کربن آلی در مناطق شمالی بوده است. همچنین نتایج بدست آمده با استفاده از روشهای آماری PCA و FA نشان داد ویژگیهای کربنآلی، آنزیم بتاگلوکوزیداز، کربن زیست توده میکروبی و میانگین وزنی قطر خاکدانه بطور مشترک در همه مناطق از اهمیت بیشتری نسبت به سایر ویژگیها کیفی خاک برخوردار بودهاند. نتایج بدستآمده از روش آماری تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد، دو عامل تغییر کاربری اراضی و نوع خاک می توانند بیش از 55 درصد تغییرات ویژگیهای کیفی خاک را پیش بینی کنند و از 13 ویژگی بررسی شده 9 ویژگیفسفر قابل جذب، کربن زیست توده میکروبی، آنزیمهای اورهآز، بتاگلوکوزیداز، فسفاتاز قلیایی، میانگین وزنی قطر خاکدانه، وزن مخصوص ظاهری، بطور نسبی توسط تغییر کاربری و 5 ویژگی هدایت الکتریکی، pH، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات کلسیم معادل و پتاسیم قابل جذب توسط نوع خاک کنترل گردید. نتیجه گیری: بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد دو عامل تغییر کاربری و راسته خاک به استثناء ویژگیهای هدایت الکتریکی، pH، پتاسیم قابل جذب، ظرفیت تبادل کاتیونی، و کربنات کلسیم معادل بیشترین تاثیر را بر تغییرات ویژگیهای کیفی خاک بررسی شده در همه مناطق مورد مطالعه داشتهاند. از سوی دیگر ، ویژگیهای فیزیکی و بیولوژیکی خاک بیشتر تحت تأثیر تغییر کاربری اراضی و ویژگیهای شیمیایی بیشتر تحت تأثیر راسته خاک بوده، بنابراین به منظور بررسی اثرات تغییرات مدیریتی خصوصا کوتاه مدت بر ویژگی های کیفیت خاک ، ویژگی های بیولوژیکی و فیزیکی مناسب تر هستند.
مقاله پژوهشی
هادی دردانه؛ کامبیز ابراری واجاری؛ ضیاءالدین بادهیان
چکیده
سابقه و هدف: جنگلهای زاگرس به عنوان یکی از بومسازگانهای جنگلی مهم ایران از پوششگیاهی(درختان، درختچهها و گونههای علفی) متنوعی برخوردار میباشد. شناسایی و آگاهی دقیق از نقش بومشناختی آنها در این بومسازگان میتواند در حفاظت منابع طبیعی و توسعه پایدار کمک شایانی نماید. بهمنظور مطالعه تنوع گونهای گیاهان چوبی و میزان ...
بیشتر
سابقه و هدف: جنگلهای زاگرس به عنوان یکی از بومسازگانهای جنگلی مهم ایران از پوششگیاهی(درختان، درختچهها و گونههای علفی) متنوعی برخوردار میباشد. شناسایی و آگاهی دقیق از نقش بومشناختی آنها در این بومسازگان میتواند در حفاظت منابع طبیعی و توسعه پایدار کمک شایانی نماید. بهمنظور مطالعه تنوع گونهای گیاهان چوبی و میزان ترسیب کربن خاک در رابطه با عوامل فیزیوگرافیک (جهت، شیب و ارتفاع از سطح دریا)، رویشگاه کیکم (var. cinerascens Acer monspessulanum) در منطقه هشتاد-پهلو لرستان مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: به منظور بررسی تنوع گونههای گیاهی و ترسیب کربن خاک تعداد 37 قطعه نمونه 10 آری دایرهای شکل به صورت تصادفی – سیستماتیک مستقر شد. شاخص های غنا و تنوع برای گونه های چوبی محاسبه گردید. برای تعیین مقدار ترسیب کربن خاک ، نمونه های خاک از عمق 0-30 سانتیمتری تهیه و مقدار کربن آلی خاک و وزن مخصوص ظاهری برای نمونه های خاک براورد شدند.نتایج و بحث : در مجموع 11 گونه چوبی ( درختی و درختچهای) متعلق به هفت خانواده در منطقه مورد بررسی شناسایی شد. نتایج نشان داد بیشترین مقدار تنوع گونههای درختچهای در جهتهای شمالی و در شیبهای کم (طبقه 20- 5 درصد) مشاهده شد، درحالیکه ارتفاع بر تنوع تأثیر معنیداری نداشت، همچنین عوامل فیزیوگرافیک بر غنای گونههای درختچهای و بر غنا و تنوع گونههای درختی تأثیر معنیداری نداشته است. بیشترین مقدار ترسیبکربن خاک در جهتهای شرقی مشاهده شد، درحالیکه دیگر عوامل فیزیوگرافی بر ترسیب کربن خاک تأثیر معنیداری نداشت. علت کم بودن مقدار ترسیب کربن در دامنههای شمالی نسبت به دامنههای دیگر را میتواند در اثر شدید چرا، تراکم کم و کیفیت رویشی نامناسب گونههای چوبی، کاهش لاشبرگ درختان و سایر گونههای گیاهی و شرایط اقلیمی در این دامنه باشد. بنابراین میتوان جهت و شیب را بهعنوان از مهمترین عوامل تأثیرگذار میزان بر تنوع گونهای در رویشگاه کیکم در منطقه معرفی نمود. نتیجهگیری: رویشگاه کیکم از غنا و تنوع گونههای چوبی مناسبی برخوردار بوده و عوامل فیزیوگرافی در مقدار شاخصهای آنها نقش داشته است. همچنین ترسیب کربن خاک تحت تأثیر عوامل فیزیوگرافی میباشد. بنابراین ، پیشنهاد میشود در مدیریت جنگلهای زاگرس با توجه به گسترشگاه وسیع آن عوامل محیطی مورد توجه قرار گیرند.
مقاله پژوهشی
سمانه حبیبی؛ محمود بهروزی؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: انتشار ذرات معلق از اگزوز خودروها، سایش لاستیک و لنت، روانکنندههای موتور و سایش حصار خیابانی، حاوی فلزات سنگینی است که سلامت اکوسیستم شهری را با خطر آلودگی مواجه میسازد؛ اما عمدهی ذرات بر اندام هوایی گیاه و خاک بستر آن رسوب نموده و جذب گیاه میشود. گونههای مقاوم به آلودگی و دارای ظرفیت بالا برای جذب ذرات معلق، ...
بیشتر
سابقه و هدف: انتشار ذرات معلق از اگزوز خودروها، سایش لاستیک و لنت، روانکنندههای موتور و سایش حصار خیابانی، حاوی فلزات سنگینی است که سلامت اکوسیستم شهری را با خطر آلودگی مواجه میسازد؛ اما عمدهی ذرات بر اندام هوایی گیاه و خاک بستر آن رسوب نموده و جذب گیاه میشود. گونههای مقاوم به آلودگی و دارای ظرفیت بالا برای جذب ذرات معلق، میتواند برای حذف ذرات معلق از هوای محیط شهری بهکار آیند. بههمین دلیل در پژوهش حاضر، سعی در سنجش و ارزیابی غلظت فلزات سنگین در اندام هوایی و خاک بستر گونههای درختی شهر بندرعباس است و گونهای که بیشترین پتانسیل جذب فلزات سنگین را دارد، شناسایی گردد. مواد و روشها: بهمنظور دستیابی به رهیافت پژوهش، ابتدا سهگونهی درختی شامل: چریش (Azadirachta indica)، کنوکارپوس (Conocarpus erectus L.) و کهور (Prosopis juliflora) بهعنوان گیاهان غالب شهر بندرعباس انتخاب گردید و در 30 نقطه از میدانها و خیابانهای اصلی شهر به همراه 5 نقطه از محیط غیرآلوده در بیرون شهر (شاهد)، از خاک سطحی و برگ این گونهها نمونهبرداری شد و پس از آمادهسازی و هضم نمونهها، غلظت فلزات سنگین (کادمیوم، منگنز، روی و سرب) با استفاده از دستگاه جذب اتمی در نمونههای خاک و برگ درختان اندازهگیری شد. سپس اختلاف غلظت فلزات سنگین بین گونههای درختی با آزمون تحلیل واریانس و همچنین بین خاک و برگ و بین محیط شهری و شاهد با آزمون تیاستیودنت بررسی شد. درنهایت برای تعیین گونهی درختی با تجمعدهندگی بالای فلزات سنگین، از دو شاخص تجمع زیستی (BCF) و شاخص تجمع فلز (MAI) استفاده گردید.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که الگوی فلزات سنگین در خاک و برگ گونههای درختی بهصورت Mn>Zn>Pb>Cd بود. بیشینهی غلظت فلزات سنگین بهترتیب در خاک و برگ گونهی کنوکارپوس، چریش و کهور بود. ازلحاظ مکانی، بیشترین غلظت فلزات سنگین در نقاط نمونهبرداری مربوط به بلوار امام حسین بود که امتداد شرقی- غربی داشته و از شمال شهر بندرعباس عبور کرده و بلوارهای شمالی- جنوبی شهر نیز به آن متصلاند؛ اما کمینهی غلظت فلزات سنگین در بلوار خلیجفارس مشاهده شد. غلظت فلزات منگنز و سرب در خاک گونههای گیاهی متفاوت بود و اختلاف آنها در سطح 95 درصد معنادار بود، اما غلظت کادمیوم و روی در خاک گونههای درختی اختلافی مشاهده نشد. در اندام هوایی گونههای درختی موردمطالعه، غلظت سرب، منگنز و روی تفاوتی مشاهده نشد و اختلاف آنها در سطح 95 درصد معنادار نبود؛ اما غلظت کادمیوم در اندام هوایی گونهها (برگ درختان)، متفاوت بوده و اختلاف بین گونهها در سطح 95 درصد معنادار بود. اختلاف آماری غلظت فلزات سنگین بین خاک و برگ درختان در سطح 95 و 99 درصد معنادار بود؛ همچنین غلظت فلزات سنگین در خاک و برگ درختان بین محیطشهری و شاهد در سطح 95 درصد اختلاف معناداری داشت. الگوی شاخص تجمع زیستی در همهی گونهها Zn>Pb>Mn>Cd بود و فلزات سنگین دارای انباشتگر متوسط برای گونههای درختی بودند. شاخص تجمع زیستی (MAI) نشان داد که کنوکارپوس دارای بیشترین پتانسیل جذب فلزات سنگین است و کمترین پتانسیل جذب نیز در گونهی کهور مشاهده گردید. در توزیع مکانی این شاخص نیز، بلوار امام حسین و خیابانهایی که از آن انشعاب میگیرند، دارای بیشترین شاخص تجمع زیستی فلزات سنگین هستند.نتیجهگیری: گونهی کنوکارپوس با جذب آلایندههای ناشی از ترافیک شهری، موجب پالایش هوای آلودهی شهر بندرعباس میشود. کهور یا سُمُر که یکی از درختان مهاجر در شهر بندرعباس میباشد، با ریشههای قوی و عمیق موجب خشکیدن آبهای سطحی و زیرزمینی منطقه میشود. از طرف دیگر، پتانسیل آن برای جذب آلایندههای هوای شهری بسیار ضعیف است. بنابراین کنوکارپوس و دیگر گیاهانی که علیرغم مقاومت در برابر خشکی و گرما، پتانسیل بالایی در پالایش آلودگی شهری دارند، میتواند جایگزین کهور گردد.
مقاله پژوهشی
عباس آقاجانی بزازی؛ احمد ادیب؛ مریم شاپوری؛ محمد علی فرجودی آهنگری؛ امیر حسین بانگیان تبریزی
چکیده
سابقه و هدف: وسعت زمینهای تحت تاثیر فعالیتهای معدنکاری بهویژه محلهای انباشت باطله، روز به روز افزایش مییابد. در نتیجه هر روز ضرورت اجرای احیای معادن نیز بیشتر احساس میشود. جهت بازسازی معدن، بهمنظور هر نوع استفاده بعدی از زمینهای تحت تاثیر و حفاظت از محیطزیست منطقه، انتخاب و کاشت گونههای گیاهی یکی از مراحل مهم بازسازی ...
بیشتر
سابقه و هدف: وسعت زمینهای تحت تاثیر فعالیتهای معدنکاری بهویژه محلهای انباشت باطله، روز به روز افزایش مییابد. در نتیجه هر روز ضرورت اجرای احیای معادن نیز بیشتر احساس میشود. جهت بازسازی معدن، بهمنظور هر نوع استفاده بعدی از زمینهای تحت تاثیر و حفاظت از محیطزیست منطقه، انتخاب و کاشت گونههای گیاهی یکی از مراحل مهم بازسازی است. مواد و روش کار: در این تحقیق، انتخاب گونه گیاهی مناسب برای بازسازی معدن مس سونگون با هدف حفظ محیطزیست انجام شده است. برای این کار ابتدا گونههای مناسب بر اساس عوامل اصلی، شامل نوع استفاده مجدد از زمینهای استخراج شده، شرایط اقلیمی منطقه و خصوصیات خاک منطقه انتخاب شدند و سپس گونههای انتخاب شده، براساس عوامل موضعی و با کمک پرسشنامههایی که توسط افراد خبره تکمیل گردیدند، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و همچنین روش روش رتبه بندی ساده چند معیاره (SMARTER) وزندهی و در نهایت با کمک روش اولویت بندی بر اساس شباهت به راه حل ایده آل (TOPSIS)، اولویتبندی شدند. نتایج و بحث: براین اساس گونههای درختی اقاقیا، افرا، غان، پیرو، سماق و اوجا برای خاکهای اسیدی منطقه و گونههای گردو، زبان گنجشک و انجیر برای خاک قلیایی و خنثی منطقه به ترتیب اولویت پیشنهاد شدند.نتیجه گیری: میتوان گفت که از بین گونههای درختی انتخابی برای این منطقه، گونههایی که از لحاظ کاهش آلودگیها و جلوگیری از فرسایش خاک موفقتر بودند در اولویت هستند. درخت اقاقیا از درختان بومی منطقه به شمار نمیرود ولی با توجه به این که نسبت به درختان دیگر از لحاظ حفظ محیطزیست موفقتر میباشد به عنوان گونه برتر برای این منطقه انتخاب شد. در بین گونههای بومی منطقه نیز درخت افرا با توجه به هدف حفظ محیطزیست در اولویت میباشد.
مقاله پژوهشی
سولماز شمسایی؛ مژگان احمدی ندوشن؛ احمد جلالیان
چکیده
سابقه و هدفامروزه صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی باعث آلودگی هوا در اکثر کلانشهرهای جهان شده است و سالانه میلیونها نفر بهعلت آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪود ﺑﻮدن ﺷﺒﻜﻪ اﻳﺴﺘﮕﺎهﻫﺎى ﭘﺎﻳﺶ آﻻﻳﻨﺪهﻫﺎى ﻫﻮا و ﻏﻴﺮ اﻗﺘﺼﺎدى ﺑﻮدن اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد این اﻳﺴــﺘﮕﺎهﻫا در سطح شهرها، دﺳﺖﻳﺎﺑﻰ ...
بیشتر
سابقه و هدفامروزه صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی باعث آلودگی هوا در اکثر کلانشهرهای جهان شده است و سالانه میلیونها نفر بهعلت آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪود ﺑﻮدن ﺷﺒﻜﻪ اﻳﺴﺘﮕﺎهﻫﺎى ﭘﺎﻳﺶ آﻻﻳﻨﺪهﻫﺎى ﻫﻮا و ﻏﻴﺮ اﻗﺘﺼﺎدى ﺑﻮدن اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد این اﻳﺴــﺘﮕﺎهﻫا در سطح شهرها، دﺳﺖﻳﺎﺑﻰ ﺑﻪ ﭘﻮﺷــﺶ ﻣﻜﺎﻧﻰ و زﻣﺎﻧﻰ ﻣﻨﺎﺳــﺐ برای ﻧﺸﺎن دادن ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻏﻠﻈﺖ ذرات آلاینده هوا ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار اﺳﺖ. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تهیه نقشههای دو سالانه (سالهای 1397 و 1398 هجری شمسی) آلودگی هوای شهری در سطح شهر اصفهان بر اساس آلاینده CO و با استفاده از دادههای زمینی و تصاویر ماهوارهای سنجنده MODIS انجام شد.مواد و روشهابرای این مطالعه از دو الگوریتم ANFIS و RF استفاده شد. برای اجرای الگوریتم ANFIS، ابتدا دادههای ایستگاههای زمینی پایش آلودگی هوا جمعآوری شد و بر اساس آن و با توجه به دادههای عمق نوری هواویز حاصل از تصاویر سنجنده MODIS نسبت به استخراج قوانین نخستین فازی اقدام شد و در نهایت با ادغام قوانین فازی و الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی، الگوریتم ANFIS برای مدلسازی پراکنش آلودگی هوا در سطح شهر اصفهان اجرا شد. در اجرای الگوریتم RF نیز از داده-های ایستگاههای زمینی و دادههای عمق نوری هواویز سنجنده MODIS استفاده شد. دو پارامتر مهم در اجرای الگوریتم RF تعداد درختان جنگل و تعداد متغیرهای موجود در هر گره است که برای بهینهسازی آنها از روش اعتبارسنجی متقابل 10 قسمتی استفاده شد.نتایج و بحثنتایج مدلسازی آلاینده CO نشان داد الگوریتم RF نتایج بهتری را نسبت به الگوریتم ANFIS ارائه داده است، بهطوریکه مقدار خطای RMSE الگوریتم RF 724/0 و مقدار خطای RMSE الگوریتم ANFIS 809/0 پی پی ام است، همچنین مقدار خطای MAE الگوریتم RF 636/0 و مقدار خطای MAE الگوریتم ANFIS 792/0 پی پی ام است. بنابراین میتوان گفت الگوریتم RF از کارایی و دقت بیشتری در مدلسازی آلاینده CO برخوردار است. نتایج پراکنش مکانی آلاینده CO با استفاده از الگوریتم ANFIS نشان داد میزان این آلاینده در سطح شهر اصفهان بهصورت محلی تغییر میکند، بهطوریکه مناطق مرکزی و شمالی شهر اصفهان دارای بیشترین آلایندگی و مناطق شرقی و غربی اصفهان دارای کمترین آلایندگی هستند. بررسی مقادیر عددی بهدست آمده از الگوریتم ANFIS نیز نشان داد کمترین میزان آلایندگی CO در سطح شهر اصفهان برابر با 43/1 پی پی ام و بیشترین مقدار آن برابر با 13/2 پی پی ام است. نتایج بهدست آمده از الگوریتم RF نشان داد با حرکت از جنوبشرقی به سمت شمالغربی شهر اصفهان بر میزان آلاینده CO افزوده شده و مناطق شمالغربی شهر اصفهان از بیشترین آلایندگی CO برخوردار هستند، بررسی مقادیر عددی بهدست آمده از میزان آلایندگی CO بر اساس الگوریتم RF نشان داد کمترین میزان آلاینده CO برابر با 57/0 پی پی ام و بیشترین مقدار آن برابر با 27/2 پی پی ام است.نتیجهگیریدر انتها میتوان نتیجه گرفت الگوریتمهای ANFIS و RF با داشتن ویژگیهایی همچون امکان مدلسازی غیر خطی، توانایی کاهش اثرات منفی دادههای پرت و حساسیت کمتر به مساله کمینه محلی، روشهایی مناسب و دقیق در مدلسازی مسائل محیطی هستند. شایان به ذکر است که بخش گستردهای از خطای مشاهده شده در نتایج روشهای ANFIS و RF، مرتبط با ویژگیهای ذاتی تصاویر سنجنده مودیس (همچون پوشش ابر و مختلط بودن بیش از حد پیکسلها با توجه به ابعاد یک کیلومتری آنها) و نقطهای بودن اندازه گیریهای ایستگاههای زمینی و همچنین امکان خطا در دادههای ثبت شده در ایستگاههای زمینی است.
مقاله پژوهشی
سونا کبریایی زاده؛ جمال قدوسی؛ علی اصغر آل شیخ؛ رضا ارجمندی؛ سید علیرضا سید میرزا حسینی
چکیده
سابقه و هدف:گسترش سریع و بدون کنترل سطح شهرها، افزایش ترافیک، بنگاههای صنعتی و سوختهای کم کیفیت و همچنین پارامترهای مورفولوژی شهری و شرایط اقلیمی از جمله عوامل مؤثر بر آلودگی هوا در مناطق شهری محسوب میشوند. در ایران، کلان شهر اصفهان که سومین منطقه بزرگ شهری در سطح کشور است، با توسعه گسترده بنگاه های صنعتی، افزایش جمعیت و رشد سطح ...
بیشتر
سابقه و هدف:گسترش سریع و بدون کنترل سطح شهرها، افزایش ترافیک، بنگاههای صنعتی و سوختهای کم کیفیت و همچنین پارامترهای مورفولوژی شهری و شرایط اقلیمی از جمله عوامل مؤثر بر آلودگی هوا در مناطق شهری محسوب میشوند. در ایران، کلان شهر اصفهان که سومین منطقه بزرگ شهری در سطح کشور است، با توسعه گسترده بنگاه های صنعتی، افزایش جمعیت و رشد سطح شهرها، آلودگی هوا افزایش یافته است. لذا به منظور یافتن عوامل تأثیرگذار بر روند تغییرات کیفیت هوا، تحلیل روند و ارزیابی رابطه بین پارامترهای کاربری اراضی، توسعه صنعتی و وضعیت ترافیک با شاخصهای آلودگی هوا مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها:به منظور ارزیابی روند با استفاده از دادههای اندازهگیری شده دورهای و روشهای همبستگی و رگرسیون ساده غلظت هفت آلاینده هوا شامل PM2.5 ، PM10 ، CO ، SO2 ، NO ، NO2 وNOx به عنوان متغیرهای وابسته و پارامترهای هواشناسی، نوع کاربری اراضی، توسعه صنایع و وسایل نقلیه به عنوان متغیرهای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین در روش محاسباتی از نرمافزار SPSS برای آزمایش توزیع نرمال مجموعه دادهها شامل غلظت آلایندههای هوا و هواشناسی از سال 1387 تا 1394، در 10 ایستگاه سنجش آلودگی هوا و 3 ایستگاه هواشناسی در کلان شهر اصفهان استفاده شد. نتایج و بحث:نتایج مطالعه نشان میدهد که میانگین سالانه غلظتPM (PM10 / PM2.5) ، NO و CO کاهش و میانگین سالانه غلظت SO2، NO2 و NOX افزایش مییابد. علاوه بر این، میانگین سالانه بارش، دما و سرعت باد افزایش یافته در حالی که روند رطوبت نسبی در منطقه مورد مطالعه به طور قابل توجهی تغییر نمیکند. همچنین مشخص شد که روند وسعت مراکز اقامتی، آموزشی، تجاری، خدمات عمومی، کاربری حمل و نقلی و تعداد واحدهای صنعتی و وسایل نقلیه به طور قابل توجهی افزایش یافته است. اما میزان اراضی کشاورزی، فضای سبز و مناطق صنعتی به طور قابل توجهی در منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان می دهد که تغییر کاربری اراضی کشاورزی به مناطق مسکونی و افزایش سرعت باد میتواند به عنوان دلایل روند کاهشیNO ، CO و ذرات معلق در منطقه مورد مطالعه باشد. علاوه بر این، روند افزایش میزان حملونقل، میتواند مهمترین دلیل افزایش غلظت NO2 باشد. از طرف دیگر، با توجه به روند افزایشی انتشار گازهای NOX و همبستگی منفی معنیدار با وسعت فضای سبز و همبستگی مثبت با وسعت حمل و نقل و مناطق صنعتی و نتیجه مدل رگرسیون گام به گام میتوان به این نتیجه رسید که کاهش سطح فضای سبز و افزایش وسعت 99.5 درصدی مناطق با کاربری حمل و نقل باعث افزایش غلظت NOX در منطقه مورد مطالعه میشود. علاوه بر این، وسعت مراکز خدمات شهری باعث افزایش غلظت SO2 میشود و بین غلظت PM2.5 و SO2 نیز رابطه منفی وجود دارد (با افزایش غلظتSO2، غلظت PM2.5 افزایش مییابد). نتیجهگیری:نکته قابل توجه این است که ارتباط بین شاخصهای کیفیت هوا به عنوان متغیرهای وابسته با متغیرهای مستقل مورد بررسی در مناطق شهری پیچیده است و مشخص نیست که کدام عامل یا پارامتر خاص مهمترین سناریوی آلودگی هوا در یک بافت شهری است. بنابراین هنور نیاز به انجام پژوهشهای دقیقتری وجود دارد.
مقاله پژوهشی
مینا مهاجر؛ نیلوفر نژادمقدم زنجانی
چکیده
چکیده مبسوطسابقه و هدف. کلیۀ اشخاص، اعم از حقیقی یا حقوقی مسئولیت حفاظت از محیط زیست را برعهده دارند. مسئولیت اشخاص به این معنی است که فرد ملزم است خساراتی که به دیگری وارد کرده است جبران کند که در حقوق از این امر به مسئولیت قانونی یاد میشود. در این مقاله به تحلیل چگونگی ارتباط مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی پرداخته شده ...
بیشتر
چکیده مبسوطسابقه و هدف. کلیۀ اشخاص، اعم از حقیقی یا حقوقی مسئولیت حفاظت از محیط زیست را برعهده دارند. مسئولیت اشخاص به این معنی است که فرد ملزم است خساراتی که به دیگری وارد کرده است جبران کند که در حقوق از این امر به مسئولیت قانونی یاد میشود. در این مقاله به تحلیل چگونگی ارتباط مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی پرداخته شده است و مسئولیت محیطزیستی، مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی در یک ساختار سهگانۀ یکپارچه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.مواد و روشها. روش تحقیق در این مقاله کیفی است و از روش تحلیل محتوا استفاده شده است؛ بدین شرح که از میان منابع داخلی و بینالمللی در حوزۀ مسئولیت مدنی، مسئولیت اجتماعی شرکتها و مسئولیت محیطزیستی افراد حقیقی و حقوقی، موضوع ارتباط بینامتنی و ماهوی میان این مفاهیم شناسایی شد. برای بررسی منابع تحقیق از روش تحقیق کتابخانهای و به صورت تحلیلی و توصیفی استفاده شد. جهت پی بردن به چگونگی ارتباط میان مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی، ابتدا به تبیین و تحلیل جداگانه آنها پرداخته شد، سپس از لحاظ قلمرو، اهداف، رواج عرفی و ارکان، مقایسه تحلیلی میان این دو مسئولیت صورت گرفت.نتایج و بحث. نتایج پژوهش نشان داد رابطه منطقی مسئولیت اجتماعی و مدنی از نظر قلمرو به صورت عموم و خصوص من وجه است، یعنی برخی مصادیق مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی منطبق هستند و در پارهای از موارد با هم متفاوتند. تمایزی که بین این دو مسئولیت وجود دارد این است که قواعد مسئولیت مدنی در جامعه فقط به نیازها و ارزشهای موجود در همان زمان توجه میکند؛ در حالی که مسئولیت اجتماعی علاوه بر نسل حاضر، به نسلهای آینده نیز میپردازد. بنابراین، رابطه نسبت این دو مفهوم مسئولیت در نتایج اهداف عموم خصوص مطلق است. به لحاظ ارکان هیچ اشتراکی میان این دو مسئولیت وجود ندارد و هر دو کاملاً متمایز هستند و در واقع نسبت تباین میان آنها برقرار است. مسئولیت مدنی شیوه رایج جبران ضرر در میان مردم است و به دلیل وجود ضمانت اجرایی مشخص مورد حمایت قانونگذار میباشد. اما در مقابل، مفهوم مسئولیت اجتماعی به علل گوناگون رواج کمتری دارد، هرچند سابقه جهانی پررنگتری دارد. پس به عنوان نتیجه دو علت عمده عدم رواج مسئولیت اجتماعی در کشور ما اول شناخت مبسوط در مقایسه با مسئولیت مدنی وجود ندارد و تمایل قانونگذار به در نظر گرفتن ضمانت اجرای حقوقی درباره نقض تعهدات اجتماعی است؛ تفاوت دوم را باید در عدم شناخت مردم نسبت به حقوق خود در مقابل شرکتهایی دانست که در سطح منطقه زندگی آنان فعالیت میکنند.نتیجهگیری. تفاوت ساختاری میان مسئولیت مدنی و اجتماعی این است که مسئولیت مدنی به عنوان شاخهای از مسئولیت حقوقی اجتماعی، تلاشی جهت بهبود زندگی اجتماعی است، در حالی که مسئولیت اجتماعی بر مبنای ارتباط افراد و محیط زیست و با هدف محفاظت از محیط زیست است. در مسئولیت مدنی نسبت به غرامت به اشخاص و اموال مطرح است، در حالی که در مسئولیت اجتماعی محیطزیستی برای بازدارندگی و مجازات برخی اقدامات مخرب و عواقب آنها و ویژگی جبران کننده آن اشاره دارد. در مجموع، با وجود اشتراکات نمیتوان دو مفهوم مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی را به عنوان یک شاخه مسئولیت در نظر گرفت.
مقاله پژوهشی
امین فتحی تپه رشت؛ حسین شفیع زاده مقدم؛ مهدی کوچک زاده
چکیده
سابقه و هدف: آب و هوای یک منطقه در یک دوره بلندمدت را اقلیم گویند. شناسایی و طبقهبندی اقلیمی از دیرباز مورد توجه متخصصان آب و هواشناسی بوده است. محققان با به کارگیری روشهای مختلف و با استفاده از متغیرهای اقلیمی همچون بارش و دما، زمین را به مناطق اقلیمی همگن طبقهبندی کردهاند و نتایج پهنهبندی اقلیمی را در ارزیابی کمبود آب و منابع ...
بیشتر
سابقه و هدف: آب و هوای یک منطقه در یک دوره بلندمدت را اقلیم گویند. شناسایی و طبقهبندی اقلیمی از دیرباز مورد توجه متخصصان آب و هواشناسی بوده است. محققان با به کارگیری روشهای مختلف و با استفاده از متغیرهای اقلیمی همچون بارش و دما، زمین را به مناطق اقلیمی همگن طبقهبندی کردهاند و نتایج پهنهبندی اقلیمی را در ارزیابی کمبود آب و منابع آب در مقیاس های کوچک و بزرگ به منظور پیشبینی اقدامات عملی برای کنترل خشکی در مناطق آسیبپذیر بهکار بردهاند. هدف از این تحقیق بهروزرسانی و تحلیل فضایی - زمانی طبقه بندی اقلیمی ایران بر اساس شاخص دومارتن و استفاده از آزمون من-کندال است. مواد و روش: برای انجام این مطالعه، دادههای مربوط به متغیرهای دما و بارش بصورت ماهیانه از 153 ایستگاه سینوپتیک در دوره زمانی 1398-1374 از سازمان هواشناسی کشور استخراج گردید. ابتدا دادههای میانگین دمای سالیانه و مجموع بارش سالیانه از دادههای ماهیانه تهیه شد و سپس با استفاده از مدل کریجینگ نقشههای همدما و همبارش بدست آمد. نقشه نهایی پهنهبندی اقلیمی با استفاده از شاخص دومارتن که پایه آن بر اساس بارش و دما است تهیه گردید. همچنین برای بررسی معنیداری یا عدم معنیداری شاخص اقلیمی دومارتن و تعیین روند، از آزمون ناپارامتریک من-کندال استفاده شده است.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که بر اساس مدل کریجینگ، میزان R2 و RMSE برای دادههای بارش به ترتیب برابر با 0/58 و 167/51 میلیمتر و برای دادهها دما 0/83 و 2/32 درجه سلسیوس به دست آمد که بیانگر عملکرد بهتر مدل برای دادههای دما میباشد. علت این امر با واریانس بالای دادههای بارش در کشور مرتبط است. پهنهبندی اقلیمی ایران بر اساس شاخص دومارتن نشان داد که شش تیپ اصلی اقلیمی این شاخص در ایران وجود دارد. بیشتر مساحت ایران را اقلیم خشک و پس از آن اقلیم نیمهخشک تشکیل میدهد. بررسی نتایج حاصل از تحقیق نشان داد اقلیم خشک 76/40% ، اقلیم نیمهخشک 19/65% و سایر اقلیمها کمتر از 4% مساحت ایران را تشکیل می دهند. همچنین مساحت اقلیمهای خشک و نیمهخشک با مساحتی بالغ بر 96/05% از سطح ایران، نسبت به تحقیقات گذشته افزایش یافته است که میتواند به دلیل کاهش بارش و افزایش دما باشد. نتایج آزمون من-کندال نشان داد که ایستگاههای خرمدره، میانه، رامسر، بروجرد، پیرانشهر، تبریز و بیجار دارای روند صعودی (روند مرطوبتر شدن) و ایستگاههای دزفول، ملایر، سبزوار، بندر انزلی، تهران (مهرآباد)، تهران (شمیران)، قزوین و دوشان تپه درای روند نزولی (روند خشکتر شدن) معنیدار در سطح 5% هستند.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد، ایران دارای شش ناحیه اقلیمی شامل؛ اقلیم خشک، نیمهخشک، مدیترانهای، نیمه-مرط، مرطوب و بسیار مرطوب است. همچنین مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج تحقیقاتی که سایر محققین در گذشته انجام دادهاند نشان داد که مساحت اقلیمهای خشک و نیمهخشک در دوره مورد مطالعه نسبت به دورههای گذشته افزایش داشته است. همچنین 14% از ایستگاههای با روند نزولی (8 ایستگاه) دارای روند نزولی معنیدار و 7% از ایستگاههای با روند صعودی (7 ایستگاه) دارای روند صعودی معنیدار در سطح 95% هستند.
مقاله پژوهشی
فاطمه سپهوند؛ کریم نادری مهدیی؛ سعید غلامرضایی؛ مسعود بیژنی
چکیده
سابقه و هدف: در کشور ایران از حدود 5/88 میلیارد مترمکعب آب استحصالشده از منابع سطحی و زیرزمینی، حدود ۸۳ میلیارد مترمکعب یعنی 5/93 درصد به بخش کشاورزی اختصاص مییابد و کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است. مصرف رو به افزایش منابع آب سطحی و زیرزمینی، معلول افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی هست که بهتبع آن سبب کاهش دسترسی ...
بیشتر
سابقه و هدف: در کشور ایران از حدود 5/88 میلیارد مترمکعب آب استحصالشده از منابع سطحی و زیرزمینی، حدود ۸۳ میلیارد مترمکعب یعنی 5/93 درصد به بخش کشاورزی اختصاص مییابد و کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است. مصرف رو به افزایش منابع آب سطحی و زیرزمینی، معلول افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی هست که بهتبع آن سبب کاهش دسترسی به منابع آب و افت سطح ایستابی و تخلیه آبخوانها شده است. آمارها نشان میدهند که مصرف رو به افزایش این منابع استراتژیک، سبب تهدید کمیت و کیفیت این منابع شده است به طوری که هم اکنون تعداد زیادی از دشتهای کشور در شرایط بحرانی قرار دارند. دشت رومشکان، یکی از دشتهای واقع در حوضه کرخه هست که در طی چند دهه اخیر با کاهش قابل توجه از منابع مواجه شده است(دشت رومشکان یک دشت ممنوعه هست) و این تحقیق قصد دارد به تدوین راهبردهای در راستای مدیریت پایدار منابع آب این دشت بپردازد.مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی (غیر آزمایشگاهی) میباشد که با استفاده از تکنیک دلفی فازی به بررسی راهبردهای مدیریت پایدار دشت رومشکان پرداخته است. حجم نمونه این تحقیق 28 نفر از اساتید، کارشناسان، مسئولین و کشاورزان آگاه به موضوع در شهرستانهای خرم آباد و رومشکان بودند که با بهکارگیری روش نمونهگیری هدفمند گلولهبرفی انتخاب شدند. در این تحقیق برای توصیف دشت رومشکان دادههای ثانویه مورد نیاز از سازمانهای مرتبط اخذ شد. همچنین دادههای مرتبط به کاهش منابع آب این دشت در طی 3 دهه اخیر نیز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج و بحث: در این تحقیق مشخص شد که با وجود بحرانی بودن شرایط کنونی و ممنوعه بودن دشت رومشکان، معیشت جوامع روستایی و بهرهبرداران عمدتاً وابسته به بخش کشاورزی بوده و همچنان کشت محصولات آبدوست در سطح گسترده وجود دارد. از سویی دیگر ساختار عرضه و بهرهبرداری از منابع آب بهصورت سنتی میباشد و اراضی کشاورزی این دشت فاقد سیستم نوین آبیاری هستند. اولویت راهبردها به "توسعه اشتغال پایدار روستایی با تأکید بر متنوعسازی اقتصاد جوامع روستایی" بوده است تا از فشار بر منابع کاشته شود و این امر نیز قطعاً مستلزم"توسعه انسانی کنشگران مرتبط با آب و توانمندسازی جوامع روستایی" خواهد بود. از سویی دیگر"توسعه فناوریهای متناسب و کم آب بر در منطقه" نیز میتواند به اصلاح ساختار سنتی عرضه و مصرف این منابع کمک شایانی داشته باشد. همچنین"بازنگری در حکمرانی آب با تأکید بر شاخصههای حکمرانی خوب" توجه به بعد سیاستگذاری را نشان میدهد که تصمیمگیری در سطح کلانتر را میطلبد.نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی در این دشت صرفاً با تکیهبر بعد فنّاورانه محقق نخواهد شد و علاوه بر بعد مذکور، ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاستگذاری و زیستمحیطی باید مورد توجه قرار گیرند. این بدین معناست که اکنون که شرایط دست بحرانی میباشد و سفرههای زیر زمینی قادر به تامین آب برای تولیدات بخش کشاورزی نیستند، لذا باید به موازات اصلاح ساختار مصرف آب و نیز حفاظت از این منابع، با اشتغالهای غیرزراعی و متنوعسازی اشتغال جوامع روستایی، از فشار بر این منابع کاست. زیرا اگر معاش جوامع روستایی به تنهایی بر بخش کشاورزی استوار باشد، همچنان باید شاهد برداشتهای نامحدود و آسیبهای وارد شده بر منابع آب باشیم.
مقاله پژوهشی
بهنام کامکار؛ پویا اعلایی بازکیایی؛ پریسا علی زاده دهکردی؛ ابراهیم امیری
چکیده
سابقه و هدف: افزایش گازهای گلخانهای، تأثیرات متفاوتی بر عملکرد گیاهان زراعی خواهد داشت، به طوری که برهمکنش این اثرات ممکن است موجب افزایش یا کاهش محصول شود. مدلهای شبیهسازی گیاهان زراعی برای بررسی سطوح مختلف مدیریت زراعی و محیطی استفاده شده است این مطالعه با هدف بررسی مدل AquaCrop بر اساس اقلیم گذشته، حال و آینده در شهر رشت واقع ...
بیشتر
سابقه و هدف: افزایش گازهای گلخانهای، تأثیرات متفاوتی بر عملکرد گیاهان زراعی خواهد داشت، به طوری که برهمکنش این اثرات ممکن است موجب افزایش یا کاهش محصول شود. مدلهای شبیهسازی گیاهان زراعی برای بررسی سطوح مختلف مدیریت زراعی و محیطی استفاده شده است این مطالعه با هدف بررسی مدل AquaCrop بر اساس اقلیم گذشته، حال و آینده در شهر رشت واقع در استان گیلان جهت دستیابی به حداکثر بهرهوری آب و عملکرد دانه برنج صورت گرفت.مواد و روشها: بهمنظور بررسی میزان تغییرات عملکرد برنج، موازنه و بهرهوری آب در شهر رشت واقع در استان گیلان تحت اقلیم گذشته، کنونی و آینده از مدل AquaCrop استفاده شد. بدین منظور از دادههای بلندمدت (بالای 30 سال) جهت بررسی وضعیت عملکرد و موازنه آب در کشت برنج در اقلیم گذشته و کنونی استفاده شد. همچنین با استفاده از نرمافزار LARS-WG6 دادههای هواشناسی 83 سال آینده بر اساس دادههای روزانه هواشناسی موجود تولید شد. بررسی مدل AquaCrop در اقلیم گذشته، حال و آینده بر اساس دادههای روزانه دمای کمینه، بیشینه، بارش و ساعت آفتابی صورت گرفت. تیمارهای مورد بررسی شامل چهار سطح آبیاری شامل تیمار 55، 70، 85 و 100 درصد نیاز آبی و تیمارهای تاریخ کاشت یک اردیبهشت، 20 اردیبهشت و 10 خرداد بود. با بررسی اثر سطوح تیماری مختلف بر اساس سناریوهای تغییر اقلیم RCP 4.5 و RCP 8.5، میزان تغییرات عملکرد دانه، تبخیر-تعرق و بهرهوری آب مبتنی بر تبخیر و تعرق در اقلیم گذشته، کنونی و آینده مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بهترین تیمار آبیاری و تاریخ کاشت جهت افزایش عملکرد برنج و کاهش میزان مصرف آب معرفی شد.نتایج و بحث: نتایج ارزیابی نشان داد که مدل LARS-WG6 با دقت بالایی قادر به شبیهسازی مؤلفههای اقلیمی دما، بارش و تابش میباشد. نتایج نشان داد که دمای کمینه و بیشینه طی سناریوهای تغییر اقلیم روند افزایشی و میزان تابش و بارش روند کاهشی داشته است. بررسی عملکرد زیستی و دانه برنج تحت RCP 4.5 و RCP 8.5 نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و زیستتوده در آبیاری 100 درصد نیاز آبی و تاریخ کاشت یکم اردیبهشت به دست آمد. بررسی بهرهوری آب نشان داد که تیمار آبیاری 100 درصد نیاز آبی و تاریخ کاشت 10 خرداد نقش مؤثری در افزایش ذخیره آب خاک و کاهش تبخیر و تعرق از سطح خاک داشته است. بر اساس مقادیر تبخیر-تعرق به دست آمده تحت سناریوهای مورد بررسی، بیشترین بهرهوری تولید دانه مبتنی بر تبخیر-تعرق در آبیاری 100 درصد نیاز آبی و تاریخ کاشت 10 خرداد به دست آمد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، با در نظر گرفتن بهرهوری مصرف آب و میزان عملکرد، با توجه به مشکلاتی که در آینده از جمله کمبود آب وجود خواهد داشت، به نظر میرسد کشت دیرهنگام برنج در شرایط کمبود آب راهکار مناسبی باشد، اما در شرایطی که در محیط کمبود آب وجود نداشته باشد، کشت زودهنگام برنج مانند یکم اردیبهشت میتواند سبب افزایش تولید شود. بررسی سطوح آبیاری نشان داد که تولید دانه مؤثرترین عامل در افزایش بهرهوری مصرف آب است و استفاده از سطوح کمآبیاری نقش مؤثری در افزایش بهرهوری آب نخواهد داشت.
مقاله پژوهشی
محمد عسگری؛ محسن جوانمیری پور؛ وحید اعتماد؛ عبدالمجید لیاقت
چکیده
سابقه و هدف: یکی از محدودیتهای اساسی در مناطق خشک و نیمه خشک، تخصیص منابع آبی برای توسعهی فضای سبز است. از آنجایی که تنشهای آبی و خشکی در کنار انتخاب نادرست گونه از عوامل اصلی کاهش دهنده بقای نهالها در مرحله استقرار در جنگلکاریها در مناطق خشک و نیمهخشک به شمار میآیند، هدف از مطالعه حاضر بررسی خصوصیات ظاهری نهالهای گونههای ...
بیشتر
سابقه و هدف: یکی از محدودیتهای اساسی در مناطق خشک و نیمه خشک، تخصیص منابع آبی برای توسعهی فضای سبز است. از آنجایی که تنشهای آبی و خشکی در کنار انتخاب نادرست گونه از عوامل اصلی کاهش دهنده بقای نهالها در مرحله استقرار در جنگلکاریها در مناطق خشک و نیمهخشک به شمار میآیند، هدف از مطالعه حاضر بررسی خصوصیات ظاهری نهالهای گونههای زبان گنجشک، توت نرک و افرای سیاه در گلخانه و عرصه تحت تنشهای آبی در شهر رباطکریم است. مواد و روشها: شهر رباطکریم یکی از شهرستان های استان تهران، با وسعتی معادل ۲۷۵ کیلومتر مربع است. به منظور مطالعه اثر تنش آبی بر خصوصیات ظاهری نهالهای مورد مطالعه از هر گونه تعداد 20 اصله نهال در چهار تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی کاشته شد. برای انجام تیمارهای خشکی و تنش آبی تعداد 5 نهال از هر گونه انتخاب شد. جمعاً تعداد 90 نهال شامل 5 تکرار و سه سطح خشکی (2، 4 و 6 روز پس از فرا رسیدن نقطه MAD) برای گونههای فوق هم به صورت گلخانهای و هم در عرصه در نظر گرفته شده و مورد آزمایش قرار گرفتند. بدین صورت که نهالهایی که به نقطه MAD میرسیدند، بلافاصله آبیاری نمیشدند و تحت سه تنش خشکی 2، 4 و 6 روز پس از فرا رسیدن نقطه MAD قرار گرفتند. سپس خصوصیات کمی ظاهری نهالها که شامل پارامترهای تعداد برگها، ابعاد برگها، ارتفاع نهالها، قطر بن، وزن برگ خشک، وزن خشک ساقه به همراه خصوصیات کیفی نهالها که عبارتاند از شادابی برگها و سلامت نهالها، اندازهگیری شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که تعداد بازه زمانی فرا رسیدن نقطه MAD در گلخانه برای گونههای زبانگنجشک 29 ، افرای سیاه 28 و توت نرک 32 و در عرصه برای گونههای زبانگنجشک 20 ، افرای سیاه 20 و توت نرک 17 دوره بوده است. بطور کلی در هر سه گونهی مورد مطالعه، در اردیبهشت ماه به عنوان ماه آغازین پژوهش، نهالها در وضعیت بسیار مناسبی قرار داشتهاند. در سایر ماهها، پس از تحت تنش آبی قرار گرفتن (2، 4، 6 روزه) همواره با گذشت زمان از تعداد برگ و ابعاد برگ کاسته شده است بطوریکه در گونه ی افرای سیاه تعداد برگها در محیط گلخانه در ماه مرداد به عدد صفر (بی برگی نهال) رسید.نتیجه گیری: بطور کلی با افزایش تنش خشکی از تعداد برگ، ابعاد برگ، وزن برگ خشک، وزن خشک ساقه، شادابی برگها و سلامت نهال کاسته شد. بنظر میرسد که 6 روز پس از MAD زمان مناسب آبیاری نهالها با توجه به خصوصیات ظاهری آنان است. توجه به خصوصیات ظاهری نهالها در هنگام آبیاری همواره به استفاده بهینه در مصرف آب، جلوگیری از پر آبیاری و کم آبیاری نهالها و صرفه جویی در هزینههای مربوطه کمک شایانی میکند.
مقاله پژوهشی
زهرا پرویزی زاده؛ محمدحسین قرینه؛ عبدالمهدی بخشنده؛ امین لطفی جلال آبادی؛ پاکدامن سردرود بابک
چکیده
سابقه و هدفگیاه بابونه (Matricari chamomilla L.) بهدلیل دارا بودن ترکیبات موثرهای همچون کامازولن، آلفابیزابولول و آلفابیسابولول آ دارای خواص درمانی بسیار مهمی است. با توجه به اهمیت بابونه در صنایع مختلف داروسازی، غذایی، آرایشی و بهداشتی، تغذیه ارگانیک و بهبود جذب عناصر معدنی، نقش مهمی در افزایش عملکرد و کیفیت اسانس خواهد داشت. بر همین اساس ...
بیشتر
سابقه و هدفگیاه بابونه (Matricari chamomilla L.) بهدلیل دارا بودن ترکیبات موثرهای همچون کامازولن، آلفابیزابولول و آلفابیسابولول آ دارای خواص درمانی بسیار مهمی است. با توجه به اهمیت بابونه در صنایع مختلف داروسازی، غذایی، آرایشی و بهداشتی، تغذیه ارگانیک و بهبود جذب عناصر معدنی، نقش مهمی در افزایش عملکرد و کیفیت اسانس خواهد داشت. بر همین اساس استفاده از کودهای زیستی مانند قارچهای شبه مایکوریزایی بهمنظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی و حفظ سلامت محصول و محیط زیست یک مسئله مهم در کشاورزی امروز تلقی میگردد (Jamshidi et al., 2011; Abbaszadeh et al., 2006). یکی از راهکارهای جدید در زمینه توسعه امر کشاورزی، بالا بردن کارایی مصرف آب و عناصر غذایی، استفاده از کانیهای طبیعی زئولیت است که با خاصیت نگهداری رطوبت، با فراهمی مواد غذایی سبب بهبود رشد گیاهان میشوند ( .(Ahmed et al., 2010مواد و روشهابهمنظور بررسی تأثیر کاربرد قارچ (Serendipita indica) و زئولیت طبیعی (کلینوپتیلولیت) بر عملکرد کمی و کیفی گیاه بابونه آلمانی (رقم پرسو) آزمایشی در سال زراعی 96-1395 در مزرعهی تحقیقاتی پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان بهصورت فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. عوامل آزمایشی شامل قارچ در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و زئولیت در چهار سطح (بدون مصرف زئولیت (Z1)، پنج تن(Z2) ، ده تن(Z3) و پانزده تن (Z4) در هکتار) بودند. پس از برداشت محصول با حذف اثر حاشیهای 50 سانتیمتر از هر طرف، صفات تعداد شاخه ثانویه، تعداد گل در بوته، عملکرد بیولوژیک، درصد اسانس، عملکرد اسانس، میزان فنل، فلاونوئید و میزان خاصیت آنتیاکسیدانی اندازهگیری شد.نتایج و بحثنتایج نشان داد که تلقیح با قارچ و سطوح پایین زئولیت باعث افزایش تعداد شاخه ثانویه در بوته و تعداد گل در بوته گردید. بیشترین میزان عملکرد بیولوژیک در سطح 10 تن در هکتار بهدست آمد، که با سایر سطوح کاربرد زئولیت از نظر آماری اختلاف معنیداری نداشت اما با شاهد دارای اختلاف معنیدار بود. در تیمار تلقیح قارچ بیشترین میزان درصد اسانس در سطح 10 تن در هکتار زئولیت بهدست آمد و بهطورکلی تیمار عدم تلقیح با قارچ دارای درصد اسانس کمتری بود. همچنین نتایج نشان داد که در هنگام تلقیح با قارچ با میزان کمتری زئولیت میتوان درصد اسانس بالاتری تولید نمود. در تیمار تلقیح با قارچ S.indica بیشترین میزان عملکرد اسانس بهدست آمد. همچنین، با مصرف زئولیت عملکرد اسانس افزایش یافت بهطوریکه در تیمار عدم کاربرد زئولیت میزان عملکرد اسانس در پایینترین سطح خود بود. صفت میزان فلاونوئید نیز مانند میزان فنل، در تیمار تلقیح با قارچ نسبت به عدم تلقیح میزانهای بالاتری را دارا بود. نتایج مشخص نمود که احتمالا زئولیت با جذب رطوبت و مرطوب نگهداشتن محیط اطراف ریشه و تأخیر در خشکی خاک، باعث کاهش فعالیت آنتیاکسیدانی شد.نتیجهگیریبا توجه به نتایج حاصل از این تحقیق میتوان گفت که اثرات مفید کاربرد زئولیت و قارچ شبه مایکوریزا بهعنوان یک سیستم تغذیه ارگانیک در تأمین عناصر غذایی عمده مورد نیاز گیاه دارویی بابونه و در نتیجه افزایش، درصد اسانس و عملکرد اسانس قابل توجه است. علاوه بر این، مزایای سیستمهای تغذیه جایگزین میتواند در مقایسه با سیستمهای کشاورزی متداول از نظر محیطی قابل توجه باشد.
مقاله پژوهشی
حمیدرضا رحمانی؛ زهرا خان محمدی
چکیده
سابقه و هدف: سبزیجات بخش مهمی از غذای جمعیت جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهند. در حال حاضر به دلیل استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی نیتروژن دار، به منظور تسریع رشد رویشی، سبب افزایش غیر استاندارد نیترات در بسیاری از سبزیها مخصوصاً سبزیهای برگی شده است. به دلیل اثرات زیانبار نیترات اضافی در گیاهان خوراکی ...
بیشتر
سابقه و هدف: سبزیجات بخش مهمی از غذای جمعیت جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهند. در حال حاضر به دلیل استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی نیتروژن دار، به منظور تسریع رشد رویشی، سبب افزایش غیر استاندارد نیترات در بسیاری از سبزیها مخصوصاً سبزیهای برگی شده است. به دلیل اثرات زیانبار نیترات اضافی در گیاهان خوراکی برای انسان و دام، پژوهشهای زیادی در زمینه تجمع نیترات در محصولات زراعی در جهان انجام شده است. با توجه به ضرورت چنین مطالعاتی در کشور و همچنین کنترل غلظت نیترات در سبزیها و صیفیجات، پژوهش حاضر با هدف بررسی و پایش غلظت نیترات در برخی محصولات سبزی و صیفی (خیار، گوجه، سیب زمینی، بادمجان، فلفل، پیاز، پیازچه و سبزیجات برگی) تولید شده در برخی از گلخانهها و مزارع استان اصفهان به اجرا درآمد.مواد و روشها: برای انجام این پژوهش تعداد 142 نمونه از انواعی از سبزیجات برگی (گشنیز، ریحان، تره، جعفری، شاهی، شوید، ترخون، نعناع، شنبلیله) و صیفیجات (خیار، گوجهفرنگی، بادمجان، فلفل، پیاز، پیازچه و سیبزمینی در اندازه های ریز و دشت) از گلخانهها و مزارع کشاورزی شهرستانهای اصفهان، درچه، فلاورجان، تیران، دستگرد، دهاقان و اطراف آنها جمع آوری شد. مقدار نیترات نمونههای گیاهی بر اساس روش رنگسنجی پس از احیاء و تولید کمپلکس رنگی آمینو آزو، بهوسیله دستگاه اسپکترو فتومتر اندازهگیری شد. در ادامه غلظت نیترات در نمونهها با حداکثر غلظت مجاز نیترات در محصولات کشاورزی که به وسیله سازمان ملی استاندارد ایران ارائه شده است، مقایسه شد.نتایج و بحث: مشاهده شد که میانگین غلظت نیترات در خیارهای مورد مطالعه 48/1 برابر حد مجاز سازمان ملی استاندارد ایران (90 میلیگرم بر کیلوگرم) بود؛ درحالیکه میانگین غلظت نیترات در نمونههای سیبزمینی، گوجه فرنگی و فلفل نسبت به حد مجار ارائه شده به وسیله سازمان ملی استاندارد ایران (به ترتیب 170، 150 و 200 میلیگرم در کیلوگرم وزن تر) کمتر بود. همچنین میانگین غلظت نیترات در سیبزمینی، گوجهفرنگی، بادمجان، فلفل و پیاز ریز نسبت به میانگین غلظت نیترات در سیبزمینی، بادمجان، گوجهفرنگی، فلفل و پیاز درشت بیشتر بود. در بین صیفیجات مورد مطالعه بیشترین میانگین غلظت نیترات در خیار و کمترین میانگین غلظت نیترات در گوجهفرنگی مشاهده شد. میانگین غلظت نیترات در پوست خیار 7/16 برابر بیشتر از میانگین غلظت نیترات در میوه خیار بود. به طور کلی میانگین غلظت نیترات در سبزیهای برگی بیشتر از حد مجاز استاندارد ملی ایران (1000 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر) بود. در بین سبزیهای مورد مطالعه میانگین غلظت نیترات فقط در نعناع (457 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر)، شنبلیله (262 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر) و ترخون (695 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر) کمتر از حد مجاز استاندارد ملی کشور بود. درباره سایر سبزیهای برگی میتوان گفت که از نظر مقدار نیترات محدودیت مصرف وجود دارد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج به نظر میرسد که اندازه میوه معیار مناسبی برای ارزیابی مقدار نیترات گیاه نمی تواند باشد و جنبههای مدیریتی مزارع نقش بیشتری در غلظت نیترات گیاه دارد. از طرف دیگر تغییرات نیترات در مزارع مختلف به قدری زیاد است که نمیتوان به طور واضح بیان نمود که مصرف صیفی و سبزیهای موجود در بازار از نظر میزان نیترات دارای محدودیت باشد. به هر حال به نظر میرسد که مصرف سبزیهای برگی و صیفیجات تولید شده از مناطق مورد مطالعه برای سلامت مصرفکننده زیانبار بوده و ممکن است در برخی موارد دارای محدودیت باشد.
مقاله پژوهشی
ملیحه جمالی؛ جواد بیات؛ سید محمدرضا طلاکش؛ سید حسین هاشمی؛ رضا دیهیم فرد
چکیده
Introduction: As a result of human development and population growth, there is a corresponding need for essential resources of human. Industrial and agricultural activities have greatly polluted most agricultural lands. Petroleum compounds and heavy metals, both are the common pollutants of soils that have been irrigated by untreated wastewater, which pose a potential threat to the environment. Soil pollution of the agricultural lands will lead to decline in cultivation, and finally decreasing food production. Agricultural lands in the southern part of Tehran are being irrigated with untreated ...
بیشتر
Introduction: As a result of human development and population growth, there is a corresponding need for essential resources of human. Industrial and agricultural activities have greatly polluted most agricultural lands. Petroleum compounds and heavy metals, both are the common pollutants of soils that have been irrigated by untreated wastewater, which pose a potential threat to the environment. Soil pollution of the agricultural lands will lead to decline in cultivation, and finally decreasing food production. Agricultural lands in the southern part of Tehran are being irrigated with untreated wastewater for more than 30 years to produce a variety of vegetables, legumes, cereals.Material and methods: In this study the concentration of heavy metals and petroleum compounds were determined in 83 sampling points at two depths (0 to 30 and 30 to 60 cm). The study area were divided into two zones, zone 1 and zone 2, which 44 points were located in zone 2 and 39 points were located in zone 1. Petroleum hydrocarbons and heavy metals, As, Cd, Co, Cr, Cu, Ni, Pb, V, and Zn, were measured at top and subsoil. Petroleum compounds were analysed using MOOPAM method, and the element contents were determined using ICP-AES. ArcGIS and R software were used to make distribution maps of the pollutants and statistical analysis. Results and discussion: The results showed that the soil of agricultural land in the area is highly polluted, as the concentration of Cr, Pb, Co and Ni has exceeded the standard level. Heavy metals range from 0.22 mg/kg for Cd and 620 mg/kg for Pb. The concentration of petroleum compounds in wastewater irrigated lands in both top and subsoil were higher than that of fresh water irrigated lands. High level of As, Cr, Cu, Pb and Zn were observed in fresh water irrigated lands compare with wastewater irrigated lands. Cr and Pb were almost 89 and 8 times higher than the standard limit of Iran, respectively. The spatial distribution map of petroleum compounds showed that the just south-east of the area fall into heavily contaminated class. The distribution map of heavy metals also revealed that most parts of the studied area fall into the heavily contaminated class. Soil organic matter has more concentration in topsoil. Conclusion: Overall, the south of the studied area has been more affected by wastewater irrigation, agrochemicals and freshwater pollution in terms of heavy metals and petroleum compounds. Our study revealed various anthropogenic pollution sources, more efficiently for wastewater irrigation and application of agrochemicals. Therefore a management plan should be applied to the agricultural lands of this region to control and reduce the level of contamination.
مقاله پژوهشی
علیرضا آملی کندری؛ کامبیز ابراری واجاری؛ محمد فیضیان
چکیده
سابقه و هدف: در جنگلهای هیرکانی روشنههای تاجپوشش به اندازههای مختلف در اثر اجرای شیوههای مختلف جنگلشناسی ایجاده شده است. آگاهی از اثرات این روشنهها بر پویایی تودههای جنگلی میتواند در تصمیمگیری انتخاب شیوههای جنگلشناسی کمک نماید. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روشنههای تاج پوشش بر مقدار ذخیره کربن درختان ...
بیشتر
سابقه و هدف: در جنگلهای هیرکانی روشنههای تاجپوشش به اندازههای مختلف در اثر اجرای شیوههای مختلف جنگلشناسی ایجاده شده است. آگاهی از اثرات این روشنهها بر پویایی تودههای جنگلی میتواند در تصمیمگیری انتخاب شیوههای جنگلشناسی کمک نماید. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روشنههای تاج پوشش بر مقدار ذخیره کربن درختان راش و مقایسه آن با توده جنگلی مجاور روشنهها و نیز ارتباط بین ویژگیهای درختان و موجودی کربن آنها بود.مواد و روش ها: روشنههای حاصل از شیوه تکگزینی درختی در سه طبقه مساحتی کوچک، متوسط و بزرگ شناسایی و از هر طبقه روشنه، پنج تکرار انتخاب شدند. درختان راش در تودهجنگلی مجاور هر طبقه روشنه به فاصله 20 متر از هر چهار جهت روشنهها نیز تعیین شدند. قطر برابر سینه، ارتفاع درخت، مساحت، حجم، طول تاج، قطر تاج و نیز ذخیره کربن درختان راش واقع در اشکوب فوقانی اندازهگیری شدند. تجزیه واریانس یکطرفه برای مقایسه میانگین شاخص ذخیره کربن درختان راش در روشنههای تاجپوشش و در موقعیتهای مختلف و همچنین برای درختان با قطر زیاد استفاده گردید. برای مقایسه میانگین ذخیره کربن در طبقات ارتفاعی درختان و نیز بین تودهجنگلی مجاور با روشنهها آزمون تیمستقل بهکار گرفته شد. برای تعیین همبستگی ضریب همبستگی پیرسون بین شاخص مقدار ذخیره کربن با برخی ویژگیهای ساختاری درختان راش در حاشیه روشنهها و نیز توده جنگلی مجاور آنها استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که درختان راش در حاشیه روشنهها از نظر مقدار ذخیره کربن اختلاف معنیدار دارند (05/0 p≤). برای درختان بین جهتهای مختلف در حاشیه روشنهها اختلاف معنیداری از لحاظ ذخیره کربن مشاهد نگردید دادند (05/0 p≤). بین میانگین ذخیره کربن درختان راش واقع در حاشیه روشنه ها و توده جنگلی مجاور اختلاف معنیداری وجود نداشت دادند (05/0 p≤). بیشترین میانگین کربن(کیلوگرم) در درختان قطور (49/584 ± 28/3725) حاشیه روشنه طبقه بزرگ مشاهده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که با افزایش قطربرابرسینه ، ارتفاع ، طول و قطر تاج و حجم تاج ، مقدار ذخیره کربن درختان راش در حاشیه روشنهها و نیز در توده جنگلی مجاور آنها افزایش یافت ( 01/0 p≤). نتیجهگیری: یافتههای پژوهش مبین تاثیر مساحت روشنههای تاجپوشش حاصل از اجرای شیوه تکگزینی درختی در تودهجنگلی راش میباشد. همبستگی بین ویژگیهای ساختاری درختان راش مانند قطربرابرسینه، ارتفاع و مساحتتاج با ذخیرهکربن نشان میدهد که در هنگام اعمال شیوههای جنگلشناسی ( پرورشی و بهره برداری) در جنگلهای هیرکانی، ویژگیهای ساختاری درختان راش به ویژه فراوانی درختان قطور با توجه به مقدار ذخیره کربن بیشتر در آنها مورد توجه قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
مهدی بروغنی؛ الهام فهیمی نژاد؛ ایمان پژوهان
چکیده
سابقه و هدف: پدیده تغییر اقلیم میتواند بر سیستمهای مختلف اثرات متفاوتی داشته باشد که به دلیل نقش حیاتی آب در زندگی انسان، بررسی تأثیرات منفی آن بر وقوع، شدت و تداوم خشکسالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق اثرات تغییر اقلیم بر خشکسالیهای سواحل جنوبی خزر در دورههای آتی مورد ارزیابی قرار میگیرد.مواد و روشها: ...
بیشتر
سابقه و هدف: پدیده تغییر اقلیم میتواند بر سیستمهای مختلف اثرات متفاوتی داشته باشد که به دلیل نقش حیاتی آب در زندگی انسان، بررسی تأثیرات منفی آن بر وقوع، شدت و تداوم خشکسالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق اثرات تغییر اقلیم بر خشکسالیهای سواحل جنوبی خزر در دورههای آتی مورد ارزیابی قرار میگیرد.مواد و روشها: منطقه موردمطالعه سه استان شمالی گیلان، مازندران و گلستان را در برمیگیرد و بهطورکلی از نظر مساحت 4 درصد و از نظر جمعیت 12 درصد از نظر کل ایران را شامل میشود. در این مطالعه، تأثیرات تغییرات آبوهوا بر خشکسالی در سواحل جنوبی دریای خزر در دورههای آینده ارزیابی خواهد شد. برای این منظور، دادههای بارشی از مدل گردش عمومی HadCM3-A2 برای دورههای آینده (2099-2070، 2069-2040، 2039-2010) از نظر آماری و با در نظر گرفتن عدم قطعیت نوسانات آب و هوایی در سری 20، مقیاس بندی شدهاند. در ابتدا بارش روزانه تولید شد، سپس شاخص بارش استاندارد برای دوره پایه و دورههای آینده محاسبه شد. سرانجام، متغیرهای ریز مقیاس شده منطقه با متغیرهای مشاهده شده مقایسه شده و پس از اطمینان از توانایی مدل HadCM3 در کاهش دما و متغیرهای بارش منطقه، سری زمانی روزانه بارش و دما و متغیرهای مقیاس بزرگ از مدل HadCM3 در دورههای (2010-2039، 2040-2069 و 2070-2099) از مدل SDSM استخراج میشود.نتایج و بحث: نتایج بهدستآمده از خروجی شاخص در دوره نظارت و دورههای آینده با مقیاسهای زمانی مختلف نشان میدهد که شدت خشکسالی در دهههای آینده نسبت به دوره نظارت افزایش خواهد یافت. این افزایش برای شرق دریای خزر شدیدتر است، بهطوریکه شدت خشکسالی دهه 2080 سه برابر دوره مشاهده خواهد بود. نتایج نشان داد که تغییرات آب و هوایی منجر به افزایش فراوانی و شدت خشکسالی در منطقه مورد مطالعه میشود. علیرغم وجود تنوع در SPI کمتر از 9 ماه در حال اجرا، در دورههای طولانیتر از 1 تا 2 سال در مقایسه با دوره تاریخی 25 و 23.5 درصد افزایشیافته است. ناسازگاری خشکسالی شبیهسازیشده در آینده با دوره مشاهده در ایستگاه گرگان با چهار ایستگاه باقی مانده از مناطق جنوبی دریای خزر باید مورد توجه قرار گیرد. این وضعیت ممکن است به دلیل اختلاف در منابع بارش در سواحل شرقی و غربی دریای خزر و واکنش متفاوت دو منطقه در برابر گرم شدن کره زمین باشد. مطالعات مختلف Alijani (1991) نشان داد که سواحل غربی دریای خزر بیشتر از سواحل شرقی آن تحت تأثیر جریانهای شمالی سیستم پرفشار سیبری قرار دارند و در صورت ایجاد فشار زیاد بر دریای خزر، بارندگی در غرب دریای خزر بالاتر از منطقه شرقی آن خواهد بود. با توجه به این واقعیت که پدیده گرم شدن کره زمین بهطورکلی منجر به تضعیف سیستم پر فشار سیبری شده است، بنابراین میزان کاهش بارش در مناطق مرکزی و غربی دریای خزر نسبتاً بیشتر از مناطق شرقی آن مانند ایستگاه گرگان خواهد بود.نتیجهگیری: وقوع خشکسالیهای پیدرپی و افزایش شدت خشکسالیهای دهههای آینده مناطق ساحلی جنوب خزر منابع آبی را کاهش داده و اقتصاد مبتنی بر کشاورزی منطقه را با بحران شدیدتری مواجه مینماید، در این صورت مدیریت منابع آبی و تدوین سند راهبردی آبیاری و الگوی کشت منطقهای سازگار با روندهای اقتصادی – اجتماعی و اقلیمی کاملاّ ضروری به نظر میرسد.
مقاله پژوهشی
محمدامین قنادی؛ متین شهری؛ امیررضا مرادی
چکیده
یکی از اساسیترین مشکلات امروز دنیا، بحث آلودگی هوا و اثرات آن بر سلامت انسان است. کشور در حال توسعه ایران هم از این امر مستثنی نمیباشد. وجود آلایندههایی همچون دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، مونوکسید کربن و ذرات معلق (آئروسلها) علاوه تاثیرات مخرب جدی بر سلامتی انسان، باعث آسیب به پوشش گیاهی و بروز تغییرات اقلیمی جهانی میشود، ...
بیشتر
یکی از اساسیترین مشکلات امروز دنیا، بحث آلودگی هوا و اثرات آن بر سلامت انسان است. کشور در حال توسعه ایران هم از این امر مستثنی نمیباشد. وجود آلایندههایی همچون دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، مونوکسید کربن و ذرات معلق (آئروسلها) علاوه تاثیرات مخرب جدی بر سلامتی انسان، باعث آسیب به پوشش گیاهی و بروز تغییرات اقلیمی جهانی میشود، لذا لزوم پایش جامع آلایندهها و به تبع آن اتخاذ تصمیمات صحیح مدیریتی جهت مقابله با این بحران ضروری به نظر میرسد. یکی از ابزارهای قدرتمند در پایش آلودگی هوا، روشهای مبتنی بر سنجش از دور میباشد. سنتینل-5 آخرین پروژه سازمان فضایی اتحادیه اروپا میباشد (با همکاری کشور هلند) که با استفاده از سنجنده (TROPOMI) تصاویری در باندهای طیفی متنوع اخذ میکند و ابزاری بسیار مناسب جهت پایش بسیاری از آلایندههای هوا محسوب میگردد. - مواد و روشها:در این مطالعه، پایشی جامع بر اساس مقادیر برخی از مهمترین آلایندههای هوا از جمله دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، مونوکسید کربن و ذرات معلق، با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل-5 برای 20 شهر بزرگ و صنعتی ایران در سال 2019 و 2020 صورت گرفته است. در این پژوهش، از تعداد بالایی تصویر سطح سه که از طریق موتور گوگل ارث (Google Earth Engine) فراخوانی شدهاند، استفاده شده است. صحت پایش صورت گرفته با استفاده از ایستگاههای ثبت آلایندههای زمینی مورد ارزیابی قرار گرفته است.- نتایج و بحث:نتایج این ارزیابی نشان میدهد که مقادیر پایش با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل-5 حداقل 78% با مقادیر پایش شده توسط ایستگاههای زمینی همبستگی دارد. بنابراین میتوان از پتانسیل بالای تصاویر ماهوره سنتینل-5 در مطالعات کلان مدیریتی با هدف کاهش آلایندههای هوا استفاده نمود. پایش صورت گرفته بوسیله تصاویر ماهواره سنتینل-5 نشان میدهد که در سال 2019، تهران آلودهترین هوا را به لحاظ مجموع گازهای مونوکسید کربن، دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد و ذرات معلق (گرد و غبار) داشته است. همچنین زنجان کمترین میزان آلودگی را در مقایسه با سایر شهرستانهای مورد مطالعه داشته است. در سال 2020، باز هم تهران به عنوان آلودهترین شهر ایران شناخته میشود. در این سال نیز هوای زنجان در قیاس با سایر شهرستانهای مورد مطالعه وضعیت بهتری داشته است. مشاهده میشود که کرج و کرمانشاه در سال 2020 در مقایسه با سال 2019 افزایش آلودگی هوای قابل توجهی داشتهاند. از دیگر نتایج مهم این تحقیق این است که در مجموع میزان آلودگی هوا در سال 2020 در مقایسه با سال 2019 با روندی کاهشی مواجه شده است که شاید یکی از مهمترین دلایل، تاثیرگذاری همهگیری ویروس کرونا در سال 2020 و کاهش نسبی (و البته اندک) فعالیتهای صنعتی و کاهش ترافیک خودروها میباشد.- نتیجه گیری:به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که میتوان با استفاده از تصاویر سنجنده (TROPOMI) نصب بر روی ماهواره سنتینل-5 به عنوان ابزای قدرتمند و در دسترس، با دقت قابل قبول، بصورت سیستماتیک آلایندههای هوای شهرهای کشور را پایش نمود و نتایج آن را در اختیار سایر محققین و یا مسئولین قرار داد تا از این نتایج در جهت تصمیمگیریهای مناسب در مدیریت کلان شهرها و همچنین کشور بهره برد.
مقاله پژوهشی
کیمیا فتوت؛ لیلا خازینی؛ یوسفعلی عابدینی؛ محمدرضا یوسفی
چکیده
سابقه و هدفامروزه با گسترش فعالیت واحدهای صنعتی، غلظت آلایندهها در هوا افزایش یافته و انسانها از طریق تنفس، بلعیدن و جذب پوستی در معرض آنها قرار میگیرند. در میان تمام آلایندهها، فلزات سنگین به دلیل ماهیت سمی خود بسیار مورد توجه متخصصان زیست-محیطی قرار گرفتهاند. غلظت بالای فلزات سنگین در محیطزیست، میتواند خطر اثرات ...
بیشتر
سابقه و هدفامروزه با گسترش فعالیت واحدهای صنعتی، غلظت آلایندهها در هوا افزایش یافته و انسانها از طریق تنفس، بلعیدن و جذب پوستی در معرض آنها قرار میگیرند. در میان تمام آلایندهها، فلزات سنگین به دلیل ماهیت سمی خود بسیار مورد توجه متخصصان زیست-محیطی قرار گرفتهاند. غلظت بالای فلزات سنگین در محیطزیست، میتواند خطر اثرات نامطلوب سلامتی انسان را افزایش دهد. شهرک صنعتی ناجی زنجان با فعالیت واحدهای ریختهگری مس و آلیاژهای آن، به عنوان یکی از منابع انتشار فلزات سنگین در هوای شهر زنجان میباشد؛ لذا ارزیابی غلظت و اثرات بهداشتی فلزات سنگین منتشره از شهرک مذکور، از اهمیت ویژهای برخوردار است.مواد و روشهابه منظور ارزیابی غلظت و اثرات بهداشتی فلزات سنگین منتشره از واحدهای صنعتی شهرک صنعتی ناجی، نمونهبرداری از کل ذرات معلق هوای شهرک مذکور و مناطق مجاور آن (10 ایستگاه)، طی دو دوره (بهمن 1399 و اردیبهشت 1400) انجام شده است. جهت شناسایی فلزات سنگین از آنالیز طیفسنجی جرمی پلاسمای جفت شده القایی (ICP-MS) استفاده شده است. در این آنالیز، فلزات سنگین نقره، آرسنیک، کادمیوم، کروم، مس، آهن، سرب، آنتیموان، وانادیم و روی شناسایی شدهاند. همچنین در ادامه به ارزیابی خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی و غیر سرطانی ناشی از تنفس، بلعیدن و جذب پوستی فلزات سنگین موجود در ذرات معلق هوا برای دو گروه سنی کودکان و بزرگسالان پرداخته شده است.نتایج و بحثغلظت فلزات سنگین شناسایی شده در بهمن 1399 و اردیبهشت 1400، با استانداردهای ملی کیفیت هوای محیط، مقایسه شد. نتایج حاصل از این مقایسه نشان داد که غلظت کروم و آهن در تمامی ایستگاههای شهرک صنعتی ناجی بالاتر از استاندارد است. همچنین، غلظت نقره، کادمیوم، کروم، مس، آهن، آنتیموان، وانادیم و روی در تمامی ایستگاههای مجاور شهرک صنعتی مذکور بالاتر از استاندارد میباشد. نتایج ارزیابی خطر ابتلا به بیماریهای غیر سرطانی مواجهه با فلزات سنگین موجود در ذرات معلق هوا، در هر دو فصل زمستان و بهار، نشان داد که در تمامی ایستگاهها مواجهه با فلزات سنگین هوا، خطری برای سلامت افراد جامعه ندارد. بیشترین خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی در فصل زمستان و بهار به ترتیب ناشی از مواجهه با آرسنیک (در ایستگاه 2، داخل شهرک صنعتی) و کادمیوم (در ایستگاه 4، داخل شهرک صنعتی) مشاهده شد. در فصل بهار، خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی ناشی از مواجهه با آرسنیک و کادمیوم در تمامی ایستگاهها به جز ایستگاه 2 نسبت به فصل زمستان بیشتر مشاهده شد. این در حالی است که در فصل بهار، خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی ناشی از مواجهه با سرب در تمامی ایستگاهها نسبت به فصل زمستان کمتر مشاهده شد. به طور کلی میتوان بیان کرد که مقادیر شاخص خطر به دست آمده برای گروه سنی کودکان، بیشتر از گروه سنی بزرگسالان میباشد؛ لذا کودکان در مواجهه با فلزات سنگین هوا، بیشتر در معرض خطر ابتلا به انواع بیماریهای سرطانی و غیر سرطانی قرار دارند.نتیجهگیرینتایج ارزیابی مواجهه فلزات سنگین منتشره از شهرک صنعتی ناجی بر سلامتی انسان، نشان میدهد که خطر ابتلا به بیماریهای غیر سرطانی، افراد منطقه مورد مطالعه را تهدید نمیکند؛ اما خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی ناشی از آرسنیک و کادمیوم در اکثر ایستگاههای مورد بررسی بالا است.
مقاله پژوهشی
محمدجواد امیری؛ حمید جورکش؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: سیلاب ناشی از افزایش ناگهانی ارتفاع آب رودخانه بهدلیل وقوع بارندگی شدید میباشد که آب اضافه از دبی پایه و بستر رودخانه خارج شده و وارد مناطق مجاور میشود که خسارتهای هنگفتی را بر اکوسیستمها و زیرساختهای منطقه در سیلاب-دشتهای رودخانه وارد میسازد. بهمنظور تدوین برنامهی راهبردی در مسیر مدیریت بحران، شناخت ...
بیشتر
سابقه و هدف: سیلاب ناشی از افزایش ناگهانی ارتفاع آب رودخانه بهدلیل وقوع بارندگی شدید میباشد که آب اضافه از دبی پایه و بستر رودخانه خارج شده و وارد مناطق مجاور میشود که خسارتهای هنگفتی را بر اکوسیستمها و زیرساختهای منطقه در سیلاب-دشتهای رودخانه وارد میسازد. بهمنظور تدوین برنامهی راهبردی در مسیر مدیریت بحران، شناخت سازوکار و تکوین پدیدهی سیلاب و میزان رواناب ایجادشده ناشی از آن در اولویت قرار دارد. مواد و روش ها: در پژوهش حاضر، سه وقوع سیلاب در روزهای 16 فوریه 2017، 26 مارس 2019 و 23 ژانویه 2020 که در هر سه روز، میانگین بارش در محدودهی مطالعاتی شیراز، 100 میلیمتر بود، انتخاب شده و با رویکرد سینوپتیکی، اندرکنشهای جوی و الگوهای مولد سیلاب شناسایی گردید. سپس با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS میزان تبدیل بارش به رواناب در هر یک از زیرحوضههای موجود در محدوده مطالعاتی شیراز شبیهسازی شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که بیشینهی بارش در فوریه و کمینهی آن در جولای رخ میدهد. بیشینهی بارش سالانه در مناطق کوهستانی قلات و گلستان با 627 میلیمتر و کمینهی آن در مهارلو به میزان 245 میلیمتر است. نتایج سینوپتیکی نشان داد که استقرار ناوهی کمارتفاع و سردچال جوی تراز 500 هکتوپاسکال در شرق مدیترانه به همراه استقرار سیستم کمفشار دینامیکی ایران موجب ناپایداری هوای سطحی در استان فارس شده و با تزریق رطوبت از خلیجفارس به تودهی هوا، موجب وقوع بارشهای سیلابی در شیراز شده است. نتایج مدلسازی بارش- رواناب نشان داد که بیشترین میزان رواناب در زیرحوضههای صدرا و قلات بهترتیب 5773 و 5076 هزارمترمکعب بود و بیشینهی دبی پیک نیز در صدرا و قلات بهترتیب 666 و 389 مترمکعب در ثانیه بود که طی ساعت 17:00 اتفاق افتاد. بیشترین حجم نفوذ بارش در قلات و چنار راهدار بهترتیب 5423 و 2546 هزارمترمکعب بود و کمترین میزان نفوذ در دروازه قران با 247 هزارمترمکعب بود که دلیل اصلی آن تراکم بالای کاربری مسکونی- تجاری در این زیرحوضه است. نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد میگردد که بهمنظور مدیریت بحران سیلاب در شیراز، مهار روانابهای تولیدشده در زیرحوضههای شمالی همچون قلات، گلستان و صدرا و افزایش سطح نفوذپذیری میتواند در مهار سیلاب کارساز باشد.
مقاله پژوهشی
احسان مالکیپور؛ محمدحسین شریف زادگان
چکیده
سابقه و هدف: هزینه مبادله که برخاسته از اقتصاد نهادگرا است، با مفهوم کارایی مرتبط است. یکی از وظایف برنامهریزان، افزایش کارایی فرایند برنامهریزی است، به همین دلیل شناسایی عوامل مؤثر بر هزینه مبادله - همچون هزینههای جستوجوی اطلاعات، مذاکره، ایجاد و اعمال سازوکارهای نظارتی - حائز اهمیت است. زیرا از این طریق است که برنامهریزان ...
بیشتر
سابقه و هدف: هزینه مبادله که برخاسته از اقتصاد نهادگرا است، با مفهوم کارایی مرتبط است. یکی از وظایف برنامهریزان، افزایش کارایی فرایند برنامهریزی است، به همین دلیل شناسایی عوامل مؤثر بر هزینه مبادله - همچون هزینههای جستوجوی اطلاعات، مذاکره، ایجاد و اعمال سازوکارهای نظارتی - حائز اهمیت است. زیرا از این طریق است که برنامهریزان میتوانند با تکیه بر طراحی نهادی ساختارهای حکمرانی، هزینه مبادله را کاهش دهند. در همین راستا، از دهه ۱۹۹۰ میلادی تلاشهایی در برنامهریزی شهری در دنیا آغاز شده است. طرح تفصیلی در نظام برنامهریزی ایران، برنامهای است که بازیگران متعددی از جمله شهروندان و شهرداری در طول سال با آن درگیر هستند. هدف این مقاله کاهش هزینههای مبادله برای بازیگران مختلف درگیر در فرایند طرح تفصیلی است که از طریق شناسایی عوامل موثر بر ایجاد هزینه مبادله در فرایند طرح تفصیلی شهر اصفهان، تعیین عوامل کلیدی و تولید سناریوهای امکانپذیر با سازگاری بالا برای ساختار حکمروایی طرح محقق خواهد شد.مواد و روشها: این پژوهش از نوع موردپژوهی قلمداد میشود. روشهای گردآوری و تحلیل بکاررفته در این پژوهش کیفی و کمی و در مجموع ترکیبی است. عوامل موثر بر هزینه مبادله از تحلیل مضمون مصاحبههای صورتگرفته با بازیگران کلیدی در نرمافزار اطلس حاصل شد. در ادامه، پرسشنامه ماتریس تاثیرات متقابل بر اساس نظرات خبرگان تکمیل و محتوای آن با استفاده از روش میکمک تحلیل شد، تا از میان این عوامل پنج عامل کلیدی موثر بر هزینه مبادله شناسایی شوند. برای عوامل کلیدی، وضعیتهای مختلفی در نظرگرفته شد که بر اساس دیدگاه خبرگان در مورد تاثیر این وضعیتها بر یکدیگر و با استفاده از نرمافزار سناریوویزارد، سناریوهای با سازگاری بالا برای ساختار حکمروایی طرح شناسایی شدند.نتایج و بحث: تدوین طرح تفصیلی هم شامل هزینههای جستوجو و اطلاعات و هم دربردارنده هزینههای چانهزنی و تصمیم برای رسیدن به توافقی مورد قبول با سایر طرفین مبادله بر سر حق توسعه زمین است. بنابراین کل هزینههایی که برای تدوین طرح تفصیلی انجام میشود هزینه مبادله است. این هزینهها شامل مواردی همچون حقوق کارمندان بخش عمومی درگیر طرح، شرکتهای مشاور مرتبط با طرح، هزینههای زمانی مشارکتکنندگان در فرایند تدوین طرح تفصیلی است. هزینههای نظارت بر اجرای طرح همچون هزینههای مرتبط با کمیسیون ماده ۱۰۰ قانون شهرداری هم هزینه مبادله محسوب میشوند. عوامل موثر بر ایجاد هزینه مبادله در فرایند طرح تفصیلی اصفهان در سه مقوله کلان محیط نهادی، کیفیت حکمروایی و سرمایه دستهبندی میشوند که زیرمجموعه آنها ۲۳ عامل قرار دارند. در این بین، ۵ عامل قوانین و مقررات، دیوانسالاری، اعتماد میان بازیگران، سطح مشارکت و دسترسی به اطلاعات به عنوان عوامل کلیدی شناسایی شدند. با توجه به وضعیتهای مختلفی که برای این عوامل در نظرگرفته شد، برای کمینهکردن هزینه مبادله ساختار حکمروایی طرح تفصیلی سه سناریو با سازگاری بالا شناسایی شدند که یکی از آنها در راستای تمرکززدایی و دو سناریوی دیگر به دنبال تمرکزگرایی در ساختار حکمروایی طرح تفصیلی است.نتیجهگیری: مقایسه عوامل موثر بر هزینه مبادلهی حاصل از تحلیل مضمون با آنچه از مبانی نظری بدست آمده نشان میدهد گرچه در دستهبندی و بیان عوامل تفاوتهایی وجود دارد اما ماهیت عوامل یکسان است. عوامل کلیدی موثر بر هزینه مبادله که با نظر خبرگی از میان این عوامل انتخاب شدند، بیشتر معطوف به مراحل اجرا و نظارت بر اجرا و بازنگری طرح تفصیلی هستند. فرایند سناریونویسی برای ساختار حکمروایی طرح تفصیلی در راستای کاهش هزینه مبادله در این پژوهش، در قیاس با پژوهشهای مشابه که صرفا به تحلیل هزینه مبادله پرداخته بودند، و انجام طراحی نهادی به شیوهای نظاممند و قابل فهم، شکاف موجود دانش در این زمینه را تکمیل نمود. در هر سه سناریوی تولیدشده، وضعیت یا حالات هر پنج توصیفگر یک سناریو، همجهت یا همراستا هستند به شکلی که برآیند آنها یک سناریوی کاملا تمرکزگرا یا کاملا تمرکززدا را شکل میدهد. شرایط رخداده بیانگر این است که حکمروایی کاربری زمین شهری با استفاده از الگوهایی میسر است که اجزاء آن با هم سازگار باشند و از یک منطق واحد تبعیت کنند. این الگوها یکی از دو حالت تمرکزگرا و تمرکززدا هستند که در دوران معاصر و شهرهای مختلف سابقه تاریخی دارد.
مقاله پژوهشی
زهرا جعفری؛ امیر سالمی
چکیده
هدف: گندزدایی با کلر رایجترین روش گندزدایی آب آشامیدنی در ایران است. واکنشپذیری کلر سبب میشود تا علاوه بر تخریب عوامل بیمازیزا، ترکیبات آلی متنوعی تحت عنوان محصولات جانبی گندزدایی تولید شوند. تعداد بسیار کمی از این نرکیات نظاممند شده به صورت پیوسته پایش میشوند. با این حال، ترکیبات فراوان دیگری نیز در این دسته هستند که علیرغم ...
بیشتر
هدف: گندزدایی با کلر رایجترین روش گندزدایی آب آشامیدنی در ایران است. واکنشپذیری کلر سبب میشود تا علاوه بر تخریب عوامل بیمازیزا، ترکیبات آلی متنوعی تحت عنوان محصولات جانبی گندزدایی تولید شوند. تعداد بسیار کمی از این نرکیات نظاممند شده به صورت پیوسته پایش میشوند. با این حال، ترکیبات فراوان دیگری نیز در این دسته هستند که علیرغم مخاطرات بسیار جدی، در سنجشهای روزمره مورد توجه قرار نمیگیرند. این پژوهش به توسعهی روشی نوین برای تعیین مقدار ترکیبات مذکور و همچنین شناسایی آنها در آب آشامیدنی شهر تهران میپردازد. مواد و روش ها: در این مطالعه محصولات جانبی گندزدایی منتخب- تری کلرواستونیتریل، دی کلرواستونیتریل، دی کلروپروپانون، کلروپیکرین، بروموکلرواستونیتریل، تری کلروپروپانون و دی برومواستونیتریل- با استفاده از روش اصلاحشدهی میکرواستخراج فاز جامد و دستگاه کروماتوگرافی گازی آشکارساز جرمی آنالیز شدند. روش استخراج، با استفاده از راهبرد سطح پاسخ، بهینه و سپس اعتباربخشی شد. سپس نمونههای واقعی از مناطق مختلف شهر تهران جمعآوری و آنالیز شد. نتایج: روش آنالیز معرفی شده برای تمام آنالیتها پاسخ خطی، حساسیت بسیار بالا (حد تشخیص بین ۴/۰ و 20 نانوگرم بر لیتر) و دقت مناسب (انحراف معیار نسبی با ۵ تکرار کمتر از ۶/۲۱ درصد) نشان داد. بازیابی آنالیتها در نمونههای واقعی بین ۶۰ تا ۹۵ درصد براورد شد. نتیجه گیری: آلایندههای مورد مطالعه با غلظت های گوناگون در آب آشامیدنی نقاط مختلف شهر تهران مشاهده شدند. با توجه به مخاطرات ناشی از این آلایندهها و حضور قابل توجه آنها، بازنگری استاندارد کیفیت آب آشامیدنی و پایش پیوسته-ی آن ها ضروری به نظر میرسد.
مقاله پژوهشی
هانیه کاظمی موید؛ مهدی جلیلی قاضی زاده؛ مصطفی پناهی؛ زهرا عابدی؛ حمیدرضا غفارزاده
چکیده
لجن تولید شده در پالایشگاه تولید کننده روغن، به دلیل حجم قابل توجه و پیچیدگی در ترکیبات، بسیار مضر بوده و دفع معقول آن برای حفاظت از محیطزیست و توسعه پایدار اهمیت زیادی دارد. طی فرآیند تصفیه پساب در پالایشگاه روغن، لجن صنعتی آلوده و حاوی مواد سمی تولید میشود که شامل ترکیبات پلی آروماتیک هیدروکربن بوده و در گروه پسماندهای خطرناک ...
بیشتر
لجن تولید شده در پالایشگاه تولید کننده روغن، به دلیل حجم قابل توجه و پیچیدگی در ترکیبات، بسیار مضر بوده و دفع معقول آن برای حفاظت از محیطزیست و توسعه پایدار اهمیت زیادی دارد. طی فرآیند تصفیه پساب در پالایشگاه روغن، لجن صنعتی آلوده و حاوی مواد سمی تولید میشود که شامل ترکیبات پلی آروماتیک هیدروکربن بوده و در گروه پسماندهای خطرناک طبقهبندی میشود. در این تحقیق ارزیابی چرخه حیات روشهای دفع در دو سناریوی لندفیل و سوزاندن بر روی لجن صنعتی پالایشگاه روغن در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس با استفاده از نرم افزار ارزیابی چرخه حیات، openLCA با مدل ارزیابی اثرات CML-Baseline ، طبقات مختلف اثرات زیست محیطی بررسی و با استفاده از روش وزن دهی و بی بعد کردن هر یک از طبقات اثر در دو سناریوی تعریف شده، بهترین سناریو از لحاظ محیط زیستی شناسایی گردیده است. نتایج از فهرست نویسی 11 طبقه اثر شامل اسیدی شدن، تغییر اقلیم، کاهش منابع غیر زیستی، در دو بخش سوخت های فسیلی و عوامل مؤثر در ذخایر نهایی، سمیت در سه بخش (آب آشامیدنی، آب دریایی، سمیت خاک)، اختناق دریاچه ای، مسمومیت انسان، تخریب لایه ازون، مه دود فتوشیمیایی ارزیابی بدست آمده است. نتایج نشان داده است، کمترین اثرات زیست محیطی بر روی شاخص های سلامت انسان و گونه های گیاهی، مربوط به سناریوی لندفیل می باشد. سناریوی سوزاندن لجن، که مستقیماً به زباله سوز ارسال میشوند با انتشار بیشترین میزان دی اکسید کربن، متان و اکسیدهای نیتروژن به محیط بهعنوان سناریو بدتر انتخاب شده است. نتایج بی بعد سازی در دو سناریوی مورد مطالعه نشان داد، سناریو 1 (لندفیل) با مقدار (6-)10×2.94 و سناریوی 2 (سوزاندن پسماند) با عدد (5-)10×5.42 ، به ترتیب کمترین اثر تخریبی در محیط زیست را داشته اند.
مقاله پژوهشی
میر جواد غیبی؛ سجاد چهرهقانی؛ مهدیه عظیمی یوشانلویی؛ زهرا درویشی قولنجی
چکیده
سابقه و هدف: با افزایش بی رویه جمعیت در شهرها دفع ایمن پسماند یک مشکل اساسی برای این کلان شهرها محسوب میشود. مسئله دفن و محل آن در انتهای مسئله دفع پسماند قرار دارد. دفن پسماند معمولترین روش برای دفع در جوامع شهری کشور ایران و سایر کشورهای جهان محسوب میشود. برای همین ارزیابی اثرات زیست محیطی آن برای کاهش اثرات زیست محیطی منفی ...
بیشتر
سابقه و هدف: با افزایش بی رویه جمعیت در شهرها دفع ایمن پسماند یک مشکل اساسی برای این کلان شهرها محسوب میشود. مسئله دفن و محل آن در انتهای مسئله دفع پسماند قرار دارد. دفن پسماند معمولترین روش برای دفع در جوامع شهری کشور ایران و سایر کشورهای جهان محسوب میشود. برای همین ارزیابی اثرات زیست محیطی آن برای کاهش اثرات زیست محیطی منفی بسیار مهم است. از این رو در این مطالعه اثرات زیست میحطی محل دفن زباله ارومیه با روش ریام مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روشها: در این مطالعه برای استفاده از این روش ریام برای ارزیابی اثرات زیست محیطی اطلاعاتی به صورت میدانی از محل دفن زباله شهرتان ارومیه جمعآوری شد. سپس با استفاده از روش ریام تاثیر فعالیتهای مختلف موجود در پروژه مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین عوامل مهم و تاثیرگذار توسط مجموعهای از کارشناسان حوزه محیط زیستی در چهار بخش فیزیکی – شیمیایی، بیولوژیکی – اکولوژیکی، فرهنگی – اجتماعی و اقتصادی – عملیاتی طبقهبندی شده است. به هرکدام از عوامل براساس اهمیت وضعیت و ارزش زمانی امتیازدهی صورت گرفته است. طریقه امتیازدهی به این صورت است که با ضرب زیر معیارهای مربوط به اهمیت وضعیت، مقدار کلی این معیار مشخص میشود. همچنین برای معیار ارزش موقت، زیرمعیارهای آن با هم جمع میشوند. پس از به دست آمدن این معیارها با ضرب این دو معیار باهم امتیاز محیطزیستی (ES) پروزه محاسبه میشود. نتایج و بحث: براساس مطالعهای که انجام شد مشاهده شد بیشترین امتیاز منفی در صورت ادامه دفع به این روش برای اجزای بیولوژیکی- اکولوژیکی برابر 402- بوده است. همچنین کمترین امتیاز منفی از بین سایر اجزا موجود برای اجزای اقتصادی – عملیاتی برابر با 109- به دست آمده است. تنها امتیاز مثبت مربوط به اجزای اجتماعی – فرهنگی و جز امرار معاش میباشد. همچنین امتیاز حاصل برای اجزای فیزیکی – شیمیایی 351- و برای اجزای اجتماعی – فرهنگی 114- به دست آمد. که دلایل این امتیازات منفی عدم توجه درست به حجم زباله تولید شده توسط مردم، نبود سیستم تصفیه شیرابه، عدم وجود پوشش گیاهی منطقه دفن زباله شهری، دفن غیراصولی و غیربهداشتی، فاصله حمل و ... میباشد. عملیات دفع با روش فعلی علاوه بر ایجاد آلودگی زیست محیطی، بسیار هزینهبر نیز است. بیشترین مقدار هزینه در این روش صرف حمل و نقل، نیروی انسانی و عملیات خاکبرداری و خاکریزی میشود. علاوه بر این هزینههای مالی متاسفانه در سالهای اخیر با از بین رفتن خاکهای کشاورزی اطراف محل دفن زباله شهری باعث مهاجرت مردم از روستاهای اطراف این محل نیز شده است. این عمل باعث ایجاد آلودگی زیاد شده و مانع از تبدیل و بازیافت پسماند میشود.نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد اگر عملیات دفع زباله به همین صورت ادامه پیدا کند آسیبهای محیطزیستی جبران ناپذیری به زیستبوم منطقه وارد خواهد شد. برای جلوگیری از این خسارات لازم است راهکارهای عملی ارائه شده و در بخش مدیریت تجدید نظری نسبت به ادامه این روش صورت گیرد. همچنین با توجه به نزدیکی اتمام دفن پسماند در این منطقه به دلیل پرشدن آن، پیشنهاد میشود در صورت اقدام به ایجاد یک محل جدید برای دفن پسماند حتما مطالعاتی از قبیل زمینشناسی، گیاهشناسی، ژوتکنیکی و ... صورت پذیرد. همچنین بنظر میرسد ایجاد یک کارخانه بازیافت زباله کمک بسیار شایانی برای کاهش حجم زباله میتواند باشد.
مقاله پژوهشی
بلال اروجی
چکیده
مقدمه: اجرای طرحهای کنترلی، پایش و تدوین قوانین ترافیکی و مدیریتی نیاز به کسب اطلاعات اساسی و بنیادین در خصوص منشأ ذرات، خواص فیزیکی - شیمیایی و رفتار آنها در اتمسفر دارد. جمعآوری این اطلاعات نیاز به مطالعه ابعاد مختلف ماهیتی ذرات دارد که بیشتر آنها به صورت مستقیم امکانپذیر نخواهد بود. چالش آلودگی هوای کلانشهر تهران نیاز به ...
بیشتر
مقدمه: اجرای طرحهای کنترلی، پایش و تدوین قوانین ترافیکی و مدیریتی نیاز به کسب اطلاعات اساسی و بنیادین در خصوص منشأ ذرات، خواص فیزیکی - شیمیایی و رفتار آنها در اتمسفر دارد. جمعآوری این اطلاعات نیاز به مطالعه ابعاد مختلف ماهیتی ذرات دارد که بیشتر آنها به صورت مستقیم امکانپذیر نخواهد بود. چالش آلودگی هوای کلانشهر تهران نیاز به انجام مطالعات بنیادین داشته و ما در این تحقیق سعی کردیم ابعاد جدیدی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی بنیادین ذرات اتمسفری شهر تهران را ارائه دهیم.مواد و روش: فرایند جمعآوری ذرات جهت ارزیابی غلظت و ترکیب شیمیایی آنها توسط نمونهبردار حجم بالا به مدت 1 تا 24 ساعت و متوسط جریان m3/min 7/1 روی فیلترهای فایبرگلاس انجام شد. همچنین برای تعیین توزیع قطر آئرودینامیکی ذرات از نمونهبردار آبشاری (ایمپکتور اندرسن) با جریان L/min 3/28 و به مدت 72 ساعت تا 7 روز استفاده شد. بعد از نمونهبرداری، نمونهها جهت تعیین غلظت کل و توزیع آئرودینامیکی در آزمایشگاه آمادهسازی شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد، میانگین غلظت ذرات در طول دوره نمونهبرداری µg/m3 9/11±6/118 بود. در طول دوره نمونهبرداری بالاترین غلظت ذرات جمعآوری شده µg/m3 1/22±61/154 و کمترین مقدار آن µg/m3 15/23±12/129 به ثبت رسید. نتایج بررسی SEM نمونههای برداشت شده نشان داد که ذرات به شکل کروی، نامنظم، لیف مانند و همچنین اشکال کریستالی حضور دارند. غالب عناصر در این نمونهها شامل K، Ca، Cl و Fe است که به همراه ترکیبهای از Ti، Zn دیده میشود. ساختارهای خوشه مانند و بی شکل غنی از O، Zn، Mg، Fe، K، Si و Na در ذرات با ابعاد 2 تا 7 میکرومتر مشاهده شد.نتیجهگیری: باتوجه به نتایج و مقایسه با سایر کارهای صورت گرفته شده در این زمینه، ذرات ریز بیشتر طی فرآیندهای احتراق سوخت توسط صنایع و حمل و نقل شهری انتشار مییابند. همچنین ذرات بزرگتر طی فعالیتهای انسانی مانند گرد و غبار تولیدی در جادهها توسط وسائل نقلیه، ساخت و ساز ساختمانی و صنایع تولید و منتشر میشود.
مقاله پژوهشی
فهیمه رشیدآبادی؛ اصغر عبدلی
چکیده
ارزیابی کمی فراوانی ماهیان اساس تحقیقات علمی و مدیریت جمعیتهای آنها است. مطالعات جمعیتی درباره آزادماهیان رودخانه ای نشان داده است که به طور طبیعی تنوع در فراوانی عددی این ماهیان در مقیاس های فضایی - زمانی یک قاعده است و جمعیت های قزل آلای خال قرمز از این قاعده مستثنی نیستند. درک این تنوع و تغییرات به دلایل متعدد از جمله برای طراحی ...
بیشتر
ارزیابی کمی فراوانی ماهیان اساس تحقیقات علمی و مدیریت جمعیتهای آنها است. مطالعات جمعیتی درباره آزادماهیان رودخانه ای نشان داده است که به طور طبیعی تنوع در فراوانی عددی این ماهیان در مقیاس های فضایی - زمانی یک قاعده است و جمعیت های قزل آلای خال قرمز از این قاعده مستثنی نیستند. درک این تنوع و تغییرات به دلایل متعدد از جمله برای طراحی و تفسیر مطالعات ارزیابی اثرات محیط زیستی و برای نظارت بر استراتژی های مدیریت ماهیگیری بسیار حائز اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر برآورد و بررسی تغییرات مکانی و زمانی تراکم قزل آلای خال قرمز (Salmo trutta) در رودخانه های پارک ملی لار و همچنین بررسی رابطه بین تراکم ماهیان در این رودخانه ها با تراکم بی مهرگان کف زی به عنوان غذای اصلی آن ها بود. به طور کلی هدف ارزیابی وضعیت قزل آلا در این منطقه برای برنامه ریزی حفاظت و مدیریت جمعیت های قزل آلا در آینده در مقابل اثرات انسانی و تغییر اقلیم بود. به علت کوچک بودن رودخانه های پارک ملی لار، برای دستیابی به برآوردهای جمعیت قابل اطمینان، تراکم ماهیان با استفاده از روش حذفی لو کرن محاسبه شد. تعداد کل ماهیان صید شده بعد از دو مرحله حذف، با منطقه مورد نظر استاندارد و به صورت تراکم در هر 100 متر مربع از سطح رودخانه بیان شد. برای بررسی تغییرات زمانی فراوانی ماهیان، نتایج مطالعه تراکم در سال 1388 با نتایج مطالعه تراکم این گونه در سال 1396به صورت کیفی مقایسه گردید. با توجه به محاسبات صورت گرفته در سال 1388 بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به تراکم ماهیان قزل آلا در ایستگاه دلیچای (آرو)، لار ( گزل دره) و سیاه پلاس ( به ترتیب 44، 43.2 و 33.4 در 100 متر مربع) و کمترین فراوانی مربوط به لار ( خرسنگ) و لار ( سرخک) ( به ترتیب 10.5 و 11.5 در 100 متر مربع ) بود. در سال 1396 بیشترین تراکم قزل آلا به ترتیب مربوط به رودخانه های سیاه پلاس، دلیچای (ورآرو) و الرم ( به ترتیب 175، 118 و 112 در 100 متر مربع ) بود و کمترین تراکم در رودخانههای دلیچای ( پایین دست) و آبسفید ( به ترتیب 48 و 49 در 100 متر مربع ) مشاهده شده است. توزیع و فراوانی آزادماهیان رودخانه ای در درجه اول توسط غذا و فضا تنظیم می شود. تنوع مشاهده شده در فراوانی عددی ماهیان قزل آلای خال قرمز در مقیاس منطقه ای نشان دهنده تنوع در کیفیت و دسترسی به زیستگاه این گونه در پارک ملی لار است. پیش بینی می شد که تنوع زیستگاهی همچنین با تاثیر بر فراوانی بی مهرگان آبزی که به عنوان منبع اصلی طعمه برای آزادماهیان رودخانهای محسوب می شوند، تراکم ماهیان قزل آلای خال قرمز را در رودخانه های مختلف این منطقه تحت تاثیر قرار داده باشد. برخلاف پیش بینی ها 1388 نتایج آنالیز رگرسیون (R2= 0.02, p value= 0.72) و همبستگی اسپیرمن (r = 0.24) رابطه معنی داری را بین تراکم ماهیان و بیمهرگان کف زی در رودخانه های پارک ملی لار نشان نداد. یکی از دلایل این عدم همبستگی احتمالا مرتبط با صید ماهیان قزل آلا در پارک ملی لار در گذشته می باشد که با وجود وفور طعمه در برخی رودخانهها ماهیان از تراکم کمی برخوردار بوده اند . نتایج مقایسه تراکم ماهیان در سال های 1388 و 1396 نشان داد که تراکم قزل آلا در رودخانه های لار در سال 1396در وضعیت مناسب-تری نسبت به سال 1388 می باشند. با توجه به اینکه در سال 1393 سازمان حفاظت محیط زیست صدور مجوزهای صید در این منطقه را متوقف نموده است یکی از علل افزایش تراکم ماهیان احتمالا اثر مثبت ممنوعیت صید بر این گونه است. نظر به اینکه فراوانی ماهیان قزل آلا در رودخانه های پارک ملی لار به لحاظ فضایی – زمانی متغیر می باشد ، نظارت پیوسته و ارائه برنامههای مدیریتی مناسب با افزایش گرمایش جهانی و آسیب پذیری این گونه ارزشمند به تغییرات دمایی برای حفظ این ماهیان در رودخانه های پارک ملی لار ضروری است. ضمن آنکه با توجه به تغییر اقلیم و در خطر انقراض بودن سایر جمعیت های قزل آلای خال قرمز در دیگر زیستگاه هایش باید از این جمعیت به عنوان یک جمعیت پشتیبان حفاظت نمود.
مقاله پژوهشی
شینا انصاری همدانی؛ رضا ارجمندی؛ سعید متصدی زرندی؛ محمدعلی باغستانی؛ رضا عزیزی نژاد
چکیده
سابقه و هدفمصرف آفت کش های ارگانوفسفره در کشاورزی، مشکلات عدیده محیط زیستی در پی دارد. آلودگی آب و خاک و بر هم خوردن تعادل اکوسیستم های طبیعی، ظهور آفات و بیماری های جدید، وجود بقایای آفت کش ها در محصولات کشاورزی و عوارض بهداشتی حاصله موجب شده است که مدیریت مصرف آفت کش های آلی فسفره به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مطرح شود. با وجود ...
بیشتر
سابقه و هدفمصرف آفت کش های ارگانوفسفره در کشاورزی، مشکلات عدیده محیط زیستی در پی دارد. آلودگی آب و خاک و بر هم خوردن تعادل اکوسیستم های طبیعی، ظهور آفات و بیماری های جدید، وجود بقایای آفت کش ها در محصولات کشاورزی و عوارض بهداشتی حاصله موجب شده است که مدیریت مصرف آفت کش های آلی فسفره به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مطرح شود. با وجود پایین بودن سرانه مصرف آفت کش ها درکشور در مقیاس جهانی، کاربرد نامطلوب آفت کش های ارگانوفسفره در برخی مناطق کشور از جمله استانهای شمالی و آلودگی های ناشی از آن، از مسائل مهم محیط زیستی کشور می باشد. در این تحقیق، با توجه به مصرف گسترده آفت کش فسفره دیازینون برای کنترل کرم ساقه خوار برنج در استان مازندران و با امعان نظر به شاخص تاثیر زیست محیطی (Environmental Impact Quotient) این آفت کش از حیث مخاطره آمیز بودن برای محیط زیست منطقه، غلظت دیازینون در آب و خاک مزارع برنج مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها شناسایی آفت کش دیازینون در آب و خاک مزارع برنج استان مازندران با تعیین ایستگاههای ثابت برای نمونه برداری صورت گرفت. در مجموع 50 نمونه آب و خاک برای کشت اول و 30 نمونه آب و خاک در کشت دوم نمونه برداری گردید و پس از انتقال به آزمایشگاه توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی (Gas Chromatography) مورد اندازه گیری قرار گرفت. نمونه برداری در سه فصل بهار، تابستان (قبل از نشا یا درحین برداشت محصول) و اوایل پاییز (برای کشت دوم برنج) انجام شد.نتایج و بحث نتایج اندازه گیری انجام شده حاکی از تفاوت معنیدار در مقدار دیازینون در آب کشت اول در مقایسه با کشت دوم و خاک کشت اول در مقایسه با کشت دوم داشت. همچنین میانگین دیازینون در نمونههای آب کشت دوم نسبت به کشت اول، 7.8 برابر و در نمونههای خاک کشت دوم نسبت به کشت اول 1.66 برابر بود که بیانگر مقادیر بالا و هشداردهنده مصرف آفت کش دیازینون در کشت دوم برنج است. پایداری و حلالیت دیازینون و شرایط محیطی استان مازندران به ویژه بالابودن سطح آب های زیرزمینی، موجب افزایش ماندگاری این آفت کش و به تبع آن مخاطرات جدی محیط زیستی می شود. نتیجه گیریبا توجه به مقادیر غلظتی بالای آفت کش دیازینون در کشت دوم برنج، موضوع مدیریت مصرف سموم ارگانوفسفره و بهره برداری پایدار از اراضی تحت کشت با تمرکز بر ارتقای بهره وری تولید و افزایش راندمان محصول، توسعه آموزش های عمومی و تخصصی برای گروههای ذی نفع در تولید، عرضه و مصرف آفت کش های فسفره، ثبت و کاربرد این سموم بر مبنای ضریب اثر محیطی، استفاده از روش ها و فناوری های نوین برای مقابله با آفات مهم برنج، حذف و جایگزینی آفت کش پرخطر دیازینون از اهم مواردی هست که می بایست به عنوان راهبردها و سیاست های اجرایی حاصل از تحقیق مدنظر قرار گیرد.