مقاله پژوهشی
سعید احدی؛ اندیشه علی مرادی؛ حمید سرخیل؛ مهیار کلهر محمدی؛ مهدی فتحی
چکیده
فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن، به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار می رود. به طوریکه مشخص نمودن میزان آلودگی فلزات سنگین و مواد آلی موجود در گل حفاری و کنده های حفاری به صورت ...
بیشتر
فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن، به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار می رود. به طوریکه مشخص نمودن میزان آلودگی فلزات سنگین و مواد آلی موجود در گل حفاری و کنده های حفاری به صورت غیر مستقیم می تواند حائظ اهمیت باشد. در این تحقیق سعی شده است که میزان آلودگی کنده های حفاری، با وجود پارامترهای سازندی 10 چاه های نفتی حفاری شده در اعماق مختلف (66 دسته داده)، به کمک رگرسیون یادگیری حدی شبکه عصبی مصنوعی تخمین زده شود. تعداد 60 دسته داده از داده های تهیه شده به منظور تخمین میزان تغییر در غلظت فلزات سنگین، هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای در فرآیند یادگیری و آزمون دخالت داده شده اند و 6 دسته داده دیگر مربوط به یک چاه که به طور تصادفی انتخاب شده و در فرآیند اعتبارسنجی شبکه عصبی مصنوعی استفاده شده اند. الگوریتم رگرسیون یادگیری حدی برای 10 عنصر سنگین و 10ترکیب آروماتیک آلوده کننده ی کنده و گل حفاری بر روی دو سری داده ی مختلف در یک منطقه ی حفاری در یکی از میادین نفتی جنوب ایران مورد ارزیابی قرار گرفت به طوریکه تخمین میزان آلودگی کنده های حفاری مناسب بوده و در پروسه های بعدی صیانت از محیط زیست از قبیل فرآیند تثبیت آلودگی ها و بازیافت گل حفاری نقش کارآمدی خوهد داشت.
مقاله پژوهشی
فاطمه کاظمیه؛ اسما عیدی؛ مهدی مطلم
چکیده
سابقه و هدف: هدف کلی این تحقیق، تحلیل موانع مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان ارومیه) بود. تا بدین وسیله با شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب مدیریت نامطلوب پسماند روستایی در منطقه موردمطالعه گشتهاند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع ...
بیشتر
سابقه و هدف: هدف کلی این تحقیق، تحلیل موانع مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان ارومیه) بود. تا بدین وسیله با شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب مدیریت نامطلوب پسماند روستایی در منطقه موردمطالعه گشتهاند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع و مدیریت صحیح پسماند روستایی در میان روستاهای موردمطالعه گردد.مواد و روش ها: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها میدانی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دهیاران در توابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه بودند که مدیریت پسماند روستایی را اجرا میکردند (136=N). پرسشنامه ابزار اصلی پژوهش بود که با استفاده از مرور منابع و مصاحبه با صاحب نظران، کارشناسان و اعضای هیات علمی دانشگاه طراحی و روایی محتوایی آن مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی تعداد 30 پرسشنامه تکمیل و مقدار آلفای کرونباخ آن 0/91 بدست آمد که نشان دهنده ی پایایی قابل قبول پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرمافزارSPSS و تکنیک تحلیلعاملی اکتشافی انجام شد.نتایج و بحث: نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که موانع مدیریت پسماند روستایی در شش گروه موانع آموزشی- فرهنگی (میزان واریانس18/13)، بهداشتیمحیطی (میزان واریانس 18/06)، دانشی (میزان واریانس 12/53)، زیستمحیطی (میزان واریانس 10/96) مدیریت دفع (میزان واریانس 10/24) و تجهیزاتی (میزان واریانس 6/92) طبقهبندی شدند که در مجموع 76/84 درصد از تغییرات واریانس کل مربوط به موانع مدیریت پسماندهای روستایی را در منطقه مورد مطالعه تبیین میکردند. رتبه اول را در اولویتبندی گویههای موانع آموزشی- فرهنگی، گویه عدم وجود فرهنگ موردنیاز در خصوص مصرف کمتر، در گویههای موانع بهداشتی- محیطی، رهاکردن و دفع زبالهها توسط روستاییان در نزدیکترین محل ( در معابر، مسیر رودخانهها، کنار جادهها و...) و بروز بیماری های انگلی برای اهالی روستا، درگویههای موانع دانشی، عدم آگاهی و دانش کم روستاییان در خصوص ارزش اقتصادی ناشی از استفاده مجدد از پسماندهای کشاورزی، در عامل مدیریت دفع، فقدان طرح تفکیک در مبدا و در نتیجه مخلوط شدن پسماندهای تر، خشک و ویژه با یکدیگر و در خصوص عامل زیست محیطی، وجود حشرات و جوندگان موذی و افزایش آن ها در زمان هایی از سال در محل دفع و معابر تا زمان جمعآوری زباله ها و در نهایت در گویه های عامل تجهیزاتی، کمبود و نبود صنایع تبدیلی جهت استفاده مجدد از ضایعات و پسماندهای کشاورزی به خود اختصاص دادند.نتیجه گیری: توانمندسازی مردم از طریق آگاهی سازی و اطلاع رسانی، آموزش با استفاده از ابزار مناسب و متناسب با شرایط ویژهی فرهنگی و اجتماعی در زمینه مدیریت پسماند میتواند راهگشا و کاربردی و عملیاتی باشد. برای مدیریت منسجم و هدفمند جهت مدیریت پسماند و موفقیت در بهبود مسائل زیستمحیطی در محدوده ی مورد مطالعه نیاز به روش های اختصاصی و برنامه های استراتژیک است. لذا نیاز است که در این زمینه برنامه ریزی و تمهیدات لازم اتخاذ شود. همچنین توصیه می شود از مشارکت مردم و NGOها برای تفکیک در مبدا و از ساماندهی فعالیت های غیررسمی جمع آوری و بازیافت مواد در برنامه های بازیافتی استفاده گردد ضمن اینکه نیاز است شهرداری ها، سازمان ها و ارگان های وابسته به دولت دهیاران را در تامین امکانات و تجهیزات موردنیاز جهت مدیریت پسماند روستایی یاری نمایند.
مقاله پژوهشی
حمید حاجی زاده؛ اصغر فلاح؛ ساره حسینی
چکیده
سابقه و هدف: اکوسیستم جنگل بعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، کارکردها و خدمات مختلفی را برای بشر فراهم میکند که حفظ و نگهداری آن باید هدف اساسی فعالیتهای انسان قرار گیرد. اما امروزه به دلیل مشکلات و چالشهای محیطزیستی برای آن، بررسی نگرش و رفتار جوامع بومی جهت حفاظت از آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ...
بیشتر
سابقه و هدف: اکوسیستم جنگل بعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، کارکردها و خدمات مختلفی را برای بشر فراهم میکند که حفظ و نگهداری آن باید هدف اساسی فعالیتهای انسان قرار گیرد. اما امروزه به دلیل مشکلات و چالشهای محیطزیستی برای آن، بررسی نگرش و رفتار جوامع بومی جهت حفاظت از آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل نگرش محیطگرایانه جوامع بومی حاشیه جنگلهای شیاده و دیوا از توابع شهرستان بابل واقع در استان مازندران است. مواد و روشها: پژوهش حاضر از پژوهشهای کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهشهای توصیفی تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. در این مطالعه به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 150 خانوار بومی روستاهای حاشیه جنگلهای شیاده و دیوا میباشد که از خدمات اکوسیستم جنگلی منطقه بهرهمند میشدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامهای است که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان جنگلداری مورد تأیید قرار گرفت و پایایی گویههای ابعاد نگرش محیط-زیستی آن هم با استفاده آزمون آلفای کرونباخ محاسبه گردید. در این مطالعه از آزمون t تکنمونهای جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات ابعاد نگرش نوین محیطزیستی شامل نگرشهای ارزشی زیستکره، نوع دوستانه، خودخواهانه و حفاظتی استفاده شد. متغیرهای اقتصادی-اجتماعی در این تحقیق شامل هشت متغیر سن، تأهل، جنسیت، شغل، بعُد خانوار، سطح تحصیلات، هزینه و درآمد بوده است.نتایج و بحث: در این پژوهش پایایی گویههای پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (87/0 صدم) محاسبه شده است که قابل اعتماد بودن آن را نشان میدهد. همچنین نتایج حاصل از بررسی علاقمندی به نگرش ارزشی زیستکره پاسخگویان نسبت به خدمات اکوسیستمی جنگل نشان داد که 67/80 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه مثبت داشتند و 20/79 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه نوع دوستانه داشتند و 84/24 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه خودخواهانه دارند. همچنین 62/82 درصد جوامع بومی تمایل به حفاظت از خدمات اکوسیستم جنگلی منطقه را داشتند. نتایج حاصل از آنالیز دادهها نشان داد که در میان گویههای نگرش ارزشی زیستکره، نوعدوستانه، خودخواهانه و حفاظتی به ترتیب گویههای "سطح جنگلها و مراتع کشور در حال کاهش است"، "خانواده من به محیطزیست بخصوص جنگلها اهمیت میدهند"، "من توانایی مالی کافی برای پرداخت به منظور حفاظت از جنگلهای شیاده و دیوا را ندارم" و "برای حفاظت از محیطزیست به دیگران تذکر میدهم و به قوانین حفاظت از جنگل پایبندم" رتبه اول را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج آزمون t تکنمونهای برای نگرش محیطگرایانه جوامع بومی نشان داد افراد با نگرشهای حفاظتی و خودخواهانه به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میانگین رفتاری بودهاند.نتیجهگیری: طبق نتایج بعُد نگرش ارزشی حفاظتی در منطقه پژوهش میانگین بیشتری نسبت به سایر نگرشهای ارزشی به خود اختصاص داده است. این نشان از آن است که جوامع بومی محیطزیست و منابع پیرامونی را متعلق به خود میدانند و برای حفاظت از آن تلاش مینمایند.
مقاله پژوهشی
جلال الدین شهباز؛ زانیار فاتحی؛ کامران چپی
چکیده
سابقه و هدف: گرمایش جهانی مهمترین چالشی است که انسان در قرن 21 با آن روبهرو میباشد. گرمتر شدن هوا موجب افزایش تبخیر و تعرق خواهد شد که این افزایش موجب تشدید خشکسالیها خواهد شد. یکی از اصلیترین دلایل گرمایش جهانی نیز خود انسان است. انسان با تولید زیاد گازهای گلخانهای موجب سرعت بخشیدن به تغییرات اقلیمی زمین شده است. به همین دلیل ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرمایش جهانی مهمترین چالشی است که انسان در قرن 21 با آن روبهرو میباشد. گرمتر شدن هوا موجب افزایش تبخیر و تعرق خواهد شد که این افزایش موجب تشدید خشکسالیها خواهد شد. یکی از اصلیترین دلایل گرمایش جهانی نیز خود انسان است. انسان با تولید زیاد گازهای گلخانهای موجب سرعت بخشیدن به تغییرات اقلیمی زمین شده است. به همین دلیل اطلاع از تغییرات دمای زمین در دهههای آتی همیشه مورد توجه قرار گرفته است. نتایج پژوهشگران نشان میدهد که تغییر اقلیم اثرات آشکار و قابل توجهی بر دما و بارش مناطق مختلف ایران در دهههای آتی دارد. با پیشبینی و تخمین میزان این تأثیرات میتواند با آمادگی کافی، هزینه کم و سرعت بیشتر میزان تاثیرات تغییر اقلیم را کاهش داد.مواد و روشها: در این پژوهش تأثیر تغییر اقلیم بر میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه و فصلی شهر اراک تحت سناریوهای انتشار RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 برای دهه آتی 2040 مورد بررسی قرار گرفت. برای استفاده از خروجیهای مدلهای گردش عمومی در مقیاسهای منطقهای و محلی لازم است که آنها با استفاده از مدلهای ریزمقیاسنمایی، ریزمقیاس شوند. در این تحقیق از مدل ریزمقیاسنمایی آماری SDSM برای ریزمقیاس نمودن خروجیهای مدل گردش عمومی CanESM2 استفاده شد. این مدل در شبیهسازی میانگین دمای حداکثر و حداقل فصلی و سالانه در منطقه مورد مطالعه توانایی قابل قبولی داشت.نتایج و بحث: بر اساس نتایج بهدست آمده میانگین دمای حداکثر در فصل زمستان و بهار تحت هر سه سناریو RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 کاهش پیدا خواهد که این میتواند نشان دهد که دمای هوای روزانه در این فصلها خنکتر خواهد بود. اما میانگین دمای حداکثر در فصلهای تابستان و پاییز افزایش پیدا خواهد کرد که این میتواند نشان دهد که دمای هوای روزانه در این فصلها گرمتر خواهد شد. میانگین دمای حداقل در زمستان و بهار تحت هر سه سناریو RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 کاهش و در فصلهای تابستان افزایش پیدا خواهد کرد. این نتایج نشان میدهد در دهه آتی 2040 شهر اراک در فصلهای زمستان و بهار دارای دمای هوای شبانه سردتر و در فصلهای تابستان و بهار دمای هوای شبانه گرمتری دارد. با توجه به اینکه گرمتر شدن هوا موجب افزایش تقاضا برای آب و برق میشود و چون اراک شهری صنعتی و با آب وهوای خشک است میتواند در آینده با چالشهای جدی کمبود آب و برق مواجه شود.نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده در این مطالعه در دهه 2040 شهر اراک زمستان و بهار سردتر و تابستان و پاییز گرمتری خواهد داشت. بیشترین تأثیر تغییر اقلیم بر دمای شهر اراک مربوط به میانگین دمای حداقل فصل پاییز است که تحت سناریوهای RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 میانگین دمای حداقل در فصل پاییز بهترتیب 88/206 و 37/196 و 27/192 درصد افزایش پیدا میکند. میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه تحت هر سه سناریو در دهه آتی 2040 افزایش پیدا میکند که بیشترین افزایش میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه به ترتیب مربوط به سناریوهای RCP8.5 و RCP2.6 میباشد که برابر با 14/4 و 38/4 درصد است.
مقاله پژوهشی
علیرضا آملی کندری؛ کامبیز ابراری واجاری؛ محمد فیضیان
چکیده
سابقه و هدف: در جنگلهای هیرکانی روشنههای تاجپوشش به اندازههای مختلف در اثر اجرای شیوههای مختلف جنگلشناسی ایجاده شده است. آگاهی از اثرات این روشنهها بر پویایی تودههای جنگلی میتواند در تصمیمگیری انتخاب شیوههای جنگلشناسی کمک نماید. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روشنههای تاج پوشش بر مقدار ذخیره کربن درختان ...
بیشتر
سابقه و هدف: در جنگلهای هیرکانی روشنههای تاجپوشش به اندازههای مختلف در اثر اجرای شیوههای مختلف جنگلشناسی ایجاده شده است. آگاهی از اثرات این روشنهها بر پویایی تودههای جنگلی میتواند در تصمیمگیری انتخاب شیوههای جنگلشناسی کمک نماید. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روشنههای تاج پوشش بر مقدار ذخیره کربن درختان راش و مقایسه آن با توده جنگلی مجاور روشنهها و نیز ارتباط بین ویژگیهای درختان و موجودی کربن آنها بود.مواد و روش ها: روشنههای حاصل از شیوه تکگزینی درختی در سه طبقه مساحتی کوچک، متوسط و بزرگ شناسایی و از هر طبقه روشنه، پنج تکرار انتخاب شدند. درختان راش در تودهجنگلی مجاور هر طبقه روشنه به فاصله 20 متر از هر چهار جهت روشنهها نیز تعیین شدند. قطر برابر سینه، ارتفاع درخت، مساحت، حجم، طول تاج، قطر تاج و نیز ذخیره کربن درختان راش واقع در اشکوب فوقانی اندازهگیری شدند. تجزیه واریانس یکطرفه برای مقایسه میانگین شاخص ذخیره کربن درختان راش در روشنههای تاجپوشش و در موقعیتهای مختلف و همچنین برای درختان با قطر زیاد استفاده گردید. برای مقایسه میانگین ذخیره کربن در طبقات ارتفاعی درختان و نیز بین تودهجنگلی مجاور با روشنهها آزمون تیمستقل بهکار گرفته شد. برای تعیین همبستگی ضریب همبستگی پیرسون بین شاخص مقدار ذخیره کربن با برخی ویژگیهای ساختاری درختان راش در حاشیه روشنهها و نیز توده جنگلی مجاور آنها استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که درختان راش در حاشیه روشنهها از نظر مقدار ذخیره کربن اختلاف معنیدار دارند (05/0 p≤). برای درختان بین جهتهای مختلف در حاشیه روشنهها اختلاف معنیداری از لحاظ ذخیره کربن مشاهد نگردید دادند (05/0 p≤). بین میانگین ذخیره کربن درختان راش واقع در حاشیه روشنه ها و توده جنگلی مجاور اختلاف معنیداری وجود نداشت دادند (05/0 p≤). بیشترین میانگین کربن(کیلوگرم) در درختان قطور (49/584 ± 28/3725) حاشیه روشنه طبقه بزرگ مشاهده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که با افزایش قطربرابرسینه ، ارتفاع ، طول و قطر تاج و حجم تاج ، مقدار ذخیره کربن درختان راش در حاشیه روشنهها و نیز در توده جنگلی مجاور آنها افزایش یافت ( 01/0 p≤). نتیجهگیری: یافتههای پژوهش مبین تاثیر مساحت روشنههای تاجپوشش حاصل از اجرای شیوه تکگزینی درختی در تودهجنگلی راش میباشد. همبستگی بین ویژگیهای ساختاری درختان راش مانند قطربرابرسینه، ارتفاع و مساحتتاج با ذخیرهکربن نشان میدهد که در هنگام اعمال شیوههای جنگلشناسی ( پرورشی و بهره برداری) در جنگلهای هیرکانی، ویژگیهای ساختاری درختان راش به ویژه فراوانی درختان قطور با توجه به مقدار ذخیره کربن بیشتر در آنها مورد توجه قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
محمدجواد امیری؛ حمید جورکش؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: سیلاب ناشی از افزایش ناگهانی ارتفاع آب رودخانه بهدلیل وقوع بارندگی شدید میباشد که آب اضافه از دبی پایه و بستر رودخانه خارج شده و وارد مناطق مجاور میشود که خسارتهای هنگفتی را بر اکوسیستمها و زیرساختهای منطقه در سیلاب-دشتهای رودخانه وارد میسازد. بهمنظور تدوین برنامهی راهبردی در مسیر مدیریت بحران، شناخت ...
بیشتر
سابقه و هدف: سیلاب ناشی از افزایش ناگهانی ارتفاع آب رودخانه بهدلیل وقوع بارندگی شدید میباشد که آب اضافه از دبی پایه و بستر رودخانه خارج شده و وارد مناطق مجاور میشود که خسارتهای هنگفتی را بر اکوسیستمها و زیرساختهای منطقه در سیلاب-دشتهای رودخانه وارد میسازد. بهمنظور تدوین برنامهی راهبردی در مسیر مدیریت بحران، شناخت سازوکار و تکوین پدیدهی سیلاب و میزان رواناب ایجادشده ناشی از آن در اولویت قرار دارد. مواد و روش ها: در پژوهش حاضر، سه وقوع سیلاب در روزهای 16 فوریه 2017، 26 مارس 2019 و 23 ژانویه 2020 که در هر سه روز، میانگین بارش در محدودهی مطالعاتی شیراز، 100 میلیمتر بود، انتخاب شده و با رویکرد سینوپتیکی، اندرکنشهای جوی و الگوهای مولد سیلاب شناسایی گردید. سپس با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS میزان تبدیل بارش به رواناب در هر یک از زیرحوضههای موجود در محدوده مطالعاتی شیراز شبیهسازی شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که بیشینهی بارش در فوریه و کمینهی آن در جولای رخ میدهد. بیشینهی بارش سالانه در مناطق کوهستانی قلات و گلستان با 627 میلیمتر و کمینهی آن در مهارلو به میزان 245 میلیمتر است. نتایج سینوپتیکی نشان داد که استقرار ناوهی کمارتفاع و سردچال جوی تراز 500 هکتوپاسکال در شرق مدیترانه به همراه استقرار سیستم کمفشار دینامیکی ایران موجب ناپایداری هوای سطحی در استان فارس شده و با تزریق رطوبت از خلیجفارس به تودهی هوا، موجب وقوع بارشهای سیلابی در شیراز شده است. نتایج مدلسازی بارش- رواناب نشان داد که بیشترین میزان رواناب در زیرحوضههای صدرا و قلات بهترتیب 5773 و 5076 هزارمترمکعب بود و بیشینهی دبی پیک نیز در صدرا و قلات بهترتیب 666 و 389 مترمکعب در ثانیه بود که طی ساعت 17:00 اتفاق افتاد. بیشترین حجم نفوذ بارش در قلات و چنار راهدار بهترتیب 5423 و 2546 هزارمترمکعب بود و کمترین میزان نفوذ در دروازه قران با 247 هزارمترمکعب بود که دلیل اصلی آن تراکم بالای کاربری مسکونی- تجاری در این زیرحوضه است. نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد میگردد که بهمنظور مدیریت بحران سیلاب در شیراز، مهار روانابهای تولیدشده در زیرحوضههای شمالی همچون قلات، گلستان و صدرا و افزایش سطح نفوذپذیری میتواند در مهار سیلاب کارساز باشد.
مقاله پژوهشی
زهرا جعفری؛ امیر سالمی
چکیده
هدف: گندزدایی با کلر رایجترین روش گندزدایی آب آشامیدنی در ایران است. واکنشپذیری کلر سبب میشود تا علاوه بر تخریب عوامل بیمازیزا، ترکیبات آلی متنوعی تحت عنوان محصولات جانبی گندزدایی تولید شوند. تعداد بسیار کمی از این نرکیات نظاممند شده به صورت پیوسته پایش میشوند. با این حال، ترکیبات فراوان دیگری نیز در این دسته هستند که علیرغم ...
بیشتر
هدف: گندزدایی با کلر رایجترین روش گندزدایی آب آشامیدنی در ایران است. واکنشپذیری کلر سبب میشود تا علاوه بر تخریب عوامل بیمازیزا، ترکیبات آلی متنوعی تحت عنوان محصولات جانبی گندزدایی تولید شوند. تعداد بسیار کمی از این نرکیات نظاممند شده به صورت پیوسته پایش میشوند. با این حال، ترکیبات فراوان دیگری نیز در این دسته هستند که علیرغم مخاطرات بسیار جدی، در سنجشهای روزمره مورد توجه قرار نمیگیرند. این پژوهش به توسعهی روشی نوین برای تعیین مقدار ترکیبات مذکور و همچنین شناسایی آنها در آب آشامیدنی شهر تهران میپردازد. مواد و روش ها: در این مطالعه محصولات جانبی گندزدایی منتخب- تری کلرواستونیتریل، دی کلرواستونیتریل، دی کلروپروپانون، کلروپیکرین، بروموکلرواستونیتریل، تری کلروپروپانون و دی برومواستونیتریل- با استفاده از روش اصلاحشدهی میکرواستخراج فاز جامد و دستگاه کروماتوگرافی گازی آشکارساز جرمی آنالیز شدند. روش استخراج، با استفاده از راهبرد سطح پاسخ، بهینه و سپس اعتباربخشی شد. سپس نمونههای واقعی از مناطق مختلف شهر تهران جمعآوری و آنالیز شد. نتایج: روش آنالیز معرفی شده برای تمام آنالیتها پاسخ خطی، حساسیت بسیار بالا (حد تشخیص بین ۴/۰ و 20 نانوگرم بر لیتر) و دقت مناسب (انحراف معیار نسبی با ۵ تکرار کمتر از ۶/۲۱ درصد) نشان داد. بازیابی آنالیتها در نمونههای واقعی بین ۶۰ تا ۹۵ درصد براورد شد. نتیجه گیری: آلایندههای مورد مطالعه با غلظت های گوناگون در آب آشامیدنی نقاط مختلف شهر تهران مشاهده شدند. با توجه به مخاطرات ناشی از این آلایندهها و حضور قابل توجه آنها، بازنگری استاندارد کیفیت آب آشامیدنی و پایش پیوسته-ی آن ها ضروری به نظر میرسد.
مقاله پژوهشی
اصغر عبدلی؛ فهیمه رشیدآبادی
چکیده
ارزیابی کمی فراوانی ماهیان اساس تحقیقات علمی و مدیریت جمعیتهای آنها است. مطالعات جمعیتی درباره آزادماهیان رودخانه ای نشان داده است که به طور طبیعی تنوع در فراوانی عددی این ماهیان در مقیاس های فضایی - زمانی یک قاعده است و جمعیت های قزل آلای خال قرمز از این قاعده مستثنی نیستند. درک این تنوع و تغییرات به دلایل متعدد از جمله برای طراحی ...
بیشتر
ارزیابی کمی فراوانی ماهیان اساس تحقیقات علمی و مدیریت جمعیتهای آنها است. مطالعات جمعیتی درباره آزادماهیان رودخانه ای نشان داده است که به طور طبیعی تنوع در فراوانی عددی این ماهیان در مقیاس های فضایی - زمانی یک قاعده است و جمعیت های قزل آلای خال قرمز از این قاعده مستثنی نیستند. درک این تنوع و تغییرات به دلایل متعدد از جمله برای طراحی و تفسیر مطالعات ارزیابی اثرات محیط زیستی و برای نظارت بر استراتژی های مدیریت ماهیگیری بسیار حائز اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر برآورد و بررسی تغییرات مکانی و زمانی تراکم قزل آلای خال قرمز (Salmo trutta) در رودخانه های پارک ملی لار و همچنین بررسی رابطه بین تراکم ماهیان در این رودخانه ها با تراکم بی مهرگان کف زی به عنوان غذای اصلی آن ها بود. به طور کلی هدف ارزیابی وضعیت قزل آلا در این منطقه برای برنامه ریزی حفاظت و مدیریت جمعیت های قزل آلا در آینده در مقابل اثرات انسانی و تغییر اقلیم بود. به علت کوچک بودن رودخانه های پارک ملی لار، برای دستیابی به برآوردهای جمعیت قابل اطمینان، تراکم ماهیان با استفاده از روش حذفی لو کرن محاسبه شد. تعداد کل ماهیان صید شده بعد از دو مرحله حذف، با منطقه مورد نظر استاندارد و به صورت تراکم در هر 100 متر مربع از سطح رودخانه بیان شد. برای بررسی تغییرات زمانی فراوانی ماهیان، نتایج مطالعه تراکم در سال 1388 با نتایج مطالعه تراکم این گونه در سال 1396به صورت کیفی مقایسه گردید. با توجه به محاسبات صورت گرفته در سال 1388 بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به تراکم ماهیان قزل آلا در ایستگاه دلیچای (آرو)، لار ( گزل دره) و سیاه پلاس ( به ترتیب 44، 43.2 و 33.4 در 100 متر مربع) و کمترین فراوانی مربوط به لار ( خرسنگ) و لار ( سرخک) ( به ترتیب 10.5 و 11.5 در 100 متر مربع ) بود. در سال 1396 بیشترین تراکم قزل آلا به ترتیب مربوط به رودخانه های سیاه پلاس، دلیچای (ورآرو) و الرم ( به ترتیب 175، 118 و 112 در 100 متر مربع ) بود و کمترین تراکم در رودخانههای دلیچای ( پایین دست) و آبسفید ( به ترتیب 48 و 49 در 100 متر مربع ) مشاهده شده است. توزیع و فراوانی آزادماهیان رودخانه ای در درجه اول توسط غذا و فضا تنظیم می شود. تنوع مشاهده شده در فراوانی عددی ماهیان قزل آلای خال قرمز در مقیاس منطقه ای نشان دهنده تنوع در کیفیت و دسترسی به زیستگاه این گونه در پارک ملی لار است. پیش بینی می شد که تنوع زیستگاهی همچنین با تاثیر بر فراوانی بی مهرگان آبزی که به عنوان منبع اصلی طعمه برای آزادماهیان رودخانهای محسوب می شوند، تراکم ماهیان قزل آلای خال قرمز را در رودخانه های مختلف این منطقه تحت تاثیر قرار داده باشد. برخلاف پیش بینی ها 1388 نتایج آنالیز رگرسیون (R2= 0.02, p value= 0.72) و همبستگی اسپیرمن (r = 0.24) رابطه معنی داری را بین تراکم ماهیان و بیمهرگان کف زی در رودخانه های پارک ملی لار نشان نداد. یکی از دلایل این عدم همبستگی احتمالا مرتبط با صید ماهیان قزل آلا در پارک ملی لار در گذشته می باشد که با وجود وفور طعمه در برخی رودخانهها ماهیان از تراکم کمی برخوردار بوده اند . نتایج مقایسه تراکم ماهیان در سال های 1388 و 1396 نشان داد که تراکم قزل آلا در رودخانه های لار در سال 1396در وضعیت مناسب-تری نسبت به سال 1388 می باشند. با توجه به اینکه در سال 1393 سازمان حفاظت محیط زیست صدور مجوزهای صید در این منطقه را متوقف نموده است یکی از علل افزایش تراکم ماهیان احتمالا اثر مثبت ممنوعیت صید بر این گونه است. نظر به اینکه فراوانی ماهیان قزل آلا در رودخانه های پارک ملی لار به لحاظ فضایی – زمانی متغیر می باشد ، نظارت پیوسته و ارائه برنامههای مدیریتی مناسب با افزایش گرمایش جهانی و آسیب پذیری این گونه ارزشمند به تغییرات دمایی برای حفظ این ماهیان در رودخانه های پارک ملی لار ضروری است. ضمن آنکه با توجه به تغییر اقلیم و در خطر انقراض بودن سایر جمعیت های قزل آلای خال قرمز در دیگر زیستگاه هایش باید از این جمعیت به عنوان یک جمعیت پشتیبان حفاظت نمود.
مقاله پژوهشی
سید حسین هاشمی؛ مژده رضوانی؛ مهدی محمدی
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به رشد و توسعه انواع فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در سرتاسر جهان، استفاده از خدمات دیجیتال به شکل گستردهای در حال افزایش بوده و کشور ما ایران نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. صنایع فناوری اطلاعات و خدمات دیجیتال مقادیر قابل توجهی از انرژی را به صور مختلف و نیز در بخشهای متعددی مانند تولید، توزیع و استفاده ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به رشد و توسعه انواع فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در سرتاسر جهان، استفاده از خدمات دیجیتال به شکل گستردهای در حال افزایش بوده و کشور ما ایران نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. صنایع فناوری اطلاعات و خدمات دیجیتال مقادیر قابل توجهی از انرژی را به صور مختلف و نیز در بخشهای متعددی مانند تولید، توزیع و استفاده از تجهیزات و خدمات مربوطه، مصرف مینمایند و در نتیجه باعث تولید آلایندههای مختلف از جمله گازهای گلخانهای و انتشار آنها در محیط زیست میگردند. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی سازگاری زیستمحیطی خدمات دیجیتال و صنعت فناوری اطلاعات ایران در بخشهای میزبانی وب و خدمات ابری از طریق ارزیابی مرکز دادهای در شمال غرب ایران به عنوان نمایندهای از صنعت فناوری اطلاعات ایران در بخشهای میزبانی وب و خدمات ابری، میباشد.مواد و روش ها: بدین منظور در این پژوهش ابتدا از طریق انجام مطالعات کتابخانهای و بررسی منابع، جنبههای مؤثر فناوری اطلاعات بر محیط زیست و همچنین استانداردهای زیستمحیطی مرتبط با مراکز داده شناسایی گشته و پس از آن، سرورهای ایران سرور واقع در مرکز داده شمال غرب ایران مورد بررسی قرار گرفتند. در گام بعدی پس از برآورد میزان انرژی مصرفی و کربن دی اکسید تولیدی مرکز داده شمال غرب ایران (که دارای 319 سرور فعال میباشد)، معیارهای کارایی و سازگاری محیط زیستی این مرکز داده محاسبه گشته و در پایان هم از طریق تحلیل و جمعبندی نتایج حاصله، سازگاری زیستمحیطی مرکز داده شمال غرب ایران به عنوان نمایندهای از صنعت فناوری اطلاعات ایران در بخشهای میزبانی وب و خدمات ابری، بررسی گردید.نتایج و بحث: نتایج میزان انرژی مصرفی و آلایندههای تولیدی مرکز داده شمال غرب ایران حاکی از آن است که این مرکز داده به طور متوسط، ماهانه 185.16 مگاوات ساعت انرژی الکتریکی مصرف نموده و در پی آن نیز 533.26 تن کربن دی اکسید در ماه تولید مینماید. همچنین مقادیر معیارهای اثربخشی استفاده از کربن (CUE1)، اثربخشی استفاده مجدد از انرژی (ERE2) و اثربخشی مصرف توان (PUE3) در این مرکز داده به ترتیب معادل 2.88 (کیلوگرم CO2 بر کیلووات ساعت)، 4.03 و 4.03 بوده و مقادیر فاکتور استفاده مجدد از انرژی (ERF4) و ضریب انرژی سبز (GEC5) مرکز داده نیز برابر با صفر میباشد. این مقادیر بیانگر این هستند که انرژی مصرفی مراکز داده ایران از منابع انرژی تجدناپذیر تأمین گشته و پس از مصرف در بخشهای مختلف نیز در نهایت به صورت گرمای مازاد در محیط رها میگردد، که خود برانگیزنده تولید و انتشار مقدار زیادی گازهای گلخانهای از جمله CO2 در محیط بوده و آسیبهای متعدد و جبرانناپذیری همچون آلودگی هوا، گرمایش جهانی، برهم خوردن اقلیم و غیره را بر محیط زیست وارد مینماید.نتیجه گیری: جمعبندی کلی اطلاعات بدست آمده از بررسی جوانب مختلف سازگاری زیستمحیطی مرکز داده شمال غرب ایران به عنوان نمایندهای از صنعت فناوری اطلاعات ایران در بخشهای میزبانی وب و خدمات ابری و مقایسه آن با دیگر مراکز سبز دنیا، این مرکز داده معیارهای لازم برای مطابقت با استانداردهای زیستمحیطی مربوط به مراکز داده سبز یا دوستدار محیط زیست را کسب نکرده و در نتیجه سازگاری چندانی در زمینه محیط زیست نداشته و فاصله زیادی با دیگر مراکز داده سبز دنیا دارد.
مقاله پژوهشی
صالح محمودی؛ اصغر عبدلی
چکیده
سابقه و هدف: یافتن نیازهای زیستگاهی برای ماهیان در اکوسیستمهای آبهای جاری عامل کلیدی در حفاظت و تصمیم-گیری برای مدیریت آنهاست که متأسفانه اطلاعات علمی کافی در این زمینه وجود ندارد. هدف از انجام این مطالعه، شناخت طیفهای بهینه از متغیرهای تاثیرگذار زیستگاهی برای گونه کولی ارومیه و مقایسه رویکردهای مختلف ترکیبی در مدلسازی ...
بیشتر
سابقه و هدف: یافتن نیازهای زیستگاهی برای ماهیان در اکوسیستمهای آبهای جاری عامل کلیدی در حفاظت و تصمیم-گیری برای مدیریت آنهاست که متأسفانه اطلاعات علمی کافی در این زمینه وجود ندارد. هدف از انجام این مطالعه، شناخت طیفهای بهینه از متغیرهای تاثیرگذار زیستگاهی برای گونه کولی ارومیه و مقایسه رویکردهای مختلف ترکیبی در مدلسازی این گونه است.مواد و روش ها: در این مطالعه، زیستگاه گونه کولی ارومیه در رودخانه جاجرود در قالب 71 نقطه در تابستان 1398 نمونهبرداری شد. متغیرهای فیزیکی زیستگاه از جمله عمق، سرعت آب و بستر اندازه گیری شدند. پس از نمونهبرداری ماهیان با روش الکتروفیشینگ، طول کل ماهیان اندازهگیری شدند. منحنیهای مطلوبیت زیستگاهی با روش تک متغیره توسعه داده شدند و سپس مطلوبیت زیستگاهی ترکیبی با روش های ضرب، حداقل، میانگین حسابی و میانگین هندسی محاسبه گردید. برای اعتبار سنجی نتایج از دو سنجهی آماری میانگین قدرمطلق خطا (MAE) و ریشه میانگین مربع خطا (RMSE) استفاده شد.نتایج و بحث: در مجموع تعداد 235 قطعه ماهی گونه کولی ارومیه شامل 221 فرد بالغ و 14 فرد صید شد که اندازه طول کل بدن آنها از 23 میلیمتر تا 148 میلیمتر متغیر بود. متغیرهای فیزیک زیستگاه شامل عمق 56-6 سانتیمتر، سرعت جریان 29-4 سانتیمتر بر ثانیه، و بستری با اندازه ذرات «شن خیلی ریز» تا «قلوه سنگ» بود. زیستگاه ترجیجی و بهینه برای این گونه شامل عمق 25-16 سانتیمتر، سرعت جریان 10-5 سانتیمتر بر ثانیه و بستری با ساختار قلوه سنگی بود و در این میان مدل تک متغیره مبتنی بر بستر دارای کمترین خطا بود. از میان مدل های مطلوبیت زیستگاه ترکیبی روش های ضرب و حداقل با داشتن کمترین مقادیر سنجه های MAE و RMSE مدلهای کم خطا، و روش های میانگین حسابی و میانگین هندسی با داشتن مقادیر بالاتر این سنجهها، مدلهای پر خطا تشخیص داده شد.نتیجه گیری: این نخستین مطالعه در رابطه با اکولوژی گونه کولی ارومیه در ایران است که به شناسایی زیستگاه بهینه این گونه پرداخته است. متغیر ساختار بستر بیش از دو متغیر عمق و سرعت جریان در انتخاب زیستگاه توسط این گونه تعیین کنندهست. همچنین در مدلسازی مطلوبیت زیستگاهی ترکیبی روشهای ضرب و حداقل از اولویت و اهمیت برخوردار است.
مقاله پژوهشی
سجاد رحیمی مقدم؛ خسرو عزیزی؛ حامد عینی نرگسه؛ سید احمد کلانتر احمدی
چکیده
سابقه و هدف: کلزا یکی از مهمترین گیاهان روغنی در سراسر دنیا میباشد. کشت این گیاه به علت درصد روغن بالای آن (حدود 40 تا 45 درصد روغن) میباشد. با این حال، در سالهای اخیر سطح زیر کشت گیاه کلزا به علت کمبود آب کاهش پیدا کرده است. کاربرد ارقام مقاوم به خشکی و دارای کارایی مصرف آب بالا میتواند به توسعه سطح زیرکشت و افزایش تولید این گیاه ...
بیشتر
سابقه و هدف: کلزا یکی از مهمترین گیاهان روغنی در سراسر دنیا میباشد. کشت این گیاه به علت درصد روغن بالای آن (حدود 40 تا 45 درصد روغن) میباشد. با این حال، در سالهای اخیر سطح زیر کشت گیاه کلزا به علت کمبود آب کاهش پیدا کرده است. کاربرد ارقام مقاوم به خشکی و دارای کارایی مصرف آب بالا میتواند به توسعه سطح زیرکشت و افزایش تولید این گیاه کمک کند. بنابراین این مطالعه به منظور ارزیابی کارایی مصرف آب ارقام بهاره کلزا در اقلیمهای گرم و معتدل انجام شد.مواد و روشها: هدف از این پژوهش بررسی ارقام مختلف به عنوان راهکاری برای افزایش تولید کلزا و بهبود کارایی مصرف آب این گیاه در اقلیمهای مختلف در استانهای خوزستان و لرستان بود. برای این هدف چهار شهرستان شامل دو شهرستان خرمآباد و کوهدشت در استان لرستان به عنوان اقلیمهای معتدل و نیمه خشک و دو شهرستان دزفول و شوشتر در استان خوزستان به عنوان اقلیمهای گرم و خشک انتخاب شدند. ابتدا دادههای اقلیمی بلند مدت روزانه (شامل دمای کمینه و بیشینه، بارندگی و تابش روزانه) این شهرستانها جمعآوری شد. ارقامی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند شامل Hyola308 (زودرس)، Hyola401 (متوسطرس) و RGS003 (دیررس) بودند. همچنین به منظور شبیهسازی رشد و عملکرد کلزا تحت مناطق مختلف از مدل APSIM-Canola استفاده گردید. در این مطالعه برای تمامی تجزیههای آماری و رسم شکلها از نرم افزار OriginPro 9.1 استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که صفات مورد بررسی (شامل عملکرد دانه، زیست توده، کارایی مصرف آب، وزن دانه، تبخیر و تعرق واقعی، میانگین دما در طول دوره رشد و طول دوره رشد کلزا) تحت تاثیر رقم و منطقه (نوع اقلیم) قرار داشتند. بر اساس نتایج به دست آمده در مجموع آزمایشهای بلند مدت شبیهسازی بالاترین مقدار عملکرد دانه و کارایی مصرف آب (به ترتیب 3037 کیلوگرم در هکتار و 9/6 کیلوگرم در هکتار بر میلیمتر) در سطح رقم متوسطرس Hyola401 به دست آمد. همچنین نتایج مشخص نمود که مناطق معتدل و نیمه خشک نسبت به مناطق گرم و خشک مقدار عملکرد دانه، زیست توده و کارایی مصرف آب را به ترتیب 2507 کیلوگرم در هکتار، 10100 کیلوگرم در هکتار و 7/2 کیلوگرم در هکتار بر میلیمتر افزایش میدهد. تیمار خرم-آباد × Hyola401 به علت میانگین کمتر دما در طول دوره رشد (9/10 درجه سانتیگراد) و طول دوره رشد (9/224 روز) بیشتر، بالاترین مقدار کارایی مصرف آب، عملکرد دانه و زیست توده (به ترتیب 9 کیلوگرم در هکتار بر میلیمتر، 4954 و 17943 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد در حالی که کمترین مقدار صفات مذکور در تیمار دزفول × Hyola308 (به ترتیب 5 کیلوگرم در هکتار بر میلیمتر، 1369 و 5514 کیلوگرم در هکتار) ثبت گردید. نتیجهگیری: به طور کلی نتایج نشان داد که توسعه کشت کلزا در مناطق معتدل میتواند در جهت افزایش تولید این گیاه در کشور و در راستای پایداری سیستمهای کشت کلزا قرار گیرد. همچنین استفاده از یک رقم متوسطرس مانند Hyola401 در هر دوی اقلیمهای معتدل و گرم میتواند از طریق تولید بیشتر به ازای آب مصرفی باعث افزایش کارایی مصرف آب و پایداری سیستمهای تولید کلزا مورد توجه قرار بگیرد.
مقاله پژوهشی
ناهید احمدی؛ حسین مصطفوی؛ خسرو پیری؛ حسین زینی وند
چکیده
سابقه و هدف: گرچه آب" عنصر اصلی توسعه پایدار به شمار میرود، اما پروژههای سدسازی در راستای مدیریت منابع آب در سالهای اخیر نتوانسته است تعادل میان مصارف انسانی و نیاز آبی اکوسیستمهای طبیعی را به گونهای حفظ کند که ضمنبهرهبرداری با اهداف اجتماعی و اقتصادی، حیات پایدار سیستمهای رودخانهای نیز تضمین شود. این پژوهش کوشیده است ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرچه آب" عنصر اصلی توسعه پایدار به شمار میرود، اما پروژههای سدسازی در راستای مدیریت منابع آب در سالهای اخیر نتوانسته است تعادل میان مصارف انسانی و نیاز آبی اکوسیستمهای طبیعی را به گونهای حفظ کند که ضمنبهرهبرداری با اهداف اجتماعی و اقتصادی، حیات پایدار سیستمهای رودخانهای نیز تضمین شود. این پژوهش کوشیده است در حوضه بالادست سد جیرفت به عنوان ناحیه کلیدی تامین آب در نیمه غربی حوضه آبخیز جازموریان که به نام هلیلرود نیز شناخته میشود، نسبت به درک اثرات هیدرولوژیک و پیامدهای اکولوژیک ساخت سدها اقدام نماید. مواد و روشها: در این پژوهش معنادار بودن روند تغییرات بلند مدت متوسط آبدهی سالیانه در رودخانههای محدوده مطالعات در محل ایستگاههای هیدرومتری سلطانی، بافت، هنجان، میدان، قلعهریگی، کناروئیه و حسینآباد و نیز تغییرات متوسط بارندگی سالانه در ایستگاههای بارانسنجی متناظر با مناطق فوق در بازه زمانی 38 ساله (98-1360) با استفاده از آزمون من-کندال بررسی شده و سپس 33 پارامتر هیدرولوژیکی (بر اساس آمار دبی روزانه جریان در ایستگاه حسینآباد در بازه زمانی مذکور) به عنوان شاخص نیازهای اکولوژیک (که متاثر از سدهای مخزنی بافت و جیرفت است) با استفاده از رویکرد محدوده تغییرپذیری ونرمافزار IHA در دو دوره قبل و بعد از احداث سدها مورد تحلیل قرار گرفتهاند.نتایج و بحث: بر اساس آزمون من-کندال، متوسط آبدهی سالیانه در رودخانههای بالادست مخزن سد جیرفت در طول 38 سال گذشته در سطح 95 و 99 درصد افت معنادار دبی داشتهاند، اما روند تغییرات متوسط بارندگی سالیانه در همین بازه جز در یک ایستگاه (هنجان) معنادار نبوده است که این تفاوت ناشی از اثرات منفی ساخت سدها است و توسط خروجی مدل IHA نیز تایید گردید. لازم به ذکر است بر اساس خروجی مدل مذکور 33 ویژگی هیدرو- اکولوژیک جریان رودخانه هلیل از زمان بهرهبرداری سد جیرفت (سال 1371) دچار تغییرات اساسی شده، اما بهرهبرداری سد بافت در بالادست سد جیرفت در سال 1388 منجر به تشدید اثرات منفی ویژگیهای جریان (خارج از محدوده قابل قبول تغییرپذیری اکولوژیکی) هلیلرود شده است.نتیجهگیری: به منظور جلوگیری از تشدید بحران آب، ضرورت دارد اثرات تجمعی در احداث سدهای زنجیرهای با رویکرد هیدرو- اکولوژیک به دقت مدنظر قرار گیرد و برنامه تخصیص آب سدها بویژه حقابههای محیط زیستی با توجه به تحولات بالادست حوضه هر سد بازنگری گردد تا اهداف مدیریت یکپارچه منابع آب برای تامین نیازهای اجتماعی- اقتصادی پایدار در کنار حفظ سلامت و بقای اکوسیستمهای طبیعی تضمین گردد.
مقاله پژوهشی
احسان خدارضایی؛ کورس خوشبخت؛ هادی ویسی؛ محمد رضا نظری
چکیده
سابقه و هدف: مصرف انرژی در بخش کشاورزی، رشد سریعتری را نسبت به سایر بخشهای اقتصاد کشاورزی تجربه کرده است. در کشورهای در حال توسعه، میزان قابل توجهی از انرژی برای تولید و امنیت غذایی مصرف میشود. مصرف انرژی در بخش کشاورزی منجر به انتشار گازهای گلخانهای و آلایندهای محیطزیستی شده است که عواقبی مانند گرمایش جهانی و تغییر اقلیم را ...
بیشتر
سابقه و هدف: مصرف انرژی در بخش کشاورزی، رشد سریعتری را نسبت به سایر بخشهای اقتصاد کشاورزی تجربه کرده است. در کشورهای در حال توسعه، میزان قابل توجهی از انرژی برای تولید و امنیت غذایی مصرف میشود. مصرف انرژی در بخش کشاورزی منجر به انتشار گازهای گلخانهای و آلایندهای محیطزیستی شده است که عواقبی مانند گرمایش جهانی و تغییر اقلیم را در پی دارد. مصرف انرژی در ایران سه برابر میانگین جهانی است. تجزیهوتحلیل جریان انرژی و انتشار گازهای گلخانهای در بوم نظامهای کشاورزی میتواند از طریق بهینهسازی عملیات تولید به کاهش اثرات محیطزیستی کمک کند. دشت قزوین در ایران یکی از دشتهای مهم کشاورزی است که در کنار استفاده از آب زیرزمینی، بزرگترین شبکه کانالکشی آبیاری و زهکشی در ایران را دارا است. در پژوهش حاضر، جریان انرژی و پتانسیل گرمایش جهانی تولید یونجه و ذرت علوفهای در دو سیستم تامین آب از چاه و شبکه کانال آبیاری در دشت قزوین ارزیابی شد. مواد و روشها: در این پژوهش، تجزیه و تحلیل شاخصهای انرژی و اثر گرمایش جهانی بررسی شد. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه و مصاحبه با کشاورزان در سال 97-98 جمعآوری شد. پتانسیل گرمایش جهانی با روش ارزیابی چرخه حیات و با استفاده از نرم افزار SimaPro 9 محاسبه شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد تولید یونجه با سیستم تامین آب از چاه به میزان 131700 مگاژول در هکتار بیشترین و تولید ذرت با سیستم تامین آب از کانال به میزان 66548 مگاژول در هکتار کمترین انرژی ورودی را به خود اختصاص دادند. کارایی مصرف انرژی در تولید ذرت (5/3) و یونجه (3/3) در سیستم کانالکشی بیشتر از سیستم تامین آب از چاه (3/2 در ذرت و 46/1در یونجه) محاسبه شد. پتانسیل گرمایش جهانی در سیستم تامین آب زیرزمینی برای ذرت و یونجه به ترتیب 9/7466 و 76/7995 و در سیستم کانالکشی به ترتیب 34/5533 و 67/4947 معادل کیلوگرم دیاکسید کربن در هکتار برآورد شد. الکتریسیته و انتشارات مستقیم از مزرعه بیشترین سهم را در مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای داشتند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد در شبکه کانالکشی آبیاری در مقایسه با منبع آب زیرزمینی به دلیل مصرف کمتر الکتریسیته برای آبیاری، میزان پتانسیل گرمایش جهانی و مصرف انرژی کمتری دارد. مطابق نتایج، سیستمهای تحتفشار و انرژیهای تجدیدپذیر برای آبیاری، خاکورزی حفاظتی و مدیریت کارآمد شبکه کانالکشی برای کاهش مصرف منابع و اثرات محیطزیستی پیشنهاد شدند.
مقاله پژوهشی
سمانه حبیبی؛ محمود بهروزی؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: انتشار ذرات معلق از اگزوز خودروها، سایش لاستیک و لنت، روانکنندههای موتور و سایش حصار خیابانی، حاوی فلزات سنگینی است که سلامت اکوسیستم شهری را با خطر آلودگی مواجه میسازد؛ اما عمدهی ذرات بر اندام هوایی گیاه و خاک بستر آن رسوب نموده و جذب گیاه میشود. گونههای مقاوم به آلودگی و دارای ظرفیت بالا برای جذب ذرات معلق، ...
بیشتر
سابقه و هدف: انتشار ذرات معلق از اگزوز خودروها، سایش لاستیک و لنت، روانکنندههای موتور و سایش حصار خیابانی، حاوی فلزات سنگینی است که سلامت اکوسیستم شهری را با خطر آلودگی مواجه میسازد؛ اما عمدهی ذرات بر اندام هوایی گیاه و خاک بستر آن رسوب نموده و جذب گیاه میشود. گونههای مقاوم به آلودگی و دارای ظرفیت بالا برای جذب ذرات معلق، میتواند برای حذف ذرات معلق از هوای محیط شهری بهکار آیند. بههمین دلیل در پژوهش حاضر، سعی در سنجش و ارزیابی غلظت فلزات سنگین در اندام هوایی و خاک بستر گونههای درختی شهر بندرعباس است و گونهای که بیشترین پتانسیل جذب فلزات سنگین را دارد، شناسایی گردد. مواد و روشها: بهمنظور دستیابی به رهیافت پژوهش، ابتدا سهگونهی درختی شامل: چریش (Azadirachta indica)، کنوکارپوس (Conocarpus erectus L.) و کهور (Prosopis juliflora) بهعنوان گیاهان غالب شهر بندرعباس انتخاب گردید و در 30 نقطه از میدانها و خیابانهای اصلی شهر به همراه 5 نقطه از محیط غیرآلوده در بیرون شهر (شاهد)، از خاک سطحی و برگ این گونهها نمونهبرداری شد و پس از آمادهسازی و هضم نمونهها، غلظت فلزات سنگین (کادمیوم، منگنز، روی و سرب) با استفاده از دستگاه جذب اتمی در نمونههای خاک و برگ درختان اندازهگیری شد. سپس اختلاف غلظت فلزات سنگین بین گونههای درختی با آزمون تحلیل واریانس و همچنین بین خاک و برگ و بین محیط شهری و شاهد با آزمون تیاستیودنت بررسی شد. درنهایت برای تعیین گونهی درختی با تجمعدهندگی بالای فلزات سنگین، از دو شاخص تجمع زیستی (BCF) و شاخص تجمع فلز (MAI) استفاده گردید.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که الگوی فلزات سنگین در خاک و برگ گونههای درختی بهصورت Mn>Zn>Pb>Cd بود. بیشینهی غلظت فلزات سنگین بهترتیب در خاک و برگ گونهی کنوکارپوس، چریش و کهور بود. ازلحاظ مکانی، بیشترین غلظت فلزات سنگین در نقاط نمونهبرداری مربوط به بلوار امام حسین بود که امتداد شرقی- غربی داشته و از شمال شهر بندرعباس عبور کرده و بلوارهای شمالی- جنوبی شهر نیز به آن متصلاند؛ اما کمینهی غلظت فلزات سنگین در بلوار خلیجفارس مشاهده شد. غلظت فلزات منگنز و سرب در خاک گونههای گیاهی متفاوت بود و اختلاف آنها در سطح 95 درصد معنادار بود، اما غلظت کادمیوم و روی در خاک گونههای درختی اختلافی مشاهده نشد. در اندام هوایی گونههای درختی موردمطالعه، غلظت سرب، منگنز و روی تفاوتی مشاهده نشد و اختلاف آنها در سطح 95 درصد معنادار نبود؛ اما غلظت کادمیوم در اندام هوایی گونهها (برگ درختان)، متفاوت بوده و اختلاف بین گونهها در سطح 95 درصد معنادار بود. اختلاف آماری غلظت فلزات سنگین بین خاک و برگ درختان در سطح 95 و 99 درصد معنادار بود؛ همچنین غلظت فلزات سنگین در خاک و برگ درختان بین محیطشهری و شاهد در سطح 95 درصد اختلاف معناداری داشت. الگوی شاخص تجمع زیستی در همهی گونهها Zn>Pb>Mn>Cd بود و فلزات سنگین دارای انباشتگر متوسط برای گونههای درختی بودند. شاخص تجمع زیستی (MAI) نشان داد که کنوکارپوس دارای بیشترین پتانسیل جذب فلزات سنگین است و کمترین پتانسیل جذب نیز در گونهی کهور مشاهده گردید. در توزیع مکانی این شاخص نیز، بلوار امام حسین و خیابانهایی که از آن انشعاب میگیرند، دارای بیشترین شاخص تجمع زیستی فلزات سنگین هستند.نتیجهگیری: گونهی کنوکارپوس با جذب آلایندههای ناشی از ترافیک شهری، موجب پالایش هوای آلودهی شهر بندرعباس میشود. کهور یا سُمُر که یکی از درختان مهاجر در شهر بندرعباس میباشد، با ریشههای قوی و عمیق موجب خشکیدن آبهای سطحی و زیرزمینی منطقه میشود. از طرف دیگر، پتانسیل آن برای جذب آلایندههای هوای شهری بسیار ضعیف است. بنابراین کنوکارپوس و دیگر گیاهانی که علیرغم مقاومت در برابر خشکی و گرما، پتانسیل بالایی در پالایش آلودگی شهری دارند، میتواند جایگزین کهور گردد.
مقاله پژوهشی
شورا شهریاری؛ پویان شهابیان؛ آزاده لک
چکیده
سابقه و هدف: رنگ همواره یکی از اجزای وصف تجارب، خاطرات مرتبط با افراد و مناظر بوده است. پدیده بی رنگی فضاهای شهری با کاهش ویژگیهایی نظیر خاطره انگیری و افول تصویر ذهنی همراه است که در نهایت می تواند کیفیت ادراکی ساکنان را با چالش مواجه -نماید. بنابراین، تجریه ماهیت حیات رنگ در شهر میتواند به ارتقا کیفیت فضای شهری منجر شود. . با وجود ...
بیشتر
سابقه و هدف: رنگ همواره یکی از اجزای وصف تجارب، خاطرات مرتبط با افراد و مناظر بوده است. پدیده بی رنگی فضاهای شهری با کاهش ویژگیهایی نظیر خاطره انگیری و افول تصویر ذهنی همراه است که در نهایت می تواند کیفیت ادراکی ساکنان را با چالش مواجه -نماید. بنابراین، تجریه ماهیت حیات رنگ در شهر میتواند به ارتقا کیفیت فضای شهری منجر شود. . با وجود اهمیت رنگ در روانشناسی محیطی، مطالعات اندکی به درک و فهم پدیده رنگ در فضا های شهری پرداخته اند. این امر در کشورهای در حال توسعه با حجم ساخت و ساز زیاد در مناطق شهری، کمتر دیده شده است.مواد و روش ها: در این پژوهش، رویکرد پدیدارشناختی تفسیری(IPA) به عنوان یک رویکرد کیفی، که هدف آن ارائه بررسی های دقیق از تجربه زندگی شخصی از درک رنگی شهر به کار گرفته شده است، تا ماهیت تجربه زیسته، بدون پیشفرضهای نظری از قبل تجویز شده، برای درک معنایی انسان از رنگ کشف شود. لذا، ابزار مصاحبه عمیق جهت دریافت ادراکات افراد از رنگ در فضاهای شهری کلانشهر تهران به کار گرفته شد و با یازده نفر از خبرگان حوزه شهرسازی، طراحی شهری و معماری با تکنیک گلوله برفی مصاحبه شد. سپس, ازنرمافزار MaxQDA2020 جهت تجزیه و تحلیل نتایج مصاحبه های پیاده سازی شده استفاده شده که به استخراج چهار مضمون اصلی منجر شده است.نتایج و بحث: 1)تعامل مضامین زوال پالت رنگی در ساخت و سازهای معاصرشهرهای ایران2) تلاش برای حضور رنگ در شهر 3)زندگی رنگی در فضاهای شهری4) دلبستگی با محیط های رنگ نشان می دهد که ماهیت درک رنگی از فضا های شهری تهران موید دو مضمون رنگ گرایی و رنگ گریزی است که به ترتیب منجر به ارتقا دلبستگی مکان( برای ارتقا کیفیت محیط) و کاهش دلبستگی به مکان( عدم توجه به ارتقا کیفیت محیط و نگهداری آن) می شود. رنگ گریزی منجر به رنگپریدگی، ماتشدگی و خاکستری شدن ویژگی عمده رنگ در کلانشهرهای ایران و به طور خاص تهران میشود. کمرنگ شدن هویت های رنگی محلی، کاهش تنوع رنگی و اغتشاش بصری را به همراه دارد که نهایتا باعث کاهش ارتباط و دلبستگی شهر و فضاهای شهری به تهران شده است. مطالعه ما دارای نقاط قوت و محدودیت هایی است. اولین نقطه قوت انجام تحقیقات کیفی بود که مزایای زیادی را ارائه می دهد و تکمیل کننده تحلیل کمی موجود در استفاده از رنگ در فضاهای شهری است. ثانیاً، این مطالعه با جمعآوری دادهها از متخصصان مختلف در بخش طراحی و برنامه ریزی شهری، که ممکن است تجربه و اطلاعاتی در مورد رنگ در فضاهای شهری داشته باشند، درک عمیقتری از دلایل تشویق و رد رنگ در فضاهای عمومی ارائه میکند.نتیجه گیری: استفاده از رنگ می تواند زندگی اجتماعی و دلبستگی مکانی به فضاهای شهری را تشویق کند و سلامت جمعیت به ویژه سلامت روان را بهبود بخشد. نتایج این مطالعه می تواند به دانش ضمنی طراحان و برنامه ریزان شهری و مدیران شهری برای جلب مشارکت شهروندان در ارتقا کیفیت فضا کمک کتد.
مقاله پژوهشی
عادل خزایی؛ مجید عباسپور؛ ساسان بابایی کفاکی؛ لعبت تقوی؛ یوسف رشیدی
چکیده
سابقه و هدف: ﻛﻼن ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ پایتخت ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ با پدیده هایی چون آﻟﻮدﮔﻲ ﻫﺎی زﻳﺴﺖ محیطی، تغییرات کاربری ها، ﺗﻤﺮﻛـﺰ ﺑـﻴﺶ از اﻧﺪازه ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و صنعتی روبرو است. شناخت تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی وضعیت آینده آن به منظور یک برنامه ریزی اصولی، پویا و آینده نگرانه ضروری ...
بیشتر
سابقه و هدف: ﻛﻼن ﺷﻬﺮ ﺗﻬﺮان ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﺑﺰرﮔﺘﺮﻳﻦ پایتخت ﺧﺎورﻣﻴﺎﻧﻪ با پدیده هایی چون آﻟﻮدﮔﻲ ﻫﺎی زﻳﺴﺖ محیطی، تغییرات کاربری ها، ﺗﻤﺮﻛـﺰ ﺑـﻴﺶ از اﻧﺪازه ﻓﻌﺎﻟﻴﺘﻬﺎی اﻗﺘﺼﺎدی و صنعتی روبرو است. شناخت تغییرات کاربری اراضی در گذشته و پیش بینی وضعیت آینده آن به منظور یک برنامه ریزی اصولی، پویا و آینده نگرانه ضروری است. در این مطالعه پویایی فضایی- زمانی تغییرات کاربری اراضی کلانشهر تهران در یک دوره زمانی 20 ساله و پیش بینی تغییرات آینده این کاربری ها در یک افق 40 ساله به عنوان اهداف کلی این مطالعه انتخاب شدند. مواد و روش ها: پس از تشکیل یک پایگاه داده از تصاویر ماهواره های لندست 5 و 8 برای سه دوره زمانی 1380، 1390 و 1400، نقشه کاربری اراضی سال های 1380، 1390 و 1400 تهیه شد. برای اعتبارسنجی نقشه ها از تصاویر گوگل ارث، نقاط واقعیت زمینی و ضرایب صحت و کاپا استفاده شد. دوره زمانی 1400 تا 1440 برای پیش بینی تغییرات آینده مدنظر قرار گرفت. به منظور پهنه بندی و پیش بینی وضعیت آینده تغییرات کاربری اراضی از 6 زیر مدل انتقال تغییرات کاربری با شبکه عصبی مصنوعی، زنجیره مارکوف، و مدل LCM استفاده شد. ارزیابی صحت مدل از مقایسه نقشه واقعیت زمینی سال 1400 و نقشه پیش بینی 1440، و مقادیر موفقیت خنثی، موفقیت، خطا و هشدار خطا بدست آمد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که دوره 1380 تا 1400، با گسترش مناطق مسکونی، رشد مناطق شهری و کاهش فضاهای سبز شامل باغات، درختزارها و پارک ها همراه بوده است. گسترش مناطق مسکونی در درجه اول در خاک های کم توان و بایر و سپس در باغات و فضای سبز بوده است. این رشد شهری به وضوح در مناطق 5، 21 و 22 بوده و روند توسعه فیزیکی آن به صورت خطی بوده است. کاهش سطح باغات و فضای سبز بسیار فاجعه بار بوده و این کاهش بویژه در مناطق مرکزی شهر به دلیل تراکم بالای ساختمانها و انبوه سازی بسیار مشهود می باشد. پارک های شهری به وضوح در مناطق شرق تهران وضعیت بغرنجی را دارند. مساحت کشاورزی دیم افزایش داشته و از مساحت عرصه های بایر و اراضی کم توان کاسته شده است. بیشترین تغییرات کاربری مربوط به اراضی کم توان و اراضی زراعی اتفاق افتاده است. بررسی نقشه های وضعیت آینده پوشش اراضی ادامه همان روند 20 سال گذشته را نشان داد. هر چند رشد مناطق مسکونی با آهنگ کمتری نسبت به دوره قبل خواهد بود ولی همچنان بر ظرفیت و ابعاد شهر بویژه در مناطق غربی، جنوبی و جنوب غربی افزوده خواهد شد. روند کاهنده باغات، درختزارها، پارک ها و فضای سبز شهری نیز همچنان مشاهده می شود. این روند در مورد پارک ها شدت بیشتری دارد و با سرعت بیشتری تخریب خواهند شد. دلیل این مورد علاوه بر خشکسالی و پژمردگی درختان بر اثر تغییر اقلیم، آلودگی ها، تبدیل این کاربری های سبز به کشاورزی دیم، پارک ها، مراتع و مناطق شهری نیز می باشد. در مورد فضای سبز شهری، منطقه 16 و 4 بدترین وضعیت را داشته، مناطق 17 و 19، 2، 5 و 22 نیز از این آسیب در امان نخواهند بود. کاهش در مساحت مراتع و کشانده شده شهرها به مناطق جدید بیشتر شده،چرخه نابودی پوشش گیاهی از حاشیه تهران بیشتر خواهد شد. نتیجه گیری: ساخت و ساز در مناطق جنوب تهران دارای تمایل بیشتر بوده و روند کاهنده باغات و فضای سبز شهری نیز همچنان مشاهده خواهد شد. مناطق مرکزی تهران بدلیل غلبه بافت شهری کلاً از درختان عاری خواهد شد و نکته قابل تأمل نابودی کمربند سبز شمال تهران در آینده می باشد.
مقاله پژوهشی
مهناز دوستی ایرانی؛ مهدی باصولی؛ میر محمد اسعدی
چکیده
سابقه و هدف: مغایرت عملکرد زیستمحیطی سازمان با تصویر سبز ارائهشده از مصادیق سبزشویی است. سبزشویی در اقامتگاههای بومگردی (که با هدف توسعه گردشگری پایدار به وجود آمدند)، پیامدهای گستردهای برای محیطزیست، صنعت، گردشگران و سایر ذینفعان به همراه دارد؛ لذا بررسی عوامل مؤثر بر سبزشویی در این اقامتگاهها به منظور کنترل مسئله ...
بیشتر
سابقه و هدف: مغایرت عملکرد زیستمحیطی سازمان با تصویر سبز ارائهشده از مصادیق سبزشویی است. سبزشویی در اقامتگاههای بومگردی (که با هدف توسعه گردشگری پایدار به وجود آمدند)، پیامدهای گستردهای برای محیطزیست، صنعت، گردشگران و سایر ذینفعان به همراه دارد؛ لذا بررسی عوامل مؤثر بر سبزشویی در این اقامتگاهها به منظور کنترل مسئله ضروری مینماید. با توجه به پژوهش کیفی Doosti-Irani et al. (2022) عوامل مؤثر بر سبزشویی به سه دسته قابل تقسیم هستند: 1. عوامل علی (انگیزه بهرهگیری از مزایای کوتاهمدت سبز شامل بهبود تصویر، افزایش سهم بازار، جذب سرمایه، جلب اعتماد ذینفعان، صرفه اقتصادی و مزیت رقابتی)، 2. زمینهای (ضعف محیط داخلی (محرکهای روانشناختی فردی، ضعف دانش زیستمحیطی) و ضعف محیط خارجی (ضعف اطلاعرسانی ادارات ذیربط، ضعف نظارت))، 3. تعدیلگر (بازخورد زیستمحیطی گردشگر). با این وجود باتوجه به محدودیت منابع، به منظور برنامهریزی دقیقتر و کنترل سبزشویی، آزمون کمی این روابط ضروری مینماید؛ لذا در پژوهش حاضر تأثیر عوامل مذکور بر سبزشویی در اقامتگاههای بومگردی استان اصفهان مورد آزمون قرار گرفت.مواد و روشها: پژوهش دارای رویکرد قیاسی، جهتگیری کاربردی، مبانی فلسفی اثباتگرایی، روششناسی کمی و راهبرد پیمایشی است. گردآوری دادهها نیز به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه بسته انجام شد. چارچوب مفهومی و شاخصهای اندازهگیری متغیرهای پژوهش، از پژوهش کیفی Doosti-Irani et al. (2022) اقتباس گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تأیید خبرگان قرار گرفت. روایی درونی و بیرونی، و پایایی (آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و بارهای عاملی) ابزار سنجش نیز محاسبه و تأیید شد. نمونهگیری نیز به روش تصادفی ساده از جامعه آماری مدیران اقامتگاههای بومگردی در استان اصفهان انجام گرفت و دادهها با بهرهگیری از معادلات ساختاری حداقل مربعات جزیی تجزیه و تحلیل شد. نتایج و بحث: یافتههای پژوهش نشان داد عوامل زمینهای تأثیر مستقیم مثبت و بازخورد زیستمحیطی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم منفی (به واسطه عوامل زمینهای) بر سبزشویی دارد ولیکن تأثیر عوامل علی و تعدیلگری بازخورد زیستمحیطی (در تأثیر عوامل علی بر سبزشویی) معنیدار نیست. بنابراین تلاش در خصوص دریافت بازخورد زیستمحیطی از گردشگران مهمان در اقامتگاههای بومگردی ضروری مینماید، همچنین توصیه میشود برنامهریزان و مسئولان گردشگری بر کاهش ضعفهای زمینهای تمرکز نمایند. در این خصوص راهکارهای زیر میتواند مثمر ثمر باشد: افزایش نظارت، بهبود اطلاعرسانی و آموزش مدیران اقامتگاههای بومگردی در خصوص مسائلی همچون ملاحظات زیستمحیطی، پیامدهای قصور در این زمینه و تأثیر آن در موفقیتهای بلندمدت اقامتگاه در جذب گردشگران.نتیجهگیری: یافتههای پژوهش گویای این واقعیت است که اقامتگاههای بومگردی به منظور بهرهگیری از مزایای سبز اقدام به سبزشویی نمیکنند، بلکه ضعفهای زمینهای موجب سهلانگاری ایشان در عمل به تعهدات زیستمحیطی خود میشود. از طرفی بازخورد بیشتر گردشگران موجب هشیاری دستگاههای ذیربط و فعالان محیطزیست و همچنین مدیران اقامتگاههای بومگردی میشود و این حساسیت منجر به اصلاح عملکرد و کاهش ضعفهای زمینهای و کاهش سبزشویی میشود. لذا با توجه به نتایج پژوهش برخی پیشنهادات کاربردی به مسئولین و برنامهریزان صنعت ارائه گردید. محورهای اصلی این پیشنهادات عبارتند از: افزایش آگاهی مدیران اقامتگاههای بومگردی، افزایش نظارت زیستمحیطی بر فعالیت این اقامتگاهها، تشویق و تذکر در خصوص پایداری زیستمحیطی اقامتگاههای بومگردی، و تمرکز بر تقویت بازخوردهای زیستمحیطی گردشگران (از طریق تشویق به اشتراکگذاری نظرات، امتیازدهی به عملکرد سبز اقامتگاه و تنظیم تقاضای مجدد بر اساس عملکرد زیستمحیطی).
مقاله پژوهشی
مدینه بیژنی؛ سعید صوفی زاده؛ امیرحسین شیرانی راد؛ حمید جباری
چکیده
سابقه و هدف: آب قابل دسترسی به منظور آبیاری کلزا در اواخر فصل رشد بـه دلیـل کاهش بارندگی و همچنین اسـتفاده از منـابع آبـی بـرای زراعتهای پرسود بهاره افـت شدیدی مییابد. لذا امکان مواجه شدن گیاه با تنش خشکی در مراحل پایانی رشد بسیار محتمل میباشد. بنابراین گزینش ژنوتیپهای مقاوم به خشکی برای موفقیت در تولید این محصول در مناطق خشک ...
بیشتر
سابقه و هدف: آب قابل دسترسی به منظور آبیاری کلزا در اواخر فصل رشد بـه دلیـل کاهش بارندگی و همچنین اسـتفاده از منـابع آبـی بـرای زراعتهای پرسود بهاره افـت شدیدی مییابد. لذا امکان مواجه شدن گیاه با تنش خشکی در مراحل پایانی رشد بسیار محتمل میباشد. بنابراین گزینش ژنوتیپهای مقاوم به خشکی برای موفقیت در تولید این محصول در مناطق خشک و نیمه خشک بسیار حائز اهمیت است.مواد و روش ها: آزمایشی مزرعهای به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در دو سال زراعی (98-1396) در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام شد. تیمارهای تنش خشکی شامل آبیاری معمول، قطع آبیاری از مرحله خورجیندهی تا پایان رشد و قطع آبیاری از مرحله گلدهی تا پایان رشد در کرتهای اصلی و ژنوتیپهای پاییزه کلزا شامل Talayeh، Okapi، SLM046، Ahmadi، Zarfam، Licord، Neptun، Natali، GK Gabriella و Opera در کرتهای فرعی در نظر گرفته شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که تنش خشکی به خصوص در قطع آبیاری از گلدهی در تمام ژنوتیپهای مورد بررسی باعث کاهش وزن هزار دانه، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، درصد روغن، عملکرد دانه، عملکرد روغن، طول دوره رشد و کارایی مصرف آب نسبت به آبیاری معمول شد. در شرایط آبیاری معمول بیشترین عملکرد دانه در ژنوتیپهای okapi، Neptun و Natali به ترتیب با 5558، 5698 و 5076 کیلوگرم در هکتار حاصل شد. در شرایط تنش خشکی ژنوتیپهای SLM046، Zarfam، Natali و Opera در قطع آبیاری از خورجیندهی با عملکرد دانه به ترتیب 3144، 2864، 3237 و 2951 کیلوگرم در هکتار و در قطع آبیاری از گلدهی به ترتیب با عملکرد دانه 2377، 2472، 2441 و 2539 کیلوگرم در هکتار بالاترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. شاخصهای میانگین بهرهوری (MP)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP) و تحمل تنش (STI) بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه در شرایط تنش و غیرتنش داشتند و برای گزینش ژنوتیپهای برتر مناسبتر بودند. بر همین اساس مقاومترین ژنوتیپها به تنش Okapi، SLM046، Zarfam، Neptun، Natali و Opera بودند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصله ژنوتیپهای Okapi، SLM046، Zarfam، Neptun، Natali و Opera در شرایط تنش آخر فصل به عنوان ژنوتیپهای برتر جهت کشت در شرایط آب و هوایی کرج توصیه میگردند.
مقاله پژوهشی
حسین رحمانی؛ سیدداریوش مقدس
چکیده
سابقه و هدف: گونههای غیربومی یکی از تهدیدهای مهم برای تنوع زیستی محسوب میشوند. برخی از گونههای ماهیان غیربومی اثرات سوء زیست محیطی داشته و بعنوان ماهیان مهاجم شناخته میشوند. رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر که ماًمن و زیستگاه طیف وسیعی از ماهیان بومی و تجاری هستند با معرفی عمدی یا سهوی ماهیان غیربومی مواجه هستند .مدلهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: گونههای غیربومی یکی از تهدیدهای مهم برای تنوع زیستی محسوب میشوند. برخی از گونههای ماهیان غیربومی اثرات سوء زیست محیطی داشته و بعنوان ماهیان مهاجم شناخته میشوند. رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر که ماًمن و زیستگاه طیف وسیعی از ماهیان بومی و تجاری هستند با معرفی عمدی یا سهوی ماهیان غیربومی مواجه هستند .مدلهای ارزیابی ریسک تهاجمی گونههای ماهیان غیربومی برای شناسایی گونههای غیربومی با توان بالای تهاجمی و بعنوان ابزاری برای کمک تصمیمگیران و سیاستگذاران استفاده میشود. هدف این تحقیق واسنجی و بررسی کارآمدی مدل (AS-ISK) Aquatic Species Invasiveness Screening kit در ارزیابی خطر ریسک گونههای ماهیان غیربومی رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر است.مواد و روشها: از مدلAS-ISK برای ارزیابی ریسک تهاجمی گونههای ماهیان غیربومی در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر استفاده شده است. 14 گونه از ماهیان غیربومی موجود در منطقه ارزیابی ریسک و یک گونه غیربومی در مراکز پرورش ماهی در این منطقه بعنوان گونه افق انتخاب شدند. دو ارزیاب مستقل این مدل را برای گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی ریسک اجرا کردند. با استفاده از روشهای آماری اعداد ریسک حاصل از ارزیابی ریسک توسط دو ارزیاب با هم مقایسه شدند. از روش آنالیز منحنی راک برای تعیین حد آستانه مدل و برای تطابق اقلیمی منطقه ارزیابی ریسک و زیستگاه ماهیان غیربومی از سیستم طبقه بندی اقلیمی Köppen-Geiger استفاده شده است.نتایج و بحث: ارزیابی ریسک گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی منجر به شناسایی 73 درصد گونهها بعنوان ماهیان با توان بالای تهاجمی شد. بیشترین عدد ریسک در مدل AS-ISK برای گونههایCarassius auratus و Carassius gibelio و کمترین برای Anguilla anguillaبدست آمد. تفاوت معنیداری از نظر آماری بین متوسط عدد ریسک دو ارزیاب وجود نداشت. سطح زیر نمودار منحنی راک برای مدل AS-ISK عدد یک بود که بیانگر کارآمدی مدل در ارزیابی ریسک گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی ریسک در سطح معنیداری از نظر آماری بوده است. حدآستانه برای مدل AS-ISK 5/9 و برای ارزیابی ریسک اصلی مدل (Basic Risk Assessment) 5/11 بدست آمد. بر اساس حدآستانه بدست آمده 11 گونه ماهی غیربومی بعنوان گونههای با توان بالای تهاجمی (مهاجم) و 4 گونه بعنوان غیرمهاجم در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر شناسایی شدند. فاکتور اطمینان برای ارزیابیهای گونهها از 73 تا 64 درصد متفاوت بود. تمام گونههای اولویتبندی مدیریتی شدند و در سه فهرست سیاه، خاکستری و سفید قرار گرفتند.نتیجهگیری: مدل AS-ISKبرای شناسایی گونههای ماهیان غیربومی که ممکن است در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر مهاجم شده یا شوند کارآمد بوده و می توان از این مدل برای اولویتبندی مدیریتی آنها بر اساس میزان ریسکشان و بعنوان ابزاری علمی در حمایت از مدیران حفاظت، تصمیمگیران و سیاستگذاران طرحهای توسعه آبزیپروری در منطقه ارزیابی ریسک استفاده نمود.
مقاله پژوهشی
مریم شریعتزاده؛ مسعود بیژنی؛ سعید مرید
چکیده
سابقه و هدف: پدیده تغییر اقلیم به هر گونه تغییر بلندمدت در شرایط آب و هوایی اطلاق میگردد. امروزه بحرانیترین تهدید زیستمحیطی علیه کره زمین، تغییرات اقلیمی است. از طرفی تغییرات اقلیمی که در دهههای اخیر بر شدت آن افزوده شده، مدیران آب، مصرفکنندگان آب و بـه طـور کلـی برنامـهریـزان و تصمیمسازان را با چالشهای جدی مواجه کرده ...
بیشتر
سابقه و هدف: پدیده تغییر اقلیم به هر گونه تغییر بلندمدت در شرایط آب و هوایی اطلاق میگردد. امروزه بحرانیترین تهدید زیستمحیطی علیه کره زمین، تغییرات اقلیمی است. از طرفی تغییرات اقلیمی که در دهههای اخیر بر شدت آن افزوده شده، مدیران آب، مصرفکنندگان آب و بـه طـور کلـی برنامـهریـزان و تصمیمسازان را با چالشهای جدی مواجه کرده و منطقی نیز وجود ندارد که فرض شود وضـعیت تغییـر اقلـیم و شـرایط هیدرولوژیکی به همان شکلی که پیش از این بوده در آینده هم ادامه خواهد داشت؛ بنابراین، در شرایطی کـه شـتاب تغییـرات اقلیمی و آثار محدود کننده آن بر منابع متداول فعلی آب کشور، چالشهای مهمی را فراروی ما قرار داده و اهتمـام جـدی بر مواجهه با تغییر اقلیم به عنوان یک راهبرد جدی مطرح است. ﺗﻐﻴﻴﺮات اﻗﻠﻴﻤﻲ روی ﺑﺨﺶ ﻛﺸﺎورزی نیز در ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻣﺨﺘﻠﻒ ﺟﻬﺎن از ﺟﻤﻠﻪ اﻳﺮان ﺗﺄﺛﻴﺮات ﻣﻨﻔـﻲ ﮔﺬاﺷـﺘﻪ و لذا ﻛﺸـﺎورزان ﺑـﺮای ﺣﻔـﻆ ﻣﻌﻴﺸـﺖ ﺧﻮﻳﺶ ﻧﻴﺎزﻣﻨﺪ سازگاری بیشتری با این تغییرات هستند. از این رو پژوهش حاضر با هدف درک رفتار سازگاری کشاورزان با تغییرات اقلیمی با استفاده از مدل رفتاری (انگیزش ـ محافظت) در شهرستان خوی از توابع استان آذربایجان غربی انجام شده است. مواد و روشها: ﭘﮋوﻫﺶ کمّی ﺣﺎﺿﺮ، از ﻧﻮع ﭘﮋوﻫﺶﻫﺎی ﮐـﺎرﺑﺮدی اﺳﺖﮐﻪ ﺑﻪ روش ﺗﻮﺻﯿﻔﯽ ـ همبستگی در شهرستان خوی اﻧﺠﺎم ﺷـﺪه اﺳـت. جامعه آماری 25811 خانوار بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 380 خانوار با روش ﻧﻤﻮﻧﻪﮔﯿﺮی ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﻃﺒﻘـﻪای ﺑﺎ اﻧﺘﺴﺎب ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ انتخاب شدند. ابزار پژوهش، پرسشنامهای بود که روایی ظاهری و محتوایی آن توسط پانلی از متخصصان ترویج و آموزش کشاورزی به تأیید رسید و پایایی دسته گویههای آن با استفاده از ضریب آلفای کرنباخ (90/0 ≤ α ≤ 72/0) محقق گردید به منظور تجزیه و تحلیل دادهها؛ از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد.نتایج و بحث: یافتههای پژوهش نشان داد میزان سازگاری خانوارهای کشاورز نسبت به تغییرات اقلیم یکسان نبوده و در پایان نسبت به ارائه الگوی سازگاری خانوارهای کشاورز نسبت به تغییر اقلیم و ارائه پیشنهادهای بهبود دهنده در زمینه کاهش اثرات و مدیریت آن اقدام شده است. بر اساس یافتههای پژوهش مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رفتار سازگاری عبارتند از حفظ ساختار کشاورزی، حفظ استاندارهای زندگی، حفظ انسجام اجتماعی، بکارگیری راهبردهای مختلف برای سازگاری، یادگیری راهحلهای جدید برای مقابله با بحران و حفظ قدرت تصمیمگیری که بیشترین رابطه را با رفتارسازگاری داشتند. این در حالی است که حفظ روحیه کمترین رابطه را با رفتار سازگاری نشان میدهد. در مجموع، متغیرهای مستقل مورد مطالعه قادر هستند 87 درصد از تغییرات رفتار سازگاری را پیش-بینی نمایند.نتیجهگیری: نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر حاکی از آن بود که با بکار گیری راهبردهای مختلف برای سازگاری، یادگیری راه-حلهای جدید برای مقابله با بحران و بکارگیری خلاقیت برای مقابله با بحران، توان سازگاری با تغییرات اقلیم از نظر اقتصادی را در خود افزایش میدهند. همچنین ارزیابی رفتار کشاورزان در خصوص تغییرات آب و هوایی نشان داد که بیشتر کشاورزان با آگاهی از تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر، به این توانایی رسیدهاند که با حفظ عملکرد و ساختار کشاورزی، استانداردهای زندگی خود را حفظ و ارتقا دهند؛ لذا، میتوان با ارائه راهکارها و فنون نوین به کشاورزان منطقه و همچنین در دسترس قرار دادن اطلاعات به روز اقلیمی گام مؤثری در سازگاری پایدار در منطقه با تغییرات اقلیمی برداشت.
مقاله پژوهشی
محدثه امیری؛ محمد شفیعی زاده؛ مصطفی ترکش؛ سید مصطفی مسلمی
چکیده
سابقه و هدف: گیاهان مهاجم، در حال حاضر مورد توجه اکولوژیست ها، حافظان محیط زیست و مدیران منابع طبیعی هستند و به دلیل گسترش سریع شان تنوع زیستی را کاهش می دهند. این گونهها تغییراتی را در فرآیندهای بوم شناختی، ساختار و کارکرد جامعه در اکوسیستم های طبیعی ایجاد می کنند. بارزترین تغییر در مناطق مورد هجوم، کاهش تنوع زیستی و ایجاد اجتماع ...
بیشتر
سابقه و هدف: گیاهان مهاجم، در حال حاضر مورد توجه اکولوژیست ها، حافظان محیط زیست و مدیران منابع طبیعی هستند و به دلیل گسترش سریع شان تنوع زیستی را کاهش می دهند. این گونهها تغییراتی را در فرآیندهای بوم شناختی، ساختار و کارکرد جامعه در اکوسیستم های طبیعی ایجاد می کنند. بارزترین تغییر در مناطق مورد هجوم، کاهش تنوع زیستی و ایجاد اجتماع خالصی از گیاهان مهاجم می باشد. یکی از گونه های مهاجم در کشور کهور پاکستانی (Prosopis juliflora) می باشد که به دلیل مقاومت به شرایط نامساعد محیطی، در حوزه بیابانزدایی، کنترل بیولوژیک و تثبیت تپه های ماسه ای روان در مناطق جنوبی کشور حائز اهمیت است. مواد و روش ها: در مطالعه حاضر، کارایی پنج مدل متمایز کننده گروهی (GLM، GBM، ANN، SRE، RF) و یک مدل پروفیل (MAXENT) و اجماع آنها با رویکرد میانگین وزنی در مدلسازی پراکنش مکانی این گونه در منطقه مکران و تعیین مهم ترین عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش هجوم مورد بررسی قرار گرفت. با ثبت 63 نقطه رخداد و 100 نقطه غیاب طی برداشت میدانی، استفاده از متغیرهای اقلیمی، فیزیوگرافی و انسانی به عنوان متغیرهای محیطی، و ارزیابی کارایی مدل ها با معیارهای سطح زیر منحنی، TSS، شاخص های حساسیت و ویژه انگاری پتانسیل هجوم گونه مشخص گردید. نتایج و بحث: از میان الگوریتم های مجزا، با توجه به معیارهای ارزیابی مستقل از آستانه و وابسته به آستانه، دو تکنیک مبتنی بر یادگیری ماشینی شامل RF و GBM گستره مورد هجوم این گونه را با صحت و توانایی تشخیص بالاتری پیش بینی کردند. همچنین معیارهای صحت سنجی در پیش بینی اجماعی نسبت به تمام الگوریتم های مجزای مدلسازی میانگین بیشتری را به خود اختصاص دادند. طبق مدل اجماعی، گستره هجوم کهور پاکستانی تقریباً 15 درصد از کل منطقه مورد مطالعه را به خود اختصاص داده است. پس از تعمیم مدل ها به فضای جغرافیایی مشخص شد که مناطق مورد هجوم گونه به صورت نواری یکدست در سواحل دریای عمان و خلیج فارس گسترش یافته اند. ارزیابی اهمیت متغیرها حاکی از این بود که متغیر ارتفاع از سطح دریا با توجیه نمودن تقریباً نیمی از تغییرات در مدل اجماعی به عنوان مهمترین متغیر مستقل، بیشترین تأثیر را در پراکنش گونه دارد. متغیر فاصله از جاده در درجه بعدی اهمیت قرار دارد، اما جهت شیب کم اهمیت ترین متغیر محیطی مؤثر بر پراکنش هجوم عنوان شد. بر اساس منحنی های عکس العمل گونه، اوج احتمال حضور گونه در ارتفاع 50 متری از سطح دریا و فاصله کمتر از 50 متری جاده مشاهده می شود. همچنین در صورتیکه درجه حرارت در گرم ترین ماه و سردترین فصل سال به ترتیب بیش از 34 و 14 درجه سانتیگراد، و ضریب تغییرات بارندگی نیز بین 150-100 باشد، گونه حداکثر احتمال حضور را دارد. نتیجه گیری: مشخص شد که الگوریتم های تلفیق شده در چارچوب مدلسازی اجماعی، صحت بالاتری را نشان دادند و نقشه های حاصل از پراکنش بالقوه هجوم گونه این امکان را فراهم می آورند تا با ارائه راهکارهای مدیریتی و طرح ریزی های حفاظتی در جهت حفاظت از گونه های بومی، گستره پراکنش گونه های مهاجم را محدود و مدیریت کرد. در واقع، از نتایج این مطالعه می توان به عنوان مبنایی برای پایش های بعدی جهت ممانعت از گسترش بیشتر گونه های مهاجم و ایجاد تعادلی بین برنامه های حفاظت از پوشش گیاهی بومی منطقه و اقدامات مدیریتی بیابانزدایی استفاده نمود.
مقاله پژوهشی
مسلم رستم پور؛ محمد ساغری
چکیده
سابقه و هدف: هر یک از شیوههای مختلف بهرهبرداری و مدیریتی در مراتع، آثار متفاوتی بر کارکرد اکوسیستمهای مرتعی دارند. شیوههای نادرست و نامناسب بهرهبرداری از مراتع به ویژه در چند دهه اخیر موجب بروز لطمات شدیدی به عرصههای منابع طبیعی کشور شده است. در خصوص اثرات چرای دام بر رویشگاههای شنزار مناطق بیابانی، تحقیقات معدودی وجود ...
بیشتر
سابقه و هدف: هر یک از شیوههای مختلف بهرهبرداری و مدیریتی در مراتع، آثار متفاوتی بر کارکرد اکوسیستمهای مرتعی دارند. شیوههای نادرست و نامناسب بهرهبرداری از مراتع به ویژه در چند دهه اخیر موجب بروز لطمات شدیدی به عرصههای منابع طبیعی کشور شده است. در خصوص اثرات چرای دام بر رویشگاههای شنزار مناطق بیابانی، تحقیقات معدودی وجود دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر شیوه های مختلف بهره برداری بر خصوصیات بومشناختی شامل درصد پوشش گیاهی، تراکم گیاهی، غنا، تنوع، یکنواختی و غالبیت گونهای، و تشابه گونهای در مراتع مورد تحقیق است.مواد و روشها: این تحقیق در چهار مرتع حریم روستا، اسکان موقت عشایری، اسکان دائمی عشایری و قرق در شهرستان زیرکوه انجام شد. در هر مرتع، لیست گونههای گیاهی، تراکم و درصد پوشش گیاهی هر گونه به تفکیک تعیین شد. همچنین جهت تعیین وضعیت مرتع، از روش چهار فاکتوره تعدیل شده استفاده شد. علاوه بر شاخصهای عددی، رتبه بندی تنوع گونهای با استفاده از منحنی رتبه-تنوع رنی بررسی شد. به منظور بررسی تشابه گونهای بین چهار مرتع مورد مطالعه از شاخص تشابه جاکارد استفاده شد و جهت نمایش بهتر تشابه گونهای، از تحلیل خوشهای سلسله مراتبی (فاصله اقلیدوسی و اتصال گروهی Ward) استفاده شد. در نهایت رابطه بین پوشش گیاهی و تعداد گونه با شاخصهای تنوع زیستی توسط ضریب همبستگی پیرسون مورد آزمون قرار گرفت.نتایج و بحث: براساس روش چهار فاکتوره، وضعیت مرتع دو مرتع حریم روستا و اسکان موقتی، متوسط و مرتع اسکان دائمی، فقیر و مرتع قرق، خوب ارزیابی شده است. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که اثر شیوههای بهرهبرداری بر درصد پوشش گیاهی (در سطح 05/0) و تعداد گونه، غنای گونهای کل و متوسط (در سطح 01/0) معنیدار شده است. مرتع قرق دارای بیشترین درصد پوشش و تراکم گیاهی (73/54 درصد و 80 پایه) و مرتع اسکان دائمی کمترین درصد پوشش و تراکم گیاهی (15 درصد و 5 پایه) را دارد. بیشترین غنای گونهای متعلق به مرتع قرق است و بین سایر مراتع اختلافی وجود ندارد. مرتع اسکان موقت نسبت به سایر مراتع از بیشترین سهم گیاهان مرتعی و کمترین سهم گیاهان زیادشونده برخوردار است. بیشترین درصد گیاهان زیادشونده در مرتع اسکان دائمی مشاهده شد. از لحاظ تنوع گونهای، مرتع قرق از بیشترین شاخص تنوع شانون-وینر (03/2) و شاخص تنوع سیمسپون (80/0) نسبت به سایر مراتع برخوردار است. نتایج ضرایب همبستگی پوشش گیاهی و تعداد گونه با شاخصهای تنوع گونهای در منطقه مورد مطالعه نشان میدهد که عموماً شاخصهای تنوع با پوشش گیاهی و تعداد گونه همبستگی مثبت معنیدار و شاخصهای یکنواختی و غالبیت گونهای با پوشش گیاهی و تعداد گونه همبستگی منفی معنیداری دارند. نتایج شاخص تشابه جاکارد نشان میدهد که بیشترین میزان شباهت گونهای بین دو مرتع حریم روستا و اسکان دائمی (62%) مشاهده میشود.نتیجهگیری: نتایج نشان داد چرای مفرط پوشش گیاهی در اطراف آغلهای محل اسکان عشایر به وضوح قابل مشاهده است و بر روی درصد پوشش گیاهان، حتی گیاهان سمی و زیادشونده نیز تاثیر گذاشته و تنوع گونهای را کاهش داده است. همچنین استراحت مرتع در مرتع قرق و تاخیر در چرای دام در مرتع اسکان موقت به بهبود پوشش گیاهی و تنوع زیستی کمک نموده است. از لحاظ درصد پوشش گیاهی، تراکم و ترکیب گیاهی، مرتع اسکان موقت پس از مرتع قرق قرار دارد. بیشترین سهم گیاهان علوفهای در ترکیب گیاهی مرتع اسکان موقت مشاهده شد. اگر این فرضیه را بپذیریم که قرق مرتع باعث توالی جوامع گیاهی به سمت مرحله کلیماکس میشود و در مدیریت مرتع همواره مرحله تحت کلیماکس بهتر از مرحله کلیماکس است، در این صورت، اسکان موقت عشایر به لحاظ مدیریت دام و مرتع، سودمندتر از قرق مرتع خواهد بود.
مقاله پژوهشی
رامین عالی وند؛ امید نوری؛ هادی ویسی؛ رضا دیهیم فرد
چکیده
سابقه و هدف: راهاندازی و توسعه باغهای اجتماعی در شهر با ایجاد یک فضای سالم و صمیمی باعث شادابی و طراوت مردم شده و با افزایش مشارکت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میتواند در حل مشکلات مردم در منطقه، شهر و حتی کشور راهگشا باشد. با ایجاد باغ اجتماعی علاوه بر تداوم حفظ و نگهداری باغها، میتوان از خدمات و کارکردهای این باغها نیز بهرهمند ...
بیشتر
سابقه و هدف: راهاندازی و توسعه باغهای اجتماعی در شهر با ایجاد یک فضای سالم و صمیمی باعث شادابی و طراوت مردم شده و با افزایش مشارکت اجتماعی، فرهنگی و سیاسی میتواند در حل مشکلات مردم در منطقه، شهر و حتی کشور راهگشا باشد. با ایجاد باغ اجتماعی علاوه بر تداوم حفظ و نگهداری باغها، میتوان از خدمات و کارکردهای این باغها نیز بهرهمند شد. در این پژوهش با استفاده از تحلیل شبکه و رتبهبندی شاخص ها و روابط آنها در فرآیند تصمیم سازی است.مواد وروشها: این پژوهش که در شهرستان کرج انجام شد، بر اساس معیارهای مختلف و لحاظ دیدگاه خبرگان چارچوبی را برای توسعه باغهای اجتماعی چندکارکردی و چندخدمتی ارائه شود. برای رسیدن به این هدف از مدل ارایه شده برای خدمات و کارکردهای باغ اجتماعی که دارای هشت بُعد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اکولوژیکی، محیط زیستی، آموزشی و سلامت است، و با 125 مولفه مشخص شده، استفاده شد. در این پژوهش گردآوری دادهها با استفاده از پرسشنامهای بر مبنای تکنیک تصمیمگیری ANP و مقایسههای زوجی توسط متخصصان با حداقل 15 سال تجربه که با روش گلوله برفی انتخاب شدند، انجام شد. پس از محاسبه میانگین هندسی قضاوتهای صورت گرفته اطلاعات وارد نرمافزار شدند. پردازش و تحلیل نتایج این تحقیق با استفاده از نرمافزارهای Excel و Super decision انجام شد.نتایج و بحث: پس از سنجش میزان وزن شاخصهای بکار برده شده، اولویت بندی نهایی برای کارکردها و خدمات پیشنهادی توسط نرم افزارsuper decisions صورت گرفت. در بین شاخصهای مورد بررسی شاخص پایداری (2 C) با وزن 389/0 مهمترین شاخص انتخاب خدمات و کارکردهای باغ اجتماعی و پس از این شاخص، شاخص قابلیت پذیرش(3C) با وزن 228/0 و شاخص اثربخشی(1C) با وزن 205/0 در رتبههای بعدی قرار گرفتند.براساس محاسبه با شاخصهای وزن دار شده، در بین کارکردهای ابعاد باغ اجتماعی بعد اقتصادی "استفاده از زمین-های رها شده"، بعد اجتماعی " فضای تفریحی"، بعد سیاسی "گردشگری"، بعد فرهنگی"توسعه فرهنگ وقف باغ"، بعد محیط زیستی "کاهش الودگی"، بعد اکولوژیکی "تنوع زیستی"، بعد سلامتی "وزن بدن سالم"، بعد آموزشی "محیطی برای ترویج کشاورزی" بالاترین اولویت را کسب نمودند. نتیجه گیری: نتایج این تحقیق میتواند در روشنسازی جایگاه باغ اجتماعی توسط مردم و مسئولان بسیار مفید و باعث توجیحپذیری سرمایهگذاری در راستای بهرهمندی از خدمات و کارکردهای باغ اجتماعی داشته باشد. به دلیل اهمیت باغ اجتماعی میبایست هنگام طراحی شهر باید برنامهای برای تأمین زیرساخت سبز شهری، مبتنی بر دانش خدمات و کارکردهای این باغها مطابق با ترجیحات اجتماعی ضروری در نظر گرفته شود.
مقاله پژوهشی
زهره طالبی؛ سید علی ایوب زاده؛ حسین مصطفوی؛ محمد مهدی حسین زاده؛ حسین شفیع زاده
چکیده
سابقه و هدف: تغییر بخشی جدایی ناپذیر از تمام سیستمهای رودخانهای است. اکثر رودخانهها در حال حاضر در شرایطی کاملاً متفاوت با رودخانههایی که قبلا وجود داشتند، کار میکنند. مداخلات انسانی به طور غیرمستقیم فرآیندهای ژئومورفیکی مانند انتقال رسوب، فرسایش و رسوبگذاری در امتداد رودخانهها را تغییر میدهد و توزیع مکانی و سرعت این ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییر بخشی جدایی ناپذیر از تمام سیستمهای رودخانهای است. اکثر رودخانهها در حال حاضر در شرایطی کاملاً متفاوت با رودخانههایی که قبلا وجود داشتند، کار میکنند. مداخلات انسانی به طور غیرمستقیم فرآیندهای ژئومورفیکی مانند انتقال رسوب، فرسایش و رسوبگذاری در امتداد رودخانهها را تغییر میدهد و توزیع مکانی و سرعت این فرآیندها، تغییرات عمیقی را در مورفولوژی رودخانه ایجاد میکند. لذا ارزیابی کیفیت مورفولوژیکی بهویژه برای رودخانههای ایران که با سطح بسیار بالایی از فشار انسانی مشخص میشوند، حائز اهمیت است. به همین جهت، در این پژوهش ارزیابی مورفولوژیکی از بالادست تا میانه رودخانه تالار (شمال ایران - مازندران) با استفاده از شاخص کیفیت مورفولوژیکی (MQI) و با هدف تعیین تغییرات کیفیت مورفولوژیک آن موردنظر بوده است.مواد و روشها: رودخانه تالار براساس رویکرد سلسلهمراتبی و با توجه به وضعیت فیزیوگرافی به دو واحد چشمانداز، سه بخش و 23 بازه تقسیمبندی گردید. ارزیابی رودخانهی تالار پس از ترسیم و تحلیل واحدهای مکانی با استفاده از شاخص کیفیت مورفولوژیک MQI انجام شده است. نتایج و بحث: نتایج بدست آمده از 28 پارامتر MQI در 23 بازه، نشان میدهد؛ حدود 15% بازهها دارای وضعیت "خوب"، تقریبا 35% بازهها دارای وضعیت "متوسط" و بیش از 50% دارای وضعیت "ضعیف" و "خیلی ضعیف" هستند که به معنای آسیب قابل ملاحظه به کریدور رودخانه در بازه مورد بررسی و ضرورت توجه به راهکارهای اصلاحی و احیاء رودخانه و سواحل آن است. در طول رودخانه تالار، بازههایی که در محدوده شهری قرار دارند بعلت حجم زیاد کشاورزی، توسعه شهری و عبور جاده دارای کلاس کیفیت مورفولوژیک ضعیف و خیلی ضعیف هستند و بازههایی که در محدوده جنگلی، بکر و دستنخورده قرار دارند دارای کیفیت مورفولوژیک خوب ارزیابی گردیدهاند. همچنین نتایج ارزیابی حاکی از آن است که میانگین کلاس کیفی بازههای مورد بررسی در شرایط «متوسط» قرار دارند. نتیجهگیری: با توجه به اینکه توسعه شهری و کشاورزی و برداشت رسوب در حدبستر و حریم رودخانه صورت میگیرد و پوشش گیاهی و کریدور رودخانه در اکثر بازهها از بین رفته است اقداماتی از جمله رعایت حد بستر و حریم رودخانه و همچنین کاشت گیاهانی در حاشیه رودخانه و برداشت رسوب براساس آورد سالانه به بازگردانی رودخانه در بسیاری از بازهها کمک خواهد نمود. بعلاوه نتایج این ارزیابی نشان داده است که روش شاخص کیفیت مورفولوژیک MQI میتواند بعنوان ابزاری مناسب و موثر در تشخیص چالشهای هیدرومورفولوژیکی باشد. همچنین شاخص کیفیت مورفولوژیک شرایط ارزیابی وضعیت مورفولوژیکی را فراهم میکند ولی به تنهایی برای طبقهبندی وضعیت کلی هیدرومورفولوژیکی کافی نیست و باید از طریق استفاده از یک روش خاص برای ارزیابی تغییرات رژیم هیدرولوژیکی یکپارچه شود.
مقاله پژوهشی
تکتم شهریاری؛ عبدالرضا کرباسی؛ مریم شیرازی نژاد
چکیده
سابقه و هدف: فاضلاب صنعت آبکاری حاوی انواع گوناگونی از فلزات سنگین در غلظت های بالا می باشد. یکی از این فلزات سمی، نیکل می باشد که تخلیه آن به محیط آبی و خاکی از معضلات محیط زیستی محسوب می شود. از این رو حذف این فلز از فاضلاب ها برای حفظ محیط زیست و سلامت انسان امری ضروری و مهم است. در سال های اخیر ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻓﻨﺎﻭﺭﻱ ﻧﺎﻧﻮ ﺩﺭ ﺣﺬﻑ ...
بیشتر
سابقه و هدف: فاضلاب صنعت آبکاری حاوی انواع گوناگونی از فلزات سنگین در غلظت های بالا می باشد. یکی از این فلزات سمی، نیکل می باشد که تخلیه آن به محیط آبی و خاکی از معضلات محیط زیستی محسوب می شود. از این رو حذف این فلز از فاضلاب ها برای حفظ محیط زیست و سلامت انسان امری ضروری و مهم است. در سال های اخیر ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﻓﻨﺎﻭﺭﻱ ﻧﺎﻧﻮ ﺩﺭ ﺣﺬﻑ ﺁﻻﻳﻨﺪﻩ ﻫﺎﻱ ﺯﻳﺴﺖ ﻣﺤﻴﻄﻲ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺭﻭﺷﻬﺎﻳﻲ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺯﻳﺎﺩﻱ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻛـﺮﺩﻩ ﺍﺳﺖ. در تحقیق حاضر، از نانوگرافیت به عنوان جاذب موثر جهت حذف یون نیکل استفاده شد. مواد و روش ها: به جهت بررسی فرآیند جذب، نانوگرافیت با درصد خلوص %9/99 و سطح ویژه m2/g24-18 و مورفولوژی صفحه ای از شرکت پیشگامان نانو مواد ایرانیان تهیه و به عنوان جاذب استفاده گردید. همچنین فاضلاب به کار رفته در آزمایش ها از یکی از کارگاه های آبکاری شهر تهران تهیه شد که حاوی mg/L765 نیکل و pH حدود 1 بود. پارامترهای pH، زمان و مقدار جاذب مورد ارزیابی قرار گرفتند. در هر آزمایش یکی از پارامترها متغیر و دو پارامتر دیگر ثابت در نظر گرفته شد. قبل و پس از هر آزمایش مقدار نیکل تعیین گردید. نتایج و بحث: در این مطالعه پارامترهای pH، زمان جذب و مقدار جاذب از عوامل موثر بر فرآیند جذب نیکل بوده که مورد بررسی واقع شدند. ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر تحلیل ﻣﻜﺎﻧﻴﺰم ﺟﺬب، ﻧﺘﺎﻳﺞ ﺣﺎﺻﻞ ﺑﺎ اﻳﺰوﺗﺮم ﻫﺎی ﻻﻧﮕﻤﻮﻳﺮ و ﻓﺮوﻧﺪﻟﻴﭻ ﺑﺮازش شدند. همچنین برای بررسی سینتیک جذب، مدل های شبه درجه اول و شبه درجه دوم مورد مطالعه قرار گرفتند. بر طبق نتایج، با افزایش pH از 5 تا ۷ میزان جذب نیکل توسط نانو گرافیت افزایش چشمگیری داشت. لذا pH برابر ۷ به عنوان pH بهینه برای حذف نیکل تعیین گردید. بررسی ها همچنین نشان داد، افزایش زمان تا ۸۰ دقیقه اول تاثیر نسبتا خوبی در میزان جذب نیکل توسط نانو ذره مذکور داشت و بعد از آن تقریبا عمل جذب به تعادل رسید. در نهایت مشاهده شد که در یک زمان ثابت، افزایش مقدار جاذب منجر به افزایش جذب شد و برای دستیابی به حداکثر جذب نیکل، مقدار 2 گرم برای جاذب انتخاب شد. بر اساس نتایج به دست آمده، نیکل اولیه به میزان %52/97 توسط نانو گرافیت جذب گردید. نتایج همچنین نشان داد که داده ها از ایزوترم فروندلیچ پیروی بیشتری داشتند. پس از تعیین میزان جذب نیکل در زمان های مختلف، داده های حاصل توسط مدل سینتیکی بررسی شدند. مطالعات سینتیکی همچنین نشان داد که داده های جذب تابع مدل شبه کاذب درجه دوم بودند.نتیجه گیری: بررسی نتایج نشان داد که pH نقش مهمی در فرآیند جذب دارد و با افزایش زمان تا رسیدن به زمان تعادل میزان جذب افزایش می یابد. یکی از عوامل موثر مقدار جاذب است که تاثیر مستقیم بر جذب دارد. تبعیت از ایزوترم فروندلیچ در این تحقیق بیانگر این است که مکان های جذب در جاذب دارای انرژی متفاوتی می باشند. همچنین مدل شبه کاذب درجه دوم در سینتیک جذب بر فرآیند جذب شیمیایی علاوه بر جذب فیزیکی اشاره دارد.