مقاله پژوهشی
ندا میری کرم؛ امیر سالمی؛ مریم وثوق
چکیده
سابقه و هدف: داروها، محصولات مراقبت شخصی و هورمونهای استروییدی از آلایندههای نوظهوری محسوب میشوند که منشا اصلی تولید آنها جوامع انسانی است. تصفیهخانههای فاضلاب شهری، نقش بسیار موثری در کاهش و حذف این دسته از آلایندهها دارند، با این حال، حذف کامل این ترکیبات معمولاً ممکن نمیشود و مقداری از این آلایندهها از طریق جریان ...
بیشتر
سابقه و هدف: داروها، محصولات مراقبت شخصی و هورمونهای استروییدی از آلایندههای نوظهوری محسوب میشوند که منشا اصلی تولید آنها جوامع انسانی است. تصفیهخانههای فاضلاب شهری، نقش بسیار موثری در کاهش و حذف این دسته از آلایندهها دارند، با این حال، حذف کامل این ترکیبات معمولاً ممکن نمیشود و مقداری از این آلایندهها از طریق جریان فاضلاب تصفیه شده (و همچنین لجن باقی مانده) وارد محیط میشود. با توجه به کاربرد فاضلاب تصفیه شده در آبیاری مزارع و باغات، احتمال انتقال آلایندهها به خاک، محصولات زراعی و آبهای زیرزمینی وجود دارد. از آنجایی که تاثیر منفی حضور این آلایندهها در غلظتهای بسیار کم نیز قابل مشاهده است، شناسایی و تعیین مقدار آنها ضروری است. مواد و روشها: در این پژوهش، کانال انتقال تصفیهخانه جنوب تهران (فاضلاب خام، فاضلاب تصفیه شده)، خاک مزارع و محصولات زراعی از جنبه حضور و مقدار آلایندههای آلی نوظهور، از دسته داروها و هورمونهای استروییدی مورد بررسی قرار گرفته است. چهار نوبت نمونهبرداری از فاضلاب تصفیه شده در نقاط مختلف انجام شد. آنالیز کیفی به منظور شناسایی و انتخاب آلایندههای هدف به انجام رسید. سپس، مهمترین معیارهای تضمین و کنترل کیفیت در بخش میدانی و آزمایشگاهی مورد مطالعه عملی قرار گفتند تا دادههای ایجاد شده از بالاترین سطح کیفیت ممکن برخوردار باشند.. هر نمونه برای هر دسته آلاینده به صورت جداگانه آماده سازی و استخراج (استخراج فاز جامد و استخراج با حلال تحت التراسونیک) شده و در نهایت با دستگاه کروماتوگرافی مایع-طیفسنج جرمی آنالیز شدند. نتایج و بحث: نمونهبرداری از محیطهای فاضلاب خام، فاضلاب تصفیه شده، خاک و محصول زراعی آبیاری شده با فاضلاب تصفیه شده و آنالیز این نمونهها به انجام رسید. دو داروی استامینوفن و سولفامتوکسازول و چهار هورمون استروییدی اکویلین، استرون، استریول و اتینیل استرادیول، به عنوان آلاینده هدف و مهمترین و مستمرترین آنها انتخاب شدند. هر شش آنالیت در نمونه فاضلاب خام و در یک نمونه فاضلاب تصفیه شده شناسایی شدند. در نمونه دیگر فاضلاب تصفیه شده سه هورمون اکویلین، استرون و اتییل استرادیول یافت نشد. در نمونه خاک فقط هورمون استرون و در نمونه گیاهی (گندم) همه آنالیت ها به جز اتنیل استرادیول دیده شدند. نتیجهگیری: تمام آلایندهها در فاضلاب خام و تصفیه شده (خروجی تصفیه خانه) مشاهده شدند و نقش بسیار مثبت تصفیهخانه در کاهش غلظت ملاحظه شد. از سوی دیگر تغییرات غلظت آلایندهها در طول مسیر کانال مشخص شد. همچنین، این نتیجه به دست آمد که آلایندههای هدف برخلاف تمایل به جذب توسط گیاهان، توسط ذرات خاک جذب سطحی نمیشوند. بنابراین، ورود آب آلوده به خاک زراعی، آلودگی محصولات و نفوذ به آب زیرزمینی را در پی خواهد داشت. حضور و مقدار آلایندههای مورد بررسی در کانال انتقال فاضلاب تصفیه شده، به شدت وابسته به زمان و مکان است. در واقع، اختلاط و ترقیق و ورود منابع جدید آلودگی در مسیر کانال، سبب تغییرات معنیدار در غلظت و نوع آلایندههای مشاهده شده در نمونهها میشود.
مقاله پژوهشی
رومینا سیاح نیا؛ مریم صابریان ثانی
چکیده
سابقه و هدف : زیرساخت های عملکردی به عنوان یک سیستم یکپارچه برای حمایت از توسعه پایدار عمل می کنند. بنابراین بکاربستن روش های مناسب برای ارزیابی ظرفیت های برد زیرساخت های عملکردی و همچنین تعادل بین آنها ارزشمند است. مواد و روش ها : در این تحقیق برای ارزیابی تعادل بین ظرفیت برد زیرساخت های عملکردی مختلف در ...
بیشتر
سابقه و هدف : زیرساخت های عملکردی به عنوان یک سیستم یکپارچه برای حمایت از توسعه پایدار عمل می کنند. بنابراین بکاربستن روش های مناسب برای ارزیابی ظرفیت های برد زیرساخت های عملکردی و همچنین تعادل بین آنها ارزشمند است. مواد و روش ها : در این تحقیق برای ارزیابی تعادل بین ظرفیت برد زیرساخت های عملکردی مختلف در استان های ایران از مدل FUICC Catastrophe Model (FCM) استفاده شده است. این مدل، روشهای تجزیه و تحلیل میانگین واریانس (MVA) و روش مسیر بحرانی (CPM) را به کار می گیرد، همچنین در جهت انعکاس سطح پشتیبانی زیرساخت های عملکردی محیط زیستی مدل Load-Carrier(بار -حامل) مورد استفاده قرار گرفته است. سنجه های مورد مطالعه با مرور منابع علمی معتبر در زمینه زیرساختهای عملکردی از سال های 2015 تا 2020 و داده های مورد استفاده از آخرین آمار موجود از داده های تجربی جمع آوری شده از استان ایران استخراج شده است. نتایج و بحث: نتایج این بررسی نشان داد که استان گیلان در زیر ساختهای فضای سبز و استان تهران در زیر ساخت های عملکردی مرسوم و محیط زیستی بالاترین ظرفیت برد را دارد و همچنین استان تهران از نظر تعادل بین زیرساختها رتبه اول کشور را به خود اختصاص می دهد و در رابطه با آنالیز بار – حامل انعکاس سطح پشتیبانی زیرساخت های عملکردی محیط زیستی نشان می دهد که استانهایی از جمله تهران برخلاف ارزیابی خوبی که در سنجش ظرفیت برد نشان دادند، با توجه به حجم بار موجود، سطح پشتیبانی خوبی ارائه نمیدهند و برعکس استان هایی از جمله قم که ظرفیت برد ضعیفی در این زمینه نشان دادند در مورد برخی فاکتورها در آنالیز بار – حامل انعکاس سطح پشتیبانی زیرساخت های عملکردی محیط زیستی خوبی را ثبت کردند. نتیجه گیری: در ظرفیت برد زیرساخت های عملکردی بین استان ها تفاوت وجود دارد و درمنطقه هایی با فاکتورهای ویژه ازجمله سنجه سیاسی، صنعتی، توریستی و... بالاترازسایر استانها است و درجه تعادل بین ظرفیت برد زیرساختهای عملکردی به طور کلی در استانهای ایران ضعیف و همچنین انعکاس سطح پشتیبانی زیرساختهای عملکردی محیط زیستی دارای نوسانهای منفی است. به طور کلی در ارزیابی ظرفیت برد زیر ساختهای عملکردی کشور، نیاز به اقدام های مدیریتی احساس می شود.
مقاله پژوهشی
سعید احدی؛ اندیشه علی مرادی؛ حمید سرخیل؛ مهیار کلهر محمدی؛ مهدی فتحی
چکیده
فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن، به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار می رود. به طوریکه مشخص نمودن میزان آلودگی فلزات سنگین و مواد آلی موجود در گل حفاری و کنده های حفاری به صورت ...
بیشتر
فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن، به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار می رود. به طوریکه مشخص نمودن میزان آلودگی فلزات سنگین و مواد آلی موجود در گل حفاری و کنده های حفاری به صورت غیر مستقیم می تواند حائظ اهمیت باشد. در این تحقیق سعی شده است که میزان آلودگی کنده های حفاری، با وجود پارامترهای سازندی 10 چاه های نفتی حفاری شده در اعماق مختلف (66 دسته داده)، به کمک رگرسیون یادگیری حدی شبکه عصبی مصنوعی تخمین زده شود. تعداد 60 دسته داده از داده های تهیه شده به منظور تخمین میزان تغییر در غلظت فلزات سنگین، هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای در فرآیند یادگیری و آزمون دخالت داده شده اند و 6 دسته داده دیگر مربوط به یک چاه که به طور تصادفی انتخاب شده و در فرآیند اعتبارسنجی شبکه عصبی مصنوعی استفاده شده اند. الگوریتم رگرسیون یادگیری حدی برای 10 عنصر سنگین و 10ترکیب آروماتیک آلوده کننده ی کنده و گل حفاری بر روی دو سری داده ی مختلف در یک منطقه ی حفاری در یکی از میادین نفتی جنوب ایران مورد ارزیابی قرار گرفت به طوریکه تخمین میزان آلودگی کنده های حفاری مناسب بوده و در پروسه های بعدی صیانت از محیط زیست از قبیل فرآیند تثبیت آلودگی ها و بازیافت گل حفاری نقش کارآمدی خوهد داشت.
مقاله پژوهشی
اختر ویسی؛ هادی ویسی؛ کورس خوشبخت؛ رضا میرزایی تالارپشتی؛ رضا حق پرست
چکیده
سابقه و هدف: سلامت خاک از مولفههای اصلی در دستیابی به سامانههای کشاورزی پایدار بوده که به شدت تحت تاثیر عملیات زراعی مانند خاکورزی قرار میگیرد. سلامت خاک را میتوان با استفاده از پارمترهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در قالب الگوریتمهای مشخص کمّی کرد. در نتیجه، بررسی وضعیت کیفی و توان باروری خاک در سامانههای ...
بیشتر
سابقه و هدف: سلامت خاک از مولفههای اصلی در دستیابی به سامانههای کشاورزی پایدار بوده که به شدت تحت تاثیر عملیات زراعی مانند خاکورزی قرار میگیرد. سلامت خاک را میتوان با استفاده از پارمترهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در قالب الگوریتمهای مشخص کمّی کرد. در نتیجه، بررسی وضعیت کیفی و توان باروری خاک در سامانههای مدیریتی مختلف زمین جهت استقرار عملیات زراعی مناسب برای دستیابی به تولید بهینه و نظامهای زراعی پایدار امری ضروری میباشد. چارچوب ارزیابی مدیریت خاک (SMAF) بعنوان ابزاری قدرتمند و قابل اعتماد در جهت ارزیابی اثر مدیریت زراعی مختلف بر کیفیت و سلامت خاک مورد استفاده میباشد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی و کمیسازی اثر روشهای مختلف خاکورزی بر کیفیت خاک با استفاده از الگوریتم SMAF میباشد. مواد و روش: مطالعه حاضر در قالب یک آزمایش مزرعهای دو ساله در سالهای زراعی 97-96 و 98-97 در چهار منطقه استان کرمانشاه انجام گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سامانههای خاکورزی (بیخاکورزی، خاکورزی کاهشی و خاکورزی مرسوم) بوده که در در 12 مزرعه در سطح منطقه مطالعه به اجرا در آمدند. در نظام تناوبی در سال اول گندم زمستانه (Triticum aestivum L.) و سال دوم نخود زمستانه (Cicer arietinum L.) در مزارع کشاورزان کشت شد. نمونه برداری خاک از عمق 0-30 سانتیمتری خاک در دو مرحله؛ در ابتدای سال اول قبل از شروع آزمایش و در پایان سال دوم بعد از برداشت محصول انجام شد که بعد از آن خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک شامل وزن مخصوص ظاهری، فسفر، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی خاک، کربن بیومس میکروبی و نیتروژن بیومس میکروبی اندازه گیری و با استفاده از SMAF امتیاز دهی شدند. نتایج و بحث: نتایج تحقیق نشان داد اجرای سامانههای خاکورزی حفاظتی برخی از خصوصیات و شاخصهای کیفیت خاک را بهبود بخشید، که بیانگر اثر مثبت کاهش اختلال خاک بر کیفیت خاک است. اگرچه امتیاز خصوصیات و شاخصهای فیزیکی و شیمیایی خاک در پایان سال دوم تغییر قابل ملاحظهای در مقایسه با شرایط قبل از اعمال تیمارها نشان ندادند، اما خصوصیات بیولوژیکی خاک نظیر کربن بیومس میکروبی و کربن آلی خاک بطور مثبتی تحت تاثیر سامانههای خاکورزی قرار گرفتند. دادههای حاصل از اندازه گیری خصوصیات خاک به خوبی در الگوریتم SMAF منعکس گردید. نتایج نشان داد که در پایان آزمایش شاخص کیفیت خاک در سامانه خاکورزی مرسوم در مقایسه با سامانههای خاکورزی حفاظتی کمتر بوده و نسبت به شروع آن تغییر چندانی نداشته است. سامانه بیخاکورزی بیشترین مقدار شاخص کیفیت خاک (65/0) را در این مرحله دارا بود، که همانگونه که در توصیف کمی خصوصیات خاک بیان گردید، عمدتاً به دلیل بهبود شرایط بیولوژیکی خاک میباشد. تخریب خاک به دلیل خاکورزی زیاد، عدم حفظ بقایا محصول و استفاده بیرویه از کودهای شیمیایی نه تنها ماده آلی خاک را کاهش میدهد بلکه موجب تخریب خصوصیات فیزیکی خاک نیز میگردد. نتیجه گیری: بطور کلی نتایج تحقیق نشان داد که شامانههای خاکورزی حفاظتی میتوانند کیفت خاک و کارآیی آن را در مناطق دیم بهبود بخشیده و الگوریتم SMAF نیز میتواند بعنوان ابزاری مفید برای ارزیابی و پایش کیفیت خاک سامانههای زراعی مختلف در مناطق دیم مورد استفاده قرار گیرد. با این حال استناد به دادههای این تحقیق مستلزم ارائه نتایج در دراز مدت بوده و به منظور ارزیابی کارآیی بومنظام خاک در ارائه خدمات اکوسیستمی، مقایسه سامانههای زراعی با سامانههای پایدارتر نظیر جنگلها و مراتع ضروری میباشد.
مقاله پژوهشی
فاطمه کاظمیه؛ اسما عیدی؛ مهدی مطلم
چکیده
سابقه و هدف: هدف کلی این تحقیق، تحلیل موانع مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان ارومیه) بود. تا بدین وسیله با شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب مدیریت نامطلوب پسماند روستایی در منطقه موردمطالعه گشتهاند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع ...
بیشتر
سابقه و هدف: هدف کلی این تحقیق، تحلیل موانع مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان ارومیه) بود. تا بدین وسیله با شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب مدیریت نامطلوب پسماند روستایی در منطقه موردمطالعه گشتهاند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع و مدیریت صحیح پسماند روستایی در میان روستاهای موردمطالعه گردد.مواد و روش ها: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها میدانی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دهیاران در توابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه بودند که مدیریت پسماند روستایی را اجرا میکردند (136=N). پرسشنامه ابزار اصلی پژوهش بود که با استفاده از مرور منابع و مصاحبه با صاحب نظران، کارشناسان و اعضای هیات علمی دانشگاه طراحی و روایی محتوایی آن مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی تعداد 30 پرسشنامه تکمیل و مقدار آلفای کرونباخ آن 0/91 بدست آمد که نشان دهنده ی پایایی قابل قبول پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرمافزارSPSS و تکنیک تحلیلعاملی اکتشافی انجام شد.نتایج و بحث: نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که موانع مدیریت پسماند روستایی در شش گروه موانع آموزشی- فرهنگی (میزان واریانس18/13)، بهداشتیمحیطی (میزان واریانس 18/06)، دانشی (میزان واریانس 12/53)، زیستمحیطی (میزان واریانس 10/96) مدیریت دفع (میزان واریانس 10/24) و تجهیزاتی (میزان واریانس 6/92) طبقهبندی شدند که در مجموع 76/84 درصد از تغییرات واریانس کل مربوط به موانع مدیریت پسماندهای روستایی را در منطقه مورد مطالعه تبیین میکردند. رتبه اول را در اولویتبندی گویههای موانع آموزشی- فرهنگی، گویه عدم وجود فرهنگ موردنیاز در خصوص مصرف کمتر، در گویههای موانع بهداشتی- محیطی، رهاکردن و دفع زبالهها توسط روستاییان در نزدیکترین محل ( در معابر، مسیر رودخانهها، کنار جادهها و...) و بروز بیماری های انگلی برای اهالی روستا، درگویههای موانع دانشی، عدم آگاهی و دانش کم روستاییان در خصوص ارزش اقتصادی ناشی از استفاده مجدد از پسماندهای کشاورزی، در عامل مدیریت دفع، فقدان طرح تفکیک در مبدا و در نتیجه مخلوط شدن پسماندهای تر، خشک و ویژه با یکدیگر و در خصوص عامل زیست محیطی، وجود حشرات و جوندگان موذی و افزایش آن ها در زمان هایی از سال در محل دفع و معابر تا زمان جمعآوری زباله ها و در نهایت در گویه های عامل تجهیزاتی، کمبود و نبود صنایع تبدیلی جهت استفاده مجدد از ضایعات و پسماندهای کشاورزی به خود اختصاص دادند.نتیجه گیری: توانمندسازی مردم از طریق آگاهی سازی و اطلاع رسانی، آموزش با استفاده از ابزار مناسب و متناسب با شرایط ویژهی فرهنگی و اجتماعی در زمینه مدیریت پسماند میتواند راهگشا و کاربردی و عملیاتی باشد. برای مدیریت منسجم و هدفمند جهت مدیریت پسماند و موفقیت در بهبود مسائل زیستمحیطی در محدوده ی مورد مطالعه نیاز به روش های اختصاصی و برنامه های استراتژیک است. لذا نیاز است که در این زمینه برنامه ریزی و تمهیدات لازم اتخاذ شود. همچنین توصیه می شود از مشارکت مردم و NGOها برای تفکیک در مبدا و از ساماندهی فعالیت های غیررسمی جمع آوری و بازیافت مواد در برنامه های بازیافتی استفاده گردد ضمن اینکه نیاز است شهرداری ها، سازمان ها و ارگان های وابسته به دولت دهیاران را در تامین امکانات و تجهیزات موردنیاز جهت مدیریت پسماند روستایی یاری نمایند.
مقاله پژوهشی
پریسا مشایخی؛ حسین شریفی
چکیده
سابقه و هدف: در سالهای اخیر روند رو به افزایش تخریب منابع آب، خاک و محیط زیست در اثر کاربرد بی رویه مواد شیمیایی موجب ترغیب پژوهشگران به کشاورزی ارگانیک در سالهای اخیر شده است. با وجود همه اثرات مثبتی که در ارتباط با مصرف منابع آلی بر روی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک مطرح است، هنوز در این رابطه نگرانیهای زیادی از نظر مسائل زیستمحیطی ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سالهای اخیر روند رو به افزایش تخریب منابع آب، خاک و محیط زیست در اثر کاربرد بی رویه مواد شیمیایی موجب ترغیب پژوهشگران به کشاورزی ارگانیک در سالهای اخیر شده است. با وجود همه اثرات مثبتی که در ارتباط با مصرف منابع آلی بر روی ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی خاک مطرح است، هنوز در این رابطه نگرانیهای زیادی از نظر مسائل زیستمحیطی و سلامت وجود دارد. منابع آلی بسته به منبع، اغلب دارای مقادیر نسبتا زیادی عناصر سنگین میباشند؛ بنابراین اندازهگیری دقیق میزان فلزات سنگین در این ترکیبات از اهمیت بالایی برخوردار است. مواد و روشها: برای انجام این پژوهش 20 نمونه ماده آلی مختلف شامل بقایای گیاهی، کود دامی، کود طیور، کمپوست حاصل از زبالههای شهری، کمپوست لجن فاضلاب و ورمی کمپوست در نظر گرفته شد. برای استخراج عناصر سنگین از نمونههای کمپوست مورد مطالعه، پنج روش هضم شامل هضم با اسید نیتریک، هضم خشک، هضم با مخلوط اسید نیتریک و پرکلریک، هضم با اسیدسولفوریک و هضم با اسید سولفوسالیسیلیک، در سه تکرار مورد استفاده قرار گرفت. عناصر سنگین مورد نظر شامل کروم، نیکل، سرب، کادمیوم، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن بودند.نتایج و بحث: نتایج آزمایش نشان داد به طور کلی در مورد عناصر سنگین کادمیوم، سرب و کروم، اسید نیتریک+پرکلریک بهترین کارآیی را در استخراج این عناصر داشتند. در هر سه مورد بعد از مخلوط اسید نیتریک+پرکلریک، روش هضم خشک بیشترین میزان این سه عنصر را از نمونههای مورد آزمایش استخراج نمود (میانگین کادمیوم، سرب و کروم استخراج شده از همه نمونههای آلی). البته در مورد عناصر سرب و کادمیوم، نوع ترکیب آلی نیز بر عملکرد روشهای هضم، موثر بوده است؛ به-گونهایکه در مورد نمونههای کمپوست زباله و لجن فاضلاب اسید نیتریک و در نمونههای کمپوست کودهای دامی و طیور روش هضم خشک موفقتر عمل کرده است. با توجه به خطرات ناشی از سمیت پرکلریک در طی مراحل انجام هضم، به نظر میرسد استفاده از روش هضم خشک میتواند جایگرین مناسبی برای استفاده از مخلوط اسید نیتریک+پرکلریک باشد. در مورد بقیه عناصر شامل نیکل، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن اسید سولفوسالیسیلیک بیشترین کارآیی را در استخراج این عناصر از نمونه-های کمپوست داشته است که در مورد نمونههای کمپوست زباله و لجن فاضلاب با بقیه تیمارها به صورت یکسان عمل نمود.نتیجهگیری: روشهای مختلف هضم بهکار گرفته شده در این پژوهش و نیز منابع مختلف کمپوست که مورد آزمون قرار گرفتند تاثیر بسیار معنیداری در سطح 1/0 درصد، بر استخراج کلیه عناصر مورد نظر داشتند. علیرغم اینکه ترکیبات آلی مورد استفاده در این آزمایش از دامنه نسبتا گستردهای از نظر ویژگیهای مختلف ساختاری و شیمیایی برخوردار بودند؛ اما روشهای هضم مورد استفاده برای عناصر سنگین و ریز مغذی موجود در این ترکیبات نسبتا روند مشخصی از نظر پتانسیل استخراج این عناصر را داشتند. به طور کلی در مورد عناصر سنگین کادمیوم، سرب و کروم، اسید نیتریک+پرکلریک و پس از آن روش هضم خشک، بهترین کارآیی را در استخراج این عناصر داشتند. در مورد بقیه عناصر شامل نیکل، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن اسید سولفوسالیسیلیک بیشترین کارآیی را در استخراج این عناصر از نمونههای کمپوست داشت.
مقاله پژوهشی
جلال الدین شهباز؛ زانیار فاتحی؛ کامران چپی
چکیده
سابقه و هدف: گرمایش جهانی مهمترین چالشی است که انسان در قرن 21 با آن روبهرو میباشد. گرمتر شدن هوا موجب افزایش تبخیر و تعرق خواهد شد که این افزایش موجب تشدید خشکسالیها خواهد شد. یکی از اصلیترین دلایل گرمایش جهانی نیز خود انسان است. انسان با تولید زیاد گازهای گلخانهای موجب سرعت بخشیدن به تغییرات اقلیمی زمین شده است. به همین دلیل ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرمایش جهانی مهمترین چالشی است که انسان در قرن 21 با آن روبهرو میباشد. گرمتر شدن هوا موجب افزایش تبخیر و تعرق خواهد شد که این افزایش موجب تشدید خشکسالیها خواهد شد. یکی از اصلیترین دلایل گرمایش جهانی نیز خود انسان است. انسان با تولید زیاد گازهای گلخانهای موجب سرعت بخشیدن به تغییرات اقلیمی زمین شده است. به همین دلیل اطلاع از تغییرات دمای زمین در دهههای آتی همیشه مورد توجه قرار گرفته است. نتایج پژوهشگران نشان میدهد که تغییر اقلیم اثرات آشکار و قابل توجهی بر دما و بارش مناطق مختلف ایران در دهههای آتی دارد. با پیشبینی و تخمین میزان این تأثیرات میتواند با آمادگی کافی، هزینه کم و سرعت بیشتر میزان تاثیرات تغییراقلیم را کاهش داد.مواد و روشها: در این پژوهش تأثیر تغییر اقلیم بر میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه و فصلی شهر اراک تحت سناریوهای انتشار RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 برای دهه آتی 2040 مورد بررسی قرار گرفت. برای استفاده از خروجیهای مدلهای گردش عمومی در مقیاسهای منطقهای و محلی لازم است که آنها با استفاده از مدلهای ریزمقیاسنمایی، ریزمقیاس شوند. در این تحقیق از مدل ریزمقیاسنمایی آماری SDSM برای ریزمقیاس نمودن خروجیهای مدل گردش عمومی CanESM2 استفاده شد. این مدل در شبیهسازی میانگین دمای حداکثر و حداقل فصلی و سالانه در منطقه مورد مطالعه توانایی قابل قبولی داشت.نتایج و بحث: بر اساس نتایج بهدست آمده میانگین دمای حداکثر در فصل زمستان و بهار تحت هر سه سناریو RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 کاهش پیدا خواهد که این میتواند نشان دهد که دمای هوای روزانه در این فصلها خنکتر خواهد بود. اما میانگین دمای حداکثر در فصلهای تابستان و پاییز افزایش پیدا خواهد کرد که این میتواند نشان دهد که دمای هوای روزانه در این فصلها گرمتر خواهد شد. میانگین دمای حداقل در زمستان و بهار تحت هر سه سناریو RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 کاهش و در فصلهای تابستان افزایش پیدا خواهد کرد. این نتایج نشان میدهد در دهه آتی 2040 شهر اراک در فصلهای زمستان و بهار دارای دمای هوای شبانه سردتر و در فصلهای تابستان و بهار دمای هوای شبانه گرمتری دارد. با توجه به اینکه گرمتر شدن هوا موجب افزایش تقاضا برای آب و برق میشود و چون اراک شهری صنعتی و با آب وهوای خشک است میتواند در آینده با چالشهای جدی کمبود آب و برق مواجه شود.نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدست آمده در این مطالعه در دهه 2040 شهر اراک زمستان و بهار سردتر و تابستان و پاییز گرمتری خواهد داشت. بیشترین تأثیر تغییر اقلیم بر دمای شهر اراک مربوط به میانگین دمای حداقل فصل پاییز است که تحت سناریوهای RCP2.6, RCP4.5, RCP8.5 میانگین دمای حداقل در فصل پاییز بهترتیب 88/206 و 37/196 و 27/192 درصد افزایش پیدا میکند. میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه تحت هر سه سناریو در دهه آتی 2040 افزایش پیدا میکند که بیشترین افزایش میانگین دمای حداکثر و حداقل سالانه به ترتیب مربوط به سناریوهای RCP8.5 و RCP2.6 میباشد که برابر با 14/4 و 38/4 درصد است.
مقاله پژوهشی
فرهاد میثاقی؛ زینب بیگدلی؛ مصطفی رزاق منش
چکیده
سابقه و هدف: شهرنشینی در جهان رو به افزایش است و جمعیت شهری جهان در حال متراکم تر شدن در شهرها می باشد. یکی از اثرات شهرنشینی افزایش درصد سطوح نفوذ ناپذیر در این مناطق می باشد. امروزه بسیاری از شهرهای مهم جهان، برای کاهش اثرات توسعه شهر خود بر کیفیت و کمیت رواناب، به مفهوم توسعه پایدار توجه نموده و از فنّاوریهای مدرن سبز مدیریتی، شامل ...
بیشتر
سابقه و هدف: شهرنشینی در جهان رو به افزایش است و جمعیت شهری جهان در حال متراکم تر شدن در شهرها می باشد. یکی از اثرات شهرنشینی افزایش درصد سطوح نفوذ ناپذیر در این مناطق می باشد. امروزه بسیاری از شهرهای مهم جهان، برای کاهش اثرات توسعه شهر خود بر کیفیت و کمیت رواناب، به مفهوم توسعه پایدار توجه نموده و از فنّاوریهای مدرن سبز مدیریتی، شامل بهترین روشهای مدیریتی و روشهای توسعه با حداقل اثرات جانبی بهره میگیرند. بام سبز، یک سیستم چندلایه ای است که سقف و بالکن یک ساختمان را با پوشش گیاهی پوشانده و با جذب و نگهداری بخشی از باران، و با تاثیرگذاری بر روی فرایندهای تبخیر و تعرق، تصفیه، حجم و شدت جریان اوج رواناب، ابعاد سیستم زهکش پاییندست را کاهش داده و موجب بهبود کیفیت آب و هوا، حفظ زیبائی شهر و جلوگیری از هدر رفت انرژی ساختمان میگردد.مواد و روش ها: این پژوهش به صورت آزمایش میدانی در دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان انجام گرفت. زمان آزمایش از فروردین ماه تا مرداد ماه سال 1397 بود. در این تحقیق تاثیر استفاده از سوپر جاذب (زئولیت)، بر میزان جذب و نگهداشت آب، بیشترین و کمترین حجم رواناب، حجم زه آب، رسوب و زمان شروع رواناب حاصل از بارندگی در شدت بارش های 35، 45، 55، 65 و 75 میلیمتر در ساعت بر روی بام سبز با شیب 5 درصد، در اقلیم سرد خشک بررسی شده است.نتایج و بحث: بر این اساس با افزایش شدت بارش، حجم رواناب نیز افزایش می یابد و حجم رواناب در خاک بایر بیشتر از بقیه تیمارها بوده و روند نزولی آن به ترتیب خاک حاوی زئولیت 1درصد، خاک حاوی زئولیت 3 درصد و خاک کشت شده میباشد. همچنین حجم زه آب با افزایش شدت بارش افزایشیافته و بالاترین مقدار حجم زه آب متعلق به خاک بایر میباشد. رسوب اندازهگیری شده در رواناب نیز با افزایش شدت بارش در تیمارها، به غیر تیمار چمن، افزایش مییابد. نتیجه گیری: خاک بایر به دلیل سله بستن لایههای سطحی آن و گرفتگی منافذ دارای حجم رواناب بسیار بالایی میباشد. افزودن زئولیت به خاک باعث کاهش محسوس حجم رواناب و نگهداشت بیشتر آب نسبت به خاک بایر گردید. میزان فرسایش در خاک دارای زئولیت یک درصد بالا بود و کمترین میزان فرسایش در چمن بود. در خاک بایر چون نفوذ آب کم است، بعد از مدت زمان کمی بعد از بارش، آب به صورت رواناب جاری میگردد، اما زئولیت این خاصیت و ویژگی را دارد که با اضافه شدن به خاک زمان شروع رواناب سه درصد طولانیتر میشود.
مقاله پژوهشی
حمید حاجی زاده؛ اصغر فلاح؛ ساره حسینی
چکیده
سابقه و هدف: اکوسیستم جنگل بعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، کارکردها و خدمات مختلفی را برای بشر فراهم میکند که حفظ و نگهداری آن باید هدف اساسی فعالیتهای انسان قرار گیرد. اما امروزه به دلیل مشکلات و چالشهای محیطزیستی برای آن، بررسی نگرش و رفتار جوامع بومی جهت حفاظت از آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ...
بیشتر
سابقه و هدف: اکوسیستم جنگل بعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، کارکردها و خدمات مختلفی را برای بشر فراهم میکند که حفظ و نگهداری آن باید هدف اساسی فعالیتهای انسان قرار گیرد. اما امروزه به دلیل مشکلات و چالشهای محیطزیستی برای آن، بررسی نگرش و رفتار جوامع بومی جهت حفاظت از آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل نگرش محیطگرایانه جوامع بومی حاشیه جنگلهای شیاده و دیوا از توابع شهرستان بابل واقع در استان مازندران است. مواد و روشها: پژوهش حاضر از پژوهشهای کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهشهای توصیفی تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. در این مطالعه به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 150 خانوار بومی روستاهای حاشیه جنگلهای شیاده و دیوا میباشد که از خدمات اکوسیستم جنگلی منطقه بهرهمند میشدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامهای است که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان جنگلداری مورد تأیید قرار گرفت و پایایی گویههای ابعاد نگرش محیط-زیستی آن هم با استفاده آزمون آلفای کرونباخ محاسبه گردید. در این مطالعه از آزمون t تکنمونهای جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات ابعاد نگرش نوین محیطزیستی شامل نگرشهای ارزشی زیستکره، نوع دوستانه، خودخواهانه و حفاظتی استفاده شد. متغیرهای اقتصادی-اجتماعی در این تحقیق شامل هشت متغیر سن، تأهل، جنسیت، شغل، بعُد خانوار، سطح تحصیلات، هزینه و درآمد بوده است.نتایج و بحث: در این پژوهش پایایی گویههای پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (87/0 صدم) محاسبه شده است که قابل اعتماد بودن آن را نشان میدهد. همچنین نتایج حاصل از بررسی علاقمندی به نگرش ارزشی زیستکره پاسخگویان نسبت به خدمات اکوسیستمی جنگل نشان داد که 67/80 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه مثبت داشتند و 20/79 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه نوع دوستانه داشتند و 84/24 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه خودخواهانه دارند. همچنین 62/82 درصد جوامع بومی تمایل به حفاظت از خدمات اکوسیستم جنگلی منطقه را داشتند. نتایج حاصل از آنالیز دادهها نشان داد که در میان گویههای نگرش ارزشی زیستکره، نوعدوستانه، خودخواهانه و حفاظتی به ترتیب گویههای "سطح جنگلها و مراتع کشور در حال کاهش است"، "خانواده من به محیطزیست بخصوص جنگلها اهمیت میدهند"، "من توانایی مالی کافی برای پرداخت به منظور حفاظت از جنگلهای شیاده و دیوا را ندارم" و "برای حفاظت از محیطزیست به دیگران تذکر میدهم و به قوانین حفاظت از جنگل پایبندم" رتبه اول را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج آزمون t تکنمونهای برای نگرش محیطگرایانه جوامع بومی نشان داد افراد با نگرشهای حفاظتی و خودخواهانه به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میانگین رفتاری بودهاند.نتیجهگیری: طبق نتایج بعُد نگرش ارزشی حفاظتی در منطقه پژوهش میانگین بیشتری نسبت به سایر نگرشهای ارزشی به خود اختصاص داده است. این نشان از آن است که جوامع بومی محیطزیست و منابع پیرامونی را متعلق به خود میدانند و برای حفاظت از آن تلاش مینمایند.
مقاله پژوهشی
هادی دردانه؛ کامبیز ابراری واجاری؛ ضیاءالدین بادهیان
چکیده
سابقه و هدف: جنگلهای زاگرس به عنوان یکی از بومسازگانهای جنگلی مهم ایران از پوششگیاهی(درختان، درختچهها و گونههای علفی) متنوعی برخوردار میباشد. شناسایی و آگاهی دقیق از نقش بومشناختی آنها در این بومسازگان میتواند در حفاظت منابع طبیعی و توسعه پایدار کمک شایانی نماید. بهمنظور مطالعه تنوع گونهای گیاهان چوبی و میزان ...
بیشتر
سابقه و هدف: جنگلهای زاگرس به عنوان یکی از بومسازگانهای جنگلی مهم ایران از پوششگیاهی(درختان، درختچهها و گونههای علفی) متنوعی برخوردار میباشد. شناسایی و آگاهی دقیق از نقش بومشناختی آنها در این بومسازگان میتواند در حفاظت منابع طبیعی و توسعه پایدار کمک شایانی نماید. بهمنظور مطالعه تنوع گونهای گیاهان چوبی و میزان ترسیب کربن خاک در رابطه با عوامل فیزیوگرافیک (جهت، شیب و ارتفاع از سطح دریا)، رویشگاه کیکم (var. cinerascens Acer monspessulanum) در منطقه هشتاد-پهلو لرستان مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: به منظور بررسی تنوع گونههای گیاهی و ترسیب کربن خاک تعداد 37 قطعه نمونه 10 آری دایرهای شکل به صورت تصادفی – سیستماتیک مستقر شد. شاخص های غنا و تنوع برای گونه های چوبی محاسبه گردید. برای تعیین مقدار ترسیب کربن خاک ، نمونه های خاک از عمق 0-30 سانتیمتری تهیه و مقدار کربن آلی خاک و وزن مخصوص ظاهری برای نمونه های خاک براورد شدند.نتایج و بحث : در مجموع 11 گونه چوبی ( درختی و درختچهای) متعلق به هفت خانواده در منطقه مورد بررسی شناسایی شد. نتایج نشان داد بیشترین مقدار تنوع گونههای درختچهای در جهتهای شمالی و در شیبهای کم (طبقه 20- 5 درصد) مشاهده شد، درحالیکه ارتفاع بر تنوع تأثیر معنیداری نداشت، همچنین عوامل فیزیوگرافیک بر غنای گونههای درختچهای و بر غنا و تنوع گونههای درختی تأثیر معنیداری نداشته است. بیشترین مقدار ترسیبکربن خاک در جهتهای شرقی مشاهده شد، درحالیکه دیگر عوامل فیزیوگرافی بر ترسیب کربن خاک تأثیر معنیداری نداشت. علت کم بودن مقدار ترسیب کربن در دامنههای شمالی نسبت به دامنههای دیگر را میتواند در اثر شدید چرا، تراکم کم و کیفیت رویشی نامناسب گونههای چوبی، کاهش لاشبرگ درختان و سایر گونههای گیاهی و شرایط اقلیمی در این دامنه باشد. بنابراین میتوان جهت و شیب را بهعنوان از مهمترین عوامل تأثیرگذار میزان بر تنوع گونهای در رویشگاه کیکم در منطقه معرفی نمود. نتیجهگیری: رویشگاه کیکم از غنا و تنوع گونههای چوبی مناسبی برخوردار بوده و عوامل فیزیوگرافی در مقدار شاخصهای آنها نقش داشته است. همچنین ترسیب کربن خاک تحت تأثیر عوامل فیزیوگرافی میباشد. بنابراین ، پیشنهاد میشود در مدیریت جنگلهای زاگرس با توجه به گسترشگاه وسیع آن عوامل محیطی مورد توجه قرار گیرند.
مقاله پژوهشی
سولماز شمسایی؛ مژگان احمدی ندوشن؛ احمد جلالیان
چکیده
سابقه و هدفامروزه صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی باعث آلودگی هوا در اکثر کلانشهرهای جهان شده است و سالانه میلیونها نفر بهعلت آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪود ﺑﻮدن ﺷﺒﻜﻪ اﻳﺴﺘﮕﺎهﻫﺎى ﭘﺎﻳﺶ آﻻﻳﻨﺪهﻫﺎى ﻫﻮا و ﻏﻴﺮ اﻗﺘﺼﺎدى ﺑﻮدن اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد این اﻳﺴــﺘﮕﺎهﻫا در سطح شهرها، دﺳﺖﻳﺎﺑﻰ ...
بیشتر
سابقه و هدفامروزه صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی باعث آلودگی هوا در اکثر کلانشهرهای جهان شده است و سالانه میلیونها نفر بهعلت آلودگی هوا جان خود را از دست میدهند. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪود ﺑﻮدن ﺷﺒﻜﻪ اﻳﺴﺘﮕﺎهﻫﺎى ﭘﺎﻳﺶ آﻻﻳﻨﺪهﻫﺎى ﻫﻮا و ﻏﻴﺮ اﻗﺘﺼﺎدى ﺑﻮدن اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد این اﻳﺴــﺘﮕﺎهﻫا در سطح شهرها، دﺳﺖﻳﺎﺑﻰ ﺑﻪ ﭘﻮﺷــﺶ ﻣﻜﺎﻧﻰ و زﻣﺎﻧﻰ ﻣﻨﺎﺳــﺐ برای ﻧﺸﺎن دادن ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻏﻠﻈﺖ ذرات آلاینده هوا ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار اﺳﺖ. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تهیه نقشههای دو سالانه (سالهای 1397 و 1398 هجری شمسی) آلودگی هوای شهری در سطح شهر اصفهان بر اساس آلاینده CO و با استفاده از دادههای زمینی و تصاویر ماهوارهای سنجنده MODIS انجام شد.مواد و روشهابرای این مطالعه از دو الگوریتم ANFIS و RF استفاده شد. برای اجرای الگوریتم ANFIS، ابتدا دادههای ایستگاههای زمینی پایش آلودگی هوا جمعآوری شد و بر اساس آن و با توجه به دادههای عمق نوری هواویز حاصل از تصاویر سنجنده MODIS نسبت به استخراج قوانین نخستین فازی اقدام شد و در نهایت با ادغام قوانین فازی و الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی، الگوریتم ANFIS برای مدلسازی پراکنش آلودگی هوا در سطح شهر اصفهان اجرا شد. در اجرای الگوریتم RF نیز از داده-های ایستگاههای زمینی و دادههای عمق نوری هواویز سنجنده MODIS استفاده شد. دو پارامتر مهم در اجرای الگوریتم RF تعداد درختان جنگل و تعداد متغیرهای موجود در هر گره است که برای بهینهسازی آنها از روش اعتبارسنجی متقابل 10 قسمتی استفاده شد.نتایج و بحثنتایج مدلسازی آلاینده CO نشان داد الگوریتم RF نتایج بهتری را نسبت به الگوریتم ANFIS ارائه داده است، بهطوریکه مقدار خطای RMSE الگوریتم RF 724/0 و مقدار خطای RMSE الگوریتم ANFIS 809/0 پی پی ام است، همچنین مقدار خطای MAE الگوریتم RF 636/0 و مقدار خطای MAE الگوریتم ANFIS 792/0 پی پی ام است. بنابراین میتوان گفت الگوریتم RF از کارایی و دقت بیشتری در مدلسازی آلاینده CO برخوردار است. نتایج پراکنش مکانی آلاینده CO با استفاده از الگوریتم ANFIS نشان داد میزان این آلاینده در سطح شهر اصفهان بهصورت محلی تغییر میکند، بهطوریکه مناطق مرکزی و شمالی شهر اصفهان دارای بیشترین آلایندگی و مناطق شرقی و غربی اصفهان دارای کمترین آلایندگی هستند. بررسی مقادیر عددی بهدست آمده از الگوریتم ANFIS نیز نشان داد کمترین میزان آلایندگی CO در سطح شهر اصفهان برابر با 43/1 پی پی ام و بیشترین مقدار آن برابر با 13/2 پی پی ام است. نتایج بهدست آمده از الگوریتم RF نشان داد با حرکت از جنوبشرقی به سمت شمالغربی شهر اصفهان بر میزان آلاینده CO افزوده شده و مناطق شمالغربی شهر اصفهان از بیشترین آلایندگی CO برخوردار هستند، بررسی مقادیر عددی بهدست آمده از میزان آلایندگی CO بر اساس الگوریتم RF نشان داد کمترین میزان آلاینده CO برابر با 57/0 پی پی ام و بیشترین مقدار آن برابر با 27/2 پی پی ام است.نتیجهگیریدر انتها میتوان نتیجه گرفت الگوریتمهای ANFIS و RF با داشتن ویژگیهایی همچون امکان مدلسازی غیر خطی، توانایی کاهش اثرات منفی دادههای پرت و حساسیت کمتر به مساله کمینه محلی، روشهایی مناسب و دقیق در مدلسازی مسائل محیطی هستند. شایان به ذکر است که بخش گستردهای از خطای مشاهده شده در نتایج روشهای ANFIS و RF، مرتبط با ویژگیهای ذاتی تصاویر سنجنده مودیس (همچون پوشش ابر و مختلط بودن بیش از حد پیکسلها با توجه به ابعاد یک کیلومتری آنها) و نقطهای بودن اندازه گیریهای ایستگاههای زمینی و همچنین امکان خطا در دادههای ثبت شده در ایستگاههای زمینی است.
مقاله پژوهشی
مینا مهاجر؛ نیلوفر نژادمقدم زنجانی
چکیده
چکیده مبسوطسابقه و هدف. کلیۀ اشخاص، اعم از حقیقی یا حقوقی مسئولیت حفاظت از محیط زیست را برعهده دارند. مسئولیت اشخاص به این معنی است که فرد ملزم است خساراتی که به دیگری وارد کرده است جبران کند که در حقوق از این امر به مسئولیت قانونی یاد میشود. در این مقاله به تحلیل چگونگی ارتباط مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی پرداخته شده ...
بیشتر
چکیده مبسوطسابقه و هدف. کلیۀ اشخاص، اعم از حقیقی یا حقوقی مسئولیت حفاظت از محیط زیست را برعهده دارند. مسئولیت اشخاص به این معنی است که فرد ملزم است خساراتی که به دیگری وارد کرده است جبران کند که در حقوق از این امر به مسئولیت قانونی یاد میشود. در این مقاله به تحلیل چگونگی ارتباط مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی پرداخته شده است و مسئولیت محیطزیستی، مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی در یک ساختار سهگانۀ یکپارچه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.مواد و روشها. روش تحقیق در این مقاله کیفی است و از روش تحلیل محتوا استفاده شده است؛ بدین شرح که از میان منابع داخلی و بینالمللی در حوزۀ مسئولیت مدنی، مسئولیت اجتماعی شرکتها و مسئولیت محیطزیستی افراد حقیقی و حقوقی، موضوع ارتباط بینامتنی و ماهوی میان این مفاهیم شناسایی شد. برای بررسی منابع تحقیق از روش تحقیق کتابخانهای و به صورت تحلیلی و توصیفی استفاده شد. جهت پی بردن به چگونگی ارتباط میان مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی، ابتدا به تبیین و تحلیل جداگانه آنها پرداخته شد، سپس از لحاظ قلمرو، اهداف، رواج عرفی و ارکان، مقایسه تحلیلی میان این دو مسئولیت صورت گرفت.نتایج و بحث. نتایج پژوهش نشان داد رابطه منطقی مسئولیت اجتماعی و مدنی از نظر قلمرو به صورت عموم و خصوص من وجه است، یعنی برخی مصادیق مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی منطبق هستند و در پارهای از موارد با هم متفاوتند. تمایزی که بین این دو مسئولیت وجود دارد این است که قواعد مسئولیت مدنی در جامعه فقط به نیازها و ارزشهای موجود در همان زمان توجه میکند؛ در حالی که مسئولیت اجتماعی علاوه بر نسل حاضر، به نسلهای آینده نیز میپردازد. بنابراین، رابطه نسبت این دو مفهوم مسئولیت در نتایج اهداف عموم خصوص مطلق است. به لحاظ ارکان هیچ اشتراکی میان این دو مسئولیت وجود ندارد و هر دو کاملاً متمایز هستند و در واقع نسبت تباین میان آنها برقرار است. مسئولیت مدنی شیوه رایج جبران ضرر در میان مردم است و به دلیل وجود ضمانت اجرایی مشخص مورد حمایت قانونگذار میباشد. اما در مقابل، مفهوم مسئولیت اجتماعی به علل گوناگون رواج کمتری دارد، هرچند سابقه جهانی پررنگتری دارد. پس به عنوان نتیجه دو علت عمده عدم رواج مسئولیت اجتماعی در کشور ما اول شناخت مبسوط در مقایسه با مسئولیت مدنی وجود ندارد و تمایل قانونگذار به در نظر گرفتن ضمانت اجرای حقوقی درباره نقض تعهدات اجتماعی است؛ تفاوت دوم را باید در عدم شناخت مردم نسبت به حقوق خود در مقابل شرکتهایی دانست که در سطح منطقه زندگی آنان فعالیت میکنند.نتیجهگیری. تفاوت ساختاری میان مسئولیت مدنی و اجتماعی این است که مسئولیت مدنی به عنوان شاخهای از مسئولیت حقوقی اجتماعی، تلاشی جهت بهبود زندگی اجتماعی است، در حالی که مسئولیت اجتماعی بر مبنای ارتباط افراد و محیط زیست و با هدف محفاظت از محیط زیست است. در مسئولیت مدنی نسبت به غرامت به اشخاص و اموال مطرح است، در حالی که در مسئولیت اجتماعی محیطزیستی برای بازدارندگی و مجازات برخی اقدامات مخرب و عواقب آنها و ویژگی جبران کننده آن اشاره دارد. در مجموع، با وجود اشتراکات نمیتوان دو مفهوم مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی را به عنوان یک شاخه مسئولیت در نظر گرفت.
مقاله پژوهشی
امین فتحی تپه رشت؛ حسین شفیع زاده مقدم؛ مهدی کوچک زاده
چکیده
سابقه و هدف: آب و هوای یک منطقه در یک دوره بلندمدت را اقلیم گویند. شناسایی و طبقهبندی اقلیمی از دیرباز مورد توجه متخصصان آب و هواشناسی بوده است. محققان با به کارگیری روشهای مختلف و با استفاده از متغیرهای اقلیمی همچون بارش و دما، زمین را به مناطق اقلیمی همگن طبقهبندی کردهاند و نتایج پهنهبندی اقلیمی را در ارزیابی کمبود آب و منابع ...
بیشتر
سابقه و هدف: آب و هوای یک منطقه در یک دوره بلندمدت را اقلیم گویند. شناسایی و طبقهبندی اقلیمی از دیرباز مورد توجه متخصصان آب و هواشناسی بوده است. محققان با به کارگیری روشهای مختلف و با استفاده از متغیرهای اقلیمی همچون بارش و دما، زمین را به مناطق اقلیمی همگن طبقهبندی کردهاند و نتایج پهنهبندی اقلیمی را در ارزیابی کمبود آب و منابع آب در مقیاس های کوچک و بزرگ به منظور پیشبینی اقدامات عملی برای کنترل خشکی در مناطق آسیبپذیر بهکار بردهاند. هدف از این تحقیق بهروزرسانی و تحلیل فضایی - زمانی طبقه بندی اقلیمی ایران بر اساس شاخص دومارتن و استفاده از آزمون من-کندال است. مواد و روش: برای انجام این مطالعه، دادههای مربوط به متغیرهای دما و بارش بصورت ماهیانه از 153 ایستگاه سینوپتیک در دوره زمانی 1398-1374 از سازمان هواشناسی کشور استخراج گردید. ابتدا دادههای میانگین دمای سالیانه و مجموع بارش سالیانه از دادههای ماهیانه تهیه شد و سپس با استفاده از مدل کریجینگ نقشههای همدما و همبارش بدست آمد. نقشه نهایی پهنهبندی اقلیمی با استفاده از شاخص دومارتن که پایه آن بر اساس بارش و دما است تهیه گردید. همچنین برای بررسی معنیداری یا عدم معنیداری شاخص اقلیمی دومارتن و تعیین روند، از آزمون ناپارامتریک من-کندال استفاده شده است.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که بر اساس مدل کریجینگ، میزان R2 و RMSE برای دادههای بارش به ترتیب برابر با 0/58 و 167/51 میلیمتر و برای دادهها دما 0/83 و 2/32 درجه سلسیوس به دست آمد که بیانگر عملکرد بهتر مدل برای دادههای دما میباشد. علت این امر با واریانس بالای دادههای بارش در کشور مرتبط است. پهنهبندی اقلیمی ایران بر اساس شاخص دومارتن نشان داد که شش تیپ اصلی اقلیمی این شاخص در ایران وجود دارد. بیشتر مساحت ایران را اقلیم خشک و پس از آن اقلیم نیمهخشک تشکیل میدهد. بررسی نتایج حاصل از تحقیق نشان داد اقلیم خشک 76/40% ، اقلیم نیمهخشک 19/65% و سایر اقلیمها کمتر از 4% مساحت ایران را تشکیل می دهند. همچنین مساحت اقلیمهای خشک و نیمهخشک با مساحتی بالغ بر 96/05% از سطح ایران، نسبت به تحقیقات گذشته افزایش یافته است که میتواند به دلیل کاهش بارش و افزایش دما باشد. نتایج آزمون من-کندال نشان داد که ایستگاههای خرمدره، میانه، رامسر، بروجرد، پیرانشهر، تبریز و بیجار دارای روند صعودی (روند مرطوبتر شدن) و ایستگاههای دزفول، ملایر، سبزوار، بندر انزلی، تهران (مهرآباد)، تهران (شمیران)، قزوین و دوشان تپه درای روند نزولی (روند خشکتر شدن) معنیدار در سطح 5% هستند.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد، ایران دارای شش ناحیه اقلیمی شامل؛ اقلیم خشک، نیمهخشک، مدیترانهای، نیمه-مرط، مرطوب و بسیار مرطوب است. همچنین مقایسه نتایج بدست آمده با نتایج تحقیقاتی که سایر محققین در گذشته انجام دادهاند نشان داد که مساحت اقلیمهای خشک و نیمهخشک در دوره مورد مطالعه نسبت به دورههای گذشته افزایش داشته است. همچنین 14% از ایستگاههای با روند نزولی (8 ایستگاه) دارای روند نزولی معنیدار و 7% از ایستگاههای با روند صعودی (7 ایستگاه) دارای روند صعودی معنیدار در سطح 95% هستند.
مقاله پژوهشی
فاطمه سپهوند؛ کریم نادری مهدیی؛ سعید غلامرضایی؛ مسعود بیژنی
چکیده
سابقه و هدف: در کشور ایران از حدود 5/88 میلیارد مترمکعب آب استحصالشده از منابع سطحی و زیرزمینی، حدود ۸۳ میلیارد مترمکعب یعنی 5/93 درصد به بخش کشاورزی اختصاص مییابد و کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است. مصرف رو به افزایش منابع آب سطحی و زیرزمینی، معلول افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی هست که بهتبع آن سبب کاهش دسترسی ...
بیشتر
سابقه و هدف: در کشور ایران از حدود 5/88 میلیارد مترمکعب آب استحصالشده از منابع سطحی و زیرزمینی، حدود ۸۳ میلیارد مترمکعب یعنی 5/93 درصد به بخش کشاورزی اختصاص مییابد و کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است. مصرف رو به افزایش منابع آب سطحی و زیرزمینی، معلول افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی هست که بهتبع آن سبب کاهش دسترسی به منابع آب و افت سطح ایستابی و تخلیه آبخوانها شده است. آمارها نشان میدهند که مصرف رو به افزایش این منابع استراتژیک، سبب تهدید کمیت و کیفیت این منابع شده است به طوری که هم اکنون تعداد زیادی از دشتهای کشور در شرایط بحرانی قرار دارند. دشت رومشکان، یکی از دشتهای واقع در حوضه کرخه هست که در طی چند دهه اخیر با کاهش قابل توجه از منابع مواجه شده است(دشت رومشکان یک دشت ممنوعه هست) و این تحقیق قصد دارد به تدوین راهبردهای در راستای مدیریت پایدار منابع آب این دشت بپردازد.مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی (غیر آزمایشگاهی) میباشد که با استفاده از تکنیک دلفی فازی به بررسی راهبردهای مدیریت پایدار دشت رومشکان پرداخته است. حجم نمونه این تحقیق 28 نفر از اساتید، کارشناسان، مسئولین و کشاورزان آگاه به موضوع در شهرستانهای خرم آباد و رومشکان بودند که با بهکارگیری روش نمونهگیری هدفمند گلولهبرفی انتخاب شدند. در این تحقیق برای توصیف دشت رومشکان دادههای ثانویه مورد نیاز از سازمانهای مرتبط اخذ شد. همچنین دادههای مرتبط به کاهش منابع آب این دشت در طی 3 دهه اخیر نیز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج و بحث: در این تحقیق مشخص شد که با وجود بحرانی بودن شرایط کنونی و ممنوعه بودن دشت رومشکان، معیشت جوامع روستایی و بهرهبرداران عمدتاً وابسته به بخش کشاورزی بوده و همچنان کشت محصولات آبدوست در سطح گسترده وجود دارد. از سویی دیگر ساختار عرضه و بهرهبرداری از منابع آب بهصورت سنتی میباشد و اراضی کشاورزی این دشت فاقد سیستم نوین آبیاری هستند. اولویت راهبردها به "توسعه اشتغال پایدار روستایی با تأکید بر متنوعسازی اقتصاد جوامع روستایی" بوده است تا از فشار بر منابع کاشته شود و این امر نیز قطعاً مستلزم"توسعه انسانی کنشگران مرتبط با آب و توانمندسازی جوامع روستایی" خواهد بود. از سویی دیگر"توسعه فناوریهای متناسب و کم آب بر در منطقه" نیز میتواند به اصلاح ساختار سنتی عرضه و مصرف این منابع کمک شایانی داشته باشد. همچنین"بازنگری در حکمرانی آب با تأکید بر شاخصههای حکمرانی خوب" توجه به بعد سیاستگذاری را نشان میدهد که تصمیمگیری در سطح کلانتر را میطلبد.نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی در این دشت صرفاً با تکیهبر بعد فنّاورانه محقق نخواهد شد و علاوه بر بعد مذکور، ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاستگذاری و زیستمحیطی باید مورد توجه قرار گیرند. این بدین معناست که اکنون که شرایط دست بحرانی میباشد و سفرههای زیر زمینی قادر به تامین آب برای تولیدات بخش کشاورزی نیستند، لذا باید به موازات اصلاح ساختار مصرف آب و نیز حفاظت از این منابع، با اشتغالهای غیرزراعی و متنوعسازی اشتغال جوامع روستایی، از فشار بر این منابع کاست. زیرا اگر معاش جوامع روستایی به تنهایی بر بخش کشاورزی استوار باشد، همچنان باید شاهد برداشتهای نامحدود و آسیبهای وارد شده بر منابع آب باشیم.
مقاله پژوهشی
حمیدرضا رحمانی؛ زهرا خان محمدی
چکیده
سابقه و هدف: سبزیجات بخش مهمی از غذای جمعیت جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهند. در حال حاضر به دلیل استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی نیتروژن دار، به منظور تسریع رشد رویشی، سبب افزایش غیر استاندارد نیترات در بسیاری از سبزیها مخصوصاً سبزیهای برگی شده است. به دلیل اثرات زیانبار نیترات اضافی در گیاهان خوراکی ...
بیشتر
سابقه و هدف: سبزیجات بخش مهمی از غذای جمعیت جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را تشکیل میدهند. در حال حاضر به دلیل استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی نیتروژن دار، به منظور تسریع رشد رویشی، سبب افزایش غیر استاندارد نیترات در بسیاری از سبزیها مخصوصاً سبزیهای برگی شده است. به دلیل اثرات زیانبار نیترات اضافی در گیاهان خوراکی برای انسان و دام، پژوهشهای زیادی در زمینه تجمع نیترات در محصولات زراعی در جهان انجام شده است. با توجه به ضرورت چنین مطالعاتی در کشور و همچنین کنترل غلظت نیترات در سبزیها و صیفیجات، پژوهش حاضر با هدف بررسی و پایش غلظت نیترات در برخی محصولات سبزی و صیفی (خیار، گوجه، سیب زمینی، بادمجان، فلفل، پیاز، پیازچه و سبزیجات برگی) تولید شده در برخی از گلخانهها و مزارع استان اصفهان به اجرا درآمد.مواد و روشها: برای انجام این پژوهش تعداد 142 نمونه از انواعی از سبزیجات برگی (گشنیز، ریحان، تره، جعفری، شاهی، شوید، ترخون، نعناع، شنبلیله) و صیفیجات (خیار، گوجهفرنگی، بادمجان، فلفل، پیاز، پیازچه و سیبزمینی در اندازه های ریز و دشت) از گلخانهها و مزارع کشاورزی شهرستانهای اصفهان، درچه، فلاورجان، تیران، دستگرد، دهاقان و اطراف آنها جمع آوری شد. مقدار نیترات نمونههای گیاهی بر اساس روش رنگسنجی پس از احیاء و تولید کمپلکس رنگی آمینو آزو، بهوسیله دستگاه اسپکترو فتومتر اندازهگیری شد. در ادامه غلظت نیترات در نمونهها با حداکثر غلظت مجاز نیترات در محصولات کشاورزی که به وسیله سازمان ملی استاندارد ایران ارائه شده است، مقایسه شد.نتایج و بحث: مشاهده شد که میانگین غلظت نیترات در خیارهای مورد مطالعه 48/1 برابر حد مجاز سازمان ملی استاندارد ایران (90 میلیگرم بر کیلوگرم) بود؛ درحالیکه میانگین غلظت نیترات در نمونههای سیبزمینی، گوجه فرنگی و فلفل نسبت به حد مجار ارائه شده به وسیله سازمان ملی استاندارد ایران (به ترتیب 170، 150 و 200 میلیگرم در کیلوگرم وزن تر) کمتر بود. همچنین میانگین غلظت نیترات در سیبزمینی، گوجهفرنگی، بادمجان، فلفل و پیاز ریز نسبت به میانگین غلظت نیترات در سیبزمینی، بادمجان، گوجهفرنگی، فلفل و پیاز درشت بیشتر بود. در بین صیفیجات مورد مطالعه بیشترین میانگین غلظت نیترات در خیار و کمترین میانگین غلظت نیترات در گوجهفرنگی مشاهده شد. میانگین غلظت نیترات در پوست خیار 7/16 برابر بیشتر از میانگین غلظت نیترات در میوه خیار بود. به طور کلی میانگین غلظت نیترات در سبزیهای برگی بیشتر از حد مجاز استاندارد ملی ایران (1000 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر) بود. در بین سبزیهای مورد مطالعه میانگین غلظت نیترات فقط در نعناع (457 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر)، شنبلیله (262 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر) و ترخون (695 میلیگرم بر کیلوگرم وزن تر) کمتر از حد مجاز استاندارد ملی کشور بود. درباره سایر سبزیهای برگی میتوان گفت که از نظر مقدار نیترات محدودیت مصرف وجود دارد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج به نظر میرسد که اندازه میوه معیار مناسبی برای ارزیابی مقدار نیترات گیاه نمی تواند باشد و جنبههای مدیریتی مزارع نقش بیشتری در غلظت نیترات گیاه دارد. از طرف دیگر تغییرات نیترات در مزارع مختلف به قدری زیاد است که نمیتوان به طور واضح بیان نمود که مصرف صیفی و سبزیهای موجود در بازار از نظر میزان نیترات دارای محدودیت باشد. به هر حال به نظر میرسد که مصرف سبزیهای برگی و صیفیجات تولید شده از مناطق مورد مطالعه برای سلامت مصرفکننده زیانبار بوده و ممکن است در برخی موارد دارای محدودیت باشد.
مقاله پژوهشی
ملیحه جمالی؛ جواد بیات؛ سید محمدرضا طلاکش؛ سید حسین هاشمی؛ رضا دیهیم فرد
چکیده
Introduction: As a result of human development and population growth, there is a corresponding need for essential resources of human. Industrial and agricultural activities have greatly polluted most agricultural lands. Petroleum compounds and heavy metals, both are the common pollutants of soils that have been irrigated by untreated wastewater, which pose a potential threat to the environment. Soil pollution of the agricultural lands will lead to decline in cultivation, and finally decreasing food production. Agricultural lands in the southern part of Tehran are being irrigated with untreated ...
بیشتر
Introduction: As a result of human development and population growth, there is a corresponding need for essential resources of human. Industrial and agricultural activities have greatly polluted most agricultural lands. Petroleum compounds and heavy metals, both are the common pollutants of soils that have been irrigated by untreated wastewater, which pose a potential threat to the environment. Soil pollution of the agricultural lands will lead to decline in cultivation, and finally decreasing food production. Agricultural lands in the southern part of Tehran are being irrigated with untreated wastewater for more than 30 years to produce a variety of vegetables, legumes, cereals.Material and methods: In this study the concentration of heavy metals and petroleum compounds were determined in 83 sampling points at two depths (0 to 30 and 30 to 60 cm). The study area were divided into two zones, zone 1 and zone 2, which 44 points were located in zone 2 and 39 points were located in zone 1. Petroleum hydrocarbons and heavy metals, As, Cd, Co, Cr, Cu, Ni, Pb, V, and Zn, were measured at top and subsoil. Petroleum compounds were analysed using MOOPAM method, and the element contents were determined using ICP-AES. ArcGIS and R software were used to make distribution maps of the pollutants and statistical analysis. Results and discussion: The results showed that the soil of agricultural land in the area is highly polluted, as the concentration of Cr, Pb, Co and Ni has exceeded the standard level. Heavy metals range from 0.22 mg/kg for Cd and 620 mg/kg for Pb. The concentration of petroleum compounds in wastewater irrigated lands in both top and subsoil were higher than that of fresh water irrigated lands. High level of As, Cr, Cu, Pb and Zn were observed in fresh water irrigated lands compare with wastewater irrigated lands. Cr and Pb were almost 89 and 8 times higher than the standard limit of Iran, respectively. The spatial distribution map of petroleum compounds showed that the just south-east of the area fall into heavily contaminated class. The distribution map of heavy metals also revealed that most parts of the studied area fall into the heavily contaminated class. Soil organic matter has more concentration in topsoil. Conclusion: Overall, the south of the studied area has been more affected by wastewater irrigation, agrochemicals and freshwater pollution in terms of heavy metals and petroleum compounds. Our study revealed various anthropogenic pollution sources, more efficiently for wastewater irrigation and application of agrochemicals. Therefore a management plan should be applied to the agricultural lands of this region to control and reduce the level of contamination.
مقاله پژوهشی
علیرضا آملی کندری؛ کامبیز ابراری واجاری؛ محمد فیضیان
چکیده
سابقه و هدف: در جنگلهای هیرکانی روشنههای تاجپوشش به اندازههای مختلف در اثر اجرای شیوههای مختلف جنگلشناسی ایجاده شده است. آگاهی از اثرات این روشنهها بر پویایی تودههای جنگلی میتواند در تصمیمگیری انتخاب شیوههای جنگلشناسی کمک نماید. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روشنههای تاج پوشش بر مقدار ذخیره کربن درختان ...
بیشتر
سابقه و هدف: در جنگلهای هیرکانی روشنههای تاجپوشش به اندازههای مختلف در اثر اجرای شیوههای مختلف جنگلشناسی ایجاده شده است. آگاهی از اثرات این روشنهها بر پویایی تودههای جنگلی میتواند در تصمیمگیری انتخاب شیوههای جنگلشناسی کمک نماید. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر روشنههای تاج پوشش بر مقدار ذخیره کربن درختان راش و مقایسه آن با توده جنگلی مجاور روشنهها و نیز ارتباط بین ویژگیهای درختان و موجودی کربن آنها بود.مواد و روش ها: روشنههای حاصل از شیوه تکگزینی درختی در سه طبقه مساحتی کوچک، متوسط و بزرگ شناسایی و از هر طبقه روشنه، پنج تکرار انتخاب شدند. درختان راش در تودهجنگلی مجاور هر طبقه روشنه به فاصله 20 متر از هر چهار جهت روشنهها نیز تعیین شدند. قطر برابر سینه، ارتفاع درخت، مساحت، حجم، طول تاج، قطر تاج و نیز ذخیره کربن درختان راش واقع در اشکوب فوقانی اندازهگیری شدند. تجزیه واریانس یکطرفه برای مقایسه میانگین شاخص ذخیره کربن درختان راش در روشنههای تاجپوشش و در موقعیتهای مختلف و همچنین برای درختان با قطر زیاد استفاده گردید. برای مقایسه میانگین ذخیره کربن در طبقات ارتفاعی درختان و نیز بین تودهجنگلی مجاور با روشنهها آزمون تیمستقل بهکار گرفته شد. برای تعیین همبستگی ضریب همبستگی پیرسون بین شاخص مقدار ذخیره کربن با برخی ویژگیهای ساختاری درختان راش در حاشیه روشنهها و نیز توده جنگلی مجاور آنها استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که درختان راش در حاشیه روشنهها از نظر مقدار ذخیره کربن اختلاف معنیدار دارند (05/0 p≤). برای درختان بین جهتهای مختلف در حاشیه روشنهها اختلاف معنیداری از لحاظ ذخیره کربن مشاهد نگردید دادند (05/0 p≤). بین میانگین ذخیره کربن درختان راش واقع در حاشیه روشنه ها و توده جنگلی مجاور اختلاف معنیداری وجود نداشت دادند (05/0 p≤). بیشترین میانگین کربن(کیلوگرم) در درختان قطور (49/584 ± 28/3725) حاشیه روشنه طبقه بزرگ مشاهده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد که با افزایش قطربرابرسینه ، ارتفاع ، طول و قطر تاج و حجم تاج ، مقدار ذخیره کربن درختان راش در حاشیه روشنهها و نیز در توده جنگلی مجاور آنها افزایش یافت ( 01/0 p≤). نتیجهگیری: یافتههای پژوهش مبین تاثیر مساحت روشنههای تاجپوشش حاصل از اجرای شیوه تکگزینی درختی در تودهجنگلی راش میباشد. همبستگی بین ویژگیهای ساختاری درختان راش مانند قطربرابرسینه، ارتفاع و مساحتتاج با ذخیرهکربن نشان میدهد که در هنگام اعمال شیوههای جنگلشناسی ( پرورشی و بهره برداری) در جنگلهای هیرکانی، ویژگیهای ساختاری درختان راش به ویژه فراوانی درختان قطور با توجه به مقدار ذخیره کربن بیشتر در آنها مورد توجه قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
کیمیا فتوت؛ لیلا خازینی؛ یوسفعلی عابدینی؛ محمدرضا یوسفی
چکیده
سابقه و هدفامروزه با گسترش فعالیت واحدهای صنعتی، غلظت آلایندهها در هوا افزایش یافته و انسانها از طریق تنفس، بلعیدن و جذب پوستی در معرض آنها قرار میگیرند. در میان تمام آلایندهها، فلزات سنگین به دلیل ماهیت سمی خود بسیار مورد توجه متخصصان زیست-محیطی قرار گرفتهاند. غلظت بالای فلزات سنگین در محیطزیست، میتواند خطر اثرات ...
بیشتر
سابقه و هدفامروزه با گسترش فعالیت واحدهای صنعتی، غلظت آلایندهها در هوا افزایش یافته و انسانها از طریق تنفس، بلعیدن و جذب پوستی در معرض آنها قرار میگیرند. در میان تمام آلایندهها، فلزات سنگین به دلیل ماهیت سمی خود بسیار مورد توجه متخصصان زیست-محیطی قرار گرفتهاند. غلظت بالای فلزات سنگین در محیطزیست، میتواند خطر اثرات نامطلوب سلامتی انسان را افزایش دهد. شهرک صنعتی ناجی زنجان با فعالیت واحدهای ریختهگری مس و آلیاژهای آن، به عنوان یکی از منابع انتشار فلزات سنگین در هوای شهر زنجان میباشد؛ لذا ارزیابی غلظت و اثرات بهداشتی فلزات سنگین منتشره از شهرک مذکور، از اهمیت ویژهای برخوردار است.مواد و روشهابه منظور ارزیابی غلظت و اثرات بهداشتی فلزات سنگین منتشره از واحدهای صنعتی شهرک صنعتی ناجی، نمونهبرداری از کل ذرات معلق هوای شهرک مذکور و مناطق مجاور آن (10 ایستگاه)، طی دو دوره (بهمن 1399 و اردیبهشت 1400) انجام شده است. جهت شناسایی فلزات سنگین از آنالیز طیفسنجی جرمی پلاسمای جفت شده القایی (ICP-MS) استفاده شده است. در این آنالیز، فلزات سنگین نقره، آرسنیک، کادمیوم، کروم، مس، آهن، سرب، آنتیموان، وانادیم و روی شناسایی شدهاند. همچنین در ادامه به ارزیابی خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی و غیر سرطانی ناشی از تنفس، بلعیدن و جذب پوستی فلزات سنگین موجود در ذرات معلق هوا برای دو گروه سنی کودکان و بزرگسالان پرداخته شده است.نتایج و بحثغلظت فلزات سنگین شناسایی شده در بهمن 1399 و اردیبهشت 1400، با استانداردهای ملی کیفیت هوای محیط، مقایسه شد. نتایج حاصل از این مقایسه نشان داد که غلظت کروم و آهن در تمامی ایستگاههای شهرک صنعتی ناجی بالاتر از استاندارد است. همچنین، غلظت نقره، کادمیوم، کروم، مس، آهن، آنتیموان، وانادیم و روی در تمامی ایستگاههای مجاور شهرک صنعتی مذکور بالاتر از استاندارد میباشد. نتایج ارزیابی خطر ابتلا به بیماریهای غیر سرطانی مواجهه با فلزات سنگین موجود در ذرات معلق هوا، در هر دو فصل زمستان و بهار، نشان داد که در تمامی ایستگاهها مواجهه با فلزات سنگین هوا، خطری برای سلامت افراد جامعه ندارد. بیشترین خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی در فصل زمستان و بهار به ترتیب ناشی از مواجهه با آرسنیک (در ایستگاه 2، داخل شهرک صنعتی) و کادمیوم (در ایستگاه 4، داخل شهرک صنعتی) مشاهده شد. در فصل بهار، خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی ناشی از مواجهه با آرسنیک و کادمیوم در تمامی ایستگاهها به جز ایستگاه 2 نسبت به فصل زمستان بیشتر مشاهده شد. این در حالی است که در فصل بهار، خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی ناشی از مواجهه با سرب در تمامی ایستگاهها نسبت به فصل زمستان کمتر مشاهده شد. به طور کلی میتوان بیان کرد که مقادیر شاخص خطر به دست آمده برای گروه سنی کودکان، بیشتر از گروه سنی بزرگسالان میباشد؛ لذا کودکان در مواجهه با فلزات سنگین هوا، بیشتر در معرض خطر ابتلا به انواع بیماریهای سرطانی و غیر سرطانی قرار دارند.نتیجهگیرینتایج ارزیابی مواجهه فلزات سنگین منتشره از شهرک صنعتی ناجی بر سلامتی انسان، نشان میدهد که خطر ابتلا به بیماریهای غیر سرطانی، افراد منطقه مورد مطالعه را تهدید نمیکند؛ اما خطر ابتلا به بیماریهای سرطانی ناشی از آرسنیک و کادمیوم در اکثر ایستگاههای مورد بررسی بالا است.
مقاله پژوهشی
محمدجواد امیری؛ حمید جورکش؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: سیلاب ناشی از افزایش ناگهانی ارتفاع آب رودخانه بهدلیل وقوع بارندگی شدید میباشد که آب اضافه از دبی پایه و بستر رودخانه خارج شده و وارد مناطق مجاور میشود که خسارتهای هنگفتی را بر اکوسیستمها و زیرساختهای منطقه در سیلاب-دشتهای رودخانه وارد میسازد. بهمنظور تدوین برنامهی راهبردی در مسیر مدیریت بحران، شناخت ...
بیشتر
سابقه و هدف: سیلاب ناشی از افزایش ناگهانی ارتفاع آب رودخانه بهدلیل وقوع بارندگی شدید میباشد که آب اضافه از دبی پایه و بستر رودخانه خارج شده و وارد مناطق مجاور میشود که خسارتهای هنگفتی را بر اکوسیستمها و زیرساختهای منطقه در سیلاب-دشتهای رودخانه وارد میسازد. بهمنظور تدوین برنامهی راهبردی در مسیر مدیریت بحران، شناخت سازوکار و تکوین پدیدهی سیلاب و میزان رواناب ایجادشده ناشی از آن در اولویت قرار دارد. مواد و روش ها: در پژوهش حاضر، سه وقوع سیلاب در روزهای 16 فوریه 2017، 26 مارس 2019 و 23 ژانویه 2020 که در هر سه روز، میانگین بارش در محدودهی مطالعاتی شیراز، 100 میلیمتر بود، انتخاب شده و با رویکرد سینوپتیکی، اندرکنشهای جوی و الگوهای مولد سیلاب شناسایی گردید. سپس با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS میزان تبدیل بارش به رواناب در هر یک از زیرحوضههای موجود در محدوده مطالعاتی شیراز شبیهسازی شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که بیشینهی بارش در فوریه و کمینهی آن در جولای رخ میدهد. بیشینهی بارش سالانه در مناطق کوهستانی قلات و گلستان با 627 میلیمتر و کمینهی آن در مهارلو به میزان 245 میلیمتر است. نتایج سینوپتیکی نشان داد که استقرار ناوهی کمارتفاع و سردچال جوی تراز 500 هکتوپاسکال در شرق مدیترانه به همراه استقرار سیستم کمفشار دینامیکی ایران موجب ناپایداری هوای سطحی در استان فارس شده و با تزریق رطوبت از خلیجفارس به تودهی هوا، موجب وقوع بارشهای سیلابی در شیراز شده است. نتایج مدلسازی بارش- رواناب نشان داد که بیشترین میزان رواناب در زیرحوضههای صدرا و قلات بهترتیب 5773 و 5076 هزارمترمکعب بود و بیشینهی دبی پیک نیز در صدرا و قلات بهترتیب 666 و 389 مترمکعب در ثانیه بود که طی ساعت 17:00 اتفاق افتاد. بیشترین حجم نفوذ بارش در قلات و چنار راهدار بهترتیب 5423 و 2546 هزارمترمکعب بود و کمترین میزان نفوذ در دروازه قران با 247 هزارمترمکعب بود که دلیل اصلی آن تراکم بالای کاربری مسکونی- تجاری در این زیرحوضه است. نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد میگردد که بهمنظور مدیریت بحران سیلاب در شیراز، مهار روانابهای تولیدشده در زیرحوضههای شمالی همچون قلات، گلستان و صدرا و افزایش سطح نفوذپذیری میتواند در مهار سیلاب کارساز باشد.
مقاله پژوهشی
احسان مالکیپور؛ محمدحسین شریف زادگان
چکیده
سابقه و هدف: هزینه مبادله که برخاسته از اقتصاد نهادگرا است، با مفهوم کارایی مرتبط است. یکی از وظایف برنامهریزان، افزایش کارایی فرایند برنامهریزی است، به همین دلیل شناسایی عوامل مؤثر بر هزینه مبادله - همچون هزینههای جستوجوی اطلاعات، مذاکره، ایجاد و اعمال سازوکارهای نظارتی - حائز اهمیت است. زیرا از این طریق است که برنامهریزان ...
بیشتر
سابقه و هدف: هزینه مبادله که برخاسته از اقتصاد نهادگرا است، با مفهوم کارایی مرتبط است. یکی از وظایف برنامهریزان، افزایش کارایی فرایند برنامهریزی است، به همین دلیل شناسایی عوامل مؤثر بر هزینه مبادله - همچون هزینههای جستوجوی اطلاعات، مذاکره، ایجاد و اعمال سازوکارهای نظارتی - حائز اهمیت است. زیرا از این طریق است که برنامهریزان میتوانند با تکیه بر طراحی نهادی ساختارهای حکمرانی، هزینه مبادله را کاهش دهند. در همین راستا، از دهه ۱۹۹۰ میلادی تلاشهایی در برنامهریزی شهری در دنیا آغاز شده است. طرح تفصیلی در نظام برنامهریزی ایران، برنامهای است که بازیگران متعددی از جمله شهروندان و شهرداری در طول سال با آن درگیر هستند. هدف این مقاله کاهش هزینههای مبادله برای بازیگران مختلف درگیر در فرایند طرح تفصیلی است که از طریق شناسایی عوامل موثر بر ایجاد هزینه مبادله در فرایند طرح تفصیلی شهر اصفهان، تعیین عوامل کلیدی و تولید سناریوهای امکانپذیر با سازگاری بالا برای ساختار حکمروایی طرح محقق خواهد شد.مواد و روشها: این پژوهش از نوع موردپژوهی قلمداد میشود. روشهای گردآوری و تحلیل بکاررفته در این پژوهش کیفی و کمی و در مجموع ترکیبی است. عوامل موثر بر هزینه مبادله از تحلیل مضمون مصاحبههای صورتگرفته با بازیگران کلیدی در نرمافزار اطلس حاصل شد. در ادامه، پرسشنامه ماتریس تاثیرات متقابل بر اساس نظرات خبرگان تکمیل و محتوای آن با استفاده از روش میکمک تحلیل شد، تا از میان این عوامل پنج عامل کلیدی موثر بر هزینه مبادله شناسایی شوند. برای عوامل کلیدی، وضعیتهای مختلفی در نظرگرفته شد که بر اساس دیدگاه خبرگان در مورد تاثیر این وضعیتها بر یکدیگر و با استفاده از نرمافزار سناریوویزارد، سناریوهای با سازگاری بالا برای ساختار حکمروایی طرح شناسایی شدند.نتایج و بحث: تدوین طرح تفصیلی هم شامل هزینههای جستوجو و اطلاعات و هم دربردارنده هزینههای چانهزنی و تصمیم برای رسیدن به توافقی مورد قبول با سایر طرفین مبادله بر سر حق توسعه زمین است. بنابراین کل هزینههایی که برای تدوین طرح تفصیلی انجام میشود هزینه مبادله است. این هزینهها شامل مواردی همچون حقوق کارمندان بخش عمومی درگیر طرح، شرکتهای مشاور مرتبط با طرح، هزینههای زمانی مشارکتکنندگان در فرایند تدوین طرح تفصیلی است. هزینههای نظارت بر اجرای طرح همچون هزینههای مرتبط با کمیسیون ماده ۱۰۰ قانون شهرداری هم هزینه مبادله محسوب میشوند. عوامل موثر بر ایجاد هزینه مبادله در فرایند طرح تفصیلی اصفهان در سه مقوله کلان محیط نهادی، کیفیت حکمروایی و سرمایه دستهبندی میشوند که زیرمجموعه آنها ۲۳ عامل قرار دارند. در این بین، ۵ عامل قوانین و مقررات، دیوانسالاری، اعتماد میان بازیگران، سطح مشارکت و دسترسی به اطلاعات به عنوان عوامل کلیدی شناسایی شدند. با توجه به وضعیتهای مختلفی که برای این عوامل در نظرگرفته شد، برای کمینهکردن هزینه مبادله ساختار حکمروایی طرح تفصیلی سه سناریو با سازگاری بالا شناسایی شدند که یکی از آنها در راستای تمرکززدایی و دو سناریوی دیگر به دنبال تمرکزگرایی در ساختار حکمروایی طرح تفصیلی است.نتیجهگیری: مقایسه عوامل موثر بر هزینه مبادلهی حاصل از تحلیل مضمون با آنچه از مبانی نظری بدست آمده نشان میدهد گرچه در دستهبندی و بیان عوامل تفاوتهایی وجود دارد اما ماهیت عوامل یکسان است. عوامل کلیدی موثر بر هزینه مبادله که با نظر خبرگی از میان این عوامل انتخاب شدند، بیشتر معطوف به مراحل اجرا و نظارت بر اجرا و بازنگری طرح تفصیلی هستند. فرایند سناریونویسی برای ساختار حکمروایی طرح تفصیلی در راستای کاهش هزینه مبادله در این پژوهش، در قیاس با پژوهشهای مشابه که صرفا به تحلیل هزینه مبادله پرداخته بودند، و انجام طراحی نهادی به شیوهای نظاممند و قابل فهم، شکاف موجود دانش در این زمینه را تکمیل نمود. در هر سه سناریوی تولیدشده، وضعیت یا حالات هر پنج توصیفگر یک سناریو، همجهت یا همراستا هستند به شکلی که برآیند آنها یک سناریوی کاملا تمرکزگرا یا کاملا تمرکززدا را شکل میدهد. شرایط رخداده بیانگر این است که حکمروایی کاربری زمین شهری با استفاده از الگوهایی میسر است که اجزاء آن با هم سازگار باشند و از یک منطق واحد تبعیت کنند. این الگوها یکی از دو حالت تمرکزگرا و تمرکززدا هستند که در دوران معاصر و شهرهای مختلف سابقه تاریخی دارد.
مقاله پژوهشی
زهرا جعفری؛ امیر سالمی
چکیده
هدف: گندزدایی با کلر رایجترین روش گندزدایی آب آشامیدنی در ایران است. واکنشپذیری کلر سبب میشود تا علاوه بر تخریب عوامل بیمازیزا، ترکیبات آلی متنوعی تحت عنوان محصولات جانبی گندزدایی تولید شوند. تعداد بسیار کمی از این نرکیات نظاممند شده به صورت پیوسته پایش میشوند. با این حال، ترکیبات فراوان دیگری نیز در این دسته هستند که علیرغم ...
بیشتر
هدف: گندزدایی با کلر رایجترین روش گندزدایی آب آشامیدنی در ایران است. واکنشپذیری کلر سبب میشود تا علاوه بر تخریب عوامل بیمازیزا، ترکیبات آلی متنوعی تحت عنوان محصولات جانبی گندزدایی تولید شوند. تعداد بسیار کمی از این نرکیات نظاممند شده به صورت پیوسته پایش میشوند. با این حال، ترکیبات فراوان دیگری نیز در این دسته هستند که علیرغم مخاطرات بسیار جدی، در سنجشهای روزمره مورد توجه قرار نمیگیرند. این پژوهش به توسعهی روشی نوین برای تعیین مقدار ترکیبات مذکور و همچنین شناسایی آنها در آب آشامیدنی شهر تهران میپردازد. مواد و روش ها: در این مطالعه محصولات جانبی گندزدایی منتخب- تری کلرواستونیتریل، دی کلرواستونیتریل، دی کلروپروپانون، کلروپیکرین، بروموکلرواستونیتریل، تری کلروپروپانون و دی برومواستونیتریل- با استفاده از روش اصلاحشدهی میکرواستخراج فاز جامد و دستگاه کروماتوگرافی گازی آشکارساز جرمی آنالیز شدند. روش استخراج، با استفاده از راهبرد سطح پاسخ، بهینه و سپس اعتباربخشی شد. سپس نمونههای واقعی از مناطق مختلف شهر تهران جمعآوری و آنالیز شد. نتایج: روش آنالیز معرفی شده برای تمام آنالیتها پاسخ خطی، حساسیت بسیار بالا (حد تشخیص بین ۴/۰ و 20 نانوگرم بر لیتر) و دقت مناسب (انحراف معیار نسبی با ۵ تکرار کمتر از ۶/۲۱ درصد) نشان داد. بازیابی آنالیتها در نمونههای واقعی بین ۶۰ تا ۹۵ درصد براورد شد. نتیجه گیری: آلایندههای مورد مطالعه با غلظت های گوناگون در آب آشامیدنی نقاط مختلف شهر تهران مشاهده شدند. با توجه به مخاطرات ناشی از این آلایندهها و حضور قابل توجه آنها، بازنگری استاندارد کیفیت آب آشامیدنی و پایش پیوسته-ی آن ها ضروری به نظر میرسد.
مقاله پژوهشی
میر جواد غیبی؛ سجاد چهرهقانی؛ مهدیه عظیمی یوشانلویی؛ زهرا درویشی قولنجی
چکیده
سابقه و هدف: با افزایش بی رویه جمعیت در شهرها دفع ایمن پسماند یک مشکل اساسی برای این کلان شهرها محسوب میشود. مسئله دفن و محل آن در انتهای مسئله دفع پسماند قرار دارد. دفن پسماند معمولترین روش برای دفع در جوامع شهری کشور ایران و سایر کشورهای جهان محسوب میشود. برای همین ارزیابی اثرات زیست محیطی آن برای کاهش اثرات زیست محیطی منفی ...
بیشتر
سابقه و هدف: با افزایش بی رویه جمعیت در شهرها دفع ایمن پسماند یک مشکل اساسی برای این کلان شهرها محسوب میشود. مسئله دفن و محل آن در انتهای مسئله دفع پسماند قرار دارد. دفن پسماند معمولترین روش برای دفع در جوامع شهری کشور ایران و سایر کشورهای جهان محسوب میشود. برای همین ارزیابی اثرات زیست محیطی آن برای کاهش اثرات زیست محیطی منفی بسیار مهم است. از این رو در این مطالعه اثرات زیست میحطی محل دفن زباله ارومیه با روش ریام مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روشها: در این مطالعه برای استفاده از این روش ریام برای ارزیابی اثرات زیست محیطی اطلاعاتی به صورت میدانی از محل دفن زباله شهرتان ارومیه جمعآوری شد. سپس با استفاده از روش ریام تاثیر فعالیتهای مختلف موجود در پروژه مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین عوامل مهم و تاثیرگذار توسط مجموعهای از کارشناسان حوزه محیط زیستی در چهار بخش فیزیکی – شیمیایی، بیولوژیکی – اکولوژیکی، فرهنگی – اجتماعی و اقتصادی – عملیاتی طبقهبندی شده است. به هرکدام از عوامل براساس اهمیت وضعیت و ارزش زمانی امتیازدهی صورت گرفته است. طریقه امتیازدهی به این صورت است که با ضرب زیر معیارهای مربوط به اهمیت وضعیت، مقدار کلی این معیار مشخص میشود. همچنین برای معیار ارزش موقت، زیرمعیارهای آن با هم جمع میشوند. پس از به دست آمدن این معیارها با ضرب این دو معیار باهم امتیاز محیطزیستی (ES) پروزه محاسبه میشود. نتایج و بحث: براساس مطالعهای که انجام شد مشاهده شد بیشترین امتیاز منفی در صورت ادامه دفع به این روش برای اجزای بیولوژیکی- اکولوژیکی برابر 402- بوده است. همچنین کمترین امتیاز منفی از بین سایر اجزا موجود برای اجزای اقتصادی – عملیاتی برابر با 109- به دست آمده است. تنها امتیاز مثبت مربوط به اجزای اجتماعی – فرهنگی و جز امرار معاش میباشد. همچنین امتیاز حاصل برای اجزای فیزیکی – شیمیایی 351- و برای اجزای اجتماعی – فرهنگی 114- به دست آمد. که دلایل این امتیازات منفی عدم توجه درست به حجم زباله تولید شده توسط مردم، نبود سیستم تصفیه شیرابه، عدم وجود پوشش گیاهی منطقه دفن زباله شهری، دفن غیراصولی و غیربهداشتی، فاصله حمل و ... میباشد. عملیات دفع با روش فعلی علاوه بر ایجاد آلودگی زیست محیطی، بسیار هزینهبر نیز است. بیشترین مقدار هزینه در این روش صرف حمل و نقل، نیروی انسانی و عملیات خاکبرداری و خاکریزی میشود. علاوه بر این هزینههای مالی متاسفانه در سالهای اخیر با از بین رفتن خاکهای کشاورزی اطراف محل دفن زباله شهری باعث مهاجرت مردم از روستاهای اطراف این محل نیز شده است. این عمل باعث ایجاد آلودگی زیاد شده و مانع از تبدیل و بازیافت پسماند میشود.نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد اگر عملیات دفع زباله به همین صورت ادامه پیدا کند آسیبهای محیطزیستی جبران ناپذیری به زیستبوم منطقه وارد خواهد شد. برای جلوگیری از این خسارات لازم است راهکارهای عملی ارائه شده و در بخش مدیریت تجدید نظری نسبت به ادامه این روش صورت گیرد. همچنین با توجه به نزدیکی اتمام دفن پسماند در این منطقه به دلیل پرشدن آن، پیشنهاد میشود در صورت اقدام به ایجاد یک محل جدید برای دفن پسماند حتما مطالعاتی از قبیل زمینشناسی، گیاهشناسی، ژوتکنیکی و ... صورت پذیرد. همچنین بنظر میرسد ایجاد یک کارخانه بازیافت زباله کمک بسیار شایانی برای کاهش حجم زباله میتواند باشد.
مقاله پژوهشی
بلال اروجی
چکیده
مقدمه: اجرای طرحهای کنترلی، پایش و تدوین قوانین ترافیکی و مدیریتی نیاز به کسب اطلاعات اساسی و بنیادین در خصوص منشأ ذرات، خواص فیزیکی - شیمیایی و رفتار آنها در اتمسفر دارد. جمعآوری این اطلاعات نیاز به مطالعه ابعاد مختلف ماهیتی ذرات دارد که بیشتر آنها به صورت مستقیم امکانپذیر نخواهد بود. چالش آلودگی هوای کلانشهر تهران نیاز به ...
بیشتر
مقدمه: اجرای طرحهای کنترلی، پایش و تدوین قوانین ترافیکی و مدیریتی نیاز به کسب اطلاعات اساسی و بنیادین در خصوص منشأ ذرات، خواص فیزیکی - شیمیایی و رفتار آنها در اتمسفر دارد. جمعآوری این اطلاعات نیاز به مطالعه ابعاد مختلف ماهیتی ذرات دارد که بیشتر آنها به صورت مستقیم امکانپذیر نخواهد بود. چالش آلودگی هوای کلانشهر تهران نیاز به انجام مطالعات بنیادین داشته و ما در این تحقیق سعی کردیم ابعاد جدیدی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی بنیادین ذرات اتمسفری شهر تهران را ارائه دهیم.مواد و روش: فرایند جمعآوری ذرات جهت ارزیابی غلظت و ترکیب شیمیایی آنها توسط نمونهبردار حجم بالا به مدت 1 تا 24 ساعت و متوسط جریان m3/min 7/1 روی فیلترهای فایبرگلاس انجام شد. همچنین برای تعیین توزیع قطر آئرودینامیکی ذرات از نمونهبردار آبشاری (ایمپکتور اندرسن) با جریان L/min 3/28 و به مدت 72 ساعت تا 7 روز استفاده شد. بعد از نمونهبرداری، نمونهها جهت تعیین غلظت کل و توزیع آئرودینامیکی در آزمایشگاه آمادهسازی شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد، میانگین غلظت ذرات در طول دوره نمونهبرداری µg/m3 9/11±6/118 بود. در طول دوره نمونهبرداری بالاترین غلظت ذرات جمعآوری شده µg/m3 1/22±61/154 و کمترین مقدار آن µg/m3 15/23±12/129 به ثبت رسید. نتایج بررسی SEM نمونههای برداشت شده نشان داد که ذرات به شکل کروی، نامنظم، لیف مانند و همچنین اشکال کریستالی حضور دارند. غالب عناصر در این نمونهها شامل K، Ca، Cl و Fe است که به همراه ترکیبهای از Ti، Zn دیده میشود. ساختارهای خوشه مانند و بی شکل غنی از O، Zn، Mg، Fe، K، Si و Na در ذرات با ابعاد 2 تا 7 میکرومتر مشاهده شد.نتیجهگیری: باتوجه به نتایج و مقایسه با سایر کارهای صورت گرفته شده در این زمینه، ذرات ریز بیشتر طی فرآیندهای احتراق سوخت توسط صنایع و حمل و نقل شهری انتشار مییابند. همچنین ذرات بزرگتر طی فعالیتهای انسانی مانند گرد و غبار تولیدی در جادهها توسط وسائل نقلیه، ساخت و ساز ساختمانی و صنایع تولید و منتشر میشود.
مقاله پژوهشی
فهیمه رشیدآبادی؛ اصغر عبدلی
چکیده
ارزیابی کمی فراوانی ماهیان اساس تحقیقات علمی و مدیریت جمعیتهای آنها است. مطالعات جمعیتی درباره آزادماهیان رودخانه ای نشان داده است که به طور طبیعی تنوع در فراوانی عددی این ماهیان در مقیاس های فضایی - زمانی یک قاعده است و جمعیت های قزل آلای خال قرمز از این قاعده مستثنی نیستند. درک این تنوع و تغییرات به دلایل متعدد از جمله برای طراحی ...
بیشتر
ارزیابی کمی فراوانی ماهیان اساس تحقیقات علمی و مدیریت جمعیتهای آنها است. مطالعات جمعیتی درباره آزادماهیان رودخانه ای نشان داده است که به طور طبیعی تنوع در فراوانی عددی این ماهیان در مقیاس های فضایی - زمانی یک قاعده است و جمعیت های قزل آلای خال قرمز از این قاعده مستثنی نیستند. درک این تنوع و تغییرات به دلایل متعدد از جمله برای طراحی و تفسیر مطالعات ارزیابی اثرات محیط زیستی و برای نظارت بر استراتژی های مدیریت ماهیگیری بسیار حائز اهمیت است. هدف از مطالعه حاضر برآورد و بررسی تغییرات مکانی و زمانی تراکم قزل آلای خال قرمز (Salmo trutta) در رودخانه های پارک ملی لار و همچنین بررسی رابطه بین تراکم ماهیان در این رودخانه ها با تراکم بی مهرگان کف زی به عنوان غذای اصلی آن ها بود. به طور کلی هدف ارزیابی وضعیت قزل آلا در این منطقه برای برنامه ریزی حفاظت و مدیریت جمعیت های قزل آلا در آینده در مقابل اثرات انسانی و تغییر اقلیم بود. به علت کوچک بودن رودخانه های پارک ملی لار، برای دستیابی به برآوردهای جمعیت قابل اطمینان، تراکم ماهیان با استفاده از روش حذفی لو کرن محاسبه شد. تعداد کل ماهیان صید شده بعد از دو مرحله حذف، با منطقه مورد نظر استاندارد و به صورت تراکم در هر 100 متر مربع از سطح رودخانه بیان شد. برای بررسی تغییرات زمانی فراوانی ماهیان، نتایج مطالعه تراکم در سال 1388 با نتایج مطالعه تراکم این گونه در سال 1396به صورت کیفی مقایسه گردید. با توجه به محاسبات صورت گرفته در سال 1388 بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط به تراکم ماهیان قزل آلا در ایستگاه دلیچای (آرو)، لار ( گزل دره) و سیاه پلاس ( به ترتیب 44، 43.2 و 33.4 در 100 متر مربع) و کمترین فراوانی مربوط به لار ( خرسنگ) و لار ( سرخک) ( به ترتیب 10.5 و 11.5 در 100 متر مربع ) بود. در سال 1396 بیشترین تراکم قزل آلا به ترتیب مربوط به رودخانه های سیاه پلاس، دلیچای (ورآرو) و الرم ( به ترتیب 175، 118 و 112 در 100 متر مربع ) بود و کمترین تراکم در رودخانههای دلیچای ( پایین دست) و آبسفید ( به ترتیب 48 و 49 در 100 متر مربع ) مشاهده شده است. توزیع و فراوانی آزادماهیان رودخانه ای در درجه اول توسط غذا و فضا تنظیم می شود. تنوع مشاهده شده در فراوانی عددی ماهیان قزل آلای خال قرمز در مقیاس منطقه ای نشان دهنده تنوع در کیفیت و دسترسی به زیستگاه این گونه در پارک ملی لار است. پیش بینی می شد که تنوع زیستگاهی همچنین با تاثیر بر فراوانی بی مهرگان آبزی که به عنوان منبع اصلی طعمه برای آزادماهیان رودخانهای محسوب می شوند، تراکم ماهیان قزل آلای خال قرمز را در رودخانه های مختلف این منطقه تحت تاثیر قرار داده باشد. برخلاف پیش بینی ها 1388 نتایج آنالیز رگرسیون (R2= 0.02, p value= 0.72) و همبستگی اسپیرمن (r = 0.24) رابطه معنی داری را بین تراکم ماهیان و بیمهرگان کف زی در رودخانه های پارک ملی لار نشان نداد. یکی از دلایل این عدم همبستگی احتمالا مرتبط با صید ماهیان قزل آلا در پارک ملی لار در گذشته می باشد که با وجود وفور طعمه در برخی رودخانهها ماهیان از تراکم کمی برخوردار بوده اند . نتایج مقایسه تراکم ماهیان در سال های 1388 و 1396 نشان داد که تراکم قزل آلا در رودخانه های لار در سال 1396در وضعیت مناسب-تری نسبت به سال 1388 می باشند. با توجه به اینکه در سال 1393 سازمان حفاظت محیط زیست صدور مجوزهای صید در این منطقه را متوقف نموده است یکی از علل افزایش تراکم ماهیان احتمالا اثر مثبت ممنوعیت صید بر این گونه است. نظر به اینکه فراوانی ماهیان قزل آلا در رودخانه های پارک ملی لار به لحاظ فضایی – زمانی متغیر می باشد ، نظارت پیوسته و ارائه برنامههای مدیریتی مناسب با افزایش گرمایش جهانی و آسیب پذیری این گونه ارزشمند به تغییرات دمایی برای حفظ این ماهیان در رودخانه های پارک ملی لار ضروری است. ضمن آنکه با توجه به تغییر اقلیم و در خطر انقراض بودن سایر جمعیت های قزل آلای خال قرمز در دیگر زیستگاه هایش باید از این جمعیت به عنوان یک جمعیت پشتیبان حفاظت نمود.
مقاله پژوهشی
صاحبه حاجی پور؛ مرتضی محمدی دیلمانی؛ محدثه مومن زاده؛ منصور افشار محمدیان
چکیده
سابقه و هدف: امروزه با افزایش جمعیت جهان و به دنبال آن توسعه صنایع و کارخانهها، بر میزان پسابهای وارده به محیط زیست که غالبا حاوی فلزات سنگین و آلایندههای مختلف دیگر میباشند، افزوده میشود. فلزات سنگین تاثیرات مخربی بر سلامت گیاهان و جانوران در اکوسیستمهای مختلف دارد. در فرآیند پالایش محیط زیست، گیاهان ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه با افزایش جمعیت جهان و به دنبال آن توسعه صنایع و کارخانهها، بر میزان پسابهای وارده به محیط زیست که غالبا حاوی فلزات سنگین و آلایندههای مختلف دیگر میباشند، افزوده میشود. فلزات سنگین تاثیرات مخربی بر سلامت گیاهان و جانوران در اکوسیستمهای مختلف دارد. در فرآیند پالایش محیط زیست، گیاهان قابلیت جذب فلزات سنگین را دارند و میتوانند این آلودگیها را از خاک و آب جذب کرده و در ریشه و اندامهای هوایی خود ذخیره کنند. مواد و روشها: به منظور بررسی میزان جذب و انباشت فلزات سنگین توسط گیاهان، آزمایشی در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار با استفاده از گیاه وتیور انجام شد. گیاهان تیمار با پساب صنعتی و گیاهان کنترل با آب شهری آبیاری شدند. همچنین گلدانی حاوی خاک فاقد گیاه نیز جهت سنجش میزان عناصر در خاک در نظر گرفته شد و در طول دوره شش ماه آزمایش، به طور منظم همراه با گلدانهای دیگر با پساب صنعتی آبیاری شد. به منظور بررسی تاثیر آبیاری با پساب بر عملکرد گیاه وتیور، پس از دوره شش ماهه آزمایش، آنالیز عناصر سنگین و مطالعات آناتومیکی و فیزیولوژیکی بر روی گیاهان تحت تیمار پساب صنعتی و گیاهان شاهد انجام شد. فاکتورهای انتقال و تجمع که دو فاکتور مهم در سنجش توانایی گیاه برای گیاه پالایی محسوب میشوند، نیز مورد بررسی قرار گرفت. نتایج و بحث: نتایج این تحقیق نشان داد که بین بیشترین فلزات سنگین موجود در پساب صنعتی که شامل روی و کروم بودند، بیشترین ذخیره عناصر مذکور در ریشه گیاه وتیور صورت گرفت و به میزان کمتری در بخشهای هوایی جمع شدند. همچنین نتایج آزمایشهای صفات فیزیولوژیک نشان داد که فاکتورهای قندهای محلول و پرولین در گیاهان تحت تیمار نسبت به شاهد افزایش یافت و غلظت مالون دی آلدهید در گیاهان تحت تیمار نسبت به شاهد کاهش یافت. نتایج مطالعات ریشه در گیاهان شاهد و تیمار نشان داد که قطر ریشه، قطر استوانه مرکزی و تعداد دستجات آوندی در گیاهان تیمار نسبت به شاهد افزایش یافت. نتیجهگیری: در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که در فرآیند جذب فلزات سنگین، تغییراتی در برخی صفات آناتومیکی و فیزیولوژیکی گیاهان تحت تیمار ایجاد شد. بررسی فاکتورهای انتقال و تجمع زیستی نیز نشان داد که گیاه وتیور، توانایی جذب فلز روی و کروم را از طریق تثبیت گیاهی دارد.
مقاله پژوهشی
محمدرضا گیلی؛ داود عاشورلو؛ حسین عقیقی؛ علی اکبر متکان؛ علیرضا شکیبا
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به اینکه کشاورزی مهمترین نقش را در تأمین امنیت غذایی برعهده دارد، تهیه نقشه ای که پراکندگی مکانی، وسعت اراضی و نوع محصولات کشت شده را با دقت بالایی نشان دهد، بسیار ضروری است. پوشش اراضی کشاورزی در فواصل زمانی نسبتا کوتاه، بسیار پویا و متغیر است. این موضوع، طبقهبندی محصولات زراعی روی تصاویر ماهواره ای را به کاری ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به اینکه کشاورزی مهمترین نقش را در تأمین امنیت غذایی برعهده دارد، تهیه نقشه ای که پراکندگی مکانی، وسعت اراضی و نوع محصولات کشت شده را با دقت بالایی نشان دهد، بسیار ضروری است. پوشش اراضی کشاورزی در فواصل زمانی نسبتا کوتاه، بسیار پویا و متغیر است. این موضوع، طبقهبندی محصولات زراعی روی تصاویر ماهواره ای را به کاری چالش برانگیز مبدل می کند. کمبود یا فقدان دادههای دارای برچسب واقعیت زمینی نیز مزید بر علت است. بنابراین روشهایی که به نمونه های زمینی وابستگی کمتری دارند و از ویژگیهای فنولوژیک حاصل از سری زمانی باندها و شاخصهای گیاهی برای طبقه بندی محصولات استفاده می کنند، مناسبتر خواهند بود. هدف از این مطالعه استفاده از در روش یادگیری عمیق مبتنی بر شبکه های کانولوشن برای طبقه بندی محصولات کشاورزی و بهبود عمکرد این شبکه از طریق استفاده از کانالهای ویژگی محصولات بعنوان تصویر ورودی به شبکه و افزایش دقت طبقه بندی است.مواد و روشها: در این مطالعه از تصاویر باندهای مرئی و فروسرخ نزدیک ماهواره سنتینل-2 در 10 تاریخ مختلف از سال 2019 برای ناحیه ای واقع در ایالت آیداهو ایالات متحده آمریکا که یک منطقه مهم کشاورزی به شمار می رود و از لایه دادههای زراعی(Cropland Data Layer) برای استخراج برچسب نوع محصولات در مزارع نمونه، استفاده گردید. سپس در نرم افزار متلب، سری زمانی باندها ساخته شد و با استفاده از آنها پروفیل زمانی NDVI برای شناسایی ویژگیهای فنولوژیکی منحصر به فرد برای هر محصول استخراج گردید. در ادامه توابعی که بر اساس ویژگیهای فنولوژیک هر محصول توسعه داده شده اند، بر روی سری زمانی باندها اعمال گردید و برای هر محصول یک کانال ویژگی به دست آمد که در دو فرآیند جداگانه، یکبار از باندها و بار دیگر از کانالهای ویژگی به عنوان ورودی به شبکه CNN استفاده گردید و شبکه، با استفاده از کانالهای ورودی و نمونه های زمینی، آموزش دیده و نتیجه عملکرد شبکه در طبقه بندی محصولات زراعی در سایت تست، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج و بحث: در مرحله اول، سری زمانی باندها، ورودی شبکه کانواوشنی عمیق را تشکیل دادند و شبکه در ناحیه آموزش، با استفاده از اطلاعات طیفی-زمانی باندها به عنوان کانالهای ورودی و نمونه های زمینی محصولات به عنوان برچسب، آموزش دید. به دلیل همپوشانی طیفی محصولات در برخی از دوره های زمانی، آموزش شبکه با خطای نسبتا بالایی همراه بود و به همین دلیل برای ناحیه تست، دقت کلی طبقه بندی 69(درصد) و ضریب کاپای 55/0 به دست آمد. در مرحله دیگر، توابعی که به عنوان شاخصهای فنولوژیک برای هر محصول توسعه داده شده بود ، روی سری زمانی باندها اعمال گردید و برای هر محصول، یک کانال ویژگی بعنوان شاخص انحصاری آن محصول، به دست آمد. آنگاه الگوریتم با استفاده از این کانالهای ویژگی، در ناحیه تست اجرا گردید و دقت کلی به 86(درصد) و ضریب کاپا به82/0 ارتقا یافت که نشان دهنده بهبود چشمگیر نتایج در مقایسه با حالت قبل است.نتیجه گیری: شبکه کانولوشنی عمیق برای تشخیص محصولات کشاورزی، به نوع کانالهای ورودی بسیار حساس است و انتخاب کانالهایی با ویژگیهای طیفی_زمانی مناسب برای انواع محصولات، بر دقت آموزش شبکه بسیار تاثیرگذار بوده و می تواند هزینه یا خطای آموزش شبکه کانولوشنی عمیق را پایین آورده و کارایی آن را در طبقه بندی محصولات گوناگون، بالا ببرد.
مقاله پژوهشی
حسین اژدری بجستانی؛ سعید علیمحمدی
چکیده
سابقه و هدف: ﻣﺎﻳﻌﺎت ﺑﺎ ﻓﺎز غیرآﺑﻰ چگال (DNAPL) در بین رایجترین گونههای آﻟﻮدﮔﻰ در آب زیرزمینی هستند. روش ﭘﻤﭙﺎژ و تصفیه ارتقاء یافته (SEAR) یکی از روشهای مرسوم پاکسازی آبخوانهای آلوده به DNAPL است. باتوجهبه هزینه بالای مواد شیمیایی مورداستفاده در این روش (سورفکتانتها و کوسالونتها)، انتخاب الگوی مناسب جانمایی چاهها و ...
بیشتر
سابقه و هدف: ﻣﺎﻳﻌﺎت ﺑﺎ ﻓﺎز غیرآﺑﻰ چگال (DNAPL) در بین رایجترین گونههای آﻟﻮدﮔﻰ در آب زیرزمینی هستند. روش ﭘﻤﭙﺎژ و تصفیه ارتقاء یافته (SEAR) یکی از روشهای مرسوم پاکسازی آبخوانهای آلوده به DNAPL است. باتوجهبه هزینه بالای مواد شیمیایی مورداستفاده در این روش (سورفکتانتها و کوسالونتها)، انتخاب الگوی مناسب جانمایی چاهها و نرخهای پمپاژ بهینه ضروری است. ﻧﺮمافزار شبیهسازی UTCHEM ﺗﻮاﻧﺎﻳﻰ مدلسازی نحوة انتقال و اﻧﺘﺸﺎر DNAPLها و قابلیت اﺟﺮای روش SEAR را دارد. مشکل اصلی استفاده از این نرمافزار، مدتزمان زیاد موردنیاز برای اجرای متعدد مدل در استفاده از آن برای بهینهسازی سیستم است. هدف از این پژوهش استفاده از دو روش یادگیری ماشین (شبکه عصبی مصنوعی و K همسایه نزدیکتر) بهعنوان مدلهای شبیهسازی جایگزین و وارد نمودن بهترین مدل در نرمافزار LINGO برای بهینهسازی روش SEAR است.مواد و روشها: در اجرای روش SEAR، دادههای کمی و کیفی آبخوان برای مدلسازی نحوه انتشار، انتقال و حذف DNAPLs در نرمافزار UTCHEM موردنیاز است. برای این منظور از اطلاعات سایت Camp Lejeune در کارولینای شمالی، ایالات متحده آمریکا استفاده شد. در این پژوهش با بررسی انواع مدلهای جایگزین بر مبنای روشهای یادگیری ماشین و اجرای 250 سناریو مختلف در نرمافزار UTCHEM ، از دو مدل روش شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، و نزدیکترین همسایگیهای K (KNN) بهمنظور شبیهسازی روش SEAR و توسعه مدل جایگزین استفاده گردید. بهمنظور صحتسنجی دو مدل جایگزین، 50 سناریو جدید در نرمافزار UTCHEM اجرا شد و درصد پاکسازی آنها به دست آمد. همچنین با استفاده از دو مدل جایگزین نیز درصدهای پاکسازی 50 سناریو مشخص گردید. برای ارزیابی عملکرد مدلهای جایگزین، از آماره جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) استفاده شد و با نتایج سایر پژوهشها مقایسه گردید. در انتها از مدل جایگزینی که دقت بیشتری داشت در نرمافزار LINGO بهمنظور بهینهسازی روش ﭘﻤﭙﺎژ و تصفیه ارتقاء یافته (SEAR) استفاده شد.نتایج و بحث: مقادیر RMSE در نتایج بهدستآمده از مدلهای جایگزین ANN و KNN در مرحله صحت سنجی به ترتیب برابر 0.67 و 1.66 بوده که این بیانگر دقت بالای هر دو مدل جایگزین، بهخصوص ANN است. میانگین مدتزمان هر اجرای نرمافزار UTCHEM در این پژوهش 45 دقیقه بوده است درحالیکه در مدل جایگزین به چند ثانیه کاهش یافت؛ همچنین نرمافزار LINGO برای مشخصکردن سناریو بهینه حدود 21500 سناریو مختلف را در مدتزمان 30 دقیقه بررسی نمود درحالیکه در صورت عدم استفاده از مدل جایگزین مدتزمان موردنیاز برای این کار بیش از 16000 ساعت است. بر اساس موقعیت و دبی چاههای فعال در سناریو بهینه، مشخص شد که اولاً چاههای موجود در بالادست و پاییندست آلودگی بیشترین تأثیر را در پاکسازی دارند و ثانیاً عامل زمان بیشتر از دبی پمپاژ چاهها در پاکسازی تأثیر دارد. سناریو بهینه بهدستآمده در این پژوهش با هزینة کمتر نسبت به هزینههای گزارش شده در پروژه Camp Lejeune و در مدتزمان 30 روز، منطقه آلوده به DNAPL را تا 95% پاکسازی میکند.نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدستآمده در این پژوهش مشخص گردید که استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین نظیر ANN و KNN، به همراه نرمافزار بهینهسازی LINGO که از قویترین نرمافزارهای حل مسائل بهینهسازی خطی و غیرخطی است، باعث میشود علاوه بر داشتن دقت مناسب، مدتزمان موردنیاز برای یافتن سناریو بهینه تا حد چشمگیری کاهش یابد.
مقاله پژوهشی
اصغر عبدلی؛ مریم پیمانی؛ سیدداریوش مقدس
چکیده
سابقه و هدف: ورود گونه های ماهی مهاجم در اکوسیستم های آبی، سبب بروز انواع اثرات منفی اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی می شود. اولین گام در تجزیه و تحلیل مخاطرات ناشی از گونه های غیر بومی، شناسایی خطر است و بر این اساس ابزارهای متعددی برای شناسایی و ارزیابی خطرات تهاجمی گونه های غیربومی به منظور پشتیبانی تصمیم گیرندگان در تجزیه و تحلیل خطر ...
بیشتر
سابقه و هدف: ورود گونه های ماهی مهاجم در اکوسیستم های آبی، سبب بروز انواع اثرات منفی اکولوژیکی و اقتصادی- اجتماعی می شود. اولین گام در تجزیه و تحلیل مخاطرات ناشی از گونه های غیر بومی، شناسایی خطر است و بر این اساس ابزارهای متعددی برای شناسایی و ارزیابی خطرات تهاجمی گونه های غیربومی به منظور پشتیبانی تصمیم گیرندگان در تجزیه و تحلیل خطر تهاجمی این گونه ها ایجاد شده است. هدف این پژوهش ارزیابی قدرت تهاجمی گونه غیربومی تیلاپیای شکم قرمز (Coptodon zillii) در حوضه آبریز تالاب شادگان (حوضههای آبریز کارون بزرگ و جراحی) با استفاده از برخی از این ابزارها می باشد.مواد و روشها: میزان ریسک گونه در پروتکل ارزیابی ریسک سه ملیتی، بر اساس نتایج حاصل از دو بخش «احتمال استقرار» و «پیامد استقرار» تعیین گردید. در سیستم اطلاعات لیست سیاه آلمان- اتریش (GABLIS)، قدرت تهاجمی گونه با توجه به میزان پراکنش در محدوده مورد مطالعه ارزیابی شد. گونه غیربومی تیلاپیای شکم قرمز در مدل AS-ISK، با توجه به حد آستانه منطقه ارزیابی، غربال گری گردید و با استفاده از روش Harmonia+، میزان تهاجم گونه بر اساس احتمال استقرار و گسترش گونه و اثرات زیست محیطی ناشی از آن محاسبه شد. همچنین تطبیق اقلیمی گستره بومی گونه مذکور و محدوده مورد مطالعه، با سیستم کوپن گایگر انجام شد.نتایج و بحث: نتایج پژوهش حاکی از بالا بودن رتبه احتمال قرار گرفتن گونه در مسیر معرفی، پتانسیل ورود، پتانسیل استقرار، پتانسیل گسترش و احتمال تأثیرات اقتصادی و زیست محیطی در محدوده مورد مطالعه، بر طبق ارزیابی ریسک سه ملیتی، می باشد. نتایج پروتکل GABLIS، نشان داد که گونه غیربومی تیلاپیا شکم قرمز به طور گسترده در منطقه ارزیابی ریسک پراکنده شده است و در لیست سیاه و زیر لیست مدیریت (b3) قرار گرفت. در ارزیابی ریسکAS-ISK ، عدد ریسک 44 شد که از حد آستانه مدل برای محدوده مورد مطالعه که برابر 5/22 است، بالاتر می باشد. این عدد گویای آن است که این گونه از ریسک تهاجمی بالایی در این منطقه برخوردار است. امتیاز کلی ریسک در روش Harmonia+ که تابعی از امتیاز تهاجم و تأثیرات گونه می باشد برای گونه تیلاپیا شکم قرمز بالا ارزیابی گردید. بر این اساس خطر استقرار و پراکندگی این گونه در محدوده مورد مطالعه زیاد بوده و تأثیرات زیست محیطی آن قابل توجه است. همچنین مشابهت بخش زیادی از طبقات اقلیمی محدوده مورد مطالعه با زیستگاه بومی گونه، حاکی از تطابق بالای اقلیمی بین محدوده مذکور و گستره بومی تیلاپیای شکم قرمز می باشد.نتیجه گیری: با توجه به اثرات منفی روزافزون گونه های غیربومی بر روی گونه های بومی و اکوسیستم ها، ضرورت استفاده از ابزارهای ارزیابی خطر بیش از پیش احساس می شود. با توجه به شواهد میدانی، روشهای ارزیابی ریسک سه ملیتی، سیستم اطلاعات لیست سیاه آلمان- اتریش، مدل AS-ISK و Harmonia+ به خوبی توانستند میزان تهاجمی بودن گونه غیربومی تیلاپیا شکم قرمز را در حوضه آبریز تالاب شادگان نشان دهند. با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی ریسک و خطرات ناشی از این گونه به شدت توصیه میشود که اقدامات کنترلی و مدیریتی در سطح وسیع، با جدیت عملیاتی شود.
مقاله پژوهشی
ژاله امینی؛ رضا انوری پور؛ مسعود حاتمی منش؛ جابر اعظمی
چکیده
سابقه و هدف؛ نظر به پتانسیل بالقوه سمیت و خطرات اکولوژیکی فلزات سنگین در بومسازگانهای آبی سنجش و ارزیابی غلظت آنها در بخشهای مختلف محیطهای آبی بسیار ضروری است. از اینرو مطالعه حاضر به سنجش غلظت فلزات کادمیوم، کروم، سرب، نیکل، آرسنیک و روی و ارزیابی توزیع مکانی مخاطره اکولوژیکی آنها در رسوبات سطحی تالاب بین المللی انزلی میپردازد.مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف؛ نظر به پتانسیل بالقوه سمیت و خطرات اکولوژیکی فلزات سنگین در بومسازگانهای آبی سنجش و ارزیابی غلظت آنها در بخشهای مختلف محیطهای آبی بسیار ضروری است. از اینرو مطالعه حاضر به سنجش غلظت فلزات کادمیوم، کروم، سرب، نیکل، آرسنیک و روی و ارزیابی توزیع مکانی مخاطره اکولوژیکی آنها در رسوبات سطحی تالاب بین المللی انزلی میپردازد.مواد و روشها؛ نمونهبرداری از 50 ایستگاه در بخشهای مختلف تالاب انجام شد. پس از آماده سازی و هضم اسیدی نمونهها، غلظت فلزات مذکور با استفاده از دستگاه جذب اتمی تعیین گردید. به منظور پهنهبندی سمیت و مخاطره اکولوژیکی فلزات از روش وزن دهی معکوس فاصله (IDW) استفاده شد.نتایج و بحث؛ میانگین کلی غلظت فلزات به ترتیب به صورت روی (91/23±23/80)، کروم (06/34±04/19)، نیکل (65/26±5/19)، سرب (48/06±03/14)، آرسنیک (74/54±4/7) و کادمیم (31/±0 73/0) اندازهگیری شد. بررسی شاخص-های پتانسل سمیت حاد فلزات، ریسک اکولوژیکی، ارزیابی خطر اصلاح شده و بار آلودگی بیانگر وضعیت آلودگی پایین در رسوبات تالاب بود. خطر محیطزیستی فلزات در رسوبات منطقه به ترتیب به صورت (کادمیوم > آرسنیک > سرب> نیکل > روی> کروم) ارزیابی گردید. همچنین یافتههای توزیع پراکنش خطر سمیت و مخاطره اکولوژیکی فلزات در بخشهای مختلف تالاب از الگوی یکسانی پیروی نمیکند و بخشهای غربی تالابی خطرات بیشتری دارند. نتیجهگیری؛ نتایج پتانسیل سمیت حاد و خطر اکولوژیکی وضعیت آلودگی فلزات سنگین در رسوبات منطقه به ترتیب پایین و متوسط ارزیابی میگردد. گسترش شدید فعالیتهای انسانی در نواحی اطراف تالاب، در کنار رسوبگذاری و ورود آلایندههای مختلف، لزوم پایش مداوم تالاب و ارزیابی خطر سلامت اکولوژیکی آن را تایید می نماید.