مقاله پژوهشی
سعید احدی؛ اندیشه علی مرادی؛ حمید سرخیل؛ مهیار کلهر محمدی؛ مهدی فتحی
چکیده
سابقه و هدف: فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن، به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار می رود. به طوریکه مشخص نمودن میزان آلودگی فلزات سنگین و مواد آلی موجود در گل حفاری و کنده های ...
بیشتر
سابقه و هدف: فرآیند استخراج و بهره برداری از منابع نفت و گاز به چرخه تولید، ارسال و بازیافت گل حفاری یا سیال حفاری نیاز دارد، بنابراین رسیدن به ترکیب مناسب گل حفاری و بازیافت مجدد آن، به عنوان یک امر مهم و اساسی در صنعت نفت و محیط زیست به شمار می رود. به طوریکه مشخص نمودن میزان آلودگی فلزات سنگین و مواد آلی موجود در گل حفاری و کنده های حفاری به صورت غیر مستقیم می تواند حائظ اهمیت باشد.
مواد و روش ها: در این تحقیق سعی شده است که میزان آلودگی کنده های حفاری، با وجود پارامترهای سازندی در 10 چاه نفتی حفاری شده در اعماق مختلف (66 دسته داده)، به کمک رگرسیون یادگیری حدی شبکه عصبی مصنوعی، تخمین زده شود.
نتایج و بحث: تعداد 60 دسته داده از داده های تهیه شده به منظور تخمین میزان تغییر در غلظت فلزات سنگین، هیدروکربن های آروماتیک چند حلقه ای در فرآیند یادگیری و آزمون دخالت داده شده اند و 6 دسته داده دیگر مربوط به یک چاه که به طور تصادفی انتخاب شده و در فرآیند اعتبارسنجی شبکه عصبی مصنوعی استفاده شده اند. الگوریتم رگرسیون یادگیری حدی برای 10 عنصر سنگین و 10ترکیب آروماتیک آلوده کننده ی کنده و گل حفاری بر روی دو سری داده ی مختلف در یک منطقه ی حفاری در یکی از میادین نفتی جنوب ایران مورد ارزیابی قرار گرفت.
نتیجه گیری: به طوریکه تخمین میزان آلودگی کنده های حفاری وگل حفاری با استفاده از الگوریتم مورد استفاده در تحقیق مناسب بوده و در پروسه های بعدی صیانت از محیط زیست از قبیل فرآیند تثبیت آلودگی ها و بازیافت گل حفاری نقش کارآمدی خوهد داشت.
مقاله پژوهشی
فاطمه کاظمیه؛ اسما عیدی؛ مهدی مطلم
چکیده
سابقه و هدف: هدف کلی این تحقیق، تحلیل موانع مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان ارومیه) بود. تا بدین وسیله با شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب مدیریت نامطلوب پسماند روستایی در منطقه موردمطالعه گشتهاند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع ...
بیشتر
سابقه و هدف: هدف کلی این تحقیق، تحلیل موانع مدیریت پسماندهای روستایی (مطالعه موردی بخش مرکزی شهرستان ارومیه) بود. تا بدین وسیله با شناختی جامع از موانع، مشکلات و محدودیت هایی که موجب مدیریت نامطلوب پسماند روستایی در منطقه موردمطالعه گشتهاند، حاصل آید و این شناخت همه جانبه وضع موجود، زمینه ساز اتخاذ برنامه های هدفمند جهت رفع موانع و مدیریت صحیح پسماند روستایی در میان روستاهای موردمطالعه گردد.مواد و روش ها: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده ها میدانی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دهیاران در توابع بخش مرکزی شهرستان ارومیه بودند که مدیریت پسماند روستایی را اجرا میکردند (136=N). پرسشنامه ابزار اصلی پژوهش بود که با استفاده از مرور منابع و مصاحبه با صاحب نظران، کارشناسان و اعضای هیات علمی دانشگاه طراحی و روایی محتوایی آن مورد تأیید قرار گرفت. برای بررسی پایایی تعداد 30 پرسشنامه تکمیل و مقدار آلفای کرونباخ آن 0/91 بدست آمد که نشان دهنده ی پایایی قابل قبول پرسشنامه بود. تجزیه و تحلیل داده ها به کمک نرمافزارSPSS و تکنیک تحلیلعاملی اکتشافی انجام شد.نتایج و بحث: نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که موانع مدیریت پسماند روستایی در شش گروه موانع آموزشی- فرهنگی (میزان واریانس18/13)، بهداشتیمحیطی (میزان واریانس 18/06)، دانشی (میزان واریانس 12/53)، زیستمحیطی (میزان واریانس 10/96) مدیریت دفع (میزان واریانس 10/24) و تجهیزاتی (میزان واریانس 6/92) طبقهبندی شدند که در مجموع 76/84 درصد از تغییرات واریانس کل مربوط به موانع مدیریت پسماندهای روستایی را در منطقه مورد مطالعه تبیین میکردند. رتبه اول را در اولویتبندی گویههای موانع آموزشی- فرهنگی، گویه عدم وجود فرهنگ موردنیاز در خصوص مصرف کمتر، در گویههای موانع بهداشتی- محیطی، رهاکردن و دفع زبالهها توسط روستاییان در نزدیکترین محل ( در معابر، مسیر رودخانهها، کنار جادهها و...) و بروز بیماری های انگلی برای اهالی روستا، درگویههای موانع دانشی، عدم آگاهی و دانش کم روستاییان در خصوص ارزش اقتصادی ناشی از استفاده مجدد از پسماندهای کشاورزی، در عامل مدیریت دفع، فقدان طرح تفکیک در مبدا و در نتیجه مخلوط شدن پسماندهای تر، خشک و ویژه با یکدیگر و در خصوص عامل زیست محیطی، وجود حشرات و جوندگان موذی و افزایش آن ها در زمان هایی از سال در محل دفع و معابر تا زمان جمعآوری زباله ها و در نهایت در گویه های عامل تجهیزاتی، کمبود و نبود صنایع تبدیلی جهت استفاده مجدد از ضایعات و پسماندهای کشاورزی به خود اختصاص دادند.نتیجه گیری: توانمندسازی مردم از طریق آگاهی سازی و اطلاع رسانی، آموزش با استفاده از ابزار مناسب و متناسب با شرایط ویژهی فرهنگی و اجتماعی در زمینه مدیریت پسماند میتواند راهگشا و کاربردی و عملیاتی باشد. برای مدیریت منسجم و هدفمند جهت مدیریت پسماند و موفقیت در بهبود مسائل زیستمحیطی در محدوده ی مورد مطالعه نیاز به روش های اختصاصی و برنامه های استراتژیک است. لذا نیاز است که در این زمینه برنامه ریزی و تمهیدات لازم اتخاذ شود. همچنین توصیه می شود از مشارکت مردم و NGOها برای تفکیک در مبدا و از ساماندهی فعالیت های غیررسمی جمع آوری و بازیافت مواد در برنامه های بازیافتی استفاده گردد ضمن اینکه نیاز است شهرداری ها، سازمان ها و ارگان های وابسته به دولت دهیاران را در تامین امکانات و تجهیزات موردنیاز جهت مدیریت پسماند روستایی یاری نمایند.
مقاله پژوهشی
حمید حاجی زاده؛ اصغر فلاح؛ ساره حسینی
چکیده
سابقه و هدف: اکوسیستم جنگل بعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، کارکردها و خدمات مختلفی را برای بشر فراهم میکند که حفظ و نگهداری آن باید هدف اساسی فعالیتهای انسان قرار گیرد. اما امروزه به دلیل مشکلات و چالشهای محیطزیستی برای آن، بررسی نگرش و رفتار جوامع بومی جهت حفاظت از آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ...
بیشتر
سابقه و هدف: اکوسیستم جنگل بعنوان یک منبع طبیعی ارزشمند، کارکردها و خدمات مختلفی را برای بشر فراهم میکند که حفظ و نگهداری آن باید هدف اساسی فعالیتهای انسان قرار گیرد. اما امروزه به دلیل مشکلات و چالشهای محیطزیستی برای آن، بررسی نگرش و رفتار جوامع بومی جهت حفاظت از آن اهمیت زیادی پیدا کرده است. از اینرو هدف پژوهش حاضر بررسی و تحلیل نگرش محیطگرایانه جوامع بومی حاشیه جنگلهای شیاده و دیوا از توابع شهرستان بابل واقع در استان مازندران است. مواد و روشها: پژوهش حاضر از پژوهشهای کاربردی و از نظر ماهیت و روش جزء پژوهشهای توصیفی تحلیلی مبتنی بر پیمایش است. در این مطالعه به منظور گردآوری اطلاعات از دو روش اسنادی و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل 150 خانوار بومی روستاهای حاشیه جنگلهای شیاده و دیوا میباشد که از خدمات اکوسیستم جنگلی منطقه بهرهمند میشدند. ابزار پژوهش حاضر پرسشنامهای است که روایی آن توسط تعدادی از متخصصان جنگلداری مورد تأیید قرار گرفت و پایایی گویههای ابعاد نگرش محیط-زیستی آن هم با استفاده آزمون آلفای کرونباخ محاسبه گردید. در این مطالعه از آزمون t تکنمونهای جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات ابعاد نگرش نوین محیطزیستی شامل نگرشهای ارزشی زیستکره، نوع دوستانه، خودخواهانه و حفاظتی استفاده شد. متغیرهای اقتصادی-اجتماعی در این تحقیق شامل هشت متغیر سن، تأهل، جنسیت، شغل، بعُد خانوار، سطح تحصیلات، هزینه و درآمد بوده است.نتایج و بحث: در این پژوهش پایایی گویههای پرسشنامه با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ (87/0 صدم) محاسبه شده است که قابل اعتماد بودن آن را نشان میدهد. همچنین نتایج حاصل از بررسی علاقمندی به نگرش ارزشی زیستکره پاسخگویان نسبت به خدمات اکوسیستمی جنگل نشان داد که 67/80 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه مثبت داشتند و 20/79 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه نوع دوستانه داشتند و 84/24 درصد افراد مورد مطالعه به مسائل محیطزیستی نگاه خودخواهانه دارند. همچنین 62/82 درصد جوامع بومی تمایل به حفاظت از خدمات اکوسیستم جنگلی منطقه را داشتند. نتایج حاصل از آنالیز دادهها نشان داد که در میان گویههای نگرش ارزشی زیستکره، نوعدوستانه، خودخواهانه و حفاظتی به ترتیب گویههای "سطح جنگلها و مراتع کشور در حال کاهش است"، "خانواده من به محیطزیست بخصوص جنگلها اهمیت میدهند"، "من توانایی مالی کافی برای پرداخت به منظور حفاظت از جنگلهای شیاده و دیوا را ندارم" و "برای حفاظت از محیطزیست به دیگران تذکر میدهم و به قوانین حفاظت از جنگل پایبندم" رتبه اول را به خود اختصاص دادند. همچنین نتایج آزمون t تکنمونهای برای نگرش محیطگرایانه جوامع بومی نشان داد افراد با نگرشهای حفاظتی و خودخواهانه به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میانگین رفتاری بودهاند.نتیجهگیری: طبق نتایج بعُد نگرش ارزشی حفاظتی در منطقه پژوهش میانگین بیشتری نسبت به سایر نگرشهای ارزشی به خود اختصاص داده است. این نشان از آن است که جوامع بومی محیطزیست و منابع پیرامونی را متعلق به خود میدانند و برای حفاظت از آن تلاش مینمایند.
مقاله پژوهشی
سید حسین هاشمی؛ مژده رضوانی؛ مهدی محمدی
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به رشد و توسعه انواع فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در سرتاسر جهان، استفاده از خدمات دیجیتال به شکل گستردهای در حال افزایش بوده و کشور ما ایران نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. صنایع فناوری اطلاعات و خدمات دیجیتال مقادیر قابل توجهی از انرژی را به صور مختلف و نیز در بخشهای متعددی مانند تولید، توزیع و استفاده ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به رشد و توسعه انواع فناوریهای نوین ارتباطی و اطلاعاتی در سرتاسر جهان، استفاده از خدمات دیجیتال به شکل گستردهای در حال افزایش بوده و کشور ما ایران نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد. صنایع فناوری اطلاعات و خدمات دیجیتال مقادیر قابل توجهی از انرژی را به صور مختلف و نیز در بخشهای متعددی مانند تولید، توزیع و استفاده از تجهیزات و خدمات مربوطه، مصرف مینمایند و در نتیجه باعث تولید آلایندههای مختلف از جمله گازهای گلخانهای و انتشار آنها در محیط زیست میگردند. بنابراین هدف از این مطالعه بررسی سازگاری زیستمحیطی خدمات دیجیتال و صنعت فناوری اطلاعات ایران در بخشهای میزبانی وب و خدمات ابری از طریق ارزیابی مرکز دادهای در شمال غرب ایران به عنوان نمایندهای از صنعت فناوری اطلاعات ایران در بخشهای میزبانی وب و خدمات ابری، میباشد.مواد و روش ها: بدین منظور در این پژوهش ابتدا از طریق انجام مطالعات کتابخانهای و بررسی منابع، جنبههای مؤثر فناوری اطلاعات بر محیط زیست و همچنین استانداردهای زیستمحیطی مرتبط با مراکز داده شناسایی گشته و پس از آن، سرورهای ایران سرور واقع در مرکز داده شمال غرب ایران مورد بررسی قرار گرفتند. در گام بعدی پس از برآورد میزان انرژی مصرفی و کربن دی اکسید تولیدی مرکز داده شمال غرب ایران (که دارای 319 سرور فعال میباشد)، معیارهای کارایی و سازگاری محیط زیستی این مرکز داده محاسبه گشته و در پایان هم از طریق تحلیل و جمعبندی نتایج حاصله، سازگاری زیستمحیطی مرکز داده شمال غرب ایران به عنوان نمایندهای از صنعت فناوری اطلاعات ایران در بخشهای میزبانی وب و خدمات ابری، بررسی گردید.نتایج و بحث: نتایج میزان انرژی مصرفی و آلایندههای تولیدی مرکز داده شمال غرب ایران حاکی از آن است که این مرکز داده به طور متوسط، ماهانه 185.16 مگاوات ساعت انرژی الکتریکی مصرف نموده و در پی آن نیز 533.26 تن کربن دی اکسید در ماه تولید مینماید. همچنین مقادیر معیارهای اثربخشی استفاده از کربن (CUE1)، اثربخشی استفاده مجدد از انرژی (ERE2) و اثربخشی مصرف توان (PUE3) در این مرکز داده به ترتیب معادل 2.88 (کیلوگرم CO2 بر کیلووات ساعت)، 4.03 و 4.03 بوده و مقادیر فاکتور استفاده مجدد از انرژی (ERF4) و ضریب انرژی سبز (GEC5) مرکز داده نیز برابر با صفر میباشد. این مقادیر بیانگر این هستند که انرژی مصرفی مراکز داده ایران از منابع انرژی تجدناپذیر تأمین گشته و پس از مصرف در بخشهای مختلف نیز در نهایت به صورت گرمای مازاد در محیط رها میگردد، که خود برانگیزنده تولید و انتشار مقدار زیادی گازهای گلخانهای از جمله CO2 در محیط بوده و آسیبهای متعدد و جبرانناپذیری همچون آلودگی هوا، گرمایش جهانی، برهم خوردن اقلیم و غیره را بر محیط زیست وارد مینماید.نتیجه گیری: جمعبندی کلی اطلاعات بدست آمده از بررسی جوانب مختلف سازگاری زیستمحیطی مرکز داده شمال غرب ایران به عنوان نمایندهای از صنعت فناوری اطلاعات ایران در بخشهای میزبانی وب و خدمات ابری و مقایسه آن با دیگر مراکز سبز دنیا، این مرکز داده معیارهای لازم برای مطابقت با استانداردهای زیستمحیطی مربوط به مراکز داده سبز یا دوستدار محیط زیست را کسب نکرده و در نتیجه سازگاری چندانی در زمینه محیط زیست نداشته و فاصله زیادی با دیگر مراکز داده سبز دنیا دارد.
مقاله پژوهشی
سجاد رحیمی مقدم؛ خسرو عزیزی؛ حامد عینی نرگسه؛ سید احمد کلانتر احمدی
چکیده
سابقه و هدف: کلزا یکی از مهمترین گیاهان روغنی در سراسر دنیا میباشد. کشت این گیاه به علت درصد روغن بالای آن (حدود 40 تا 45 درصد روغن) میباشد. با این حال، در سالهای اخیر سطح زیر کشت گیاه کلزا به علت کمبود آب کاهش پیدا کرده است. کاربرد ارقام مقاوم به خشکی و دارای کارایی مصرف آب بالا میتواند به توسعه سطح زیرکشت و افزایش تولید این گیاه ...
بیشتر
سابقه و هدف: کلزا یکی از مهمترین گیاهان روغنی در سراسر دنیا میباشد. کشت این گیاه به علت درصد روغن بالای آن (حدود 40 تا 45 درصد روغن) میباشد. با این حال، در سالهای اخیر سطح زیر کشت گیاه کلزا به علت کمبود آب کاهش پیدا کرده است. کاربرد ارقام مقاوم به خشکی و دارای کارایی مصرف آب بالا میتواند به توسعه سطح زیرکشت و افزایش تولید این گیاه کمک کند. بنابراین این مطالعه به منظور ارزیابی کارایی مصرف آب ارقام بهاره کلزا در اقلیمهای گرم و معتدل انجام شد.مواد و روشها: هدف از این پژوهش بررسی ارقام مختلف به عنوان راهکاری برای افزایش تولید کلزا و بهبود کارایی مصرف آب این گیاه در اقلیمهای مختلف در استانهای خوزستان و لرستان بود. برای این هدف چهار شهرستان شامل دو شهرستان خرمآباد و کوهدشت در استان لرستان به عنوان اقلیمهای معتدل و نیمه خشک و دو شهرستان دزفول و شوشتر در استان خوزستان به عنوان اقلیمهای گرم و خشک انتخاب شدند. ابتدا دادههای اقلیمی بلند مدت روزانه (شامل دمای کمینه و بیشینه، بارندگی و تابش روزانه) این شهرستانها جمعآوری شد. ارقامی که در این تحقیق مورد استفاده قرار گرفتند شامل Hyola308 (زودرس)، Hyola401 (متوسطرس) و RGS003 (دیررس) بودند. همچنین به منظور شبیهسازی رشد و عملکرد کلزا تحت مناطق مختلف از مدل APSIM-Canola استفاده گردید. در این مطالعه برای تمامی تجزیههای آماری و رسم شکلها از نرم افزار OriginPro 9.1 استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج این مطالعه نشان داد که صفات مورد بررسی (شامل عملکرد دانه، زیست توده، کارایی مصرف آب، وزن دانه، تبخیر و تعرق واقعی، میانگین دما در طول دوره رشد و طول دوره رشد کلزا) تحت تاثیر رقم و منطقه (نوع اقلیم) قرار داشتند. بر اساس نتایج به دست آمده در مجموع آزمایشهای بلند مدت شبیهسازی بالاترین مقدار عملکرد دانه و کارایی مصرف آب (به ترتیب 3037 کیلوگرم در هکتار و 9/6 کیلوگرم در هکتار بر میلیمتر) در سطح رقم متوسطرس Hyola401 به دست آمد. همچنین نتایج مشخص نمود که مناطق معتدل و نیمه خشک نسبت به مناطق گرم و خشک مقدار عملکرد دانه، زیست توده و کارایی مصرف آب را به ترتیب 2507 کیلوگرم در هکتار، 10100 کیلوگرم در هکتار و 7/2 کیلوگرم در هکتار بر میلیمتر افزایش میدهد. تیمار خرم-آباد × Hyola401 به علت میانگین کمتر دما در طول دوره رشد (9/10 درجه سانتیگراد) و طول دوره رشد (9/224 روز) بیشتر، بالاترین مقدار کارایی مصرف آب، عملکرد دانه و زیست توده (به ترتیب 9 کیلوگرم در هکتار بر میلیمتر، 4954 و 17943 کیلوگرم در هکتار) را به خود اختصاص داد در حالی که کمترین مقدار صفات مذکور در تیمار دزفول × Hyola308 (به ترتیب 5 کیلوگرم در هکتار بر میلیمتر، 1369 و 5514 کیلوگرم در هکتار) ثبت گردید. نتیجهگیری: به طور کلی نتایج نشان داد که توسعه کشت کلزا در مناطق معتدل میتواند در جهت افزایش تولید این گیاه در کشور و در راستای پایداری سیستمهای کشت کلزا قرار گیرد. همچنین استفاده از یک رقم متوسطرس مانند Hyola401 در هر دوی اقلیمهای معتدل و گرم میتواند از طریق تولید بیشتر به ازای آب مصرفی باعث افزایش کارایی مصرف آب و پایداری سیستمهای تولید کلزا مورد توجه قرار بگیرد.
مقاله پژوهشی
ناهید احمدی؛ حسین مصطفوی؛ خسرو پیری؛ حسین زینی وند
چکیده
سابقه و هدف: گرچه آب" عنصر اصلی توسعه پایدار به شمار میرود، اما پروژههای سدسازی در راستای مدیریت منابع آب در سالهای اخیر نتوانسته است تعادل میان مصارف انسانی و نیاز آبی اکوسیستمهای طبیعی را به گونهای حفظ کند که ضمنبهرهبرداری با اهداف اجتماعی و اقتصادی، حیات پایدار سیستمهای رودخانهای نیز تضمین شود. این پژوهش کوشیده است ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرچه آب" عنصر اصلی توسعه پایدار به شمار میرود، اما پروژههای سدسازی در راستای مدیریت منابع آب در سالهای اخیر نتوانسته است تعادل میان مصارف انسانی و نیاز آبی اکوسیستمهای طبیعی را به گونهای حفظ کند که ضمنبهرهبرداری با اهداف اجتماعی و اقتصادی، حیات پایدار سیستمهای رودخانهای نیز تضمین شود. این پژوهش کوشیده است در حوضه بالادست سد جیرفت به عنوان ناحیه کلیدی تامین آب در نیمه غربی حوضه آبخیز جازموریان که به نام هلیلرود نیز شناخته میشود، نسبت به درک اثرات هیدرولوژیک و پیامدهای اکولوژیک ساخت سدها اقدام نماید. مواد و روشها: در این پژوهش معنادار بودن روند تغییرات بلند مدت متوسط آبدهی سالیانه در رودخانههای محدوده مطالعات در محل ایستگاههای هیدرومتری سلطانی، بافت، هنجان، میدان، قلعهریگی، کناروئیه و حسینآباد و نیز تغییرات متوسط بارندگی سالانه در ایستگاههای بارانسنجی متناظر با مناطق فوق در بازه زمانی 38 ساله (98-1360) با استفاده از آزمون من-کندال بررسی شده و سپس 33 پارامتر هیدرولوژیکی (بر اساس آمار دبی روزانه جریان در ایستگاه حسینآباد در بازه زمانی مذکور) به عنوان شاخص نیازهای اکولوژیک (که متاثر از سدهای مخزنی بافت و جیرفت است) با استفاده از رویکرد محدوده تغییرپذیری ونرمافزار IHA در دو دوره قبل و بعد از احداث سدها مورد تحلیل قرار گرفتهاند.نتایج و بحث: بر اساس آزمون من-کندال، متوسط آبدهی سالیانه در رودخانههای بالادست مخزن سد جیرفت در طول 38 سال گذشته در سطح 95 و 99 درصد افت معنادار دبی داشتهاند، اما روند تغییرات متوسط بارندگی سالیانه در همین بازه جز در یک ایستگاه (هنجان) معنادار نبوده است که این تفاوت ناشی از اثرات منفی ساخت سدها است و توسط خروجی مدل IHA نیز تایید گردید. لازم به ذکر است بر اساس خروجی مدل مذکور 33 ویژگی هیدرو- اکولوژیک جریان رودخانه هلیل از زمان بهرهبرداری سد جیرفت (سال 1371) دچار تغییرات اساسی شده، اما بهرهبرداری سد بافت در بالادست سد جیرفت در سال 1388 منجر به تشدید اثرات منفی ویژگیهای جریان (خارج از محدوده قابل قبول تغییرپذیری اکولوژیکی) هلیلرود شده است.نتیجهگیری: به منظور جلوگیری از تشدید بحران آب، ضرورت دارد اثرات تجمعی در احداث سدهای زنجیرهای با رویکرد هیدرو- اکولوژیک به دقت مدنظر قرار گیرد و برنامه تخصیص آب سدها بویژه حقابههای محیط زیستی با توجه به تحولات بالادست حوضه هر سد بازنگری گردد تا اهداف مدیریت یکپارچه منابع آب برای تامین نیازهای اجتماعی- اقتصادی پایدار در کنار حفظ سلامت و بقای اکوسیستمهای طبیعی تضمین گردد.
مقاله پژوهشی
شورا شهریاری؛ پویان شهابیان؛ آزاده لک
چکیده
سابقه و هدف: رنگ همواره یکی از اجزای وصف تجارب، خاطرات مرتبط با افراد و مناظر بوده است. پدیده بی رنگی فضاهای شهری با کاهش ویژگیهایی نظیر خاطره انگیری و افول تصویر ذهنی همراه است که در نهایت می تواند کیفیت ادراکی ساکنان را با چالش مواجه -نماید. بنابراین، تجریه ماهیت حیات رنگ در شهر میتواند به ارتقا کیفیت فضای شهری منجر شود. . با وجود ...
بیشتر
سابقه و هدف: رنگ همواره یکی از اجزای وصف تجارب، خاطرات مرتبط با افراد و مناظر بوده است. پدیده بی رنگی فضاهای شهری با کاهش ویژگیهایی نظیر خاطره انگیری و افول تصویر ذهنی همراه است که در نهایت می تواند کیفیت ادراکی ساکنان را با چالش مواجه -نماید. بنابراین، تجریه ماهیت حیات رنگ در شهر میتواند به ارتقا کیفیت فضای شهری منجر شود. . با وجود اهمیت رنگ در روانشناسی محیطی، مطالعات اندکی به درک و فهم پدیده رنگ در فضا های شهری پرداخته اند. این امر در کشورهای در حال توسعه با حجم ساخت و ساز زیاد در مناطق شهری، کمتر دیده شده است.مواد و روش ها: در این پژوهش، رویکرد پدیدارشناختی تفسیری(IPA) به عنوان یک رویکرد کیفی، که هدف آن ارائه بررسی های دقیق از تجربه زندگی شخصی از درک رنگی شهر به کار گرفته شده است، تا ماهیت تجربه زیسته، بدون پیشفرضهای نظری از قبل تجویز شده، برای درک معنایی انسان از رنگ کشف شود. لذا، ابزار مصاحبه عمیق جهت دریافت ادراکات افراد از رنگ در فضاهای شهری کلانشهر تهران به کار گرفته شد و با یازده نفر از خبرگان حوزه شهرسازی، طراحی شهری و معماری با تکنیک گلوله برفی مصاحبه شد. سپس, ازنرمافزار MaxQDA2020 جهت تجزیه و تحلیل نتایج مصاحبه های پیاده سازی شده استفاده شده که به استخراج چهار مضمون اصلی منجر شده است.نتایج و بحث: 1)تعامل مضامین زوال پالت رنگی در ساخت و سازهای معاصرشهرهای ایران2) تلاش برای حضور رنگ در شهر 3)زندگی رنگی در فضاهای شهری4) دلبستگی با محیط های رنگ نشان می دهد که ماهیت درک رنگی از فضا های شهری تهران موید دو مضمون رنگ گرایی و رنگ گریزی است که به ترتیب منجر به ارتقا دلبستگی مکان( برای ارتقا کیفیت محیط) و کاهش دلبستگی به مکان( عدم توجه به ارتقا کیفیت محیط و نگهداری آن) می شود. رنگ گریزی منجر به رنگپریدگی، ماتشدگی و خاکستری شدن ویژگی عمده رنگ در کلانشهرهای ایران و به طور خاص تهران میشود. کمرنگ شدن هویت های رنگی محلی، کاهش تنوع رنگی و اغتشاش بصری را به همراه دارد که نهایتا باعث کاهش ارتباط و دلبستگی شهر و فضاهای شهری به تهران شده است. مطالعه ما دارای نقاط قوت و محدودیت هایی است. اولین نقطه قوت انجام تحقیقات کیفی بود که مزایای زیادی را ارائه می دهد و تکمیل کننده تحلیل کمی موجود در استفاده از رنگ در فضاهای شهری است. ثانیاً، این مطالعه با جمعآوری دادهها از متخصصان مختلف در بخش طراحی و برنامه ریزی شهری، که ممکن است تجربه و اطلاعاتی در مورد رنگ در فضاهای شهری داشته باشند، درک عمیقتری از دلایل تشویق و رد رنگ در فضاهای عمومی ارائه میکند.نتیجه گیری: استفاده از رنگ می تواند زندگی اجتماعی و دلبستگی مکانی به فضاهای شهری را تشویق کند و سلامت جمعیت به ویژه سلامت روان را بهبود بخشد. نتایج این مطالعه می تواند به دانش ضمنی طراحان و برنامه ریزان شهری و مدیران شهری برای جلب مشارکت شهروندان در ارتقا کیفیت فضا کمک کتد.
مقاله پژوهشی
مهناز دوستی ایرانی؛ مهدی باصولی؛ میر محمد اسعدی
چکیده
سابقه و هدف: مغایرت عملکرد زیستمحیطی سازمان با تصویر سبز ارائهشده از مصادیق سبزشویی است. سبزشویی در اقامتگاههای بومگردی (که با هدف توسعه گردشگری پایدار به وجود آمدند)، پیامدهای گستردهای برای محیطزیست، صنعت، گردشگران و سایر ذینفعان به همراه دارد؛ لذا بررسی عوامل مؤثر بر سبزشویی در این اقامتگاهها به منظور کنترل مسئله ...
بیشتر
سابقه و هدف: مغایرت عملکرد زیستمحیطی سازمان با تصویر سبز ارائهشده از مصادیق سبزشویی است. سبزشویی در اقامتگاههای بومگردی (که با هدف توسعه گردشگری پایدار به وجود آمدند)، پیامدهای گستردهای برای محیطزیست، صنعت، گردشگران و سایر ذینفعان به همراه دارد؛ لذا بررسی عوامل مؤثر بر سبزشویی در این اقامتگاهها به منظور کنترل مسئله ضروری مینماید. با توجه به پژوهش کیفی Doosti-Irani et al. (2022) عوامل مؤثر بر سبزشویی به سه دسته قابل تقسیم هستند: 1. عوامل علی (انگیزه بهرهگیری از مزایای کوتاهمدت سبز شامل بهبود تصویر، افزایش سهم بازار، جذب سرمایه، جلب اعتماد ذینفعان، صرفه اقتصادی و مزیت رقابتی)، 2. زمینهای (ضعف محیط داخلی (محرکهای روانشناختی فردی، ضعف دانش زیستمحیطی) و ضعف محیط خارجی (ضعف اطلاعرسانی ادارات ذیربط، ضعف نظارت))، 3. تعدیلگر (بازخورد زیستمحیطی گردشگر). با این وجود باتوجه به محدودیت منابع، به منظور برنامهریزی دقیقتر و کنترل سبزشویی، آزمون کمی این روابط ضروری مینماید؛ لذا در پژوهش حاضر تأثیر عوامل مذکور بر سبزشویی در اقامتگاههای بومگردی استان اصفهان مورد آزمون قرار گرفت.مواد و روشها: پژوهش دارای رویکرد قیاسی، جهتگیری کاربردی، مبانی فلسفی اثباتگرایی، روششناسی کمی و راهبرد پیمایشی است. گردآوری دادهها نیز به صورت میدانی و از طریق پرسشنامه بسته انجام شد. چارچوب مفهومی و شاخصهای اندازهگیری متغیرهای پژوهش، از پژوهش کیفی Doosti-Irani et al. (2022) اقتباس گردید. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه مورد تأیید خبرگان قرار گرفت. روایی درونی و بیرونی، و پایایی (آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی و بارهای عاملی) ابزار سنجش نیز محاسبه و تأیید شد. نمونهگیری نیز به روش تصادفی ساده از جامعه آماری مدیران اقامتگاههای بومگردی در استان اصفهان انجام گرفت و دادهها با بهرهگیری از معادلات ساختاری حداقل مربعات جزیی تجزیه و تحلیل شد. نتایج و بحث: یافتههای پژوهش نشان داد عوامل زمینهای تأثیر مستقیم مثبت و بازخورد زیستمحیطی تأثیر مستقیم و غیرمستقیم منفی (به واسطه عوامل زمینهای) بر سبزشویی دارد ولیکن تأثیر عوامل علی و تعدیلگری بازخورد زیستمحیطی (در تأثیر عوامل علی بر سبزشویی) معنیدار نیست. بنابراین تلاش در خصوص دریافت بازخورد زیستمحیطی از گردشگران مهمان در اقامتگاههای بومگردی ضروری مینماید، همچنین توصیه میشود برنامهریزان و مسئولان گردشگری بر کاهش ضعفهای زمینهای تمرکز نمایند. در این خصوص راهکارهای زیر میتواند مثمر ثمر باشد: افزایش نظارت، بهبود اطلاعرسانی و آموزش مدیران اقامتگاههای بومگردی در خصوص مسائلی همچون ملاحظات زیستمحیطی، پیامدهای قصور در این زمینه و تأثیر آن در موفقیتهای بلندمدت اقامتگاه در جذب گردشگران.نتیجهگیری: یافتههای پژوهش گویای این واقعیت است که اقامتگاههای بومگردی به منظور بهرهگیری از مزایای سبز اقدام به سبزشویی نمیکنند، بلکه ضعفهای زمینهای موجب سهلانگاری ایشان در عمل به تعهدات زیستمحیطی خود میشود. از طرفی بازخورد بیشتر گردشگران موجب هشیاری دستگاههای ذیربط و فعالان محیطزیست و همچنین مدیران اقامتگاههای بومگردی میشود و این حساسیت منجر به اصلاح عملکرد و کاهش ضعفهای زمینهای و کاهش سبزشویی میشود. لذا با توجه به نتایج پژوهش برخی پیشنهادات کاربردی به مسئولین و برنامهریزان صنعت ارائه گردید. محورهای اصلی این پیشنهادات عبارتند از: افزایش آگاهی مدیران اقامتگاههای بومگردی، افزایش نظارت زیستمحیطی بر فعالیت این اقامتگاهها، تشویق و تذکر در خصوص پایداری زیستمحیطی اقامتگاههای بومگردی، و تمرکز بر تقویت بازخوردهای زیستمحیطی گردشگران (از طریق تشویق به اشتراکگذاری نظرات، امتیازدهی به عملکرد سبز اقامتگاه و تنظیم تقاضای مجدد بر اساس عملکرد زیستمحیطی).
مقاله پژوهشی
مدینه بیژنی؛ سعید صوفی زاده؛ امیرحسین شیرانی راد؛ حمید جباری
چکیده
سابقه و هدف: آب قابل دسترسی به منظور آبیاری کلزا در اواخر فصل رشد بـه دلیـل کاهش بارندگی و همچنین اسـتفاده از منـابع آبـی بـرای زراعتهای پرسود بهاره افـت شدیدی مییابد. لذا امکان مواجه شدن گیاه با تنش خشکی در مراحل پایانی رشد بسیار محتمل میباشد. بنابراین گزینش ژنوتیپهای مقاوم به خشکی برای موفقیت در تولید این محصول در مناطق خشک ...
بیشتر
سابقه و هدف: آب قابل دسترسی به منظور آبیاری کلزا در اواخر فصل رشد بـه دلیـل کاهش بارندگی و همچنین اسـتفاده از منـابع آبـی بـرای زراعتهای پرسود بهاره افـت شدیدی مییابد. لذا امکان مواجه شدن گیاه با تنش خشکی در مراحل پایانی رشد بسیار محتمل میباشد. بنابراین گزینش ژنوتیپهای مقاوم به خشکی برای موفقیت در تولید این محصول در مناطق خشک و نیمه خشک بسیار حائز اهمیت است.مواد و روش ها: آزمایشی مزرعهای به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در دو سال زراعی (98-1396) در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام شد. تیمارهای تنش خشکی شامل آبیاری معمول، قطع آبیاری از مرحله خورجیندهی تا پایان رشد و قطع آبیاری از مرحله گلدهی تا پایان رشد در کرتهای اصلی و ژنوتیپهای پاییزه کلزا شامل Talayeh، Okapi، SLM046، Ahmadi، Zarfam، Licord، Neptun، Natali، GK Gabriella و Opera در کرتهای فرعی در نظر گرفته شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که تنش خشکی به خصوص در قطع آبیاری از گلدهی در تمام ژنوتیپهای مورد بررسی باعث کاهش وزن هزار دانه، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، درصد روغن، عملکرد دانه، عملکرد روغن، طول دوره رشد و کارایی مصرف آب نسبت به آبیاری معمول شد. در شرایط آبیاری معمول بیشترین عملکرد دانه در ژنوتیپهای okapi، Neptun و Natali به ترتیب با 5558، 5698 و 5076 کیلوگرم در هکتار حاصل شد. در شرایط تنش خشکی ژنوتیپهای SLM046، Zarfam، Natali و Opera در قطع آبیاری از خورجیندهی با عملکرد دانه به ترتیب 3144، 2864، 3237 و 2951 کیلوگرم در هکتار و در قطع آبیاری از گلدهی به ترتیب با عملکرد دانه 2377، 2472، 2441 و 2539 کیلوگرم در هکتار بالاترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. شاخصهای میانگین بهرهوری (MP)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP) و تحمل تنش (STI) بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه در شرایط تنش و غیرتنش داشتند و برای گزینش ژنوتیپهای برتر مناسبتر بودند. بر همین اساس مقاومترین ژنوتیپها به تنش Okapi، SLM046، Zarfam، Neptun، Natali و Opera بودند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصله ژنوتیپهای Okapi، SLM046، Zarfam، Neptun، Natali و Opera در شرایط تنش آخر فصل به عنوان ژنوتیپهای برتر جهت کشت در شرایط آب و هوایی کرج توصیه میگردند.
مقاله پژوهشی
حسین رحمانی؛ سیدداریوش مقدس
چکیده
سابقه و هدف: گونههای غیربومی یکی از تهدیدهای مهم برای تنوع زیستی محسوب میشوند. برخی از گونههای ماهیان غیربومی اثرات سوء زیست محیطی داشته و بعنوان ماهیان مهاجم شناخته میشوند. رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر که ماًمن و زیستگاه طیف وسیعی از ماهیان بومی و تجاری هستند با معرفی عمدی یا سهوی ماهیان غیربومی مواجه هستند .مدلهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: گونههای غیربومی یکی از تهدیدهای مهم برای تنوع زیستی محسوب میشوند. برخی از گونههای ماهیان غیربومی اثرات سوء زیست محیطی داشته و بعنوان ماهیان مهاجم شناخته میشوند. رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر که ماًمن و زیستگاه طیف وسیعی از ماهیان بومی و تجاری هستند با معرفی عمدی یا سهوی ماهیان غیربومی مواجه هستند .مدلهای ارزیابی ریسک تهاجمی گونههای ماهیان غیربومی برای شناسایی گونههای غیربومی با توان بالای تهاجمی و بعنوان ابزاری برای کمک تصمیمگیران و سیاستگذاران استفاده میشود. هدف این تحقیق واسنجی و بررسی کارآمدی مدل (AS-ISK) Aquatic Species Invasiveness Screening kit در ارزیابی خطر ریسک گونههای ماهیان غیربومی رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر است.مواد و روشها: از مدلAS-ISK برای ارزیابی ریسک تهاجمی گونههای ماهیان غیربومی در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر استفاده شده است. 14 گونه از ماهیان غیربومی موجود در منطقه ارزیابی ریسک و یک گونه غیربومی در مراکز پرورش ماهی در این منطقه بعنوان گونه افق انتخاب شدند. دو ارزیاب مستقل این مدل را برای گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی ریسک اجرا کردند. با استفاده از روشهای آماری اعداد ریسک حاصل از ارزیابی ریسک توسط دو ارزیاب با هم مقایسه شدند. از روش آنالیز منحنی راک برای تعیین حد آستانه مدل و برای تطابق اقلیمی منطقه ارزیابی ریسک و زیستگاه ماهیان غیربومی از سیستم طبقه بندی اقلیمی Köppen-Geiger استفاده شده است.نتایج و بحث: ارزیابی ریسک گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی منجر به شناسایی 73 درصد گونهها بعنوان ماهیان با توان بالای تهاجمی شد. بیشترین عدد ریسک در مدل AS-ISK برای گونههایCarassius auratus و Carassius gibelio و کمترین برای Anguilla anguillaبدست آمد. تفاوت معنیداری از نظر آماری بین متوسط عدد ریسک دو ارزیاب وجود نداشت. سطح زیر نمودار منحنی راک برای مدل AS-ISK عدد یک بود که بیانگر کارآمدی مدل در ارزیابی ریسک گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی ریسک در سطح معنیداری از نظر آماری بوده است. حدآستانه برای مدل AS-ISK 5/9 و برای ارزیابی ریسک اصلی مدل (Basic Risk Assessment) 5/11 بدست آمد. بر اساس حدآستانه بدست آمده 11 گونه ماهی غیربومی بعنوان گونههای با توان بالای تهاجمی (مهاجم) و 4 گونه بعنوان غیرمهاجم در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر شناسایی شدند. فاکتور اطمینان برای ارزیابیهای گونهها از 73 تا 64 درصد متفاوت بود. تمام گونههای اولویتبندی مدیریتی شدند و در سه فهرست سیاه، خاکستری و سفید قرار گرفتند.نتیجهگیری: مدل AS-ISKبرای شناسایی گونههای ماهیان غیربومی که ممکن است در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر مهاجم شده یا شوند کارآمد بوده و می توان از این مدل برای اولویتبندی مدیریتی آنها بر اساس میزان ریسکشان و بعنوان ابزاری علمی در حمایت از مدیران حفاظت، تصمیمگیران و سیاستگذاران طرحهای توسعه آبزیپروری در منطقه ارزیابی ریسک استفاده نمود.
مقاله پژوهشی
محدثه امیری؛ محمد شفیعی زاده؛ مصطفی ترکش؛ سید مصطفی مسلمی
چکیده
سابقه و هدف: گیاهان مهاجم، در حال حاضر مورد توجه اکولوژیست ها، حافظان محیط زیست و مدیران منابع طبیعی هستند و به دلیل گسترش سریع شان تنوع زیستی را کاهش می دهند. این گونهها تغییراتی را در فرآیندهای بوم شناختی، ساختار و کارکرد جامعه در اکوسیستم های طبیعی ایجاد می کنند. بارزترین تغییر در مناطق مورد هجوم، کاهش تنوع زیستی و ایجاد اجتماع ...
بیشتر
سابقه و هدف: گیاهان مهاجم، در حال حاضر مورد توجه اکولوژیست ها، حافظان محیط زیست و مدیران منابع طبیعی هستند و به دلیل گسترش سریع شان تنوع زیستی را کاهش می دهند. این گونهها تغییراتی را در فرآیندهای بوم شناختی، ساختار و کارکرد جامعه در اکوسیستم های طبیعی ایجاد می کنند. بارزترین تغییر در مناطق مورد هجوم، کاهش تنوع زیستی و ایجاد اجتماع خالصی از گیاهان مهاجم می باشد. یکی از گونه های مهاجم در کشور کهور پاکستانی (Prosopis juliflora) می باشد که به دلیل مقاومت به شرایط نامساعد محیطی، در حوزه بیابانزدایی، کنترل بیولوژیک و تثبیت تپه های ماسه ای روان در مناطق جنوبی کشور حائز اهمیت است. مواد و روش ها: در مطالعه حاضر، کارایی پنج مدل متمایز کننده گروهی (GLM، GBM، ANN، SRE، RF) و یک مدل پروفیل (MAXENT) و اجماع آنها با رویکرد میانگین وزنی در مدلسازی پراکنش مکانی این گونه در منطقه مکران و تعیین مهم ترین عوامل محیطی مؤثر بر پراکنش هجوم مورد بررسی قرار گرفت. با ثبت 63 نقطه رخداد و 100 نقطه غیاب طی برداشت میدانی، استفاده از متغیرهای اقلیمی، فیزیوگرافی و انسانی به عنوان متغیرهای محیطی، و ارزیابی کارایی مدل ها با معیارهای سطح زیر منحنی، TSS، شاخص های حساسیت و ویژه انگاری پتانسیل هجوم گونه مشخص گردید. نتایج و بحث: از میان الگوریتم های مجزا، با توجه به معیارهای ارزیابی مستقل از آستانه و وابسته به آستانه، دو تکنیک مبتنی بر یادگیری ماشینی شامل RF و GBM گستره مورد هجوم این گونه را با صحت و توانایی تشخیص بالاتری پیش بینی کردند. همچنین معیارهای صحت سنجی در پیش بینی اجماعی نسبت به تمام الگوریتم های مجزای مدلسازی میانگین بیشتری را به خود اختصاص دادند. طبق مدل اجماعی، گستره هجوم کهور پاکستانی تقریباً 15 درصد از کل منطقه مورد مطالعه را به خود اختصاص داده است. پس از تعمیم مدل ها به فضای جغرافیایی مشخص شد که مناطق مورد هجوم گونه به صورت نواری یکدست در سواحل دریای عمان و خلیج فارس گسترش یافته اند. ارزیابی اهمیت متغیرها حاکی از این بود که متغیر ارتفاع از سطح دریا با توجیه نمودن تقریباً نیمی از تغییرات در مدل اجماعی به عنوان مهمترین متغیر مستقل، بیشترین تأثیر را در پراکنش گونه دارد. متغیر فاصله از جاده در درجه بعدی اهمیت قرار دارد، اما جهت شیب کم اهمیت ترین متغیر محیطی مؤثر بر پراکنش هجوم عنوان شد. بر اساس منحنی های عکس العمل گونه، اوج احتمال حضور گونه در ارتفاع 50 متری از سطح دریا و فاصله کمتر از 50 متری جاده مشاهده می شود. همچنین در صورتیکه درجه حرارت در گرم ترین ماه و سردترین فصل سال به ترتیب بیش از 34 و 14 درجه سانتیگراد، و ضریب تغییرات بارندگی نیز بین 150-100 باشد، گونه حداکثر احتمال حضور را دارد. نتیجه گیری: مشخص شد که الگوریتم های تلفیق شده در چارچوب مدلسازی اجماعی، صحت بالاتری را نشان دادند و نقشه های حاصل از پراکنش بالقوه هجوم گونه این امکان را فراهم می آورند تا با ارائه راهکارهای مدیریتی و طرح ریزی های حفاظتی در جهت حفاظت از گونه های بومی، گستره پراکنش گونه های مهاجم را محدود و مدیریت کرد. در واقع، از نتایج این مطالعه می توان به عنوان مبنایی برای پایش های بعدی جهت ممانعت از گسترش بیشتر گونه های مهاجم و ایجاد تعادلی بین برنامه های حفاظت از پوشش گیاهی بومی منطقه و اقدامات مدیریتی بیابانزدایی استفاده نمود.
مقاله پژوهشی
مسلم رستم پور؛ محمد ساغری
چکیده
سابقه و هدف: هر یک از شیوههای مختلف بهرهبرداری و مدیریتی در مراتع، آثار متفاوتی بر کارکرد اکوسیستمهای مرتعی دارند. شیوههای نادرست و نامناسب بهرهبرداری از مراتع به ویژه در چند دهه اخیر موجب بروز لطمات شدیدی به عرصههای منابع طبیعی کشور شده است. در خصوص اثرات چرای دام بر رویشگاههای شنزار مناطق بیابانی، تحقیقات معدودی وجود ...
بیشتر
سابقه و هدف: هر یک از شیوههای مختلف بهرهبرداری و مدیریتی در مراتع، آثار متفاوتی بر کارکرد اکوسیستمهای مرتعی دارند. شیوههای نادرست و نامناسب بهرهبرداری از مراتع به ویژه در چند دهه اخیر موجب بروز لطمات شدیدی به عرصههای منابع طبیعی کشور شده است. در خصوص اثرات چرای دام بر رویشگاههای شنزار مناطق بیابانی، تحقیقات معدودی وجود دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر شیوه های مختلف بهره برداری بر خصوصیات بومشناختی شامل درصد پوشش گیاهی، تراکم گیاهی، غنا، تنوع، یکنواختی و غالبیت گونهای، و تشابه گونهای در مراتع مورد تحقیق است.مواد و روشها: این تحقیق در چهار مرتع حریم روستا، اسکان موقت عشایری، اسکان دائمی عشایری و قرق در شهرستان زیرکوه انجام شد. در هر مرتع، لیست گونههای گیاهی، تراکم و درصد پوشش گیاهی هر گونه به تفکیک تعیین شد. همچنین جهت تعیین وضعیت مرتع، از روش چهار فاکتوره تعدیل شده استفاده شد. علاوه بر شاخصهای عددی، رتبه بندی تنوع گونهای با استفاده از منحنی رتبه-تنوع رنی بررسی شد. به منظور بررسی تشابه گونهای بین چهار مرتع مورد مطالعه از شاخص تشابه جاکارد استفاده شد و جهت نمایش بهتر تشابه گونهای، از تحلیل خوشهای سلسله مراتبی (فاصله اقلیدوسی و اتصال گروهی Ward) استفاده شد. در نهایت رابطه بین پوشش گیاهی و تعداد گونه با شاخصهای تنوع زیستی توسط ضریب همبستگی پیرسون مورد آزمون قرار گرفت.نتایج و بحث: براساس روش چهار فاکتوره، وضعیت مرتع دو مرتع حریم روستا و اسکان موقتی، متوسط و مرتع اسکان دائمی، فقیر و مرتع قرق، خوب ارزیابی شده است. نتایج تحلیل واریانس نشان داد که اثر شیوههای بهرهبرداری بر درصد پوشش گیاهی (در سطح 05/0) و تعداد گونه، غنای گونهای کل و متوسط (در سطح 01/0) معنیدار شده است. مرتع قرق دارای بیشترین درصد پوشش و تراکم گیاهی (73/54 درصد و 80 پایه) و مرتع اسکان دائمی کمترین درصد پوشش و تراکم گیاهی (15 درصد و 5 پایه) را دارد. بیشترین غنای گونهای متعلق به مرتع قرق است و بین سایر مراتع اختلافی وجود ندارد. مرتع اسکان موقت نسبت به سایر مراتع از بیشترین سهم گیاهان مرتعی و کمترین سهم گیاهان زیادشونده برخوردار است. بیشترین درصد گیاهان زیادشونده در مرتع اسکان دائمی مشاهده شد. از لحاظ تنوع گونهای، مرتع قرق از بیشترین شاخص تنوع شانون-وینر (03/2) و شاخص تنوع سیمسپون (80/0) نسبت به سایر مراتع برخوردار است. نتایج ضرایب همبستگی پوشش گیاهی و تعداد گونه با شاخصهای تنوع گونهای در منطقه مورد مطالعه نشان میدهد که عموماً شاخصهای تنوع با پوشش گیاهی و تعداد گونه همبستگی مثبت معنیدار و شاخصهای یکنواختی و غالبیت گونهای با پوشش گیاهی و تعداد گونه همبستگی منفی معنیداری دارند. نتایج شاخص تشابه جاکارد نشان میدهد که بیشترین میزان شباهت گونهای بین دو مرتع حریم روستا و اسکان دائمی (62%) مشاهده میشود.نتیجهگیری: نتایج نشان داد چرای مفرط پوشش گیاهی در اطراف آغلهای محل اسکان عشایر به وضوح قابل مشاهده است و بر روی درصد پوشش گیاهان، حتی گیاهان سمی و زیادشونده نیز تاثیر گذاشته و تنوع گونهای را کاهش داده است. همچنین استراحت مرتع در مرتع قرق و تاخیر در چرای دام در مرتع اسکان موقت به بهبود پوشش گیاهی و تنوع زیستی کمک نموده است. از لحاظ درصد پوشش گیاهی، تراکم و ترکیب گیاهی، مرتع اسکان موقت پس از مرتع قرق قرار دارد. بیشترین سهم گیاهان علوفهای در ترکیب گیاهی مرتع اسکان موقت مشاهده شد. اگر این فرضیه را بپذیریم که قرق مرتع باعث توالی جوامع گیاهی به سمت مرحله کلیماکس میشود و در مدیریت مرتع همواره مرحله تحت کلیماکس بهتر از مرحله کلیماکس است، در این صورت، اسکان موقت عشایر به لحاظ مدیریت دام و مرتع، سودمندتر از قرق مرتع خواهد بود.
مقاله پژوهشی
جواد فرخی تولیر؛ محمد عابدینی اسفهلانی
چکیده
سابقه و هدف: سنجد در سطح وسیعی در ایران کاشته میشوند و در عین حال رویشگاههای طبیعی محدودی نیز ازگونه های آن دیده میشود. این درخت سنجد در انواع مختلف خاکها و شرایط رطوبتی یافت میشود اما ترجیحاً در دشتهای سیلابی و مناطق ساحلی مرطوب رشد بهتری دارد. سنجد به عنوان یکی از محصولات مهم استان کرمان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. سطح ...
بیشتر
سابقه و هدف: سنجد در سطح وسیعی در ایران کاشته میشوند و در عین حال رویشگاههای طبیعی محدودی نیز ازگونه های آن دیده میشود. این درخت سنجد در انواع مختلف خاکها و شرایط رطوبتی یافت میشود اما ترجیحاً در دشتهای سیلابی و مناطق ساحلی مرطوب رشد بهتری دارد. سنجد به عنوان یکی از محصولات مهم استان کرمان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. سطح زیر کشت و میزان تولید سنجد در استان کرمان به ترتیب 309 هکتار و1100 تن میباشد. در این استان، درختان بومی به دلیل خوش خوراکی میوههایشان، عمدتاً در امتداد نهرها و حاشیه مزارع کشت میشوند. با وجود چنین تنوع گسترده و با وجود پتانسیل زیاد برای تولید و صادرات این محصول داروئی و غذایی با ارزش به بازارهای جهانی، اطلاعات کمتری از تعداد گونهها و توع ژنتیکی ژنوتیپهای بومی در دسترس است. این مطالعه بهعنوان یک بررسی مقدماتی، بیانگر وجود میزان تنوع مورفولوژیکی بالایی در ژنوتیپهای سنجد بومی استان بود که اهمیت استفاده از آنها را در برنامههای بهنژادی بعدی آشکار میسازد.مواد و روش ها: در این تحقیق، شش صفت کیفی شامل شکل میوه، عطر و طعم میوه، رنگ پوست میوه، تاریخ رسیدن میوه، تاریخ گلدهی و شکل برگ و چهارده صفت کمی شامل طول پهنک، عرض پهنک، طول دمبرگ، عرض دمبرگ، طول خار، عرض خار، طول میوه، عرض میوه، طول بذر، عرض بذر، طول دم میوه، عرض دم میوه، وزن میوه و وزن بذر بین 22 ژنوتیپ بومی سنجد از مناطق سیرجان، بردسیر و کرمان مطالعه گردید.نتایج و بحث: نتایج وجود تنوع صفات زیادی بین ژنوتیپها را نشان داد. میانگین طول میوه 87/1 سانتیمتر، قطر میوه 12/1 سانتیمتر، وزن میوه 49/1 گرم، وزن بذر 52/0 گرم، طول برگ 27/4 سانتیمتر و عرض برگ 48/2 سانتیمتر مشاهده شد. بیشترین وزن میوه و کیفیت و عطر و طعم میوه در ژنوتیپ شماره (4) محمودآباد سیرجان گزارش گردید. بیشترین ضریب همبستگی مثبت در سطح احتمالی (p<0.01)، طول دمبرگ و طول خار (669 /0= r)، طول دمبرگ و طول دممیوه (601 /0= r) و طول میوه و قطر میوه (584 /0= r) مشاهده گردید. تجزیه به مؤلفههای اصلی در صفات کیفی نشان داد که دو مؤلفه اول در برگیرنده 62 % کل تغییرات بودند. در صفات کمی، 5 مؤلفه اول 74/77 % کل تغییرات را شامل شدند. بر اساس دندروگرام اسکترپلات صفات کمی و کیفی، کل ژنوتیپها در 3 گروه مجزا تقسیم شدند. در تحقیق حاضر، دسته بندی تودهها بر مبنی صفات کمی از پراکنش جغرافیائی آنها تبعیت نمیکرد.نتیجه گیری: بیشترین وزن میوه در ژنوتیپ محمود آباد سیرجان که یک منطقه گرمسیری سیرجان است، تعلق داشت و دارای طعم شیرین و عطر خوبی بود. بیشترین مقادیر همبستگی صفات در PC1 بین صفات تاریخ گلدهی، شکل برگ، ابعاد برگ، میوه و بذر و همچنین وزن بذر مشاهده گردید. وجود صفات برگی برتر و برنامههای اصلاحی بعدی بر روی آنها میتواند دامنه استفاده از سنجد را از حالت صرفاً میوهای گسترش دهد. شرایط محیطی و قرار گرفتن در ارتفاع مختلف از سطح دریا، نقش چندانی در خوشهبندی ژنوتیپها ندارد.
مقاله پژوهشی
صادق پرتانی؛ آسیه نوروزی
چکیده
سابقه و هدف: آلودگی منابع پذیرنده آب در محلهای دفن پسماند، مهمترین خطر دفن زبالهها بر محیط زیست است. از این رو این پژوهش با دربرگیری شناخت ویژگیهای منابع و آلایندهها و محیطهای تحت تاثیر آلودگی و نوع آن، ریسک اکولوژیکی (جامعه انسانی، فون و فلور طبیعی) را شناسایی نموده و تاثیرات آنها را با اولویتبندی جامع بررسی کرده است.مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف: آلودگی منابع پذیرنده آب در محلهای دفن پسماند، مهمترین خطر دفن زبالهها بر محیط زیست است. از این رو این پژوهش با دربرگیری شناخت ویژگیهای منابع و آلایندهها و محیطهای تحت تاثیر آلودگی و نوع آن، ریسک اکولوژیکی (جامعه انسانی، فون و فلور طبیعی) را شناسایی نموده و تاثیرات آنها را با اولویتبندی جامع بررسی کرده است.مواد و روشها: در این مطالعه کاربردی تلفیقی، طی یک فرآیند گام به گام و مرحلهای و با استفاده از اطلاعات و آمار موجود (از نظر زمانی و پهنه مکانی تحت تاثیر) شامل نمونههایی از غلظت عناصر و ترکیبات شیمیایی و فیزیکی آلاینده با منشا پسماند شهری و فعالیتهای ناشی از دفن زباله، تمامی انواع ریسکهایی که باید به آنها واکنش نشان داد شناسایی و سهم هریک از موثرها، اثرات و متأثرها بدست آمد. برنامه Axure RP برای ترسیم نمودارهای محاسبات سطح ایمنی، خطر و بعد و فاصله آنها و تحلیل ریسک مورد استفاده قرار گرفت.نتایج و بحث: نتایج نشان داد ریسک اکولوژیک منابع پذیرنده در اطراف مرکز دفن بجنورد به عنوان مرکز منتخب استان خراسان شمالی در دامنه ریسک اکولوژیک کم قرار گرفته است. ریسک بیولوژیک ناشی از فلزات سنگین در حد متوسط بوده، و ریسک چرخه غذایی انسانی و پوشش جانوری و گیاهی در رتبه کم و بدون تهدید برای چرخه غذایی میباشد. شاخص ریسک آلودگی عوامل موثر در محاسبه برای خاکچال بجنورد با شرایط اجرایی جاری معادل Rm=81% برآورد شد. وضعیت این ریسک در دامنه بالای خطرات و در مرز مخاطرات قرار گرفته است.نتیجهگیری: با توجه به شناسایی و تحلیل انواع ریسک در اطراف خاکچال بجنورد، نقشههای همریسک، همخطر و همایمن ترسیم شد که در نتیجه آن کانونهای آسیبپذیر شناسایی و جهت کنترل و حفاظت از آنها برنامهریزی صحیح میتواند صورت گیرد. در واقع طراحی نقشه همریسک و منابع بالقوه و بالفعل آلودگی، نوع آلاینده و محیط هدف و تحت تاثیر با در نظر گرفتن دامنه زمانی میتواند مدیریت کیفی منابع را بشدت ارتقا داده و بانک اطلاعاتی موجود در کشور و استان را تکمیل وآماده برنامهریزیهای بلندمدت نماید.