مقاله پژوهشی
سولماز شمسایی؛ مژگان احمدی ندوشن؛ احمد جلالیان
چکیده
سابقه و هدف: امروزه صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی باعث آلودگی هوا در اکثر کلانشهرهای جهان شده است و سالانه میلیون ها نفر به علت آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪود ﺑﻮدن ﺷﺒﻜﻪ اﻳﺴﺘﮕﺎهﻫﺎى ﭘﺎﻳﺶ آﻻﻳﻨﺪهﻫﺎى ﻫﻮا و ﻏﻴﺮ اﻗﺘﺼﺎدى ﺑﻮدن اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد این اﻳﺴــﺘﮕﺎهﻫا در سطح شهرها، دﺳﺖﻳﺎﺑﻰ ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه صنعتی شدن و توسعه شهرنشینی باعث آلودگی هوا در اکثر کلانشهرهای جهان شده است و سالانه میلیون ها نفر به علت آلودگی هوا جان خود را از دست می دهند. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻣﺤﺪود ﺑﻮدن ﺷﺒﻜﻪ اﻳﺴﺘﮕﺎهﻫﺎى ﭘﺎﻳﺶ آﻻﻳﻨﺪهﻫﺎى ﻫﻮا و ﻏﻴﺮ اﻗﺘﺼﺎدى ﺑﻮدن اﻓﺰاﻳﺶ ﺗﻌﺪاد این اﻳﺴــﺘﮕﺎهﻫا در سطح شهرها، دﺳﺖﻳﺎﺑﻰ ﺑﻪ ﭘﻮﺷــﺶ ﻣﻜﺎﻧﻰ و زﻣﺎﻧﻰ ﻣﻨﺎﺳــﺐ برای ﻧﺸﺎن دادن ﺗﻐﻴﻴﺮات ﻏﻠﻈﺖ ذرات آلاینده هوا ﺑﺴﻴﺎر دﺷﻮار اﺳﺖ. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف تهیه نقشه های دو سالانه (سالهای 1397 و 1398 هجری شمسی) آلودگی هوای شهری در سطح شهر اصفهان بر اساس آلاینده CO و با استفاده از داده های زمینی و تصاویر ماهواره ای سنجنده MODIS انجام شد.مواد و روش ها: برای این مطالعه از دو الگوریتم ANFIS و RF استفاده شد. برای اجرای الگوریتم ANFIS، ابتدا داده های ایستگاه های زمینی پایش آلودگی هوا جمع آوری شد و بر اساس آن و با توجه به داده های عمق نوری هواویز حاصل از تصاویر سنجنده MODIS نسبت به استخراج قوانین نخستین فازی اقدام شد و در نهایت با ادغام قوانین فازی و الگوریتم شبکه عصبی مصنوعی، الگوریتم ANFIS برای مدل سازی پراکنش آلودگی هوا در سطح شهر اصفهان اجرا شد. در اجرای الگوریتم RF نیز از داده های ایستگاه های زمینی و داده های عمق نوری هواویز سنجنده MODIS استفاده شد. دو پارامتر مهم در اجرای الگوریتم RF تعداد درختان جنگل و تعداد متغیرهای موجود در هر گره است که برای بهینه سازی آنها از روش اعتبارسنجی متقابل 10 قسمتی استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج مدل سازی آلاینده CO نشان داد الگوریتم RF نتایج بهتری را نسبت به الگوریتم ANFIS ارائه داده است، به طوری که مقدار خطای RMSE الگوریتم RF، 724/0 و مقدار خطای RMSE الگوریتم ANFIS، 809/0 پی پی ام است، همچنین مقدار خطای MAE الگوریتم RF، 636/0 و مقدار خطای MAE الگوریتم ANFIS، 792/0 پی پی ام است. بنابراین می توان گفت الگوریتم RF از کارایی و دقت بیشتری در مدل سازی آلاینده CO برخوردار است. نتایج پراکنش مکانی آلاینده CO با استفاده از الگوریتم ANFIS نشان داد میزان این آلاینده در سطح شهر اصفهان به صورت محلی تغییر می کند، به طوری که مناطق مرکزی و شمالی شهر اصفهان دارای بیشترین آلایندگی و مناطق شرقی و غربی اصفهان دارای کمترین آلایندگی هستند. بررسی مقادیر عددی به دست آمده از الگوریتم ANFIS نیز نشان داد کمترین میزان آلایندگی CO در سطح شهر اصفهان برابر با 43/1 پی پی ام و بیشترین مقدار آن برابر با 13/2 پی پی ام است. نتایج به دست آمده از الگوریتم RF نشان داد با حرکت از جنوب شرقی به سمت شمال غربی شهر اصفهان بر میزان آلاینده CO افزوده شده و مناطق شمال غربی شهر اصفهان از بیشترین آلایندگی CO برخوردار هستند، بررسی مقادیر عددی به دست آمده از میزان آلایندگی CO بر اساس الگوریتم RF نشان داد کمترین میزان آلاینده CO برابر با 57/0 پی پی ام و بیشترین مقدار آن برابر با 27/2 پی پی ام است.نتیجه گیری: در انتها می توان نتیجه گرفت الگوریتم های ANFIS و RF با داشتن ویژگی هایی همچون امکان مدل سازی غیر خطی، توانایی کاهش اثرات منفی داده های پرت و حساسیت کمتر به مساله کمینه محلی، روش هایی مناسب و دقیق در مدل سازی مسائل محیطی هستند. شایان ذکر است که بخش گستردهای از خطای مشاهده شده در نتایج روش های ANFIS و RF، مرتبط با ویژگی های ذاتی تصاویر سنجنده مودیس (همچون پوشش ابر و مختلط بودن بیش از حد پیکسل ها با توجه به ابعاد یک کیلومتری آنها) و نقطه ای بودن اندازه گیری های ایستگاه های زمینی و همچنین امکان خطا در داده های ثبت شده در ایستگاه های زمینی است.
مقاله پژوهشی
پریسا مشایخی؛ حسین شریفی
چکیده
سابقه و هدف: در سال های اخیر روند رو به افزایش تخریب منابع آب، خاک و محیط زیست در اثر کاربرد بی رویه مواد شیمیایی موجب ترغیب پژوهشگران به کشاورزی ارگانیک در سال های اخیر شده است. با وجود همه اثرات مثبتی که در ارتباط با مصرف منابع آلی بر روی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مطرح است، هنوز در این رابطه نگرانی های زیادی از نظر مسائل ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سال های اخیر روند رو به افزایش تخریب منابع آب، خاک و محیط زیست در اثر کاربرد بی رویه مواد شیمیایی موجب ترغیب پژوهشگران به کشاورزی ارگانیک در سال های اخیر شده است. با وجود همه اثرات مثبتی که در ارتباط با مصرف منابع آلی بر روی ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک مطرح است، هنوز در این رابطه نگرانی های زیادی از نظر مسائل زیست محیطی، کشاورزی و سلامت وجود دارد. منابع آلی بسته به منبع، اغلب دارای مقادیر نسبتا زیادی عناصر سنگین می باشند؛ بنابراین اندازه گیری دقیق میزان فلزات سنگین در این ترکیبات از اهمیت بالایی برخوردار است.مواد و روش ها: برای انجام این پژوهش 20 نمونه ماده آلی مختلف شامل بقایای گیاهی، کود دامی، کود طیور، کمپوست حاصل از زباله های شهری، کمپوست لجن فاضلاب و ورمی کمپوست در نظر گرفته شد. برای استخراج عناصر سنگین از نمونه های ماده آلی مورد مطالعه، پنج روش هضم شامل هضم با اسید نیتریک، هضم خشک، هضم با مخلوط اسید نیتریک و پرکلریک، هضم با اسیدسولفوریک و هضم با اسید سولفوسالیسیلیک، در سه تکرار مورد استفاده قرار گرفت. عناصر سنگین مورد نظر شامل کروم، نیکل، سرب، کادمیوم، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن بودند.نتایج و بحث: نتایج آزمایش نشان داد به طور کلی در مورد عناصر سنگین کادمیوم، سرب و کروم، اسید نیتریک+پرکلریک بهترین کارآیی را در استخراج این عناصر داشتند. در هر سه مورد بعد از مخلوط اسید نیتریک+پرکلریک، روش هضم خشک بیشترین میزان این سه عنصر را از نمونه های مورد آزمایش استخراج نمود (میانگین کادمیوم، سرب و کروم استخراج شده از همه نمونه های آلی). البته در مورد عناصر سرب و کادمیوم، نوع ترکیب آلی نیز بر عملکرد روش های هضم، موثر بوده است؛ به گونه ای که در مورد نمونه های کمپوست زباله و لجن فاضلاب اسید نیتریک و در نمونه های کمپوست کودهای دامی و طیور روش هضم خشک موفق تر عمل کرده است. با توجه به خطرات ناشی از سمیت پرکلریک در طی مراحل انجام هضم، به نظر می رسد استفاده از روش هضم خشک می تواند جایگرین مناسبی برای استفاده از مخلوط اسید نیتریک+پرکلریک باشد. در مورد بقیه عناصر شامل نیکل، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن اسید سولفوسالیسیلیک بیشترین کارآیی را در استخراج این عناصر از نمونه های کمپوست داشته است که در مورد نمونه های کمپوست زباله و لجن فاضلاب با بقیه تیمارها به صورت یکسان عمل نمود.نتیجه گیری: روش های مختلف هضم به کار گرفته شده در این پژوهش و نیز منابع مختلف آلی که مورد آزمون قرار گرفتند تاثیر معنی داری در سطح 1/0 درصد، بر استخراج کلیه عناصر مورد نظر داشتند. علیرغم این که ترکیبات آلی مورد استفاده در این آزمایش از دامنه نسبتا گسترده ای از نظر ویژگی های مختلف ساختاری و شیمیایی برخوردار بودند؛ اما روش های هضم مورد استفاده برای عناصر سنگین و ریز مغذی موجود در این ترکیبات نسبتا روند مشخصی از نظر پتانسیل استخراج این عناصر را داشتند. به طور کلی در مورد عناصر سنگین کادمیوم، سرب و کروم، روش اسید نیتریک+پرکلریک و پس از آن روش هضم خشک، بهترین کارآیی را در استخراج این عناصر داشتند. در مورد بقیه عناصر شامل نیکل، کبالت، مس، منگنز، روی و آهن اسید سولفوسالیسیلیک بیشترین کارآیی را در استخراج این عناصر از نمونه های کمپوست داشت.
مقاله پژوهشی
ندا میری کرم؛ امیر سالمی؛ مریم وثوق
چکیده
سابقه و هدف: داروها، محصولات مراقبت شخصی و هورمون های استروییدی از آلاینده های نوظهوری محسوب می شوند که منشا اصلی تولید آنها جوامع انسانی است. تصفیه خانه های فاضلاب شهری، نقش بسیار موثری در کاهش و حذف این دسته از آلاینده ها دارند، با این حال، حذف کامل این ترکیبات معمولاً ممکن نمی شود و مقداری از این آلاینده ...
بیشتر
سابقه و هدف: داروها، محصولات مراقبت شخصی و هورمون های استروییدی از آلاینده های نوظهوری محسوب می شوند که منشا اصلی تولید آنها جوامع انسانی است. تصفیه خانه های فاضلاب شهری، نقش بسیار موثری در کاهش و حذف این دسته از آلاینده ها دارند، با این حال، حذف کامل این ترکیبات معمولاً ممکن نمی شود و مقداری از این آلاینده ها از طریق جریان فاضلاب تصفیه شده (و همچنین لجن باقی مانده) وارد محیط می شود. با توجه به کاربرد فاضلاب تصفیه شده در آبیاری مزارع و باغات، احتمال انتقال آلاینده ها به خاک، محصولات زراعی و آب های زیرزمینی وجود دارد. از آنجایی که تاثیر منفی حضور این آلاینده ها در غلظت های بسیار کم نیز قابل مشاهده است، شناسایی و تعیین مقدار آنها ضروری است.مواد و روش ها: در این پژوهش، کانال انتقال تصفیه خانه جنوب تهران (فاضلاب خام، فاضلاب تصفیه شده)، خاک مزارع و محصولات زراعی از جنبه حضور و مقدار آلاینده های آلی نوظهور، از دسته داروها و هورمون های استروییدی مورد بررسی قرار گرفته است. چهار نوبت نمونه برداری از فاضلاب تصفیه شده در نقاط مختلف انجام شد. آنالیز کیفی به منظور شناسایی و انتخاب آلاینده های هدف به انجام رسید. سپس، مهمترین معیارهای تضمین و کنترل کیفیت در بخش میدانی و آزمایشگاهی مورد مطالعه عملی قرار گفتند تا داده های ایجاد شده از بالاترین سطح کیفیت ممکن برخوردار باشند.. هر نمونه برای هر دسته آلاینده به صورت جداگانه آماده سازی و استخراج (استخراج فاز جامد و استخراج با حلال تحت التراسونیک) شده و در نهایت با دستگاه کروماتوگرافی مایع-طیف سنج جرمی آنالیز شدند.نتایج و بحث: نمونه برداری از محیط های فاضلاب خام، فاضلاب تصفیه شده، خاک و محصول زراعی آبیاری شده با فاضلاب تصفیه شده و آنالیز این نمونه ها به انجام رسید. دو داروی استامینوفن و سولفامتوکسازول و چهار هورمون استروییدی اکویلین، استرون، استریول و اتینیل استرادیول، به عنوان آلاینده هدف و مهمترین و مستمرترین آنها انتخاب شدند. هر شش آنالیت در نمونه فاضلاب خام و در یک نمونه فاضلاب تصفیه شده شناسایی شدند. در نمونه دیگر فاضلاب تصفیه شده سه هورمون اکویلین، استرون و اتییل استرادیول یافت نشد. در نمونه خاک فقط هورمون استرون و در نمونه گیاهی (گندم) همه آنالیت ها به جز اتنیل استرادیول دیده شدند.نتیجه گیری: تمام آلاینده ها در فاضلاب خام و تصفیه شده (خروجی تصفیه خانه) مشاهده شدند و نقش بسیار مثبت تصفیه خانه در کاهش غلظت ملاحظه شد. از سوی دیگر تغییرات غلظت آلاینده ها در طول مسیر کانال مشخص شد. همچنین، این نتیجه به دست آمد که آلاینده های هدف برخلاف تمایل به جذب توسط گیاهان، توسط ذرات خاک جذب سطحی نمی شوند. بنابراین، ورود آب آلوده به خاک زراعی، آلودگی محصولات و نفوذ به آب زیرزمینی را در پی خواهد داشت. حضور و مقدار آلاینده های مورد بررسی در کانال انتقال فاضلاب تصفیه شده، به شدت وابسته به زمان و مکان است. در واقع، اختلاط و ترقیق و ورود منابع جدید آلودگی در مسیر کانال، سبب تغییرات معنی دار در غلظت و نوع آلاینده های مشاهده شده در نمونه ها می شود.
مقاله پژوهشی
فرهاد میثاقی؛ زینب بیگدلی؛ مصطفی رزاق منش
چکیده
سابقه و هدف: شهرنشینی در جهان رو به افزایش است و جمعیت شهری جهان در حال متراکم تر شدن در شهرها می باشد. یکی از اثرات شهرنشینی افزایش درصد سطوح نفوذ ناپذیر در این مناطق می باشد. امروزه بسیاری از شهرهای مهم جهان، برای کاهش اثرات توسعه شهر خود بر کیفیت و کمیت رواناب، به مفهوم توسعه پایدار توجه نموده و از فنّاوریهای مدرن سبز مدیریتی، شامل ...
بیشتر
سابقه و هدف: شهرنشینی در جهان رو به افزایش است و جمعیت شهری جهان در حال متراکم تر شدن در شهرها می باشد. یکی از اثرات شهرنشینی افزایش درصد سطوح نفوذ ناپذیر در این مناطق می باشد. امروزه بسیاری از شهرهای مهم جهان، برای کاهش اثرات توسعه شهر خود بر کیفیت و کمیت رواناب، به مفهوم توسعه پایدار توجه نموده و از فنّاوریهای مدرن سبز مدیریتی، شامل بهترین روشهای مدیریتی و روشهای توسعه با حداقل اثرات جانبی بهره میگیرند. بام سبز، یک سیستم چندلایه ای است که سقف و بالکن یک ساختمان را با پوشش گیاهی پوشانده و با جذب و نگهداری بخشی از باران، و با تاثیرگذاری بر روی فرایندهای تبخیر و تعرق، تصفیه، حجم و شدت جریان اوج رواناب، ابعاد سیستم زهکش پایین دست را کاهش داده و موجب بهبود کیفیت آب و هوا، حفظ زیبائی شهر و جلوگیری از هدر رفت انرژی ساختمان میگردد.مواد و روش ها: این پژوهش به صورت آزمایش میدانی در دانشکده کشاورزی دانشگاه زنجان انجام گرفت. زمان آزمایش از فروردین ماه تا مرداد ماه سال 1397 بود. در این تحقیق تاثیر استفاده از سوپر جاذب (زئولیت)، بر میزان جذب و نگهداشت آب، بیشترین و کمترین حجم رواناب، حجم زه آب، رسوب و زمان شروع رواناب حاصل از بارندگی در شدت بارش های 35، 45، 55، 65 و 75 میلیمتر در ساعت بر روی بام سبز با شیب 5 درصد، در اقلیم سرد خشک بررسی شده است.نتایج و بحث: بر این اساس با افزایش شدت بارش، حجم رواناب نیز افزایش می یابد و حجم رواناب در خاک بایر بیشتر از بقیه تیمارها بوده و روند نزولی آن به ترتیب خاک حاوی زئولیت 1درصد، خاک حاوی زئولیت 3 درصد و خاک کشت شده می باشد. همچنین حجم زه آب با افزایش شدت بارش افزایشیافته و بالاترین مقدار حجم زه آب متعلق به خاک بایر می باشد. رسوب اندازهگیری شده در رواناب نیز با افزایش شدت بارش در تیمارها، به غیر تیمار چمن، افزایش می یابد. نتیجه گیری: خاک بایر به دلیل سله بستن لایه های سطحی آن و گرفتگی منافذ دارای حجم رواناب بسیار بالایی می باشد. افزودن زئولیت به خاک باعث کاهش محسوس حجم رواناب و نگهداشت بیشتر آب نسبت به خاک بایر گردید. میزان فرسایش در خاک دارای زئولیت 1 درصد بالا بود و کمترین میزان فرسایش در چمن بود. در خاک بایر چون نفوذ آب کم است، بعد از مدت زمان کمی بعد از بارش، آب به صورت رواناب جاری می گردد، اما زئولیت این خاصیت و ویژگی را دارد که با اضافه شدن به خاک زمان شروع رواناب 3 درصد طولانی تر می شود.
مقاله پژوهشی
هادی دردانه؛ کامبیز ابراری واجاری؛ ضیاءالدین بادهیان
چکیده
سابقه و هدف: جنگل های زاگرس به عنوان یکی از بوم سازگان های جنگلی مهم ایران از پوشش گیاهی (درختان، درختچه ها و گونه های علفی) متنوعی برخوردار می باشد. شناسایی و آگاهی دقیق از نقش بوم شناختی آنها در این بوم سازگان می تواند در حفاظت منابع طبیعی و توسعه پایدار کمک شایانی نماید. بهمنظور مطالعه تنوع گونهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: جنگل های زاگرس به عنوان یکی از بوم سازگان های جنگلی مهم ایران از پوشش گیاهی (درختان، درختچه ها و گونه های علفی) متنوعی برخوردار می باشد. شناسایی و آگاهی دقیق از نقش بوم شناختی آنها در این بوم سازگان می تواند در حفاظت منابع طبیعی و توسعه پایدار کمک شایانی نماید. بهمنظور مطالعه تنوع گونهای گیاهان چوبی و ذخیره کربن خاک در رابطه با عوامل فیزیوگرافیک (جهت، شیب و ارتفاع از سطح دریا)، رویشگاه کیکم (var. cinerascens Acer monspessulanum) در منطقه هشتاد-پهلو لرستان مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: به منظور بررسی تنوع گونه های چوبی و ذخیره کربن خاک تعداد 37 قطعه نمونه 10 آری دایرهای شکل به صورت تصادفی – سیستماتیک مستقر شد. شاخص های غنا و تنوع برای گونه های چوبی محاسبه گردید. برای تعیین مقدار ذخیره کربن خاک ، نمونه های خاک از عمق 0-30 سانتی متری تهیه و مقدار کربن آلی خاک و وزن مخصوص ظاهری برای نمونه های خاک براورد شدند.نتایج و بحث: در مجموع 11 گونه چوبی (درختی و درختچهای) متعلق به هفت خانواده در منطقه مورد بررسی شناسایی شد. نتایج نشان داد بیشترین مقدار تنوع گونههای درختچهای در جهتهای شمالی و در شیبهای کم (طبقه 20-5 درصد) وجود دارد، درحالیکه ارتفاع بر تنوع تأثیر معنیداری نداشت، همچنین عوامل فیزیوگرافیک بر غنای گونههای درختچهای و بر غنا و تنوع گونههای درختی تأثیر معنیداری نداشته است. بیشترین مقدار ذخیره کربن خاک در جهتهای شرقی مشاهده شد، درحالیکه دیگر عوامل فیزیوگرافی بر ذخیره کربن خاک تأثیر معنیداری نداشتند. علت کم بودن مقدار ذخیره کربن در دامنههای شمالی نسبت به دامنههای دیگر میتواند در اثر چرای بیرویه، تراکم کم و کیفیت رویشی نامناسب گونه های چوبی، کاهش لاشبرگ درختان و سایر گونه های گیاهی و شرایط اقلیمی در این دامنه باشد. بنابراین می توان جهت و شیب را بهعنوان مهمترین عوامل تأثیرگذار بر میزان تنوع گونهای در رویشگاه کیکم در منطقه معرفی نمود.نتیجه گیری: رویشگاه کیکم از غنا و تنوع گونه های چوبی مناسبی برخوردار بوده و عوامل فیزیوگرافی در مقدار شاخص های آنها نقش داشته است. همچنین ذخیره کربن خاک تحت تأثیر عوامل فیزیوگرافی می باشد به طوری که بیشترین مقدار ذخیره کربن خاک در جهتهای شرقی رویشگاه جنگلی مشاهده شد. بنابراین، پیشنهاد می شود در مدیریت جنگل های زاگرس با توجه به گسترش گاه وسیع آن عوامل محیطی و حفاظت جنگل های کیکم مورد توجه قرار گیرند.
مقاله پژوهشی
کیمیا فتوت؛ لیلا خازینی؛ یوسفعلی عابدینی؛ محمدرضا یوسفی
چکیده
سابقه و هدف: امروزه با گسترش فعالیت واحدهای صنعتی، غلظت آلاینده ها در هوا افزایش یافته و انسان ها از طریق تنفس، بلعیدن و جذب پوستی در معرض آنها قرار می گیرند. در میان تمام آلاینده ها، فلزات سنگین به دلیل ماهیت سمی خود بسیار مورد توجه متخصصان زیست محیطی قرار گرفته اند. غلظت بالای فلزات سنگین در محیط زیست، می تواند ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه با گسترش فعالیت واحدهای صنعتی، غلظت آلاینده ها در هوا افزایش یافته و انسان ها از طریق تنفس، بلعیدن و جذب پوستی در معرض آنها قرار می گیرند. در میان تمام آلاینده ها، فلزات سنگین به دلیل ماهیت سمی خود بسیار مورد توجه متخصصان زیست محیطی قرار گرفته اند. غلظت بالای فلزات سنگین در محیط زیست، می تواند خطر اثرات نامطلوب بر سلامتی انسان را افزایش دهد. شهرک صنعتی ناجی زنجان با فعالیت واحدهای ریخته گری مس و آلیاژهای آن، به عنوان یکی از منابع انتشار فلزات سنگین در هوای شهر زنجان می باشد؛ لذا ارزیابی غلظت و اثرات بهداشتی فلزات سنگین منتشره از شهرک مذکور، از اهمیت ویژهای برخوردار است.مواد و روش ها: به منظور ارزیابی غلظت و اثرات بهداشتی فلزات سنگین منتشره از واحدهای صنعتی شهرک صنعتی ناجی، نمونه برداری از کل ذرات معلق هوای شهرک مذکور و مناطق مجاور آن (10 ایستگاه)، طی دو دوره (بهمن 1399 و اردیبهشت 1400) انجام شده است. جهت شناسایی فلزات سنگین از آنالیز طیف سنجی جرمی پلاسمای جفت شده القایی (ICP-MS) استفاده شده است. در این آنالیز، فلزات سنگین نقره، آرسنیک، کادمیوم، کروم، مس، آهن، سرب، آنتیموان، وانادیم و روی شناسایی شده اند. همچنین در ادامه به ارزیابی خطر ابتلا به بیماری های سرطانی و غیر سرطانی ناشی از تنفس، بلعیدن و جذب پوستی فلزات سنگین موجود در ذرات معلق هوا برای دو گروه سنی کودکان و بزرگسالان پرداخته شده است.نتایج و بحث: غلظت فلزات سنگین شناسایی شده در بهمن 1399 و اردیبهشت 1400، با استانداردهای ملی کیفیت هوای محیط، مقایسه شد. نتایج حاصل از این مقایسه نشان داد که غلظت کروم و آهن در تمامی ایستگاه های شهرک صنعتی ناجی بالاتر از استاندارد است. همچنین، غلظت نقره، کادمیوم، کروم، مس، آهن، آنتیموان، وانادیم و روی در تمامی ایستگاه های مجاور شهرک صنعتی مذکور بالاتر از استاندارد می باشد. نتایج ارزیابی خطر ابتلا به بیماری های غیر سرطانی مواجهه با فلزات سنگین موجود در ذرات معلق هوا، در هر دو فصل زمستان و بهار، نشان داد که در تمامی ایستگاه ها مواجهه با فلزات سنگین هوا، خطری برای سلامت افراد جامعه ندارد. بیشترین خطر ابتلا به بیماری های سرطانی در فصل زمستان و بهار به ترتیب ناشی از مواجهه با آرسنیک (در ایستگاه 2، داخل شهرک صنعتی) و کادمیوم (در ایستگاه 4، داخل شهرک صنعتی) مشاهده شد. در فصل بهار، خطر ابتلا به بیماری های سرطانی ناشی از مواجهه با آرسنیک و کادمیوم در تمامی ایستگاه ها به جز ایستگاه 2 نسبت به فصل زمستان بیشتر مشاهده شد. این در حالی است که در فصل بهار، خطر ابتلا به بیماری های سرطانی ناشی از مواجهه با سرب در تمامی ایستگاه ها نسبت به فصل زمستان کمتر مشاهده شد. به طور کلی می توان بیان کرد که مقادیر شاخص خطر به دست آمده برای گروه سنی کودکان، بیشتر از گروه سنی بزرگسالان می باشد؛ لذا کودکان در مواجهه با فلزات سنگین هوا، بیشتر در معرض خطر ابتلا به انواع بیماری های سرطانی و غیر سرطانی قرار دارند.نتیجه گیری: نتایج ارزیابی مواجهه فلزات سنگین منتشره از شهرک صنعتی ناجی بر سلامتی انسان، نشان می دهد که خطر ابتلا به بیماری های غیر سرطانی، افراد منطقه مورد مطالعه را تهدید نمی کند؛ اما خطر ابتلا به بیماری های سرطانی ناشی از آرسنیک و کادمیوم در اکثر ایستگاه های مورد بررسی بالا است.
مقاله پژوهشی
مینا مهاجر؛ نیلوفر نژادمقدم زنجانی
چکیده
سابقه و هدف: کلیه ی اشخاص، اعم از حقیقی یا حقوقی مسئولیت حفاظت از محیطزیست را برعهده دارند. مسئولیت اشخاص به این معنی است که فرد ملزم است خساراتی که به دیگری وارد کرده است جبران کند که در حقوق از این امر به مسئولیت قانونی یاد میشود. در این مقاله به تحلیل چگونگی ارتباط مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی پرداخته شده است و مسئولیت ...
بیشتر
سابقه و هدف: کلیه ی اشخاص، اعم از حقیقی یا حقوقی مسئولیت حفاظت از محیطزیست را برعهده دارند. مسئولیت اشخاص به این معنی است که فرد ملزم است خساراتی که به دیگری وارد کرده است جبران کند که در حقوق از این امر به مسئولیت قانونی یاد میشود. در این مقاله به تحلیل چگونگی ارتباط مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی پرداخته شده است و مسئولیت محیطزیستی، مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی در یک ساختار سهگانۀ یکپارچه مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.مواد و روشها: در این تحقیق کیفی از روش تحلیل محتوا استفاده شده است؛ بدین شرح که از میان منابع داخلی و بینالمللی در حوزۀ مسئولیت مدنی، مسئولیت اجتماعی شرکتها و مسئولیت محیطزیستی افراد حقیقی و حقوقی، موضوع ارتباط بینامتنی و ماهوی میان این مفاهیم شناسایی شد. برای بررسی منابع تحقیق از روش تحقیق کتابخانهای و به صورت تحلیلی و توصیفی استفاده شد. جهت پی بردن به چگونگی ارتباط میان مسئولیت مدنی محیطزیستی و مسئولیت اجتماعی، ابتدا به تبیین و تحلیل جداگانه آنها پرداخته شد، سپس از لحاظ قلمرو، اهداف، رواج عرفی و ارکان، مقایسه تحلیلی میان این دو مسئولیت صورت گرفت.نتایج و بحث: نتایج پژوهش نشان داد رابطه منطقی مسئولیت اجتماعی و مدنی از نظر قلمرو به صورت عموم و خصوص من وجه است، یعنی برخی مصادیق مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی منطبق هستند و در پارهای از موارد با هم متفاوتند. تمایزی که بین این دو مسئولیت وجود دارد این است که قواعد مسئولیت مدنی در جامعه فقط به نیازها و ارزشهای موجود در همان زمان توجه میکند؛ درحالی که مسئولیت اجتماعی علاوه بر نسل حاضر، به نسلهای آینده نیز میپردازد. بنابراین، رابطه نسبت این دو مفهوم مسئولیت در نتایج اهداف عموم خصوص مطلق است. به لحاظ ارکان هیچ اشتراکی میان این دو مسئولیت وجود ندارد و هر دو کاملاً متمایز هستند و در واقع نسبت تباین میان آنها برقرار است. مسئولیت مدنی شیوه رایج جبران ضرر در میان مردم است و به دلیل وجود ضمانت اجرایی مشخص مورد حمایت قانونگذار میباشد. اما در مقابل، مفهوم مسئولیت اجتماعی به علل گوناگون رواج کمتری دارد، هرچند سابقه جهانی پررنگتری دارد. پس به عنوان نتیجه دو علت عمده عدم رواج مسئولیت اجتماعی در کشور ما اول شناخت مبسوط در مقایسه با مسئولیت مدنی وجود ندارد و تمایل قانونگذار به در نظر گرفتن ضمانت اجرای حقوقی درباره نقض تعهدات اجتماعی است؛ تفاوت دوم را باید در عدم شناخت مردم نسبت به حقوق خود در مقابل شرکتهایی دانست که در سطح منطقه زندگی آنان فعالیت میکنند.نتیجهگیری: تفاوت ساختاری میان مسئولیت مدنی و اجتماعی این است که مسئولیت مدنی به عنوان شاخهای از مسئولیت حقوقی اجتماعی، تلاشی جهت بهبود زندگی اجتماعی است، در حالی که مسئولیت اجتماعی بر مبنای ارتباط افراد و محیطزیست و با هدف حفاظت از محیطزیست است. در مسئولیت مدنی نسبت به غرامت به اشخاص و اموال مطرح است، درحالی که در مسئولیت اجتماعی محیطزیستی برای بازدارندگی و مجازات برخی اقدامات مخرب و عواقب آنها و ویژگی جبران کننده آن اشاره دارد. در مجموع، با وجود اشتراکات نمیتوان دو مفهوم مسئولیت اجتماعی و مسئولیت مدنی را به عنوان یک شاخه مسئولیت در نظر گرفت.
مقاله پژوهشی
میر جواد غیبی؛ سجاد چهرهقانی؛ مهدیه عظیمی یوشانلویی؛ زهرا درویشی قولنجی
چکیده
سابقه و هدف: با افزایش بیرویه جمعیت در شهرها دفع ایمن پسماند یک مشکل اساسی برای این کلان شهرها محسوب میشود. مسئله دفن و محل آن در انتهای مسئله دفع پسماند قرار دارد. دفن پسماند معمولترین روش برای دفع در جوامع شهری کشور ایران و سایر کشورهای جهان محسوب میشود. برای همین ارزیابی اثرات زیست محیطی آن برای کاهش اثرات زیست ...
بیشتر
سابقه و هدف: با افزایش بیرویه جمعیت در شهرها دفع ایمن پسماند یک مشکل اساسی برای این کلان شهرها محسوب میشود. مسئله دفن و محل آن در انتهای مسئله دفع پسماند قرار دارد. دفن پسماند معمولترین روش برای دفع در جوامع شهری کشور ایران و سایر کشورهای جهان محسوب میشود. برای همین ارزیابی اثرات زیست محیطی آن برای کاهش اثرات زیست محیطی منفی بسیار مهم است. از این رو در این مطالعه اثرات زیست محیطی محل دفن زباله ارومیه با روش ریام مورد ارزیابی قرار گرفت.مواد و روشها: در این مطالعه با استفاده از روش ریام به منظور ارزیابی اثرات زیست محیطی اطلاعاتی به صورت میدانی از محل دفن زباله شهرستان ارومیه جمعآوری شد. سپس با استفاده از روش ریام تاثیر فعالیتهای مختلف موجود در پروژه مورد ارزیابی قرار گرفت. همچنین عوامل مهم و تاثیرگذار توسط مجموعهای از کارشناسان حوزه محیط زیستی در چهار بخش فیزیکی–شیمیایی، بیولوژیکی–اکولوژیکی، فرهنگی–اجتماعی و اقتصادی–عملیاتی طبقهبندی شده است. به هرکدام از عوامل براساس اهمیت وضعیت و ارزش زمانی امتیازدهی صورت گرفته است. طریقه امتیازدهی به این صورت است که با ضرب زیر معیارهای مربوط به اهمیت وضعیت، مقدار کلی این معیار مشخص میشود. همچنین برای معیار ارزش موقت، زیرمعیارهای آن با هم جمع میشوند. پس از به دست آمدن این معیارها با ضرب این دو معیار با هم امتیاز محیطزیستی (ES) پروژه محاسبه میشود.نتایج و بحث: براساس مطالعهای که انجام شد مشاهده شد بیشترین امتیاز منفی در صورت ادامه دفع به این روش برای اجزای بیولوژیکی-اکولوژیکی برابر 402- بوده است. همچنین کمترین امتیاز منفی از بین سایر اجزا موجود برای اجزای اقتصادی–عملیاتی برابر با 109- به دست آمده است. تنها امتیاز مثبت مربوط به اجزای اجتماعی–فرهنگی و جز امرار معاش میباشد. همچنین امتیاز حاصل برای اجزای فیزیکی–شیمیایی 351- و برای اجزای اجتماعی–فرهنگی 114- به دست آمد. که دلایل این امتیازات منفی عدم توجه درست به حجم زباله تولید شده توسط مردم، نبود سیستم تصفیه شیرابه، عدم وجود پوشش گیاهی منطقه دفن زباله شهری، دفن غیراصولی و غیربهداشتی، فاصله حمل و ... میباشد. عملیات دفع با روش فعلی علاوه بر ایجاد آلودگی زیست محیطی، بسیار هزینهبر نیزمی باشد. بیشترین مقدار هزینه در این روش صرف حمل و نقل، نیروی انسانی و عملیات خاکبرداری و خاکریزی میشود. علاوه بر این هزینههای مالی، متاسفانه در سالهای اخیر از بین رفتن خاکهای کشاورزی اطراف محل دفن زباله شهری باعث مهاجرت مردم از روستاهای اطراف این محل نیز شده است. این عمل باعث ایجاد آلودگی زیادی شده و مانع تبدیل و بازیافت پسماند میشود.نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد اگر عملیات دفع زباله به همین صورت ادامه پیدا کند آسیبهای محیطزیستی جبران ناپذیری به زیستبوم منطقه وارد خواهد شد. برای جلوگیری از این خسارات لازم است راهکارهای عملی ارائه شده و در بخش مدیریت تجدید نظری نسبت به ادامه این روش صورت گیرد. همچنین با توجه به نزدیکی اتمام ظرفیت محل دفن پسماند در این منطقه به دلیل پرشدن آن، پیشنهاد میشود در صورت اقدام به ایجاد یک محل جدید برای دفن پسماند حتما مطالعاتی از قبیل زمینشناسی، گیاهشناسی، ژئوتکنیکی و ... صورت پذیرد. همچنین به نظر میرسد ایجاد یک کارخانه بازیافت زباله در کاهش حجم زباله بسیار تاثیرگذار خواهد بود.
مقاله پژوهشی
امین فتحی تپه رشت؛ حسین شفیع زاده مقدم؛ مهدی کوچک زاده
چکیده
سابقه و هدف: آب و هوای یک منطقه در یک دوره بلندمدت را اقلیم گویند. شناسایی و طبقهبندی اقلیمی از دیرباز مورد توجه متخصصان آب و هواشناسی بوده است. محققان با به کارگیری روش های مختلف و با استفاده از متغیرهای اقلیمی همچون بارش و دما، زمین را به مناطق اقلیمی همگن طبقه بندی کردهاند و نتایج پهنهبندی اقلیمی را در ارزیابی کمبود آب و ...
بیشتر
سابقه و هدف: آب و هوای یک منطقه در یک دوره بلندمدت را اقلیم گویند. شناسایی و طبقهبندی اقلیمی از دیرباز مورد توجه متخصصان آب و هواشناسی بوده است. محققان با به کارگیری روش های مختلف و با استفاده از متغیرهای اقلیمی همچون بارش و دما، زمین را به مناطق اقلیمی همگن طبقه بندی کردهاند و نتایج پهنهبندی اقلیمی را در ارزیابی کمبود آب و منابع آب در مقیاس های کوچک و بزرگ به منظور پیشبینی اقدامات عملی برای کنترل خشکی در مناطق آسیبپذیر بهکار بردهاند. هدف از این تحقیق بهروزرسانی و تحلیل فضایی-زمانی طبقه بندی اقلیمی ایران بر اساس شاخص دومارتن و استفاده از آزمون من-کندال است.مواد و روش ها: برای انجام این مطالعه، دادههای مربوط به متغیرهای دما و بارش به صورت ماهیانه از 153 ایستگاه سینوپتیک در دوره زمانی 1398-1374 از سازمان هواشناسی کشور استخراج گردید. ابتدا دادههای میانگین دمای سالیانه و مجموع بارش سالیانه از دادههای ماهیانه تهیه شد و سپس با استفاده از مدل کریجینگ نقشههای همدما و همبارش به دست آمد. نقشه نهایی پهنهبندی اقلیمی با استفاده از شاخص دومارتن که پایه آن بر اساس بارش و دما است تهیه گردید. همچنین برای بررسی معنیداری یا عدم معنیداری شاخص اقلیمی دومارتن و تعیین روند، از آزمون ناپارامتریک من-کندال استفاده شده است.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که بر اساس مدل کریجینگ، میزان R2 و RMSE برای داده های بارش به ترتیب برابر با 58/0 و 51/167 میلیمتر و برای داده های دما 83/0و 23/2 درجه سلسیوس به دست آمد که بیانگر عملکرد بهتر مدل برای دادههای دما میباشد. علت این امر با واریانس بالای دادههای بارش در کشور مرتبط است. پهنه بندی اقلیمی ایران بر اساس شاخص دومارتن نشان داد که شش تیپ اصلی اقلیمی این شاخص در ایران وجود دارد. بیشتر مساحت ایران را اقلیم خشک و پس از آن اقلیم نیمه خشک تشکیل می دهد. بررسی نتایج حاصل از تحقیق نشان داد اقلیم خشک 40/76% ، اقلیم نیمه خشک 65/19% و سایر اقلیم ها کمتر از 4% مساحت ایران را تشکیل می دهند. همچنین مساحت اقلیم های خشک و نیمه خشک با مساحتی بالغ بر 05/96% از سطح ایران، نسبت به تحقیقات گذشته افزایش یافته است که می تواند به دلیل کاهش بارش و افزایش دما باشد. نتایج آزمون من-کندال نشان داد که ایستگاههای خرمدره، میانه، رامسر، بروجرد، پیرانشهر، تبریز و بیجار دارای روند صعودی (روند مرطوبتر شدن) و ایستگاههای دزفول، ملایر، سبزوار، بندر انزلی، تهران (مهرآباد)، تهران (شمیران)، قزوین و دوشان تپه درای روند نزولی (روند خشکتر شدن) معنیدار در سطح 5% هستند.نتیجهگیری: نتایج این پژوهش نشان میدهد، ایران دارای شش ناحیه اقلیمی شامل؛ اقلیم خشک، نیمه خشک، مدیترانه ای، نیمه مرطوب، مرطوب و بسیار مرطوب است. همچنین مقایسه نتایج به دست آمده با نتایج تحقیقاتی که سایر محققین در گذشته انجام داده اند نشان داد که مساحت اقلیمهای خشک و نیمهخشک در دوره مورد مطالعه نسبت به دورههای گذشته افزایش داشته است. همچنین 14% از ایستگاههای با روند نزولی (8 ایستگاه) دارای روند نزولی معنیدار و 7% از ایستگاههای با روند صعودی (7 ایستگاه) دارای روند صعودی معنیدار در سطح 95% هستند.
مقاله پژوهشی
فاطمه سپهوند؛ کریم نادری مهدیی؛ سعید غلامرضایی؛ مسعود بیژنی
چکیده
سابقه و هدف: در کشور ایران از حدود 5/88 میلیارد مترمکعب آب استحصالشده از منابع سطحی و زیرزمینی، حدود ۸۳ میلیارد مترمکعب یعنی 5/93 درصد به بخش کشاورزی اختصاص مییابد، در ایران بخش کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است. مصرف رو به افزایش منابع آب سطحی و زیرزمینی، معلول افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی هست که بهتبع آن ...
بیشتر
سابقه و هدف: در کشور ایران از حدود 5/88 میلیارد مترمکعب آب استحصالشده از منابع سطحی و زیرزمینی، حدود ۸۳ میلیارد مترمکعب یعنی 5/93 درصد به بخش کشاورزی اختصاص مییابد، در ایران بخش کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است. مصرف رو به افزایش منابع آب سطحی و زیرزمینی، معلول افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی هست که بهتبع آن سبب کاهش دسترسی به منابع آب و افت سطح ایستابی و تخلیه آبخوانها شده است. آمارها نشان میدهند که مصرف رو به افزایش این منابع استراتژیک، سبب تهدید کمیت و کیفیت این منابع شده است به طوری که هم اکنون تعداد زیادی از دشت های کشور در شرایط بحرانی قرار دارند. دشت رومشکان، یکی از دشتهای واقع در حوضه کرخه هست که در طی چند دهه اخیر با کاهش قابل توجه از منابع مواجه شده است (دشت رومشکان یک دشت ممنوعه است) و این تحقیق قصد دارد به تدوین راهبردهایی در راستای مدیریت پایدار منابع آب این دشت بپردازد.مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی (غیر آزمایشگاهی) میباشد که با استفاده از تکنیک دلفی فازی به بررسی راهبردهای مدیریت پایدار دشت رومشکان پرداخته است. حجم نمونه این تحقیق 28 نفر از اساتید، کارشناسان، مسئولین و کشاورزان آگاه به موضوع در شهرستانهای خرم آباد و رومشکان بودند که با بهکارگیری روش نمونهگیری هدفمند گلولهبرفی انتخاب شدند. در این تحقیق برای توصیف دشت رومشکان دادههای ثانویه مورد نیاز از سازمانهای مرتبط اخذ شد. همچنین دادههای مرتبط به کاهش منابع آب این دشت در طی 3 دهه اخیر نیز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج و بحث: در این تحقیق مشخص شد که با وجود بحرانی بودن شرایط کنونی و ممنوعه بودن دشت رومشکان، معیشت جوامع روستایی و بهرهبرداران عمدتاً وابسته به بخش کشاورزی بوده و همچنان کشت محصولات آبدوست در سطح گسترده وجود دارد. از سویی دیگر ساختار عرضه و بهرهبرداری از منابع آب بهصورت سنتی میباشد و اراضی کشاورزی این دشت فاقد سیستم نوین آبیاری هستند. اولویت راهبردها "توسعه اشتغال پایدار روستایی با تأکید بر متنوعسازی اقتصاد جوامع روستایی" بوده است تا از فشار بر منابع کاسته شود و این امر نیز قطعاً مستلزم"توسعه انسانی کنشگران مرتبط با آب و توانمندسازی جوامع روستایی" خواهد بود. از سویی دیگر، "توسعه فناوریهای متناسب و کم آب بر در منطقه" نیز میتواند به اصلاح ساختار سنتی عرضه و مصرف این منابع کمک شایانی داشته باشد. همچنین"بازنگری در حکمرانی آب با تأکید بر شاخصههای حکمرانی خوب" توجه به بعد سیاستگذاری را نشان میدهد که تصمیمگیری در سطح کلانتر را میطلبد.نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی در این دشت صرفاً با تکیه بر بعد فنّاورانه محقق نخواهد شد و علاوه بر بعد مذکور، ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاستگذاری و زیستمحیطی باید مورد توجه قرار گیرند. این بدین معناست که اکنون که شرایط دشت بحرانی میباشد و سفرههای زیرزمینی قادر به تامین آب برای تولیدات بخش کشاورزی نیستند، لذا باید به موازات اصلاح ساختار مصرف آب و نیز حفاظت از این منابع، با اشتغالهای غیرزراعی و متنوعسازی اشتغال جوامع روستایی، از فشار بر این منابع کاست.
مقاله پژوهشی
اختر ویسی؛ هادی ویسی؛ کورس خوشبخت؛ رضا میرزایی تالارپشتی؛ رضا حق پرست
چکیده
سابقه و هدف: سلامت خاک از مولفه های اصلی در دستیابی به سامانه های کشاورزی پایدار بوده که به شدت تحت تاثیر عملیات زراعی مانند خاکورزی قرار می گیرد. سلامت خاک را می توان با استفاده از پارامترهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در قالب الگوریتم های مشخص کمّی کرد. در نتیجه، بررسی وضعیت کیفی و توان باروری خاک در سامانه های ...
بیشتر
سابقه و هدف: سلامت خاک از مولفه های اصلی در دستیابی به سامانه های کشاورزی پایدار بوده که به شدت تحت تاثیر عملیات زراعی مانند خاکورزی قرار می گیرد. سلامت خاک را می توان با استفاده از پارامترهای فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک در قالب الگوریتم های مشخص کمّی کرد. در نتیجه، بررسی وضعیت کیفی و توان باروری خاک در سامانه های مدیریتی مختلف زمین جهت استقرار عملیات زراعی مناسب برای دستیابی به تولید بهینه و نظامهای زراعی پایدار امری ضروری می باشد. چارچوب ارزیابی مدیریت خاک SMAF 1 به عنوان ابزاری قدرتمند و قابل اعتماد در جهت ارزیابی اثر مدیریت زراعی مختلف بر کیفیت و سلامت خاک مورد استفاده می باشد. هدف از انجام این مطالعه ارزیابی و کمی سازی اثر روش های مختلف خاکورزی بر کیفیت خاک با استفاده از الگوریتم SMAF می باشد. مواد و روش ها: مطالعه حاضر در قالب یک آزمایش مزرعه ای دو ساله در سال های زراعی 97-96 و 98-97 در چهار منطقه استان کرمانشاه انجام گردید. تیمارهای آزمایشی شامل سامانه های خاکورزی (بی خاکورزی، خاکورزی کاهشی و خاکورزی مرسوم) بوده که در 12 مزرعه در سطح منطقه مطالعه به اجرا در آمدند. در نظام تناوبی در سال اول گندم زمستانه (Triticum aestivum L.) و سال دوم نخود زمستانه (Cicer arietinum L.) در مزارع کشاورزان کشت شد. نمونه برداری خاک از عمق 0-30 سانتی متری خاک در دو مرحله؛ در ابتدای سال اول قبل از شروع آزمایش و در پایان سال دوم بعد از برداشت محصول انجام شد که بعد از آن خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیکی خاک شامل وزن مخصوص ظاهری، فسفر، پتاسیم، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی خاک، کربن بیومس میکروبی و نیتروژن بیومس میکروبی اندازه گیری و با استفاده از SMAF امتیاز دهی شدند.نتایج و بحث: نتایج تحقیق نشان داد اجرای سامانه های خاکورزی حفاظتی برخی از خصوصیات و شاخص های کیفیت خاک را بهبود بخشید، که بیانگر اثر مثبت کاهش اختلال خاک بر کیفیت خاک است. اگرچه امتیاز خصوصیات و شاخص های فیزیکی و شیمیایی خاک در پایان سال دوم تغییر قابل ملاحظه ای در مقایسه با شرایط قبل از اعمال تیمارها نشان ندادند، اما خصوصیات بیولوژیکی خاک نظیر کربن بیومس میکروبی و کربن آلی خاک بطور مثبتی تحت تاثیر سامانه های خاکورزی قرار گرفتند. داده های حاصل از اندازه گیری خصوصیات خاک به خوبی در الگوریتم SMAF منعکس گردید. نتایج نشان داد که در پایان آزمایش شاخص کیفیت خاک در سامانه خاکورزی مرسوم در مقایسه با سامانه های خاکورزی حفاظتی کمتر بوده و نسبت به شروع آن تغییر چندانی نداشته است. سامانه بی خاکورزی بیشترین مقدار شاخص کیفیت خاک (65/0) را در این مرحله دارا بود، که همانگونه که در توصیف کمی خصوصیات خاک بیان گردید، عمدتاً به دلیل بهبود شرایط بیولوژیکی خاک می باشد. تخریب خاک به دلیل خاکورزی زیاد، عدم حفظ بقایای محصول و استفاده بیرویه از کودهای شیمیایی نه تنها ماده آلی خاک را کاهش می دهد بلکه موجب تخریب خصوصیات فیزیکی خاک نیز می گردد.نتیجه گیری: به طور کلی نتایج تحقیق نشان داد که سامانه های خاکورزی حفاظتی می توانند کیفت خاک و کارآیی آن را در مناطق دیم بهبود بخشیده و الگوریتمSMAF نیز می تواند به عنوان ابزاری مفید برای ارزیابی و پایش کیفیت خاک سامانه های زراعی مختلف در مناطق دیم مورد استفاده قرار گیرد. با این حال استناد به داده های این تحقیق مستلزم ارائه نتایج در دراز مدت بوده و به منظور ارزیابی کارآیی بومنظام خاک در ارائه خدمات اکوسیستمی، مقایسه سامانه های زراعی با سامانه های پایدارتر نظیر جنگل ها و مراتع ضروری می باشد.
مقاله پژوهشی
صاحبه حاجی پور؛ مرتضی محمدی دیلمانی؛ محدثه مومن زاده؛ منصور افشار محمدیان
چکیده
سابقه و هدف: گیاه پالایی مقرون به صرفه و سازگار با محیط زیست است که در آن گیاه از تواناییهای طبیعی خود برای بازیابی محیط استفاده میکند. گیاهان مورد استفاده برای گیاه پالایی باید توانایی انباشت مقادیر زیادی از آلایندههای فلزی را بدون ایجاد سمیت در آنها داشته باشند. امروزه با افزایش جمعیت جهان و به دنبال ...
بیشتر
سابقه و هدف: گیاه پالایی مقرون به صرفه و سازگار با محیط زیست است که در آن گیاه از تواناییهای طبیعی خود برای بازیابی محیط استفاده میکند. گیاهان مورد استفاده برای گیاه پالایی باید توانایی انباشت مقادیر زیادی از آلایندههای فلزی را بدون ایجاد سمیت در آنها داشته باشند. امروزه با افزایش جمعیت جهان و به دنبال آن توسعه صنایع و کارخانهها، بر میزان پسابهای وارده به محیط زیست که غالبا حاوی فلزات سنگین و آلایندههای مختلف میباشند، افزوده میشود. فلزات سنگین تاثیرات مخربی بر سلامت گیاهان و جانوران در اکوسیستمهای مختلف دارد. با توجه به توانایی فلزات سنگین در تجمع و ایجاد سمیت در موجودات زنده، این نوع آلودگی یک مشکل جدی و اساسی محسوب می شود. استفاده از گیاهان به عنوان یک فناوری موثر و مقرون به صرفه برای حذف آلاینده های فلزی از خاک ها و آب های آلوده به عنوان یک روش جدید به جای سایر اقدامات پرهزینه توصیه شده است. بنابراین، حذف آلایندهها از خاک و آبهای آلوده به کمک گیاهان از طریق جذب و انباشت در ریشه، ساقه و برگ، بهعنوان یکی از روشهای پالایش برای حذف آلایندههای فلزی مطرح است. در این فرآیند، انتخاب گیاه مناسب با قابلیت جذبی بالا و سازگار با محیط، بدون عوارض منفی زیست محیطی، نقش بسیار مؤثری در میزان پالایش آلایندهها دارد.مواد و روش ها: به منظور بررسی میزان جذب و انباشت فلزات سنگین توسط گیاهان، آزمایشی در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار با استفاده از گیاه وتیور انجام شد. گیاهان تیمار با پساب صنعتی و گیاهان کنترل با آب شهری آبیاری شدند. همچنین گلدانی حاوی خاک فاقد گیاه نیز جهت سنجش میزان عناصر در خاک در نظر گرفته شد و در طول دوره شش ماه آزمایش، به طور منظم همراه با گلدانهای دیگر با پساب صنعتی آبیاری شد. به منظور بررسی تاثیر آبیاری با پساب بر عملکرد گیاه وتیور، پس از دوره شش ماهه آزمایش، آنالیز عناصر سنگین و مطالعات آناتومیکی و فیزیولوژیکی بر روی گیاهان تحت تیمار پساب صنعتی و گیاهان شاهد انجام شد. فاکتورهای انتقال و تجمع که دو فاکتور مهم در سنجش توانایی گیاه برای گیاه پالایی محسوب میشوند، نیز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج و بحث: نتایج این تحقیق نشان داد که بین بیشترین فلزات سنگین موجود در پساب صنعتی که شامل روی و کروم بودند، بیشترین ذخیره عناصر مذکور در ریشه گیاه وتیور صورت گرفت و به میزان کمتری در بخشهای هوایی جمع شدند. همچنین نتایج آزمایشهای صفات فیزیولوژیک نشان داد که فاکتورهای قندهای محلول و پرولین در گیاهان تحت تیمار نسبت به شاهد افزایش یافت و غلظت مالون دی آلدهید در گیاهان تحت تیمار نسبت به شاهد کاهش یافت. نتایج مطالعات ریشه در گیاهان شاهد و تیمار نشان داد که قطر ریشه، قطر استوانه مرکزی و تعداد دستجات آوندی در گیاهان تیمار نسبت به شاهد افزایش یافت.نتیجه گیری: در مجموع نتایج این تحقیق نشان داد که در فرآیند جذب فلزات سنگین، تغییراتی در برخی صفات آناتومیکی و فیزیولوژیکی گیاهان تحت تیمار ایجاد شد. بررسی فاکتورهای انتقال و تجمع زیستی نیز نشان داد که گیاه وتیور، توانایی جذب فلز روی و کروم را از طریق تثبیت گیاهی دارد.
مقاله پژوهشی
مریم پیمانی؛ اصغر عبدلی؛ سیدداریوش مقدس
چکیده
سابقه و هدف: ورود گونه های ماهی مهاجم دراکوسیستم های آبی، سبب بروز انواع اثرات منفی اکولوژیکی و اقتصادی-اجتماعی می شود. اولین گام در تجزیه و تحلیل مخاطرات ناشی از گونه های غیربومی، شناسایی خطر است و بر این اساس ابزارهای متعددی برای شناسایی و ارزیابی خطرات تهاجمی گونه های غیربومی به منظور پشتیبانی تصمیم گیرندگان ...
بیشتر
سابقه و هدف: ورود گونه های ماهی مهاجم دراکوسیستم های آبی، سبب بروز انواع اثرات منفی اکولوژیکی و اقتصادی-اجتماعی می شود. اولین گام در تجزیه و تحلیل مخاطرات ناشی از گونه های غیربومی، شناسایی خطر است و بر این اساس ابزارهای متعددی برای شناسایی و ارزیابی خطرات تهاجمی گونه های غیربومی به منظور پشتیبانی تصمیم گیرندگان در تجزیه و تحلیل خطر تهاجمی این گونه ها ایجاد شده است. هدف این پژوهش ارزیابی قدرت تهاجمی گونه غیربومی تیلاپیای شکم قرمز (Coptodon zillii) در حوضه آبریز تالاب شادگان (حوضههای آبریز کارون بزرگ و جراحی) با استفاده از برخی از این ابزارها می باشد.مواد و روشها: میزان ریسک گونه در پروتکل ارزیابی ریسک سه ملیتی، بر اساس نتایج حاصل از دو بخش «احتمال استقرار» و «پیامد استقرار» تعیین گردید. در سیستم اطلاعات لیست سیاه آلمان-اتریش (GABLIS)، قدرت تهاجمی گونه با توجه به میزان پراکنش در محدوده مورد مطالعه ارزیابی شد. گونه غیربومی تیلاپیای شکم قرمز در مدل AS-ISK، با توجه به حد آستانه منطقه ارزیابی، غربالگری گردید و با استفاده از روش Harmonia+، میزان تهاجم گونه بر اساس احتمال استقرار و گسترش گونه و اثرات زیست محیطی ناشی از آن محاسبه شد. همچنین تطبیق اقلیمی گستره بومی گونه مذکور و محدوده مورد مطالعه، با سیستم کوپن گایگر انجام شد.نتایج و بحث: نتایج پژوهش حاکی از بالا بودن رتبه احتمال قرار گرفتن گونه در مسیر معرفی، پتانسیل ورود، پتانسیل استقرار، پتانسیل گسترش و احتمال تأثیرات اقتصادی و زیست محیطی در محدوده مورد مطالعه، بر طبق ارزیابی ریسک سه ملیتی، می باشد. نتایج پروتکل GABLIS، نشان داد که گونه غیربومی تیلاپیا شکم قرمز به طور گسترده در منطقه ارزیابی ریسک پراکنده شده است و در لیست سیاه و زیر لیست مدیریت (b3) قرار گرفت. در ارزیابی ریسکAS-ISK ، عدد ریسک 44 شد که از حد آستانه مدل برای محدوده مورد مطالعه که برابر 5/22 است، بالاتر می باشد. این عدد گویای آن است که این گونه از ریسک تهاجمی بالایی در این منطقه برخوردار است. امتیاز کلی ریسک در روش Harmonia+ که تابعی از امتیاز تهاجم و تأثیرات گونه می باشد برای گونه تیلاپیا شکم قرمز بالا ارزیابی گردید. بر این اساس خطر استقرار و پراکندگی این گونه در محدوده مورد مطالعه زیاد بوده و تأثیرات زیست محیطی آن قابل توجه است. همچنین مشابهت بخش زیادی از طبقات اقلیمی محدوده مورد مطالعه با زیستگاه بومی گونه، حاکی از تطابق بالای اقلیمی بین محدوده مذکور و گستره بومی تیلاپیا شکم قرمز می باشد.نتیجه گیری: با توجه به اثرات منفی روزافزون گونه های غیربومی بر روی گونه های بومی و اکوسیستم ها، ضرورت استفاده از ابزارهای ارزیابی خطر بیش از پیش احساس می شود. با توجه به شواهد میدانی، روشهای ارزیابی ریسک سه ملیتی (TRAG)، سیستم اطلاعات لیست سیاه آلمان-اتریش، مدل AS-ISK وHarmonia+ به خوبی توانستند میزان تهاجمی بودن گونه غیربومی تیلاپیا شکم قرمز را در حوضه آبریز تالاب شادگان نشان دهند. با توجه به نتایج حاصل از ارزیابی ریسک و خطرات ناشی از این گونه به شدت توصیه میشود که اقدامات کنترلی و مدیریتی در سطح وسیع، با جدیت عملیاتی شود.
مقاله پژوهشی
احسان مالکیپور؛ محمدحسین شریف زادگان
چکیده
سابقه و هدف: هزینه مبادله که برخاسته از اقتصاد نهادگرا است، با مفهوم کارایی مرتبط است. یکی از وظایف برنامهریزان، افزایش کارایی فرایند برنامهریزی است، به همین دلیل شناسایی عوامل مؤثر بر هزینه مبادله همچون هزینههای جستوجوی اطلاعات، مذاکره، ایجاد و اعمال سازوکارهای نظارتی حائز اهمیت است. زیرا از این طریق است که برنامهریزان ...
بیشتر
سابقه و هدف: هزینه مبادله که برخاسته از اقتصاد نهادگرا است، با مفهوم کارایی مرتبط است. یکی از وظایف برنامهریزان، افزایش کارایی فرایند برنامهریزی است، به همین دلیل شناسایی عوامل مؤثر بر هزینه مبادله همچون هزینههای جستوجوی اطلاعات، مذاکره، ایجاد و اعمال سازوکارهای نظارتی حائز اهمیت است. زیرا از این طریق است که برنامهریزان میتوانند با تکیه بر طراحی نهادی ساختارهای حکمرانی، هزینه مبادله را کاهش دهند. طرح تفصیلی در نظام برنامهریزی ایران، برنامهای است که بازیگران متعددی از جمله شهروندان و شهرداری در طول سال با آن درگیر هستند. هدف این مقاله کاهش هزینههای مبادله برای بازیگران مختلف درگیر در فرایند طرح تفصیلی است که از طریق شناسایی عوامل موثر بر ایجاد هزینه مبادله در فرایند طرح تفصیلی شهر اصفهان، تعیین عوامل کلیدی و تولید سناریوهای امکانپذیر با سازگاری بالا برای ساختار حکمروایی طرح محقق خواهد شد.مواد و روشها: این پژوهش از نوع موردپژوهی قلمداد میشود. روشهای گردآوری و تحلیل به کاررفته در این پژوهش کیفی و کمی و در مجموع ترکیبی است. عوامل موثر بر هزینه مبادله از تحلیل مضمون مصاحبههای صورتگرفته با بازیگران کلیدی در نرمافزار اطلس حاصل شد. در ادامه، پرسشنامه ماتریس تاثیرات متقابل بر اساس نظرات خبرگان تکمیل و محتوای آن با استفاده از روش میکمک تحلیل شد، تا از میان این عوامل پنج عامل کلیدی موثر بر هزینه مبادله شناسایی شوند. برای عوامل کلیدی، وضعیتهای مختلفی در نظرگرفته شد که بر اساس دیدگاه خبرگان در مورد تاثیر این وضعیتها بر یکدیگر و با استفاده از نرمافزار سناریوویزارد، سناریوهای با سازگاری بالا برای ساختار حکمروایی طرح شناسایی شدند.نتایج و بحث: کل هزینههایی که برای تدوین طرح تفصیلی انجام میشود هزینه مبادله است. این هزینهها شامل مواردی همچون حقوق کارمندان بخش عمومی درگیر طرح، شرکتهای مشاور مرتبط با طرح، هزینههای زمانی مشارکتکنندگان در فرایند تدوین طرح تفصیلی است. عوامل موثر بر ایجاد هزینه مبادله در فرایند طرح تفصیلی اصفهان در سه مقوله کلان محیط نهادی، کیفیت حکمروایی و سرمایه دستهبندی میشوند که زیرمجموعه آنها ۲۳ عامل قرار دارند. در این بین، ۵ عامل قوانین و مقررات، دیوانسالاری، اعتماد میان بازیگران، سطح مشارکت و دسترسی به اطلاعات به عنوان عوامل کلیدی شناسایی شدند. با توجه به وضعیتهای مختلفی که برای این عوامل در نظرگرفته شد، برای کمینهکردن هزینه مبادله ساختار حکمروایی طرح تفصیلی سه سناریو با سازگاری بالا شناسایی شدند که یکی از آنها در راستای تمرکززدایی و دو سناریوی دیگر به دنبال تمرکزگرایی در ساختار حکمروایی طرح تفصیلی است.نتیجهگیری: مقایسه عوامل موثر بر هزینه مبادلهی حاصل از تحلیل مضمون با آنچه از مبانی نظری به دست آمده نشان میدهد گرچه در دستهبندی و بیان عوامل تفاوتهایی وجود دارد اما ماهیت عوامل یکسان است. عوامل کلیدی موثر بر هزینه مبادله که با نظر خبرگی از میان این عوامل انتخاب شدند، بیشتر معطوف به مراحل اجرا و نظارت بر اجرا و بازنگری طرح تفصیلی هستند. فرایند سناریو نویسی برای ساختار حکمروایی طرح تفصیلی در راستای کاهش هزینه مبادله در این پژوهش، در قیاس با پژوهشهای مشابه که صرفا به تحلیل هزینه مبادله پرداخته بودند، و انجام طراحی نهادی به شیوهای نظاممند و قابل فهم، شکاف موجود دانش در این زمینه را تکمیل نمود. در هر سه سناریوی تولیدشده، وضعیت یا حالات هر پنج توصیفگر یک سناریو، همجهت یا همراستا هستند به شکلی که برآیند آنها یک سناریوی کاملا تمرکزگرا یا کاملا تمرکززدا را شکل میدهد. شرایط رخداده بیانگر این است که حکمروایی کاربری زمین شهری با استفاده از الگوهایی میسر است که اجزاء آن با هم سازگار باشند و از یک منطق واحد تبعیت کنند. این الگوها یکی از دو حالت تمرکزگرا و تمرکززدا هستند که در دوران معاصر و شهرهای مختلف سابقه تاریخی دارد.
مقاله پژوهشی
ملیحه جمالی؛ جواد بیات؛ سید محمدرضا طلاکش؛ سید حسین هاشمی
چکیده
سابقه و هدف: به دلیل توسعه و رشد جمعیت انسان، نیاز انسان به منابع ضروری افزایش یافته است. فعالیتهای مربوط به صنایع و همچنین فعالیتهای کشاورزی به طور گستردهای زمینهای کشاورزی را آلوده کرده است. ترکیبات نفتی و فلزات سنگین هر دو از آلایندههای رایج موجود در خاکهایی هستند که با فاضلاب تصفیه نشده آبیاری شدهاند و سلامت ...
بیشتر
سابقه و هدف: به دلیل توسعه و رشد جمعیت انسان، نیاز انسان به منابع ضروری افزایش یافته است. فعالیتهای مربوط به صنایع و همچنین فعالیتهای کشاورزی به طور گستردهای زمینهای کشاورزی را آلوده کرده است. ترکیبات نفتی و فلزات سنگین هر دو از آلایندههای رایج موجود در خاکهایی هستند که با فاضلاب تصفیه نشده آبیاری شدهاند و سلامت محیط زیست را با خطر مواجه میکنند. آلودگی خاک زمینهای کشاورزی میتواند سبب کاهش امکان زراعت، و در نهایت کاهش تولید غذا برای انسان شود. زمینهای کشاورزی در جنوب شهر تهران تقریبا به مدت 30 سال است که به وسیله فاضلاب تصفیه نشده برای تولید سبزیجات، غلات و حبوبات آبیاری میشوند.مواد و روشها: در این مطالعه غلظت فلزات سنگین و ترکیبات نفتی در 83 نقطه نمونه برداری در دو عمق (صفر تا 30 سانتیمتری و 30 تا 60 سانتیمتری) اندازه گیری شد. منطقه مورد مطالعه به دو ناحیه، ناحیه شماره 1 و ناحیه شماره 2، تقسیم شد که 44 نقطه نمونه برداری در ناحیه شماره 2 و 39 نقطه نمونه برداری در ناحیه شماره یک قرار گرفت. هیدروکربنهای نفتی و فلزات سنگین (آرسنیک، کادمیم، کبالت، کروم، مس، نیکل، سرب، وانادیم و روی) در لایه سطحی و عمقی اندازه گیری شدند. ترکیبات نفتی با روش استاندارد MOOPAM و فلزات سنگین نیز به روش ICP-AES مورد آنالیز قرار گرفتند. برای تهیه نقشههای پراکنش آلایندهها از نرم افزار ArcGIS و برای آزمونهای آماری از نرم افزار R استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که خاک زمین های کشاورزی در منطقه به شدت آلوده شده به طوریکه غلظت کروم، سرب، کبالت و نیکل در خاک از میزان استاندارد تعیین شده تجاوز کرده است. محدوده تغییرات فلزات سنگین از 22/0 میلیگرم بر کیلوگرم برای کادمیم و 620 میلیگرم بر کیلوگرم برای سرب متغیر بود. غلظت ترکیبات نفتی در زمینهای آبیاری شده با فاضلاب خام، در سطح و عمق، بیشتر از غلظت آن در زمینهای آبیاری شده با آب چاه بود. غلظت قابل توجهی از فلزات آرسنیک، کروم، مس، سرب و روی در زمینهای آبیاری شده با آب چاه مشاهده شد. غلظت کروم و سرب به ترتیب تقریبا 89 برابر و 8 برابر بیشتر از حد استاندارد تعیین شده برای زمینهای کشاورزی ایران بود. نقشههای پراکندگی ترکیبات نفتی نشان داد که قسمت جنوبی منطقه به شدت آلودگی بیشتری دارد. همچنین نقشههای پراکندگی فلزات سنگین مشخص کرد که کل منطقه آلودگی زیادی دارد. دادههای مربوط به مواد آلی خاک نیز نشان دهنده غلظت بالاتر مواد آلی در سطح خاک، در مقایسه با لایه عمقی، است.نتیجهگیری: در کل غلظت ترکیبات نفتی و فلزات سنگین نشان داد که قسمتهای جنوبی منطقه مورد مطالعه بیشتر تحت تاثیر آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده، کودهای شیمیایی مورد استفاده در کشاورزی و آبیاری با آب چاه بوده است. این مطالعه نشان داد که منابع مختلف انسانی، به خصوص آبیاری با فاضلاب تصفیه نشده و به کارگیری کودهای شیمیایی، سبب آلودگی در زمینهای کشاورزی منطقه شده است. بنابراین به کارگیری برنامه مدیریتی صحیح برای کنترل و کاهش این آلایندههای خطرناک در زمینهای کشاورزی ضروری است.