مقاله پژوهشی
راحله هاتفی؛ حبیب الله یونسی؛ علی ماشین چیان مرادی؛ سعید نوجوان
چکیده
سابقه و هدف: صنایع داروسازی در رده چهارم تولید فاضلاب قرار دارد و حاوی مقادیر قابل توجهی از داروها و پیش مادههای مورد نیاز در داروسازی هستند که سمی بوده و با روشهای سنتی بهراحتی حذف نمیشوند و استفاده از روشهای پیشرفته جهت پاکسازی مورد نیاز است. هدف از این پژوهش، سنتز Fe3O4، سنتز فتوکاتالیست TiO2 آناتاز، نشاندن TiO2 روی Fe3O4، سنتز GQD ...
بیشتر
سابقه و هدف: صنایع داروسازی در رده چهارم تولید فاضلاب قرار دارد و حاوی مقادیر قابل توجهی از داروها و پیش مادههای مورد نیاز در داروسازی هستند که سمی بوده و با روشهای سنتی بهراحتی حذف نمیشوند و استفاده از روشهای پیشرفته جهت پاکسازی مورد نیاز است. هدف از این پژوهش، سنتز Fe3O4، سنتز فتوکاتالیست TiO2 آناتاز، نشاندن TiO2 روی Fe3O4، سنتز GQD از مالتوز برای اولین بار، نشاندنGQD روی Fe3O4/TiO2 و تولید نانوکامپوزیت Fe3O4/TiO2/GQD و بررسی میزان کارایی فتوکاتالیست سنتزی در تخریب فتوکاتالیستی ایمیپرامین از محیط آبی است.مواد و روشها: فتوکاتالیست سنتزی Fe3O4/TiO2/GQDs شامل سه جزء است که در چهار مرحله سنتز گردیده است. در ابتدا، اکسید آهن به فرم مگنتیت و به روش همرسوبی تهیه شد. سپس Fe3O4/TiO2 با استفاده از روش سل - ژل و از تیتانیوم ایزوپروپوکساید (IV) بهعنوان منبع تیتانیوم و در فرم بلوری آناتاز سنتز گردید. در مرحله سوم، از مالتوز بهعنوان منبع کربن برای تولید GQD به روش هیدروترمال استفاده شد. در پایان، فتوکاتالیست بهروش هیدروترمال از نشاندن GQD در ساختار Fe3O4/TiO2 حاصل شد. ویژگیهای ساختاری و کیفیت فتوکاتالیست با استفاده از روشهای FT-IR، ایزوترم جذب/واجذب نیتروژن، FESEM و HRTEM بررسی شد. در پایان، کارایی تخریب فتوکاتالیستی تحت تأثیر متغیرهای مختلف بررسی شد.نتایج و بحث: نتایج طیفسنجی FT-IR نانو پودرها و فتوکاتالیست سنتزی بیان کننده وجود پیکهای جذبی C=C، C-H، C-O، Fe–O و Ti-O-Ti است. همچنین پیکهای جدید در cm-1 1400 و cm-1 1170 چه بسا مربوط به تشکیل پیوند Fe–O بین آهن Fe3O4 و گروه کربوکسیل GQDS است که گویای تشکیل موفقیتآمیز Fe3O4/TiO2/GQD است. مساحت سطح ویژه فتوکاتالیست بر پایه ایزوترم جذب/واجذب m²/g 38 است. همچنین براساس طبقهبندی آیوپاک، این ایزوترمها از نوع IV و مربوط به ساختارهای متخلخل مزوپور و حلقه هیستریس H2 است. تصویرهای FESEM بیان کننده ریختشناسی کمابیش کروی فتوکاتالیست سنتزی و توزیع یکنواخت نانوذرات TiO2 در سطح مگنتیت است که بدون تغییر در مورفولوژی و فقط با تغییر اندازه ذرات پس از نشستن TiO2 روی سطح نانوذرات اکسید آهن مغناطیسی همراه بوده است. تصویرهای HRTEM گویای شکل کروی ذرات با قطر عمدتا کمتر از nm 50 و فاصله مشبک مربوط به آناتاز (TiO2) و GQDs است. همچنین عملکرد فتوکاتالیستی نانوکامپوزیت سنتزی و دستیابی به بیشینه درصد حذف ایمیپرامین متأثر از متغیرهای مختلف دوز فتوکاتالیست، pH، دمای محیط، مدت زمان تابش مورد سنجش قرار داده شد. شرایط بهینه حذف شامل دوز فتوکاتالیست 5/0 گرم بر لیتر، pH برابر با 3، دما برابر با C° 40 در مدت زمان تابش 120 دقیقه با راندمان بالغبر 90% در پساب آزمایشگاهی و کمابیش 70% برای پساب واقعی به دست آمد. آزمایش های بازیابی فتوکاتالیست بیان کننده پایداری فتوکاتالیست سنتزی است که میتواند بدون از دست دادن فعالیت اولیه قابل استفاده دوباره برای فرایند تصفیه باشد.نتیجهگیری: نتایج نشان میدهد که مکانیسم تخریب ایمیپرامین از نوع تخریب اکسیداسیونی از طریق حفره های نوری تولید شده است و از سینتیک درجه اول تحت تابش نور UVA پیروی مینماید. همچنین یافتهها گویای قابلیت کاربرد صنعتی فتوکاتالیست سنتزی Fe3O4/TiO2/GQDs در تصفیه پساب حاوی آلایندههای آلی پایدار تحت شرایط بهینه است.
مقاله پژوهشی
جلیل بادام فیروز؛ علیرضا رحمتی؛ نوشین دانشپژوه؛ رویا موسی زاده؛ رضا میرزایی
چکیده
سابقه و هدف: اراک یکی از هشت کلان شهرآلوده ایران به حساب میآید که آلودگی آن به طور عمده تحت تأثیر فعالیت صنایع مختلف مستقر در شهر یا حومه آن میباشد. با استفاده از مدلسازی آلودگی هوا می توان اثر انتشار ذرات معلق و گازهای ناشی از فعالیت های صنایع مختلف را بر محیط زیست منطقه برآورد نمود. این تحقیق سعی در بررسی تأثیر صنایع ...
بیشتر
سابقه و هدف: اراک یکی از هشت کلان شهرآلوده ایران به حساب میآید که آلودگی آن به طور عمده تحت تأثیر فعالیت صنایع مختلف مستقر در شهر یا حومه آن میباشد. با استفاده از مدلسازی آلودگی هوا می توان اثر انتشار ذرات معلق و گازهای ناشی از فعالیت های صنایع مختلف را بر محیط زیست منطقه برآورد نمود. این تحقیق سعی در بررسی تأثیر صنایع موجود و در دست احداث شهر اراک بر کیفیت هوای این شهر با استفاده از مدل ADMS به عنوان مدل پرکاربرد و مورد وثوق سازمان حفاظت محیط زیست دارد.مواد و روشها: با توجه به اینکه در شهر اراک منابع کانونی از منابع اصلی آلودگی هوا میباشند، برای مدلسازی آلودگی هوای این شهر از مدل ADMS-5.2 استفاده و 17 صنعت بزرگ (شامل 98 دودکش) واقع در محدوده شهر به عنوان نقاط آلاینده در نظر گرفته شدند. افزون بر اطلاعات انتشار، اطلاعات هندسی دودکش شامل ارتفاع و قطر دهانه آن و درجه حرارت هوای خروجی نیز وارد مدل شد. به منظور صحت سنجی نتایج به دست آمده از مدلسازی، نتایج اندازهگیری های ایستگاههای محیطی با مقادیر برآورد شده از مدلسازی با استفاده از ضریب همبستگی خطی پیرسون مورد مقایسه قرار گرفت.نتایج و بحث: نتایج به دست آمده گویای آن بود که غلظت گازهایCO، SO2 و NO2 در همه ایستگاه ها در حد مجاز استاندارد سازمان حفاظت محیط زیست است. پراکنش ذرات معلق (خطوط هم مقدار) در شهر اراک به سمت غرب و جنوب غربی تا شعاع 3 کیلومتری در جهت باد غالب و نیمه غالب و در محدوده شازند به سمت غرب تا شعاع 1 کیلومتری در جهت باد غالب و به سمت جنوب غرب تا 5 کیلومتری در جهت باد نیمه غالب صورت گرفته است. سپس به غلظت زمینه منطقه یعنی 1/19 میکروگرم رسیده است. تجمع خطوط هم مقدار گاز SO2 در کانون آلودگی شازند تا شعاع 7 کیلومتری در جهت غرب و تا شعاع 10 کیلومتری در جهت جنوب غرب مشاهده میشود. تجمع خطوط هم مقدار گاز NO2 مشابه گاز SO2 میباشد. شعاع تأثیر گاز CO از اراک به سمت شازند کشیده شده است. تجمع خطوط هم مقدار گاز CO در اراک تا شعاع 5 کیلومتری در جهت غرب و و جنوب غرب صورت گرفته است. تجمع خطوط هم مقدار گاز H2S در شازند تا شعاع 5 کیلومتری در جهت غرب و جنوب شرق و غربی میباشد. به طور کلی بخشی از اختلاف بین نتایج نمونهبرداری و مدلسازی نشاندهنده وجود منابع آلایندهای است که در مدل دیده نشده و خارج از منابع آلاینده کارخانهها است. در بیشتر ایستگاهها نتایج مدلسازی و اندازهگیری گاز SO2 اختلاف زیادی نداشت و ضریب همبستگی داده ها بالاست که بیانگر دقت محاسبات و نقش پررنگ صنایع در نظر گرفته شده بر غلظت این آلاینده گازی است. همچنین، در بیشتر ایستگاهها نتایج اندازهگیریمحیطی گاز NO2 نسبت به مدلسازی کمتر بود که نشان میداد صنایع، سهم بیشتری در انتشار این گاز در آن نقاط داشته است. احتمالا به دلیل در نظر گرفتن صنایع در دست احداث، انتشار این آلاینده بیشتر از مقدار موجود تخمین زده شده است. غلظت اندازهگیری محیطی گاز CO در همه ایستگاهها بیشتر از نتایج مدلسازی است. صنایع، سهم کمی در بار آلودگی این آلاینده دارند و در منطقه های شهری غلظت گاز مونوکسیدکربن به منابع متحرک و بار ترافیکی وابسته است.نتیجهگیری: در مجموع، منحنی میزانهای آلایندگی شهر نشان داد که کانون آلایندگی در جنوب شرقی اراک و در مجموعه پالایشگاه، پتروشیمی و نیروگاه حرارتی قرار گرفته است. با توجه به اورلی کانتور پراکنش گاز و ذرات، تعدادی از نقاط که در تمام کانتورها در نزدیکترین فاصله به کانون آلودگی بوده است، به عنوان نقاط حساس و دو نقطه به عنوان ایستگاه شاهد و 4 نقطه نیز به عنوان ایستگاههای در معرض آلودگی در هر دوره پیشنهاد شد.
مقاله پژوهشی
کمال سیاه چشم؛ مهناز محمدی؛ سعید محمد سرورالدین
چکیده
سابقه و هدف:: اکسیداسیون زون های کانی سازی شده سولفیددار طی فرایند هوازدگی در اثر واکنش های بیولوژیکی و شیمیایی تشدید شده و زهاب اسیدی1 حاصل سبب آزادسازی و تحرک عنصرهای فلزی سمی و سنگین از سنگ مادر و تمرکز آنها در محیط خاک یا آب میشود. در این پژوهش، نمونه های خاک برداشته شده از اطراف روستای دوست بگلو (شمال غرب مشگین ...
بیشتر
سابقه و هدف:: اکسیداسیون زون های کانی سازی شده سولفیددار طی فرایند هوازدگی در اثر واکنش های بیولوژیکی و شیمیایی تشدید شده و زهاب اسیدی1 حاصل سبب آزادسازی و تحرک عنصرهای فلزی سمی و سنگین از سنگ مادر و تمرکز آنها در محیط خاک یا آب میشود. در این پژوهش، نمونه های خاک برداشته شده از اطراف روستای دوست بگلو (شمال غرب مشگین شهر) که یک منطقه کانه زایی و دگرسانی است، مورد بررسی قرار گرفت و گونه های شیمیایی، میزان مسمومیت زایی و منشأ عنصرهای سنگین As، Cd، Cu، Cr، Pb، Sb، Ni و Zn تعیین گردید.مواد و روش ها: در این پژوهش، غلظت کل و زیست دسترسپذیری عنصرهای سنگین As، Cd، Cu، Cr، Pb، Sb، Ni و Zn در 5 نمونه خاک سطحی توسط گونه بندی به روش استخراج ترتیبی (تسیر) در پنج فاز (تبادل پذیر، متصل به کربنات، متصل به اکسیدهای آهن و منگنز، متصل به مواد آلی و فاز باقیمانده) و نرم افزار ترمودینامیکی Visual Minteq مورد ارزیابی واقع شد.نتایج و بحث: نتایج حاصل از روش استخراج ترتیبی معلوم می کند که بیشترین غلظت از مجموع غلظت کل هر 8 عنصر سنگین مورد مطالعه در فاز باقیمانده (تثبیت شده در ساختار کانی ها) قرار دارد. این مسئله نشان دهنده منشأ زمین زاد این عنصرها بوده و می تواند حاصل فرسایش و هوازدگی سنگ های منطقه در نظر گرفته شود. عنصر Sb در قیاس با دیگر عنصرها مورد بررسی غلظت بیشتری در فازهای بالقوه دسترس پذیر (تبادل پذیر، متصل به کربنات، متصل به اکسیدهای آهن و منگنز و متصل به مواد آلی) داشته و احتمال مسمومیت زایی این عنصر بیشتر است. خروجی نرم افزار نشان داد که در نمونههای بیان شده گونه های غالب سرب به صورت Pb(SO4)22-، Pb2+ و PbSO4 (aq)، مس به صورت CuSO4 (aq) وCu2+ نیکل به صورت NiSO4(aq)، Ni2+ و NiSO4، آنتیموان به صورت Sb(OH)3، Sb(OH)2+ و Sb(OH)61-، به صورت روی Zn(SO4)22-، ZnSO4 (aq) و Zn2+، آرسنیک به صورت H3AsO3 و H2AsO4- کادمیوم به صورت Cd(SO4)22- و Cd2+ و گونه های غالب کروم به صورت CrSO4+، CrOHSO4 (aq) و HCrO4- حضور داشتند. عموماً گونههای آبگین آزاد عنصرهای بیان شده قابلیت تحرک بیشتری نسبت به گونههای دیگر دارند، در عوض غلظت این گونهها در مقایسه بسیار اندک است و بیشتر این عنصرها، بیشتر در قالب کمپلکسهایی با تحرک پذیری کم حضور دارند.نتیجه گیری: براساس نتایج استخراج ترتیبی؛ هر 8 عنصر مورد مطالعه، پتانسیل ریسک اکولوژیکی بالا و رخداد آلودگی قابل توجه در رسوب آبراهه و افق های سطحی خاک زراعی منطقه دوست بگلو را نشان می دهد. تحلیل یافته های نرم افزار Visual Minteq گویای آن است که فعالترین گونههای این عنصرها و غلظت مربوطه بین تمام انواع گونههای محتمل به ترتیب شامل: Cd2+ (49/1%)، CrOHSO4 (aq) (20/25%)، Cu2+ (38/%10)، Pb2+ (37/%1)، ZnSO4 (aq (83/18%) می باشد. از آنجایی که گونههای متحرکتر، غلظت پایینی داشته و از طرفی بنابر نتایج استخراج ترتیبی بیشترین مقدار عنصرهای مورد مطالعه در فاز باقیمانده حضور دارند، بنابراین میزان زیست دسترس پذیری و مسمومیت زایی این عنصرها ناچیز برآورد می شود. در حالت کلی می توان نتیجه گیری کرد که تنها درصد اندکی از عنصرها در فازهای زیست دسترس پذیر حضور دارند و نگرانی درباره احتمال تحرک عنصرها با تغییر شرایط محیطی و دسترسپذیری برای گیاهان را از بین می برد.
مقاله پژوهشی
فاطمه بیات؛ حسام قدوسی؛ کاظم شاهوردی
چکیده
سابقه و هدف: رشد سریع جمعیت، کشاورزی، شهرنشینی و صنعت موجب افزایش تقاضای آب و رقابت برای مصرف های مختلف شده است. ترویج بهره وری آب در کشاورزی تأثیر قابل توجهی بر افزایش راندمان مصرف آب دارد. روشهای توزیع و تحویل آب نیز نقش تعیین کننده ای در میزان انعطافپذیری سامانه های آبیاری و بهبود بهرهوری آب دارند. از میان روشهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: رشد سریع جمعیت، کشاورزی، شهرنشینی و صنعت موجب افزایش تقاضای آب و رقابت برای مصرف های مختلف شده است. ترویج بهره وری آب در کشاورزی تأثیر قابل توجهی بر افزایش راندمان مصرف آب دارد. روشهای توزیع و تحویل آب نیز نقش تعیین کننده ای در میزان انعطافپذیری سامانه های آبیاری و بهبود بهرهوری آب دارند. از میان روشهای موجود، روش تحویل برحسب درخواست، انعطافپذیری بیشتری نسبت به روش گردشی دارد و نسبت به روش برحسب تمایل (برحسب تقاضا) به زیرساختهای کمتری نیاز دارد. تنظیم مناسب سازه ها و دستورالعمل های بهره برداری بین درخواست های متوالی تابعی از تغییرات دبی، فاصله زمانی بین بهره برداری ها، همزمانی درخواست های مختلف، شرایط فیزیکی سازه های کانال و رفتار هیدرودینامیکی جریان می باشد که موجب پیچیدگی و لزوم استفاده از روش های ریاضی جهت مدلسازی و بهره برداری میگردد. در این تحقیق از روش جدید [i]FSL و روش [ii]ANN استفاده گردید و به منظور تعیین عملکرد روش جدید بکار رفته عملکرد آن با روش ANN مقایسه گردید. داده های بکار رفته نیز مربوط به کانال عقیلی شرقی واقع در استان خوزستان می باشند. مواد و روش ها: در این تحقیق، مقایسه کارائی دو روش یادگیری مدرن (یادگیری تقویتی سارسای فازی) و یادگیری سنتی (شبکههای عصبی مصنوعی) به منظور برنامه ریزی توزیع و تحویل آب در روش تحویل برحسب درخواست در کانال عقیلی شرقی استان خوزستان انجام شد. به منظور شبیه سازی از 70%، 15% و 15% داده ها به ترتیب برای آموزش، کالیبراسیون و اعتبار سنجی مدلها استفاده شد. یادگیری و آموزش داده های دبی و بازشدگی آبگیرها توسط شبکه های عصبی مصنوعی پرسپترون چند لایه و تابع پایه شعاعی انجام و بهترین حالت تنظیم سازه ها با استفاده از معیارهای ضریب همبستگی و ریشه میانگین مربعات خطا انتخاب شد. همچنین، بهترین تنظیم سازهها با استفاده از روش یادگیری تقویتی نیز استخراج گردید. به منظور ارزیابی نتایج نیز از سنجه های راندمان، کفایت، پایداری و عدالت در تحویل آب و همچنین سنجه های میانگین و حداکثر نوسانات سطح آب نسبت به عمق هدف استفاده گردید.نتایج و بحث: براساس نتایج به دست آمده مشاهده شد که سنجه [iii]MPA در روش شبکه عصبی مصنوعی برای بلوکهای اول و دوم کانال به ترتیب برابرند با 952/0 و 919/0 و در حالت استفاده از روش سارسای فازی این مقادیر به ترتیب برابر 996/0 و 1 می باشند. همچنین مقادیر سنجه [iv]MPF در هنگام شبیه سازی با استفاده از شبکه عصبی در هر دو بلوک برابر 1 می باشد و در شبیه سازی با استفاده از FSL این مقادیر برابر 999/0 و 971/0 می باشند. در روش MLP خطای حداکثر نوسانات سطح آب در بلوک های اول و دوم به ترتیب برابرند با 2/9 و 8/3 درصد و در روش FSL این خطاها برابرند با 5/5 و 4/7 درصد. نتایج نشان داد که سنجه های میانگین و حداکثر نوسانات سطح آب برابر حداقل خود می باشند و سنجه های تحویل آب نیز به مقادیر مطلوبشان نزدیک می باشند. به طور کلی می توان نتیجه گرفت با توجه به سنجه های ارزیابی، روش FSL نتایج بهتری نسبت به روش MLP دارد. با این حال نتایج روش MLP نیز قابل قبول و معتبر می باشد.نتیجه گیری: در این تحقیق از روش شبکههای عصبی پرسپترون چندلایه و تابع پایه شعاعی در برنامه متلب جهت تعیین دستورالعملهای بهرهبرداری کانال عقیلی شرقی در استان خوزستان استفاده شد و نتایج با روش سارسای فازی مورد مقایسه قرار گرفت. بهمنظور شبیهسازی هیدرودینامیکی کانال نیز، مدل ICSS مورد استفاده قرار گرفت. بررسیها نشان داد که نتایج شبکه پرسپترون چندلایه از شبکه تابع پایه شعاعی بهتر است و نتایج مدلسازی با روش سارسای فازی نیز از روش پرسپترون چندلایه مناسبتر میباشد. اما بهرحال هر دو روش میتوانند در عمل مورد استفاده قرار گیرند.
مقاله پژوهشی
صفا گوهری؛ احمدرضا محرابیان؛ راهله شکوهی شورمستی
چکیده
سابقه و هدف: داده های علم گرده شناسی، در علوم متنوعی چون سیستماتیک گیاهی، گرده شناسی عسل شامل بررسی و ارزیابی کیفیت وخلوص عسل، گرده شناسی هوا، چینه شناسی، پزشکی قانونی، آب وهواشناسی دیرینه، بازسازی پوشش های گیاهی دیرین، پیش بینی و شبیه سازی وقایع اقلیمی گذشته و پیش بینی وقایع اقلیمی آینده، باستان ...
بیشتر
سابقه و هدف: داده های علم گرده شناسی، در علوم متنوعی چون سیستماتیک گیاهی، گرده شناسی عسل شامل بررسی و ارزیابی کیفیت وخلوص عسل، گرده شناسی هوا، چینه شناسی، پزشکی قانونی، آب وهواشناسی دیرینه، بازسازی پوشش های گیاهی دیرین، پیش بینی و شبیه سازی وقایع اقلیمی گذشته و پیش بینی وقایع اقلیمی آینده، باستان شناسی، رده بندی و فیلوژنی و شناسایی حساسیت های فصلی، کاربرد دارد. به دلیل آن که بسیاری از گونه های گیاهی کاشته شده و زینتی در گروه عامل های آلرژی زا محسوب می گردند و با توجه به اینکه مطالعات کمی پیرامون گرده شناسی با رویکرد آلرژی زایی در ایران تحقق یافته است، بنابراین انجام یک مطالعه گرده شناسی و تهیه بانک اطلاعاتی گرده شناسی شهر تهران از اهمیت پایه ای در مطالعات آلرژی برخوردار است. هدف های این مطالعه بررسی صفات ریخت شناسی و ریزریخت شناسی، طبقه بندی و تهیه بانک اطلاعاتی گرده شناسی گونه های علفی و درختچه ای کاشته شده شهر تهران به روش میکروسکوپ الکترونی است.مواد و روش ها: شهر تهران با مساحتی حدود 600 کیلومترمربع به دلیل قرار گیری در دامنه های جنوبی البرز، وسعت جغرافیایی و قرارگیری در یک شیب ارتفاعی گسترده از شرایط اقلیمی متنوعی برخوردار است که در برگیرنده گونه های متنوع زینتی است. بنابراین با بررسی فلورهای چاپ شده و اطلاعات سازمان فضای سبز شهر تهران لیستی از گونه های تأثیرگذار و فراوان تهیه شد. سپس نمونه های گیاهی مورد نظر از رویشگاه های گیاهی جمع آوری و براساس روش های استاندارد، آبگیری و تثبیت شدند. سپس گونه های گیاهی با استفاده از فلورهای ایران و ایرانیکا شناسایی شدند. در نهایت دانههای گرده جدا شده از بساک را روی پایههای مخصوص میکروسکوپ الکترونی قرار داده و پس از پوشش دادن نمونهها با فلز طلا با میکروسکوپ الکترونی نگاره[i] عکسبرداری شدند. سپس دانه های گرده براساس منابع معتبر گرده شناسی طبقه بندی و توصیف گردیدند.نتایج و بحث: نتایج این مطالعه شامل تهیه یک منبع مدون تصویری بومی پیرامون دانه گرده 145 گونه درختچه ای و علفی کاشته شده شهر تهران می باشد. این 145 گونه گیاهی متعلق به 65 خانواده گیاهی شامل 95 گونه علفی و 50 گونه درختچه ای هستند. خانواده آفتابگردان با 16 گونه و خانواده گلسرخیان با 14 گونه، بیشترین نمونه ها را دارا هستند. از 131جنس مورد بررسی، 43 جنس آلرژی زا گزارش شده اند که خانواده آفتابگردان با دارا بودن 5 جنس آلرژی زا و سپس خانواده های سرو و زیتون با 3 جنس آلرژی زا بیشترین فراوانی گونه های آلرژی زا را در بین خانواده های مورد بررسی دارند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که درختچه های آلرژی زا فراوانی بیشتری نسبت به گیاهان علفی آلرژی زا دارند. این در حالی است که درختان و درختچه ها به دلیل تولید گرده فراوان تر و گرده افشانی با باد دارای تأثیرهای آلرژی زای بیشتری هستند. دانه های گرده این گونه ها به طور معمول کوچک بوده و می توانند در مسافت های طولانی پراکنده شوند و از ماندگاری بیشتری در هوا برخوردارند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که گرده های آلرژی زا نیز از تنوع ریختی بالایی برخوردارند البته تأثیر معنادار ریز ریخت شناسی دانه گرده در ایجاد آلرژی به مطالعات گسترده تری نیاز دارد.نتیجه گیری: دستاوردهای این مطالعه به عنوان یک الگو جهت مطالعات گرده شناسی و بویژه در پژوهش های آسم و آلرژی در کشور کاربرد خواهد داشت. همچنین این مطالعه در راستای تکمیل بانک اطلاعات گرده ای و اطلس گرده شناسی کشور انجام می گردد. نتایج این مطالعه نشان می دهد که در شهر تهران گونه های گیاهی زیادی بدون در نظر گرفتن ملاحظات آلرژی زایی کاشته شده که به عنوان یک هشدار مهم جهت مدیران اکولوژی شهر باید مد نظر قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
حمید سرخیل؛ زینب کریمی اصل؛ محمد طلائیان عراقی
چکیده
سابقه و هدف: مشکل آلودگی صدا جدی ترین مسئله ای است که بیشتر مردم به صورت عمومی با مقادیر بیش از حد مجاز آن، مواجه می باشند. هدف این پژوهش، بررسی میزان آلودگی صوتی حاصل از تردد قطار مترو شهری تهران در زمان ورود و خروج در ایستگاه های زیر زمینی دروازه دولت و تجریش می باشد.مواد و روش ها: در این پژوهش که در ماه های تابستان ...
بیشتر
سابقه و هدف: مشکل آلودگی صدا جدی ترین مسئله ای است که بیشتر مردم به صورت عمومی با مقادیر بیش از حد مجاز آن، مواجه می باشند. هدف این پژوهش، بررسی میزان آلودگی صوتی حاصل از تردد قطار مترو شهری تهران در زمان ورود و خروج در ایستگاه های زیر زمینی دروازه دولت و تجریش می باشد.مواد و روش ها: در این پژوهش که در ماه های تابستان و پاییز سال 1398 روی ایستگاه های دروازه دولت و تجریش از خط یک متروی تهران صورت گرفته است، مقادیر بیشینه و کمینه شدت صوت، در عرض سکو در فاصله های معین از لبه سکو و در دو نوبت صبح و عصر در فاصله زمانی هر سه روز یکبار، به تعداد 48 ایستگاه اندازه گیری شده و تحلیل شده است. در ادامه تحقیق در ایستگاه تجریش با انجام برداشت های محدود با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی به تخمین توزیع آلودگی صوتی پرداخته شده است.نتایج و بحث: مقادیر اندازه گیری شده در فاصله های معین از لبه سکو نشان می دهد که میزان آلودگی صدای حاصل از ورود قطار به سکو، ورود همزمان دو قطار به سکو، ورود قطار بدون توقف و عبور از سکو در بیشتر زمان ها، بالاتر از حد استاندارد بوده و در برخی ایستگاه های برداشت، به بالای 100 دسی بل هم می رسید که این خود نشان دهنده شرایط بحرانی آلودگی صوتی در این سکوهای مترو می باشد.نتیجه گیری: روش های مورد استفاده در تحقیق حاضر به منظور تخمین میزان آلودگی صوتی در سکوهای مترو کارآمد بوده است. به طوری که می توان با شناسایی محدوده های بحرانی، با ارائه تمهیداتی صدمه های حاصل از آلودگی صدا بر سلامت شهروندان را مدیریت نمود.
مقاله پژوهشی
خدیجه اصغری؛ حمید جلیلوند؛ حامد اسدی
چکیده
سابقه و هدف: تنوع، گونه ای ترکیبی از دو مؤلفه به هم پیوسته غنای گونه ای و یکنواختی است. مؤلفه اول غنای گونه ای است که مربوط به تعداد گونه های حاضر در واحد نمونه برداری است؛ و دومین مؤلفه یکنواختی است که به نحوه توزیع افراد گونه ها در محیط اطلاق می شود، یکی از مشکل های مهم این سنجه ها، جدا نکردن سهم این دو مؤلفه ...
بیشتر
سابقه و هدف: تنوع، گونه ای ترکیبی از دو مؤلفه به هم پیوسته غنای گونه ای و یکنواختی است. مؤلفه اول غنای گونه ای است که مربوط به تعداد گونه های حاضر در واحد نمونه برداری است؛ و دومین مؤلفه یکنواختی است که به نحوه توزیع افراد گونه ها در محیط اطلاق می شود، یکی از مشکل های مهم این سنجه ها، جدا نکردن سهم این دو مؤلفه در مقدار سنجه عددی است. روش مؤثری که برای این منظور ابداع شده است، تجزیه و تحلیل SHE نام دارد. پژوهش پیشرو نیز با هدف بررسی ترکیب و تنوع گونه ای و تعیین سهم هر یک از مؤلفه های تنوع در چهار توده طبیعی، جنگل کاری افراپلت، توسکا ییلاقی و زربین در جنگل کُلِت انجام شد.مواد و روش ها: در این پژوهش با استفاده از ۴۰ پلات مربعی شکل با مساحت ۴۰۰ مترمربع که به صورت انتخابی در منطقه مورد مطالعه پیاده شد، ابتدا فهرست کلیه گونههای علفی به تفکیک فرم رویشی و وفور (درصد تاج پوشش) گونههای گیاهی براساس معیار فراوانی - غلبه واندرمال ثبت شد، سپس به شمارش گونه های چوبی در هر قطعه نمونه پرداخته شد. آنگاه دادههای پوشش علفی و چوبی در نرمافزار اکسل سازماندهی شدند و در نرمافزار PAST تجزیه های غنا (تعداد گونه، غنای مارگالف و غنای منهنیک)، یکنواختی (شانون - وینر)، تنوع (سیمپسون و شانون - وینر) انجام شد. نرمال بودن داده ها نیز با استفاده از آزمون کولموگروف - اسمیرنوف و همگنی واریانس ها با آزمون لون در نرمافزار SASمورد بررسی قرار گرفت و برای تعیین سهم هریک از مؤلفه های غنا و یکنواختی نیز از روش SHE استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج مقایسه میانگین سنجه های مختلف تنوع مربوط به گونه های علفی نشان داد که چهار توده طبیعی، افراپلت، توسکا ییلاقی و زربین از نظر میزان غنا (مارگالف و منهنیک) باهم اختلاف معنی دار دارند (P<0/01). نتایج طبقه بندی گیاهان از نظر شکل زیستی به روش رانکایر نیز نشان داد همی کریپتوفیت ها دارای بیشترین فراوانی هستند، همچنین تجزیه مؤلفه های غنا و یکنواختی در مقیاس لگاریتم طبیعی (تجزیه SHE) برای گونه های چوبی در منطقه کُلِت نشان داد که میزان یکنواختی روند ثابت بین چهار توده دارد و سنجه غنا در توده زربین و توده طبیعی دارای نوسان بوده و روند افزایشی دارد. در توده توسکا ییلاقی سنجه یکنواختی و غنا در تعیین تنوع گونه های علفی و چوبی در این منطقه سهم یکسان داشته و در توده زربین سنجه غنا بیشترین میزان را داشت. همانگونه که در منحنی مربوط به تجزیه SHE می توان مشاهده کرد، منحنی غنا (LnS) و یکنواختی (Ln E) همزمان باهم تغییر نمیکنند و تغییر منحنی غنا بیشتر از یکنواختی است. این امر بیانگر سهم بیشتر غنا نسبت به یکنواختی در تعیین تنوع داده های مربوط به گونه علفی و چوبی در منطقه مورد مطالعه است، در واقع این مسئله نشان می دهد که با افزایش تعداد نمونه ها تنها گونه های نادر و غیرمتداول هستند که به اسامی گونه های علفی و چوبی اضافه می شوند.نتیجه گیری: به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان تنوع گونه علفی با توجه به آمیختگی گونه ها در توده طبیعی بیشترین مقدار را در این منطقه دارد، از طرفی میزان تنوع و غنا گونه های چوبی نیز در توده طبیعی و جنگل کاری پهن برگ بیشتر از توده سوزنی برگ است. بنابراین جنگل کاری با گونه های پهن برگ اثر مثبتی روی تنوع گونه های گیاهی منطقه دارد. همچنین مؤلفه مؤثر بر سنجه عددی تنوع در چهار توده مؤلفه غنا (Ln S) است، به این معنی که تغییرات و نوسان های شدیدی در گونه های گیاهی و ترکیب آنها مشاهده شد.
مقاله پژوهشی
حمید سودائی زاده؛ فریبا حکم اللهی؛ امیر حسین ناطقی؛ منوچهر محمدی
چکیده
سابقه و هدف: برخی از فرایندهای صنعتی، معدن کاری و استفاده از کودهای شیمیایی و قارچ کش ها در کشاورزی امروزی، منجر به رها سازی فلزهای سنگین و همچنین افزایش شوری خاک و آب ها می شوند به گونه ای که افزایش سطح جهانی آلودگی به فلزها روند نگران کننده ای بـه خود گرفته است. از طرفی وجود یک بیلیون هکتار زمین های شور در سراسر ...
بیشتر
سابقه و هدف: برخی از فرایندهای صنعتی، معدن کاری و استفاده از کودهای شیمیایی و قارچ کش ها در کشاورزی امروزی، منجر به رها سازی فلزهای سنگین و همچنین افزایش شوری خاک و آب ها می شوند به گونه ای که افزایش سطح جهانی آلودگی به فلزها روند نگران کننده ای بـه خود گرفته است. از طرفی وجود یک بیلیون هکتار زمین های شور در سراسر کره زمین که تنها با پالایش فیزیکی، شیمیایی و زیستی قابل استفاده در کشاورزی می باشند، تهدیدی برای امنیت غذایی محسوب می شوند. وجود معدن های بسیار در دنیا وایران و در نتیجه فرسایش خاک و انتشار غبار از سدهای باطله موضوعی نگران کننده است. پتانسیل سیانوباکترها در ایجاد پوشش بیولوژیک خاک، جذب فلزهای سنگین و شوری خاکها نسبت به روش های فیزیکوشیمیایی رایج، از جنبه کاربردی و اقتصادی بودن در حال بررسی می باشد.مواد و روش ها: در کارخانه طلای موته در نتیجه عملیات استخراج طلا به وسیله سیانوراسیون، روزانه پساب و رسوب خاک باطله به صورت گستردهای حاصل میشود. در مهرماه 97 جمع آوری نمونه های خاک باطله از معدن طلا انجام شد. نمونه های خاک باطله معدن جهت شناسایی و رشد ریزجلبک ها، در محیط کشت اختصاصی جلبک ها کشت داده شد. قبل و بعد از قرارگیری 5 گرم خاک باطله معدن در معرض 5/0 گرم زیست توده سیانوباکتری ها، عناصر سدیم، پتاسیم و فلزهای سنگین سرب و کادمیوم خاک باطله اندازهگیری شد و داده ها مورد آنالیز آماری قرار گرفت.نتایج و بحث: پس از کشت خاک معدن، سیانوباکترهای Oscillatoria tenuis C.Agardh ex Gomont ،tenue Gomont Phormidium، Lyngbya aestuarii Liebman ex Gomont و جلبک سبزScenedesmus obliquus (Turpin) Kützing شناسایی شدند. نتایج کشت سیانوباکتری های رشته ای روی خاک های باطله معدن طلا نشان می دهد که این ریزموجودات فتوسنتز کننده می توانند به راحتی روی خاک های باطله آلوده معدن رشد کنند و پوشش بیولوژیک سطحی قابل ملاحظه ای را ایجاد کنند. همچنین نتایج نشان داد که O. tenuis، عنصر سدیم را به طور معنی داری کاهش داده است و P. tenue بیشترین میزان جذب سرب را داشته است و احتمالا با خالص کردن این دو گونه و استفاده جهت رشد روی خاک باطله معدن طلای موته می توان معدن را از شوری و عنصرهای سنگین به مقدار زیادی پاک سازی و همچنین از فرسایش خاک و انتشار غبار از سدهای باطله جلوگیری نمود.نتیجه گیری: با توجه به وجود تعداد فراوان معدن های مختلف طلا در دنیا و ایران، استحصال این فلز گرانبها به طور وسیعی با استفاده از سیانور صورت گرفته که به دلیل سمیت بالا دارای اثرهای سوء محیط زیستی زیادی می باشد. انتشار غبار سیانور از سد باطله می تواند سلامتی موجودات زنده نزدیک به آن از جمله کارگران معدن، گیاهان و حتی ریزجلبک های خاکزی را تحت تأثیر قرار دهد. با زیست پالایی1 خاک معدن ها میتوان فرایند احیای زیستی را با سرعت بیشتری انجام داد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می دهد که سیانوباکتری ها، به ویژه گونه Phormidium tenue، سیانوباکتر مقاوم معدن طلای موته پوشش بیولوژیکی سطحی قابل ملاحظهای را روی خاک باطله ایجاد می کنند و بدین صورت از فرسایش خاک معدن جلوگیری می کند.
مقاله پژوهشی
مجتبی اسمعیل زاده؛ حسین مرادی
چکیده
سابقه و هدف: در سال های اخیر استفاده از گیاهان دارویی و داروهای گیاهی، جایگاه خاص خود را در بین عموم مردم پیدا کرد، که این امر موجب شناخت و معرفی گیاهان دارویی جهت کاربرد در صنایع داروسازی شده است. رویشگاه های طبیعی ایران به عنوان منابع ارزشمند ژنی تعدادی زیادی از گیاهان دارویی مفید می باشند که از جمله آنها می توان به ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سال های اخیر استفاده از گیاهان دارویی و داروهای گیاهی، جایگاه خاص خود را در بین عموم مردم پیدا کرد، که این امر موجب شناخت و معرفی گیاهان دارویی جهت کاربرد در صنایع داروسازی شده است. رویشگاه های طبیعی ایران به عنوان منابع ارزشمند ژنی تعدادی زیادی از گیاهان دارویی مفید می باشند که از جمله آنها می توان به رشد خودرو زولنگ در شمال کشور اشاره نمود. زولنگ گیاهی علفی و چند ساله از خانواده چتریان است که به وفور در نواحی شمالی کشور رویش می کند. این گیاه با ارزش دارای ترکیب های دارویی نظیر: استیلن، فلاونوئید، ساپونین های تری ترپن می باشد.مواد و روش ها: این تحقیق جهت بررسی تأثیر ارتفاع بر ترکیب های آنتی اکسیدانی و ترکیب های تشکیل دهنده اسانس گیاه زولنگ در سه ارتفاع(30، 100 و 300 متر از سطح دریا) از بخش سوادکوه استان مازندران که رویشگاه طبیعی این گیاه بود، انجام شد. گیاهان پس از جمع آوری و خشک شدن جهت اندازه گیری صفاتی نظیر: آنتی اکسیدان، فنل، فلاونوئید با حلال متانول عصاره گیری شدند و اندازه گیری انجام شد. همچنین جهت شناسایی ترکیب های اسانس، و درصد اسانس، به روش تقطیر با آب و دستگاه کلونجر استخراج اسانس صورت گرفت و با دستگاه کروماتوگرافی گازی(GC/MS) ترکیب های اسانس استحصال شده، شناسایی گردید.نتایج و بحث: بنابر نتایج این پژوهش، صفات آنتی اکسیدان، فنل، فلاونوئید و درصد اسانس در سطح یک درصد معنی دار (p<0.01) شدند. این نتایج بیانگر این موضوع است که ارتفاع ازسطح دریا می تواند روی ترکیب های فنلی و آنتی اکسیدانی گیاه زولنگ مؤثر باشد. همچنین این نتایج نشان می دهد که ترکیب های آنتی اکسیدانی و فنلی تحت تأثیر ارتفاع هستند. درصد مهار رادیکال آزاد DPPH در گیاهان برداشت شده از ارتفاع های300 متر بیشترین میزان را نشان داد که میزان درصد مهار این گیاهان نسبت به ارتفاع30 متر ازسطح دریا تا دو برابر افزایش یافت. میزان فلاونوئید ارتفاع30 و 100 متر ارتفاع ازسطح دریا اختلافی نشان نداد، اما نسبت به 300 متر اختلاف بیشتر بود. همچنین با افزایش ارتفاع، درصداسانس کاهش می یابد. نتایج حاصل از همبستگی صفات نشان می دهد که فلاونوئید و فنل با افزایش درصد اسانس افزایش یافته و ارتباط معنی داری دارند. همچنین صفت درصد مهار رادیکال آزاد DPPH ارتباط معکوسی با صفات درصد اسانس و فلاونوئید دارد. نتایج کروماتوگرافی گازی اسانس زولنگ نشان دادکه با افزایش ارتفاع، ترکیب هایی نظیر: D-Limonene و beta.-Sesquiphellandrene افزایش و ترکیب cis-.alpha.-Bisabolene کاهش یافت. نتایج حاصل از آنالیز اسانس این گیاه با دستگاه کروماتوگرافی(GC/MS)، نشان داد که مقدار ترکیب های شناسایی شده لزوما به ارتفاع وابسته نبوده و می تواند تابع عامل های دیگری باشد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که میزان مهار رادیکال آزاد DPPH باافزایش ارتفاع، افزایش می یابد اما روند میزان درصد اسانس به صورت معکوس با افزایش ارتفاع کاهش یافت. همچنین تفاوت معنی داری بین ارتفاع30 و100 متر از سطح دریا در فلاونوئید حاصل نشد. تعداد ترکیب های شناسایی شده حاصل از کروماتوگرافی گازی در ارتفاع 300 متر از سطح دریا بیشترین بود. درواقع از ارتفاع 30 تا100 متر تعداد ترکیب ها کم شده و از ارتفاع 100 تا 300 تعداد ترکیب های شناسایی شده بیشتر شده است. همچنین سه ترکیب D-Limonene، beta.-Sesquiphellandrene و cis-.alpha.-Bisabolene تابع ارتفاع از سطح دریا بودند.
مقاله پژوهشی
ناطق لشکری صنمی؛ جمشید قربانی؛ سید محمد حجتی؛ قربان وهابزاده؛ بابک متشرع زاده
چکیده
سابقه و هدف: فعالیت های معدن کاری موجب آسیب به محیط زیست در سراسر دنیا شده است. باطله های معدنی متروک حاصل از فعالیت های معدن کاری به دلیل شرایط نامناسب و همراه داشتن طیف وسیعی از فلزهای سنگین، موجب محدودیت رشد گیاهان می شوند. شناسایی گیاهان حاضر در محیط های معدنی و بررسی ویژگی های جوانه زنی بذر آن ها به منظور ...
بیشتر
سابقه و هدف: فعالیت های معدن کاری موجب آسیب به محیط زیست در سراسر دنیا شده است. باطله های معدنی متروک حاصل از فعالیت های معدن کاری به دلیل شرایط نامناسب و همراه داشتن طیف وسیعی از فلزهای سنگین، موجب محدودیت رشد گیاهان می شوند. شناسایی گیاهان حاضر در محیط های معدنی و بررسی ویژگی های جوانه زنی بذر آن ها به منظور استفاده از این گیاهان در احیاء پوشش گیاهی اهمیت دارد. در این تحقیق، ویژگی های جوانه زنی بذر گیاه افسنطین (Artemisia absinthium)، ازمک (Lepidium draba) و خارمریم (Silybum marianum) که در باطله های معدنی زغال سنگ در استان مازندران رویش دارند در غلظت های مختلف مس، سرب و کادمیوم بررسی شد.مواد و روش ها: بذرها از توده های گیاهی مستقر در باطله های زغال سنگ در طی دو سال جمع آوری شدند. آزمایش به صورت طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار انجام شد. محلول سولفات مس و نیترات سرب در غلظت های صفر (شاهد)، 50، 100، 200 و 300 میلیگرم در لیتر و نیترات کادمیوم در غلظت های صفر (شاهد)، 5، 10، 20 و 30 میلی گرم در لیتر به عنوان تیمار انتخاب شدند. برای هر تکرار تعداد 20 بذر روی یک لایه کاغذ صافی در پتریدیش قرار داده شد. سپس تیمارها اعمال و در ژرمیناتور با کنترل دما، نور و رطوبت قرار داده شدند. شمارش تعداد بذور جوانه زده در هر پتریدیش به صورت روزانه و تا ثابت شدن جوانه زنی ادامه یافت. در پایان آزمایش ویژگی های درصد جوانه زنی، سرعت جوانه زنی، ضریب آلومتری (نسبت طول ریشه چه به ساقه چه)، سنجه بنیه بذر، درصد سمیت برای ریشه چه و سنجه تحمل بذر اندازه گیری شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که افزایش غلظت مس، سرب و کادمیوم به طور معنی داری (05/0≥ p) بر ویژگی های جوانه زنی بذر گیاهان اثر داشت. بذر گونه S. marianum در تیمار مس و سرب، گونه A. absinthium در پاسخ به سرب و گونه L. draba تحت تنش کادمیوم درصد و سرعت جوانه زنی بالاتری داشتند. شدیدترین کاهش درصد جوانه زنی در غلظت های بالای کادمیوم برای A. absinthium مشاهده شد. با افزایش غلظت عناصر، کاهش معنیدار در درصد و سرعت جوانه زنی برای A. absinthium زودتر از دو گونه دیگر مشاهده شد. مقادیر کم غلظت فلزها موجب کاهش رشد ریشه چه و ساقه چه در هر سه گیاه شد و S. marianum دارای بیشترین طول ریشه چه و ساقه چه در تمامی غلظت های اعمال شده فلزها بود. مس نسبت به سرب و کادمیوم کاهش بنیه بذر بیشتری را سبب شد. بذر گونه L. draba نسبت به سمیت کادمیوم و گونه S. marianum نسبت به سمیت سرب و مس سنجه تحمل بذر بالاتری داشتند. در همه تیمارها با افزایش غلظت، میزان سمیت گیاهی افزایش یافت. کمترین میزان سمیت گیاهی در تنش مس و سرب برای S. marianum و در کادمیوم برای L. draba مشاهده شد. درصد سمیت مس و کادمیوم بویژه در غلظت های بالا برای بذر گونه A. absinthium بیشتر بود. با توجه به اعمال غلظت های مشابه برای مس و سرب، همه گونه ها در تنش مس با محدودیت بیشتری همراه بوده اند. غلظت های پایینتر کادمیوم تا حدی برای گیاهان قابل تحمل بوده اما به طور کلی بیشترین اثر بازدارندگی را بر گونه ها و بویژه گونه A. absinthium داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، پاسخ گیاهان به این تنش ها بر حسب نوع گونه، نوع فلز و غلظت آنها متفاوت بوده است. هر سه گونه در غلظت های بالای فلزهای سنگین توانایی جوانه زنی داشتند. حضور این گونه ها در باطله های زغال سنگ و توانایی جوانه زنی آنها در غلظت های بالای فلزهای سنگین موجب می شود تا بتوان این گیاهان را در برنامه های احیایی آینده و گیاه پالایی به کار گرفت.
مقاله پژوهشی
محمدکریم معتمد؛ فاطمه قربانی پیرعلیدهی؛ خدیجه علیزاده ازبری
چکیده
سابقه و هدف: وجود نگرانی در رابطه با امنیت غذایی، سلامت غذایی، سلامت افراد جامعه و همچنین جلوگیری از تخریب منابع طبیعی، موجب شکل گیری مفهوم کشاورزی پایدار شد. یکی از راهکارهای مهم اجرایی شدن کشاورزی پایدار، اجرای طرح های مدیریت تلفیقی آفت ها است. مدیریت تلفیقی آفت های برنج به عنوان یک رهیافت مدیریتی و اکولوژیکی می تواند ...
بیشتر
سابقه و هدف: وجود نگرانی در رابطه با امنیت غذایی، سلامت غذایی، سلامت افراد جامعه و همچنین جلوگیری از تخریب منابع طبیعی، موجب شکل گیری مفهوم کشاورزی پایدار شد. یکی از راهکارهای مهم اجرایی شدن کشاورزی پایدار، اجرای طرح های مدیریت تلفیقی آفت ها است. مدیریت تلفیقی آفت های برنج به عنوان یک رهیافت مدیریتی و اکولوژیکی می تواند با کاهش مصرف نهاده هایی چون سم ها و آفت های شیمیایی گامی مؤثر در حفظ محیط زیست باشد. اجرای عملیات مدیریت تلفیقی آفت ها برخلاف روش های کنترل شیمیایی، با پیچیدگی های زیادی همراه بوده و نیازمند همکاری و مشارکت همه جانبه کشاورزان است. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر مشارکت شالی کاران گیلانی در طرح های مدیریت تلفیقی آفت ها برنج با تأکید بر سنجه های حفاظت محیط زیست در شهرستان فومن استان گیلان به انجام رسید.مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر از نظر رویکرد کلی، یک تحقیق ترکیبی (کمی - کیفی) و از نظر هدف، کاربردی است. تحقیق در دو مرحله به انجام رسید. در مرحله کیفی، گروهی 30 نفره از کارشناسان و کشاورزان (مطلعان کشاورزی پایدار و مدیریت تلفیقی آفت ها) به صورت گلوله برفی انتخاب شدند و مورد مصاحبه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از نرم افزار Maxqda انجام شد و اعتبار یافته ها با استفاده از روش سه گوشه سازی تأیید شد. در مرحله کمی، از بین 16 شهرستان استان گیلان به صورت تصادفی ساده شهرستان فومن انتخاب شد. سپس پرسشنامه محقق ساخته بین 323 کشاورز شرکت کننده در طرح مدیریت تلفیقی آفات (IPM1) توزیع شد. بررسی میزان مشارکت در قالب پنج گویه با طیف لیکرت صورت گرفت. داده های حاصل با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در بخش توصیفی از فراوانی و درصد و در بخش استنباطی از ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده شد.نتایج و بحث: بررسی میزان مشارکت شالی کاران در طرح های مدیریت تلفیقی آفت های برنج در شهرستان فومن نشان داد که سطح مشارکت شالی کاران در طرح بیان شده از دیدگاه آنان در حد متوسط تا خوب بوده است. در نتیجه بیشترین مشارکت کنندگان مشارکتی در سطح متوسط داشتند (82/58 درصد). نتایج تحقیق نشان داد که مشارکت شالی کاران در طرح های مدیریت تلفیقی آفت ها به جز چند مورد با سایر اثرهای ارائه شده توسط افراد مورد مصاحبه (تیم صاحب نظران و مطلعان IPM) همبستگی معناداری در سطح یک درصد دارد. اما از نظر اثرهای اقتصادی، شالیکاران دیدگاه متفاوتی نسبت به کارشناسان مورد مطالعه داشتند. به اعتقاد شالی کاران شهرستان فومن، مشارکت آنها با اثرهایی از جمله کاهش هزینه های تولید برنج، افزایش تولید برنج و افزایش درآمد و افزایش امکان کشت توأم برنج با دیگر محصولات رابطه ی معناداری را نشان نداد.نتیجه گیری: طرح های پیچیده IPM برای اجرایی شدن نیازمند مشارکت همه جانبه کشاورزان است. بررسی تأثیر مشارکت شالی کاران شهرستان فومن در اجرای چنین طرح هایی و ارزیابی اثرهای مثبت آنها توسط کشاورزان بر ادامه دار بودن و تقویت طرح های بیان شده با تأمین اعتبارات کافی و آموزش مناسب توسط کشاورزان و مسئولان شهرستان تأکید دارد.
مقاله پژوهشی
ثریا خدادادی؛ مصیب پهلوانی؛ رمضان حسین زاده
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به کارکردهایی که محیط زیست برای جامعه بشری دارد، مسئله های مربوط به آلودگی محیط زیست از اهمیت بالایی برخوردار است. آلودگی هوا از جمله مصادیق آلودگی محیط زیست می باشد که در دهه های اخیر بیشتر مورد توجه قرارگرفته است. براساس ادبیات اقتصادی، یکی از عامل های مهم در انتشار آلاینده های هوا، صنعتی ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به کارکردهایی که محیط زیست برای جامعه بشری دارد، مسئله های مربوط به آلودگی محیط زیست از اهمیت بالایی برخوردار است. آلودگی هوا از جمله مصادیق آلودگی محیط زیست می باشد که در دهه های اخیر بیشتر مورد توجه قرارگرفته است. براساس ادبیات اقتصادی، یکی از عامل های مهم در انتشار آلاینده های هوا، صنعتی شدن فعالیت های اقتصادی و ساختار تولید در بخش صنعت می باشد. بر این اساس هدف از این تحقیق، بررسی اثرهای مستقیم و غیرمستقیم (سرریز) تغییر ساختار تولید در بخش صنعت بر انتشار دی اکسیدکربن ناشی از مصرف انرژی می باشد.موارد و روش ها: این تحقیق با استفاده از الگوی اقتصادسنجی فضایی، طی سال های 1394 - 1387، برای 30 استان ایران انجام شده است. برای محاسبه سنجه تغییر ساختار تولید در این مطالعه از سنجه تغییرات ساختاری ارائه شده توسط Lilien (2012)استفاده شده است. قبل از تخمین مدل ابتدا برای بررسی پایایی متغیرها، آزمون ریشه واحد لوین، لین، چو (LLC)1 برآورد شده است و در نهایت بعد از انجام آزمون هاسمن و آزمون های تشخیص والد و والد چندگانه طبق نتایج به دست آمده از آزمون های بیان شده مدل دوربین فضایی با اثرهای تصادفی مکانی برآورد شده است.نتایج و بحث: براساس نتایج به دست آمده از آزمون ریشه واحد لوین، لین، چو (LLC) همه متغیرهای مدل در سطح پایا هستند. انجام آزمون هاسمن نیز برآورد را به روش تصادفی پیشنهاد می کند. براساس نتایج حاصل از تخمین مدل تأثیر تولید ناخالص داخلی سرانه بر انتشار دی اکسیدکربن مثبت و معنادار می باشد؛ اگر تولید ناخالص داخلی سرانه یک درصد افزایش یابد، انتشار دی اکسیدکربن به مقدار 22/0 درصد افزایش می یابد. تأثیر شدت انرژی بر انتشار دی اکسیدکربن مثبت و معنادار است؛ اگر شدت انرژی یک درصد افزایش پیدا کند، انتشار دی اکسیدکربن 06/0 درصد افزایش می یابد. تأثیر جمعیت بر انتشار دی اکسیدکربن مثبت و معنادار است؛ اگر جمعیت یک درصد افزایش یابد؛ انتشار دی اکسیدکربن 95/0 درصد افزایش می یابد. تأثیر تغییرات ساختار صنعتی بر انتشار دی اکسیدکربن منفی و بی معنا بوده است؛ این به معنای آن است که ساختار صنعتی در استان های مختلف در راستای کاهش انتشار دیا کسیدکربن تغییر نموده است، اگرچه سهم این تغییرات در کاهش این آلاینده ناچیز بوده است. از سوی دیگر، تأثیرگذاری فضایی تغییرات ساختار صنعتی بر انتشار دی اکسیدکربن منفی و معنادار می باشد. ضریب مربوط به اثرهای سرریزی صنعتی شدن نشان می دهد که اگر سنجه تغییرات ساختار صنعتی به میزان یک درصد افزایش پیدا کند، انتشار دی اکسیدکربن در منطقه های مجاور به مقدار 03/0 درصد کاهش پیدا می کند.نتیجه گیری: تخمین مدل نشان داده است که تغییر ساختار صنعت دارای اثر مستقیم و منفی بر انتشار کربن در استان ها داشته است. این امر نشان می دهد که ساختار صنعت در استان های مختلف به سمت صنایعی تغییر کرده است که میزان انتشار دی اکسیدکربن در آنها کمتر بوده است. یکی از دلیل های این امر می تواند افزایش سهم زیربخش هایی از صنعت باشد که شدت مصرف انرژی آنها پایین است. دلیل دیگر این امر نیز می تواند افزایش سهم بخش هایی باشد که از انرژی های فسیلی با آلایندگی کمتر استفاده می کنند. نتایج دیگر مدل نشان داده است که تغییر ساختار تولید در بخش صنعت استان ها اثرهای غیرمستقیم (سرریزی) منفی بر تولید استان ها داشته است. براساس نتایج مدل، پیشنهاد می شود تا سیاست هایی اتخاذ شود تا انتقال عوامل و منابع از بخش هایی که بازدهی پایین دارند به سمت بخش هایی که بازدهی بالا دارند، صورت گیرد. همچنین سیاست های بهینه سازی مصرف انرژی در زیربخش های صنعتی با شدت انرژی بالا و زیربخش هایی که از سوخت های فسیلی با ضریب انتشار بالا مانند گازوئیل و نفت کوره استفاده می کنند، مورد توجه قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
فاطمه درگاهیان؛ سمیه حیدرنژاد؛ سعیده ناطقی
چکیده
سابقه و هدف: تالاب ها اکوسیستم های زنده ای هستند که کاهش آب آنها به دلیل های طبیعی و غیر طبیعی، منجر به نابودی و مرگ و میر موجودات زنده می شود. پس از خشکسالی های متوالی، در صورت رخداد بارش های سیلابی و آبگیری مجدد، بازگشت حیات در آنها تا حدود زیادی غیرممکن است. براساس معاهده رامسر مساحت تالاب شادگان 537731 هکتار ...
بیشتر
سابقه و هدف: تالاب ها اکوسیستم های زنده ای هستند که کاهش آب آنها به دلیل های طبیعی و غیر طبیعی، منجر به نابودی و مرگ و میر موجودات زنده می شود. پس از خشکسالی های متوالی، در صورت رخداد بارش های سیلابی و آبگیری مجدد، بازگشت حیات در آنها تا حدود زیادی غیرممکن است. براساس معاهده رامسر مساحت تالاب شادگان 537731 هکتار است و شامل محدوده آب شیرین، پهنه جزر و مدی، خور موسی، دیگر منطقه ها و زمین های حاشیه ای است. در این مقاله هدف، بررسی تغییرات مساحت محدوده آب شیرین تالاب است. براساس تصویرهای ماهواره لندست در زمان پرآبی، مساحت این محدوده در حدود 164 هزار هکتار و معادل 28درصد مساحت کل تالاب است. این تالاب به دلیل عملکردهای متنوع از قبیل کنترل سیلاب، تعدیل هوا، کنترل فرسایش خاک، زیستگاه گیاهان و جانوران و تأمین کننده معیشت جوامع انسانی اطراف تالاب، از اهمیت زیادی برخوردار است. حفظ سیستم های پیچیده تالابی و استفاده پایدار از منابع بی شمار آنها منوط به مطالعه و شناخت دقیق آنهاست. هدف این تحقیق پایش روند تغییرات مساحت بخش آب شیرین تالاب با استفاده از تصویرهای ماهوارهای و شناسایی عامل های مؤثر بر تغییرات مساحت آن است.مواد و روش ها: از داده های ماهواره ای لندست TM و ETM+ و OLI، گذر 165 و ردیف 39 سالهای 1998، تا 2018 در محدوده زمانی خردادماه جهت پایش مساحت آب تالاب شادگان استفاده شد. عامل های مختلف اقلیمی، هیدرواقلیمی و مدیریت آب در محدوده کل حوزه آبخیز منتهی به تالاب و در محدوده خود تالاب به دلیل وسعت زیاد، برای دوره مورد مطالعه استخراج و روند تغییرات و ارتباط آن ها با تغییرات مساحت آب تالاب بررسی شد. با استفاده از روش تحلیل مؤلفههای اصلی عامل هایی که بیشترین واریانس تغییرات آب را تبیین میکردند، شناسایی و تحلیل شد.نتایج و بحث: روند تغییرات مساحت آب تالاب شادگان در مجموع افزایشی بود. عامل های مؤثر بر تغییرات آب تالاب شناسایی شد. داده ها با استفاده از دو آماره KMO و بارتلت نشان داد عنصرهای مورد بررسی در تغییرات مساحت آبدار آب براساس تحلیل عاملی مناسب هستند. نتایج حاصل از تحلیل عاملی نشان داد که در مجموع پنج عامل، نقش بسزایی در تغییرات مساحت آبدار تالاب شادگان دارد. در مجموع پنج عامل توانستهاند 88.9 درصد از واریانس داده ها را تبیین کنند؛ عامل اول: دما، سطح زیرکشت، تعداد سد و بند خاکی و زهآب ورودی از نیشکر است که کمابیش 36% از واریانس را تبیین میکند، عامل دوم که رطوبت حوضه است و 15% واریانس را تبیین میکند. عامل سوم خشکسالی دبی لحظه ای است که 14.9 درصد از کل واریانس را تبیین میکند. عامل چهارم دبی و بارش با 11.8 درصد و عامل پنجم رطوبت تالاب است که 11.2درصد واریانس تغییرات مساحت آب را تبیین میکنند.نتیجه گیری: تالاب هایی که در منتهی الیه حوزه های آبخیز قرار دارند، افزون بر عامل های مؤثر در محدوده تالاب، تحت تأثیر عامل های اثرگذار در حوضه آبخیز مربوطه هستند. پس از بررسی و استخراج روند تغییرات مساحت آب تالاب با استفاده از روش ها و تکنیک های سنجش از دوری مناسب، شناسایی عامل های مناسب مؤثر بر تغییرات مساحت آب تالاب از اهمیت زیادی برخوردار است. در مجموع پنج عامل توانستهاند 88.9 درصد از واریانس تغییرات را تبیین کنند. در عامل اول که کمابیش 36% واریانس تغییرات مساحت آب تالاب را تبیین می کند؛ غیر از دما سه عامل که ناشی از فعالیت های انسانی است، بیشترین اهمیت را داشته اند: سطح زیرکشت به دلیل توسعه طرح های بزرگ آبیاری، استفاده از منابع آب رودخانه جراحی که منبع 90 درصدی ورودی آب به تالاب است و بندها و سدهای متعدد در بالادست تالاب با ممانعت از رسیدن بارش های سیلابی و رواناب های فصلی و زهآب نیشکر به عنوان آب ورودی به تالاب. به منظور مدیریت تالاب کاهش فعالیت های انسانی و بهره برداری از منابع آب به منظور تأمین حقابه طبیعی تالاب باید مد نظر قرار گیرد تا تالاب بتواند به عنوان یک اکوسیستم زنده ادامه حیات دهد.
مقاله پژوهشی
الهام ابراهیمی؛ لاله ابراهیمی
چکیده
سابقه و هدف: روش ارزیابی چرخه حیات (LCA)1 از روشهای جامع ارزیابی است که امکان تخمین اثرهای محیط زیستی تجمعی ناشی از همه مرحله های چرخه حیات یک فعالیت را فراهم میآورد. نبود توجه کافی به الگوی مصرف نهاده های تولیدی در بخش کشاورزی به عنوان مصرف کننده اصلی آب در ایران، می تواند سبب تشدید چالش های محیط زیستی شود. اتلاف نهاده ...
بیشتر
سابقه و هدف: روش ارزیابی چرخه حیات (LCA)1 از روشهای جامع ارزیابی است که امکان تخمین اثرهای محیط زیستی تجمعی ناشی از همه مرحله های چرخه حیات یک فعالیت را فراهم میآورد. نبود توجه کافی به الگوی مصرف نهاده های تولیدی در بخش کشاورزی به عنوان مصرف کننده اصلی آب در ایران، می تواند سبب تشدید چالش های محیط زیستی شود. اتلاف نهاده هایی مانند کودهای شیمیایی برای افزایش بهره وری، سبب آلودگی منابع آب و خاک می شود. از سوی دیگر در مطالعات مربوط به ارزیابی اثرهای محیط زیستی، محصول های زراعی به مراتب بیشتر از محصول های باغی مورد توجه قرار گرفته است، حال آنکه محصول های باغی آببر تر هستند.مواد و روش ها: با توجه به اینکه ایران به عنوان کشوری نیمه خشک با بحران کم آبی مواجه است، در این مطالعه ارزیابی فعالیت های کشاورزی و محصول های انگور و سیب با استفاده از جاپای بوم شناختی و ارزیابی چرخه حیات بهعنوان راهکار مناسبی برای برنامه ریزی های آینده در جهت کاهش فشارهای محیطی و تأمین نیازهای مصرفی در راستای نیل به هدف های توسعه پایدار مدنظر قرارگرفته است. برای اطلاعات مربوط به تولید نهاده ها و تجزیه وتحلیل اثرهای محیط زیستی محصول های انگور و سیب، از نرمافزار Simapro 9.0.0.49 استفاده شده است. محاسبات به ازای یک واحد کارکردی معادل با یک کیلوگرم انجام شد. تأثیر چرخه حیات ارزیابی و در شش گروه تأثیر تقاضای انرژی تجمعی، جاپای بومشناختی، جاپای آب، پتانسیل گرمایش جهانی، پروتکل گازهای گلخانهای و سنجه زیستی (شامل گازهای گلخانه ای، لایه اوزون، اسیدی شدن، تغذیه گرایی، فلزهای سنگین، آفت کش و منابع انرژی) دسته بندی شد.نتایج و بحث: براساس نتایج، سنجه کمیابی آب براساس جاپای آب برای سیب حدود 7/1 برابر انگور است. مقدار جاپای بومشناختی کربن دی اکسید و اشغال سطح برای محصول سیب به ترتیب 3/1 و 65/4 برابر محصول انگور میباشد. پتانسیل گرمایش جهانی که براساس تجمع گازهای کربن دیاکسید، متان و نیتروژن اکسید به دست می آید، تفاوت فاحشی در بین این دو محصول نداشته و مقدار آن برای سیب 3/1 برابر انگور می باشد. تولید گازهای گلخانهای و نیز آسیب ناشی از استفاده از آفتکشها برای محصول سیب به ترتیب با نسبت 29/1 و 24/4 بیشتر از محصول انگور است. مقدار مصرف منابع انرژی برای یک واحد عملکردی از دو محصول سیب و انگور به ترتیب برابر 1/10 و 13/9 مگاژول ارزش حرارتی خالص می باشد. نتیجه گیری: به طور کلی ارزیابی اثرهای محیط زیستی تولید دو محصول سیب و انگور نشان داد که در بیشتر سنجه های مورد مطالعه، محصول سیب آسیب بیشتری به محیطزیست وارد میکند. حالآنکه میزان کاهش دی کسید کربن برای یک کیلوگرم محصول سیب 44 برابر همین میزان محصول انگور است. بسته به وضعیت محیط زیستی منطقه مطالعاتی، میتوان درمورد ترجیح کشت این دو محصول تصمیمگیری نمود. با توجه به منابع محدود آب در ایران، تغییر و بهبود الگوی کشت در مقیاس خرد و کلان می تواند تأثیر قابلتوجهی بر وضعیت محیط زیست بگذارد. روش های مدیریت زراعی مانند کاربرد نهاده های آلی، گیاهان تثبیت کننده نیتروژن و مدیریت خاکورزی می توانند به منظور کاهش اثرهای محیط زیستی مدنظر قرار بگیرند. استفاده از روش های کنترل بیولوژیک آفت ها می تواند از مصرف بیرویه آفت کش ها و سم ها جلوگیری و سبب آسیب کمتر به محیط زیست شود.
مقاله پژوهشی
فاطمه کاظمیه؛ اسما عیدی
چکیده
سابقه و هدف: کشاورزی ارگانیک یکی از راهبردهای کشاورزی پایدار است که متکی بر روش های طبیعی کنترل آفت ها و بیماری ها بوده و در آن استفاده از آفت کش ها و علف کش های مصنوعی، کودهای شیمیایی، هورمون ها و آنتی بیوتیک ها تا حد امکان منع شده است. باتوجه به اهمیت موضوع امنیت غذایی و خسارت های جبران ناپذیر ناشی ...
بیشتر
سابقه و هدف: کشاورزی ارگانیک یکی از راهبردهای کشاورزی پایدار است که متکی بر روش های طبیعی کنترل آفت ها و بیماری ها بوده و در آن استفاده از آفت کش ها و علف کش های مصنوعی، کودهای شیمیایی، هورمون ها و آنتی بیوتیک ها تا حد امکان منع شده است. باتوجه به اهمیت موضوع امنیت غذایی و خسارت های جبران ناپذیر ناشی از استفاده بیش ازحد نهاده های شیمیایی کشاورزی بر محیط زیست و سلامت انسان ها، هدف کلی این تحقیق، شناسایی و تبیین عامل های بازدارنده توسعه کشاورزی ارگانیک بود. استان آذربایجان غربی به لحاظ موقعیت خاص جغرافیایی و تنوع محصول های کشاورزی از ظرفیت بالایی در تولید محصول های ارگانیک از جمله انگور، توت سفید، انار و سیب برخوردار است. با اینکه سابقه کشت ارگانیک از دیرباز در استان آذربایجان غربی معمول بوده است، اما متأسفانه درحال حاضر این نوع کشاورزی با موانع و مشکل های بسیاری مواجه است، بنابراین شناسایی و تببین عامل های بازدارنده به کارگیری کشاورزی ارگانیک اهمیت بالایی داشته و برای توسعه کشاورزی ارگانیک باید در جهت رفع این مشکل ها گام برداشت.مواد و روش ها: پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر طرح تحقیق جزء پژوهش های کمی - کیفی است. در مرحله اول عامل های بازدارنده توسعه کشاورزی ارگانیک به روش دلفی شناسایی شدند. جامعه آماری این مرحله 25 نفر از اساتید دانشگاهی، خبرگان و متخصصان بودند که برای جمع آوری اطلاعات از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. در مرحله دوم داده های حاصل از توافق متخصصان، به صورت پرسشنامه بسته پاسخ در اختیار کارشناسان قرار گرفت. جامعه آماری تحقیق در این مرحله شامل 101 نفر از کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی شهرستان ارومیه بودند که به دلیل محدود بودن جامعه آماری برای جمع آوری اطلاعات از روش سرشماری استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک تحلیل عاملی اکتشافی براساس روش تجزیه به مؤلفه های اصلی بهره گرفته شد.نتایج و بحث: براساس نتایج تحقیق، مهم ترین موانع و عامل های بازدارنده توسعه کشاورزی ارگانیک به ترتیب شامل: موانع اطلاعات و دانش کشاورزی (نبود دانش کافی در زمینه تولید محصول های ارگانیک)، موانع انگیزشی و نگرشی (عدم علاقه و مقاومت کشاورزان در پذیرش کشت محصول های ارگانیک)، موانع اقتصادی (نداشتن پشتوانه مالی برای تحمل خسارت های دوره گذر)، موانع فنی - مدیریتی و حمایتی (آشنا نبودن به فنون و روش های کشت محصول های ارگانیک و نبود متولی واحد و مشخص برای محصول های ارگانیک)، موانع کاربرد نهاده (مصرف بیش ازحد کودهای شیمیایی)، موانع ترویجی (شرکت محدود کشاورزان در برنامه های ترویجی و آموزشی) بودند.نتیجه گیری: برنامه ریزان بخش کشاورزی باید با دادن راهکارهایی در زمینه تسهیل امر صادرات محصول های کشاورزی ارگانیک، حمایت از کشاورزان پیشرو در کشت ارگانیک، اطلاع رسانی و انجام فعالیت های ترویجی برای استفاده از ظرفیت های موجود در کشور، جهت دهی تحقیقات کشاورزی از مصرف کودهای شیمیایی به مصرف کودهای آلی و بیولوژیک، توجه ویژه به کشاورزی ارگانیک در تدوین برنامه های راهبردی تحقیقات کشاورزی و نظام قیمت گذاری مناسب و مجزا برای محصول های ارگانیک، زمینه را برای توسعه و پیشرفت این نظام کشاورزی پایدار را فراهم نمایند. ارائه دوره های آموزشی- ترویجی در زمینه کشاورزی ارگانیک برای کشاورزان و تشویق آنان به شرکت در این کلاس ها و همچنین آموزش مروجان کشاورزی برای انتشار کشاورزی ارگانیک و نیز به ترویج کشاورزی ارگانیک از طریق رسانه های جمعی مانند رادیو و تلویزیون و سایر کانال های ارتباطی و منابع اطلاعاتی جهت ارتقاء سطح آگاهی های عمومی مصرف کنندگان و تولیدکنندگان محصول های ارگانیک پرداخته شود.