مقاله پژوهشی
رقیه کرمی؛ حسن رضائی؛ عبدالرسول سلمان ماهینی؛ خلیل قربانی
چکیده
سابقه و هدف: امروزه مدیران منابع طبیعی در ایران و جهان مشارکت ذینفعان محلی و دانش بومی را در تدوین برنامهی مدیریت جامع تالابها بیشتر مورد توجه قرار میدهند. مدیریت تالاب باید چهار بعد بهرهبرداری خردمندانه، مدیریت سازگار، مدیریت یکپارچهی منابع آب و مشارکت جامع ذینفعان را در نظر بگیرد. اگر ذینفعان به اندازهی کافی ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه مدیران منابع طبیعی در ایران و جهان مشارکت ذینفعان محلی و دانش بومی را در تدوین برنامهی مدیریت جامع تالابها بیشتر مورد توجه قرار میدهند. مدیریت تالاب باید چهار بعد بهرهبرداری خردمندانه، مدیریت سازگار، مدیریت یکپارچهی منابع آب و مشارکت جامع ذینفعان را در نظر بگیرد. اگر ذینفعان به اندازهی کافی در فرایند تصمیمگیری حضور داشته باشند دستیابی به توافق و کاهش تضادها ممکن می گردد. هدف این مطالعه ارائه مدل مفهومی مدیریت مشارکتی تالاب بینالمللی هامون با مشارکت ذی نفعان محلی است.مواد و روش ها: در این پژوهش، نظرات 376 نفر از ذینفعان ساکن در 58 روستای واقع در داخل و حاشیهی تالاب بینالمللی هامون در قالب گروه کانونی جمع آوری شد. کدگذاری مصاحبهها و ارائهی مدل مفهومی با روش تحلیل محتوی کیفی - نظریهی داده بنیاد- در نرمافزار Nvivo12 انجام شد. پایایی با استفاده از روش حسابرسی فرایند محاسبه شد و روایی پژوهش توسط اساتید متخصص بررسی و تایید شد.نتایج و بحث: پایایی دادهها در این پژوهش 76% به دست آمد که قابل قبول است. نتایج تحلیل داده و مقایسه مستمر آنها در قالب 870 کد اولیه با تکرار، 150 کد اولیه بدون تکرار، 78 کد ثانویه، 20 کد مفهومی و 10 مقوله یا طبقه فرعی و شش طبقه اصلی مشخص شد. نتیجه نهایی تحلیل داده نشان داد که تئوری اصلی طراحی مدل مشارکتی تالاب هامون دارای شش مؤلفــه بخش مدیریت جامع تالاب هامون، الزامات حقوقی- قانونی برای تامین آب از طریق روابط دیپلماتیک با افغانستان، توانمندسازی ذی نفعان محلی از طریق جلسات آموزشی – مشورتی، ارتقا و اصلاح فرهنـگ مدیران در تغییر نگرش به تخصیص آب برای فعالیتهای اقتصادی مختلف و فرهنگ مردم محلی در اتخاذ روشهای کشاورزی سازگاربا اقلیم، کاهش وابستگی معیشت به تالاب از طریق توسعه صنعتی و تجاری و حفاظت پایدار محیط زیست تالابی است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ابعاد مختلف مدیریت مشارکتی تالابها را با استفاده از تحلیل محتوی کیفی نشان میدهد به طوری که میتواند مدیران تالاب بینالمللی هامون را به طور اخص و مدیران سایر تالابهای ایران را به طور اعم در طراحی و اجرای طرحهای مدیریتی و برونسپاری آن به ذینفعان محلی یاری رساند. بنابراین با استفاده از تحلیل محتوی می توان نظرات ذی نفعان به ویژه ذینفعان محلی را در تصمیمات مدیریت منظور کرد.
مقاله پژوهشی
سمیه شیرزادی لسکوکلایه؛ حمید امیرنژاد؛ ساره حسینی
چکیده
سابقه و هدف: در سالهای اخیر از مهمترین چالشها در مدیریت جنگلهای هیرکانی ادامه روند بهرهبرداری جنگلهای هیرکانی و ممنوعیت آن (تنفس جنگل) میباشد. لذا هدف این پژوهش شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید طرحهای بهره-برداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی و ارائه راهبردهای مدیریتی مناسب در این زمینه ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سالهای اخیر از مهمترین چالشها در مدیریت جنگلهای هیرکانی ادامه روند بهرهبرداری جنگلهای هیرکانی و ممنوعیت آن (تنفس جنگل) میباشد. لذا هدف این پژوهش شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید طرحهای بهره-برداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی و ارائه راهبردهای مدیریتی مناسب در این زمینه و اولویت-بندی آنها به عنوان ابزاری برای کاهش این چالشها میباشد.مواد و روشها: این پژوهش جهت شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید، ارائه و اولویتبندی راهبردهای مناسب جهت اجرای طرحهای بهرهبرداری جنگل و ممنوعیت آن از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی در جنگلهای تحت مدیریت حوزه اداره کل منابعطبیعی استان مازندران (ساری) با استفاده از روش پیمایش، مطالعات میدانی و تکمیل پرسشنامه انجام گردید. گروه متخصصین پژوهش متشکل از کارشناسان، اعضای هیأت علمی متخصص در زمینه جنگلداری و جوامع روستایی حاشیه جنگلهای تحت مدیریت بوده است. در این مطالعه جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از تکنیکهای Entropy و SWOT بهره گرفته شد. نتایج و بحث: نتایج پژوهش، 4 قوت، 6 ضعف، 8 فرصت و 2 تهدید را برای بهرهبرداری جنگل و 2 قوت، 9 ضعف، 4 فرصت و 8 تهدید را برای ممنوعیت بهرهبرداری جنگل شناسایی نمود. بر اساس نتایج ماتریس SWOT مهمترین قوت و فرصت بهرهبرداری جنگل منطقه شامل، کاهش قاچاق چوب و تامین نیازهای چوبی کشور و مهمترین ضعف و تهدید آن به ترتیب شامل هزینههای بهرهبرداری و نارضایتی دوستداران طبیعت بوده است. همچنین مهمترین قوت و فرصت ممنوعیت بهرهبرداری جنگل شامل افزایش ارزش اقتصادی خدمات محیطزیستی جنگلها و گرایش به سمت زراعت چوب و مهمترین ضعف و تهدید آن به ترتیب کاهش اشتغال و افزایش قاچاق چوب بوده است. مناسبترین راهبردهای برای بهرهبرداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل به ترتیب راهبرد تهاجمی و راهبرد تدافعی تعیین شد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج دادههای مرتبط با بهرهبرداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل (تنفس جنگل) جنگلهای منطقه مورد مطالعه و بر اساس تحلیل نتایج ماتریس QSPM، مناسبترین راهبرد مدیریتی برای بهرهبرداری و ممنوعیت بهرهبرداری جنگل منطقه از دیدگاه اقتصادی و اجتماعی به ترتیب راهبرد تهاجمی و راهبرد تدافعی میباشد.
مقاله پژوهشی
احمد اخیانی؛ حمید رضا متین فر؛ هادی اسدی رحمانی
چکیده
سابقه و هدف: تحقیقات در کشورهای در حال توسعه نشان داده، ارزیابی کیفیت خاک جهت نیل به موفقیتهای اقتصادی در تولیدات کشاورزی و پایداری محیط زیست بسیار ضروری است. برای این منظور، ارزیابی عوامل موثر بر ویژگیهای کیفیت خاک میتواند نقش مهمی در ارزیابی نحوه مدیریت اراضی در تولید و پایداری سیستم های کشاورزی داشته باشد. ویژگی های کیفی خاک ...
بیشتر
سابقه و هدف: تحقیقات در کشورهای در حال توسعه نشان داده، ارزیابی کیفیت خاک جهت نیل به موفقیتهای اقتصادی در تولیدات کشاورزی و پایداری محیط زیست بسیار ضروری است. برای این منظور، ارزیابی عوامل موثر بر ویژگیهای کیفیت خاک میتواند نقش مهمی در ارزیابی نحوه مدیریت اراضی در تولید و پایداری سیستم های کشاورزی داشته باشد. ویژگی های کیفی خاک معمولا توسط عوامل ذاتی مثل اقلیم، سنگ مادر و زمان و همچنین ویژگیهای پویا که تابعی از عوامل مدیریتی(انسانی) است، کنترل میگردد. تحقیق حاضر با هدف شناخت میزان حساسیت ویژگیهای کیفی خاک در اثر تغییرات نوع خاک (4 راسته خاک انتیسولز، اینسپتیسولز، اریدیسولز و مالیسولز) و کاربری اراضی (سه نوع کاربری شامل مرتع ، جنگل و کشاورزی) در امتداد ترانسکت شمالی- جنوبی در اراضی زراعی و غیر زراعی شهرستان میامی استان سمنان انجام شد.مواد و روشها: در مجموع 215 نمونه خاک در اراضی دست نخورده (جنگل و مرتع) و نزدیکترین اراضی زراعی اطراف آن در سه منطقه با رژیمهای رطوبتی و حرارتی متفاوت در امتداد ترانسکت شمال به جنوب از عمق 30-0 سانتی متری برداشت شده و در مجموع 13 ویژگی شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیک(شوری، pH، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات کلسیم معادل، فسفر قابل جذب، پتاسیم قابل جذب، آنزیمهای اورهآز، بتاگلوکوزیداز، فسفاتاز قلیایی، کربن زیست توده میکروبی، میانگین وزنی قطر خاکدانه و وزن مخصوص ظاهری) در این نمونه ها تعیین شد. سپس با استفاده از روشهای آماری تجزیه مولفه های اصلی (PCA)، تجزیه عاملی (FA) و رگرسیون اثر دو عامل تغییر کاربری و نوع خاک (راسته خاک) بر ویژگیهای کیفی شیمیایی، فیزیکی و بیولوژیکی خاک بررسی شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد اکثر ویژگیهای کیفی خاک در اراضی شمالی نسبت به جنوبی منطقه بدلیل تغییر رژیمهای رطوبتی و حرارتی (افزایش بارندگی و کاهش دما) وضعیت بهتری داشتند. بررسی روند ضریب تغییرات اکثر ویژگیهای کیفی خاک در طول ترانسکت فوق نشان داد ضریب تغییرات اکثر ویژگیهای بررسی شده تحت تاثیر عامل اقلیم بوده و ضریب تغییرات اکثر ویژگیها از مناطقی جنوبی به شمالی کاهش یافته که احتمالا کاهش دامنه تغییرات بدلیل اثر افزایش اثرات تامپونی کربن آلی در مناطق شمالی بوده است. همچنین نتایج بدست آمده با استفاده از روشهای آماری PCA و FA نشان داد ویژگیهای کربنآلی، آنزیم بتاگلوکوزیداز، کربن زیست توده میکروبی و میانگین وزنی قطر خاکدانه بطور مشترک در همه مناطق از اهمیت بیشتری نسبت به سایر ویژگیها کیفی خاک برخوردار بودهاند. نتایج بدستآمده از روش آماری تحلیل رگرسیونی نیز نشان داد، دو عامل تغییر کاربری اراضی و نوع خاک می توانند بیش از 55 درصد تغییرات ویژگیهای کیفی خاک را پیش بینی کنند و از 13 ویژگی بررسی شده 9 ویژگیفسفر قابل جذب، کربن زیست توده میکروبی، آنزیمهای اورهآز، بتاگلوکوزیداز، فسفاتاز قلیایی، میانگین وزنی قطر خاکدانه، وزن مخصوص ظاهری، بطور نسبی توسط تغییر کاربری و 5 ویژگی هدایت الکتریکی، pH، ظرفیت تبادل کاتیونی، کربنات کلسیم معادل و پتاسیم قابل جذب توسط نوع خاک کنترل گردید. نتیجه گیری: بطور کلی نتایج این تحقیق نشان داد دو عامل تغییر کاربری و راسته خاک به استثناء ویژگیهای هدایت الکتریکی، pH، پتاسیم قابل جذب، ظرفیت تبادل کاتیونی، و کربنات کلسیم معادل بیشترین تاثیر را بر تغییرات ویژگیهای کیفی خاک بررسی شده در همه مناطق مورد مطالعه داشتهاند. از سوی دیگر ، ویژگیهای فیزیکی و بیولوژیکی خاک بیشتر تحت تأثیر تغییر کاربری اراضی و ویژگیهای شیمیایی بیشتر تحت تأثیر راسته خاک بوده، بنابراین به منظور بررسی اثرات تغییرات مدیریتی خصوصا کوتاه مدت بر ویژگی های کیفیت خاک ، ویژگی های بیولوژیکی و فیزیکی مناسب تر هستند.
مقاله پژوهشی
سمانه حبیبی؛ محمود بهروزی؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: انتشار ذرات معلق از اگزوز خودروها، سایش لاستیک و لنت، روانکنندههای موتور و سایش حصار خیابانی، حاوی فلزات سنگینی است که سلامت اکوسیستم شهری را با خطر آلودگی مواجه میسازد؛ اما عمدهی ذرات بر اندام هوایی گیاه و خاک بستر آن رسوب نموده و جذب گیاه میشود. گونههای مقاوم به آلودگی و دارای ظرفیت بالا برای جذب ذرات معلق، ...
بیشتر
سابقه و هدف: انتشار ذرات معلق از اگزوز خودروها، سایش لاستیک و لنت، روانکنندههای موتور و سایش حصار خیابانی، حاوی فلزات سنگینی است که سلامت اکوسیستم شهری را با خطر آلودگی مواجه میسازد؛ اما عمدهی ذرات بر اندام هوایی گیاه و خاک بستر آن رسوب نموده و جذب گیاه میشود. گونههای مقاوم به آلودگی و دارای ظرفیت بالا برای جذب ذرات معلق، میتواند برای حذف ذرات معلق از هوای محیط شهری بهکار آیند. بههمین دلیل در پژوهش حاضر، سعی در سنجش و ارزیابی غلظت فلزات سنگین در اندام هوایی و خاک بستر گونههای درختی شهر بندرعباس است و گونهای که بیشترین پتانسیل جذب فلزات سنگین را دارد، شناسایی گردد. مواد و روشها: بهمنظور دستیابی به رهیافت پژوهش، ابتدا سهگونهی درختی شامل: چریش (Azadirachta indica)، کنوکارپوس (Conocarpus erectus L.) و کهور (Prosopis juliflora) بهعنوان گیاهان غالب شهر بندرعباس انتخاب گردید و در 30 نقطه از میدانها و خیابانهای اصلی شهر به همراه 5 نقطه از محیط غیرآلوده در بیرون شهر (شاهد)، از خاک سطحی و برگ این گونهها نمونهبرداری شد و پس از آمادهسازی و هضم نمونهها، غلظت فلزات سنگین (کادمیوم، منگنز، روی و سرب) با استفاده از دستگاه جذب اتمی در نمونههای خاک و برگ درختان اندازهگیری شد. سپس اختلاف غلظت فلزات سنگین بین گونههای درختی با آزمون تحلیل واریانس و همچنین بین خاک و برگ و بین محیط شهری و شاهد با آزمون تیاستیودنت بررسی شد. درنهایت برای تعیین گونهی درختی با تجمعدهندگی بالای فلزات سنگین، از دو شاخص تجمع زیستی (BCF) و شاخص تجمع فلز (MAI) استفاده گردید.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که الگوی فلزات سنگین در خاک و برگ گونههای درختی بهصورت Mn>Zn>Pb>Cd بود. بیشینهی غلظت فلزات سنگین بهترتیب در خاک و برگ گونهی کنوکارپوس، چریش و کهور بود. ازلحاظ مکانی، بیشترین غلظت فلزات سنگین در نقاط نمونهبرداری مربوط به بلوار امام حسین بود که امتداد شرقی- غربی داشته و از شمال شهر بندرعباس عبور کرده و بلوارهای شمالی- جنوبی شهر نیز به آن متصلاند؛ اما کمینهی غلظت فلزات سنگین در بلوار خلیجفارس مشاهده شد. غلظت فلزات منگنز و سرب در خاک گونههای گیاهی متفاوت بود و اختلاف آنها در سطح 95 درصد معنادار بود، اما غلظت کادمیوم و روی در خاک گونههای درختی اختلافی مشاهده نشد. در اندام هوایی گونههای درختی موردمطالعه، غلظت سرب، منگنز و روی تفاوتی مشاهده نشد و اختلاف آنها در سطح 95 درصد معنادار نبود؛ اما غلظت کادمیوم در اندام هوایی گونهها (برگ درختان)، متفاوت بوده و اختلاف بین گونهها در سطح 95 درصد معنادار بود. اختلاف آماری غلظت فلزات سنگین بین خاک و برگ درختان در سطح 95 و 99 درصد معنادار بود؛ همچنین غلظت فلزات سنگین در خاک و برگ درختان بین محیطشهری و شاهد در سطح 95 درصد اختلاف معناداری داشت. الگوی شاخص تجمع زیستی در همهی گونهها Zn>Pb>Mn>Cd بود و فلزات سنگین دارای انباشتگر متوسط برای گونههای درختی بودند. شاخص تجمع زیستی (MAI) نشان داد که کنوکارپوس دارای بیشترین پتانسیل جذب فلزات سنگین است و کمترین پتانسیل جذب نیز در گونهی کهور مشاهده گردید. در توزیع مکانی این شاخص نیز، بلوار امام حسین و خیابانهایی که از آن انشعاب میگیرند، دارای بیشترین شاخص تجمع زیستی فلزات سنگین هستند.نتیجهگیری: گونهی کنوکارپوس با جذب آلایندههای ناشی از ترافیک شهری، موجب پالایش هوای آلودهی شهر بندرعباس میشود. کهور یا سُمُر که یکی از درختان مهاجر در شهر بندرعباس میباشد، با ریشههای قوی و عمیق موجب خشکیدن آبهای سطحی و زیرزمینی منطقه میشود. از طرف دیگر، پتانسیل آن برای جذب آلایندههای هوای شهری بسیار ضعیف است. بنابراین کنوکارپوس و دیگر گیاهانی که علیرغم مقاومت در برابر خشکی و گرما، پتانسیل بالایی در پالایش آلودگی شهری دارند، میتواند جایگزین کهور گردد.
مقاله پژوهشی
عباس آقاجانی بزازی؛ احمد ادیب؛ مریم شاپوری؛ محمد علی فرجودی آهنگری؛ امیر حسین بانگیان تبریزی
چکیده
سابقه و هدف: وسعت زمینهای تحت تاثیر فعالیتهای معدنکاری بهویژه محلهای انباشت باطله، روز به روز افزایش مییابد. در نتیجه هر روز ضرورت اجرای احیای معادن نیز بیشتر احساس میشود. جهت بازسازی معدن، بهمنظور هر نوع استفاده بعدی از زمینهای تحت تاثیر و حفاظت از محیطزیست منطقه، انتخاب و کاشت گونههای گیاهی یکی از مراحل مهم بازسازی ...
بیشتر
سابقه و هدف: وسعت زمینهای تحت تاثیر فعالیتهای معدنکاری بهویژه محلهای انباشت باطله، روز به روز افزایش مییابد. در نتیجه هر روز ضرورت اجرای احیای معادن نیز بیشتر احساس میشود. جهت بازسازی معدن، بهمنظور هر نوع استفاده بعدی از زمینهای تحت تاثیر و حفاظت از محیطزیست منطقه، انتخاب و کاشت گونههای گیاهی یکی از مراحل مهم بازسازی است. مواد و روش ها: در این تحقیق، انتخاب گونه گیاهی مناسب برای بازسازی معدن مس سونگون با هدف حفظ محیطزیست انجام شده است. برای این کار ابتدا گونههای مناسب بر اساس عوامل اصلی، شامل نوع استفاده مجدد از زمینهای استخراج شده، شرایط اقلیمی منطقه و خصوصیات خاک منطقه انتخاب شدند و سپس گونههای انتخاب شده، براساس عوامل موضعی و با کمک پرسشنامههایی که توسط افراد خبره تکمیل گردیدند، با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و همچنین روش روش رتبه بندی ساده چند معیاره (SMARTER) وزندهی و در نهایت با کمک روش اولویت بندی بر اساس شباهت به راه حل ایده آل (TOPSIS)، اولویتبندی شدند. نتایج و بحث: براین اساس گونههای درختی اقاقیا، افرا، غان، پیرو، سماق و اوجا برای خاکهای اسیدی منطقه و گونههای گردو، زبان گنجشک و انجیر برای خاک قلیایی و خنثی منطقه به ترتیب اولویت پیشنهاد شدند.نتیجه گیری: میتوان گفت که از بین گونههای درختی انتخابی برای این منطقه، گونههایی که از لحاظ کاهش آلودگیها و جلوگیری از فرسایش خاک موفقتر بودند در اولویت هستند. درخت اقاقیا از درختان بومی منطقه به شمار نمیرود ولی با توجه به این که نسبت به درختان دیگر از لحاظ حفظ محیطزیست موفقتر میباشد به عنوان گونه برتر برای این منطقه انتخاب شد. در بین گونههای بومی منطقه نیز درخت افرا با توجه به هدف حفظ محیطزیست در اولویت میباشد.
مقاله پژوهشی
سونا کبریایی زاده؛ جمال قدوسی؛ علی اصغر آل شیخ؛ رضا ارجمندی؛ سید علیرضا سید میرزا حسینی
چکیده
سابقه و هدف: گسترش سریع و بدون کنترل سطح شهرها، افزایش ترافیک، بنگاههای صنعتی و سوختهای کم کیفیت و همچنین پارامترهای مورفولوژی شهری و شرایط اقلیمی از جمله عوامل مؤثر بر آلودگی هوا در مناطق شهری محسوب میشوند. در ایران، کلان شهر اصفهان که سومین منطقه بزرگ شهری در سطح کشور است، با توسعه گسترده بنگاه های صنعتی، افزایش جمعیت و رشد ...
بیشتر
سابقه و هدف: گسترش سریع و بدون کنترل سطح شهرها، افزایش ترافیک، بنگاههای صنعتی و سوختهای کم کیفیت و همچنین پارامترهای مورفولوژی شهری و شرایط اقلیمی از جمله عوامل مؤثر بر آلودگی هوا در مناطق شهری محسوب میشوند. در ایران، کلان شهر اصفهان که سومین منطقه بزرگ شهری در سطح کشور است، با توسعه گسترده بنگاه های صنعتی، افزایش جمعیت و رشد سطح شهرها، آلودگی هوا افزایش یافته است. لذا به منظور یافتن عوامل تأثیرگذار بر روند تغییرات کیفیت هوا، تحلیل روند و ارزیابی رابطه بین پارامترهای کاربری اراضی، توسعه صنعتی و وضعیت ترافیک با شاخصهای آلودگی هوا مورد بررسی قرار گرفت. مواد و روشها: به منظور ارزیابی روند با استفاده از دادههای اندازهگیری شده دورهای و روشهای همبستگی و رگرسیون ساده غلظت هفت آلاینده هوا شامل PM2.5 ، PM10 ، CO ، SO2 ، NO ، NO2 وNOx به عنوان متغیرهای وابسته و پارامترهای هواشناسی، نوع کاربری اراضی، توسعه صنایع و وسایل نقلیه به عنوان متغیرهای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین در روش محاسباتی از نرمافزار SPSS برای آزمایش توزیع نرمال مجموعه دادهها شامل غلظت آلایندههای هوا و هواشناسی از سال 1387 تا 1394، در 10 ایستگاه سنجش آلودگی هوا و 3 ایستگاه هواشناسی در کلان شهر اصفهان استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج مطالعه نشان میدهد که میانگین سالانه غلظتPM (PM10 / PM2.5) ، NO و CO کاهش و میانگین سالانه غلظت SO2، NO2 و NOX افزایش مییابد. علاوه بر این، میانگین سالانه بارش، دما و سرعت باد افزایش یافته در حالی که روند رطوبت نسبی در منطقه مورد مطالعه به طور قابل توجهی تغییر نمیکند. همچنین مشخص شد که روند وسعت مراکز اقامتی، آموزشی، تجاری، خدمات عمومی، کاربری حمل و نقلی و تعداد واحدهای صنعتی و وسایل نقلیه به طور قابل توجهی افزایش یافته است. اما میزان اراضی کشاورزی، فضای سبز و مناطق صنعتی به طور قابل توجهی در منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان می دهد که تغییر کاربری اراضی کشاورزی به مناطق مسکونی و افزایش سرعت باد میتواند به عنوان دلایل روند کاهشیNO ، CO و ذرات معلق در منطقه مورد مطالعه باشد. علاوه بر این، روند افزایش میزان حملونقل، میتواند مهمترین دلیل افزایش غلظت NO2 باشد. از طرف دیگر، با توجه به روند افزایشی انتشار گازهای NOX و همبستگی منفی معنیدار با وسعت فضای سبز و همبستگی مثبت با وسعت حمل و نقل و مناطق صنعتی و نتیجه مدل رگرسیون گام به گام میتوان به این نتیجه رسید که کاهش سطح فضای سبز و افزایش وسعت 99.5 درصدی مناطق با کاربری حمل و نقل باعث افزایش غلظت NOX در منطقه مورد مطالعه میشود. علاوه بر این، وسعت مراکز خدمات شهری باعث افزایش غلظت SO2 میشود و بین غلظت PM2.5 و SO2 نیز رابطه منفی وجود دارد (با افزایش غلظتSO2، غلظت PM2.5 افزایش مییابد). نتیجهگیری: نکته قابل توجه این است که ارتباط بین شاخصهای کیفیت هوا به عنوان متغیرهای وابسته با متغیرهای مستقل مورد بررسی در مناطق شهری پیچیده است و مشخص نیست که کدام عامل یا پارامتر خاص مهمترین سناریوی آلودگی هوا در یک بافت شهری است. بنابراین هنور نیاز به انجام پژوهشهای دقیقتری وجود دارد.
مقاله پژوهشی
بهنام کامکار؛ پویا اعلایی بازکیایی؛ پریسا علی زاده دهکردی؛ ابراهیم امیری
چکیده
سابقه و هدف: افزایش گازهای گلخانهای، تأثیرات متفاوتی بر عملکرد گیاهان زراعی خواهد داشت، به طوری که برهمکنش این اثرات ممکن است موجب افزایش یا کاهش محصول شود. مدلهای شبیهسازی گیاهان زراعی برای بررسی سطوح مختلف مدیریت زراعی و محیطی استفاده شده است این مطالعه با هدف بررسی مدل AquaCrop بر اساس اقلیم گذشته، حال و آینده در شهر رشت واقع ...
بیشتر
سابقه و هدف: افزایش گازهای گلخانهای، تأثیرات متفاوتی بر عملکرد گیاهان زراعی خواهد داشت، به طوری که برهمکنش این اثرات ممکن است موجب افزایش یا کاهش محصول شود. مدلهای شبیهسازی گیاهان زراعی برای بررسی سطوح مختلف مدیریت زراعی و محیطی استفاده شده است این مطالعه با هدف بررسی مدل AquaCrop بر اساس اقلیم گذشته، حال و آینده در شهر رشت واقع در استان گیلان جهت دستیابی به حداکثر بهرهوری آب و عملکرد دانه برنج صورت گرفت.مواد و روشها: بهمنظور بررسی میزان تغییرات عملکرد برنج، موازنه و بهرهوری آب در شهر رشت واقع در استان گیلان تحت اقلیم گذشته، کنونی و آینده از مدل AquaCrop استفاده شد. بدین منظور از دادههای بلندمدت (بالای 30 سال) جهت بررسی وضعیت عملکرد و موازنه آب در کشت برنج در اقلیم گذشته و کنونی استفاده شد. همچنین با استفاده از نرمافزار LARS-WG6 دادههای هواشناسی 83 سال آینده بر اساس دادههای روزانه هواشناسی موجود تولید شد. بررسی مدل AquaCrop در اقلیم گذشته، حال و آینده بر اساس دادههای روزانه دمای کمینه، بیشینه، بارش و ساعت آفتابی صورت گرفت. تیمارهای مورد بررسی شامل چهار سطح آبیاری شامل تیمار 55، 70، 85 و 100 درصد نیاز آبی و تیمارهای تاریخ کاشت یک اردیبهشت، 20 اردیبهشت و 10 خرداد بود. با بررسی اثر سطوح تیماری مختلف بر اساس سناریوهای تغییر اقلیم RCP 4.5 و RCP 8.5، میزان تغییرات عملکرد دانه، تبخیر-تعرق و بهرهوری آب مبتنی بر تبخیر و تعرق در اقلیم گذشته، کنونی و آینده مورد بررسی قرار گرفت. همچنین بهترین تیمار آبیاری و تاریخ کاشت جهت افزایش عملکرد برنج و کاهش میزان مصرف آب معرفی شد.نتایج و بحث: نتایج ارزیابی نشان داد که مدل LARS-WG6 با دقت بالایی قادر به شبیهسازی مؤلفههای اقلیمی دما، بارش و تابش میباشد. نتایج نشان داد که دمای کمینه و بیشینه طی سناریوهای تغییر اقلیم روند افزایشی و میزان تابش و بارش روند کاهشی داشته است. بررسی عملکرد زیستی و دانه برنج تحت RCP 4.5 و RCP 8.5 نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و زیستتوده در آبیاری 100 درصد نیاز آبی و تاریخ کاشت یکم اردیبهشت به دست آمد. بررسی بهرهوری آب نشان داد که تیمار آبیاری 100 درصد نیاز آبی و تاریخ کاشت 10 خرداد نقش مؤثری در افزایش ذخیره آب خاک و کاهش تبخیر و تعرق از سطح خاک داشته است. بر اساس مقادیر تبخیر-تعرق به دست آمده تحت سناریوهای مورد بررسی، بیشترین بهرهوری تولید دانه مبتنی بر تبخیر-تعرق در آبیاری 100 درصد نیاز آبی و تاریخ کاشت 10 خرداد به دست آمد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، با در نظر گرفتن بهرهوری مصرف آب و میزان عملکرد، با توجه به مشکلاتی که در آینده از جمله کمبود آب وجود خواهد داشت، به نظر میرسد کشت دیرهنگام برنج در شرایط کمبود آب راهکار مناسبی باشد، اما در شرایطی که در محیط کمبود آب وجود نداشته باشد، کشت زودهنگام برنج مانند یکم اردیبهشت میتواند سبب افزایش تولید شود. بررسی سطوح آبیاری نشان داد که تولید دانه مؤثرترین عامل در افزایش بهرهوری مصرف آب است و استفاده از سطوح کمآبیاری نقش مؤثری در افزایش بهرهوری آب نخواهد داشت.
مقاله پژوهشی
محمد عسگری؛ محسن جوانمیری پور؛ وحید اعتماد؛ عبدالمجید لیاقت؛ اعظم اسکندری راد
چکیده
سابقه و هدف: یکی از محدودیتهای اساسی در مناطق خشک و نیمه خشک، تخصیص منابع آبی برای توسعهی فضای سبز است. از آنجایی که تنشهای آبی و خشکی در کنار انتخاب نادرست گونه از عوامل اصلی کاهش دهنده بقای نهالها در مرحله استقرار در جنگلکاریها در مناطق خشک و نیمهخشک به شمار میآیند، هدف از مطالعه حاضر بررسی خصوصیات ظاهری نهالهای گونههای ...
بیشتر
سابقه و هدف: یکی از محدودیتهای اساسی در مناطق خشک و نیمه خشک، تخصیص منابع آبی برای توسعهی فضای سبز است. از آنجایی که تنشهای آبی و خشکی در کنار انتخاب نادرست گونه از عوامل اصلی کاهش دهنده بقای نهالها در مرحله استقرار در جنگلکاریها در مناطق خشک و نیمهخشک به شمار میآیند، هدف از مطالعه حاضر بررسی خصوصیات ظاهری نهالهای گونههای زبان گنجشک، توت نرک و افرای سیاه در گلخانه و عرصه تحت تنشهای آبی در شهر رباطکریم است. مواد و روشها: شهر رباطکریم یکی از شهرستان های استان تهران، با وسعتی معادل ۲۷۵ کیلومتر مربع است. به منظور مطالعه اثر تنش آبی بر خصوصیات ظاهری نهالهای مورد مطالعه از هر گونه تعداد 20 اصله نهال در چهار تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی کاشته شد. برای انجام تیمارهای خشکی و تنش آبی تعداد 5 نهال از هر گونه انتخاب شد. جمعاً تعداد 90 نهال شامل 5 تکرار و سه سطح خشکی (2، 4 و 6 روز پس از فرا رسیدن نقطه MAD) برای گونههای فوق هم به صورت گلخانهای و هم در عرصه در نظر گرفته شده و مورد آزمایش قرار گرفتند. بدین صورت که نهالهایی که به نقطه MAD میرسیدند، بلافاصله آبیاری نمیشدند و تحت سه تنش خشکی 2، 4 و 6 روز پس از فرا رسیدن نقطه MAD قرار گرفتند. سپس خصوصیات کمی ظاهری نهالها که شامل پارامترهای تعداد برگها، ابعاد برگها، ارتفاع نهالها، قطر بن، وزن برگ خشک، وزن خشک ساقه به همراه خصوصیات کیفی نهالها که عبارتاند از شادابی برگها و سلامت نهالها، اندازهگیری شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که تعداد بازه زمانی فرا رسیدن نقطه MAD در گلخانه برای گونههای زبانگنجشک 29 ، افرای سیاه 28 و توت نرک 32 و در عرصه برای گونههای زبانگنجشک 20 ، افرای سیاه 20 و توت نرک 17 دوره بوده است. بطور کلی در هر سه گونهی مورد مطالعه، در اردیبهشت ماه به عنوان ماه آغازین پژوهش، نهالها در وضعیت بسیار مناسبی قرار داشتهاند. در سایر ماهها، پس از تحت تنش آبی قرار گرفتن (2، 4، 6 روزه) همواره با گذشت زمان از تعداد برگ و ابعاد برگ کاسته شده است بطوریکه در گونه ی افرای سیاه تعداد برگها در محیط گلخانه در ماه مرداد به عدد صفر (بی برگی نهال) رسید.نتیجه گیری: بطور کلی با افزایش تنش خشکی از تعداد برگ، ابعاد برگ، وزن برگ خشک، وزن خشک ساقه، شادابی برگها و سلامت نهال کاسته شد. بنظر میرسد که 6 روز پس از MAD زمان مناسب آبیاری نهالها با توجه به خصوصیات ظاهری آنان است. توجه به خصوصیات ظاهری نهالها در هنگام آبیاری همواره به استفاده بهینه در مصرف آب، جلوگیری از پر آبیاری و کم آبیاری نهالها و صرفه جویی در هزینههای مربوطه کمک شایانی میکند.
مقاله پژوهشی
زهرا پرویزی زاده؛ محمدحسین قرینه؛ عبدالمهدی بخشنده؛ امین لطفی جلال آبادی؛ پاکدامن سردرود بابک
چکیده
سابقه و هدف: گیاه بابونه (Matricari chamomilla L.) بهدلیل دارا بودن ترکیبات موثرهای همچون کامازولن، آلفابیزابولول و آلفابیسابولول آ دارای خواص درمانی بسیار مهمی است. با توجه به اهمیت بابونه در صنایع مختلف داروسازی، غذایی، آرایشی و بهداشتی، تغذیه ارگانیک و بهبود جذب عناصر معدنی، نقش مهمی در افزایش عملکرد و کیفیت اسانس خواهد داشت. بر همین ...
بیشتر
سابقه و هدف: گیاه بابونه (Matricari chamomilla L.) بهدلیل دارا بودن ترکیبات موثرهای همچون کامازولن، آلفابیزابولول و آلفابیسابولول آ دارای خواص درمانی بسیار مهمی است. با توجه به اهمیت بابونه در صنایع مختلف داروسازی، غذایی، آرایشی و بهداشتی، تغذیه ارگانیک و بهبود جذب عناصر معدنی، نقش مهمی در افزایش عملکرد و کیفیت اسانس خواهد داشت. بر همین اساس استفاده از کودهای زیستی مانند قارچهای شبه مایکوریزایی بهمنظور کاهش مصرف کودهای شیمیایی و حفظ سلامت محصول و محیط زیست یک مسئله مهم در کشاورزی امروز تلقی میگردد (Jamshidi et al., 2011; Abbaszadeh et al., 2006). یکی از راهکارهای جدید در زمینه توسعه امر کشاورزی، بالا بردن کارایی مصرف آب و عناصر غذایی، استفاده از کانیهای طبیعی زئولیت است که با خاصیت نگهداری رطوبت، با فراهمی مواد غذایی سبب بهبود رشد گیاهان میشوند ( .(Ahmed et al., 2010مواد و روشها: بهمنظور بررسی تأثیر کاربرد قارچ (Serendipita indica) و زئولیت طبیعی (کلینوپتیلولیت) بر عملکرد کمی و کیفی گیاه بابونه آلمانی (رقم پرسو) آزمایشی در سال زراعی 96-1395 در مزرعهی تحقیقاتی پژوهشی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان بهصورت فاکتوریل با طرح پایه بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار به اجرا درآمد. عوامل آزمایشی شامل قارچ در دو سطح (تلقیح و عدم تلقیح) و زئولیت در چهار سطح (بدون مصرف زئولیت (Z1)، پنج تن(Z2) ، ده تن(Z3) و پانزده تن (Z4) در هکتار) بودند. پس از برداشت محصول با حذف اثر حاشیهای 50 سانتیمتر از هر طرف، صفات تعداد شاخه ثانویه، تعداد گل در بوته، عملکرد بیولوژیک، درصد اسانس، عملکرد اسانس، میزان فنل، فلاونوئید و میزان خاصیت آنتیاکسیدانی اندازهگیری شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که تلقیح با قارچ و سطوح پایین زئولیت باعث افزایش تعداد شاخه ثانویه در بوته و تعداد گل در بوته گردید. بیشترین میزان عملکرد بیولوژیک در سطح 10 تن در هکتار بهدست آمد، که با سایر سطوح کاربرد زئولیت از نظر آماری اختلاف معنیداری نداشت اما با شاهد دارای اختلاف معنیدار بود. در تیمار تلقیح قارچ بیشترین میزان درصد اسانس در سطح 10 تن در هکتار زئولیت بهدست آمد و بهطورکلی تیمار عدم تلقیح با قارچ دارای درصد اسانس کمتری بود. همچنین نتایج نشان داد که در هنگام تلقیح با قارچ با میزان کمتری زئولیت میتوان درصد اسانس بالاتری تولید نمود. در تیمار تلقیح با قارچ S.indica بیشترین میزان عملکرد اسانس بهدست آمد. همچنین، با مصرف زئولیت عملکرد اسانس افزایش یافت بهطوریکه در تیمار عدم کاربرد زئولیت میزان عملکرد اسانس در پایینترین سطح خود بود. صفت میزان فلاونوئید نیز مانند میزان فنل، در تیمار تلقیح با قارچ نسبت به عدم تلقیح میزانهای بالاتری را دارا بود. نتایج مشخص نمود که احتمالا زئولیت با جذب رطوبت و مرطوب نگهداشتن محیط اطراف ریشه و تأخیر در خشکی خاک، باعث کاهش فعالیت آنتیاکسیدانی شد.نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق میتوان گفت که اثرات مفید کاربرد زئولیت و قارچ شبه مایکوریزا بهعنوان یک سیستم تغذیه ارگانیک در تأمین عناصر غذایی عمده مورد نیاز گیاه دارویی بابونه و در نتیجه افزایش، درصد اسانس و عملکرد اسانس قابل توجه است. علاوه بر این، مزایای سیستمهای تغذیه جایگزین میتواند در مقایسه با سیستمهای کشاورزی متداول از نظر محیطی قابل توجه باشد.
مقاله پژوهشی
مهدی بروغنی؛ الهام فهیمی نژاد؛ ایمان پژوهان
چکیده
سابقه و هدف: پدیده تغییر اقلیم میتواند بر سیستمهای مختلف اثرات متفاوتی داشته باشد که به دلیل نقش حیاتی آب در زندگی انسان، بررسی تأثیرات منفی آن بر وقوع، شدت و تداوم خشکسالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق اثرات تغییر اقلیم بر خشکسالیهای سواحل جنوبی خزر در دورههای آتی مورد ارزیابی قرار میگیرد.مواد و روشها: ...
بیشتر
سابقه و هدف: پدیده تغییر اقلیم میتواند بر سیستمهای مختلف اثرات متفاوتی داشته باشد که به دلیل نقش حیاتی آب در زندگی انسان، بررسی تأثیرات منفی آن بر وقوع، شدت و تداوم خشکسالی از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این تحقیق اثرات تغییر اقلیم بر خشکسالیهای سواحل جنوبی خزر در دورههای آتی مورد ارزیابی قرار میگیرد.مواد و روشها: منطقه موردمطالعه سه استان شمالی گیلان، مازندران و گلستان را در برمیگیرد و بهطورکلی از نظر مساحت 4 درصد و از نظر جمعیت 12 درصد از نظر کل ایران را شامل میشود. در این مطالعه، تأثیرات تغییرات آبوهوا بر خشکسالی در سواحل جنوبی دریای خزر در دورههای آینده ارزیابی خواهد شد. برای این منظور، دادههای بارشی از مدل گردش عمومی HadCM3-A2 برای دورههای آینده (2099-2070، 2069-2040، 2039-2010) از نظر آماری و با در نظر گرفتن عدم قطعیت نوسانات آب و هوایی در سری 20، مقیاس بندی شدهاند. در ابتدا بارش روزانه تولید شد، سپس شاخص بارش استاندارد برای دوره پایه و دورههای آینده محاسبه شد. سرانجام، متغیرهای ریز مقیاس شده منطقه با متغیرهای مشاهده شده مقایسه شده و پس از اطمینان از توانایی مدل HadCM3 در کاهش دما و متغیرهای بارش منطقه، سری زمانی روزانه بارش و دما و متغیرهای مقیاس بزرگ از مدل HadCM3 در دورههای (2010-2039، 2040-2069 و 2070-2099) از مدل SDSM استخراج میشود.نتایج و بحث: نتایج بهدستآمده از خروجی شاخص در دوره نظارت و دورههای آینده با مقیاسهای زمانی مختلف نشان میدهد که شدت خشکسالی در دهههای آینده نسبت به دوره نظارت افزایش خواهد یافت. این افزایش برای شرق دریای خزر شدیدتر است، بهطوریکه شدت خشکسالی دهه 2080 سه برابر دوره مشاهده خواهد بود. نتایج نشان داد که تغییرات آب و هوایی منجر به افزایش فراوانی و شدت خشکسالی در منطقه مورد مطالعه میشود. علیرغم وجود تنوع در SPI کمتر از 9 ماه در حال اجرا، در دورههای طولانیتر از 1 تا 2 سال در مقایسه با دوره تاریخی 25 و 23.5 درصد افزایشیافته است. ناسازگاری خشکسالی شبیهسازیشده در آینده با دوره مشاهده در ایستگاه گرگان با چهار ایستگاه باقی مانده از مناطق جنوبی دریای خزر باید مورد توجه قرار گیرد. این وضعیت ممکن است به دلیل اختلاف در منابع بارش در سواحل شرقی و غربی دریای خزر و واکنش متفاوت دو منطقه در برابر گرم شدن کره زمین باشد. مطالعات مختلف Alijani (1991) نشان داد که سواحل غربی دریای خزر بیشتر از سواحل شرقی آن تحت تأثیر جریانهای شمالی سیستم پرفشار سیبری قرار دارند و در صورت ایجاد فشار زیاد بر دریای خزر، بارندگی در غرب دریای خزر بالاتر از منطقه شرقی آن خواهد بود. با توجه به این واقعیت که پدیده گرم شدن کره زمین بهطورکلی منجر به تضعیف سیستم پر فشار سیبری شده است، بنابراین میزان کاهش بارش در مناطق مرکزی و غربی دریای خزر نسبتاً بیشتر از مناطق شرقی آن مانند ایستگاه گرگان خواهد بود.نتیجهگیری: وقوع خشکسالیهای پیدرپی و افزایش شدت خشکسالیهای دهههای آینده مناطق ساحلی جنوب خزر منابع آبی را کاهش داده و اقتصاد مبتنی بر کشاورزی منطقه را با بحران شدیدتری مواجه مینماید، در این صورت مدیریت منابع آبی و تدوین سند راهبردی آبیاری و الگوی کشت منطقهای سازگار با روندهای اقتصادی – اجتماعی و اقلیمی کاملاّ ضروری به نظر میرسد.
مقاله پژوهشی
محمدامین قنادی؛ متین شهری؛ امیررضا مرادی
چکیده
سابقه و هدف: یکی از اساسیترین مشکلات امروز دنیا، بحث آلودگی هوا و اثرات آن بر سلامت انسان است. کشور در حال توسعه ایران هم از این امر مستثنی نمیباشد. وجود آلایندههایی همچون دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، مونوکسید کربن و ذرات معلق (آئروسلها) علاوه تاثیرات مخرب جدی بر سلامتی انسان، باعث آسیب به پوشش گیاهی و بروز تغییرات اقلیمی ...
بیشتر
سابقه و هدف: یکی از اساسیترین مشکلات امروز دنیا، بحث آلودگی هوا و اثرات آن بر سلامت انسان است. کشور در حال توسعه ایران هم از این امر مستثنی نمیباشد. وجود آلایندههایی همچون دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، مونوکسید کربن و ذرات معلق (آئروسلها) علاوه تاثیرات مخرب جدی بر سلامتی انسان، باعث آسیب به پوشش گیاهی و بروز تغییرات اقلیمی جهانی میشود، لذا لزوم پایش جامع آلایندهها و به تبع آن اتخاذ تصمیمات صحیح مدیریتی جهت مقابله با این بحران ضروری به نظر میرسد. یکی از ابزارهای قدرتمند در پایش آلودگی هوا، روشهای مبتنی بر سنجش از دور میباشد. سنتینل-5 آخرین پروژه سازمان فضایی اتحادیه اروپا میباشد (با همکاری کشور هلند) که با استفاده از سنجنده (TROPOMI) تصاویری در باندهای طیفی متنوع اخذ میکند و ابزاری بسیار مناسب جهت پایش بسیاری از آلایندههای هوا محسوب میگردد. مواد و روشها: در این مطالعه، پایشی جامع بر اساس مقادیر برخی از مهمترین آلایندههای هوا از جمله دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد، مونوکسید کربن و ذرات معلق، با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل-5 برای 20 شهر بزرگ و صنعتی ایران در سال 2019 و 2020 صورت گرفته است. در این پژوهش، از تعداد بالایی تصویر سطح سه که از طریق موتور گوگل ارث (Google Earth Engine) فراخوانی شدهاند، استفاده شده است. صحت پایش صورت گرفته با استفاده از ایستگاههای ثبت آلایندههای زمینی مورد ارزیابی قرار گرفته است.نتایج و بحث: نتایج این ارزیابی نشان میدهد که مقادیر پایش با استفاده از تصاویر ماهواره سنتینل-5 حداقل 78% با مقادیر پایش شده توسط ایستگاههای زمینی همبستگی دارد. بنابراین میتوان از پتانسیل بالای تصاویر ماهوره سنتینل-5 در مطالعات کلان مدیریتی با هدف کاهش آلایندههای هوا استفاده نمود. پایش صورت گرفته بوسیله تصاویر ماهواره سنتینل-5 نشان میدهد که در سال 2019، تهران آلودهترین هوا را به لحاظ مجموع گازهای مونوکسید کربن، دی اکسید نیتروژن، دی اکسید گوگرد و ذرات معلق (گرد و غبار) داشته است. همچنین زنجان کمترین میزان آلودگی را در مقایسه با سایر شهرستانهای مورد مطالعه داشته است. در سال 2020، باز هم تهران به عنوان آلودهترین شهر ایران شناخته میشود. در این سال نیز هوای زنجان در قیاس با سایر شهرستانهای مورد مطالعه وضعیت بهتری داشته است. مشاهده میشود که کرج و کرمانشاه در سال 2020 در مقایسه با سال 2019 افزایش آلودگی هوای قابل توجهی داشتهاند. از دیگر نتایج مهم این تحقیق این است که در مجموع میزان آلودگی هوا در سال 2020 در مقایسه با سال 2019 با روندی کاهشی مواجه شده است که شاید یکی از مهمترین دلایل، تاثیرگذاری همهگیری ویروس کرونا در سال 2020 و کاهش نسبی (و البته اندک) فعالیتهای صنعتی و کاهش ترافیک خودروها میباشد.نتیجه گیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد که میتوان با استفاده از تصاویر سنجنده (TROPOMI) نصب بر روی ماهواره سنتینل-5 به عنوان ابزای قدرتمند و در دسترس، با دقت قابل قبول، بصورت سیستماتیک آلایندههای هوای شهرهای کشور را پایش نمود و نتایج آن را در اختیار سایر محققین و یا مسئولین قرار داد تا از این نتایج در جهت تصمیمگیریهای مناسب در مدیریت کلان شهرها و همچنین کشور بهره برد.
مقاله پژوهشی
شینا انصاری همدانی؛ رضا ارجمندی؛ سعید متصدی زرندی؛ محمدعلی باغستانی؛ رضا عزیزی نژاد
چکیده
سابقه و هدف: مصرف آفت کش های ارگانوفسفره در کشاورزی، مشکلات عدیده محیط زیستی در پی دارد. آلودگی آب و خاک و بر هم خوردن تعادل اکوسیستم های طبیعی، ظهور آفات و بیماری های جدید، وجود بقایای آفت کش ها در محصولات کشاورزی و عوارض بهداشتی حاصله موجب شده است که مدیریت مصرف آفت کش های آلی فسفره به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مطرح شود. با وجود ...
بیشتر
سابقه و هدف: مصرف آفت کش های ارگانوفسفره در کشاورزی، مشکلات عدیده محیط زیستی در پی دارد. آلودگی آب و خاک و بر هم خوردن تعادل اکوسیستم های طبیعی، ظهور آفات و بیماری های جدید، وجود بقایای آفت کش ها در محصولات کشاورزی و عوارض بهداشتی حاصله موجب شده است که مدیریت مصرف آفت کش های آلی فسفره به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مطرح شود. با وجود پایین بودن سرانه مصرف آفت کش ها درکشور در مقیاس جهانی، کاربرد نامطلوب آفت کش های ارگانوفسفره در برخی مناطق کشور از جمله استانهای شمالی و آلودگی های ناشی از آن، از مسائل مهم محیط زیستی کشور می باشد. در این تحقیق، با توجه به مصرف گسترده آفت کش فسفره دیازینون برای کنترل کرم ساقه خوار برنج در استان مازندران و با امعان نظر به شاخص تاثیر زیست محیطی (Environmental Impact Quotient) این آفت کش از حیث مخاطره آمیز بودن برای محیط زیست منطقه، غلظت دیازینون در آب و خاک مزارع برنج مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: شناسایی آفت کش دیازینون در آب و خاک مزارع برنج استان مازندران با تعیین ایستگاههای ثابت برای نمونه برداری صورت گرفت. در مجموع 50 نمونه آب و خاک برای کشت اول و 30 نمونه آب و خاک در کشت دوم نمونه برداری گردید و پس از انتقال به آزمایشگاه توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی (Gas Chromatography) مورد اندازه گیری قرار گرفت. نمونه برداری در سه فصل بهار، تابستان (قبل از نشا یا درحین برداشت محصول) و اوایل پاییز (برای کشت دوم برنج) انجام شد.نتایج و بحث: نتایج اندازه گیری انجام شده حاکی از تفاوت معنیدار در مقدار دیازینون در آب کشت اول در مقایسه با کشت دوم و خاک کشت اول در مقایسه با کشت دوم داشت. همچنین میانگین دیازینون در نمونههای آب کشت دوم نسبت به کشت اول، 7.8 برابر و در نمونههای خاک کشت دوم نسبت به کشت اول 1.66 برابر بود که بیانگر مقادیر بالا و هشداردهنده مصرف آفت کش دیازینون در کشت دوم برنج است. پایداری و حلالیت دیازینون و شرایط محیطی استان مازندران به ویژه بالابودن سطح آب های زیرزمینی، موجب افزایش ماندگاری این آفت کش و به تبع آن مخاطرات جدی محیط زیستی می شود. نتیجه گیری: با توجه به مقادیر غلظتی بالای آفت کش دیازینون در کشت دوم برنج، موضوع مدیریت مصرف سموم ارگانوفسفره و بهره برداری پایدار از اراضی تحت کشت با تمرکز بر ارتقای بهره وری تولید و افزایش راندمان محصول، توسعه آموزش های عمومی و تخصصی برای گروههای ذی نفع در تولید، عرضه و مصرف آفت کش های فسفره، ثبت و کاربرد این سموم بر مبنای ضریب اثر محیطی، استفاده از روش ها و فناوری های نوین برای مقابله با آفات مهم برنج، حذف و جایگزینی آفت کش پرخطر دیازینون از اهم مواردی هست که می بایست به عنوان راهبردها و سیاست های اجرایی حاصل از تحقیق مدنظر قرار گیرد.
مقاله پژوهشی
هانیه کاظمی موید؛ مهدی جلیلی قاضی زاده؛ مصطفی پناهی؛ زهرا عابدی؛ حمیدرضا غفارزاده
چکیده
سابقه و هدف: لجن تولید شده در پالایشگاه تولید کننده روغن، به دلیل حجم قابل توجه و پیچیدگی در ترکیبات، بسیار مضر بوده و دفع معقول آن برای حفاظت از محیطزیست و توسعه پایدار اهمیت زیادی دارد. طی فرآیند تصفیه پساب در پالایشگاه روغن، لجن صنعتی آلوده و حاوی مواد سمی تولید میشود که شامل ترکیبات پلی آروماتیک هیدروکربن بوده و در گروه پسماندهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: لجن تولید شده در پالایشگاه تولید کننده روغن، به دلیل حجم قابل توجه و پیچیدگی در ترکیبات، بسیار مضر بوده و دفع معقول آن برای حفاظت از محیطزیست و توسعه پایدار اهمیت زیادی دارد. طی فرآیند تصفیه پساب در پالایشگاه روغن، لجن صنعتی آلوده و حاوی مواد سمی تولید میشود که شامل ترکیبات پلی آروماتیک هیدروکربن بوده و در گروه پسماندهای خطرناک طبقهبندی میشود.
مواد و روش ها: در این تحقیق ارزیابی چرخه حیات روشهای دفع در دو سناریوی لندفیل و سوزاندن بر روی لجن صنعتی پالایشگاه روغن در ایران مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس با استفاده از نرم افزار ارزیابی چرخه حیات، openLCA با مدل ارزیابی اثرات CML-Baseline ، طبقات مختلف اثرات زیستمحیطی بررسی و با استفاده از روش وزن دهی و بی بعد کردن هر یک از طبقات اثر در دو سناریوی تعریف شده، بهترین سناریو از لحاظ محیط زیستی شناسایی گردیده است.
نتایج و بحث: نتایج از فهرست نویسی 11 طبقه اثر شامل اسیدی شدن، تغییر اقلیم، کاهش منابع غیر زیستی، در دو بخش سوختهای فسیلی و عوامل مؤثر در ذخایر نهایی،سمیت در سه بخش (آب آشامیدنی، آب دریایی، سمیت خاک)، اختناق دریاچه ای، مسمومیت انسان، تخریب لایه ازون، مه دود فتوشیمیایی ارزیابی بدست آمده است. نتایج نشان داده است، کمترین اثرات زیست محیطی بر روی شاخص های سلامت انسان و گونه های گیاهی، مربوط به سناریوی لندفیل می باشد. سناریوی سوزاندن لجن، که مستقیماً به زباله سوز ارسال میشوند با انتشار بیشترین میزان دی اکسید کربن، متان و اکسیدهای نیتروژن به محیط بهعنوان سناریو بدتر انتخاب شده است.
نتیجه گیری: نتایج بی بعد سازی در دو سناریوی مورد مطالعه نشان داد، سناریو 1 (لندفیل) با مقدار (6-)10×2.94 و سناریوی 2 (سوزاندن پسماند) با عدد (5-)10×5.42 ، به ترتیب کمترین اثر تخریبی در محیط زیست را داشته اند.
مقاله پژوهشی
کاظم رنگزن؛ علیرضا زراسوندی؛ مصطفی کابلی زاده؛ شاهین محمدی؛ جاسم میاحی
چکیده
سابقه و هدف: ذرات معلق هوا یکی از آلایندههای اصلی هوا در مناطق شهری هستند که معمولاً از منابع مختلفی مانند وسایل نقلیه شهری، سوختهای فسیلی، فعالیت صنایع تولید میشوند و باعث بیماری های تنفسی، قلبی-عروقی و مرگ و میر می شوند، بنابراین آگاهی از تغییرات این آلاینده در سطح مناطق با آلودگی بالا، بسیار حائز اهمیت میباشد. در این راستا ...
بیشتر
سابقه و هدف: ذرات معلق هوا یکی از آلایندههای اصلی هوا در مناطق شهری هستند که معمولاً از منابع مختلفی مانند وسایل نقلیه شهری، سوختهای فسیلی، فعالیت صنایع تولید میشوند و باعث بیماری های تنفسی، قلبی-عروقی و مرگ و میر می شوند، بنابراین آگاهی از تغییرات این آلاینده در سطح مناطق با آلودگی بالا، بسیار حائز اهمیت میباشد. در این راستا تحقیق حاضر با هدف ارزیابی زمانی و مکانی سالانه شاخص PM2.5 در بازه زمانی 1998 تا 2016 در استان خوزستان انجام گرفته است.مواد و روشها: برای انجام این مطالعه در ابتدا پارامترهای بارش، دمای سطح زمین، سرعت باد، ارتفاع و پوشش گیاهی با استفاده از چهار ماهواره Terra، Landsat8، SRTM و GPM و داده زمینی تهیه شد. سپس شاخص PM2.5 برای چهار دوره 1998، 2004، 2010 و 2016 نیز با استفاده از محصولات ماهوارهای برای استان خوزستان استخراج گردید. همچنین اطلاعات نحوه پراکنش جمعیت و صنایع استان نیز از سازمانهای مربوطه دریافت گردید. در نهایت پس از بررسی تغییرات مکانی-زمانی شاخص PM2.5 در استان خوزستان، تغییرات مکانی این شاخص با پارامترهای مذکور مورد بررسی قرار داده شد تا تأثیر هر کدام از این پارامترها بر میزان آلایندگی این شاخص مورد ارزیابی قرار گرفته شود.نتایج و بحث: نتایج مطالعه حاضر در استان خوزستان نشان میدهد که شهرهای جنوبی استان همچون ماهشهر، آبادان و شادگان به مراتب مناطقی با پتانسیل بالاتر از لحاظ وجود ذرات با اندازه کوچکتر از 5/2 میکرون میباشند. نتایج بررسی تراکم جمعیت و صنایع این استان نتایج نشان داد که غالب شهرهایی که میزان آلودگی ناشی از شاخص PM2.5 در آنها بالا بوده، دارای تعداد صنایع و تراکم جمعیت بیشتری بودهاند. همچنین نتایج نشان داد که در تمامی دورههای مطالعه، در بخشهای شمالی و شمال شرقی استان، مقدار آلودگی ناشی از این شاخص بسیار پایینتر از سایر مناطق استان بوده است و دلیل این امر میتواند تراکم پایین صنایع و جمعیت این شهرها باشد که از جمله آن میتوان به شهرهای لالی و اندیکا اشاره نمود. علاوه بر ارتباط مستقیم صنایع و فعالیتهای انسانی در افزایش و کاهش میزان غلظت شاخص PM2.5، ارتباط این شاخص با چند عامل ارتفاع، سرعت باد، بارش، دما و تراکم پوشش گیاهی نیز بررسی گردید که نتایج همبستگی بین پارامترهای ذکر شده و شاخص PM2.5 نشان داد که بیشترین میزان همبستگی، بین غلظت PM2.5 با میزان بارش وجود دارد و این ارتباط به صورت معکوس میباشد. نتیجهگیری: با توجه به موارد ذکر شده به صورت کلی میتوان این گونه بیان کرد که غلظت آلاینده PM2.5 در بخشهای جنوبی و مرکزی به مراتب بیشتر از سایر نواحی میباشد و این امر میتواند به دلیل تراکم بالای نیروگاهها، صنایع و آلایندگی ناشی از وسایل نقلیه در این نواحی باشد. علاوه بر آن عوامل محیطی و اقلیمی نیز میتوانند در ماندگاری و انتشار لایه آلودگی این شاخص نقش بسزایی داشته باشند. لازم به ذکر است که این تحقیق میتواند مبنای تصمیمگیری برای مدیریت آلودگی هوا قرار گیرد که اهمیت این موضوع به ویژه در مدیریت بحرانهای آلودگی هوا بیش از پیش احساس میشود.