مقاله پژوهشی
هاشم صادق زاده؛ بیژن یگانه
چکیده
سابقه و هدف: هدف کلی این پژوهش تخمین انتشار آلایندههای خودروهای گازسوز (CNG) شهر تهران به منظور شناسایی، ارزیابی و برنامهریزی برای کنترل انتشار از طریق خودروهای گازسوز، همچنین تعیین میزان آلایندگی خودروهای سواری تولیدی صنایع خودروسازی ایران، مقایسه آن با استانداردهای آلایندگی و شناسایی روش مناسب مدلسازی برای سوخت CNG است.مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف: هدف کلی این پژوهش تخمین انتشار آلایندههای خودروهای گازسوز (CNG) شهر تهران به منظور شناسایی، ارزیابی و برنامهریزی برای کنترل انتشار از طریق خودروهای گازسوز، همچنین تعیین میزان آلایندگی خودروهای سواری تولیدی صنایع خودروسازی ایران، مقایسه آن با استانداردهای آلایندگی و شناسایی روش مناسب مدلسازی برای سوخت CNG است.مواد و روشها: در این پژوهش بهمنظور برآورد انتشار آلایندهها از خودروهای گازسوز تولید داخل، با استفاده از اطلاعات ورودی ناوگان خودرویی کشور و با بکارگیری نرمافزارهای مدلسازی IVE و COPERT محاسبات مربوطه صورت گرفته و در نهایت با نتایج حاصل از آزمون آلایندگی ISQI مقایسه گردید.نتایج و بحث: بررسیها نشان داد که برخلاف فرض اولیه پژوهش نرمافزار IVE در رابطه با خودروهای گازسوز مناسب نبوده و نتایج حاصل از محاسبات نرمافزار COPERT برای خودروهای گازسوز به مراتب نزدیکتر به مقادیر آزمون آلایندگی ISQI است. بر اساس نتایج این پژوهش نرمافزار COPERT درخصوص آلاینده منواکسید کربن 65درصد دقیقتر و درمورد NOX نیز 78درصد عملکرد بهتری داشته اما در برآورد آلاینده دیاکسید کربن 13درصد ضعیفتر عمل کرده است.نتیجهگیری: پیشنهاد میگردد مدلسازی انتشار برای سوخت CNG از طریق نرمافزار COPERT صورت پذیرد که مشخصاً در رابطه با این سوخت و بخصوص در مورد آلایندههای CO و NOX دقیقتر از IVE عمل میکند. بنابراین لازم است در خصوص مرجعیت نرمافزار IVE در زمینه مدلسازی انتشار آلایندههای خودروهای گازسوز تجدیدنظر گردد.
مقاله پژوهشی
حمیدرضا رحمانی؛ زهرا خان محمدی
چکیده
سابقه و هدف: سبزیجات بخش مهمی از غذای جمعیت جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را تشکیل می دهند. در حال حاضر به دلیل استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی نیتروژن دار، به منظور تسریع رشد رویشی، سبب افزایش غیر استاندارد نیترات در بسیاری از سبزیها مخصوصا سبزیهای برگی شده است. به دلیل اثرات زیانبار نیترات اضافی در گیاهان خوراکی برای انسان ...
بیشتر
سابقه و هدف: سبزیجات بخش مهمی از غذای جمعیت جهان به ویژه کشورهای در حال توسعه را تشکیل می دهند. در حال حاضر به دلیل استفاده بیش از حد از کودهای شیمیایی نیتروژن دار، به منظور تسریع رشد رویشی، سبب افزایش غیر استاندارد نیترات در بسیاری از سبزیها مخصوصا سبزیهای برگی شده است. به دلیل اثرات زیانبار نیترات اضافی در گیاهان خوراکی برای انسان و دام، پژوهشهای زیادی در زمینه تجمع نیترات در محصولات زراعی در جهان انجام شده است. با توجه به ضرورت چنین مطالعاتی در کشور و همچنین کنترل غلظت نیترات در سبزیها و صیفی جات، پژوهش حاضر با هدف بررسی و پایش غلظت نیترات در برخی محصولات سبزی و صیفی(خیار، گوجه، سیب زمینی، بادمجان، فلفل، پیاز، پیازچه و سبزیجات برگی) تولید شده در برخی از گلخانه ها و مزارع استان اصفهان به اجرا درآمد .مواد و رو ش ها : برای انجام این پژوهش تعداد 142 نمونه از انوا عی از سبزیجات برگی (گشنیز، ریحان، تره، جعفری، شاهی، شوید، ترخون، نعناع، شنبلیله ) و صیفی جات (خیار، گوجه فرنگی، بادمجان، فلفل، پیاز، پیازچه و سیب زمینی در اندازه های ریز و درشت) از گلخانه ها و مزارع کشاورزی شهرستانهای اصفهان، درچه، فلاورجان، تیران، دستگرد، دهاقان و اطراف آ نها جمع آوری شد. مقدار نیترات نمونه های گیاهی بر اساس روش رنگ سنجی پس از احیاء و تولید کمپلکس رنگی آمینو آزو، به وسیله دستگاه اسپکترو فتومتر اندازه گیری شد. در ادامه غلظت نیترات در نمونه ها با حداکثر غلظت مجاز نیترات در محصولات کشاورزی که به وسیله سازمان ملی استاندارد ایران ارائه شده است، مقایسه شد .نتایج و بحث: مشاهده شد که میانگین غلظت نیترات در خیارهای مورد مطالعه 48 1/ برابر حد مجاز سازمان ملی استناندارد ایران (90 میلی گرم بر کیلوگرم) بود، درحالی که میانگین غلظت نیترات در نمونه های سیب زمینی، گوجه فرنگی و فلفل نسبت به حد مجار ارائه شده به وسیله سازمان ملی استاندارد ایران (به ترتیب170، 150 و 200 میلی گرم در کیلوگرم وزن تر) کمتر بود. همچنین میانگین غلظت نیترات در سیب زمینی، گوجه فرنگی، بادمجان، فلفل و پیاز ریز نسبت به میانگین غلظت نیترات در سیب زمینی، بادمجان، گوجه فرنگی، فلفل و پیاز درشت بیشتر بود. در بین صیفی جات مورد مطالعه بیشترین میانگین غلظت نیترات در خیار و کمترین میانگین غلظت نیترات در گوجه فرنگی مشاهده شد. میانگین غلظت نیترات در پوست خیار 1/67 برابر بیشتر از میانگین غلظت نیترات در میوه خیار بود. به طور کلی میانگین غلظت نیترات در سبزیهای برگی بیشتر از حد مجاز استاندارد ملی ایران ( 1000 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر ) بود. در بین سبزیهای مورد مطالعه میانگین غلظت نیترات فقط در نعناع ( 457 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر)، شنبلیله ( 262 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر ) و ترخون ( 695 میلی گرم بر کیلوگرم وزن تر) کمتر از حد مجاز استاندارد ملی کشور بود. درباره سایر سبزیهای برگی میتوان گفت که از نظر مقدار نیترات محدودیت مصرف وجود دارد .نتیجه گیری: با توجه به نتایج به نظر میرسد که اندازه میوه معیار مناسبی برای ارزیابی مقدار نیترات گیاه نمی تواند باشد و جنبه های مدیریتی مزارع نقش بیشتری در غلظت نیترات گیاه دارد. از طرف دیگر تغییرات نیترات در مزارع مختلف به قدری زیاد است که نمیتوان به طور واضح بیان نمود که مصرف صیفی و سبزیهای موجود در بازار از نظر میزان نیترات دارای محدودیت باشد. به هر حال به نظر میرسد که مصرف سبزیهای برگی و صیفی جات تولید شده از مناطق مورد مطالعه برای سلامت مصرف کننده زیانبار بوده و ممکن است در برخی موارد دارای محدودیت باشد .
مقاله پژوهشی
محمدرضا گیلی؛ داود عاشورلو؛ حسین عقیقی؛ علی اکبر متکان؛ علیرضا شکیبا
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به اینکه کشاورزی مهمترین نقش را در تأمین امنیت غذایی برعهده دارد، تهیه نقشه ای که پراکندگی مکانی، وسعت اراضی و نوع محصولات کشت شده را با دقت بالایی نشان دهد، بسیار ضروری است. پوشش اراضی کشاورزی در فواصل زمانی نسبتا کوتاه، بسیار پویا و متغیر است. این موضوع، طبقهبندی محصولات زراعی روی تصاویر ماهواره ای را به کاری ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به اینکه کشاورزی مهمترین نقش را در تأمین امنیت غذایی برعهده دارد، تهیه نقشه ای که پراکندگی مکانی، وسعت اراضی و نوع محصولات کشت شده را با دقت بالایی نشان دهد، بسیار ضروری است. پوشش اراضی کشاورزی در فواصل زمانی نسبتا کوتاه، بسیار پویا و متغیر است. این موضوع، طبقهبندی محصولات زراعی روی تصاویر ماهواره ای را به کاری چالش برانگیز مبدل می کند. کمبود یا فقدان دادههای دارای برچسب واقعیت زمینی نیز مزید بر علت است. بنابراین روشهایی که به نمونه های زمینی وابستگی کمتری دارند و از ویژگیهای فنولوژیک حاصل از سری زمانی باندها و شاخصهای گیاهی برای طبقه بندی محصولات استفاده می کنند، مناسبتر خواهند بود. هدف از این مطالعه استفاده از در روش یادگیری عمیق مبتنی بر شبکه های کانولوشن برای طبقه بندی محصولات کشاورزی و بهبود عمکرد این شبکه از طریق استفاده از کانالهای ویژگی محصولات بعنوان تصویر ورودی به شبکه و افزایش دقت طبقه بندی است.مواد و روش ها: در این مطالعه از تصاویر باندهای مرئی و فروسرخ نزدیک ماهواره سنتینل-2 در 10 تاریخ مختلف از سال 2019 برای ناحیه ای واقع در ایالت آیداهو ایالات متحده آمریکا که یک منطقه مهم کشاورزی به شمار می رود و از لایه دادههای زراعی(Cropland Data Layer) برای استخراج برچسب نوع محصولات در مزارع نمونه، استفاده گردید. سپس در نرم افزار متلب، سری زمانی باندها ساخته شد و با استفاده از آنها پروفیل زمانی NDVI برای شناسایی ویژگیهای فنولوژیکی منحصر به فرد برای هر محصول استخراج گردید. در ادامه توابعی که بر اساس ویژگیهای فنولوژیک هر محصول توسعه داده شده اند، بر روی سری زمانی باندها اعمال گردید و برای هر محصول یک کانال ویژگی به دست آمد که در دو فرآیند جداگانه، یکبار از باندها و بار دیگر از کانالهای ویژگی به عنوان ورودی به شبکه CNN استفاده گردید و شبکه، با استفاده از کانالهای ورودی و نمونه های زمینی، آموزش دیده و نتیجه عملکرد شبکه در طبقه بندی محصولات زراعی در سایت تست، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج و بحث: در مرحله اول، سری زمانی باندها، ورودی شبکه کانواوشنی عمیق را تشکیل دادند و شبکه در ناحیه آموزش، با استفاده از اطلاعات طیفی-زمانی باندها به عنوان کانالهای ورودی و نمونه های زمینی محصولات به عنوان برچسب، آموزش دید. به دلیل همپوشانی طیفی محصولات در برخی از دوره های زمانی، آموزش شبکه با خطای نسبتا بالایی همراه بود و به همین دلیل برای ناحیه تست، دقت کلی طبقه بندی 69(درصد) و ضریب کاپای 55/0 به دست آمد. در مرحله دیگر، توابعی که به عنوان شاخصهای فنولوژیک برای هر محصول توسعه داده شده بود ، روی سری زمانی باندها اعمال گردید و برای هر محصول، یک کانال ویژگی بعنوان شاخص انحصاری آن محصول، به دست آمد. آنگاه الگوریتم با استفاده از این کانالهای ویژگی، در ناحیه تست اجرا گردید و دقت کلی به 86(درصد) و ضریب کاپا به82/0 ارتقا یافت که نشان دهنده بهبود چشمگیر نتایج در مقایسه با حالت قبل است.نتیجه گیری: شبکه کانولوشنی عمیق برای تشخیص محصولات کشاورزی، به نوع کانالهای ورودی بسیار حساس است و انتخاب کانال هایی با ویژگی های طیفی_زمانی مناسب برای انواع محصولات، بر دقت آموزش شبکه بسیار تاثیرگذار بوده و می تواند هزینه یا خطای آموزش شبکه کانولوشنی عمیق را پایین آورده و کارایی آن را در طبقه بندی محصولات گوناگون، بالا ببرد.
مقاله پژوهشی
راضیه پیله وران؛ زهرا راستگو؛ سارا کرمی؛ بهروز مرادپور
چکیده
سابقه و هدف: پدیده گردوخاک در سالهای اخیر یکی از مهمترین چالشهای محیط زیستی در بخش وسیعی از کشور ایران است. شناسایی و پایش گردوخاک، در سطح وسیع با مدلهای پیش بینی عددی وضع هوا و داده ها و محصولات سنجش از دور که از سرعت و دقت بیشتر و هزینه کمتری برخوردار میباشند، از اهمیت فراوانی برخوردار است.مواد و روشها: در این پژوهش، از بین رخدادهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: پدیده گردوخاک در سالهای اخیر یکی از مهمترین چالشهای محیط زیستی در بخش وسیعی از کشور ایران است. شناسایی و پایش گردوخاک، در سطح وسیع با مدلهای پیش بینی عددی وضع هوا و داده ها و محصولات سنجش از دور که از سرعت و دقت بیشتر و هزینه کمتری برخوردار میباشند، از اهمیت فراوانی برخوردار است.مواد و روشها: در این پژوهش، از بین رخدادهای گردوخاک در فصل گرم و سرد سال در نواحی غرب و جنوبغربی کشور، طی دوره آماری 15 ساله (2004 - 2018) بهطور موردی تعدادی از روزهای دارای گردوخاک با شدت و تداوم زیاد انتخاب شدند. دادههای مورد استفاده شامل کد هوای حاضر و میزان دید افقی ایستگاههای همدیدی واقع در منطقه، محصول AOD سنجنده مودیس و دادههای FNL برای اجرای مدل WRF Chem است. در گام نخست، بارزسازی و مشاهده شدت پدیده گردوخاک در منطقه مورد مطالعه، با استفاده از الگوریتم ترکیبی Deep Blue و Dark Target صورت گرفت و سپس تصویرهای بارزسازیشده به نقشه تبدیل شدند. در گام بعد، بهمنظور بررسی غلظت گردوخاک در منطقه و مناطق تحت تاثیر آن، غلظت ذرات 〖PM〗_10، با استفاده از مدل عددی جفتشده WRF - Chem شبیه سازی شد. در نهایت برای ردیابی مسیر ذرات گردوخاک مدل لاگرانژی HYSPLIT بهکار گرفته شد.نتایج و بحث: مقایسه نتایج حاصل از تصاویر سنجنده مودیس با کدهای هوای حاضر ثبت شده در ایستگاههای همدیدی منطقه نشان داد که الگوریتمهای بازیابیDT وDB این سنجنده از توانایی قابل قبولی در آشکارسازی و شناسایی ماهیت ذرات معلق جو برخوردار هستند. نتایج حاصل از بررسی اندازه ذرات معلق جو روی تصویرهای ماهوارهای نشان داد که ذرات موجود در جو اندزهای کمتر از یک میکرومتر دارند که این اندازه بیانگر ماهیت گردوخاکی بودن آنها در جو منطقههای غربی و جنوبغرب ایران طی دورههای مورد مطالعه است. بنابر خروجی مدل عددی WRF - Chem در هر دو رویداد گردوخاک، مناطق واقع در شمال غرب کشور عراق (مرز بین عراق و سوریه)، مناطق شرقی سوریه و مناطق شرقی عراق (هورالعظیم) بهعنوان چشمههای اصلی گسیل ذرات گردوخاک برای منطقه مورد مطالعه، شناسایی شدند.نتیجهگیری: نتایج ناشی از مطالعه همزمان بارزسازی گردوخاک با استفاده از تصویرهای ماهوارهای، شبیهسازی غلظت ذرات معلق با استفاده از مدل جفتشده WRF – Chem و نحوه حرکت ذرات با مدل HYSPLIT یافتن منشأ و نحوه انتقال گردوخاک را بهینه کرده و تصمیمگیری و تصمیم سازی بهتری را برای پیش بینی مسیر حرکت گردوخاک برای مدیران بخشهای مختلف و محققان فراهم میسازد.
مقاله پژوهشی
بلال اروجی
چکیده
سابقه و هدف: اجرای طرحهای کنترلی، پایش و تدوین قوانین ترافیکی و مدیریتی نیاز به کسب اطلاعات اساسی و بنیادین در خصوص منشأ ذرات، خواص فیزیکی - شیمیایی و رفتار آنها در اتمسفر دارد. جمع آوری این اطلاعات نیاز به مطالعه ابعاد مختلف ماهیتی ذرات دارد که بیشتر آنها به صورت مستقیم امکان پذیر نخواهد بود. چالش آلودگی هوای کلانشهر ...
بیشتر
سابقه و هدف: اجرای طرحهای کنترلی، پایش و تدوین قوانین ترافیکی و مدیریتی نیاز به کسب اطلاعات اساسی و بنیادین در خصوص منشأ ذرات، خواص فیزیکی - شیمیایی و رفتار آنها در اتمسفر دارد. جمع آوری این اطلاعات نیاز به مطالعه ابعاد مختلف ماهیتی ذرات دارد که بیشتر آنها به صورت مستقیم امکان پذیر نخواهد بود. چالش آلودگی هوای کلانشهر تهران نیاز به انجام مطالعات بنیادین داشته و ما در این تحقیق سعی کردیم ابعاد جدیدی از ویژگیهای فیزیکی و شیمیایی بنیادین ذرات اتمسفری شهر تهران را ارائه دهیم.مواد و روش ها: فرایند جمعآوری ذرات جهت ارزیابی غلظت و ترکیب شیمیایی آنها توسط نمونه بردار حجم بالا به مدت 1 تا 24 ساعت و متوسط جریان m3/min 7/1 روی فیلترهای فایبرگلاس انجام شد. همچنین برای تعیین توزیع قطر آئرودینامیکی ذرات از نمونه بردار آبشاری (ایمپکتور اندرسن) با جریان L/min 3/28 و به مدت 72 ساعت تا 7 روز استفاده شد. بعد از نمونه برداری، نمونه ها جهت تعیین غلظت کل و توزیع آئرودینامیکی در آزمایشگاه آماده سازی شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد، میانگین غلظت ذرات در طول دوره نمونه برداری µg/m3 9/11±6/118 بود. در طول دوره نمونه برداری بالاترین غلظت ذرات جمع آوری شده µg/m3 1/22±61/154 و کمترین مقدار آن µg/m3 15/23±12/129 به ثبت رسید. نتایج بررسی SEM نمونه های برداشت شده نشان داد که ذرات به شکل کروی، نامنظم، لیف مانند و همچنین اشکال کریستالی حضور دارند. غالب عناصر در این نمونه ها شامل K، Ca، Cl و Fe است که به همراه ترکیب های از Ti، Zn دیده می شود. ساختارهای خوشه مانند و بی شکل غنی از O، Zn، Mg، Fe، K، Si و Na در ذرات با ابعاد 2 تا 7 میکرومتر مشاهده شد.نتیجهگیری: باتوجه به نتایج و مقایسه با سایر کارهای صورت گرفته شده در این زمینه، ذرات ریز بیشتر طی فرآیندهای احتراق سوخت توسط صنایع و حمل و نقل شهری انتشار می یابند. همچنین ذرات بزرگتر طی فعالیت های انسانی مانند گرد و غبار تولیدی در جاده ها توسط وسائل نقلیه، ساخت و ساز ساختمانی و صنایع تولید و منتشر می شود.
مقاله پژوهشی
مسعود قادریان؛ کورش گلکار؛ پانته آ حکیمیان
چکیده
سابقه و هدف: پس از کشف، گسترش و بلوغ مفهوم زیرساخت سبز در نهایت محققان آن را شبکهای درهمآمیخته از عناصر طبیعی و نیمهطبیعی باقابلیت فراهم آوردی عملکردهای مختلف و خدمات اکوسیستمی و شامل مزیتهای بوم شناختی، اقتصادی و اجتماعی برای انسان و سایر گونههای زیستی میدانند. در بستر مسئله مدیریت آب و شهرها در ایران و بهویژه در حاشیه ...
بیشتر
سابقه و هدف: پس از کشف، گسترش و بلوغ مفهوم زیرساخت سبز در نهایت محققان آن را شبکهای درهمآمیخته از عناصر طبیعی و نیمهطبیعی باقابلیت فراهم آوردی عملکردهای مختلف و خدمات اکوسیستمی و شامل مزیتهای بوم شناختی، اقتصادی و اجتماعی برای انسان و سایر گونههای زیستی میدانند. در بستر مسئله مدیریت آب و شهرها در ایران و بهویژه در حاشیه کویر مرکزی ضروری است زیرساخت سبز بهعنوان شبکههایی در اکوسیستم حاشیه کویر تعریف عملیاتی گردد و به این سؤال پاسخ داده شود که مفهوم زیرساختهای سبز در نواحی خشک و نیمهخشک چیست و ویژگیهای آنها کدامند؟ لذا هدف اصلی این پژوهش شناسایی زیرساختهای سبز در شهرهای کویری است. برای نیل به این هدف دو گام پیشبینیشده است 1- جستجو و تعریف عملیاتی زیرساختهای سبز در گفتمانهای بالغ آب و شهر 2- مصداق یابی زیرساخت سبز در شهرهای حاشیه کویر.مواد و روشها: این پژوهش در گام نخست در جستجوی تعریف عملیاتی زیرساخت سبز است، لذا تحلیل محتوای کیفی متون مرتبط با دوره گسترش و تثبیت مفهوم زیرساخت سبز در سالهای 2005 تا 2020 و تدوین چارچوب مفهومی برای تعریف عملیاتی زیرساخت سبز را در دستور کار قرار داد.در بازه زمانی مذکور، منابع تحقیقاتی مختلف در پاسخ به سؤال " زیرساخت سبز چیست؟" بررسی شدند. این منابع شامل مقالات، کتب و گزارشها پیرامون موضوع زیرساخت سبز میباشند. در این پژوهش، روش تحلیل محتوا در بستر روشهای پژوهش کیفی در متون تخصصی حوزه طراحی محیطی با رویکرد استقرایی برای کشف مضامین موجود در تعاریف زیرساخت سبز برگزیدهشده است. با کاربرد این معانی پنهان زیرساخت سبز آشکار شده و امکان قیاس آن با زیرساختهای شهرهای تاریخی حاشیه کویر را فراهم میگردد. تحلیل محتوا به صورت عمده در سه مرحله اصلی آمادگی، سازماندهی و گزارش انجام میگردد. این مراحل در 6 گام صورت پذیرفته است: 1-مشخص کردن مسئله پژوهش 2-تدوین سؤالات و اهداف 3-تعریف و مشخص کردن متغیرها 4-نمونهگیری و انتخاب واحدهای تحلیل و زمینه 5-کدگذاری و مقولهبندی 6- تحلیل و استنباط و گزارش.نتایج و بحث: پس از تحلیل محتوای متون تخصصی متناسب با کرونولوژی مطالعات حوزه زیرساخت سبز در گام اول، کدهای این مفهوم در شکل شناسی، نظام استقرار، عملکرد، زمینه، مزیت، خدمات و هدف استخراج و دستهبندی گردید. 1-شکلشناسی (ریختشناسی) زیرساخت سبز متأثر از ماهیت سیستمی شبکه شهری است که شامل اجزای طبیعی و مصنوع بهصورت لکه، کریدور و ماتریس بوده تا در نهایت ارتباط آب و زمین را برقرار نماید 2- استقرار زیرساختهای سبز از مقیاس کلان تا خرد، درون و بیرون شهرها و روستاها، دارای پراکنش وسیع جغرافیایی است.3-زیرساختهای سبز چند عملکردی هستند. 4- زیرساخت سبز در زمینه طبیعی (جاندار و بیجان)، مصنوع و انسان گسترش مییابد. 5-زیرساختهای سبز با ایجاد مزیتهای اقتصادی، اجتماعی، طبیعی و کالبدی ارزشآفرینی میکنند. 6-زیرساختهای سبز ارائهدهنده خدمات اکوسیستمی هستند. 7-زیرساختهای سبز در غایت امر به مدیریت پایدار منابع منجر خواهند شد. شبکه زیرساختهای سبز در شهرهای حاشیه کویر ایران نیز به مشابه یک سیستم چند عملکردیِ ارزشآفرین برای ارائه خدمات اکو سیستمی باهدف مدیریت پایدار منابع وجود دارند. به بیان عملیاتیتر مجموعه قنوات، باغات و مسیلها تا فضاهای شهری و معماری همه تشکیلدهنده شبکهای چند عملکردی از اجزای طبیعی هم چون باغات و اجزای مصنوع هم چون قنوات بهصورت خطوط، نقطه و پهنه مانند شبکه سبز فصلی منعطف مابین بالادست و پاییندست آبادیها برای برقراری ارتباط دوسویه زمین و آب در اقلیم گرم و خشک هستند که از مقیاس خرد (داربست درخت مو در یکخانه تاریخی) تا کلان (ذخایر برف خانهای دائم) درون و بیرون شهرهای کوچک و بزرگ و روستاهای مستقر در حاشیه کویر قرار دارد. نتیجهگیری: زیرساخت سبز نهتنها به عنوان لقبی برای اندامهای شهری که عضو یک شبکه بومشناختی طبیعی و انسانساخت هستند تلقی میگردد، بلکه به یک رویکرد علمی و شیوهای از طراحی و برنامهریزی محیطی نیز اطلاق میگردد که در آن بهترین نوع ارتباط آب و فرم شهر را برای پشتیبانی از هر دو فرآیند طبیعی و مصنوع در مدیریت منابع آبی در شهرهای تاریخی حاشیه کویر نیز وجود دارد. در شهرهای حاشیه کویر در اقلیم گرم و خشک نیز زیرساخت سبز به عنوان سیستم چند عملکردیِ ارزشآفرین برای ارائه خدمات اکوسیستمی باهدف مدیریت پایدار منابع وجود دارند. این شبکه شامل طیف وسیعی از قنوات، باغات، مسیلها، فضاهای شهری و معماری مصنوع و طبیعی مبتنی بر آب هستند.
مقاله پژوهشی
حسین اژدری بجستانی؛ سعید علیمحمدی
چکیده
سابقه و هدف: ﻣﺎﻳﻌﺎت ﺑﺎ ﻓﺎز غیرآﺑﻰ چگال (DNAPL) در بین رایجترین گونههای آﻟﻮدﮔﻰ در آب زیرزمینی هستند. روش ﭘﻤﭙﺎژ و تصفیه ارتقاء یافته (SEAR) یکی از روشهای مرسوم پاکسازی آبخوانهای آلوده به DNAPL است. باتوجهبه هزینه بالای مواد شیمیایی مورداستفاده در این روش (سورفکتانتها و کوسالونتها)، انتخاب الگوی مناسب جانمایی چاهها و ...
بیشتر
سابقه و هدف: ﻣﺎﻳﻌﺎت ﺑﺎ ﻓﺎز غیرآﺑﻰ چگال (DNAPL) در بین رایجترین گونههای آﻟﻮدﮔﻰ در آب زیرزمینی هستند. روش ﭘﻤﭙﺎژ و تصفیه ارتقاء یافته (SEAR) یکی از روشهای مرسوم پاکسازی آبخوانهای آلوده به DNAPL است. باتوجهبه هزینه بالای مواد شیمیایی مورداستفاده در این روش (سورفکتانتها و کوسالونتها)، انتخاب الگوی مناسب جانمایی چاهها و نرخهای پمپاژ بهینه ضروری است. ﻧﺮمافزار شبیهسازی UTCHEM ﺗﻮاﻧﺎﻳﻰ مدلسازی نحوة انتقال و اﻧﺘﺸﺎر DNAPLها و قابلیت اﺟﺮای روش SEAR را دارد. مشکل اصلی استفاده از این نرمافزار، مدتزمان زیاد موردنیاز برای اجرای متعدد مدل در استفاده از آن برای بهینهسازی سیستم است. هدف از این پژوهش استفاده از دو روش یادگیری ماشین (شبکه عصبی مصنوعی و K همسایه نزدیکتر) بهعنوان مدلهای شبیهسازی جایگزین و وارد نمودن بهترین مدل در نرمافزار LINGO برای بهینهسازی روش SEAR است.مواد و روشها: در اجرای روش SEAR، دادههای کمی و کیفی آبخوان برای مدلسازی نحوه انتشار، انتقال و حذف DNAPLs در نرمافزار UTCHEM موردنیاز است. برای این منظور از اطلاعات سایت Camp Lejeune در کارولینای شمالی، ایالات متحده آمریکا استفاده شد. در این پژوهش با بررسی انواع مدلهای جایگزین بر مبنای روشهای یادگیری ماشین و اجرای 250 سناریو مختلف در نرمافزار UTCHEM ، از دو مدل روش شبکه عصبی مصنوعی (ANN)، و نزدیکترین همسایگیهای K (KNN) بهمنظور شبیهسازی روش SEAR و توسعه مدل جایگزین استفاده گردید. بهمنظور صحتسنجی دو مدل جایگزین، 50 سناریو جدید در نرمافزار UTCHEM اجرا شد و درصد پاکسازی آنها به دست آمد. همچنین با استفاده از دو مدل جایگزین نیز درصدهای پاکسازی 50 سناریو مشخص گردید. برای ارزیابی عملکرد مدلهای جایگزین، از آماره جذر میانگین مربعات خطا (RMSE) استفاده شد و با نتایج سایر پژوهشها مقایسه گردید. در انتها از مدل جایگزینی که دقت بیشتری داشت در نرمافزار LINGO بهمنظور بهینهسازی روش ﭘﻤﭙﺎژ و تصفیه ارتقاء یافته (SEAR) استفاده شد.نتایج و بحث: مقادیر RMSE در نتایج بهدستآمده از مدلهای جایگزین ANN و KNN در مرحله صحت سنجی به ترتیب برابر 0.67 و 1.66 بوده که این بیانگر دقت بالای هر دو مدل جایگزین، بهخصوص ANN است. میانگین مدتزمان هر اجرای نرمافزار UTCHEM در این پژوهش 45 دقیقه بوده است درحالیکه در مدل جایگزین به چند ثانیه کاهش یافت؛ همچنین نرمافزار LINGO برای مشخصکردن سناریو بهینه حدود 21500 سناریو مختلف را در مدتزمان 30 دقیقه بررسی نمود درحالیکه در صورت عدم استفاده از مدل جایگزین مدتزمان موردنیاز برای این کار بیش از 16000 ساعت است. بر اساس موقعیت و دبی چاههای فعال در سناریو بهینه، مشخص شد که اولاً چاههای موجود در بالادست و پاییندست آلودگی بیشترین تأثیر را در پاکسازی دارند و ثانیاً عامل زمان بیشتر از دبی پمپاژ چاهها در پاکسازی تأثیر دارد. سناریو بهینه بهدستآمده در این پژوهش با هزینة کمتر نسبت به هزینههای گزارش شده در پروژه Camp Lejeune و در مدتزمان 30 روز، منطقه آلوده به DNAPL را تا 95% پاکسازی میکند.نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدستآمده در این پژوهش مشخص گردید که استفاده از الگوریتمهای یادگیری ماشین نظیر ANN و KNN، به همراه نرمافزار بهینهسازی LINGO که از قویترین نرمافزارهای حل مسائل بهینهسازی خطی و غیرخطی است، باعث میشود علاوه بر داشتن دقت مناسب، مدتزمان موردنیاز برای یافتن سناریو بهینه تا حد چشمگیری کاهش یابد.
مقاله پژوهشی
زهرا صدراعظم نوری؛ جعفر نوری؛ فرح حبیب؛ مجتبی رفیعیان
چکیده
سابقه و هدف: روددرههای شهری کریدورهای طبیعی هستند که چشم انداز مفرحی را برای شهرها فراهم نموده و از نظر محیط زیستی، اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی را در زندگی شهری بازی میکنند. در حال حاضر به سبب توسعه بیرویه و عدم توجه به مباحث محیط زیستی در مدیریت و برنامهریزی کالبدی شهر، ساختار و کارکرد این عناصر مهم از بین رفته و تبدیل به کانالهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: روددرههای شهری کریدورهای طبیعی هستند که چشم انداز مفرحی را برای شهرها فراهم نموده و از نظر محیط زیستی، اجتماعی و فرهنگی نقش مهمی را در زندگی شهری بازی میکنند. در حال حاضر به سبب توسعه بیرویه و عدم توجه به مباحث محیط زیستی در مدیریت و برنامهریزی کالبدی شهر، ساختار و کارکرد این عناصر مهم از بین رفته و تبدیل به کانالهای جمعآوری آب سطحی یا گندابرو شدهاند. در شهر تهران به منظور بهبود کیفیت محیط زیست شهری پروژههایی برای احیا و ساماندهی روددرههای شهری مطرح شده است. از نقاط ضعف پروژههای مدیریت شهری نگاه تک بعدی به توسعه و حتی احیا است. اگرچه قابلیت بازگشت رودخانه به حالت اولیه از آن سلب شده است، راهکارهایی وجود دارد که میتواند تا حدودی شرایط را برای رودخانه جهت دستیابی به پایداری اکولوژیکی فراهم نماید. هدف اصلی این مطالعه بکارگیری روشهای مهندسی و مدیریتی به صورت تلفیقی و در نظر گرفتن ابعاد مختلف مدیریتی جهت یافتن راه حلهای کاربردی است تا از این طریق طراحی چشم انداز پیرامون یک روددره به عنوان ابزاری برای احیای رودخانه و بازگرداندن آن از یک عنصر مخرب و سیلخیز به عارضه طبیعی مهم و در عین حال خدماترسان در شهر استفاده شود. البته در صورتی که مولفههای کلیدی اعم از اکولوژیکی، اقتصادی، اجتماعی ـ فرهنگی، کالبدی و اجرایی و شاخصهای زیرمجموعه آنها را به صورت یکپارچه مد نظر قرار دهد. به منظور کاربردی نمودن این روشها و ارایه نتایج عینی، رودخانه فرحزاد به عنوان نمونه موردی انتخاب شد.مواد و روش ها: برای نمایش و طبقهبندی شاخصهای پایداری اکولوژیکی و مدیریت زیستگاه از سامانه اطلاعات جغرافیایی (GIS) و مدل مساحی رودخانه شهری (URS) استفاده شد. ابتدا محدوده رودخانه در 8 گستره 50 متری تفکیک و سپس شاخصهای اولیه شامل مواد و مصالح، عوارض زیستگاه و پوشش گیاهی با یکدیگر ترکیب شدند و خصوصیات هر گستره تعیین شد. با استفاده از تحلیل خوشهای مقادیر عددی برای شاخصهای اولیه در نرم افزار SPSS تعریف و مطابق با تفاوتها و شباهتهای میان آنها دستهبندی شد. بدین ترتیب گسترهها در طبقات مختلف از خیلی خوب تا خیلی فقیر ردهبندی شدند.نتایج و بحث: در مجموع محدوده رودخانه فرحزاد در 4 طبقه کیفی خیلی خوب، خوب، متوسط و زیرمتوسط از نظر طراحی چشم انداز پهنهبندی شد. در بخش شمالی که در حوضه آبریز کن واقع شده، حدود 32 درصد از گستره رودخانه فرحزاد در محدوده خیلی خوب از نظر شاخصهای محیط زیستی قرار گرفت. محدوده خیلی خوب در بازه ابتدای مسیر و قسمت های کوهستانی قرار داشت. در ادامه به دلیل فضای سبز پیرامونی و درختان دستکاشت باغی، حدود 11 درصد در طبقه خوب شناخته شد. محدودههای خیلی خوب و خوب حاکی از امکان طراحی برای ساماندهی اراضی و احیای رودخانه در این بخشها است. حدود 12 درصد از گستره رودخانه در سطح ضعیف طبقهبندی شده و مابقی مربوط به سطح متوسط است. در قسمت جنوبی مسیر که گستره در حوضه آبریز مرکزی قرار دارد کلاً در طبقه ضعیف ارزیابی شد که احتمالا با تغییرات جزئی بتوان کاربریهای مناسب را به تدریج تعریف و چشم انداز آتی را بر این پایه طراحی نمود.نتیجهگیری: در نهایت بهترین کاربری برای دستیابی به چشم انداز مناسب در گستره رود دره فرحزاد، گردشگری پایدار با رویکرد ساماندهی رود دره تشخیص داده شد که در بخشهای شمالی رودخانه و محلهایی که اطراف آنها فضای سبز دارد، قابل اجرا است. در ادامه مسیر پس از سیل برگردان غرب که دستخوش توسعه شهری است، نیاز به برنامهریزی دقیق بر مبنای یک رویکرد جامع نگر و چند جانبه برای حفاظت از رودخانه و در صورت امکان تلاش برای بازسازی آن است.
مقاله پژوهشی
ژاله امینی؛ رضا انوری پور؛ مسعود حاتمی منش؛ جابر اعظمی
چکیده
سابقه و هدف: نظر به پتانسیل بالقوه سمیت و خطرات اکولوژیکی فلزات سنگین در بوم سازگان های آبی سنجش و ارزیابی غلظت آنها در بخش های مختلف محیط های آبی بسیار ضروری است. از این رو مطالعه حاضر به سنجش غلظت فلزات کادمیوم، کروم، سرب، نیکل، آرسنیک و روی و ارزیابی توزیع مکانی مخاطره اکولوژیکی آنها در رسوبات سطحی تالاب بین المللی ...
بیشتر
سابقه و هدف: نظر به پتانسیل بالقوه سمیت و خطرات اکولوژیکی فلزات سنگین در بوم سازگان های آبی سنجش و ارزیابی غلظت آنها در بخش های مختلف محیط های آبی بسیار ضروری است. از این رو مطالعه حاضر به سنجش غلظت فلزات کادمیوم، کروم، سرب، نیکل، آرسنیک و روی و ارزیابی توزیع مکانی مخاطره اکولوژیکی آنها در رسوبات سطحی تالاب بین المللی انزلی می پردازد.مواد و روش ها: نمونه برداری از 50 ایستگاه در بخش های مختلف تالاب انجام شد. پس از آماده سازی و هضم اسیدی نمونه ها، غلظت فلزات مذکور با استفاده از دستگاه جذب اتمی تعیین گردید. به منظور پهنهبندی سمیت و مخاطره اکولوژیکی فلزات از روش وزن دهی معکوس فاصله (IDW) استفاده شد.نتایج و بحث: میانگین کلی غلظت فلزات به ترتیب به صورت روی (91/23±23/80)، کروم (06/34±04/19)، نیکل (65/26±5/19)، سرب (48/06±03/14)، آرسنیک (74/54±4/7) و کادمیم (31/±0 73/0) اندازهگیری شد. بررسی شاخص های پتانسل سمیت حاد فلزات، ریسک اکولوژیکی، ارزیابی خطر اصلاح شده و بار آلودگی بیانگر وضعیت آلودگی پایین در رسوبات تالاب بود. خطر محیط زیستی فلزات در رسوبات منطقه به ترتیب به صورت (کادمیوم > آرسنیک > سرب> نیکل > روی> کروم) ارزیابی گردید. همچنین یافته های توزیع پراکنش خطر سمیت و مخاطره اکولوژیکی فلزات در بخش های مختلف تالاب از الگوی یکسانی پیروی نمیکند و بخش های غربی تالابی خطرات بیشتری دارند.نتیجهگیری: نتایج پتانسیل سمیت حاد و خطر اکولوژیکی وضعیت آلودگی فلزات سنگین در رسوبات منطقه به ترتیب پایین و متوسط ارزیابی می گردد. گسترش شدید فعالیت های انسانی در نواحی اطراف تالاب، در کنار رسوبگذاری و ورود آلاینده های مختلف، لزوم پایش مداوم تالاب و ارزیابی خطر سلامت اکولوژیکی آن را تایید می نماید.
مقاله پژوهشی
مریم ربیعی ابیانه؛ غلامرضا نبی بیدهندی؛ علی دریابیگی زند
چکیده
سابقه و هدف: شیرابه موجود در محل دفن پسماندهای شهری، پساب بسیار سمی و خطرناکی است که معمولاْ به دلیل ماهیت پیچیده به عنوان منبع بالقوه آلودگی شناخته میشود. فلزات سنگین از مهمترین آلایندههای موجود در شیرابه هستند که با ورود به زنجیره غذایی و به دلیل توانایی تجمعپذیری زیستی، اثرات بهداشتی خطرناکی برای انسان به دنبال خواهند داشت. ...
بیشتر
سابقه و هدف: شیرابه موجود در محل دفن پسماندهای شهری، پساب بسیار سمی و خطرناکی است که معمولاْ به دلیل ماهیت پیچیده به عنوان منبع بالقوه آلودگی شناخته میشود. فلزات سنگین از مهمترین آلایندههای موجود در شیرابه هستند که با ورود به زنجیره غذایی و به دلیل توانایی تجمعپذیری زیستی، اثرات بهداشتی خطرناکی برای انسان به دنبال خواهند داشت. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارایی بیوچار ارزان قیمت و قابل دسترس تولید شده از زایدات فضای سبز شهری در جذب فلز سنگین سرب (Pb) از شیرابه محل دفن پسماندهای شهری، بررسی پارامترهای موثر بر آن و مدلسازی سینتیک و ایزوترم واکنشهای جذب، صورت گرفت.مواد و روشها: شیرابه محل دفن پسماندهای شهری بابل به عنوان نمونه واقعی برای انجام آزمایشهای جذب، مورد استفاده قرار گرفت. سرشاخههای هرس شده درختان شهری، جمعآوری و به عنوان منبع زیست توده برای ساخت بیوچار استفاده شدند. تولید بیوچار با فرآیند پیرولیز در دمای ۷۰۰ درجه سانتیگراد و زمان ماند یک ساعت، صورت گرفت. سپس مشخصات جاذب شامل سطح مخصوص (BET) و ویژگیهای ظاهری (SEM) تعیین شدند. آزمایشهای جذب در مقیاس آزمایشگاهی و به صورت ناپیوسته انجام گرفت. تاثیر پارامترهای زمان تماس (۳۰ تا ۳۰۰ دقیقه)، مقدار بیوچار (یک تا ۵۰ گرم بر لیتر) و اندازه ذرات بیوچار (۲-۱ میلیمتر و ۷۵-۶۳ میکرومتر) بر جذب Pb بررسی شد و در نهایت بهترین الگوی فرآیند جذب، از طریق بررسی میزان انطباق دادههای تجربی جذب با مدلهای سینتیک و ایزوترم، مشخص گردید.نتایج و بحث: آنالیز کیفیت شیمیایی نمونه شیرابه برداشت شده از محل دفن پسماندهای شهری بابل مشخص کرد که غلظت یون Pb در آن برابر با ۹۴/۴ میلیگرم در لیتر است. سطح ویژه BET بیوچار تولید شده از زایدات فضای سبز شهری ۴۴/۲۹۲ مترمربع به ازای هر گرم تعیین شد که نشان دهنده آن است که جاذب دارای سطح ویژه مناسبی برای جذب است. همچنین میکروگراف SEM نشان داد که بیوچار تهیه شده دارای تخلخل بالا است و سطح ناهمگنی دارد که این مساله میتواند قابلیت و شانس این جاذب را در جذب آلاینده افزایش دهد. در مراحل بعدی، میزان جذب Pb از شیرابه محل دفن پسماندهای شهری بابل مورد بررسی قرار گرفت. مطابق یافتهها، راندمان جذب Pb از شیرابه محل دفن پسماندهای شهری بابل با افزایش زمان تماس و افزایش نسبت بیوچار به شیرابه، افزایش مییابد. همچنین کاهش اندازه ذرات بیوچار موجب افزایش بازده جذب میشود. حداکثر راندمان جذب توسط بیوچار با اندازه ذرات ۲-۱ میلیمتر در زمان تماس ۹۰ دقیقه و مقدار بیوچار ۲۰ گرم بر لیتر به میزان ۰۶/۸۹ درصد به دست آمد. در حالی که کاربرد بیوچار با اندازه ذرات ۷۵-۶۳ میکرومتر در شرایط زمان تماس ۱۲۰ دقیقه و مقدار بیوچار ۲۰ گرم بر لیتر، منجر به حذف کامل و ۱۰۰ درصدی یون Pb از شیرابه مورد مطالعه گردید. همچنین سینتیک شبه مرتبه دوم و ایزوترم لانگمیر به عنوان مناسبترین مدلها جهت توصیف فرآیند جذب Pb تشخیص داده شدند.نتیجهگیری: استفاده از بیوچار تهیه شده از زایدات فضای سبز به عنوان جاذب کم هزینه و ارزان قیمت، نه تنها آلایندگی فلزات سنگین و مخاطرات بهداشتی ناشی از آنها را در شیرابه محل دفن پسماندهای شهری کاهش میدهد، بلکه موجب مدیریت زایدات فضای سبز از طریق تبدیل آنها به یک ماده ارزشمند و تقلیل آثار سوء محیطزیستی در نتیجه دفع آنها خواهد شد.
مقاله پژوهشی
شهلا لجم اورک رمه چری؛ دکتر عبدالمجید مهدوی دامغانی؛ هومان لیاقتی
چکیده
سابقه و هدف: گندم یکی از مهم ترین محصولات مورد استفاده در کشور است و اساس امنیت غذایی ایرانیان را تشکیل می دهد. کشت گندم در ایران قدمتی طولانی و بیش از 8000 سال دارد. از سوی دیگر، با رشد جمعیت کشورها، موضوع امنیت غذایی هر روز اهمیت بیشتری پیدا کرده تا جایی که به یکی از مهم ترین مسائل کشور تبدیل شده و تلاش می شود تا در تولید این محصول استراتژیک ...
بیشتر
سابقه و هدف: گندم یکی از مهم ترین محصولات مورد استفاده در کشور است و اساس امنیت غذایی ایرانیان را تشکیل می دهد. کشت گندم در ایران قدمتی طولانی و بیش از 8000 سال دارد. از سوی دیگر، با رشد جمعیت کشورها، موضوع امنیت غذایی هر روز اهمیت بیشتری پیدا کرده تا جایی که به یکی از مهم ترین مسائل کشور تبدیل شده و تلاش می شود تا در تولید این محصول استراتژیک به خودکفایی دست یافت. همچنین سطح زیر کشت همواره یکی از عوامل اصلی محدودکننده تولید در دنیا بوده است و امروزه در تمامی کشورها مسئولان و محققین در تلاش هستند تا بدون تکیه بر افزایش سطح زیر کشت به تولید بیشتر دست بیابند. تاریخ کشاورزی صنعتی و پیامدهای کشاورزی سبز در قالب کشاورزی رایج نشان می دهد که راه تامین محصولات زراعی از این طریق نیست، به ناچار اهمیت مطالعه تاریخ کشاورزی کشور هر روز اهمیت بیشتری می یابد تا با تحلیل رویدادها دلیل موفقیت یا شکست برنامه ها را در طول زمان مورد بررسی قرار گرفته، از اشتباهات آن اجتناب کرده و نقاط قوت آن را مکرر شود.مواد و روش ها: از این رو مطالعه ای در قالب سری های زمانی و بررسی روندهای کمی جهت تحلیل و بررسی تغییرات سطح زیر کشت، تولید گندم و تغییرات جمعیتی در یک دوره 60 ساله صورت گرفته است. به منظور انجام این کار، از نرم افزار Minitab® 17.1.0 استفاده شده است.نتایج و بحث: نتایج تحقیق نشان دهنده رشد خطی جمعیت از سال 1340 تا 1399 (1961 تا 2020) است. در همین مدت، کل تولید گندم کشور از 5/3 میلیون تن در هکتار به 7/11 میلیون تن در هکتار افزایش یافته است که رشد 234 درصدی را در این بخش نشان می دهد. سطح زیر کشت گندم در این سال ها نسبت به میزان تولید و رشد جمعیت تغییرات کمتری داشته و از 5/4 میلیون هکتار در سال 1340 (1961) به 4/6 میلیون هکتار در سال 1399 (2020) رسیده است.نتیجه گیری: به نظر میرسد وقایع سالهای 1340 تا 1350 در ساختار اجتماعی و صنعتی شدن کشور، تحولات بین دو انقلاب سالهای 1350 تا 1360، وقوع جنگ تحمیلی در سالهای 1360 تا 1370 همگی از اهمیت ویژهای در تغییر کشاورزی ایران برخوردار باشند. این پدیده متابولیسم اجتماعی نامیده می شود که منعکس کننده تأثیراتی است که محیط طبیعی (اکوسیستم زراعی) از محیط اجتماعی خود دریافت کرده و در مقابل تأثیراتی که تغییر در ساختار و عملکرد اکوسیستم های کشاورزی بر دسترسی به غذا در جامعه بر جای می گذارد، را در معرض نمایش قرار می دهد.
مقاله پژوهشی
فرید سلمان پور؛ فراهم احمد زاده؛ رومینا سیاح نیا؛ بهرام کیابی
چکیده
سابقه و هدف: تغییرات آب و هوایی به همراه توسعه انسانی فشار مضاعفی بر اکوسیستمها وارد کرده، بطوری که در بسیاری از موارد سبب کاهش تنوع زیستی شده است. ادامه روند تغییر اقلیم امروزه به عنوان یک بحران فراگیر و جهانی محسوب میشود. تغییر اقلیم به یک اندازه بر همه زیستگاهها و گونهها تاثیر نمیگذارد. بلکه گونههای بزرگ جثه بیشتر تحت تاثیر ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییرات آب و هوایی به همراه توسعه انسانی فشار مضاعفی بر اکوسیستمها وارد کرده، بطوری که در بسیاری از موارد سبب کاهش تنوع زیستی شده است. ادامه روند تغییر اقلیم امروزه به عنوان یک بحران فراگیر و جهانی محسوب میشود. تغییر اقلیم به یک اندازه بر همه زیستگاهها و گونهها تاثیر نمیگذارد. بلکه گونههای بزرگ جثه بیشتر تحت تاثیر تغییر اقلیم و تغییر زیستگاه قرار گرفتهاند و به نسبت دیگر گونهها آسیبپذیرتر هستند. همینطور مطالعات نشان میدهد که کشورهای خاورمیانه تحت تاثیر شدید اثرات تغییر اقلیم قرار گرفتهاند. علفخواران بزرگ جثه، بخصوص گوزن قرمز نه تنها تحت تاثیر تغییرات زیستگاهی حاصل از تغییر اقلیم قرار دارند، بلکه افزایش دما سبب کاهش نرخ بقای گوسالهها و اختلال در زادآوری شده است. گوزن قرمز خزری (مرال) در ایران، تحت تاثیر تخریب زیستگاه و شکار غیرمجاز اغلب جمعیت خود را از دست داده است، که امروزه جمعیت باقی مانده فشار مضاعفی از جانب تغییر اقلیم را تحمل میکند. منطقه حفاظت شده البرز مرکزی به عنوان اصلیترین زیستگاه زادآور گوزن قرمز خزری محسوب می شود، که امروزه تحت تاثیر توسعه انسانی و تغییر اقلیم قرار دارد.مواد و روش ها: در این مطالعه به منظور بررسی میزان تاثیر تغییر اقلیم بر جمعیت گوزن قرمز، از اطلاعات دما و بارش دو پایگاه هواشناسی نوشهر در ارتفاع پایین دست، و بلده در ارتفاعات جنوبی استفاده شد. همینطور نقاط حضور و عدم حضور گونه مورد مطالعه توسط ترانسکتهای تصادفی بصورت مشاهده مستقیم، آثار و نمایهها و همینطور توسط تصاویر بدست آمده از دوربینهای تلهای، جمعآوری شد.نتایج و بحث: با استفاده از 19 پارامتر آب و هوایی ارزیابی مطلوبیت زیستگاهی در آینده، نشان داد که با ادامه روند تغییر اقلیم در چهار سناریوی خوشبینانه تا بدبینانه با استفاده از پنج الگوریتم MaxEnt, RF, ANN, GLM, MARS، از مطلوبیت مناطق کم ارتفاع در بخشهای شمالی و شرقی کاسته، و به مطلوبیت ارتفاعات بخش جنوبغربی افزوده خواهد شد. نتایج نشان داد که پارامترهای دمای متوسط سالانه، میانگین دمای روزانه، متوسط دمای فصل خشک، متوسط دمای گرمترین فصل، بارندگی سالانه، بارش در مرطوبترین فصل، بارش در گرمترین فصل نقش موثری در میزان تعیین مطلوبیت زیستگاهی گونه مورد مطالعه دارد. نتایج دادههای آب و هوایی نشان داد، ارتفاع نقش موثری در کاهش تاثیرات تغییر اقلیمی دارد، بطوری که تغییر اقلیم در مناطق پایین دست شدت معناداری نسبت به مناطق مرتفع دارد. با توجه به تغییر مطلوبیت زیستگاهی حاصل از ادامه روند تغییر اقلیم، زون جنگلی کجور ثبات نسبی مطلوبیت برای گونه مورد مطالعه را در حال و آینده نشان میدهد اما جاده جنگلی خیرود با مجموع بیش از 50کیلومتر طول در عمق این منطقه قرار گرفته است که تردد وسایل نقلیه دامداران، طبیعت گردان و به ویژه شکارچیان غیر مجاز در عمق این منطقه را تسهیل کرده که جدیترین تهدید برای بقای گوزن قرمز در این بخش از زیستگاه محسوب میشود.نتیجه گیری: با ادامه روند تغییر اقلیم و تاثییر آن بر زیستگاه گونه مورد مطالعه در آینده، انتظار میرود که گوزنهای ماده در بخشهای نا امن زیستگاه مشاهده شوند. از این رو برای حفاظت از جمعیت گوزن قرمز خزری در منطقه حفاظت شده البرز مرکزی نیاز به اقدامات جدی مدیریتی مبتنی بر تغییرات زیستگاهی پیش آمده در آینده میباشد.
مقاله پژوهشی
محمد حسین جهانگیر؛ سید محمد احسان عظیمی
چکیده
سابقه و هدف: پیش بینی بلند و کوتاه مدت آب و هوا از جمله چالش های بسیار مهم محققان آب و اقلیم بوده است. به منظور فائق آمدن بر این چالش، ابزارهای متعددی از جمله مدل های گردش عمومی جوی-اقیانوسی، سناریوهای پیش بینی و مدل های ریزمقیاس نمایی توسعه و استفاده شده است. این ابزارها با ایجاد همبستگی بین داده های بزرگ مقیاس مدل های ...
بیشتر
سابقه و هدف: پیش بینی بلند و کوتاه مدت آب و هوا از جمله چالش های بسیار مهم محققان آب و اقلیم بوده است. به منظور فائق آمدن بر این چالش، ابزارهای متعددی از جمله مدل های گردش عمومی جوی-اقیانوسی، سناریوهای پیش بینی و مدل های ریزمقیاس نمایی توسعه و استفاده شده است. این ابزارها با ایجاد همبستگی بین داده های بزرگ مقیاس مدل های گردش عمومی و داده های کوچک مقیاس سینوپتیک، به ریزمقیاس نمایی سناریوهای پیش بینی می کنند.
مواد و روش ها: در این مطالعه پارامترهای پیش بینی کننده بزرگ مقیاس دوره آماری 1961 تا 2003 از پایگاه داده مراکز ملی پیش بینی محیط زیست (NCEP) ، داده های بزگ مقیاس سناریوهای پیش بینی A1B و A2 مدل HadCM3 دوره آماری 2001 تا 2100 از مرکز ارزیابی و مدلسازی اقلیم کانادا موسوم به CCCma، و داده های سینوپتیک هواشناسی ایستگاه های اردبیل از سازمان هواشناسی دریافت شده است. در این مطالعه سه روش (SDSM)، حداقل مربعات ماشین بردار پشتیبان (LS-SVM) و پرسپترون چند لایه (MLP) برای ریزمقیاس نمایی، و از سنجنده های آماری CC، MSE، RMSE، NMSE، Nash-Sutcliffe، MAE و دیاگرام تیلور به منظور ارزیابی کارایی روش های ریز مقیاس نمایی مورد استفاده قرار گرفت.
نتایج و بحث: نتایج نشان داده است که مدل MLP بر اساس میانگین ایستگاه ها بهترین نتیجه را با مقادیر (CC=0/85)، (NMSE=0/63)، (NSH=0/73) و (MAE=0/52) کسب کرده و در رتبه های دوم و سوم به ترتیب مدل های LS-SVM و SDSM قرار گرفته اند. دیاگرام تیلور نیز مدل SDSM را ضعیف ترین مدل شناسایی و نتایج دو مدل LS-SVM و MLP را با اختلاف کمی با یکدیگر به عنوان مدل های برتر معرفی کرد. بر اساس نتایج ریزمقیاس نمایی، تمامی سناریوهای پیش بینی افزایش دمای میانگین روزانه تا سال 2100 در تمامی ایستگاه های مورد مطالعه را پیش بینی کرده اند.
نتیجه گیری: بر اساس نتایج مطالعه، در تمامی سناریوهای پیش بینی و بر اساس تمامی روش های ریز مقیاس نمایی، افزایش دمای میانگین روزانه پیش بینی شده است، لذا لازم است تا در تهیه سیاست های توسعه ای و محیط زیستی این موضوع در نظر گرفته بشود.
مقاله پژوهشی
حسین وحیدی؛ مجید رمضانی مهریان؛ حسین خسروی؛ آزاده علی حسینی؛ امین جلایر
چکیده
سابقه و هدف: توسعه زیرساختهای لازم برای بهبود قابلیت پیادهروی (پیادهرهواری) در مناطق شهری نقش مهمی در توسعه پایدار شهری دارد و از جنبههای مختلف محیط زیستی، سلامت عمومی و عدالت اجتماعی میتواند باعث بهبود کیفیت زندگی در شهر شود. بر این اساس هدف این مطالعه معرفی شاخصی برای ارزیابی قابلیت پیادهروی با رویکرد توسعه شهر پایدار ...
بیشتر
سابقه و هدف: توسعه زیرساختهای لازم برای بهبود قابلیت پیادهروی (پیادهرهواری) در مناطق شهری نقش مهمی در توسعه پایدار شهری دارد و از جنبههای مختلف محیط زیستی، سلامت عمومی و عدالت اجتماعی میتواند باعث بهبود کیفیت زندگی در شهر شود. بر این اساس هدف این مطالعه معرفی شاخصی برای ارزیابی قابلیت پیادهروی با رویکرد توسعه شهر پایدار در منطقه 16 شهرداری تهران بهعنوان یکی از سبزترین مناطق شهری تهران بود.مواد و روشها: در این مطالعه از روش تحقیق اسنادی، به مطالعه و جمعآوری معیارها، کیفیتها، ویژگیها و متغیرهای کالبدی، عملکردی و فضایی محیط انسانساخت مؤثر بر پیادهروی در منطقه 16 شهرداری تهران پرداختهشده است. سپس با استفاده از تحلیل مکانی GIS و ارجحیت بندی شاخصها با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی به قابلیت پیادهروی بخشهای مختلف منطقه مورد ارزیابی قرارگرفته است.نتایج و بحث: معیارهای مؤثر بر پیادهروی در منطقه 16 شهر تهران در 9 دسته اصلی و 30 زیر معیار به حالت ساختار سلسله مراتبی دستهبندی و اطلاعات مکانی و فضایی آنها گردآوری شد. تنوع و طیف وسیع شاخصهای مورد ارزیابی تحلیل جامعی از وضعیت موجود را نتیجه میدهد که میتوان آن را یکی از نقاط قوت این مطالعه دانست. هر یک از این شاخصها برای منطقه موردمطالعه مورد تحلیل و وضعیت قابلیت پیادهروی در منطقه 16 شهرداری تهران بر اساس هر یک از شاخصهای موردبررسی قرار گرفت. با استفاده از ارجحیت بندی معیارهای بر اساس نظر خبرگان و روی همگذاری لایههای مختلف درنهایت نقشه درجه قابلیت پیادهروی (پیاده رهواری) و نقشه درجه قابلیت پیادهروی شبکه معابر در سطح منطقه 16 شهرداری تهران به دست آمد. بر نتایج بهدستآمده ارزش فضایی به ترتیب در محلات خزانه، نازیآباد و باغ آذری بیشترین مقدار را نشان میدهد. علاوه بر این به ترتیب خیابانهای بخارایی، خیابان مدائن، خیابان رجایی و خیابان مجاور بوستان بعثت عنوان محورها با بالاترین میزان پیاده رهواری منطقه را به خود اختصاص میدهند.نتیجهگیری: محورهای پیاده رهوار مشروط بر بررسیهای تفصیلی ترافیک، بهترین مکانها برای تعریف پیاده راه و یا سبز راههای شهری شناسایی شدند و ازآنجاکه این محورها حجم ترافیک پیاده بالایی را به خود اختصاص میدهند اهمیت توجه به نیازهای انسان پیاده در آنها بسیار حائز اهمیت است. سه محله نازیآباد، علیآباد شمالی و خزانه بهعنوان سه منطقه مناسب برای توسعه محورهای پیاده رهوار منطقه شناسایی و جهت تمرکز بیشتر شهرداری منطقه معرفی شدند.
مقاله پژوهشی
مهسا تمجیدی؛ یوسف رشیدی؛ مجید عباسپور طهرانی؛ سید علیرضا میرزاحسینی
چکیده
سابقه و هدف: گرد و خاک و غبار از پدیدههای مهم جوی هستند که دربسیاری از مناطق از جمله ایران و کشورهای همجوار در بهار و تابستان اتفاق میافتد و یکی از چالشهای مهم قرن بیستم و یکم به شمار میرود و این پدیده در مقیاس جهانی از مناطق خشک و نیمه خشک و به واسطه تغییر اقلیم، تغییر پوشش گیاهی، فرآیندهای پیش رونده فرسایش خاک و اختلالات ناشی ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرد و خاک و غبار از پدیدههای مهم جوی هستند که دربسیاری از مناطق از جمله ایران و کشورهای همجوار در بهار و تابستان اتفاق میافتد و یکی از چالشهای مهم قرن بیستم و یکم به شمار میرود و این پدیده در مقیاس جهانی از مناطق خشک و نیمه خشک و به واسطه تغییر اقلیم، تغییر پوشش گیاهی، فرآیندهای پیش رونده فرسایش خاک و اختلالات ناشی از آنها، حساسیت مناطق را نسبت به فرسایش سریعی که واکنشهای مهمی بر اقلیم منطقه و بیابانزایی خواهد داشت. اهواز مرکز استان خوزستان یکی از هشت کلان شهر آلوده ایران از منظر آلودگی هوا است. هدف از این پژوهش تعیین میزان شدت نرخ تولید آلایندگی ذرات معلق کمتر از 10 میکرون با استفاده از مدلسازی و مقایسه نتایج خروجی با دادههای اندازهگیری شده و تغییر میزان شدت نرخ تولید آلایندگی براساس دادههای اندازهگیری شده و محاسبه فرمول تعیین میزان نرخ تولید آلایندگیPM10 ناشی از رخداد گرد و غبار در شهر اهواز میباشد.مواد و روشها : کلانشهر اهواز با در نظر گرفتن توپوگرافی پیچیده در منطقهای خشک و در مجاورت منابع اصلی و ابتدایی گرد و غبار دارای شرایط ویژهای است که در این مطالعه غلظت ذرات معلق کمتر از 10 میکرون در تاریخ پانزدهم ماه ژوئن سال 2019 میلادی( تیر ماه 1398) مورد بررسی قرارگرفته است. در این تاریخ ، بیشینهی غلظتPM10 در شهر اهواز 1422 میکروگرم بر متر مکعب در روز 15 ژوئن اعلام شده است که غلظت این ذرات بیش از 9 برابر غلظت استاندارد هوای آزاد سازمان حفاظت محیط زیست ایران (150 میکروگرم بر متر مکعب) بوده است. از دادههای غلظت ایستگاه سنجش سازمان حفاظت محیط زیست و داده های هواشناسی سطحی و جو بالا ایستگاه اهواز برای اجرای مدل CALPUFF و خروجی های غلظت استفاده شده است.نتایج و بحث: با استفاده از مطالعه اسناد کتابخانهای فرمول پایه محاسبات تعیین نرخ انتشار آلاینده PM10 برآورد گردیده است و سپس با دادهای ایستگاههای پایش مستقر درکلان شهر اهواز مقایسه گردیده است و با اصلاح فرمول محاسباتی و اجرای مدل پخش و پراکندگی CALPUFF به میزان غلظت واققی ثبت شده ایستگاه انلاین پایش سازمان حفاظت محیط زیست رسیده و نهایتا میزان نرخ انتشار الایندگی ذرات معلق کمتر از 10 میکرون از کانونهای اطراف شهر اهواز تعیین گردید.نتیجهگیری: میزان نرخ انتشار آلایندهPM10 با استفاده از فرمول محاسباتی و اجرای مدل پخش و پراکندگیCALPUFF بدست آمده است که این موضوع در پیشبینی پدیده گرد و غبار حائز اهمیت بوده و امکان محاسبه میزان تولید و مسیر حرکت ذرات را فراهم کرده در نتیجه میتوان هشدار و پیش آگاهی به هنگام و قابل اعتمادی را در مورد اتخاذ تصمیمهای لازم برای کاهش خسارتهای احتمالی ناشی از این پدیده اندیشه کرد. و با استفاده از تلفیق اندازهگیری و مدلسازی به متدلوژی برای محاسبه انتشار گرد و غبار PM10 از کانونهای شهر دست یافت.