مقاله پژوهشی
اشکان محمدی؛ ناصر شفیعی ثابت؛ علیرضا شکیبا
چکیده
سابقه و هدف: از جمله پیامدهای عمده شهرنشینی شتابان ، گسترش مکانی - فضایی شهرها و خورندگی روستاها و زمین های پیرامونی آنهاست که در کلانشهرها نمود بسیاری داشته است.خزش و گسترش ناموزون کلانشهر تهران به نواحی پیرامونی، منجر به بروز نابسامانی و عدم تعادل در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سازمان فضایی روستاهای پیرامونی شده است.در ...
بیشتر
سابقه و هدف: از جمله پیامدهای عمده شهرنشینی شتابان ، گسترش مکانی - فضایی شهرها و خورندگی روستاها و زمین های پیرامونی آنهاست که در کلانشهرها نمود بسیاری داشته است.خزش و گسترش ناموزون کلانشهر تهران به نواحی پیرامونی، منجر به بروز نابسامانی و عدم تعادل در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سازمان فضایی روستاهای پیرامونی شده است.در دهه های اخیر آنالیز رشد شهری از منظرهای گوناگونی آغاز شد .این پدیده درایران در نیم قرن اخیر با برجستگی زیادی همراه بوده است. و در آغاز در مادر شهرها و شهرهای بزرگ اتفاق افتاد ولی به تدریج بر اثر سیاست های تمرکز گرایانه سکونتگاهی به شهرهای متوسط و میانی نیز انتقال یافته است. در ناحیه مورد مطالعه در سه دهه اخیر رشد شتابانی در گسترش سطح داشته است و سبب بروز مسایل بسیار محیط زیستی و تغییرهای سریع در عملکرد اقتصادی روستاها و تغییر منبع های طبیعی ارزشمند شده است. از اینرو این تحقیق در نظر دارد با واکاوی و تحلیل دقیق پدیده خزش نحوه و میزان تغییرهای کاربری زمین ها و پوشش زمین در ناحیه مورد مطالعه را بررسی و با بیان راه حلهای علمی اثرهای زیان بار آن را کاهش دهد. مواد و روش ها: برای آنالیز دقیق اثرهای پدیده خزش از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شد. در این روش بعد از گردآوری داده ها شامل تصاویر ماهواره ای لندست با سنجنده های TM و ETM و OLI و پس از تفسیر بصری تصاویر ماهوارهای به لحاظ عاری بودن از خطاهای راه راه شدگی، لکههای ابر با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و سیستم های اطلاعات مکانی روند تغییرهای کاربری زمین ها و پوشش زمین در سالهای ۱۹۸۶ ، ۲۰۰۲، ۲۰۱۸ میلادی به تفکیک و در چهار کاربری، زمین شهری و انسان ساخت زمین های جنگلی مرتع ها و راهآغاز گردید.پس از آن عملیات طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم SVM ، آشکار سازی و تعیین الگوی خزش در ناحیه مورد مطالعه انجام شد. نتایج و بحث: محاسبات انجام شده گویای آنست که در محور تهران – پردیس - دماوند بر اثر رشد خزنده به شکل گسسته و در برخی نقاط پیوسته بیشترین تغییرات به لحاظ افزایش ، مربوط به کاربری زمین های شهری و انسان ساخت 9.06 درصد و نیز راه ۱ درصد میباشد که این روند رو به افزایش سبب کاهش دو پوشش مراتع و زمین های جنگلی بترتیب به میزان9.07 و0.1 درصد شده است. پس از عملیات میدانی و برداشت عوارض نمونه با گیرندههای GPS دو فرکانسه و معرفی آن به نرم افزار ، طبقه بندی عوارض با روش ماشینهای بردار پشتیبانبا میانگین دقت کلی 96.62% و میانگین ضریب کاپای 85.33% انجام شد. بیشترین تغییرها مربوط به کاربریهای زمین شهری و انسان ساخت و راه بوده که در ناحیه مورد مطالعه بیشتر زمین های جنگلی تبدیل به شهرکهای صنعتی و ویلاهای تفریحی شده است.این موضوع منجر به افزایش مهاجرت از روستاها به پیرامون کلانشهر تهران شده و بدنبال آن نیاز به زمین های شهری و در نهایت شکنندگی و ناپایداری منابع محیط زیست صورت گرفته است. در محور تهران – پردیس - دماوند تغییرهای یاد شده توسط عاملها و نیروهای مختلف و در جریان گسترش فضایی ناموزون آن صورت گرفته است. نتیجه گیری: در بررسی مربوط به تحولات فضایی و تغییرهای کاربری زمین ها و پوشش زمین توجه به این مطلب که کدام کاربری به آرامی و کدام کاربری با سرعت بیشتری تغییر می کند از اهمیت بالایی برخوردار است.در این تحقیق نمایان شد که در مورد بررسی زمین های جنگلی نسبت به دیگر زمین ها بیشترین میزان تغییر را داشته اند. بنابراین اگر برنامه ریزی دقیق و سیاست گذاری های لازم و نظارت مستمر برای جلوگیری از این روند صورت نگیرد آثار زیان بار و جبران ناپذیر محیط زیستی در پی خواهد داشت.
مقاله پژوهشی
مریم اکبرپور؛ هادی ویسی؛ عبدالمجید مهدوی دامغانی؛ محمدرضا نظری
چکیده
سابقه و هدف: بومی سازی سیستم غذایی به دلیل هایی همچون فواید اکولوژیک، مزیت های اقتصادی و ملاحظات اجتماعی در مسیر کشاورزی پایدار قرار گرفته است. ولی پرسش این است که غذا تا چه اندازه و محدودهای می تواند به صورت بومی تولید شود. بمنظور پاسخ به این پرسش، مفهوم حوزه غذایی راهگشا است. این مفهوم چارچوبی را برای تحلیل میزان ...
بیشتر
سابقه و هدف: بومی سازی سیستم غذایی به دلیل هایی همچون فواید اکولوژیک، مزیت های اقتصادی و ملاحظات اجتماعی در مسیر کشاورزی پایدار قرار گرفته است. ولی پرسش این است که غذا تا چه اندازه و محدودهای می تواند به صورت بومی تولید شود. بمنظور پاسخ به این پرسش، مفهوم حوزه غذایی راهگشا است. این مفهوم چارچوبی را برای تحلیل میزان تولید غذای بومی در هر مقیاس مشخص فراهم می کند. حوزه غذایی، زمینی است که می تواند همه یا بخشی از نیازهای غذایی یک جمعیت را در یک محدوده جغرافیایی تأمین کند. در کشور ما تا کنون مطالعه ای در مورد بررسی حوزه های غذایی انجام نشده است، از این روی، این پژوهش پیشنهاد دهنده الگویی برای بررسی حوزه های غذایی است. این پژوهش با رویکرد حرکت در راستای سیستم غذایی پایدار، ضمن شناساندن مفهوم حوزه غذایی، وضعیت تولید و مصرف غذا در حوزه غذایی استان تهران و ظرفیت این استان در تأمین نیازهای غذایی خویش را بررسی کرده است. مواد و روش ها: این تحقیق در استان تهران انجام شد. برای محاسبه میزان غذای تولیدی زمین های منطقه مورد مطالعه و میزان نیاز غذایی جمعیت مربوطه و مقایسه آن ها با یکدیگر از واحدی یکسان به نام «معادل گیاهی» استفاده گردید. تولید هر معادل گیاهی در هر منطقه از طریق ضرب سطح زیرکشت محصول در عملکرد محصول محاسبه شد. میزان نیاز به هر معادل گیاهی در هر منطقه نیز از ضرب جمعیت آن منطقه در وزن معادل گیاهی مورد نیاز یک فرد در یک سال برآورد شد. سپس با فرمول های مربوط به خودکفایی، محاسبه گردید که تولید موجود، چند درصد از نیازهای جمعیت مربوطه را تأمین می کند. برای محاسبه خودکفایی از مفهومی به نام تولید آستانه استفاده شد، محاسبه تولید آستانه به کمک برنامه نویسی و کد نویسی شرطی با نرم افزار متلب انجام گردید. برای انجام پژوهش، نرم افزارهای اکسل، متلب و جی آی اس مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج و بحث: تبیین الگویی بمنظور بررسی حوزه غذایی با توجه به چالش افزایش جمعیت استان تهران و تأمین امنیت غذایی این استان از مهمترین دستاورهای تحقیق حاضر بوده است. در پژوهش حاضر که در مقیاس استانی صورت گرفته است، میزان خودکفایی در تأمین سبد غذایی مطلوب برای جمعیت استان تهران ۲۲ درصد و بیشترین و کمترین میزان خودکفایی در تأمین سبد غذایی مطلوب برای جمعیت هر شهرستان به ترتیب در شهرستان پیشوا و شهرستان تهران برآورد شده است. میزان نیاز تأمین شده یا خودکفایی در تأمین سبد غذایی مطلوب در استان تهران در محصول های معادل سبد غذایی مطلوب به ترتیب از بیشترین در ذرت علوفه ای با ۱۰۰ درصد خودکفایی، سبزی و صیفی ۷۹، میوه ۵۶، کاه جو ۵۳، کاه گندم ۴۵، دانه جو ۱۶، سبوس گندم ۸، دانه گندم ۵، نباتات علوفه ای به جز ذرت ۴، کنجاله کلزا 0.1، دانه کلزا 0.06 و در حبوبات، شلتوک، ریشه و تفاله خشک و ملاس چغندرقند، دانه ذرت و کنجاله سویا عدم خودکفایی و وابستگی کامل یعنی صفر درصد برآورد شده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بیان داشت که پتانسیل واقعی استان تهران در تأمین سبد غذایی مطلوب برای جمعیت استان تهران ۲۲ درصد است. هرچند بومی سازی مزیت هایی دارد، به نظر می رسد با توجه به مساحت کم و جمعیت بیش از ظرفیت استان تهران و مسئله های محیط زیستی پیش رو (کمبود آب و فرسایش خاک)، باید مرزهای حوزه غذایی استان تهران گسترده تر و شعاع حوزه غذایی افزایش یابد.
مقاله پژوهشی
احمد سلطانی ذوقی؛ غلامرضا سلطانی محمدی
چکیده
سابقه و هدف: از دید بسیاری از کارشناسان و تصمیم سازان پیشرفت فنّاوری آبیاری، عامل اصلی کاهش سطح مصرف آب است. با وجود این دیدگاه، بسیاری از کارشناسان به این نتیجه گیری با دیدهی تردید نگاه می کنند. با وجود بهبود فنّاوریهای آبیاری و زهکشی و گونه های مقاوم، کاهش مورد انتظار در مصرف آب هرگز رخ نداده است. آیا پدیده ی جهش می تواند ...
بیشتر
سابقه و هدف: از دید بسیاری از کارشناسان و تصمیم سازان پیشرفت فنّاوری آبیاری، عامل اصلی کاهش سطح مصرف آب است. با وجود این دیدگاه، بسیاری از کارشناسان به این نتیجه گیری با دیدهی تردید نگاه می کنند. با وجود بهبود فنّاوریهای آبیاری و زهکشی و گونه های مقاوم، کاهش مورد انتظار در مصرف آب هرگز رخ نداده است. آیا پدیده ی جهش می تواند عامل این اختلاف تلقی شود؟ در ایران وضعیت اثر جهش به چه شکلی است؟ این مطالعه به دنبال یافتن پاسخی مناسب برای این سوال ها می باشد. مواد و روش ها: ابتدا نیاز است تا با استفاده از داده های پانل، تأثیر فنّاوری در بخش کشاورزی استان های کشور مشخص گردد، برای این هدف داده های سال های 1370 تا 1396 مورد استفاده قرار گرفت. در گام بعد با استفاده از اطلاعات مربوط به مصرف آب و تولید بخش کشاورزی در سال های مورد بررسی در کنار مدل تخمین زده شده، فاکتورهای نرخ رشد کشاورزی، نرخ رشد آب مصرفی، میزان صرفهجویی مورد انتظار و به وقوع پیوسته محاسبه گردید. نتایج حاصل از این محاسبه ها، میزان پدیده ی جهش را در کشاورزی کشور برای 31 استان مشخص نموده و این امکان را فراهم می کند که با یک مقایسه ساده نسبت به بررسی شدت اثر جهش در منطقه های مختلف اظهار نظر گردد. در این بخش برای کمک به سیاست گذاران از تقسیم بندی 5گانه وزارت کشور بهره برده شده است. نتایج و بحث: نرخ مشارکت پیشرفت فنّاوری در سطح بالای معنیداری برابر 0.43 حاصل شد. مقدار کشاورزی در ایران 109.315 % به دستآمده است. این مطالعه وجود اثر جهش را در کشاورزی کشور تائید می نماید. اثر جهش در همه منطقه های کشور نیز به روشنی مشاهده می گردد و حتی برخی استان های صنعتی کشور نظیر آذربایجان شرقی و خوزستان نیز با این پدیده با شدت بسیار بیشتری مواجه هستند. بالاترین شدت پدیده ی جهش در منطقه 3 کشور شامل استان های آذربایجان شرقی، آذربایجان غربی، اردبیل، زنجان، گیلان و کردستان و کمترین مقدار آن در منطقه 5 شامل خراسان رضوی، جنوبی و شمالی، کرمان و یزد و سیستان و بلوچستان مشاهده گردیده است. شدت پدیده ی جهش در منطقه های جنوبی و شرقی کشور کمتر از منطقه های شمالی و غربی مشاهده شده است، دلیل شدت به نسبت کمتر این پدیده در نواحی جنوبی و شرقی محدودیت در دسترسی به منبع های آب، سرمایه لازم برای تغییر تکنولوژی آبیاری، زمین با کیفیت و نیروی کار متخصص است. با وجود شدت کمتر ولی به روشنی می توان مشاهده کرد در سراسر کشور بیش از 80 درصد از آب صرفه جویی شدهی ناشی از بهبود فنّاوری که بهصورت قابل ملاحظه ای در حیطه فنّاوری های آبیاری است، توسط همان بخش کشاورزی مصرف می گردد که نشان از شدت پدیده جهش در کشاورزی کشور است. نتیجه گیری: روند افزایش مصرف آب در کشاورزی کشور بعد از اعمال سیاست های حمایتی دولت و گسترش فناوری های آبیاری در کنار مقدار محاسبه شده ی نشان میدهد، بهبود فناوری های آبیاری بدلیل افزایش بهره وری در ابتدا موجب کاهش مصرف آب میگردد از سوی دیگر بدلیل کاهش هزینه های مصرف آب امکان دستیابی به سود بالاتر فراهم می شود. افزایش سود خود انگیزه ای برای گسترش سطح زیرکشت است و همین امر موجب افزایش مصرف آب، در برخی موارد بیش از مقدار مصرف اولیه خواهد شد. در حال حاضر نیاز است تا دیدگاه مسئولین افزون بر مفهوم کاهش مصرف آب در بخش کشاورزی به کنترل پدیده ی جهش نیز معطوف گردد.
مقاله پژوهشی
محبت نداف؛ رضا امیدی پور
چکیده
سابقه و هدف:
تنوع زیستی تنها شامل تعداد و وفور گونه ها نیست، بلکه گوناگونی در کارکردهای هر گونه را شامل می شود که بوسیله سنجههای تنوع کارکرد اندازه گیری می شود. از سویی دیگر، تغییرکاربری زمینها و چرای دام دو مورد از مهمترین عاملها تاثیرگذار بر تنوع زیستی و خدمات اکوسیستم هستند. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر ...
بیشتر
سابقه و هدف:
تنوع زیستی تنها شامل تعداد و وفور گونه ها نیست، بلکه گوناگونی در کارکردهای هر گونه را شامل می شود که بوسیله سنجههای تنوع کارکرد اندازه گیری می شود. از سویی دیگر، تغییرکاربری زمینها و چرای دام دو مورد از مهمترین عاملها تاثیرگذار بر تنوع زیستی و خدمات اکوسیستم هستند. بنابراین تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر جنگلکاری و چرای دام بر سنجههای تنوع کارکرد در منطقه چشمه دلاو در غرب استان خراسان شمالی انجام شد.
مواد و روش ها:
برای اندازه گیری تنوع کارکرد از سنجه های مبتنی بر یک ویژگی (میانگین وزنی جامعه) و مبتنی بر چند ویژگی (غنای کارکرد ، یکنواختی کارکرد ، واگرایی کارکرد ، پراکنش کارکرد و سنجه تنوع کارکرد رائو) در بسته آماری "FD" در نرم افزار "3.3.1.R" استفاده گردید. برای مقایسه تنوع در تیمارهای مورد مطالعه از تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون تکمیلی دانکن استفاده شد.
نتایج و بحث:
نتایج نشان داد که چرای دام به همراه جنگلکاری دارای اثرهای مختلفی بر روی سنجههای تنوع کارکردی است. بر اساس نتایج، غنای کارکردی و سنجه تنوع کارکرد رائو و همچنین سنجه های میانگین وزنی ارتفاع و فرم زیستی تروفیت در منطقه های مورد مطالعه دارای اختلاف معنی داری بودند. بیشترین مقادیر سنجه غنای کارکردی، تنوع کارکردی رائو و میانگین وزنی ارتفاع مربوط به منطقههای تحت چرای دام بود. این نتیجه نشان میدهد برای کاهش رقابت بین گیاهان و به حداکثر رسیدن کارکرد در یک اکوسیستم، وجود حداقلی از تنش (چرا) لازم است. همچنین بیشتر بودن سنجه میانگین وزنی ارتفاع در کاربری تحت چرا تایید کننده وجود ارتباط مثبت بین غنای کارکرد و سنجه میانگین وزنی است. از طرفی دیگر، بیشترین مقدار سنجه میانگین وزنی فرم رویشی تروفیت در کاربری عدم چرا-جنگلکاری مشاهده شد که در ارتباط با شرایط نامساعد محیطی از قبیل رقابت بالا (بدلیل نبود چرای دام) و مداخلات انسانی (جنگل کاری) بود.
نتیجه گیری:
استفاده از سنجههای تنوع کارکرد به عنوان سنجه ای از تنوع زیستی که افزون بر اینکه فروانی گونه ها، ویژگی های کارکردی آنها را نیز مد نظر قرار می دهد، ابزارهای مفیدی در بررسی تاثیر عاملهای مختلف بر تنوع زیستی و کارکرد اکوسیستم های نیز می باشند.
مقاله پژوهشی
نادر بارانی؛ آیت اله کرمی
چکیده
سابقه و هدف: تغییرهای اقلیمی با عامل های طبیعی مانند خشکی و خشکسالی یا فعالیت های انسانی تشدید می شود. شناسایی و آشکارسازی تغییرهای هر یک از عوامل و یافتن علت های آن از قدم های اولیه ی مطالعات بشمار می رود که در قالب روند عنصرهای اقلیمی مطالعه می شود. وجود روند ممکن است به دلیل تغییرهای طبیعی، مانند خشکسالی ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییرهای اقلیمی با عامل های طبیعی مانند خشکی و خشکسالی یا فعالیت های انسانی تشدید می شود. شناسایی و آشکارسازی تغییرهای هر یک از عوامل و یافتن علت های آن از قدم های اولیه ی مطالعات بشمار می رود که در قالب روند عنصرهای اقلیمی مطالعه می شود. وجود روند ممکن است به دلیل تغییرهای طبیعی، مانند خشکسالی یا فعالیت های انسانی مانند افزایش گازهای گلخانه ای باشد. ایجاد روند در عامل های اقلیمی هر ناحیه ای امری عادی بوده ولی تداوم آن در سال های بعد میتواند اثرهای بارزتری بر مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. با بررسی روند تغییرهای میانگین بارش و دمای هوا میتوان تغییرهای اقلیمی در منطقه را ردیابی نمود. این تحقیق بمنظور شناسایی تغییرهای زمانی پارامترهای اقلیمی (دما و بارش) در ده ناحیه ی زراعی – اکولوژیکی کشور ایران انجام گرفت. مواد و روشها: برای انجام این مطالعه، داده های مربوط به متغیرهای درجه حرارت و میزان بارش بصورت سالانه از همه مراکز استانهای کشور در دوره ی زمانی 1394-1364 از سازمان هواشناسی کشور استخراج شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، با توجه توزیع غیرنرمال سریهای اقلیمی دما و بارش از روش ناپارامتریک من- کندال بهره گرفته شد. از آنجایی که توزیع تعدادی از سریهای اقلیمی از جمله بارش، نرمال نیست، در چنین حالتهایی روش من- کندال مناسبتر است. برای به دست آوردن معنیداری یا عدم معنی داری متغیرها و تعیین روند تغییرهای سالانه توسط آزمون من - کندال از نرم افزار الحاقی XLSTAT استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد متغیر دما در نواحی مرکزی، شمال غرب، ساحلی خزر، خوزستان، زاگرس مرکزی، جنوبی خشک، خراسان، ساحلی جنوب و مرکزی خشک دارای روند صعودی و در ناحیه زاگرس جنوبی بدون روند بوده است. متغیر بارش در نواحی خوزستان و خراسان دارای روند کاهشی و در نواحی مرکزی، شمال غرب، ساحلی خزر، زاگرس مرکزی، جنوبی خشک، ساحلی جنوب، مرکزی خشک و زاگرس مرکزی بدون روند بود. افزایش در درجه حرارت به افزایش قابل توجه در میزان تبخیر و تعرق سالانه (هماکنون نیز در بیشتر منطقه های ایران از نظر میزان بارندگی سالانه بیشتر است) منجر خواهد شد. هیئت بیندولتی تغییرهای اقلیمی از این مسئله بعنوان یک چالش جدی برای منطقه های خشک و کمباران از جمله ایران یاد می کند و بعنوان یک پیامد، پیش بینی می کند که تولید محصول استراتژیک در ایران در مقایسه با سطح تولید کنونی کاهش یابد. وسعت زیاد کشور ایران بهمراه موقعیت جغرافیایی آن از یک سو و نحوه ی گسترش و استقرار ارتفاعات از سوی دیگر مانع برخورداری کامل منطقه از ریزش های جوی ورودی کشور می شود. وجود چنین شرایطی سبب ناهمگنی درونی در مقدار و رژیم بارش گردیده که در رفتار زمانی - مکانی عامل های اقلیمی تبلور یافته است. این مورد برای کشوری همچون ایران که به شدت به آب های حاصل از بارش های جوی نیازمند است میتواند هشدار دهنده باشد و کشور را با بحران کمبود آب مواجه سازد. نتیجهگیری: نتایج تحقیق برای کلیه ایستگاههای مورد بررسی، افزایش معنیدار میانگین متوسط دمای سالانه را نشان میدهد. با این حال روند خاصی برای وضعیت بارندگی مشاهده نشده است. افزایش در درجه حرارت به افزایش قابل توجه در میزان تبخیر و تعرق سالانه (هماکنون نیز در بیشتر منطقه های ایران از نظر میزان بارندگی سالانه بیشتر است) منجر خواهد شد.
مقاله پژوهشی
علی پرتوی نیا؛ مریم اوتادی؛ امیرحسین علاالدینی
چکیده
سابقه و هدف: امروزه پساب صنعتهای مختلف شامل مواد معدنی و آلی خطرناک از جمله ترکیبهای آروماتیک نظیر فنولها، فلزهای سنگین و رنگزاها میباشند که بیشتر در غلظتهای خیلی کم نیز سبب سرطان و مسمومیت میشوند. با توجه به روند افزایشی این آلایندهها و بویژه ترکیبهای رنگزا در محیطزیست، مطالعه و توسعه روشهای جلوگیری از ورود و ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه پساب صنعتهای مختلف شامل مواد معدنی و آلی خطرناک از جمله ترکیبهای آروماتیک نظیر فنولها، فلزهای سنگین و رنگزاها میباشند که بیشتر در غلظتهای خیلی کم نیز سبب سرطان و مسمومیت میشوند. با توجه به روند افزایشی این آلایندهها و بویژه ترکیبهای رنگزا در محیطزیست، مطالعه و توسعه روشهای جلوگیری از ورود و یا حذف این آلایندهها دارای اهمیت میباشد. تولوئیدین قرمز یک رنگزا دارای گروه آزو است که بطور گسترده در صنایع نساجی برای رنگ آمیزی الیاف سلولزی استفاده میشود. بطور کلی روشهای مختلف شیمیایی، فیزیکی، زیستی، نوری و یا تلفیقی برای حذف انواع آلایندهها و رنگزاها از محیطزیست وجود دارد. در سالهای اخیر روشهای زیستپالایی نظیر تجزیهزیستی بعنوان یک روش کارآمد برای حذف این آلایندهها مورد توجه قرار گرفته است. از اینرو، هدفهای مطالعه حاضر، شامل بررسی میزان حذف رنگزا تولوئیدین قرمز از یک پساب رنگزای سنتزی، بررسی متغیرهای اثرگذار بر میزان حذفزیستی و بهینهسازی با استفاده از تکنیک سطح پاسخ میباشد که برای این بررسی باکتری نمکدوست هالوموناس سویه D2 مورد استفاده قرار گرفته است. مواد و روش ها: در این تحقیق، بررسی وضعیت تأثیرگذاری متغیرها و بهینهسازی شرایط عملکردی با استفاده از روش آماری و نرمافزار Design Expert نسخه 7 انجام شده و میزان تجزیهزیستی رنگزا با در نظر گرفتن 30 آزمایش با استفاده از روش رویه پاسخ (RSM) و طرح ترکیب مرکزی (CCD) بررسی شده است. با توجه به منبعهای مطالعاتی و تحقیقهای انجام شده قبلی در این راستا که بصورت یک عامل در یک زمان (OFAT) انجام شدهاند، اثر 4 متغیر غلظت رنگزا (ppm 30-10)، غلظت نمک (10%-2)، pH (5/9-5/5) و دما (40-20) در حذفزیستی رنگزا مورد بررسی قرار گرفته است. آزمایشهای حذفزیستی در فاز آبی برای یک پساب سنتزی مدل، در مقیاس ارلن و کشت ایستا در انکوباتور برای مدت زمان 10 روز انجام شده است. در ادامه تجزیه و تحلیل نتایج با روش آنالیز واریانس انجام شده است. نتایج و بحث: بر طبق نتایج بهدست آمده و آنالیز واریانس، از بین 4 فاکتور انتخابی دو متغیر غلظت نمک و دما بیشترین تأثیر در میزان حذفزیستی رنگزا توسط باکتری در محدوده انتخابی داشتهاند و همینطور با توجه به نتایج آنالیز آماری میتوان گفت که غلظت رنگزا و pH احتمالاً اثرگذار بودهاند. همچنین اثرهای متقابلی مربوط به غلظت رنگزا و pH، غلظت نمک و pH، غلظت نمک و دما (در سطح 5%) بر میزان تجزیهزیستی پساب رنگی تأثیرگذار میباشد. از طرفی بیشترین میزان حذفزیستی رنگزا در پایان روز دهم معادل %62.4 محاسبه شد و شرایط بهینه برای بیشترین حذفزیستی رنگزا در این روز درpH معادل 8.5 و دمای 35 درجه سانتیگراد، غلظت نمک و رنگزا به ترتیب معادل %4 و ppm 16.8 بهدست آمده است. در ادامه با استفاده از روش سطح پاسخ، تابع چند جملهی درجه دوم برای میزان درصد حذف رنگزا از پساب در مدت زمان 10 روز با ضریب تعیین R2 معادل 0.95 بیان شد. همچنین متوسط خطا در بررسی میزان تجزیهزیستی پساب رنگزا با استفاده از مدل مطرح شده و دادههای آزمایشگاهی بطور متوسط 9.9 درصد محاسبه شد. نتیجهگیری: بر اساس نتایج، تابع درجه دوم پیشنهادی در این تحقیق برای باکتری نمکدوست هالوموناس سویه D2 در حذفزیستی رنگزای تولوئیدین قرمز، میتواند بعنوان یک مدل با دقت بالا و قابلیت پیشبینی مؤثر شرایط مختلف، مورد استفاده قرار گیرد. همچنین باکتری هالوموناس سویه D2 در این تحقیق، مشابه نتایج بهدست آمده از تحقیق قبلی ما با استفاده از سویه Gb توانایی بالایی در تجزیهزیستی رنگزا در محیطهای نامساعد و شور نشان داد، با این تفاوت که شرایط بهینه متفاوت بوده و سویه D2 برای استفاده در محیطهای بازی پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
امیر قاضی لو؛ کمال الدین کر؛ حمید ارشادی فر؛ عماد کوچک نژاد؛ مهشید اولادی کلاریجانی
چکیده
سابقه و هدف: آبهای فوق شور دارای خصوصیات ویژهای هستند که آنها را به مدل مناسبی برای مطالعات اکولوژیک مبدل کرده است. تالاب لیپار یک پهنه آبی فوق شور واقع در جنوب شرقی ایران (شمال دریای عمان) است که مطالعات اندکی روی آن صورت گرفته و بنابراین اطلاعات مربوط به ویژگی های زیستی و غیر زیستی آن بسیار محدود است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ...
بیشتر
سابقه و هدف: آبهای فوق شور دارای خصوصیات ویژهای هستند که آنها را به مدل مناسبی برای مطالعات اکولوژیک مبدل کرده است. تالاب لیپار یک پهنه آبی فوق شور واقع در جنوب شرقی ایران (شمال دریای عمان) است که مطالعات اندکی روی آن صورت گرفته و بنابراین اطلاعات مربوط به ویژگی های زیستی و غیر زیستی آن بسیار محدود است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرهای زمانی ساختار اجتماعات پلانکتونی تالاب فوق شور لیپار و تاثیر عامل های محیطی بر این تغییرها به انجام رسیده است. مواد و روشها: نمونهبرداریهای آب در سال 1396 و در سه فصل مانسون جنوب غربی، پس مانسون و پیش مانسون صورت پذیرفت. نمونه برداری آب بصورت سطحی و با استفاده از بطری های پلی اتیلنی جمع آوری شدند. بمنظور تراکم سنجی پلانکتونی 5 نمونه آب جمع آوری شد و نمونههای پلانکتونی موجود پس از تثبیت توسط محلول لوگول و با استفاده از میکروسکوپ نوری شمارش شدند. بمنظور تعیین غلظت مواد مغذی نیز نمونههای 250 میلیلیتری آب صاف شده و غلظت فسفات، سیلیکات و نیترات آنها با استفاده از روش اسپکتروفوتومتری اندازهگیری شدند. اندازهگیری ویژگی های فیزیکوشیمیایی آب نیز در محل و با استفاده از سنجنده های قابلحمل صورت پذیرفت. نتایج و بحث: اجتماعات پلانکتونی مشاهده شده در دوره مطالعه شامل Fabrea salina Henneguy, 1890 از رده Heterotrichea، Dunaliella salina (Dunal) Teodoresco, 1905 از رده Chlorophyceae، Pseudo-nitzschia sp. از رده Bacillariophyceae و .Spirulina sp از رده Cyanophyceae بود. الگوی تغییرهای تراکم کل پلانکتونها با حضور دو نقطه اوج تراکم در شهریورماه و آبان ماه مشخص شد و تفاوت در تراکم D. salina و .Spirulina sp بعنوان عاملهای اصلی تغییرهای زمانی ساختار اجتماعات پلانکتونی شناخته شد. اثر 5 عامل شوری، غلظت اکسیژن، نیتریت، سیلیکات و فسفات محلول در آب بر تعیین ساختار اجتماعات پلانکتونی منطقه معنیدار بود. نتیجهگیری: نتایج مطالعه حاضر بیانگر سطح به نسبت پایین مواد غذایی، تنوع زیستی کم و همچنین نوسانات شرایط محیطی است. نرخ بالای تبخیر آب، محدودیت در ورودی آب شیرین و همچنین ورودی آب توسط جزرومد آب دریا و در نتیجه محدودیت مواد غذایی در دسترس میتواند از عامل های اصلی نقصان تولیدهای اولیه و تنوع زیستی پایین در این منطقه باشد. با توجه به افزایش فشار انسانی در اثر استحصال نمک از این تالاب، پایش هیدروبیولوژیک برای حفاظت بلندمدت از این تالاب ضروری بنظر میرسد.
Original Articles
محمد رضا اصغری پور؛ فاطمه کمری؛ محمود رمرودی؛ یاسر علی زاده
چکیده
سابقه و هدف: تنوع در نظام کشاورزی بدلیل فرصت هایی که برای مدیریت ریسک بیان می کند، برای مواجهه با شرایط تولید ناهمگن و افزایش تولید درآمد از طریق ورود به بازارهای جدید یک استراتژی مهم برای غلبه بر چالش هایی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند در نظر گرفته میشود. یکی از مفاهیمی که در زمینه توسعه پایدار در کشاورزی ...
بیشتر
سابقه و هدف: تنوع در نظام کشاورزی بدلیل فرصت هایی که برای مدیریت ریسک بیان می کند، برای مواجهه با شرایط تولید ناهمگن و افزایش تولید درآمد از طریق ورود به بازارهای جدید یک استراتژی مهم برای غلبه بر چالش هایی که بسیاری از کشورهای در حال توسعه با آن مواجه هستند در نظر گرفته میشود. یکی از مفاهیمی که در زمینه توسعه پایدار در کشاورزی مطرح است حفظ تنوع زیستی می باشد. توجه بیش از اندازه به جنبه های تولیدی و استفاده بیش از حد از نهاد ههای برون مزرعه ای بدون در نظر گرفتن دیگر کارکردهای بوم شناختی این بوم نظام ها، سبب شده تنوع زیستی کشاورزی با روند روبه کاهش در همه سطح ها مواجه شود. در این شرایط وجود یک برنامه جامع در راستای پایش تنوع زیستی کشاورزی و همچنین ارزیابی عامل های مؤثر بر آن ضروری میباشد. بر این اساس، این مطالعه با هدف ارزیابی تغییرهای زمانی و مکانی تنوع نظامهای زراعی استان ایلام و شناخت عامل های مؤثر بر آن در بازه زمانی 1383 تا 1395 اجرا شد. مواد و روشها: داده ها از سالنامههای آماری، گزارش های سازمان برنامه و بودجه و سازمان جهاد کشاورزی جمعآوری گردید. از روش تجزیه رگرسیونی گام به گام پس رونده برای ارزیابی عامل های مؤثر بر تغییرهای تنوع زیستی محصول های آبی استفاده گردید. برای ارزیابی تغییرهای مکانی تنوع زیستی کشاورزی موجود در بوم نظام های آبی و عامل های مؤثر بر آن سنجه تنوع زیستی شانون-وینر محاسبه شد. بر اساس فرض ها، عامل های مؤثر بر تغییرهای مکانی تنوع به گروه عامل های جغرافیایی، عامل های اقلیمی و اکولوژیکی، عامل های فرهنگی-اجتماعی، عامل های اقتصادی و عامل های مدیریتی تقسیم شدند و اثر هر کدام از این عامل ها بر روی تنوع سنجیده شد. سپس عامل هایی که اثر آنها بر روی تنوع زیستی معنی دار برآورد نشد از مدل حذف شدند، و در نهایت مهم ترین عامل های مؤثر بر تغییرهای تنوع بین شهرستان های مختلف استان در مدل باقی ماندند. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که در طول دوره دوازده ساله روند کلی تغییرهای تنوع نظامهای تولید کاهشی بود و تنوع در تمام شهرستانها به استثنای ایلام و دهلران کاهش یافت. از این بین بیشترین میزان سنجه تنوع شانونواینر در بازه زمانی مورد مطالعه مربوط به شهرستان ایلام با میزان عددی 1.90 در سال زراعی 95-1394 بود. عامل اصلی این افزایش تنوع، افزایش تعداد گونه های سبزیجات و گیاهان جالیزی و کاهش سطح زیر کشت و محصول های غالب (گندم و جو) بود. مهمترین عامل های تعیین کننده تنوع در نظامهای کشاورزی استان ایلام بترتیب تعداد آبادی دارای سکنه، متوسط درآمد خالص سالانه یک خانوار روستایی، تعداد شرکتهای تعاونی، روزهای همراه با گردوغبار، وسعت زمین های کشاورزی، تعداد واحدهای تولیدی، سن بهرهبردار، درصد خرده مالکی، میزان کود اوره، تعداد افراد خانواده و نرخ باسوادی بود. بررسی نقطه های بحرانی نظامهای زراعی استان ایلام نشان داد برای بهبود پایداری و افزایش تنوع آنها، آموزش کشاورزان، کمک به ثبات اقتصادی آنها، اصلاح مدیریت تولید محصول و مدیریت منبع های آب از اولویت برخوردار هستند. نتیجه گیری: بررسی نقطه های بحرانی نظامهای زراعی استان ایلام نشان داد برای بهبود پایداری و افزایش تنوع آنها، آموزش کشاورزان، کمک به ثبات اقتصادی آنها، اصلاح مدیریت تولید محصول و مدیریت منبع های آب از اولویت برخوردار هستند.
مقاله پژوهشی
محمود احمدی؛ زهرا علی بخشی؛ منوچهر فرج زاده اصل
چکیده
سابقه و هدف: آشکارسازی تغییر، فرایندی برای یافتن منطقه های متناقض در تصویرهای زمانی متفاوت از ناحیهای مشابه میباشد. پوشش گیاهی در جذب دودهها و سرب هوا ، جلوگیری از پخش مواد آلاینده در محیطهای شهری و کمک به پاکسازی هوا و کاهش جزایر حرارتی،بسیار موثر است. بررسی کاهش یا افزایش پوشش گیاهی در تهران بعنوان کلانشهر و نیز ...
بیشتر
سابقه و هدف: آشکارسازی تغییر، فرایندی برای یافتن منطقه های متناقض در تصویرهای زمانی متفاوت از ناحیهای مشابه میباشد. پوشش گیاهی در جذب دودهها و سرب هوا ، جلوگیری از پخش مواد آلاینده در محیطهای شهری و کمک به پاکسازی هوا و کاهش جزایر حرارتی،بسیار موثر است. بررسی کاهش یا افزایش پوشش گیاهی در تهران بعنوان کلانشهر و نیز شهرستانهای حومه آن، با توجه به رشد بیرویه جمعیت و ساختوساز به شدت ضرورت دارد. هدف از این پژوهش بررسی روند تغییرهای زمانی-مکانی پوشش گیاهی در تهران و اقمار و رابطه آن با دما در دورههای زمانی مختلف میباشد. نتایج این تحقیق میتواند در مطالعات مربوط به زیست پذیری شهری، کاهش اثرهای سوء جزایر حرارتی شهری و علوم محیطی مؤثر واقع شود. مواد و روشها: ابتدا استخراج و آماده سازی دادههای تصاویر از طریق سنجنده+ ETM ماهواره لندست 7 در سالهای 2001 تا 2015 انجام و ماه ژوئن بعنوان گرمترین ماه منطقه مورد مطالعه انتخاب شد. سپس گزینش روزهای مورد بررسی و انجام تصحیحات تصاویر و تهیه نقشههای LULC و ترسیم نمودار درصد مساحت منطقه ها مورد توجه قرار گرفت. محاسبه شاخصهای پوشش گیاهی و منطقه های ساختهشده و محاسبه دمای سطح زمین همراه با ارزیابی صحت دادههای دمای سطح زمین از مرحله های دیگر روش تحقیق بود. در نهایت ترسیم نمودار درصد مساحت هر شاخص و نیز ترسیم نمودار پراکنش و تابع گوسی با بررسی دگرگونی مکانی پوشش گیاهی انجام پذیرفت. نتایج و بحث: با توجه به نقشه کاربری زمین ها و پوشش زمین(LULC)، برای سالهای 2001، 2005، 2010 و 2015 افزایش پوشش گیاهی در سال 2015 نسبت به دورههای قبل در منطقه مورد مطالعه مشهود است. رشد منطقه های ساختهشده در غرب منطقه به خوبی دیده میشود. در نمودار درصد مساحت هر کلاس کاربری زمین ها و تغییر آن در 4 سال منتخب، از سال 2001 درصد پوشش گیاهی روبه کاهش رفته که تا سال 2005 و 2010 ادامه داشته، و در سال 2015 افزایش چشمگیر یافته است. از سوی دیگر روابط بین دمای سطحی و شاخصهای NDVI و SAVI خطی نبوده و بر اساس برازش معادلات آماری در هر وضعیت، عامل های دیگری در کاهش یا افزایش LST نقش دارند. در نمودار تابع چگالی نرمال، تغییرهای شاخص NDVI در دوره دوم و سوم مشابه یکدیگر بوده و در این دو دوره نسبت به دوره اول، میانگین افزایش و همچنین با توجه به کاهش واریانس، ارتفاع منحنی افزایشیافته است. در تحقیق حاضر و با بررسی تهران و اقمار، کاهش میزان LST در دوره دوم و سوم یعنی از 2006 تا 2015 مشاهده میشود. از سوی دیگر مساحت پوشش گیاهی بطور کلی در منطقه روبه افزایش است. از جنبه مکانی و مطابق بررسیهای انجامشده، تهران بیشترین درصد کلاس یک NDVI یعنی سطحهای بدون پوشش گیاهی را به خود اختصاص داده است. نتیجهگیری: با توجه به بررسی شاخصهای NDVI، SAVI و NDBI، روند کلی مساحت پوشش گیاهی در منطقه مورد مطالعه در حال افزایش است. با درنظرگرفتن مقادیر 15R2"> ، پوشش گیاهی در شهرستان ری در حال نابودی میباشد. در شهرستانهای رباطکریم و تهران سطح های پوشش گیاهی در حال افزایش است. رشد افسارگسیخته شهرکهای اقماری در حومه تهران موجب تخصیص زمینهای بایر و مزرعه ها و پوشش گیاهی به ناحیه های ساختمانی و مسکونی شده است که این امر جزایر حرارتی و شرایط نامساعد زندگی را تشدید میکند.
Original Articles
روانبخش شیردم؛ امیر شیرکا؛ سینا حسن اوغلی؛ نعمت اله بخشی
چکیده
سابقه و هدف: ساخت بتن های سبز از منظر سازگاری مناسب آن با محیط زیست و از منظر کاهش اثرات زیست محیطی ناشی از تولید مصالح مورد استفاده در ساخت بتن از اهمیت ویژه برخوردار است. مواد و روش ها: در پژوهش حاضر، از گل قرمز و سرباره ذوب آهن به عنوان جایگزین سیمان استفاده شده تا عملکرد آنها را بر مقاومت فشاری بتن های پر مقاومت معمولی و زودرس تحت ...
بیشتر
سابقه و هدف: ساخت بتن های سبز از منظر سازگاری مناسب آن با محیط زیست و از منظر کاهش اثرات زیست محیطی ناشی از تولید مصالح مورد استفاده در ساخت بتن از اهمیت ویژه برخوردار است. مواد و روش ها: در پژوهش حاضر، از گل قرمز و سرباره ذوب آهن به عنوان جایگزین سیمان استفاده شده تا عملکرد آنها را بر مقاومت فشاری بتن های پر مقاومت معمولی و زودرس تحت w/b های مختلف مورد بررسی قرار دهد. با هدف بهینه سازی سه متغیر درصد گل قرمز، درصد سرباره و w/b، آزمایش های مورد نیاز با استفاده از نرم افزار DX7 طراحی شدند و 18 اختلاط متناظر با این طراحی آزمایش ساخته شد و طی 7، 28 و 56 روز عمل آوری و آزمایش شد. نتایج و بحث: با توجه نتایج حاصل از بارگذاری نمونه های بتنی ساخته شده، مقدار بهینه گل قرمز و سرباره درw/b معادل با 0.3 و 0.375 به ترتیب برابر (15% و 10%) و (7.5% و 20%) تعیین شده است که از نظر مقاومت فشاری، همزمان استاندارد بتن های پرمقاومت معمولی و زودرس را تامین می نماید. نتیجه گیری: طرح های اختلاط بهینه بدست آمده در این تحقیق، توانسته به مقاومتی حدود 90 مگاپاسکال دست یابد. که این مهم، خود نشان از عملکرد خوب گل قرمز و سرباره ذوب آهن به عنوان جایگزین سیمان می باشد.
مقاله پژوهشی
مرضیه نیلیه بروجنی؛ مژگان احمدی ندوشن
چکیده
سابقه و هدف: دردهههای اخیر، افزایش جمعیت، رشد سریع صنعتی شدن، افزایش آلودگی هوا در ترازهای پایین جو و آثار جزیره گرمایی، سبب تغییرهای قابل ملاحظه ای در وضع هوا و اقلیم محلی شهرهای بزرگ شده است. آثار محیطهای شهری روی جو بیشتر بصورت جزیرههای گرمایی ظاهر میشوند. فضای سبز با کاهش دما و افزایش رطوبت و در نهایت کاهش پدیدهی ...
بیشتر
سابقه و هدف: دردهههای اخیر، افزایش جمعیت، رشد سریع صنعتی شدن، افزایش آلودگی هوا در ترازهای پایین جو و آثار جزیره گرمایی، سبب تغییرهای قابل ملاحظه ای در وضع هوا و اقلیم محلی شهرهای بزرگ شده است. آثار محیطهای شهری روی جو بیشتر بصورت جزیرههای گرمایی ظاهر میشوند. فضای سبز با کاهش دما و افزایش رطوبت و در نهایت کاهش پدیدهی جزیرهی حرارتی و همچنین کاهش رواناب، در ارتقای سطح آسایش شهروندان و در نهایت پایداری محیط شهری موثر خواهد بود. هدف این مطالعه تهیه نقشههای کاربری زمین و سنجه پوشش گیاهی تفاضلی نرمال شده NDVI و نیز سنجه حرارتی Land surface temperature (LST) و بررسی نحوه توزیع الگوهای حرارتی سطح زمین و تغییرهای زمانی و مکانی پوشش گیاهی و ارتباط آنها در شهر اصفهان از سال 1985 تا 2016 است. مواد و روشها: بدین منظور، تصویرهای ماهوارهای سنجندههای TM و OLI ماهواره لندست از سایت سازمان زمین شناسی ایالت متحده دانلود گردید. با بکارگیری سه تصویر مربوط به سالهای 1985، 2010 و 2016، مقدار سنجه پوشش گیاهی تفاضلی نرمال شده با استفاده از نرم افزار Terrset کمی گردید و نقشههای آن تهیه شد. سپس با تهیه نقشه کاربری زمین ها به روش طبقهبندی نظارت شده حداکثر احتمال به آنالیز روند تغییرهای کاربری هایی از قبیل (شهر، جاده، مزارع کشاورزی، زمین های بایر، رودخانه، کوه و فضای سبز) پرداخته شد. در نهایت برای ارزیابی دمای سطح زمین (LST) و رابطه آن با نقشه پوشش گیاهی، از الگوریتم استخراج دمای سطح زمین (LST) استفاده گردید و نقشههای حرارتی سطح زمین برای شهر اصفهان برای سالهای 1985، 2010 و 2016 تهیه شد. نتایج و بحث: روند تغییرهای کاربری زمین های مختلف در منطقه مورد مطالعه نشان داد که در دوره موردمطالعه، تخریب شدید در پوشش سبز منطقه رخ داده و بخش عمده این تغییرها در جهت تبدیل شدن به منطقه های شهری بوده است. همچنین، نتایج حاصل نشان دهنده وجود یک رابطه معکوس بین دمای سطح زمین و سنجه NDVI است. نتایج بیانگر پیشرفت جزایر حرارتی شهری به سمت منطقه هایی است که با فقر پوشش گیاهی و توسعه کاربریهای ساخت و ساز شده (مسکونی، صنعتی و ...) مواجه بوده اند. همچنین نتایج گویای تسریع افزایش دما در سال های اخیر نسبت به سالهای گذشته است زیرا افزایش متوسط دمای سالانه در بازه زمانی 2010 تا 2016، 0.61 درجه سانتی گراد بود، در حالی که افزایش متوسط دما به میزان 0.05 درجه سانتیگراد از سال 1985 تا 2010 مشاهده گردید. نتیجه گیری: تحلیل تغییرهای زمانی جزایر حرارتی شهر اصفهان گویای افزایش جزایر گرمایی و کاهش فضایی منطقه های خنک شهری می باشد. میتوان نتیجه گرفت که تغییرهایی که در این بازه زمانی 30 ساله (1985-2016) در زمینههای مختلفی از جمله افزایش جمعیت، افزایش مساحت شهری و تغییر کاربری رخ داده در نهایت سبب افزایش مساحت منطقه های داغ و ایجاد جزیره حرارتی در این شهر گشته است. بدلیل وجود همبستگی بین دمای سطح زمین وسنجه پوشش گیاهی تفاضلی نرمال شده NDVI ، لزوم و اهمیت حفاظت و نگهداری کاربری پوشش گیاهی و فضای سبز به ویژه در محیطهای شهر بعنوان یک متغیر بسیار مهم برای تعدیل شرایط آب و هوایی برای نهادهای مسئول در مدیریت شهری ضروری به نظر میرسد. نتایج حاصل از این مطالعه میتواند دیدگاهی برای مدیریت دقیق و موثر پوشش گیاهی شهری با هدف اصلاح و تغییر روند ایجاد جزایر حرارتی شهری در اختیار برنامهریزان شهری قرار دهد.
مقاله پژوهشی
فاطمه رحیمی؛ ابوالقاسم صادقی نیارکی؛ مصطفی قدوسی
چکیده
سابقه و هدف: آلودگی صوتی یکی از آلودگیهای مهم و رو به رشد شهرهای بزرگ است. بهمنظور کنترل و مدیریت اثرات آلودگی صوتی، سنجش آن امری ضروری است. لذا در این تحقیق پهنهبندی و مدلسازی آلودگی صوتی با روش درونیابی کریجینگ در یکی از مناطق پرجمعیت تهران یعنی منطقه 16 انجام گردید. مواد و روشها: در این تحقیق در ابتدا 8 ایستگاه برای پیش مطالعه ...
بیشتر
سابقه و هدف: آلودگی صوتی یکی از آلودگیهای مهم و رو به رشد شهرهای بزرگ است. بهمنظور کنترل و مدیریت اثرات آلودگی صوتی، سنجش آن امری ضروری است. لذا در این تحقیق پهنهبندی و مدلسازی آلودگی صوتی با روش درونیابی کریجینگ در یکی از مناطق پرجمعیت تهران یعنی منطقه 16 انجام گردید. مواد و روشها: در این تحقیق در ابتدا 8 ایستگاه برای پیش مطالعه انتخاب شد. در مرحله بعد 46 ایستگاه در منطقه مورد مطالعه انتخاب و تراز معادل صوت در سه بازهی زمانی صبح، ظهر و شب برای هر ایستگاه، جهت تعیین تراز آلودگی صوتی اندازهگیری شد. همچنین یکی از انواع کاربری شبکه معابر منطقه 16 یعنی بزرگراه شهید رجایی انتخاب و تراز شدت صوت در فواصل مختلف جهت پهنهبندی و مدلسازی آلودگی صوتی آن بزرگراه اندازهگیری شد. سپس مدلی جهت پیشبینی تراز شدت صوت در فواصل مختلف از بزرگراه ارائه شد. جهت بررسی درستی مدل ارائه شده، یک بزرگراه دیگر مورد بررسی قرار گرفت و آزمون تست مقایسهای بین مقادیر اندازهگیری شده و پیشبینی شده انجام گرفت. نتایج و بحث: درصد خطای بین مقادیر پیشبینیشده و اندازهگیریشده بسیار ناچیز بوده و درنتیجه مدل ارائه شده را میتوان برای ارزیابی آلودگی سایر بزرگراهها مورد استفاده قرار داد. نتایج بهدستآمده از مرحله اصلی این تحقیق نشان داد که حداکثر میانگین تراز معادل صوت 83.5714 دسیبل مربوط به بزرگراههاست همچنین تا فاصلهی 30 متری از بزرگراه برای کاربری مسکونی مناسب نیست. حداقل میانگین تراز صوت 58 دسیبل مربوط به مناطق مسکونی هست. نتیجهگیری: دیگر نتایج این تحقیق حاکی از آن بوده است که درکل ایستگاههای سنجش صدا بهخصوص در شبکه معابر میزان میانگین تراز معادل صدای اندازهگیری شده بیش از حد استاندارد روز ایران هست. با توجه به آلودگی صوتی بالای منطقه، راهکارهای ارائهشده جهت کنترل آلودگی صوتی استفاده از دیوارههای صوتی در بزرگراهها و ایجاد فضای سبز بیشتر در مناطق مستعد آلودگی هست.
مقاله پژوهشی
ناهید محمدحسینی؛ مریم رباطی؛ مجید عمیدپور
چکیده
سابقه و هدف: بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر یکی از راههای موثر برای مقابله با آلودگیهای محیط زیستی ناشی از فعالیت نیروگاه با سوخت فسیلی است. اگرچه نیروگاههای تجدید پذیر جزء منبع های انرژی پاک محسوب میشوند، ولی بیشتر این نیروگاهها سبب تغییر در اکوسیستم منطقه و بهم خوردن تعادل اکولوژیکی میگردند. هدف از انجام این تحقیق ...
بیشتر
سابقه و هدف: بهرهگیری از انرژیهای تجدیدپذیر یکی از راههای موثر برای مقابله با آلودگیهای محیط زیستی ناشی از فعالیت نیروگاه با سوخت فسیلی است. اگرچه نیروگاههای تجدید پذیر جزء منبع های انرژی پاک محسوب میشوند، ولی بیشتر این نیروگاهها سبب تغییر در اکوسیستم منطقه و بهم خوردن تعادل اکولوژیکی میگردند. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی اثرهای محیط زیستی بکارگیری انرژیهای تجدیدپذیر شامل بادی و خورشیدی در منطقه ویژه اقتصادی سلفچگان - زواریان میباشد. در این پژوهش با استفاده از دو روش کاربردی ارزیابی اثرهای محیط زیستی (ماتریس ایرانی و روش ماتریس ارزیابی اثرات سریع) انجام پذیرفت. مواد و روشها: در این تحقیق در ابتدا به معرفی گزینه ها، جمع آوری اطلاعات پایه منطقه، بررسی عامل های مؤثر برتوسعه نیروگاههای انرژی خورشیدی و بادی از طریق جستجوی اینترنتی و بازدید میدانی پرداخته شد. بر اساس مطالعات انجام شده در بخشهاى شناخت پروژه و ویژگىهاى محیط زیست منطقه مورد مطالعه، پتانسیل انواع اثرهای محیط زیستی ناشى از اجراى پروژه نیروگاه تجدیدپذیر به تفکیک فازساخت و ساز و بهره بردارى بر محیطهاى فیزیکى، بیولوژیکى و اجتماعى ، اقتصادى و فرهنگی با استفاده از روش ماتریس ایرانی و روش RIAM مورد پیش بینى قرار گرفتند. روش ماتریس ایرانی و ماتریس ارزیابی اثرهای سریع به دلیل در نظر گرفتن اثرهای انجام پروژه در هر دو مرحله ساخت و بهرهبرداری بر روى اجزاى محیط زیست از روشهاى متداول و کاربردى براى ارزیابى اثرهای محیط زیستی در کشور ایران بشمار مىرود. نتایج و بحث: نتایج حاصل از ماتریس لئوپولد ایرانى و روش پاستاکیا نشان میدهد در فاز ساختمانی و بهره برداری نیروگاه تجدید پذیر بیشترین پیامدهای مثبت در محیط فیزیکی مربوط به کمیت آب سطحی در محیط اقتصادی – اجـتـماعی و فرهنگی مربوط به اشتغال و درآمد زایی میباشد. مهمترین پیامد منفى در محیط فیزیکى مربوط به کیفیت هوا و اقلیم و کیفیت صدا همچنین درمحیط بیولوژیکى مربوط به پوشش حیات وحش و در محیط اقتصادی – اجـتـماعی و فرهنگی مربوط به مناظر و چشم اندازهای طبیعی و توسعه فضای سبز و میراث فرهنگی و آثار باستانی میباشد. همچنین بیشترین اثرهای منفی مربوط به فعالیتهای تولید پساب و پسماند، دفع پسماند، تجهیز کارگاه، خطرها و سوانح ، زهکشی و کنترل سیلاب و بیشترین اثرهای مثبت مربوط به تامین نیروی انسانی، تامین انتقال برق و توسعه فضای سبز و تملک زمین ها میباشد. لازم به بیان میباشد که مرحله ساختمانی این گونه طرحها کوتاه مدت بوده و به نوعی هزینهای برای سرمایهگذاری بلند مدت و استفادههای آتی محسوب می گردد. نتیجه گیری: براساس نتایج هر دو ماتریس، احداث نیروگاههای تجدیدپذیر خورشیدی – بادی با توجه به بروز کمترین پیامدهای منفی بر اجزای گوناگون محیط زیست، بعنوان مطلوب ترین گزینه مدیریتی انتخاب شد و بدون بیان راهکار، عملکرد پروژه مورد تایید است.
مقاله پژوهشی
پویا عاقل پور؛ وحید ورشاویان؛ مهرانه خدامرادپور
چکیده
سابقه و هدف: تبخیر – تعرق، یک فرایند کلیدی تعادل آب و همچنین یک عنصر مهم از تعادل انرژی است. بنابراین پیش بینی و تخمین تبخیر-تعرق در مدیریت آب زراعی، پیش بینی و نظارت بر خشکسالی و توسعه و بهره برداری از منبع های آبیِ موثر، می تواند بسیار با ارزش و کاربردی باشد. هدف از این مطالعه مدل سازی سری زمانی تبخیر-تعرق مرجع در ایستگاه سینوپتیک ...
بیشتر
سابقه و هدف: تبخیر – تعرق، یک فرایند کلیدی تعادل آب و همچنین یک عنصر مهم از تعادل انرژی است. بنابراین پیش بینی و تخمین تبخیر-تعرق در مدیریت آب زراعی، پیش بینی و نظارت بر خشکسالی و توسعه و بهره برداری از منبع های آبیِ موثر، می تواند بسیار با ارزش و کاربردی باشد. هدف از این مطالعه مدل سازی سری زمانی تبخیر-تعرق مرجع در ایستگاه سینوپتیک رشت توسط دو مدل SARIMA و GRNN در دوره 1956-2017، و پیش بینی آن برای سال های 2018-2027 می باشد. مواد و روش ها: شهر رشت در منطقه معتدل و مرطوب شمال ایران و در نوار جنوبی دریای خزر واقع است. در این مطالعه از روش تورنتوایت اصلاح شده برای برآورد ET0 استفاده شده است که پیشتر به نقل از محققان، در برآورد نرخ تبخیر-تعرق مرجعِ منطقهی رشت عملکرد مطلوبی بیان کرده ست. میزان تبخیر-تعرق در سال های 1956-2017 برآورد شد. دو مدل برای مدل سازی و اعتبارسنجی سریزمانی ET0 انتخاب گردید. مدل SARIMA از مدل های استوکستیک فصلی و مدل GRNN بر پایهی هوش مصنوعی استوار است. ورودیهای مدلها تا 3 گام زمانی قبل ماهانه و سالانه انتخاب شدند. ماتریس های ورودی-هدف، به دو بخش واسنجی (75%) و اعنبارسنجی (25%) تقسیم شدند. تابع ACF نشان دهنده وجود روند فصلی در سری ماهانه ET0، با دورهبازگشت 12 بود. با چهار مرتبه تفاضل گیری مشخص شد که بهترین درجه تفاضل گیری مدل SARIMA در مرتبه اول می باشد. سایر عملگرهای SARIMA نیز، اعم از اتورگرسیو و میانگین متحرک فصلی و غیر فصلی، توسط سعی و خطا انتخاب شدند. بهینهسازی مدل GRNN نیز توسط سعی و خطای پارامتر گستره انجام شد.در این مطالعه معیارهایی همچون RMSE، NS و R برای بررسی خطا و همبستگی خروجیهای مدل استفاده شد. نتایج و بحث: بهترین مدل از الگوی SARIMA، مدل SARIMA(0,0,1)(0,1,1)12 معرفی شد. میزان RMSE و NS برای این مدل بهترتیب برابر با 8.89 میلی متر و 0.97 بود. مدل GRNN با اعمال کل ورودی ها بهترین نتیجه را نشان داد. مقادیر RMSE و NS در بهترین خروجی GRNN برابر با 9.22 میلی متر و 0.96 محاسبه شد. تفاوت دو مدل در برآورد کمینهها (ماههای ژانویه و فوریه) گزارش شد که بنا برآن SARIMA عملکرد بهتری داشت. برای مقایسه این دو مدل از دیاگرام تیلور نیز استفاده شد. دیاگرام تیلور نشان داد دقت SARIMA نهتنها در میزان خطا، بلکه در همبستگی و برآورد انحراف معیار مقادیر واقعی، کمی دقیق تر از GRNN عمل نموده است. پس از صحت سنجیِ مدل ها و ارزیابیِ عملکرد مطلوبِ آنها، بهترین مدلهای مستخرج از SARIMA و GRNN، بجهت پیشبینی نرخ تبخیر-تعرق مرجعِ 10سال آتی برای (سال های 2018-2027) استفاده شدند. نتیجهگیری: نتایج پیشبینیهای بیان شده برای سال های آیندهی رشت، وجود روند صعودیِ شدید ET0 در سالهای 2018- 2027 را )نسبت به دورهی 1956-2017( نشان دادهاست. این موضوع افزایش سریعترِ نرخ تبخیر-تعرق مرجع را در سالهای آتی، برای منطقه مرطوب رشت هشدار میدهد. به جهت برنامهریزی منابع آب سطحی و زیرزمینی برای استفاده های کشاورزی و زراعی، این مساله بسیار دارای اهمیت بوده و هشداری بسیار جدی برای کشاورزان و مدیران آب در این منطقه خواهد بود.
مقاله پژوهشی
زینب فیض الهی؛ محمدرضا شهبازبگیان؛ سید عبدالکریم هاشمی؛ سیاوش شایان
چکیده
سابقه و هدف: کمبود منابع آب شیرین و مدیریت آن، به عنوان یکی از چالشهای اصلی بسیاری از کشورهای گرم و خشک که با کمبود منابع آب مواجه هستند میباشد. لذا سیاستگداری و رائه راهکارهایی با رویکرد آمایشی جهت مدیریت و استفاده صحیح از منابع آب یکی از الزامات مدیریت صحیح منابع آب میباشد؛ در این راستا مدیریت تقاضای منابع آب با رویکرد ...
بیشتر
سابقه و هدف: کمبود منابع آب شیرین و مدیریت آن، به عنوان یکی از چالشهای اصلی بسیاری از کشورهای گرم و خشک که با کمبود منابع آب مواجه هستند میباشد. لذا سیاستگداری و رائه راهکارهایی با رویکرد آمایشی جهت مدیریت و استفاده صحیح از منابع آب یکی از الزامات مدیریت صحیح منابع آب میباشد؛ در این راستا مدیریت تقاضای منابع آب با رویکرد برنامهریزی آمایش سرزمین یکی از مسائل بسیار مهم در بخش مدیریت آب در سطح جهان به حساب میآید. هدف از این مقاله تحلیل و مطالعه سازمان فضایی حاکم بر دشت میناب با استفاده از دانش پویایی سیستمها است که عوامل تاثیرگذار منفی بر منابع آب را شناسایی کرده و سیاستهایی در راستای مدیریت تقاضای منابع آب منطقه ارائه گردیده است. مواد و روشها: در پژوهش حاضر مکانیزم سیستمی حاکم بر بخشهای مهم متعامل با منابع آب دشت میناب به مثابه سازمان فضایی حاکم بر منطقه با رویکرد پویایی سیستمها در نظر گرفته شده است. در این مقاله ابتدا با استفاده از اصول دانش پویایی سیستمها سه بخش اقتصادی، اجتماعی و مکانیزم انتقال آب به هرمزگان با مطالعه دادها و اطلاعات مشاهدهای منطقه و نیز مصاحبه حضوری با کارشناسان و مسئولین منطقه در قالب حلقههای علتو معلولی با نرم افزار Vensem ترسیم و عملکرد آنها با نمودارهای مرجع که بر اساس آمار و اطلاعات مشاهداتی با نرمافزار اکسل ترسیم شده است تصدیق شده است. نتایج و بحث: دشت میناب از مناطق گرم و خشک ایران در استان هرمزگان است که عدم مدیریت تقاضای منابع آب باعث شده است که با تقاضای شدید آب و کمبود منابع آب سطحی و زیرزمینی روبهرو باشد. به منظور کاهش وابستگی به فعالیتهای کشاورزی پرآب و مدیریت تقاضای منابع آب، مکانیزم سیستمی سازمان فضایی هر سه بخش اقتصادی به صورت مجزا ترسیم شد. در این راستا زیرسیستم کشاورزی و جمعیتی هر کدام به طور مجزا از دو حلقه تعادلی و تقویتی تشکیل شده اند. در زیرسیستم کشاورزی، متغیرهای اصلی مکانیزم از جمله شاخص خشکسالی، سطح زیرکشت، میزان منابع آب زیرزمینی و میزان برداشت در طول زمان مورد تحلیل قرار کرفته است همچنین در زیر سیستم در جمعیتی جمعیت روستایی و شهری، میزان تقاضای آب شهری و شاغلان و بیکاران منطقه مورد تحلیل قرار گرفت و تاثیرات مثبت و منفی هر کدام از متغیرها به صورت سیستمی بر دیگر متغیرها مورد مطالعه قرار گرفته است. سپس این زیرسیتمها به صورت جامع و در ارتیاط با هم در قالب ک مکانیزم سیستمی سازمان فضایی حاکم بر منابع آب دشت میناب ترسیم شدند. در نهایت با مطالعه سیستمی سازمان فضایی منطقه سه سیاست از درون مکانیزم سیستمی در جهت مدیریت تقاضای منابع آب منطقه استخراج گردید. نتیجه گیری: با تحلیل مکانیزم سیستمی حاکم بر سازمان فضایی دشت میناب و استخراج سیاستهای مربوطه سه سیاست به شرح ذیل ارائه شد؛ سیاست تقویت آبزیپروری مثل میگو تا سطح زیر کشت 5000 هکتار با ظرفیت تولید 30000 تن در سال در صورت مطالعه و سرمایهگذاری؛تقویت منطقه آزاد تجاری در آن منطقه تا سقف 100000 میلیون ریال (بر اساس سال پایه 1396) به دلیل برخورداری از نواحی ساحلی و همسایگی با کشورهای عربی؛ سیاست بازچرخانی آب به میزان 20 درصد فاضلاب شهری (به دلیل رشد جمعیت 20 درصدی در سال) و افزایش تقاضای آب شهری و فقدان زیرساختهای فاضلاب شهری در جهت مدیریت تقاضای منابع آب منطقه.