مقاله پژوهشی
منصور غنیان؛ آذر هاشمی نژاد؛ امید مهراب قوچانی؛ آزاده بخشی؛ رقیه یوسفی حاجیوند
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 1-20
چکیده
سابقه و هدف:
بزرگترین تالاب بینالمللی ایران یعنی تالاب شادگان یکی از مهمترین و ارزشمندترین تالابهای کشور و حتی جهان است. وسعت تالاب، طبیعی بودن آن، غنای بالای گونههای گیاهی، جانوری و زیستگاههای آن، ارزش فوقالعادهای را برای این تالاب به ارمغان آورده است. در سالهای اخیر این تالاب ارزشمند تحت تأثیر عوامل طبیعی و عوامل ...
بیشتر
سابقه و هدف:
بزرگترین تالاب بینالمللی ایران یعنی تالاب شادگان یکی از مهمترین و ارزشمندترین تالابهای کشور و حتی جهان است. وسعت تالاب، طبیعی بودن آن، غنای بالای گونههای گیاهی، جانوری و زیستگاههای آن، ارزش فوقالعادهای را برای این تالاب به ارمغان آورده است. در سالهای اخیر این تالاب ارزشمند تحت تأثیر عوامل طبیعی و عوامل غیرطبیعی و انسانی در معرض خشک شدن و نابودی قرار گرفته است. معیشت خانوارهای بهرهبردار روستایی حاشیهنشین تالاب شادگان از تمامی جنبهها به این تالاب وابستگی انکارناپذیری دارد، بهطوریکه مرگ تالاب، مرگ معیشت آنها را بههمراه خواهد داشت. یکی از راههای کاهش آسیبپذیری حاشیهنشینان تالاب شادگان، تأکید و توجه بر رفتار سازشی بهرهبرداران آن است. در این راستا تحقیق حاضر با هدف تحلیل عوامل موثر بر رفتار سازشی بهرهبرداران حوضهی تالاب شادگان در برابر اثرات خشکسالی بر اساس تئوری آسیبپذیری انجام شده است.
مواد و روش ها:
این تحقیق به لحاظ ماهیت و اهداف، از نوع پژوهشی کاربردی و از منظر جمعآوری دادهها، توصیفی پیمایشی و از نظر تحلیل روابط بین متغیرها از نوع مطالعات همبستگی است. جامعهی آماری تحقیق شامل کلیهی خانوارهای بهرهبردار روستایی ساکن در بخش مرکزی و دهستان خنافره از شهر شادگان در استان خوزستان شامل 2319 بود که در نهایت نظرات 124 بهره بردار بر اساس روش نمونهگیری سهمیه ای تصادفی از طریق پرسشنامه گردآوری شد. بهمنظور تعیین پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که با میزان بالای 0/76 برای تمامی متغیرها نشان از پایایی مطلوب پرسشنامه داشت. روایی پرسشنامه نیز به وسیله تیمی از متخصصان موضوعی تایید شد. دادههای حاصل از پرسش نامه های گردآوری شده به وسیله دو نرمافزار SPSSv20 و AMOSv20 توصیف و تجزیهوتحلیل شدند.
نتایج و بحث:
طبق نتایج بهدستآمده 47/6 درصد بهرهبرداران روستایی حوضه مورد بررسی از نظر نوع رفتار سازشی در برابر آسیبپذیری ناشی از مخاطرات طبیعی و انسانی، دارای رفتار غیرمسئولانه و 52/4 درصد دیگر نیز دارای رفتار مسئولانه در اینباره بودهاند. نتایج بهدستآمده از تحلیل مسیر نشان داد که متغیر حساسیت، اثری مستقیم و معنیدار بر آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران به ترتیب با مقدار بتای (0/377β=) و (0/208β=) دارد. متغیر در معرض قرار گرفتن اثری مستقیم و معنی داری بر آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران با مقدار بتای به ترتیب (0/492β=) و (0/323β=) دارد. سه متغیر در معرض قرار گرفتن، حساسیت و ظرفیت انطباقی در مجموع 41 درصد از تغییرات واریانس آسیب پذیری را تبیین می کنند. سه متغیر در معرض قرار گرفتن، حساسیت و آسیب پذیری در مجموع 20 درصد از تغییرات واریانس رفتار سازشی را تبیین می کند.
نتیجه گیری:
بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که در معرض قرار گرفتن بهرهبرداران در مواجهه با خشکسالی تالاب شادگان و حساسیت آنها به خشکسالی منجر به بروز آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران شده است. بنابراین خطر خشکسالی تالاب میتواند اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی بهرهبرداران داشته باشد. به عنوان مثال، تغییر در عملکرد محصول در پاسخ به بروز خشکسالی میتواند یکی از تأثیرات مستقیم این پدیده باشد. همچنین افزایش بیکاری ناشی از خشک شدن تالاب به دلیل کاهش آب رودخانهی کارون و جراحی، یکی از تأثیرات غیرمستقیم آن است. بنابراین ساکنان منطقه درصدد برمیآیند که به آن پاسخ بدهند و این منجر به رفتار سازشی بهرهبرداران می شود.
مقاله پژوهشی
مهدی کاکائی؛ سید سعید موسوی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 21-38
چکیده
سابقه و هدف:
نخود محتوای پروتئینی بالا و نقش بسیار مهمی در سیکل امنیت غذایی در جهان و بهویژه در توسعه کشورهایی نظیر ایران دارد. ایران یکی از مهمترین کشورهای آسیایی در تولید نخود است. نخود ایرانی در 33 کشور کشت میشود و سطح زیر کشت آن در ایران 650000 هکتار است. اما یکی از مشکلات بسیار اساسی، عملکرد پایین دانه نخود در ایران است. بنابراین ...
بیشتر
سابقه و هدف:
نخود محتوای پروتئینی بالا و نقش بسیار مهمی در سیکل امنیت غذایی در جهان و بهویژه در توسعه کشورهایی نظیر ایران دارد. ایران یکی از مهمترین کشورهای آسیایی در تولید نخود است. نخود ایرانی در 33 کشور کشت میشود و سطح زیر کشت آن در ایران 650000 هکتار است. اما یکی از مشکلات بسیار اساسی، عملکرد پایین دانه نخود در ایران است. بنابراین اصلاح گیاهان روش مناسبی برای حل این مشکل است. تنوعژنتیکی، وراثتپذیری و شدت گزینش سه عامل مؤثر در پاسخ به گزینش برای یک صفت است. استفاده از روشهای آماری چندمتغیره روش مناسبی برای شناسایی تنوعژنتیکی در برنامههای اصلاحی است. بنابراین تجزیه به مولفههای اصلی، تجزیه عاملی، تجزیه کلاستر و تجزیه تابع تشخیص از جمله مهمترین روشهای آماری چندمتغیره هستند که بهصورت عمومی برای تعیین تنوع در گیاهان استفاده میشود. خیلی از محققان از روشهای آماری چندمتغیره در گیاهانی نظیر برنج، سیبزمینی، گندم و نخود استفاده کردند و اثر ژنوتیپ و صفات در نخود در ارتباط با تنوع ژنوتیپی مهمترین موضوعات در تحقیقات اخیر بوده است.
مواد و روشها:
مهمترین اهداف این پژوهش، ارزیابی تنوعژنتیکی در 19 لاین نخود و شناسایی صفات مؤثر بر عملکرد دانه با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره مختلف بود. بنابراین، تحقیق حاضر در قالب یک طرح بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در شرایط مطلوب رطوبتی اجرا شد. آزمایش در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه بوعلیسینا (و آزمایشگاه دانشگاه پیامنور اسدآباد) در فصل رشد انجام شد. صفات شاخص کلروفیل، ارتفاع گیاه، تعداد شاخه در هر بوته، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت اندازهگیری شد. پس از اندازهگیری صفات، روشهای آماری تجزیه به مؤلفههای اصلی، تجزیه عاملی، تجزیه کلاستر و تجزیه تابع تشخیص برای دادههای بهدستآمده انجام شد.
نتایج و بحث:
نتایج تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که سه مؤلفه اول در مجموع 9/68 درصد از واریانس کل دادهها را توجیه کردند. مؤلفه اول و دوم بهترتیب بهعنوان مؤلفههای "عملکرد دانه" و " شاخص برداشت" نامگذاری شدند که مقدار زیاد آنها مورد نظر بود. نتایج تجزیه به عاملها، بهترتیب سه عامل "عملکرد دانه"،"شاخص برداشت" و "بنیه گیاه" را شناسایی کرد که این سه عامل هم در مجموع 8/68 درصد از واریانس کل را توجیه کردند. تجزیه خوشهای بیانگر تنوع قابلتوجه در بین لاینها بود بهطوریکه لاینها را در چهار خوشه مجزا گروهبندی کرد. نتایج تجزیه تابع تشخیص نیز، صحت گروهبندی تجزیه خوشهای را بهطور صد در صد تأیید کرد. بهطور کلی، لاینها دارای تنوعژنتیکی بالا و قابلتوجهی بودند و با توجه به نتایج حاصله، لاینهای شماره 12 و 18 بهترتیب به عنوان مطلوبترین و نامطلوبترین لاینها تحت شرایط این آزمایش شناسایی شدند. نتایج نشان داد در حالیکه افزایش صفات تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه و شاخص برداشت، بیشترین تأثیر را بر افزایش عملکرد دانه داشتند، ولی افزایش صفت تعداد شاخه (مجموع تعداد شاخههای اصلی و فرعی) در بوته منجر به کاهش عملکرد دانه در این تحقیق شد.
نتیجهگیری:
بر اساس نتایج بهدستآمده از این تحقیق، روشهای آماری چندمتغیره، روشهای مناسب و مفیدی برای انتخاب عملکرد دانه هستند که میتواند به طور موفقیتآمیزی ژنوتیپها و صفات را از هم تفکیک کند. هدف اصلی این تحقیق بررسی تنوع ژنتیکی 19 ژنوتیپ نخود برای برنامههای اصلاحی است. بر اساس نتایج کلی، صفات تعداد غلاف در بوته مناسبترین صفت برای انتخاب غیرمستقیم عملکرد دانه است و ژنوتیپ شماره 12 مناسبترین ژنوتیپ از نظر داشتن بیشترین مقدار صفت تعداد غلاف در بوته، وزن صد دانه و شاخص برداشت است، در حالی که ژنوتیپ شماره 18 یک ژنوتیپ نامناسب است، هرچند دارای بیشترین مقدار صفت تعداد شاخه در گیاه نیز است.
مقاله پژوهشی
مهرسده تفضلی؛ حمید جلیلوند؛ سیدمحمد حجتی؛ نوربرت لمرسدورف
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 39-54
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به افزایش استفاده از سوختهای فسیلی و کودهای شیمیایی، مقدار ورود ترکیبات نیتروژندار به جو به ویژه در مناطق صنعتی افزایش یافته است. از جمله پیامدهای افزایش ترکیبات نیتروژندار در جو، ایجاد پدیده تهنشست نیتروژن است. تهنشست نیتروژن اشاره به فرآیندی دارد که طی آن ترکیبات نیتروژنی موجود در هوا بر سطح جامد قرار ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به افزایش استفاده از سوختهای فسیلی و کودهای شیمیایی، مقدار ورود ترکیبات نیتروژندار به جو به ویژه در مناطق صنعتی افزایش یافته است. از جمله پیامدهای افزایش ترکیبات نیتروژندار در جو، ایجاد پدیده تهنشست نیتروژن است. تهنشست نیتروژن اشاره به فرآیندی دارد که طی آن ترکیبات نیتروژنی موجود در هوا بر سطح جامد قرار میگیرند. با توجه به کمبود اطلاعات در ارتباط با اثرات تهنشست نیتروژن بر ویژگیهای خاک جنگل، هدف از این پژوهش بررسی اثرات تهنشست نیتروژن شبیهسازی شده بر ویژگی های شیمیایی خاک در توده دستکاشت افراپلت واقع درجنگل آموزشی- پژوهشی دانشکده منابع طبیعی ساری بود. مواد و روش ها: در توده پژوهشی تعداد 12 پلات 20×10 متر پیاده شد. تهنشست نیتروژن در چهار سطح شامل، صفر (شاهد)، 50 (کم)، 100 (متوسط) و 150 (زیاد) کیلوگرم نیتروژن در هکتار در سال در نظر گرفته شد. نیتروژن به صورت محلول آمونیم- نیترات در هر پلات بهصورت دستی و ماهانه در طول یکسال اسپری شد. سه نمونه خاک از عمق 10-0 سانتیمتر از هر پلات در هر فصل طی یکسال با روش استوانه فلزی تهیه و به آزمایشگاه منتقل شد. در آزمایشگاه ویژگیهای فیزیکی درصد رطوبت به روش وزنی و بافت خاک به روش هیدرومتری اندازهگیری شد. ویژگیهای شیمیایی خاک شامل pH خاک به روش پتانسیومتری، EC به روش هدایت سنجی (نسبت خاک به آب برابر با 1 به 5/2 بود) اندازه گیری شدند. کربن آلی به روش والکی و بلاک، نیتروژن به روش کجلدال، فسفر قابل جذب با روش اولسن، پتاسیم با روش عصارهگیری با استات آمونیم اندازه گیری شدند. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که تهنشست نیتروژن باعث کاهش معنیدار مقدار pH و EC خاک شد. در انتهای دوره مورد بررسی، مقدار نیتروژن در تیمارهای متوسط (0/010±0/47 درصد) و زیاد (0/013±0/59 درصد) به طور معنیداری بیشتر از شاهد (0/006±0/36 درصد) بود. مقدار فسفر در تیمار متوسط (0/39±15/98) و زیاد (0/43±14/95) به طور معنیداری کمتر از شاهد (1/05±24/97) بود. همچنین افزایش تهنشست نیتروژن باعث کاهش معنیدار پتاسیم در خاک شد. در انتهای دوره مورد بررسی، مقدار آمونیم (کم: 6/04، متوسط: 7/23 و زیاد: 8/53) و نیترات (کم: 7/21، متوسط: 9/95 و زیاد: 20/51) به طور معنیداری بیشتر از شاهد (آمونیم: 4/93 و نیترات: 5/06) بود. دلیل کاهش pH و EC میتواند ناشی از آبشویی کاتیونهای قلیایی به دنبال بروز پدیده آبشویی نیترات و افزایش غلظت آمونیم در خاک باشد. دلیل افزایش میزان نیترات را میتوان اضافه شدن آن و همچنین تولید نیترات در حضور آمونیم بیان کرد. به طور کلی نتایج نشان داد که تهنشست نیتروژن اثرات مخربی بر ویژگی های شیمیایی خاک داشت که باعث کاهش میزان pHو EC، پتاسیم، فسفر و همچنین افزایش نیتروژن کل، کربن آلی، آمونیم و نیترات در خاک شد. نتیجه گیری: افزایش نیتروژن در مراحل اول میتواند تا حدی باعث افزایش رویش درختان شود ولی با گذشت زمان و اشباع نیتروژن در خاک و وقوع پدیده آبشویی نیترات و کاهش حاصلخیزی خاک، شرایط برای رشد و رویش گیاهان نامناسب خواهد شد. با توجه به کمبود اطلاعات در زمینه اثرات تهنشست نیتروژن بر ویژگی های خاک، انجام مطالعات گستردهتر در ارتباط با اثرات آن روی ویژگی های زیستی خاک از جمله فعالیت های میکروبی و آنزیمی و همچنین تنفس خاک پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
وجیهه قربان نیا خیبری؛ میرمهرداد میرسنجری؛ هومان لیاقتی؛ محسن آرمین
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 55-74
چکیده
سابقه و هدف:
دمای سطح زمین (LST) بهعنوان متغیر مهم ریزاقلیم و تشعشع انتقالی داخل جو، یکی از معیارهای مهم در برنامهریزی ناحیهای و منطقهای است از اینرو عامل مهمی در کنترل فرایندهای زیستی، شیمیایی و فیزیکی زمین است. فعالیتهای طبیعی و انسانساز بهویژه نوع کاربری اراضی و پوشش زمین با تغییر شرایط فیزیکی و زیستی یک منطقه پارامتر ...
بیشتر
سابقه و هدف:
دمای سطح زمین (LST) بهعنوان متغیر مهم ریزاقلیم و تشعشع انتقالی داخل جو، یکی از معیارهای مهم در برنامهریزی ناحیهای و منطقهای است از اینرو عامل مهمی در کنترل فرایندهای زیستی، شیمیایی و فیزیکی زمین است. فعالیتهای طبیعی و انسانساز بهویژه نوع کاربری اراضی و پوشش زمین با تغییر شرایط فیزیکی و زیستی یک منطقه پارامتر مهمی در مقدار دمای سطح زمین است.
مواد و روشها:
در این پژوهش رابطه بین دمای سطح زمین و پوشش زمین مرتبط با الگوهای کاربریهای اراضی و پوشش زمین شهرستان دنا در سال 2016 با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا روی مجموعه دادههای ماهواره لندست 8 بررسی شده است. الگوریتم پنجره مجزا یک ابزار ریاضی است که با استفاده از اطلاعات زمینی، دمای روشنایی سنجنده حرارتی (TIRS)، قابلیت گسیلندگی زمین (LSE) و عامل پوشش گیاهی سبز جزء به جزء (FVC) بهدستآمده از باند چند طیفی سنجنده OLI و دمای سطح زمین را برآورد میکند.
نتایج و بحث:
بر اساس طبقهبندی تصویر سنجنده OLI ماهواره لندست 8 سال 2016 با درستی کل حدود 80 درصد و ضریب کاپای 90/0، کاربری مرتع و مناطق مسکونی با 67/50 و 3/0 درصد، به ترتیب بیشترین و کمترین مساحت را در شهرستان دنا به خود اختصاص دادهاند. میانگین دمای سطح زمین در شهرستان دنا حدوداً 32 درجه سانتیگراد و میانگین شاخص پوشش گیاهی نیز حدوداً 14/0 است. در تجزیهوتحلیل رابطه بین LST و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) در کل شهرستان دنا و در هر طبقه کاربری اراضی و پوشش زمین، نتایج روند متفاوتی را نشان داد بهطوریکه رابطه مثبت و معنیداری بین NDVI و LST در کل شهرستان دنا و کاربری مرتع وجود دارد. در صورتیکه در سایر کاربریهای جنگل، زراعت و باغ و مناطق مسکونی رابطه معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری:
عوامل مختلفی بر نوع و شکل رابطه بین NDVI و LST اثرگذار است که از جمله میتوان به نوع کاربری اراضی و پوشش زمین، مقدار پوشش گیاهی، فصل سال، زمان روز، نوع اکوسیستم، عرض جغرافیایی و عوامل محدودهکننده و محرک رشد پوشش گیاهی مثل مقدار آب و انرژی خورشیدی اشاره کرد. عامل تعیینکننده مقدار دما در شهرستان دنا افزایش یا کاهش پوشش گیاهی نیست بلکه تغییرات ارتفاع از سطح دریا است. به عبارتی دیگر اثر تغییرات ارتفاع از سطح دریا بر دمای سطح زمین از اثر پوشش گیاهی بر دما مهمتر است. در ارتفاعات پایینتر شهرستان دنا که دمای نسبتاً زیاد برای رشد پوشش گیاهی کافی وجود داشته است، پوشش گیاهی متراکمتر و فراوانتر بوده است و به همین دلیل رابطه مثبتی بین دمای سطح زمین (LST) و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) وجود دارد. بنابراین تأثیرگذاری پوشش گیاهی در کاهش دمای سطح زمین بستگی به مقدار پوشش گیاهی دارد.
مقاله پژوهشی
داود مافی غلامی؛ معصومه بهارلوئی؛ بیت اله محمودی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 75-92
چکیده
سابقه و هدف:
اکوسیستمهای مختلف ساحلی، به ویژه مانگروها، تقریبا بهصورت دائمی و همزمان، در معرض تنشها وآشفتگیهای چندگانه محیطی (ژئولوژیک، فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک) قرار میگیرند و از نظر ویژگیهایشان در طول زمان و مکان، متنوع هستند. نتیجه مستقیم وقوع این تنشها و آشفتگیها، کاهش وسعت و سلامتی مانگروها و به دنبال آن تشدید ...
بیشتر
سابقه و هدف:
اکوسیستمهای مختلف ساحلی، به ویژه مانگروها، تقریبا بهصورت دائمی و همزمان، در معرض تنشها وآشفتگیهای چندگانه محیطی (ژئولوژیک، فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک) قرار میگیرند و از نظر ویژگیهایشان در طول زمان و مکان، متنوع هستند. نتیجه مستقیم وقوع این تنشها و آشفتگیها، کاهش وسعت و سلامتی مانگروها و به دنبال آن تشدید گرمایش جهانی و سایر تغییرات اقلیمی، کاهش کیفیت آبهای ساحلی، کاهش تنوع زیستی و تخریب زیستگاههای ساحلی است. با توجه به این پیامدهای نامطلوب ناشی از کاهش وسعت مانگروها، اولویتبندی اقدامات مدیریتی و فراهم آوردن زیرساختهای مطلوب برای جلوگیری یا کاهش گستره این اکوسیستمها ضروری است. دستیابی به این هدف در گرو آگاهی و اطلاعات کافی و دقیق درباره روند تغییرات ایجادشده در مانگروها در طول زمان است که میتواند نقش مهمی در کارایی و موفقیت برنامههای احیا و توسعه آنها داشته باشد. بنابراین هدف این پژوهش بررسی تغییرات ایجادشده در گستره مانگروهای استان هرمزگان در یک دوره زمانی 30 ساله است.
مواد و روشها:
در این پژوهش برای بررسی تغییرات گستره مانگروها در طول زمان، از تصاویر ماهواره لندست مربوط به مقاطع زمانی 1986، 2000 و 2016 استفاده شد. پیشپردازشهای لازم بر روی تصاویر با استفاده از نرمافزار Idrisi انجام گرفت و پس از استخراج نقشههای پوشش گیاهی مانگرو در مقاطع زمانی ذکرشده، تغییرات گستره مانگروهای زونهای رویشگاهی خمیر، قشم، تیاب، سیریک و جاسک در نرمافزار ArcGIS تجزیه و تحلیل شد و مقادیر متوسط تغییرات وسعت رویشگاهها در دو دوره زمانی قبل و بعد از سال 2000 و نیز تمام دوره 30 ساله محاسبه و بررسی شد.
نتایج و بحث:
نتایج این پژوهش نشان داد که در میان زونهای رویشگاهی مورد بررسی (خمیر، قشم، تیاب، سیریک و جاسک)، زون رویشگاهی خمیر بیشترین مقدار متوسط کاهش وسعت (64/4- هکتار در سال) و زون رویشگاهی سیریک بیشترین مقدار متوسط افزایش وسعت (5/23 هکتار در سال) را در دوره 30 ساله داشتند. نتایج همچنین نشان داد که در دوره زمانی 2000 تا 2016، زونهای رویشگاهی سیریک و قشم به ترتیب بیشترین مقدار متوسط افزایش و کاهش وسعت را در میان زونهای مورد بررسی داشتند (به ترتیب با مقادیر متوسط تغییرات وسعت برابر با 47/32 و 38/21- هکتار در سال). تجزیهوتحلیل تغییرات وسعت مانگروها در رویشگاههای مختلف نشان داد که به رغم کاهش وسعت کلیه رویشگاههای مانگرو استان هرمزگان در دوره زمانی پس از سال 2000، رویشگاه سیریک دارای افزایش قابلتوجه وسعت در این دوره زمانی نسبت به دوره پیش از سال 2000 بود که دلیل آن جنگلکاری با گونههای حرا و چندل در پهنههای گلی این رویشگاه در سالهای اخیر بوده است.
نتیجهگیری:
نتایج بررسی تغییرات گستره مانگروهای استان هرمزگان نشان داد که روند تغییرات گستره مانگروهای استان هرمزگان در طول دوره 30 ساله از سواحل خلیج فارس به دریای عمان بهصورت افزایشی بوده است که نشاندهنده تاثیر عوامل مختلف محیطی بر نحوه تغییرات وسعت مانگروهای استان در طی زمان است. در نهایت میتوان گفت نتایج حاصل از این پژوهش میتواند با فراهم آوردن اطلاعات بهروز و دقیق در زمینه تغییرات وسعت رویشگاهی استان هرمزگان به برنامهریزیهای اثربخش برای انجام اقدامات حفاظتی و احیای مانگروهای استان کمک قابلتوجهی کند.
مقاله پژوهشی
جواد درویشی خاتونی؛ سارا نری میسا؛ فروغ عباساقی؛ علی محمدی؛ مهدی حمدالهی؛ علیرضا صالحی پور میلانی؛ نظام اصغریپور دشت بزرگ
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 93-110
چکیده
سابقه و هدف:
استان خوزستان به خاطر خشکسالیهای اخیر تحتتاثیر پدیده نوظهور گردوغبار قرار گرفته است. پدیده گردوغبار که در مواردی غلظت قابلملاحظهای دارد، گاهی دید افقی را به 20 متر تقلیل میدهد و مشکلات متعددی را ایجاد میکند که از آن جمله میتوان به تهدید سلامتی انسان، جذب یا پراکنش تابش خورشید و تاثیر بر دمای هوا منطقه، ...
بیشتر
سابقه و هدف:
استان خوزستان به خاطر خشکسالیهای اخیر تحتتاثیر پدیده نوظهور گردوغبار قرار گرفته است. پدیده گردوغبار که در مواردی غلظت قابلملاحظهای دارد، گاهی دید افقی را به 20 متر تقلیل میدهد و مشکلات متعددی را ایجاد میکند که از آن جمله میتوان به تهدید سلامتی انسان، جذب یا پراکنش تابش خورشید و تاثیر بر دمای هوا منطقه، اثر منفی بر فعالیتهای کشاورزی، کاهش دید و مشکلات حمل و نقل جادهای و دهها عوارض نامطلوب بهداشتی، زیستمحیطی و اقتصادی دیگر اشاره کرد. بنابراین با توجه به اهمیت موضوع، بررسی کانیشناسی و ژئوشیمی گردوغبارها برای تعیین منشاء احتمالی، خصوصیات زمینزیستمحیطی عناصر موجود در ذرات گردوغبار و نقش آنها در آلودگی محیط زیست ضروری است.
مواد و روشها:
برای نمونهبرداری از ذرات گردوغبار موجود در هوا، یک میز شیشهای، دارای لبهای به ارتفاع 5 سانتیمتر و به مساحت 5/1 مترمربع طراحی شد. پژوهش از فروردین 1390 به مدت دو سال در استان خوزستان (آبادان، اهواز و بستان) انجام شد. با بررسی پژوهشهای انجامشده قبلی و استخراج کانونهای معرفیشده، 5 منطقه منشا برای غبارهای واردشده به کشور شناسایی شد. 30 نمونه غبار برای آنالیز عنصری و کانیشناسی نمونهبرداری و آنالیز شد. آنالیز کانیشناسی رسوبات با استفاده از نمونههای پودرشده توسط دستگاه Siemens XRD diffraktometer D5000 انجام گرفت. برای آنالیز عنصری نیز از دستگاه ICP-OES مدل JY70 PLUSو ICP Optical Emission Spectrometer مدل Varian 735-ES استفاده شد. آنالیزها در آزمایشگاههای سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور صورت گرفت.
نتایج و بحث:
با توجه به بررسی پژوهشهای قبلی طی دو سال (1390 و 1391) که با هدف منشایابی انجام شده بود پنج محدوده منشا مشخص شد که غالب غبارهایی که خوزستان را طی سالهای 1390 و 1391 تحت تاثیر قرار دادهاند از محدودههای مشخصشده پخش شدهاند. منطقه 1: شمال غرب عراق و شرق سوریه، دو طرف رود فرات، با حداقل 9 مورد ایجاد غبار در طول دو سال، منطقه 2: تالابها و زمینهای خشکشده جنوب عراق (بینالنهرین) با حداقل 5 مورد ایجاد غبار در منطقه خوزستان، منطقه 3: زمینهای اطراف و شمال دریاچه تارتار در عراق با 4 مورد ایجاد غبار، منطقه 4: زمینهای غرب عراق (استان الانبار) و شرق سوریه (استان هاموس) با 3 مورد وقوع غبار در طول دو سال، منطقه 5: مناطق مرزی شمال عربستان و شرق اردن با 2 مورد ایجاد غبار در طول بازه زمانی مورد بررسی این محدودهها را تشکیل میدهند. کانیشناسی غبارها در منطقه مقصد، حاکی از وجود کلسیت، کوارتز، کانیهای رسی و مقدار ناچیزی دولومیت، ژیپس و فلدسپار برای کانونهای مناطق 1، 3، 4 و هالیت، دولومیت، کلسیت، کوارتز و ژیپس برای کانونهای جنوب عراق (منطقه 2) است که محیط رسوبی مرتبط با فرسایش و تبخیر (دریاچهها و تالابهای خشکشده و رسوبات دریاچههای قدیمی) را به عنوان منشأ زمینشناسی این ذرات، تداعی میکند. غالب فلزات سنگین، عناصر سمی و رادیواکتیو موجود در غبارها دارای غنیشدگی بالا هستند. این غنیشدگی تحتتاثیر مواد هیدروکربنی و فرایندهای بالادستی صنعت نفت، جنگهای مکرر و استفاده از سلاحهای شیمیایی و میکروبی دارای عناصر رادیواکتیو، تجمع در ذرات رس به واسطه توانایی جذب بالای برخی فلزات سنگین، خشکشدگی تالابها و زمینهای منطقه منشا و ایجاد شرایط تبخیری است که غالبا بهصورت انسانزاد بودهاند.
نتیجهگیری:
خاستگاه غبارهای وارده به خوزستان غالبا از دریاچهها و تالابهای خشکشده و رسوبات دریاچههای قدیمی هستند و غنیشدگیهای بالا و ایجاد میزان غیرمعمول در عناصر در گردوغبارها بهدلیل توانایی جذب بالای عناصر توسط ذرات رسی، ناشی از مواد هیدروکربنی، آثار جنگ تحمیلی و خشک شدن تالابها است که غالبا انسانزاد است.
مقاله پژوهشی
الهام نوشادی؛ مهدی همایی؛ محمد محمودیان شوشتری
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 111-128
چکیده
سابقه و هدف:
آلودگی ناشی از کاربرد نهادههای کشاورزی بهویژه علفکشها یکی از چالشهای زیستمحیطی عصر حاضر است و بهکارگیری فناوریهای نوین همچون سم-آبیاری این مشکل را دوچندان کرده است. بنابراین، گزینش راهبردهای بهینه مدیریتی با تکیه بر شناخت سرنوشت سموم در خاک بسیار ضروری است. هدف از این پژوهش، بررسی کمّی رفتار جذب سطحی و رهاسازی ...
بیشتر
سابقه و هدف:
آلودگی ناشی از کاربرد نهادههای کشاورزی بهویژه علفکشها یکی از چالشهای زیستمحیطی عصر حاضر است و بهکارگیری فناوریهای نوین همچون سم-آبیاری این مشکل را دوچندان کرده است. بنابراین، گزینش راهبردهای بهینه مدیریتی با تکیه بر شناخت سرنوشت سموم در خاک بسیار ضروری است. هدف از این پژوهش، بررسی کمّی رفتار جذب سطحی و رهاسازی علفکشها در خاک در شرایط واقعی مزرعه و در آزمایشگاه است.
مواد و روشها:
بدین منظور، علفکش متریبیوزین به خاک کرتهای آزمایشی در مزرعه به دو روش سمپاشی معمولی (Conventional Spraying: CS) و سم-آبیاری (Herbigation: HRB) و در محیط آزمایشگاه افزوده شد. پس از بررسی رفتار جذب و واجذب علفکش به روشهای پیمانهای و سانتریفیوژ، مدلهای مختلف جذب تعادلی به دادههای به دست آمده برازش داده شدند.
نتایج و بحث:
نتایج نشان داد که به دلیل مقدار کم ماده آلی و رس در خاک، بهطور کلی جذب سطحی علفکش در هر سه نوع تیمار ضعیف است و روند کلی آن از مدل فروندلیچ پیروی میکند. نتایج نشان داد از آنجاییکه در هر سه تیمار مکانیسم جذب سطحی علفکش از نوع پیوند هیدروژنی ضعیف است، بخش عمده علفکش جذب شده پس از چهار مرحله شستوشو رهاسازی میشود. اما در تیمارهای آزمایشگاهی و سم-آبیاری، مقدار رهاسازی نسبتاً کمتر بوده و پسماند کمی به دلیل پخشیدگی مولکولهای علفکش به درون منافذ بین خاکدانهای و به دام افتادن در این منافذ مشاهده میشود.
نتیجهگیری:
بهطور کلی نتایج این بررسی نشان داد که مقدار جذب سطحی علفکش در تیمارهای آزمایشگاهی و سم-آبیاری به دلیل وجود رطوبت بیشتر در خاک و در نتیجه افزایش مکانهای آبدوست ماده آلی و نیز پخشیدگی مولکولهای سم به درون منافذ بین خاکدانهای، بیشتر از تیمار سمپاشی معمولی است، و بنابراین روش کاربرد سم بر رفتار جذب سطحی و رهاسازی آن تاثیرگذار است. بنابراین کاربرد سم بهصورت سم-آبیاری به منظور کاهش هدررفت و افزایش کارایی آن در مزرعه پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
زهرا علیپور اسداباد؛ منصوره ملکیان؛ محسن سلیمانی؛ حسین میردامادیان
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 129-140
چکیده
سابقه و هدف:
طیف گستردهای از مواد آلی شیمیایی عمداً یا سهواً وارد محیط زیست میشوند که نگرانیهای عمومی را پدید میآورند. هیدروکربنهای نفتی از شایعترین آلایندههای زیستمحیطی هستند که نشتشان به اکوسیستمهای دریایی و خشکی بهعنوان یک خطر بزرگ مطرح است. هم اکنون برای بازسازی مکانهای آلوده، به فناوریهای باصرفه اقتصادی ...
بیشتر
سابقه و هدف:
طیف گستردهای از مواد آلی شیمیایی عمداً یا سهواً وارد محیط زیست میشوند که نگرانیهای عمومی را پدید میآورند. هیدروکربنهای نفتی از شایعترین آلایندههای زیستمحیطی هستند که نشتشان به اکوسیستمهای دریایی و خشکی بهعنوان یک خطر بزرگ مطرح است. هم اکنون برای بازسازی مکانهای آلوده، به فناوریهای باصرفه اقتصادی نیاز است. یکی از روشهایی که در دهههای اخیر مورد توجه قرار گرفته زیستپالایی است. در این روش از میکروارگانیسمها و گیاهان برای رفع، حذف یا تثبیت مواد آلاینده استفاده میشود. روش بیولوژیک نسبت به روشهای فیزیکی و شیمیایی از نظر اقتصادی مقرون به صرفهتر است. این بررسی برای شناسایی و تعیین بهترین باکتری تجزیهکننده مواد هیدروکربن نفتی در خاک پالایشگاه تبریز انجام شد.
مواد و روش ها:
در این بررسی خاکهای آلوده به مواد نفتی از پالایشگاه تبریز جمعآوری و برای شناسایی و جداسازی باکتریهای تجزیهکننده نفت خام از محیط سنتزی پایه نمکی بوشنل هاس (BHMS) استفاده شد. پس از مرحله غنیسازی، از محیط کشت جداسازی و خالصسازی شدند. از بین سویههایی که در محیط کشت حاوی نفت خام رشد بیشتری داشتند، دو سویه برای شناسایی انتخاب شد. شناسایی مقدماتی سویههای جداشده بر اساس رنگآمیزی گرم، هوازی یا بیهوازی بودن، شکل کلونی و ویژگیهای میکروسکوپی انجام گرفت. سویههای انتخابشده به روش مولکولی با استخراج DNA و توالییابی ژن ۱۶S rRNA شناسایی شدند. میزان رشد باکتریها در دیزل سبک، دیزل سنگین با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر در طول موج ۵۶۰ نانومتر قرائت شد. برای بررسی تولید بیورسورفکتانت از آزمونهای گسترش نفت خام، انهدام قطره، فعالیت آمیزندگی و سنجش آبگریزی سطح سلولی استفاده شد.
نتایج وبحث:
مقایسه توالی بهدستآمده با توالیهای نوکلئوتیدی موجود در بانکهای اطلاعاتی Ribosomal ,NCBI Database Project و Eztaxon نشان داد که سویههای موجود با ۹۸ درصد قرابت به باکتریهای spanius Achromobacter و Pseudomonace aeruginosa تعلق داشتند.هر دو باکتری به ترتیب بیشترین رشد را در دیزل سنگین، دیزل سبک و نفت خام نشان دادند. اما باکتری A. spanius در هر سه مواد نفتی نسبت به باکتری P. aeruginosa رشد بیشتری داشت. باکتری A. spanius توانست ۶۷ درصد دیزل سبک را در مدت نه روز تجزیه کند. مثبت بودن آزمونهای گسترش نفت خام و انهدام قطره نشان داد که باکتریهای شناساییشده مولد بیوسورفکتانت هستند. با توجه به اعداد بهدستآمده، باکتری A. spanius که بهترین رشد در مواد هیدروکربنی را داشت، دارای بالاترین ضریب هیدروفوبیسته سطح سلولی و فعالیت آمیزندگی نسبت به باکتری P. aeruginosa نیز بود.
نتیجهگیری:
A. spanius بهعنوان باکتری کارآمدتر برای تجزیه هر سه مواد نفتی (دیزل سنگین، دیزل سبک و نفت خام) معرفی میشود. با توجه به نتایج حاصل از این تحقیق، بررسی پتانسیل باکتریهای شناسایی شده در محیطهای آبی و خاکهای آلوده به هیدروکربنهای نفتی برای پاکسازی این آلایندهها توصیه میشود.
مقاله پژوهشی
شهرام محمدی؛ علی اکبر متکان؛ سید حسین پورعلی؛ بابک میرباقری؛ پروین احمدپور
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 141-162
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به وسعت و فواصل زیاد بین قطبهای تولید و مصرف در کشور، توسعه زیرساختهای خطی به عنوان ضرورتی حیاتی مطرح میباشد. از آنجایی که در مسئله مسیریابی عوامل و معیارهای متعددی درگیر بوده که اغلب با یکدیگر ناسازگار بوده و برای گروههای تصمیمگیری در این زمینه مشکلاتی ایجاد میکنند و اغلب فرآیند مسیریابی را به تاخیر ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به وسعت و فواصل زیاد بین قطبهای تولید و مصرف در کشور، توسعه زیرساختهای خطی به عنوان ضرورتی حیاتی مطرح میباشد. از آنجایی که در مسئله مسیریابی عوامل و معیارهای متعددی درگیر بوده که اغلب با یکدیگر ناسازگار بوده و برای گروههای تصمیمگیری در این زمینه مشکلاتی ایجاد میکنند و اغلب فرآیند مسیریابی را به تاخیر میاندازند، به همین خاطر بهرهگیری از روشهای نوین نظیر سامانه اطلاعات مکانی برای بهینهسازی فرآیند مسیریابی خطوط انتقال نفت میتواند منجر به حل بسیاری از مسائل پیچیدهای بشود که در تصمیمگیری با آن مواجه هستند. مواد و روشها: هدف از این پژوهش بهینه سازی مسیر خطوط انتقال نفت از چاه حفاری شده به پالایشگاه با استفاده از سناریوهای مختلف با در نظر گرفتن ریسک پذیری و ریسک گریزی می باشد. ابتدا مهمترین معیارهای مکانی نظیر، زمین شناسی، پوشش کاربری، شیب طولی، مدل رقومی ارتفاع، معدن، گسل، رودخانه و آبراهه که در استخراج مسیر بهینه و هزینه احداث و اثرات متقابل آن با محیط اطراف موثر هستند، جمعآوری و با استفاده از توابع خطی وزنی کاهشی و افزایشی استاندارد سازی و آماده سازی شدند. سپس برای وزندهی به پارامترهای مورد نظر از روش تحلیل سلسله مراتبی که یکی از روش های دانش بنیان می باشد، استفاده شد. جهت تلفیق پارامترهای مکانی از عملگرهای روش میانگین مرتب شده وزنی و برای یافتن مسیر بهینه بین موقعیت چاه و پالایشگاه، از الگوریتم دایجسترا استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج بدست آمده نشان می دهد که با افزایش مقدار α، مقدار هزینه، متوسط شیب و ارتفاع مسیر عبوری نفت افزایش میباشد. در سناریوهای با مقادیر کمتر از1 > α ارزش بیشتر به پیکسلهای دارای مقدار عددی بالا داده میشود. بعبارت دیگر با افزایش مقدار α و کاهش درجه خوش بینی،وزنهای ترتیبی کوچکتر و کوچکتری به ارزشهای بالای معیارها اختصاص پیدا میکند. در حالی که وزنهای ترتیبی بزرگتر به مقادیر دارای ارزش عددی پایین در همان موقعیت اختصاص داده میشود. به همین خاطر مقدار طول مسیر از سناریو All (AND) به سمت سناریو At least one (OR) کاهش می یابد. به این دلیل که الگوریتم دایجسترا یک الگوریتم تک هدفه بوده و هدف آن استخراج مسیر با کمترین هزینه میباشد. زیرا در هر گام حرکت پیکسلی که دارای کمترین هزینه تجمعی باشد را به عنوان جهت حرکت انتخاب می کند و مقدار طول مسیر را در نظر نمیگیرد که همین مورد یکی از مهمترین عیوب الگوریتم میباشد. نتیجه گیری: با مقایسه بین مسیر موجود و مسیرهای بدست آمده از الگوریتم دایجسترا در سناریوهای متفاوت برا اساس چهار فاکتور طول، هزینه، متوسط شیب و متوسط ارتفاع مسیر استخراج شده در سناریوهای Almost All ، Most و Half (WLC) از نظر کلیه فاکتورها و معیارهای فنی- اقتصادی و زیستمحیطی در شرایط بسیار مناسبتری قرار دارند. سناریوهای دیگر در برخی از فاکتورها نتایج بهتری نسبت به مسیر موجود ایجاد کردهاند. با ارائه نتایج گوناگون با سطح ریسک و جبران پذیری این روش از انعطافپذیری بالایی در برآورد ساختن نیازها و اولویت تصمیم گیران در حوزه صنعت نفت برای طراحی بهینه خطوط انتقال برخوردار است.
مقاله پژوهشی
سعید بخشی پور؛ جعفر کامبوزیا؛ کوروس خوشبخت؛ عبدالمجید مهدوی دامغانی؛ مریم حسینی چالشتری
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 163-180
چکیده
سابقه و هدف:
یکی از مشکلات زراعت برنج کمبود منابع آب است بهویژه در دورههایی که کاهش ریزش باران بر رشد رویشی و عملکرد آن تأثیر میگذارد. تنش خشکی بهعنوان عامل موثری بر کاهش تولید در گیاهان شناخته شده است که در این باره شناسایی و گسترش ژنوتیپهای سازگار به تنش یکی از راهکارهای غلبه بر شرایط نامساعد محیطی است. بنابراین شناخت کافی ...
بیشتر
سابقه و هدف:
یکی از مشکلات زراعت برنج کمبود منابع آب است بهویژه در دورههایی که کاهش ریزش باران بر رشد رویشی و عملکرد آن تأثیر میگذارد. تنش خشکی بهعنوان عامل موثری بر کاهش تولید در گیاهان شناخته شده است که در این باره شناسایی و گسترش ژنوتیپهای سازگار به تنش یکی از راهکارهای غلبه بر شرایط نامساعد محیطی است. بنابراین شناخت کافی از تنوع ژنتیکی و طبقهبندی ژرمپلاسمها در انتخاب والدین مناسب برای اهداف بهنژادی لازم و ضروری است.
مواد و روشها:
این تحقیق برای شناسایی ژنوتیپهای متحمل و حساس برنج به تنش خشکی با 20 ژنوتیپ بومی و اصلاحشده برنج بهصورت فاکتوریل با طرح کامل تصادفی با سه تکرار در موسسه تحقیقات برنج کشور (رشت)، اجراء شد. طی مراحل رشد صفات ارتفاع بوته، تعداد پنجه کل، تعداد پنجه بارور، مساحت برگ پرچم، طول خوشه، تعداد دانه پر و پوک، وزن صد دانه، تعداد روز تا رسیدگی و عملکرد اندازهگیری شدند.
نتایج و بحث:
نتایج مقایسه میانگین نشان داد که کمترین درصد تغییرات اکثر صفات در ارقام محلی مربوط به هاشمی، علیکاظمی و سنگجو و در ارقام اصلاحشده به درفک، سپیدرود و شیرودی تعلق داشت. تجزیه کلاستر به روش واریانس مینیمم وارد و معیار فاصلهای اقلیدسی برای صفات زراعی ژنوتیپهای مورد بررسی را در دو گروه قرار داد. تفکیک گروهها عمدتاً بر اساس ارقام اصلاحشده و ارقام بومی و خوشکیفیت بود. در این تحقیق مشخص شد که بین گروههای مختلف ایجادشده در ژنوتیپهای برنج بر مبنای صفات مورفولوژیک تنوع ژنتیکی وجود دارد و میتوان از متفاوتترین و پرمحصولترین ژنوتیپهای برنج در برنامههای دورگگیری بهویژه برای تلاقی با ژنوتیپهای موجود برای ایجاد ارقام جدید مقاوم به تنش استفاده کرد. نتایج حاصل از تجزیه به عاملها نشان داد که 3 و 4 عامل اصلی و مستقل طی دو سال، تحت شرایط نرمال و تنش 73 الی 85 درصد از تغییرات کل دادهها را توجیه میکنند.
نتیجهگیری:
برای گزینش ژنوتیپهای با عملکرد دانه بالا و متحمل به تنش رطوبتی در برنج، میتوان به صفات تعداد پنجه کل و بارور، تعداد روز تا رسیدگی، مساحت برگ پرچم، طول خوشه و وزن صد دانه توجه کرد و از طریق برآورد شاخصهای گزینشی مناسب، گزینشهای همزمانی برای صفات مذکور انجام داد.
مقاله پژوهشی
محمدرضا دادپور؛ شهنام اشتری؛ شاهین اوستان؛ فریبرز زارع نهندی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 181-198
چکیده
سابقه و هدف: امروزه استفاده از کودهای شیمیایی حاوی آهن برای رفع علائم کمبود آهن در باغهای سیب به امری اجتنابناپذیر تبدیل شده است، در حالیکه این امر جایگاهی در کشاورزی ارگانیک ندارد. اکثر باغهای میوه سردسیری ایران در مناطق آهکی استقرار یافته و علائم کمبود آهن در این اراضی بهوفور قابل مشاهده است و مصرف مقادیر قابلتوجهی کود شیمیایی ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه استفاده از کودهای شیمیایی حاوی آهن برای رفع علائم کمبود آهن در باغهای سیب به امری اجتنابناپذیر تبدیل شده است، در حالیکه این امر جایگاهی در کشاورزی ارگانیک ندارد. اکثر باغهای میوه سردسیری ایران در مناطق آهکی استقرار یافته و علائم کمبود آهن در این اراضی بهوفور قابل مشاهده است و مصرف مقادیر قابلتوجهی کود شیمیایی حاوی آهن علاوه بر هزینهبر بودن، میتواند تعادل سایر عناصر غذایی خاک را نیز بر هم زند. مواد و روشها: به منظور شناسایی پایههای مقاوم به کمبود آهن از دو روش گرسنگی آهن و تنش بیکربنات برای بررسی تحمل به کلروز ناشی از کمبود آهن در 9 پایه سیب هیبرید گمی آلماسی و مالینگ مرتون 106 و والدین آنها در شرایط آبکشت استفاده شد. مقایسه میانگینها با استفاده از آزمون دانکن در سطح احتمال پنج درصد با استفاده از نرمافزار آماری SPSS انجام شد. نتایج و بحث: به طور کلی نتایج نشان داد که پایه گمی آلماسی در مقایسه با پایههای مالینگ مرتون 106 و کلونهای حاصل از هیبرید آنها نسبت به کمبود آهن ناشی از بیکربنات و گرسنگی آهن محتملتر بود. از نظر آماری شاخص کلروفیل، غلظت کلروفیل، آهن کل و آهن فعال برگهای ششم از انتهای جوانه در پایه گمی الماسی اختلاف معناداری با پایه مالینگ مرتون و گاه با نتاج هیبرید این دو پایه داشت. pH و Ec آبشویه گلدانها تحتتاثیر نوع پایه قرار گرفته بود. نتیجهگیری: در هر دو روش بررسی پایه والد گمی آلماسی در مقایسه با سایر پایهها از نظر شاخص کلروفیل، درجهبندی ظاهری ناشی از کمبود آهن، غلظت کلروفیل برگ ششم از انتهای جوانه، غلظت آهن کل و فعال برگها عملکرد بهتری را نشان داد.
مقاله پژوهشی
سعید عظیمی فرد؛ حمید محمدی؛ محمود صبوحی صابونی؛ سامان ضیایی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، صفحه 199-216
چکیده
سابقه و هدف: عدم استفاده کارآمد از آب بهعنوان یک نهاده تولید باعث شده است که مقدار قابلتوجهی از این نهاده که با هزینههای زیاد تأمین و استحصالشده، هدر رود. اغلب استانهای کشور چندین دهه است که با بحران آب روبهرو هستند. علائم بحران آب از اوایل دهه ۱۳۵۰ در بعضی از دشتهای استان خراسان نیز مشاهده شد و در دهه اخیر به دلیل عدم ...
بیشتر
سابقه و هدف: عدم استفاده کارآمد از آب بهعنوان یک نهاده تولید باعث شده است که مقدار قابلتوجهی از این نهاده که با هزینههای زیاد تأمین و استحصالشده، هدر رود. اغلب استانهای کشور چندین دهه است که با بحران آب روبهرو هستند. علائم بحران آب از اوایل دهه ۱۳۵۰ در بعضی از دشتهای استان خراسان نیز مشاهده شد و در دهه اخیر به دلیل عدم مدیریت صحیح منابع آب، این بحران تشدید شده است. ازاینرو، پژوهش حاضر با رویکردی پویا، به بررسی مدیریت منابع آب در سد تبارکآباد شهرستان قوچان میپردازد. مواد و روشها: در این پژوهش از یک روش آسان کاربرد برای حل مسائل برنامهریزی پویای تصادفی در نرمافزار Gams استفادهشده است. این روش با استفاده از چندجملهایهای متعامد، که برای حل مسائل تقریب مفید هستند، و با استفاده از تکرار محاسبات در افق بینهایت، به ویژگیهای یک چندجملهای استاندارد همگرا خواهد شد. این روش با استفاده از نمونه موردی سد تبارکآباد قوچان شرح دادهشده است. برای این منظور، دادههای مربوط به سد تبارکآباد، برای سالهای 1395-1386 از طریق سامانه ملی اطلاعاتی سدهای کشور جمعآوری شد. همچنین، دادههای مربوط به تخمین تابع تقاضای آب کشاورزی در شهرستان قوچان، از طریق پرسشنامه هزینه تولید سازمان جهاد کشاورزی به دست آمد. نتایج و بحث: بر اساس نتایج بهدستآمده و با مقایسه مقادیر واقعی و شبیهسازیشده برای مخزن سد (متغیر حالت) و رهاسازی آب (متغیر کنترل)، مشخص میشود که شبیهسازیهای انجامشده با روش چندجملهای متعامد چیبیشف، با تقریب مناسبی انجامشده است. درنهایت بر اساس نتایج، ارزش حال خالص آب تخصیصی به کشاورزی در سد تبارکآباد در دوره موردبررسی برابر با 1471205 ریال بوده و آب تخصیصی نیز معادل 745/24 میلیون مترمکعب در سال اندازهگیری شده است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده و تقریب مناسب مقادیر شبیهسازیشده، میتوان از روش پیشنهادی این پژوهش برای حل مسائل برنامهریزی تصادفی پویا، بهویژه درزمینه مدیریت منابع آب، بهره برد. همچنین، با استفاده از مقدار آب تخصیصی سالانه، و با توجه به سایر محدودیتهای زراعی منطقه، میتوان الگوی کشت مناسبی جهت استفاده پایدار از آب کشاورزی برای سالهای آتی در زمینهای تحت پوشش سد تبارکآباد ارائه داد.