محمود احمدی؛ حسن لشکری؛ قاسم کیخسروی؛ مجید آزادی
دوره 13، شماره 1 ، فروردین 1394، ، صفحه 1-14
چکیده
تغییرات آب و هوایی با تغییر الگوهای اقلیمی و به هم ریختن نظم اکوسیستمها ، تاثیرات جدی بر محیطزیست دارد. تغییر در الگوهای آب و هوایی میتواند به وقوع سیلهای شدید، گرما و سرماهای شدید، تکرار بیشتر خشکسالیها و گرم شدن جهانی هوا منجر شود. حتی هر یک از این پدیدهها میتواند ذخایر غذایی یک منطقه را نیز در معرض خطر قرار دهد. شمال شرق ...
بیشتر
تغییرات آب و هوایی با تغییر الگوهای اقلیمی و به هم ریختن نظم اکوسیستمها ، تاثیرات جدی بر محیطزیست دارد. تغییر در الگوهای آب و هوایی میتواند به وقوع سیلهای شدید، گرما و سرماهای شدید، تکرار بیشتر خشکسالیها و گرم شدن جهانی هوا منجر شود. حتی هر یک از این پدیدهها میتواند ذخایر غذایی یک منطقه را نیز در معرض خطر قرار دهد. شمال شرق کشور به سبب وسعت زیاد از شرایط طبیعی بسیار متنوعی برخوردار بوده و هر یک از نواحی آن دارای ویژگیهای طبیعی خاصی میباشد. گستردگی منطقه و عواملی مانند وجود رشته کوههای مرتفع و مناطق کویری، دوری از پهنههای آبی و وزش بادهای مختلف موجب گوناگونی آب و هوا در هر یک از مناطق آن گردیده است. بر اساس نتایج حاصل از آزمون من -کندال و مدل AHP در شمال شرق کشور، عناصر اقلیمی با روند صعودی (82.25 درصد) خیلی بیشتر از عناصر اقلیمی با روند نزولی (35.5 درصد) در تغییرات اقلیمی شمال شرق ایران سهیم بودهاند. مناطقی که بیشترین تغییرات آب و هوایی را از لحاظ عناصر هواشناسی با روند نزولی (تعداد روزهای یخبندان، متوسط رطوبت، تعداد روزهای برفی، بارش 24 ساعته، بارش سالانه) تجربه میکنند. در قسمتهای جنوب و جنوبشرقی منطقه مشاهده میشوند. عناصر اقلیمی با روند افزایشی (متوسط دما، دمای حداقل، دمای حداکثر، ساعات آفتابی)، بیشترین وسعت منطقه را پوشش میدهند. در این میان فقط ایستگاههای قوچان، سبزوار، دچار کمترین تغییرات آب و هوایی میباشند.
بهروز بهروزی راد؛ پیوند مکتبی؛ علیرضا جعفرنژادی
دوره 13، شماره 2 ، تیر 1394، ، صفحه 1-10
چکیده
تغییرات تنوع و ترکیب جمعیت پرندگان دو شاخص مهم زیستی و بیان کننده وضعیت سلامت محیطزیست هستند، به همین دلیل در زمستان 1392 و بهار 1393 تنوع و ترکیب جمعیت پرندگان جزیره شادی اهواز بررسی شد. این جزیره به پارک شهر تبدیل شده و توسط پلی به ساحل غربی روخانه کارون مرتبط شده است. مساحت آن حدود 7/1 هکتار است. در دو فصل زمستان1392 و بهار1393، 37 گونه پرنده ...
بیشتر
تغییرات تنوع و ترکیب جمعیت پرندگان دو شاخص مهم زیستی و بیان کننده وضعیت سلامت محیطزیست هستند، به همین دلیل در زمستان 1392 و بهار 1393 تنوع و ترکیب جمعیت پرندگان جزیره شادی اهواز بررسی شد. این جزیره به پارک شهر تبدیل شده و توسط پلی به ساحل غربی روخانه کارون مرتبط شده است. مساحت آن حدود 7/1 هکتار است. در دو فصل زمستان1392 و بهار1393، 37 گونه پرنده متعلق به 18تیره در جزیره شادی توسط دوربین چشمی10×40 و تلسکوپ با مشاهده مستقیم، شناسایی و با روش Total Count شمارش و ترکیب جمعیت آنها تعیین شد. مجموع پرندگان شمارش شده در زمستان 1414قطعه با 23 گونه (با تراکم 83 پرنده در هر هکتار) و در بهار 1036 قطعه با 29گونه (با تراکم 61 پرنده در هکتار) با ترکیب جمعیت Ciconiformes و Passeriformes بود. بیشترین تعداد پرنده در اسفند ماه 688 قطعه و بیشترین تعدادگونه 27گونه در اردیبهشت ماه شمارش شد. تیره حواصلیان Ardeidae با 5 گونه بیشترین تنوع درمقام اول، و 10 تیره Apodidae, Motacilidae, Hirondonidae, Alaudidae, Himantopodidae, Turdidae. Sternidae, Rallidae Motacilidae, و Picnonotidae با یک گونه کمترین تنوع را داشتند. گونه Egretta garzetta با 437 قطعه از پرندگان کنار آبزی در بهار و Larus ridibundus با 576 قطعه از پرندگان آبزی در زمستان گونه غالب بودند.
حامد ارفع نیا؛ فرخ اسدزاده
دوره 13، شماره 3 ، مهر 1394، ، صفحه 1-10
چکیده
سینتیک آزاد سازی فلزات سنگین (روی، سرب، نیکل، مس و کادمیوم) از دو نمونه رسوب رسی گرفته شده از عمق 0 تا 10 سانتی متری پائین دست رودخانه قره چای واقع در استان همدان که با نمک نیتراته این فلزات آلوده شده بودند، با روش ستون آبشویی مطالعه شد. سرعت آزادسازی فلزات سنگین از نمونههای آلوده در ابتداء سریع و با گذشت زمان از سرعت آزادسازی آنها ...
بیشتر
سینتیک آزاد سازی فلزات سنگین (روی، سرب، نیکل، مس و کادمیوم) از دو نمونه رسوب رسی گرفته شده از عمق 0 تا 10 سانتی متری پائین دست رودخانه قره چای واقع در استان همدان که با نمک نیتراته این فلزات آلوده شده بودند، با روش ستون آبشویی مطالعه شد. سرعت آزادسازی فلزات سنگین از نمونههای آلوده در ابتداء سریع و با گذشت زمان از سرعت آزادسازی آنها کاسته شد. سرب رفتار متفاوتی نسبت به سایر فلزات از خود نشان داد و بطور آهسته ولی پیوسته از ستون آبشویی خارج شد. بطور کلی، مدل مرتبهی اول دو مکانی قابلیت مطلوبی در توصیف فرآیند آزادسازی فلزات سنگین از نمونههای رسوب آلوده شده، از خود نشان داد. هر چند برای برخی از فلزات مانند سرب، روی و کادمیوم در رسوب (1) و سرب در رسوب (2) مدل مرتبه اول تک مکانی نیز توانایی بالایی در پیش بینی دادههای مشاهدهای داشت. میانگین مقادیر ضریب تبیین و RMSE برای مدل مرتبه اول در حالت دو مکانی به ترتیب برابر با 986/0 و 046/0 است. این مقادیر برای مدل در حالت تکمکانی به ترتیب برابر 905/0 و 054/0 میباشد. مقادیر کل آبشویی یافتهی فلزات سنگین در مقایسه با کل محتوای فلزات سنگین رسوبات ناچیز بود که نماینگر توانایی بالای رسوبات رسی در جذب و نگهداشت فلزات سنگین است که این امر با مقادیر کم ضریب سرعت دفع ظاهری در مدل مرتبه اول قابل تبیین است.
اسماعیل فاتحی فر؛ رسول علی اشرفی پور؛ محمد رستگاری
دوره 13، شماره 4 ، دی 1394، ، صفحه 1-8
چکیده
کلانشهر تهران از نظر آلودگی هوا در رده ی بالایی قرار گرفته است و این امتیاز منفی، سلامتی ساکنان این منطقه را تهدید می کند. ترکیبات آلی فرار و به خصوص بتکس ها، گروه بزرگی از آلاینده های هوا هستند که نقش بحرانی در شیمی اتمسفر شهر تهران بازی می کنند. بنزن، مهم ترین ترکیب این آلاینده ها بوده و موجب بروز سرطان خون و بیماری های مرتبط با آن می ...
بیشتر
کلانشهر تهران از نظر آلودگی هوا در رده ی بالایی قرار گرفته است و این امتیاز منفی، سلامتی ساکنان این منطقه را تهدید می کند. ترکیبات آلی فرار و به خصوص بتکس ها، گروه بزرگی از آلاینده های هوا هستند که نقش بحرانی در شیمی اتمسفر شهر تهران بازی می کنند. بنزن، مهم ترین ترکیب این آلاینده ها بوده و موجب بروز سرطان خون و بیماری های مرتبط با آن می شود. ترکیبات آلی فرار بایستی در مکان های مختلف شهری شناسایی و سنجش شوند، تا بتوان آن ها را کنترل کرد. برای سنجش مقدار آلاینده های ترکیبات آلی فرار در هوای شهر تهران، 32 ایستگاه شامل مناطق مسکونی، ترافیکی، صنعتی و شاهد انتخاب شدند و با استفاده از دستگاه پرتابل، اندازه گیری شدند. این اندازه گیری ها در دو مرحله (مرداد و شهریور 1391 و نیز بهمن و اسفند 1391) انجام شدند. میانگین غلظت ترکیبات آلی فرار، در مرحله اول و دوم، در محیط شهری به ترتیب 14/3 پی پی بی و 65/3 پی پی بی می باشد. طبق نتایج تحلیل مکانی ترکیبات آلی فرار با استفاده از نرم افزار آرک ویو، انتشار این آلاینده ها در حجم بالا از صنایعی مانند پالایشگاه اتفاق می افتد. پس به این ترتیب در شهر تهران، نقاطی که مقدار ترکیبات آلی فرار بالاست، شناسایی شدند.
طاهر احمدزاده؛ ناصر مهردادی؛ مجتبی اردستانی؛ اکبر باغوند
دوره 14، شماره 1 ، فروردین 1395، ، صفحه 1-8
چکیده
بهینه سازی به کمک یک مدل هوشمند لازمه ی دست یابی به بالاترین کیفیت ممکن در تامین آب شرب و صنعتی می باشد. در این مطالعه، مدل شبکه عصبی مصنوعی به منظور بهینه سازی فرایند انعقاد و لخته سازی آب شرب با هدف کنترل کیفی آب خروجی نسبت به پارامتر کربن آلی کل مورد استفاده قرار گرفت. مدل شبکه عصبی با ساختار پیش خور چند لایه و با فرایند یادگیری پس ...
بیشتر
بهینه سازی به کمک یک مدل هوشمند لازمه ی دست یابی به بالاترین کیفیت ممکن در تامین آب شرب و صنعتی می باشد. در این مطالعه، مدل شبکه عصبی مصنوعی به منظور بهینه سازی فرایند انعقاد و لخته سازی آب شرب با هدف کنترل کیفی آب خروجی نسبت به پارامتر کربن آلی کل مورد استفاده قرار گرفت. مدل شبکه عصبی با ساختار پیش خور چند لایه و با فرایند یادگیری پس انتشار خطا برای بهینه سازی غلظت فریک کلراید و پلیمر کاتیونی بکار رفت. نتایج به صورت همزمان با مدل رگرسیون غیر خطی چندگانه به منظور افزایش ضریب همبستگی و کاهش پارامترهای ورودی، مورد مقایسه قرار گرفت. آزمون صحت سنجی مدل با استفاده از 94 نمونه جدید و ناشناس کاملاً موفقیت آمیز بود. تحلیل نتایج نشان دهنده عملکرد قابل قبول مدل شبکه عصبی با ضریب تشخیص (R2) به ترتیب 0.85 برای مدل پلیمر کاتیونی و 0.97 برای مدل فریک کلراید می باشد. میزان درصد میانگین خطای مطلق و جذر میانگین مربعات خطا نیز به ترتیب به ترتیب 5.8 % و 0.96 برای مدل پلیمر کاتیونی و 3.1 % و 1.97 برای مدل فریک کلراید می باشد. نتایج نشان داد که مدل شبکه عصبی مصنوعی از دقت به مراتب بالاتری در بهینه سازی فرایند های پیچیده تصفیه آب برخوردار است.
جواد بیات؛ سید حسین هاشمی؛ کورس خوشبخت؛ رضا دیهیم فرد
دوره 14، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 1-12
چکیده
در این پژوهش در 83 موقعیت، تعداد 166 نمونه خاک به روش سیستماتیک-تصادفی در دو عمق صفر تا 30 و 60-30 سانتیمتری گرفته و غلظت نیترات، فسفات، هدایت الکتریکی، کربن آلی و pH آن اندازهگیری و از روش وزندهی عکس فاصله برای تهیه نقشه پهنهبندی پارامترها استفاده شد. نقشههای پهنهبندی نشان داد که در عمق یک پارامترهای فسفات، هدایت الکتریکی و کربن ...
بیشتر
در این پژوهش در 83 موقعیت، تعداد 166 نمونه خاک به روش سیستماتیک-تصادفی در دو عمق صفر تا 30 و 60-30 سانتیمتری گرفته و غلظت نیترات، فسفات، هدایت الکتریکی، کربن آلی و pH آن اندازهگیری و از روش وزندهی عکس فاصله برای تهیه نقشه پهنهبندی پارامترها استفاده شد. نقشههای پهنهبندی نشان داد که در عمق یک پارامترهای فسفات، هدایت الکتریکی و کربن آلی در شمال و پارامترهای نیترات در جنوب منطقه و در عمق دو پارامتر فسفات در شمال و پارامترهای نیترات و هدایت الکتریکی در جنوب منطقه بیشترین غلظت را دارند و میزان کربن آلی در این عمق در سراسر منطقه یکنواخت به نظر میرسد. نتایج حاصل همچنین نشان داد که میزان نیترات و فسفات در زمینهای کشاورزی به دلیل استفاده از فاضلاب تصفیهنشده و کودهای شیمیایی توسط کشاورزان بسیار بالا است و با افزایش عمق، غلظت آنها کاهش مییابد. همچنین نتایج مربوط به اندازهگیری کربن آلی در خاک نشان داد که اراضی منطقه شرایط مناسبی از لحاظ میزان ماده آلی دارند. pH خاک در کل منطقه در هر دو عمق حالت قلیایی داشت و هدایت الکتریکی نیز با افزایش عمق کاهش یافت. نتایج آزمون همبستگی اسپیرمن بین پارامترها نشان داد که میزان هدایت الکتریکی خاک در هر دو عمق همبستگی مثبت و معناداری با نیترات و همبستگی معکوسی با میزان فسفات دارد. همچنین میزان فسفات همبستگی مثبت و معناداری با محتوای کربن آلی خاک در لایه سطحی دارد.
مرضیه حجاریان؛ امید حسین زاده؛ فرانگیز خالدی کوره
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 1-12
چکیده
سابقه و هدف: امروزه پدیده تخریب جنگلها بهعنوان یکی از موضوعات پراهمیت در مدیریت جنگلها، توجه جدی محققان را به خود جلب کرده است. تاکنون تلاشهای زیادی برای شناسایی عوامل تخریب جنگلها انجام شده و راهکارهای اجرایی مؤثری برای کاهش آن پیشنهاد شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی عوامل تخریب جنگلهای هیرکانی در شمال ایران ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه پدیده تخریب جنگلها بهعنوان یکی از موضوعات پراهمیت در مدیریت جنگلها، توجه جدی محققان را به خود جلب کرده است. تاکنون تلاشهای زیادی برای شناسایی عوامل تخریب جنگلها انجام شده و راهکارهای اجرایی مؤثری برای کاهش آن پیشنهاد شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی عوامل تخریب جنگلهای هیرکانی در شمال ایران انجام شده است. نتایج این پژوهش میتواند مبنایی برای درک شرایط پیش روی مدیریت جنگلهای هیرکانی باشد و به مدیران کمک میکند تا برنامهریزی دقیقتری داشته باشند.مواد و روشها: در این پژوهش برای شناسایی و رتبهبندی عوامل تخریب از تصمیمگیری گروهی استفاده شد. بدین منظور دو نوع پرسشنامه طراحی شد. به کمک پرسشنامهی اول معیارهای مؤثر بر تخریب جنگلهای هیرکانی شناسایی شد. پرسشنامه دوم باهدف مقایسههای زوجی تهیه شد. سپس به کمک روشهای AHP،TOPSIS ، ELECTRE III و SAW از اطلاعات به دستآمده از پرسشنامهی دوم برای رتبهبندی عوامل تخریب استفاده شد. در آخر برای رسیدن به رتبهبندی دقیق، به کمک روشهای ادغامی، رتبهبندی نهایی انجام شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد وزن عوامل تخریب انسانی بسیار بیشتر از وزن عوامل تخریب طبیعی است. این نکته نشان میدهد درصد زیادی از تخریب جنگلهای هیرکانی حاصل مدیریت نادرست این جنگلها است و میتوان بسیاری از عوامل تخریب انسانی را متوقف یا تعدیل کرد. عوامل تخریب طبیعی کمتر تحت کنترل هستند ولی آثار آن را میتوان تعدیل کرد. در مورد عوامل تخریب انسانی برداشت غیرمجاز چوب صنعتی، تعرض به عرصههای جنگلی، حضور دام در جنگل و برداشت چوب در قالب طرح مهمترین عوامل تخریب انسانی بودند. پس از این عوامل، برداشت چوب برای تأمین سوخت، آتشسوزی عمدی یا اشتباهی، جایگزینی زودهنگام مدیریتها، بهرهبرداری غیراصولی از جنگل و فعالیتهای عمرانی (جادهسازی) عوامل تخریب جنگلهای هیرکانی بودند. مهمترین عوامل تخریب طبیعی بهترتیب خشکسالی، آفات و آتشسوزی طبیعی بودند. در هر چهار روش رتبهبندی AHP، TOPSIS، ELECTRE III و SAW رتبههای اول تا چهارم بهترتیب به تعرض به عرصههای جنگلی، حضور دام در جنگل، برداشت غیرمجاز چوب از جنگل و برداشت چوب برای تأمین سوخت اختصاص داشت. این موضوع نشان میدهد رتبهبندی این عوامل از پایداری بالایی برخوردار است و درمجموع فاصله وزنی این عوامل نسبت به عوامل بعدی زیاد بود که نشان از شدت تأثیر این عوامل بر تخریب جنگلهای هیرکانی دارد.نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد، موفقیت در طرحهای حفاظت از جنگلهای هیرکانی وابسته به همکاریهای همهجانبه جوامع بومی است؛ زیرا بسیاری از تهدیدهای زیستمحیطیو تخریب جنگلها نتیجه فعالیتهای انسانی است و موفقیت در بسیاری از طرحهای منابع طبیعی و زیستمحیطی در گرو در نظر گرفتن جنبههای اقتصادی و اجتماعی مرتبط با جامعه بومی ساکن در منطقه است.
عبدالمجید زارعی؛ روح الله کاظمی
دوره 14، شماره 4 ، دی 1395، ، صفحه 1-16
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به گستردگی صنایع نفت و گاز و نقش موثر این صنایع در ایجاد آلودگیهای زیستمحیطی، تدوین یک برنامه استراتژیک برای بهبود عملکرد زیستمحیطی ضروری است. بدین منظور اقدامات انجامشده در راستای کاهش عوارض زیستی در محدوده قابلقبول و در چارچوب قوانین و مقررات سازمان محیط زیست بررسی شده است. دستیابی به سطح معینی از درجه ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به گستردگی صنایع نفت و گاز و نقش موثر این صنایع در ایجاد آلودگیهای زیستمحیطی، تدوین یک برنامه استراتژیک برای بهبود عملکرد زیستمحیطی ضروری است. بدین منظور اقدامات انجامشده در راستای کاهش عوارض زیستی در محدوده قابلقبول و در چارچوب قوانین و مقررات سازمان محیط زیست بررسی شده است. دستیابی به سطح معینی از درجه اطمینان، نیاز به استفاده از روشهای پیشرفته دارد. بنابراین تدوین یک استراتژی برای کاهش جنبهها و پیامدهای زیستمحیطی در صنایع مختلف بهخصوص صنعت نفت و گاز به عنوان یک ضرورت انکارناپذیر است که باید به آن توجه کرد.مواد و روشها: هدف از این پژوهش تدوین استراتژیهای زیستمحیطی در صنایع نفت و گاز پارس جنوبی 2 است که میتواند زمینه تدوین و ارائه برنامه مدیریتی راهبردی مناسب در جهت رعایت هرچه بیشتر قوانین و مقررات زیستمحیطی برای واحدهای مشابه را در منطقه فراهم کند. در این پژوهش ابتدا مهمترین عوامل درونی و بیرونی از کمیته طوفان مغزی شناسایی و توسط 20 نفر از کارشناسان تکمیل شد. در مرحله بعد چکلیست نهایی توسط 10 نفر از مدیران سازمان بر اساس طیف لیکرت نمرهدهی شد. اوزان عوامل داخلی و خارجی، با تشکیل ماتریس IFE1 و EFE2 محاسبه شد. برای تدوین استراتژیها و تعیین وضعیت موجود از روش SWOT3 بهره گرفته شده است. از ماتریس ارزیابی اقدام و موقعیت استراتژیک (SPACE)، بهعنوان ابزاری شناختهشده و تکنیکی موثر و مناسب برای توسعه و بازبینی استراتژیهای شرکت و ایجاد تعادل بین عوامل درونی (ضعفها و قوتها) و بیرونی (فرصتها و تهدیدها)، استفاده شده است.نتایج و بحث: نتایج بهدستآمده از ماتریس ارزیابی عوامل داخلی و خارجی بیانگر آن است که سازمان (پالایشگاه مورد بررسی) دارای نقاط قوت بیشتری نسبت به ضعفهای موجود و فرصتهای بیشتری نسبت به تهدیدها است. بنابراین باید سازوکارهایی را در پیش بگیرد تا تهدیدها را از بین برده و نقاط ضعف خود را به حداقل برساند. بنابراین نوع استراتژیهای مناسب برای توسعه و بهبود پالایشگاه مذکور در زمینه مسایل زیستمحیطی باید از نوع استراتژیهای تنوع بخشی باشد. در نهایت 11 استراتژی انتخاب و نمرهدهی شد که استراتژی بهبود شرایط زیستمحیطی منطقه با امتیاز 23/6 و استراتژی اصلاح و بازنگری برنامههای مدیریتی و به حداقل رساندن آلایندههای محیطی با امتیاز 23/5 و استراتژی توسعه و ارتقاء کیفیت مدیریت پساب و پسماند با استفاده از فناوریهای نوین زیستمحیطی با امتیاز 01/5 به ترتیب به عنوان برترین استراتژیها اولویتبندی شدند.نتیجهگیری: یافتهها و نتایج نشاندهنده جایگاه سازمان در موقعیت رقابتی است و باید استراتژیهای حفظ، نگهداری و ثبات را در جهت کاهش صدمات زیستمحیطی به کار گیرد.
آتوسا سلیمانی؛ اسماعیل صالحی
دوره 15، شماره 1 ، فروردین 1396، ، صفحه 1-14
چکیده
سابقه و هدف: تدریس مشارکتی بهعنوان یکی از روش های تدریس نوعی رابطه بین فردی است که خلاء استفاده از آن در انتقال مفاهیم محیط زیستی و پایش آنها کاملاً احساس میشود و انجام پژوهش هایی بر پایه این نوع تدریس، در انتخاب موثرترین روش انتقال مفاهیم، به آموزشگران محیط زیست و فعالان این حوزه کمک شایانی خواهد کرد. چراکه میتواند در رشد ...
بیشتر
سابقه و هدف: تدریس مشارکتی بهعنوان یکی از روش های تدریس نوعی رابطه بین فردی است که خلاء استفاده از آن در انتقال مفاهیم محیط زیستی و پایش آنها کاملاً احساس میشود و انجام پژوهش هایی بر پایه این نوع تدریس، در انتخاب موثرترین روش انتقال مفاهیم، به آموزشگران محیط زیست و فعالان این حوزه کمک شایانی خواهد کرد. چراکه میتواند در رشد مهارت های بین فردی، ذهنی و مهارت های سطح بالای تفکر انتقادی تاثیر داشته باشد و موجب یادگیری بیشتر، به خاطر سپاری موثرتر اطلاعات و لذت بیشتر فراگیرنده از کلاس درس شود. از آنجا که هدف اصلی این پژوهش مقایسه و پایش اثربخشی آموزش مباحث محیط زیست شهری با استفاده از روش یادگیری مشارکتی جیگساو و روش سنتی است این سوال مطرح میشود که کدامیک از روش ها برای انتقال مفاهیم محیط زیست شهری موثرترند و با گذشت زمان میزان ماندگاری مفاهیم محیط زیستی ارائه شده چگونه است.مواد و روش ها: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه مشارکتی و سنتی است. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مقطع سوم ابتدایی شهر اهواز است که برای نمونه گیری از روش خوش های تصادفی استفاده شد. حجم نمونه شامل 62 نفر است که 32 و 30 نفر آنها به ترتیب در گروه روش تدریس مشارکتی جیگساو و گروه روش تدریس سنتی قرار گرفتند. همسان بودن گروه ها از طریق اجرای پیش آزمون سنجیده شد و پایایی آزمون از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 84/0 به دست آمد. روش های یادگیری به مدت 3 هفته متوالی اجرا شد و یک هفته و سپس یک ماه پس از پایان مداخله پس آزمون بهعمل آمد. نمرات با استفاده از روش اندازه اثر، آزمون t مستقل و همبسته با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.نتایج و بحث: نتایج آزمون t مستقل از پیش آزمون گروه های مشارکتی و سنتی نشان داد که میزان آگاهی از تمامی مباحث محیط زیست شهری در میان دانش آموزان یکسان بوده و تفاوت معنادار میان این دو گروه مشاهده نشد. میانگین گروه مشارکتی و سنتی در پیشآزمون مباحث محیط زیست شهری به ترتیب 68/18 و 66/18 به دست آمد. در حالی که نتایج پس آزمون یک هفته پس از اعمال مداخله نشان داد که میانگین گروه مشارکتی و سنتی به ترتیب 28/26 و 10/23 محاسبه شد. میانگین پسآزمون یک ماه پس از اعمال مداخله نیز به ترتیب 65/25 و 93/21 به دست آمد و میانگین حاصل از پسآزمون گروه مشارکتی یک هفته و یک ماه پس از مداخله در سطح معناداری نسبت به میانگین گروه سنتی بالاتر شد. نتایج آزمون اندازه اثر نشان داد که اندازه اثر روش مشارکتی جیگساو در بازه زمانی یک هفته پس از مداخله آموزشی 870/1 و در بازه زمانی یک ماه پس از آموزش مشارکتی 137/2 است. همچنین، با توجه به نتایج آزمون t همبسته بین میزان آگاهی قبل از مداخله و یک هفته بعد از اجرای دورهی آموزشی تفاوت معنادار مشاهده شد. یک ماه پس از اجرای دورهی آموزشی میانگین میزان آگاهی در روش مشارکتی از 28/26 به 65/25 و در روش سنتی از 10/23 به 93/21 تغییر نمود که در مقایسه با قبل از اجرای دورهی آموزشی، تفاوت معناداری مشاهده شد. نتایج حاصل نشان داد، دانشآموزانی که از طریق یادگیری مشارکتی طبق الگوی جیگساو به یادگیری میپردازند، مطالب و مباحث را نسبت به دانشآموزانی که از طریق یادگیری سنتی آموزش دیده اند، بهتر یاد می گیرند.نتیجه گیری: نتایج تحلیل داده ها نشان داد که میزان آگاهی از مباحث محیط زیست شهری در میان دانش آموزانی که به روش مشارکتی جیگساو آموزش دیده بودند، در سطح معناداری بالاتر از دانش آموزان آموزش دیده به روش سنتی بود. همچنین نتایج حاصل از پایش اثربخشی، برتری روش مشارکتی جیگساو را نسبت به روش آموزش سنتی تایید نمود.
منصور غنیان؛ آذر هاشمی نژاد؛ امید مهراب قوچانی؛ آزاده بخشی؛ رقیه یوسفی حاجیوند
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 1-20
چکیده
سابقه و هدف:
بزرگترین تالاب بینالمللی ایران یعنی تالاب شادگان یکی از مهمترین و ارزشمندترین تالابهای کشور و حتی جهان است. وسعت تالاب، طبیعی بودن آن، غنای بالای گونههای گیاهی، جانوری و زیستگاههای آن، ارزش فوقالعادهای را برای این تالاب به ارمغان آورده است. در سالهای اخیر این تالاب ارزشمند تحت تأثیر عوامل طبیعی و عوامل ...
بیشتر
سابقه و هدف:
بزرگترین تالاب بینالمللی ایران یعنی تالاب شادگان یکی از مهمترین و ارزشمندترین تالابهای کشور و حتی جهان است. وسعت تالاب، طبیعی بودن آن، غنای بالای گونههای گیاهی، جانوری و زیستگاههای آن، ارزش فوقالعادهای را برای این تالاب به ارمغان آورده است. در سالهای اخیر این تالاب ارزشمند تحت تأثیر عوامل طبیعی و عوامل غیرطبیعی و انسانی در معرض خشک شدن و نابودی قرار گرفته است. معیشت خانوارهای بهرهبردار روستایی حاشیهنشین تالاب شادگان از تمامی جنبهها به این تالاب وابستگی انکارناپذیری دارد، بهطوریکه مرگ تالاب، مرگ معیشت آنها را بههمراه خواهد داشت. یکی از راههای کاهش آسیبپذیری حاشیهنشینان تالاب شادگان، تأکید و توجه بر رفتار سازشی بهرهبرداران آن است. در این راستا تحقیق حاضر با هدف تحلیل عوامل موثر بر رفتار سازشی بهرهبرداران حوضهی تالاب شادگان در برابر اثرات خشکسالی بر اساس تئوری آسیبپذیری انجام شده است.
مواد و روش ها:
این تحقیق به لحاظ ماهیت و اهداف، از نوع پژوهشی کاربردی و از منظر جمعآوری دادهها، توصیفی پیمایشی و از نظر تحلیل روابط بین متغیرها از نوع مطالعات همبستگی است. جامعهی آماری تحقیق شامل کلیهی خانوارهای بهرهبردار روستایی ساکن در بخش مرکزی و دهستان خنافره از شهر شادگان در استان خوزستان شامل 2319 بود که در نهایت نظرات 124 بهره بردار بر اساس روش نمونهگیری سهمیه ای تصادفی از طریق پرسشنامه گردآوری شد. بهمنظور تعیین پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که با میزان بالای 0/76 برای تمامی متغیرها نشان از پایایی مطلوب پرسشنامه داشت. روایی پرسشنامه نیز به وسیله تیمی از متخصصان موضوعی تایید شد. دادههای حاصل از پرسش نامه های گردآوری شده به وسیله دو نرمافزار SPSSv20 و AMOSv20 توصیف و تجزیهوتحلیل شدند.
نتایج و بحث:
طبق نتایج بهدستآمده 47/6 درصد بهرهبرداران روستایی حوضه مورد بررسی از نظر نوع رفتار سازشی در برابر آسیبپذیری ناشی از مخاطرات طبیعی و انسانی، دارای رفتار غیرمسئولانه و 52/4 درصد دیگر نیز دارای رفتار مسئولانه در اینباره بودهاند. نتایج بهدستآمده از تحلیل مسیر نشان داد که متغیر حساسیت، اثری مستقیم و معنیدار بر آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران به ترتیب با مقدار بتای (0/377β=) و (0/208β=) دارد. متغیر در معرض قرار گرفتن اثری مستقیم و معنی داری بر آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران با مقدار بتای به ترتیب (0/492β=) و (0/323β=) دارد. سه متغیر در معرض قرار گرفتن، حساسیت و ظرفیت انطباقی در مجموع 41 درصد از تغییرات واریانس آسیب پذیری را تبیین می کنند. سه متغیر در معرض قرار گرفتن، حساسیت و آسیب پذیری در مجموع 20 درصد از تغییرات واریانس رفتار سازشی را تبیین می کند.
نتیجه گیری:
بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که در معرض قرار گرفتن بهرهبرداران در مواجهه با خشکسالی تالاب شادگان و حساسیت آنها به خشکسالی منجر به بروز آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران شده است. بنابراین خطر خشکسالی تالاب میتواند اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی بهرهبرداران داشته باشد. به عنوان مثال، تغییر در عملکرد محصول در پاسخ به بروز خشکسالی میتواند یکی از تأثیرات مستقیم این پدیده باشد. همچنین افزایش بیکاری ناشی از خشک شدن تالاب به دلیل کاهش آب رودخانهی کارون و جراحی، یکی از تأثیرات غیرمستقیم آن است. بنابراین ساکنان منطقه درصدد برمیآیند که به آن پاسخ بدهند و این منجر به رفتار سازشی بهرهبرداران می شود.
مریم اسماعیلی فرد؛ هومان لیاقتی؛ احمد ساعی؛ حمیدرضا ملک محمدی
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 1-18
چکیده
سابقه و هدف: با وجود قدمت اقدامات تقنینی در حوزه محیط زیست ایران، وضعیت محیطزیست کشور به گواهی «شاخص عملکرد زیست محیطی» ، «شبکه ردپای جهانی» و «بانک جهانی» با هدف «محیطزیست مطلوب» در سند چشم انداز 1404 فاصله قابل توجهای دارد. در جستجوی چرایی این نقصان این مقاله از منظر رشته سیاستگذاری عمومی به دنبال اولویتبندی ...
بیشتر
سابقه و هدف: با وجود قدمت اقدامات تقنینی در حوزه محیط زیست ایران، وضعیت محیطزیست کشور به گواهی «شاخص عملکرد زیست محیطی» ، «شبکه ردپای جهانی» و «بانک جهانی» با هدف «محیطزیست مطلوب» در سند چشم انداز 1404 فاصله قابل توجهای دارد. در جستجوی چرایی این نقصان این مقاله از منظر رشته سیاستگذاری عمومی به دنبال اولویتبندی و تبیین چالشهای سیاستگذاری محیطزیست در جمهوری اسلامی ایران در مرحله اول از مدل مرحلهای جونز میباشد.در مدل مرحله ای به صورت ایدهآل تیپیک عملکرد دولت و تصمیمگیران به پنج مرحله به هم وابسته ذیل تقسیم میشود: مرحله شناخت مشکل و قرار گرفتن آن در دستور کار حکومت، مرحله ارائه راه حلها، مرحله تصمیمگیری، مرحله اجرا و مرحله ارزیابی. مواد و روشها: تمرکز این مقاله بر آسیب شناسی مرحله شناخت مشکل و قرارگرفتن در دستورکار است. منظور از شناخت مسئله و قرار گرفتن در دستورکار، فرآیندی است که به کمک آن، اندیشهها و موضوعات از طریق مراجع مختلف سیاسی بالا میآیند تا از سوی یک نهاد سیاسی مانند نهاد قانونگذاری یا قضایی مورد توجه قرار گیرند. اگر چه مکانهای اندکی-مانند قوه مقننه، قضائیه یا کمیسیون تنظیمی- وجود دارد که قادر به وضع رسمی تقویمهای(دستورکارهای) سیاستگذاریاند؛ اما منابع بیشماری هستند که موضوعات این تقویمها، از آنها بیرون میآیند.با توجه به ماهیت و محدود بودن ادبیات موضوع در کشور از میان رویکردهای پژوهشی، رویکرد تلفیقی و طرح تحقیقاتی اکتشافی برگزیده شد. در این صورتبندی طرح پژهشی، گردآوری و تحلیل دادهها ابتدا به صورت کیفی و سپس کمی صورت میگیرد و در نهایت یکجا تفسیر میشود.کاربرد عمده این نوع طرح پژوهشی در خصوص بررسی عمیق و یا جدید موضوعاتی است که پژوهشگر در خصوص آنها فاقد چارچوب راهنما و ابزار سنجش است. نتایج و بحث: یافتههای پژوهش نشان داد؛ عمدهترین چالشهای سیاستگذاری محیطزیست در مرحله شناخت مشکل و قرارگرفتن در دستورکار که منجر به افت شاخصهای کمی و کیفی منابع حیاتی کشور شده است به ترتیب عبارتند از: اولویت دهی به مسائل پیش روی کشور بر مبنای ملاحظات اقتصادی، سیاسی و امنیتی (و نه زیست محیطی)، ضعف مشارکت شهروندان و گروههای ذینفع در تعیین و اولویتبندی نیازهای محلی، ضعف هماهنگی بین ارگان ها و سازمان های دولتی متولی و موثر بر محیط زیست، غفلت جوامع محلی از منافع توسعه پایدار و تمرکز بر مطالبات رشد محور و کوتاه مدت، فقدان مکانیزمهای پائین به بالا برای طرح مسائل عمومی واقعی در تقویم سیاستگذاری زیستمحیطی، فقدان اطلاعات و آمار دقیق از وضعیت موجود و روندهای آتی محیط زیست، کم توجهی به کانال های ارتباطی نظیر رسانه ها و مطبوعات برای انتقال مسائل به لایه های بالاتر جهت قرار گرفتن در دستور کار. نتیجه گیری: بهبود شاخصهای محیط زیست ایران بر اساس «شاخص عملکرد زیست محیطی» ، «شبکه ردپای جهانی» و «بانک جهانی» با هدف «محیطزیست مطلوب» در سند چشم انداز 1404نیازمند حل چالشهای دستورکارگذاری می باشد.
رضا تمرتاش؛ فاطمه منتظری؛ محمدرضا طاطیان؛ قربان وهاب زاده
دوره 15، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 1-14
چکیده
سابقه و هدف: آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل پایداری درازمدت در خاک و تاثیرات مضر اکولوژیکی، به یک معضل زیست محیطیتبدیل شده است. در بررسی پوشش گیاهی در مناطق آلوده به فلزات سنگین، گیاهانی که توانایی رشد، سازگاری و جذب فلزات را دارند، ازجنبه های علمی، کاربردی و اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار هستند.9252 و 2222 متر از مرکز کارخانه سیمان ...
بیشتر
سابقه و هدف: آلودگی خاک به فلزات سنگین به دلیل پایداری درازمدت در خاک و تاثیرات مضر اکولوژیکی، به یک معضل زیست محیطیتبدیل شده است. در بررسی پوشش گیاهی در مناطق آلوده به فلزات سنگین، گیاهانی که توانایی رشد، سازگاری و جذب فلزات را دارند، ازجنبه های علمی، کاربردی و اقتصادی از اهمیت زیادی برخوردار هستند.9252 و 2222 متر از مرکز کارخانه سیمان کیاسر ساری واقع در استان مازندران، از خاک ، مواد و روشها: در این تحقیق در فواصل 522و پوشش گیاهی به روش سیستماتیک نمونهبرداری تصادفی انجام شد. تعداد 3 گونه گیاهی از قبیل گون، درمنه و پیچک با 3 تکرار و 3تیمار )در مجموع 22 نمونه از گیاه و 22 نمونه از خاک ریزوسفری( در غالب طرح آزمایشی بلوکهای کاملا تصادفی آزمایش شد. نمونه های جمع آوری شده برای انجام آزمایشات به آزمایشگاه منتقل و برای تعیین غلظت عناصر سرب، مس و روی از دستگاه ICP-OES استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج آنالیز واریانس این تحقیق نشان داد که میزان عناصر سنگین با سطح اختلاف معنی دار ) (p ≤ 0.05 در خاک بیشتر ازگونههای مورد بررسی است. همچنین مقایسه میانگین دادهها نشان میدهد که در خاک و گونههای مورد بررسی منطقه با افزایش فاصله ازکارخانه مقدار مس و سرب دارای اختلاف معنیداری ) (p ≤ 0.05 است. این در حالی است که مس با افزایش فاصله روند افزایشی و سربروند کاهشی را نشان میدهد. عنصر روی با تغییرات فاصله در خاک اختلاف معنیداری را نشان نداد ولی در گونههای گیاهی معنیدار شدو از روند منظمی پیروی نکرد. همبستگی عناصر سنگین گونههای مورد بررسی با عناصر خاک نشان میدهد که گون و درمنه همبستگی معنیداری با عناصر مس ) r= 0.7 ( و سرب ) r=0.5 ( دارند ولی گونه پیچک فقط با عنصر روی همبستگی مثبت و معنیداری را نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به پتانسیل بالای گونه های گون و درمنه در جذب فلزات سنگین میتوان از این گونهها در پالایش مناطق آلوده باشرایط اکولوژیکی یکسان استفاده کرد.
مهدی پناهی؛ فرهاد میثاقی؛ پریسا عسگری
دوره 16، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 1-14
چکیده
سابقه و هدف: در چند دهه اخیر تغییر اقلیم و بارشهای ناکافی و بهموقع و درنتیجه عدم تامین آب مورد نیاز گیاهان کشتشده، محدودیت اراضی قابلکشت و منابع آب، توزیع ناهمگون زمانی، مکانی و کمبود آب شیرین و همچنین رشد سریع جمعیت جهان ازجمله کشور ایران سبب بروز مشکلات روزافزون در تامین منابع آب مورد نیاز در مصارف مختلف شده است. یکی از ...
بیشتر
سابقه و هدف: در چند دهه اخیر تغییر اقلیم و بارشهای ناکافی و بهموقع و درنتیجه عدم تامین آب مورد نیاز گیاهان کشتشده، محدودیت اراضی قابلکشت و منابع آب، توزیع ناهمگون زمانی، مکانی و کمبود آب شیرین و همچنین رشد سریع جمعیت جهان ازجمله کشور ایران سبب بروز مشکلات روزافزون در تامین منابع آب مورد نیاز در مصارف مختلف شده است. یکی از شروط اصلی تامین نیازهای غذایی جمعیت جهان دسترسی به کشاورزی پایدار و توسعه آن است. برای دستیابی به چنین هدفی باید با اتخاذ راهکارهای مناسب از وارد آمدن خسارت به سیستم منابع آبوخاک محدود هر منطقهای جلوگیری شود. آبهای زیرزمینی همواره بهعنوان یک منبع تامین آب شیرین جایگاه ویژهای در بررسی منابع آب دارد. مدیریت منابع آب زیرزمینی در مرحله اول نیاز به شناخت و عملکرد آبخوان در شرایط طبیعی دارد. در بیشتر مسائل هیدرولوژیکی و بررسی منابع آب زیرزمینی، در دسترس بودن آمار و اطلاعات منابع آب زیرزمینی از اهمیت بالایی برخوردار است. بهمنظور ارزیابی اثرات ناشی از توسعه در شرایط موجود و ارائه روشهای مدیریتی بر منابع آب زیرزمینی، چه از نظر کمی و چه کیفی، شبیهسازی ریاضی و کامپیوتری این منابع، ابزاری قوی در بهرهبرداری بهینه از این منابع محسوب میشود. هدف از این پژوهش بررسی آب زیرزمینی دشت زنجان است. مواد و روشها: مدلسازی عددی آبهای زیرزمینی ابزاری مهم برای مدیریت منابع آب در آبخوانها است. این مدلها میتوانند برای تخمین پارامترهای هیدرولیکی و همچنین مدیریت منابع آب استفاده شوند. هدف از این پژوهش، شبیهسازی نوسانات سطح آب زیرزمینی به وسیله نرمافزار GMSدر آبخوان زنجان واقع در طول جغرافیایی 47 درجه و 50 دقیقه تا 49 درجه شرقی و عرض 36 درجه و 20 دقیقه تا 37 درجه شمالی است. مدل ریاضی که ترکیبی از مدل آب زیرزمینی MODFLOW و GIS است، با استفاده از روش عددی تفاضل محدود، تراز آب زیرزمینی را شبیهسازی میکند. برای انجام این تحقیق اطلاعات مورد نیاز که شامل موقعیت مرز آبخوان، تراز ارتفاعی سطح زمین، تراز سنگ کف، موقعیت و میزان برداشت از چاههای بهرهبرداری، موقعیت و تراز سطح آب در چاههای مشاهدهای، لایه هدایت هیدرولیکی و تغذیه هستند. پس از تهیه مدل مفهومی و تعیین شرایط مرزی و اولیه، شبیهسازی در شرایط پایدار انجام و سپس مدل واسنجی شد. نتایج و بحث: نتایج حاصل از واسنجی مدل در حالت پایدار نتایج معقولی میان تراز مشاهدهشده و محاسبهشده در سپتامبر 2002 نشان داد. مقادیر ریشه مربع میانگین خطا، میانگین خطای مطلق و میانگین خطا به ترتیب 41/17، 22/15 و 6/0- به دست آمد. بعد از انجام واسنجی مقدار تغذیه 000321/0 متر در روز به دست آمد که این مقدار 98/1 برابر مقدار تغذیه ورودی برای مدل است. مقدار هدایت هیدرولیکی افقی لایههای (ماسه، سیلت) و (ماسه، شن) نیز به ترتیب 57/28 و 4/40 متر در روز به دست آمد. سپس واسنجی مدل در حالت جریان ناپایدار برای فواصل سالهای 2002 تا 2007 با روش سعی و خطا برای رسیدن به بهترین نتیجه میان تراز مشاهدهشده روزانه و تراز محاسبهشده انجام شد. مقادیر ریشه مربع میانگین خطا و میانگین خطا به ترتیب با مقادیری برابر با 29/26 و 43/8- نشاندهنده دقت نسبتاً خوب مدل است. طبق محاسبه تراز آب برای مدل، جریان آبهای زیرزمینی از جنوب شرقی به شمال غربی است که این جریان با شیب غالب منطقه مطابقت دارد. نتیجهگیری: مدل با فرض نرخ کاهش آبهای زیرزمینی و مقدار ثابت تغذیه برای فاصله زمانی 15 ساله از سال 2007 تا 2022 اجرا شد که نقشههای بهدستآمده برای تراز آبهای زیرزمینی در این سالها نشاندهنده افت شدید تراز آب با ادامه برداشتهای بیرویه از ذخیره آبهای زیرزمینی آبخوان زنجان است.
ویدا ورهرامی؛ سجاد حجت شمامی
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 1-14
چکیده
سابقه و هدف: صنایع شیمیایی و نفتی یکی از عوامل موثر بر توسعه اقتصادی کشورهای عضو اپک (صادرکننده نفتی) بوده و بخش قابلملاحظهای از اقتصاد این کشورها وابسته به صادرات کالا و خدمات صنایع شیمیایی و درآمدهای حاصل از آن است. باتوجه به اینکه هدف اصلی بسیاری از این کشورها، دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر است و رشداقتصادی بالاتر به معنای افزایش ...
بیشتر
سابقه و هدف: صنایع شیمیایی و نفتی یکی از عوامل موثر بر توسعه اقتصادی کشورهای عضو اپک (صادرکننده نفتی) بوده و بخش قابلملاحظهای از اقتصاد این کشورها وابسته به صادرات کالا و خدمات صنایع شیمیایی و درآمدهای حاصل از آن است. باتوجه به اینکه هدف اصلی بسیاری از این کشورها، دستیابی به رشد اقتصادی بالاتر است و رشداقتصادی بالاتر به معنای افزایش تولید فراوردههای نفتی و شیمیایی است.بنابراین، این فرایند منجر به ایجادآلایندگی زیستمحیطی بیشتر میشود. از این رو بررسی آثارسیاستهای مالی دولت(مانند مالیات بر ارزش افزوده) بهعنوان راهکاری برای کاهش آلودگی محیط زیست، ضروری به نظر میرسد. مهمترین هدف این مقاله، بررسی وجود یا عدم وجود رابطه بین مالیات بر ارزش افزوده بهعنوان متغیر توصیفکننده سیاستهای مالی دولت و میزان آلودگی آب ایجادشده توسط صنایع شیمیایی و نفتی است. مواد و روشها: این پژوهش درصدد بررسی تغییرات نرخ مالیات بر ارزش افزوده (بهعنوان کاراترین سیاست مالی دولت و کاراترین نوع مالیات)، میزان صادرات کالا و خدمات صنایع شیمیایی و نفتی و تولید ناخالص داخلی در متخبی از کشورهای اپکبر میزان آلودگی آب ایجادشده توسط صنایع شیمیایی و نفتی است. از لحاظ نظری تاثیر افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده صنایع شیمیایی در کاهش آلودگی، از طریق کاهش ارزش افزوده صنایع و به تبع آن کاهش تولید رخ میدهد. همچنین با افزایش میزان صادرات میتوان انتظار داشت که به علت افزایش تولید، با افزایش آلایندگی صنایع شیمیایی و نفتی روبهرو شویم. در این پژوهش از روش پانل در بازه زمانی2013-2000استفاده و برای بررسی دقیقتر تاثیرمالیات بر ارزش افزوده بر آلودگی آب، برخی متغیرهای توضیحی مهم مانند صادرات کالا و خدمات صنایع شیمیایی نفتی و تولید ناخالص داخلی وارد مدل شد. نتایج و بحث: نتایج بهدستآمده از مدل حاکی از آن است که در کشورهای اپک با افزایش یک واحد نرخ مالیات، به میزان 3/0 آلودگی آب ناشی از صنایع شیمیایی و نفتی کاهش مییابد. همچنین با افزایش یک واحد صادرات این کشورها (که عمدتا صادرات نفت و گاز است و در اینجا بهصورت درصدی از تولید ناخالص داخلی بیان شده است) به میزان 03/0 و با افزایش یک واحد تولید ناخالص داخلی این کشورها، به میزان بسیار کم آلودگی صنایع شیمیایی و نفتی افزایش مییابد. نتیجهگیری: با توجه به نتایج بهدستآمده در مدل، بهترین حالت برای این کشورها، افزایش نرخ مالیات بر ارزش افزوده صنایع شیمیایی و نفتی است. اما آنچه در دنیای واقعی مشاهده میشود این است که به دلیل رقابت بالا بین کشورهای عضو اوپک و تمایل این کشورها برای افزایش سطح صادرات نفتی خود، عمدتا در این کشورها هدفگذاری برای افزایش تولید، بیشتر از حفظ محیط زیست است. پس در ایننوع کشورها، با وجود رابطه منفی میان نرخ مالیات بر ارزش افزوده و میزان آلودگی آب صنایع شیمیایی و نفتی، نمیتوان به تنهایی با اجرای سیاستهای تحریککننده اقتصادی، مانند وضع مالیات، از آلایندگی صنایع شیمیایی و نفتی کاست، زیرا یکی از مشکلات کشورهای عضو اپک بزرگ بودن بخش دولتی در آنها است.
سجاد بهرامی؛ احد ستوده؛ ناصر جمشیدی؛ محمدرضا علمی
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 1-24
چکیده
سابقه و هدف:
با گسترش صنعتهای مختلف، باوجود ایجاد رفاه برای انسان، خطرها و ریسکهای نهفته جدیدی نیز برای وی به وجود آمده است. صنعت پتروشیمی با توجه به گستردگی و حجم فعالیت ها و توانایی ایجاد خطر هم برای انسان و هم برای محیطزیست جزء صنعت های با ریسک بالا محسوب میشود. هدف از این تحقیق، ارزیابی و رتبه بندی ریسک ...
بیشتر
سابقه و هدف:
با گسترش صنعتهای مختلف، باوجود ایجاد رفاه برای انسان، خطرها و ریسکهای نهفته جدیدی نیز برای وی به وجود آمده است. صنعت پتروشیمی با توجه به گستردگی و حجم فعالیت ها و توانایی ایجاد خطر هم برای انسان و هم برای محیطزیست جزء صنعت های با ریسک بالا محسوب میشود. هدف از این تحقیق، ارزیابی و رتبه بندی ریسک های منتج از فعالیتهای فرآیندی در مجتمع پتروشیمی کرمانشاه است.
مواد و روشها:
تحقیق حاضر یک پژوهش تحلیلی- میدانی است که در یک بازه زمانی حدود10 ماه در مجتمع پتروشیمی کرمانشاه انجام گرفت. در این تحقیق ضمن بررسی خطهای تولید محصول ها (اوره و آمونیاک)، تیمی 5 نفره از کارشناسان و خبرگان تشکیل شد. سپس به تهیه ی لیستی ابتدایی از مهمترین ریسک ها و خطرها در حوزه ی محیط زیست اقدام و در مرحله ی بعد با استفاده از روش طوفان فکری و تکنیک دلفی اقدام به اصلاح لیست ابتدایی خطرها و ریسک های محیط زیستی شد و در قالب روش FMEA سنتی و فازی به ارزیابی ریسک محیط زیستی پرداخته شد.
نتایج و بحث:
بنابر نتایج به دست آمده از تعداد 38 ریسک شناسایی شده با روش FMEA سنتی، بالاترین رتبه مربوط به ریسک انتشار گازهای هیدروژن و آمونیاک در زمان از سرویس خارج شدن واحد آمونیاک و کمترین رتبه متعلق به ریسک پساب های آمونیاکی است. همچنین بیشترین فراوانی تأثیر ریسک ها مربوط به آلودگی هوا و نیز بیشترین دلیل ریسک ها مربوط به نقص در شبکه و اتصالها هستند. نتایج فازی سازی ورودی ها و خروجی روش FMEA نشان میدهد که از مجموع 15 ریسک که به صورت کلی در مجتمع پتروشیمی با نظرهای خبرگان شناسایی شده بیشترین عدد اولویت فازی در بخش بهداشتی مربوط به آلودگی صوتی (75/0)، در بخش ایمنی مربوط به سقوط از ارتفاع (75/0) و در بخش محیطزیست مربوط به کاهش منابع اکولوژیکی (613/0) طبق جدول 9 است.
نتیجه گیری:
طبق نتایج این تحقیق، رویکرد FMEA فازی میتواند به عنوان جایگزین مناسبی برای رویکرد سنتی FMEA در زمان نیاز به بیان نتایج، با دقت بیشتر باشد.
آزاده عسکری؛ سپیده سمایی
دوره 16، شماره 4 ، دی 1397، ، صفحه 1-16
چکیده
سابقه و هدف: رشد آلودگی های محیط زیست در چند دهه ی اخیر منجر به پیدایش نوع جدیدی از مصرف کننده به نام مصرف کننده سبز شده است. این افراد خود را در برابر محیط زیست مسئول می دانند و از محصول هایی استفاده می کنند که به محیط زیست کمتر آسیب بزند. با شناخته شدن این مصرف کنندگان شرکتها تلاش بیشتری برای سبزتر کردن فعالیت ...
بیشتر
سابقه و هدف: رشد آلودگی های محیط زیست در چند دهه ی اخیر منجر به پیدایش نوع جدیدی از مصرف کننده به نام مصرف کننده سبز شده است. این افراد خود را در برابر محیط زیست مسئول می دانند و از محصول هایی استفاده می کنند که به محیط زیست کمتر آسیب بزند. با شناخته شدن این مصرف کنندگان شرکتها تلاش بیشتری برای سبزتر کردن فعالیت هایشان برای دستیابی به این بخش از بازار انجام می دهند. به همین جهت شناسایی فاکتورهایی که بر انتخاب محصول ها و خدمات سبز تاثیرگذار است اهمیت می یابد. از آنجا که ارزش های افراد به عنوان یک پدیده مهم اجتماعی در شکل گیری، کنترل و پیش بینی رفتار تاثیر گذار است، بنابراین می توانند بر رفتار مصرف سبز تاثیر بگذارد. درنتیجه هدف از این پژوهش بررسی رابطه هر یک از ارزش های اخلاقی با رفتار مصرف سبز است. مواد و روشها: این پژوهش از نوع کاربردی است که با استفاده از یافته های تحقیق های بنیادی درصدد شناسایی و حل مسئله های گوناگون بر می آید و از نظر مسیر نیز از نوع پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشکده ها و مقاطع تحصیلی دانشگاه شهید بهشتی 17067 نفر است که در سال 1396 در این دانشگاه تحصیل می کردند. این بررسی با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انجام شد که حجم نمونه 375 نفر مشخص شد. تعداد 353 پرسشنامه قابل تحلیل وجود داشت. به منظور بررسی ارزش های دانشجویان از پرسشنامه ارزش های فردی شوارتز استفاده گردید که پایایی آزمون از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ 0.89 به دست آمد. بمنظور سنجش مصرف سبز از مقیاس 5 سئوالی استفاده شد که اعتبار و پایایی آن قابل قبول بوده است. به منظور تجزیه و تحلیل یافته ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی توسط نرم افزار SPSS استفاده شد. نتایج و بحث: مقایسه آماره های توصیفی در بین افرادی که از خودروهای سبز استفاده میکنند نشان داد که 7/37 درصد افراد به دلیل حمل و نقل آسان در دانشگاه، 3/36 درصد افراد برای کمک به بهبود محیط زیست، 2/14 درصد افراد به دلیل قیمت مناسب و 8/10 درصد افراد برای تنوع در رفت و آمد از این خودروها استفاده می کنند. همچنین رابطه ترجیح استفاده از محصول سبز نسبت به سایر محصول ها با ارزش های اخلاقی شوارتز نشان داد که ضریب همبستگی بین ترجیح استفاده از محصول های سبز نسبت به سایر محصول ها و ارزش برانگیختگی برابر 114/0-r= است، که در سطح01/0معنادار است. به عبارت دیگر بین ترجیح استفاده از محصول سبز و ارزش برانگیختگی رابطه منفی معنادار وجود دارد. درحالی که بین ترجیح استفاده از محصول سبز و دیگر ارزشها رابطه معناداری وجود نداشت. همچنین بین استفاده از محصول سبز برای کمک به محیط زیست یا به عبارتی مصرف سبز و ارزش جهان گرایی رابطه معنادار وجود دارد (۰1/0p <،145/۰r=). بین استفاده از محصول سبز برای کمک به محیط زیست و دیگر ارزش ها رابطه معناداری وجود نداشت. نتیجه گیری: نتایج نشان دادکه هر یک از ارزشهای شوارتز در مصرف کنندگان سبز از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند و تنها ارزش جهان گرایی رابطه مثبت و معناداری با استفاده از خودرو سبز برای کمک به بهبود محیط زیست یا به عبارتی مصرف سبز داشت. رابطه دیگر ارزش ها با مصرف سبز معنادار نبود. همچنین بین ترجیح استفاده از محصول سبز نسبت به دیگر محصول ها با ارزش برانگیختگی رابطه معنادار و منفی بود.
رقیه شکری بی عرق؛ مرجان نعمتی مهر
چکیده
سابقه و هدف: طراحی شهری حساس در برابر آب، مفهومی با هدف مدیریت پایدار منبع های آبی است که ایجاد ارتباط میان برنامهریزی، طراحی شهری و طراحی منظر با مدیریت پایدار آب شهری را در دستور کار داشته و با بیان راهحلهای طراحی با آسیب محیط زیستی کمتر، سعی در بازگرداندن چرخه طبیعی آب در شهر را دارد. این مفهوم برای اولین بار در استرالیا، ...
بیشتر
سابقه و هدف: طراحی شهری حساس در برابر آب، مفهومی با هدف مدیریت پایدار منبع های آبی است که ایجاد ارتباط میان برنامهریزی، طراحی شهری و طراحی منظر با مدیریت پایدار آب شهری را در دستور کار داشته و با بیان راهحلهای طراحی با آسیب محیط زیستی کمتر، سعی در بازگرداندن چرخه طبیعی آب در شهر را دارد. این مفهوم برای اولین بار در استرالیا، در سال 1994 مطرح و پس از آن در کشورهای مختلفی از جمله امریکا، آلمان، هلند، استرالیا بکار گرفته شده است. با وجود اقبال شدیدی که این مفهوم بویژه در پهنه های بارانخیز داشته و هرچند پهنه های وسیعی از ایران جزء این حوزه ها بشمار می آیند ولی تاکنون پژوهشی در مورد کاربست طراحی شهری حساس در برابر آب در ایران انجام نگرفته است. مواد و روش ها: این پژوهش در گروه تحقیقات توصیفی-کابردی قرار دارد. در مرحله اول به معرفی رویکرد طراحی شهری حساس در برابر آب پرداخته شده است و در مرحلة بعد شاخص های این رویکرد بعنوان یک رویکرد مدیریتی یکپارچه در مدیریت آب شهر بارانخیز رشت استخراج شده وسپس سنجش و تحلیل می شود و در نهایت، مبتنی بر نتایج حاصل از توصیف شاخص ها و ارزیابی آنها، راهبردهایی برای بهبود وضعیت مدیریت آب شهر رشت تدوین می شود. از آنجا که استخراج ابعاد و شاخص ها به مطالعة دقیق منبع ها و سندها بستگی دارد، گردآوری داده ها با مطالعة اسنادی انجام گرفته است و بمنظور استنباط تکرارپذیر و معتبر بودن داده هایی که از اسناد و مدارک به صورت متنی استخراج شدهاند، روش تحلیل محتوا بکار گرفته شده است. از آنجا که شاخص ها به لحاظ وزنی یکسان نیستند، پس از استخراج ابعاد و مولفه ها و شاخص های پرتکرار مدیریت یکپارچه آب، از طریق روش تحلیل محتوا، ضرایب اهمیت هر یک از سطحهادر سطح بالاتر از طریق پرسشنامة متخصصان (دلفی) به روش وزندهی نوسانی لیکرتی پنج تایی محاسبه و در نهایت وزن هر یک از شاخص ها تعیین شده است. نتایج و بحث: بر اساس نتیجه پرسشنامه متخصصان، بعد محیط زیستی مهمترین بعد استخراج شده و دو شاخص بهداشت رودخانه های شهر و میزان ذخیره آب باران به ترتیب با وزن های 0.0469 و 0.0463 بیشترین اهمیت را در پایداری مدیریت آب شهری دارند. در ادامه تحقیق، داده های جمع آوری شده از طریق مشاهده، پرسشنامه و استفاده از پایگاه داده های آماری، وضع موجود شهر رشت در قالب جدول سوات تحلیل شد و با امتیاز وزنی عامل های درونی و بیرونی، بر اساس ماتریس GOSP، راهبردهای مناسب در گروه راهبردهای انطباقی تدوین شدند و سپس از طریق ماتریسQSPM راهبردها اولویت بندی و در نهایت سیاست های مناسب برای کاربست رویکرد طراحی شهری حساس در برابر آب در شهر رشت، تدوین شد. تبدیل شبکه زیرساخت خاکستری شهر رشت به شبکه زیرساخت سبز-آبی، بوم آشکاری زیرساختهای سبز به جای لوله کشی های زیرزمینی، تغییر نگرش نسبت به رابطه بین آب، طبیعت و ساختمان ها و افزایش آگاهی شهروندان نسبت به چرخه طبیعی آب، رخ ندادن سیلاب در معابر بهنگام بارندگی ها، پاکیزگی رودخانه های زرجوب و گوهررود و تالاب ها و تبدیل آنها به کریدورهای سبز و فضاهای گذران اوقات فراغت، افزایش پوشش گیاهی از سقف ها تا نماها و تراس ها که تأثیر مثبتی بر درجه حرارت، کیفیت هوا، حیات وحش و سلامت روان خواهد داشت و کاهش مصرف آب شرب در مصرف های غیر شرب تا پنجاه درصد (کاهش پنج میلیون لیتر آب شرب فقط از طریق جمع آوری آب خاکستری یا آب باران و مصرف آن در فلاش تانک های ساختمان ها)،از جمله سیاست های حاصل از کاربست این رویکرد در مدیریت آب این شهر است. نتیجه گیری: رویکرد "طراحی شهری حساس در برابر آب"، بعنوان عقب افتاده ترین رویکرد کاربست طراحی شهری برای مدیریت پایدار آب شهری، از مدیریت کیفیت رواناب های سطحی به سوی یک چارچوب وسیع تر برای یکپارچهسازی مدیریت آب شهری در ترکیب با طراحی شهری، تکامل یافته است و گواهی می دهد که امکان مدیریت حضور آب در شهر می تواند سیلابها را از مصیبت به نعمت شهری بدل ساخته، ارزش های محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی درمحیط های شهری، بویژه شهرهای باران خیز ایجاد نماید.
امین قرنجیک؛ جعفر کامبوزیا؛ سعید صوفیزاده
چکیده
سابقه و هدف: گیاهان در مقابل تغییرپذیری های شرایط اکولوژیکی که در محدوده قابل تحمل آنها رخ میدهد، پاسخهای مورفولوژیکی و فنولوژیکی متفاوتی نشان میدهند که در واقع بخشی از قابلیت توارثی آنهاست. این تغییرپذیری ها در حفظ بقاء گونه و پایداری زیستبوم نقش اساسی دارند. زیستبومهای کشاورزی با توجه به محدودیت شدید تنوع ژنتیکی ...
بیشتر
سابقه و هدف: گیاهان در مقابل تغییرپذیری های شرایط اکولوژیکی که در محدوده قابل تحمل آنها رخ میدهد، پاسخهای مورفولوژیکی و فنولوژیکی متفاوتی نشان میدهند که در واقع بخشی از قابلیت توارثی آنهاست. این تغییرپذیری ها در حفظ بقاء گونه و پایداری زیستبوم نقش اساسی دارند. زیستبومهای کشاورزی با توجه به محدودیت شدید تنوع ژنتیکی و تنوع زیستی، بسیار شکننده هستند. در رویکرد اگرواکولوژیک، برخلاف کشاورزی رایج، شناخت دقیق مرحلههای زندگی گیاه زراعی و سایر موجودات زنده موجود در زیستبوم، مورد توجه بوده، بنابراین تلاش میشود که مدیریت تولید، با توجه به این مهم و نیز کاربرد بهینه از نهادههای کشاورزی انجام شود. مواد و روشها: بمنظور بررسی تغییرپذیری های فنولوژیکی، چهار ژنوتیپ گندم نان (گنبد، کریم، کوهدشت، مروارید)، در سطوح مختلف مصرف کود نیتروژنی (صفر، 66 و 200 کیلوگرم در هکتار)، در آزمایشی بصورت فاکتوریل در قالب بلوکهای کامل تصادفی با سه تکرار در دو سال زراعی 94-1393 و 95-1394 در مزرعه ایستگاه تحقیقات کشاورزی گنبدکاووس مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج و بحث: نتایج تجزیه مرکب مشاهدهها در دو سال آزمایش نشان داد که طول مرحلههای رویشی و زایشی در این ژنوتیپها در دو سال آزمایش، متفاوت است و روند تاثیر مقدار اوره بر این مرحلهها متناسب با شرایط آب و هوایی تغییر میکند. با توجه به اختلاف بارندگی در این دو سال نتیجهگیری شد که در شرایط دمایی و رطوبتی مختلف در زیستبوم کشاورزی، امکان اعمال مدیریت مصرف کود، بدون تاثیر معنیدار بر طول دورههای فنولوژیکی وجود دارد. مشاهدههای این آزمایش نشان داد که مرحله ساقهروی در مقایسه با مرحلههای قبل، از پایداری بیشتری برخوردار است بطوریکه اختلاف طول این مرحله در دو سال آزمایش فقط 0.63 روز بود و تغییرپذیری های ناشی از مصرف سطحهای مختلف کود در دو سال آزمایش، اختلاف معنیداری را نشان ندادند. به نظر میرسد که طول این دوره کمتر از دیگر مرحلههای رشد گندم تحت تأثیر عاملهای محیطی است و بعبارت دیگر انتظار میرود که وراثتپذیری بالاتری داشته باشد. تغییرپذیریها در مرحله آبستنی نیز به طور نسبی مشابه همین مرحله است. اگرچه مصرف 200 کیلوگرم در هکتار کود کمی شیب تغییرپذیری ها را افزایش داده، بطوری که شیب 68 درصدی افزایش طول دوره از شاهد تا مصرف 66 کیلوگرم در هکتار کود اوره به شیب 111.9 درصدی تبدیل شده ولی میزان این افزایش فقط 0.75 روز است. از این مشاهدهها چنین استنباط میشود که اگرچه طول این مرحله از دوره رشدی گیاه، بیش از مرحله آبستنی تحت تأتیر عاملهای محیطی است ولی بطورکلی، میزان این اثرپذیری، بالا نیست. مشاهدههای این پژوهش نشان میدهد که ارقام گندم مورد مطالعه (اعم از این که برای شرایط دیم یا با آبیاری تکمیلی معرفی شده باشند) در طول دوره رشد خود در سال دوم (پرباران) 7.5 تا 8.5 روز دیرتر از سال اول (کم باران) به مرحلههای ظهور سنبله، گلدهی و رسیدگی دانه رسیده است. بطوریکه اختلاف این دو سال برای مرحله ظهور سنبله بطور میانگین 8.33 روز، برای مرحله گلدهی 7.72 روز و برای مرحله رسیدگی 7.56 روز بود. روند تغییرپذیری های ناشی از مصرف کود در این سه مرحله در هر دو سال مشابه بود. نتیجهگیری: این مطالعه با تأثیر بر مدیریت و کنترل جمعیت گونههای گیاهی غیرزراعی، عاملهای بیماریزا (قارچها و باکتریها)، حشرات و دیگر گونههای جانوری اکوسیستم مزرعه در مقدار و پایداری تولید محصول زراعی دارای اهمیت است.
محمد محمودی؛ سید حسین هاشمی؛ امیر سالمی
چکیده
سابقه و هدف: در دنیا پژوهش های زیادی در زمینه توسعه سنجه های مناسب برای منشایابی آلودگی های هیدروکربنی انجام و سنجه هایمختلفی در این زمینه بیان شده اند که به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می شوند. سنجه های خارجی بر پایه ی نسبت فلزهای موجود درنفت، منبع آلودگی هیدروکربنی را تعیین می کنند که نسبت بین فلزهای نیکل و وانادیم برای منشایابی آلودگی ...
بیشتر
سابقه و هدف: در دنیا پژوهش های زیادی در زمینه توسعه سنجه های مناسب برای منشایابی آلودگی های هیدروکربنی انجام و سنجه هایمختلفی در این زمینه بیان شده اند که به دو دسته داخلی و خارجی تقسیم می شوند. سنجه های خارجی بر پایه ی نسبت فلزهای موجود درنفت، منبع آلودگی هیدروکربنی را تعیین می کنند که نسبت بین فلزهای نیکل و وانادیم برای منشایابی آلودگی هیدروکربنی مورد استفادهقرار می گیرد. در مقابل از سنجه های داخلی، یعنی ترکیب های آروماتیک و آلیفاتیک بطور عمده برای منشایابی آلودگی هیدروکربنی استفادهمی شود. ترکیب های آروماتیک بدلیل اختلاف در واکنش پذیری، حلالیت و ویژگی های ترمودینامیکی بین برخی از جفت ایزومرهای 1PAHs ،این امکان را فراهم می کنند تا از آن ها برای تعیین منشأ آلودگی هیدروکربنی استفاده شود. مواد و روش ها: در بسیاری از مطالعات در زمینه ی منشایابی آلودگی هیدروکربنی تنها یکی از ترکیب های آلیفاتیک یا آروماتیک در یکمحیط آب، خاک و رسوب مورد بررسی قرار می گیرد. ولی در این تحقیق برای منشایابی دقیق تر آلودگی هیدروکربنی در جنوب تهرانترکیب های آروماتیک و آلیفاتیک در سه محیط آب، خاک و رسوب مورد بررسی قرار گرفت. برای تعیین میزان آلودگی تعداد 33 نمونه ازآب، خاک و رسوب منطقه جمع آوری شدند، و نمونه ها پس از جمع آوری بلافاصله به آزمایشگاه منتقل و استخراج ترکیب های هیدروکربنیانجام شد. نمونه های آب از چاه، قنات، آب های سطحی، کانال، نمونه ی خاک از سطح و عمق 50 سانتی متری زمین های کشاورزی، خاک بکرو نمونه های رسوب، از رسوب انباشته شده در کانال، قنات و آب های سطحی جمع آوری شدند. نتایج و بحث: در این مطالعه 16 ترکیب مهم PAHs که از نظر آژانس حفاظت محیط زیست آمریکا سرطانزا اعلام شده اند و ترکیب های آلیفاتیک(C8-C40 )مورد بررسی قرار گرفتند. میانگین غلظت ترکیب های PAHs برای نمونه های آب 2127.72ppb ، با محدوده ی ) 5. 147125 - 5(،نمونه های خاک، 6715.79ppb ، با محدوده ی ) 446642 - 5( و نمونه های رسوب 957.27ppb با محدوده ی ) 02 .11992 - 5( می باشد. وبرای ترکیب های آلیفاتیک ) C8-C40 ( میانگین غلظت نمونه های آب 39/50ppm با محدوده ی ) 2. 785 - 5(، نمونه های خاک 1110ppmبا محدوده ی ) 74 .16160 - 5( و نمونه های رسوب 1751.13ppm با محدوده ی) 37 . 30497 - 5( می باشند. منشایابی آلودگی هیدروکربنی درجنوب تهران نشان داد که آلودگی نفتی از نوع پتروژنیک می باشد. بنابراین نتایج بیشترین آلودگی مربوط به نمونه های اطراف حوضچه زائدههای نفتی و در مرتبه ی بعد نمونه های نزدیک لوله های انتقال نفت می باشد که آلودگی هیدروکربنی توانسته به درون آب های زیرزمینی وخاک منطقه نفوذ کند. همچنین آلودگی نفتی موجود در منطقه تنها مربوط به پالایشگاه نفت نبوده بلکه بخشی از آن نیز مربوط به روانابمی باشد که از سطح شهر جمع آوری شده و به کانال ها منتقل، و بصورت مستقیم برای آبیاری زمین های کشاورزی استفاده می شود. با توجه به مقایسه ی مجموعه غلظت ترکیب های PAHs و ترکیب های آلیفاتیک مشاهده شد که بیشترین مجموعه غلظت ترکیب های PAHsبترتیب در خاک، آب و رسوب، و بیشترین مجموعه غلظت ترکیب های آلیفاتیک بترتیب در خاک، رسوب و آب می باشد. باتوجه به ایننکته که ترکیب های هیدروکربنی موجود در ستون آب ته نشین و وارد رسوب های کانال ها می شود و این کانال ها بصورت دوره ای توسطکشاورزان منطقه لایروبی می شوند، امکان تجمع میزان بالای هیدروکربن های نفتی در این محیط ها وجود ندارد به همین دلیل بیشترینتجمع غلظت در محیط خاک می باشد. نتیجه گیری: نتایج حاصل از اندازه گیری و منشایابی هیدروکربن های نفتی در سه محیط آب، خاک و رسوب نشان داد که منطقه ی مطالعاتی آلوده به نفت و آلودگی نفتی از نوع پتروژنیک می باشد که بخش بزرگ این آلودگی مربوط به ریزش های نفتی از پالایشگاه تهران و بخش دیگری از آن مربوط به کانال های جمع آوری رواناب های سطح شهری است که آلوده به ترکیب های نفتی پتروژنیک بودهکه به جنوب تهران منتهی می شوند.
اشکان محمدی؛ ناصر شفیعی ثابت؛ علیرضا شکیبا
چکیده
سابقه و هدف: از جمله پیامدهای عمده شهرنشینی شتابان ، گسترش مکانی - فضایی شهرها و خورندگی روستاها و زمین های پیرامونی آنهاست که در کلانشهرها نمود بسیاری داشته است.خزش و گسترش ناموزون کلانشهر تهران به نواحی پیرامونی، منجر به بروز نابسامانی و عدم تعادل در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سازمان فضایی روستاهای پیرامونی شده است.در ...
بیشتر
سابقه و هدف: از جمله پیامدهای عمده شهرنشینی شتابان ، گسترش مکانی - فضایی شهرها و خورندگی روستاها و زمین های پیرامونی آنهاست که در کلانشهرها نمود بسیاری داشته است.خزش و گسترش ناموزون کلانشهر تهران به نواحی پیرامونی، منجر به بروز نابسامانی و عدم تعادل در عرصه های اجتماعی، اقتصادی و سازمان فضایی روستاهای پیرامونی شده است.در دهه های اخیر آنالیز رشد شهری از منظرهای گوناگونی آغاز شد .این پدیده درایران در نیم قرن اخیر با برجستگی زیادی همراه بوده است. و در آغاز در مادر شهرها و شهرهای بزرگ اتفاق افتاد ولی به تدریج بر اثر سیاست های تمرکز گرایانه سکونتگاهی به شهرهای متوسط و میانی نیز انتقال یافته است. در ناحیه مورد مطالعه در سه دهه اخیر رشد شتابانی در گسترش سطح داشته است و سبب بروز مسایل بسیار محیط زیستی و تغییرهای سریع در عملکرد اقتصادی روستاها و تغییر منبع های طبیعی ارزشمند شده است. از اینرو این تحقیق در نظر دارد با واکاوی و تحلیل دقیق پدیده خزش نحوه و میزان تغییرهای کاربری زمین ها و پوشش زمین در ناحیه مورد مطالعه را بررسی و با بیان راه حلهای علمی اثرهای زیان بار آن را کاهش دهد. مواد و روش ها: برای آنالیز دقیق اثرهای پدیده خزش از روش توصیفی و تحلیلی استفاده شد. در این روش بعد از گردآوری داده ها شامل تصاویر ماهواره ای لندست با سنجنده های TM و ETM و OLI و پس از تفسیر بصری تصاویر ماهوارهای به لحاظ عاری بودن از خطاهای راه راه شدگی، لکههای ابر با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و سیستم های اطلاعات مکانی روند تغییرهای کاربری زمین ها و پوشش زمین در سالهای ۱۹۸۶ ، ۲۰۰۲، ۲۰۱۸ میلادی به تفکیک و در چهار کاربری، زمین شهری و انسان ساخت زمین های جنگلی مرتع ها و راهآغاز گردید.پس از آن عملیات طبقه بندی نظارت شده با الگوریتم SVM ، آشکار سازی و تعیین الگوی خزش در ناحیه مورد مطالعه انجام شد. نتایج و بحث: محاسبات انجام شده گویای آنست که در محور تهران – پردیس - دماوند بر اثر رشد خزنده به شکل گسسته و در برخی نقاط پیوسته بیشترین تغییرات به لحاظ افزایش ، مربوط به کاربری زمین های شهری و انسان ساخت 9.06 درصد و نیز راه ۱ درصد میباشد که این روند رو به افزایش سبب کاهش دو پوشش مراتع و زمین های جنگلی بترتیب به میزان9.07 و0.1 درصد شده است. پس از عملیات میدانی و برداشت عوارض نمونه با گیرندههای GPS دو فرکانسه و معرفی آن به نرم افزار ، طبقه بندی عوارض با روش ماشینهای بردار پشتیبانبا میانگین دقت کلی 96.62% و میانگین ضریب کاپای 85.33% انجام شد. بیشترین تغییرها مربوط به کاربریهای زمین شهری و انسان ساخت و راه بوده که در ناحیه مورد مطالعه بیشتر زمین های جنگلی تبدیل به شهرکهای صنعتی و ویلاهای تفریحی شده است.این موضوع منجر به افزایش مهاجرت از روستاها به پیرامون کلانشهر تهران شده و بدنبال آن نیاز به زمین های شهری و در نهایت شکنندگی و ناپایداری منابع محیط زیست صورت گرفته است. در محور تهران – پردیس - دماوند تغییرهای یاد شده توسط عاملها و نیروهای مختلف و در جریان گسترش فضایی ناموزون آن صورت گرفته است. نتیجه گیری: در بررسی مربوط به تحولات فضایی و تغییرهای کاربری زمین ها و پوشش زمین توجه به این مطلب که کدام کاربری به آرامی و کدام کاربری با سرعت بیشتری تغییر می کند از اهمیت بالایی برخوردار است.در این تحقیق نمایان شد که در مورد بررسی زمین های جنگلی نسبت به دیگر زمین ها بیشترین میزان تغییر را داشته اند. بنابراین اگر برنامه ریزی دقیق و سیاست گذاری های لازم و نظارت مستمر برای جلوگیری از این روند صورت نگیرد آثار زیان بار و جبران ناپذیر محیط زیستی در پی خواهد داشت.
سهراب مظلومی؛ عباس اسماعیلی ساری؛ نادر بهرامی فر
چکیده
سابقه و هدف: ذرات معلق از مهم ترین آلاینده های هوا در شهر تهران بوده که براساس مطالعات اپیدمیولوژیک، برای سلامتی انسان بسیار مخاطره آمیز می باشند. این ذرات حاوی مقادیری از فلزهای سنگین هستند که برخی از آنها جزء عنصرهای سمی سرطانزا محسوب می شوند. با توجه به اینکه ذرات معلق با قطر کوچکتر از 4 میکرومتر می توانند به نای، ...
بیشتر
سابقه و هدف: ذرات معلق از مهم ترین آلاینده های هوا در شهر تهران بوده که براساس مطالعات اپیدمیولوژیک، برای سلامتی انسان بسیار مخاطره آمیز می باشند. این ذرات حاوی مقادیری از فلزهای سنگین هستند که برخی از آنها جزء عنصرهای سمی سرطانزا محسوب می شوند. با توجه به اینکه ذرات معلق با قطر کوچکتر از 4 میکرومتر می توانند به نای، نایژه ها و کیسه های هوایی نفوذ کنند، بنابراین در این مطالعه، به بررسی میزان فلزهای سنگین همراه باPM4 در هوای تهران و ارزیابی ریسک سلامت ناشی از آنها پرداخته شد. مواد و روش ها: نمونه برداری از ذرات معلق PM4 در دو منطقه مسکونی: تهرانپارس در شرق و اکباتان در غرب تهران توسط دستگاه نمونه بردار ذرات معلق هوای Chrono با دبی مکش 10 لیتر در دقیقه، بطور همزمان در دو ایستگاه و هر 6 روز یک بار انجام شد و غلظت ذرات معلق PM4 به روش وزن سنجی محاسبه شد. برای اندازه گیری غلظت فلزهای سنگین، نمونه ها با استفاده از محلول استخراج (شامل اسید HCl و HNO3) هضم شده و آماده سازی انجام گرفت. سپس غلظت فلزهای سنگین در نمونه ها بهوسیله دستگاه ICP-MS اندازهگیری شد. جهت بررسی غنای فلزی فاکتور غنی شدگی و برای ارزیابی ریسک سلامت فلزهای سنگین، ریسک سرطان زایی محاسبه شد. نتایج و بحث: در هر دو ایستگاه نمونه برداری بالاترین غلظت در تمام نمونه هایPM4 مربوط به آلومینیوم و آهن بود که دلیل آن فراوانی زیاد این عنصرها در پوسته زمین می تواند باشد. نتایج سنجه غنی شدگی نشان دادAl، Fe، Tiو Mn همراه با ذرات معلق دارای غنی شدگی کم بوده (1EF≤) و منشاء این فلزها بطور عمده پوسته زمین است. Ni و Cr دارای غنی شدگی بالا (10>EF>1) و Zn، Pb، Cu، Sn، As و Cd دارای درجه غنی شدگی بسیار بالا(45<EF) بوده و بیشتر منشاء انسانی دارند. غلظت ذرات معلق PM4 بین دو ایستگاه شرق و غرب تفاوت معنی داری نداشت ولی مقایسه میانگین غلظت فلزهای اندازه گیری شده در نمونه های PM4 بین دو ایستگاه نشان داد که غلظت Mn، Cu، Sn، Ni و As در ایستگاه شرق بطور معنی دار بالاتر از ایستگاه غرب بود. مقایسه فاکتور غنی شدگی بین دو ایستگاه نمونه برداری نیز نشان داد مقادیر EF عنصرهای مورد مطالعه در ایستگاه شرق بالاتر از مقادیر آن در ایستگاه غرب بود که میتواند نشان از سهم بالاتر منبع های انسانی در شرق نسبت به غرب باشد. در میان عنصرهای مورد مطالعه بالاترین ریسک سرطان زایی مربوط به Cr(VI) بود (در شرق 6-10×61.2 و در غرب 6-10×54) که این امر به دلیل سمیت بالای آن می باشد. ریسک سرطان زایی کل براساس میانگین مقادیر فلزهای سمی همراه با PM4 در ایستگاه شرق 6-10×120.1 و در ایستگاه غرب 6-10×83.1 بود. نتیجه گیری: بسیاری از فلزهای سنگین همراه باPM4 شرق و غرب تهران بطور عمده منشاء انسانی داشته و ناشی از فعالیت هایی چون حمل و نقل و وسایل نقلیه هستند. میانگین غلظت برخی فلزهای سنگین همراه با PM4 شرق تهران بالاتر از غرب بود که درنتیجه آن، ریسک سرطا نزایی ناشی از فلزهای سمی همراه با این ذرات نیز در شرق بالاتر از غرب است. مخاطره آمیزترین عنصر همراه با ذرات معلق هوای شهر تهران از نظر سرطان زاییCr(VI) بود که بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد و منبع های انتشار انسانی آن کنترل گردد.
کیوان عزی مند؛ حسین عقیقی؛ داود عاشورلو؛ عارف شاهی آقبلاغی
چکیده
سابقه و هدف: شهر نشینی و گسترش شهرها اثرهای متفاوتی بر محیط طبیعی و انسانی و همچنین اقلیم محلی و ناحیهای داشته است. به طور مثال اختلاف در توازن انرژی بین مناطق مرکزی و منطقه های حاشیه ای شهرها حاصل ویژگی های کالبدی و پوششهای سطحی است. این ویژگی ها در مناطق معتدل سبب به وجود آمدن پدیده جزیره حرارتی و در نواحی خشک و ...
بیشتر
سابقه و هدف: شهر نشینی و گسترش شهرها اثرهای متفاوتی بر محیط طبیعی و انسانی و همچنین اقلیم محلی و ناحیهای داشته است. به طور مثال اختلاف در توازن انرژی بین مناطق مرکزی و منطقه های حاشیه ای شهرها حاصل ویژگی های کالبدی و پوششهای سطحی است. این ویژگی ها در مناطق معتدل سبب به وجود آمدن پدیده جزیره حرارتی و در نواحی خشک و نیمهخشک موجب به وجود آمدن پدیده جزیره سرد شهری میشوند. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر ویژگی های پوششهای سطحی، پیکربندی و مورفولوژیکی1 شهر بر تغییرات دمای سطح شهر زنجان است.مواد و روش ها: دادههای مورداستفاده شامل تصاویر لندست 5 سنجنده TM2 برای سال 2010 و 2011 و اطلاعات آماری در سطح بلوک های ساختمانی است. مواد و روشها: روش کار در این پژوهش بدینصورت است که اثرهای پوشش های مختلف بر دمای سطح زمین مورد بررسی قرارگرفته است. سپس برای نشان دادن اثرهای زمین های ساختهشده بر دمای سطح زمین از روش IBI3 و آستانه گذاری اتسو استفاده شده است. برای نشان دادن اثرهای پیکربندی زمین های ساختهشده بر تغییرات دمای سطح زمین از سنجه های سیمای سرزمین همچون سنجه تقسیم سیمای سرزمین، بعد فراکتال و درصد سیمای سرزمین استفاده شده است. در نهایت اثر ریزدانگی نیز مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج و بحث: نتایج نشان داده است که از میان همه فصل ها، بیشترین شدت جزیره سرد در فصل تابستان بوده است. همچنین نتایج نشان داده است که در فصل تابستان نسبت به دیگر فصل ها جزیره سرد بهتر نمایش داده می شود. نمودار نقطه ای بین زمین های ساختهشده و پوشش گیاهی با دمای سطح زمین نشان از یک رابطه غیر مستقیم دارد و زمین های ساخته شده بیشترین همبستگی منفی را با دمای سطح زمین داشته است (0.704- r = ). در بین سنجههای سیمای سرزمین، بیشترین همبستگی مثبت (r = 0.72) را سنجه تقسیم سیمای سرزمین با دمای سطح زمین داشته است. افزون بر این، بین ویژگیهای مورفولوژی شهری یا ریزدانگی نیز همبستگی بالا و منفی (r = 0.73 ) با دمای سطح زمین مشاهده شده است. نتایج ضریب همبستگی پیرسون بین پوشش های سطحی و ویژگی های پیکربندی و مورفولوژی با دمای سطح زمین به طور کامل معنا دار بوده اند (P ≤ 0.01). نتیجه گیری: از نتایج این تحقیق می توان نتیجه گرفت که ویژگی های پیکربندی و مورفولوژی بهتر از پوشش های سطح زمین توانستهاند تغییرات دمای سطح زمین را مدل کنند.
افسانه یوسفی؛ رضا میرزایی تالار پشتی؛ فاطمه سادات آقامیر؛ جعفر نباتی
چکیده
سابقه و هدف: مشکل های اقتصادی ناشی از افزایش رو به رشد مصرف کودهای شیمیایی از یکسو و مسئله های محیط زیستی مرتبط با مصرف غیر علمی این کودها از قبیل ایجاد آلودگی های آب و خاک، افت سطح حاصلخیری خاک و کاهش کیفیت فرآورده های گیاهی از سوی دیگر، زمینه های توجه بیشتر به کودهای زیستی را فراهم کرده است. برای کاهش آلودگی های ...
بیشتر
سابقه و هدف: مشکل های اقتصادی ناشی از افزایش رو به رشد مصرف کودهای شیمیایی از یکسو و مسئله های محیط زیستی مرتبط با مصرف غیر علمی این کودها از قبیل ایجاد آلودگی های آب و خاک، افت سطح حاصلخیری خاک و کاهش کیفیت فرآورده های گیاهی از سوی دیگر، زمینه های توجه بیشتر به کودهای زیستی را فراهم کرده است. برای کاهش آلودگی های محیط زیستی و آسیب های بوم شناختی ناشی از کاربرد کودهای شیمیایی باید از منبع ها و نهاده هایی استفاده کرد که افزون بر تـأمین نیازهای فعلی گیاه به پایداری سامانه های کشاورزی در بلند مدت نیز منجر شود. هدف این پژوهش، کاهش پیامدهای مخرب مواد شیمیایی در محصول های کشاورزی و کاهش هزینه با استفاده از تولید با تیمارهای کودهای زیستی (شامل باکتری های آزادزی نیتروژن و باکتری های حل کننده فسفات و پتاسیم) و اثر آنها بر عملکرد ماش بود .مواد و روش ها: به منظور بررسی اثر باکتریهای آزاد کننده فسفات، پتاسیم و آزادزی تثبیت کننده نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد ماش، آزمایشی در سال زراعی 1396 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد بهصورت فاکتوریل (2*6) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، با دو توده ماش (دزفولی و هندی)، شش تیمار و سه تکرار اجرا شد. قبل از کاشت از عمق 30 - 0 سانتیمتری خاک محل آزمایش، نمونه خاک مرکب تهیه شد و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شد. در پایان فصل رشد، پس از رسیدگی فیزیولوژیک، برداشت از چهار ردیف میانی با حذف اثر حاشیه ای از سطح یک متر مربع انجام شد و صفاتی از قبیل ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی در بوته، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، سنجه برداشت و اجزای عملکرد شامل: تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در بوته و وزن صد دانه اندازه گیری شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد بین عملکرد و اجزای عملکرد ماش و در تیمارهای مختلف کودهای زیستی اختلاف معنی دار وجود داشت. بیشترین عملکرد زیستی (6555 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد دانه (1558 کیلوگرم در هکتار) از توده ماش دزفولی به دست آمد و کمترین عملکرد زیستی و عملکرد دانه به ترتیب (3518 کیلوگرم در هکتار)، (1393 کیلوگرم در هکتار) در توده ماش هندی در تیمار شاهد مشاهده شد. نتایج نشان داد، کاربرد همزمان باکتری های آزادزی تثبیت کننده نیتروژن و باکتری های آزادکننده پتاسیم و فسفات، به دلیل افزایش دسترسی به عنصرهای غذایی که عاملی مؤثر در تحریک رشد و فتوسنتز گیاهان است، سبب بهبود شرایط برای رشد، تولید مواد فتوسنتزی و در نتیجه افزایش عملکرد در بوته ماش شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، کاربرد همزمان باکتری های زیستی نه تنها عملکرد ماش را افزایش داد؛ بلکه سبب کاهش اثرهای منفی استفاده از کودهای شیمیایی در سیستم تولید محصول های کشاورزی نیز شد. ضرورت توجه به کودهای زیستی به عنوان رهیافت های کشاورزی بوم شناختی برای جلوگیری از آلودگی منبع های آب و خاک می باشند. در این راستا کاربرد کودهای زیستی از جمله راهبردهای دستیابی به هدف های کشاورزی بوم شناختی است.
یاسمن امیرسلیمانی؛ عزیر عابسی؛ یاسر ابراهیمان قاجاری
چکیده
سابقه و هدف: مدیریت پسماندهای جامد یکی از مهمترین مشکلات پیشروی برنامهریزان شهری در سراسر جهان محسوب میگردد. دفن بهداشتی که به معنی دفن کنترل شده زباله در زمین است، به ویژه اگر به همراه سایر روشهای مدیریتی زباله استفاده شود، جامع ترین روش مدیریت زباله محسوب میگردد. انتخاب مکان مناسب جهت دفن بهداشتی زباله از ابتدایی ...
بیشتر
سابقه و هدف: مدیریت پسماندهای جامد یکی از مهمترین مشکلات پیشروی برنامهریزان شهری در سراسر جهان محسوب میگردد. دفن بهداشتی که به معنی دفن کنترل شده زباله در زمین است، به ویژه اگر به همراه سایر روشهای مدیریتی زباله استفاده شود، جامع ترین روش مدیریت زباله محسوب میگردد. انتخاب مکان مناسب جهت دفن بهداشتی زباله از ابتدایی ترین مراحل دفن محسوب میگردد. سامانههای اطلاعات مکانی (GIS) یکی از رایج ترین ابزارهای مورد استفاده در انتخاب محل های مناسب دفن زباله است. در این پژوهش با تلفیق سامانههای اطلاعات مکانی و مدلهای تصمیم گیری چند معیاره نسبت به ارزیابی محدودیت های موجود جهت دفن بهداشتی زبالههای شهری در محدوده استان مازندران بر اساس قوانین مشروح سازمان حفاظت محیطزیست ایران، اقدام میگردد.مواد و روش ها: مشکل دفع ایمن زباله های شهری در سال های اخیر به بزرگترین مشکل محیط زیستی استان های شمالی کشور بالاخص استان مازندران تبدیل شده است. در این مقاله با کمک تحلیل های سلسله مراتبی (AHP) یک مدل تصمیم گیری بر اساس سامانههای اطلاعات مکانی (GIS) برای مکان یابی محلهای مناسب دفن زباله های بهداشتی در هریک از شهرهای استان مازندران ارائه شده است.. در تحقیق حاضر، از نرم افزار ArcGIS 10.4.1 برای ایجاد پایگاه دادهها، تحلیل های مکانی و روی همگذاری لایههای اطلاعاتی استفاده شده است. همچنین از مدل AHP و نرم افزار Expert Choice برای محاسبه ی وزن معیارها استفاده شده است.نتایج و بحث: در پژوهش حاضر ابتدا با توجه به قوانین سازمان حفاظت محیط زیست ایران، عوامل تاثیرگذار در مکان یابی محلهای دفن پسماندهای شهری استخراج گردید. این معیارها شامل شیب، فاصله از گسل، سیلاب دشت، فاصله از دریا، فاصله از رودخانهها، فاصله از تالابها و دریاچهها، فاصله از چاههای آب شرب، عمق آب زیرزمینی، فاصله از مناطق حفاظت شده محیط زیست، فاصله از مناطق شهری، فاصله از مناطق روستایی، فاصله از مراکز آموزشی و درمانی، فاصله از مراکز تاریخی و باستانی، فاصله از فرودگاههای محلی و بین المللی، فاصله از صنایع و دسترسی به جادهها می باشد. در ادامه، با در نظر گرفتن معیارهای حذفی و طبقه بندی و امتیازدهی آنها، نقشههای معیار در محیط GIS تولید گردید. از آنجایی که اهمیت معیارها نسبت به هم متفاوت میباشد با استفاده از روش AHP و نرم افزار Expert choice وزن نسبی معیارها محاسبه گردید. در نهایت با تلفیق وزنی نقشههای معیار، محدودههایی که در استان مازندران برای دفن زباله مناسب تشخیص داده شدهاند، شناسایی و طبقه بندی گردید. نتایج حاصل نشان میدهد، 16156 کیلومترمربع از مساحت استان مازندران (معادل 68 درصد از کل استان) جز مناطق ممنوعه برای دفن زباله محسوب شده و تنها 32 درصد از مساحت کل استان شرایط اولیه برای دفن بهداشتی زبالههای شهری را دارا میباشند. مناطق مجاز اولیه، براساس فاصله مطلوب از عوارض مورد نظر، طبقه بندی و اولویت دهی شدهاند، این مناطق به 3 دسته کاملا مناسب، نسبتا مناسب و کمتر مناسب تفکیک شدهاند. به این ترتیب 2405 کیلومترمربع از مساحت استان دارای شرایط با مطلوبیت کم، 4914 کیلومترمربع دارای شرایط نسبتا مطلوب و 281 کیلومتر مربع دارای شرایط کاملا مطلوب و مناسب جهت دفن بهداشتی زباله تشخیص داده شد.نتیجه گیری: بررسی مقایسهای نتایج نشان میدهد که نهایتا تنها 2 درصد از مساحت کل استان دارای شرایط بهینه برای دفن بهداشتی زباله میباشد و از این نظر استان مازندارن جزء مناطق بسیار خاص کشور با محدودیت های بالا برای امکان دفن زباله های شهری تشخیص داده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد ترکیب استفاده از سامانه اطلاعات مکانی (GIS) و روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای اعمال معیارهای حذفی و اولویت بندی ذکر شده در متن قوانین زیست محیطی کشور، می تواند به عنوان روشی مناسب جهت مکان یابی محل های دفن زباله های شهری در نظر گرفته شود.
سارا عبداللهی؛ حمیدرضا عظیمزاده؛ محمدرضا اختصاصی؛ اصغر مصلحآرانی
چکیده
سابقه و هدف: گرد وغبار یکی از پدیده های جوی و بلایای طبیعی شناخته شده است که آثار و پیامدهای محیط زیستی نامطلوبی بر جای میگذارد . به طورمعمو ل ذرات گرد وغبار دارای قطر کمتر از 100 میکرون هستند که پس از کیلومترها انتقال افقی یا عمودی به سطح زمین می رسند. هدف از این پژوه، بررسی میزان غبار ریزشی و غلظت فلزهای سنگین سرب و کادمیوم در نمونه های ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرد وغبار یکی از پدیده های جوی و بلایای طبیعی شناخته شده است که آثار و پیامدهای محیط زیستی نامطلوبی بر جای میگذارد . به طورمعمو ل ذرات گرد وغبار دارای قطر کمتر از 100 میکرون هستند که پس از کیلومترها انتقال افقی یا عمودی به سطح زمین می رسند. هدف از این پژوه، بررسی میزان غبار ریزشی و غلظت فلزهای سنگین سرب و کادمیوم در نمونه های غبار به منظور بررسی آلودگی شهری به این عناصر می باشد. مواد و روش ها: در این مطالعه جمع آوری نمونه ها با استفاده از تله رسوب گیر تیله ای به مدت شش ماه از دی ماه 1393 تا پایان خرداد 1394 انجام شد تا امکان مقایسه بین فصل تر (زمستان) و خشک (بهار) فراهم گردد. مجموع 180 نمونه غبار ریزشی با استفاده از تله های تیله ای MDCO جمع آوری شد. نمونه ها با استفاده از ترازو با دقت 0.001 گرم وزن و نمونه ها به روش ISO11466 تجزیه و غلظت فلزها ی سنگین توسط دستگاه جذب اتمی شعل های مدل Analyti jena-350 اندازه گیری گردید . نتایج و بحث: مقادیر تجمعی غبار ریزشی برای زمستان 1393 و بهار 1394 به ترتیب 85 . 5 ± 77 . 7 گرم بر مترمربع و 31 . 1 ± 28 . 5 گرم برمترمربع است. بیشترین مقدار غبار در ماه اسفند ( 69 . 5 ± 11 .5 گرم برمترمربع) و کمترین آن مربوط به بهمن ( 65 . 0 ± 31 . 1) است که اختلاف زیادی با د یماه ( 34 . 0 ± 33 . 1 گرم بر مترمربع) ندارد. میانگین غلظت سرب در فصل زمستان 40 . 32±5 . 97 میلی گرم بر کیلوگرم و در فصل بهار 93 . 16±5 . 90 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. همچنین میانگین غلظت کادمیوم در فصلزمستان 60 . 19±3 . 37 میلی گرم بر کیلوگرم و در فصل بهار 42 . 62±2 . 29 میلی گرم بر کیلوگرم به دست آمد. بر اساس سنجه آلودگی (PI) میزان آلودگی سرب در طبقه آلودگی متوسط و کادمیوم در کلاس زیاد قرار دارد. به عبارت دیگر، سنجه آلودگی کادمیوم در هر دو فصل نمونه برداری بیشتر از آلودگی سرب و بالاتر از حد مجاز آن م یباشد. سنجه ریسک اکولوژیک تجمعی سرب و کادمیوم به ترتیب با میان گین 564 و 450 برای زمستان 1393 و تابستان 1394 به دست آمده است. سنجه درجه آلودگی نیز به ترتیب خیلی زیاد و زیاد برای زمستان و بهار و سنجه بار آلودگی بر آوردی قابل ملاحظه از آلودگی را نشان می دهد.نتیجه گیری: نتایج حاصل از غبار ریزشی به دلیل وجود زمین های حساس به بادبردگی بویژه در بخش های جنوبی، غربی و شمال غرب و آنالیز جهت باد نشان از منشاء خارجی غالب بر آن دارد. افزایش نسبی آلاینده های سرب و کادمیوم در فصل زمستان نسبت به بهار نیز بیان کنند ه تأثیر سوخت های فسیلی به کار رفته برای گرما یش در فصل زمستان است. آلودگی کادمیوم بسیار بیشتر از سرب است و به دلیل ضریب بیشتر ریسک اکولوژیک نیاز به دقت و توجه بیشتر را می طلبد .