علمی - پژوهشی
مرضیه حجاریان؛ امید حسین زاده؛ فرانگیز خالدی کوره
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 1-12
چکیده
سابقه و هدف: امروزه پدیده تخریب جنگلها بهعنوان یکی از موضوعات پراهمیت در مدیریت جنگلها، توجه جدی محققان را به خود جلب کرده است. تاکنون تلاشهای زیادی برای شناسایی عوامل تخریب جنگلها انجام شده و راهکارهای اجرایی مؤثری برای کاهش آن پیشنهاد شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی عوامل تخریب جنگلهای هیرکانی در شمال ایران ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه پدیده تخریب جنگلها بهعنوان یکی از موضوعات پراهمیت در مدیریت جنگلها، توجه جدی محققان را به خود جلب کرده است. تاکنون تلاشهای زیادی برای شناسایی عوامل تخریب جنگلها انجام شده و راهکارهای اجرایی مؤثری برای کاهش آن پیشنهاد شده است. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبهبندی عوامل تخریب جنگلهای هیرکانی در شمال ایران انجام شده است. نتایج این پژوهش میتواند مبنایی برای درک شرایط پیش روی مدیریت جنگلهای هیرکانی باشد و به مدیران کمک میکند تا برنامهریزی دقیقتری داشته باشند.مواد و روشها: در این پژوهش برای شناسایی و رتبهبندی عوامل تخریب از تصمیمگیری گروهی استفاده شد. بدین منظور دو نوع پرسشنامه طراحی شد. به کمک پرسشنامهی اول معیارهای مؤثر بر تخریب جنگلهای هیرکانی شناسایی شد. پرسشنامه دوم باهدف مقایسههای زوجی تهیه شد. سپس به کمک روشهای AHP،TOPSIS ، ELECTRE III و SAW از اطلاعات به دستآمده از پرسشنامهی دوم برای رتبهبندی عوامل تخریب استفاده شد. در آخر برای رسیدن به رتبهبندی دقیق، به کمک روشهای ادغامی، رتبهبندی نهایی انجام شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد وزن عوامل تخریب انسانی بسیار بیشتر از وزن عوامل تخریب طبیعی است. این نکته نشان میدهد درصد زیادی از تخریب جنگلهای هیرکانی حاصل مدیریت نادرست این جنگلها است و میتوان بسیاری از عوامل تخریب انسانی را متوقف یا تعدیل کرد. عوامل تخریب طبیعی کمتر تحت کنترل هستند ولی آثار آن را میتوان تعدیل کرد. در مورد عوامل تخریب انسانی برداشت غیرمجاز چوب صنعتی، تعرض به عرصههای جنگلی، حضور دام در جنگل و برداشت چوب در قالب طرح مهمترین عوامل تخریب انسانی بودند. پس از این عوامل، برداشت چوب برای تأمین سوخت، آتشسوزی عمدی یا اشتباهی، جایگزینی زودهنگام مدیریتها، بهرهبرداری غیراصولی از جنگل و فعالیتهای عمرانی (جادهسازی) عوامل تخریب جنگلهای هیرکانی بودند. مهمترین عوامل تخریب طبیعی بهترتیب خشکسالی، آفات و آتشسوزی طبیعی بودند. در هر چهار روش رتبهبندی AHP، TOPSIS، ELECTRE III و SAW رتبههای اول تا چهارم بهترتیب به تعرض به عرصههای جنگلی، حضور دام در جنگل، برداشت غیرمجاز چوب از جنگل و برداشت چوب برای تأمین سوخت اختصاص داشت. این موضوع نشان میدهد رتبهبندی این عوامل از پایداری بالایی برخوردار است و درمجموع فاصله وزنی این عوامل نسبت به عوامل بعدی زیاد بود که نشان از شدت تأثیر این عوامل بر تخریب جنگلهای هیرکانی دارد.نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد، موفقیت در طرحهای حفاظت از جنگلهای هیرکانی وابسته به همکاریهای همهجانبه جوامع بومی است؛ زیرا بسیاری از تهدیدهای زیستمحیطیو تخریب جنگلها نتیجه فعالیتهای انسانی است و موفقیت در بسیاری از طرحهای منابع طبیعی و زیستمحیطی در گرو در نظر گرفتن جنبههای اقتصادی و اجتماعی مرتبط با جامعه بومی ساکن در منطقه است.
علمی - پژوهشی
خاطره فیض بخش واقف؛ سید محمد شبیری؛ محمد رضوانی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 13-26
چکیده
سابقه و هدف: منابع طبیعی، به عنوان منابع پایه، برای اقتصاد هر کشور، نقشی زیربنایی دارد و از ابزارهای مهم توسعۀ پایدار تلقی میگردد. مصرف بی رویه ی منابع، باعث ورود مقدار قابل توجهی مواد زاید به محیط زیست می شود. مطالعات نشان میدهد که دفع مواد زاید مدیریت نشده، دلیل اصلی مشکلات زیست محیطی است. یک برنامهی مدیریتی موثر برای کنترل مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف: منابع طبیعی، به عنوان منابع پایه، برای اقتصاد هر کشور، نقشی زیربنایی دارد و از ابزارهای مهم توسعۀ پایدار تلقی میگردد. مصرف بی رویه ی منابع، باعث ورود مقدار قابل توجهی مواد زاید به محیط زیست می شود. مطالعات نشان میدهد که دفع مواد زاید مدیریت نشده، دلیل اصلی مشکلات زیست محیطی است. یک برنامهی مدیریتی موثر برای کنترل مواد زاید، شامل تولید کمتر، استفاده ی دوباره و بازیافت زباله است (Rs3). در این میان کودکان، نقشی سازنده در خصوص مشارکت در چنین برنامهی مدیریتی ای دارند، زیرا آنها در آینده مسئول حفاظت از این سیاره هستند. آموزش، یک عنصر حیاتی برای افزایش مشارکت کودکان در رابطه با حفاظت محیط زیست آنهاست. این پژوهش با هدف تبیین نقش آموزش غیر رســمی در افزایش آگاهی کودکان در باره تولید کمتر، اسـتفاده دوباره و بازیافت زباله انجام شد.مواد و روشها: این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن، شبه آزمایشی است و به وسیله پیش آزمون و پس آزمون اجرا و از طریق گروهای کنترل و آزمایش انجام شده است. جامعه ی آماری، دانش آموزان دختر و پسر دو مدرسه ی ابتدایی مقطع ششم دبستان هستند. پرسش نامه ی تدوین شده، ابزاری برای اندازه گیری اطلاعات و آگاهی های دانش آموزان در باره نحوه ی تولید کمتر، استفاده دوباره و بازیافت زباله قبل و بعد از آموزش است. روایی پرسش نامه توسط کارشناسان و پایایی آن از طریق فرمول آلفای کرومباخ به میزان 8/0 تعیین شده است. به دانش آموزان، موضوعاتی در باره منابع موجود در زمین، محدودیت آن ها، نحوه ی تولید زباله ی کمتر، استفاده مجدد وبازیافت آموزش داده شد. داده های حاصل، توسط آزمون لون و آزمون T برای گروههای مستقل تحلیل گردید.نتایج و بحث: نتایج حاکی از آن است که میانگین آگاهی دانش آموزان دختر در خصوص استفاده از مواد کمتر و تولید زایدات کمترقبل و بعد از آموزش تفاوت معـناداری وجود دارد و میـزان آگاهی آنها از 71/1 در پیش آزمون آزمایش به 30/2 در پس آزمون آزمایش، افزایش یافته است. در مورد پسران نیز میانگین آگاهی آنها از 2 در گروه پیش آزمون آزمایش به 88/2 در پس آزمون آزمایش افزایش یافته است. در ارتباط با آگاهی دانش آموزان در باره استفاده مجدد نیز می توان گفت که میزان آگاهی دانش آموزان دختر، از 63/2 در گروه پیش آزمون به 59/3 در پس آزمون آزمایش ارتقاء یافته است (به میزان 97/0). میانگین آگاهی دانش آموزان پسرنیزاز 45/2 در گروه پیش آزمون آزمایش به 45/3 در گروه پس آزمون آزمایش، افزایش یافته است. نتایج در ارتباط با بازیافت مواد زائدنیز بیانگر آن است که میزان آگاهی دانش آموزان دختر از 52/0 در گروه پیش آزمون آزمایش به 79/0 در پس آزمون افزایش یافته است؛ و در مورددانش آموزان پسر نیزمیانگین آگاهی آنها درگروه پیش آزمون آزمایش 41/0 بوده که پس از آموزش 82/0 شده است. در مجموع میزان آگاهی دانش آموزان دختر و پسرنسبت به 3 موضوع موردآزمایش پس از آموزش افزایش یافته است؛ ولی آگاهی پسران بیشتر از دختران ارتقاء یافته است. همچنین در میزان آگاهی دانش آموزان دختر و پسر در باره موضوع استفاده مجدد از زباله در مقایسه با موضوعات استفاده کمتر و تولید کمتر زباله و بازیافت، افزایش بیشتری حاصل شده است.نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله، پیشنهاد می گردد آموزشRs3 به دانش آموزان در مدارس شهرهای مختلف ایران با در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی صورت گیرد واطلاعات مربوط به این راهکار مدیریتی از طریق نمایش فیلم های مرتبط با موضوع، کارتون، پوستر، بازی های رقابتی و آموزش در طبیعت در اختیار دانش آموزان قرار گیرد. در واقع لازم است این مطالب بصورت یک سرگرمی برای دانش آموزان مهیا شود تا بتواند علایق آنها را بر انگیزد.
علمی - پژوهشی
سجاد رحیمی مقدم؛ جعفر کامبوزیا؛ رضا دیهیم فرد
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 27-40
چکیده
سابقه و هدف: کشور ایران در منطقهای خشک و نیمهخشک قرار دارد که نسبت به تغییرات محیطی آسیبپذیر است. بنابراین به نظر میرسـد کـه وقـوع احتمـالی تغییرات اقلیمی در این منطقه تأثیر قابلتوجهی در سیستمهای تولید محصولات کشاورزی داشته باشد. تغییر اقلیم میتواند بر آب قابلدسترس برای کشاورزی تأثیر گذاشته و منجر به خشک شدن محیط در مناطق ...
بیشتر
سابقه و هدف: کشور ایران در منطقهای خشک و نیمهخشک قرار دارد که نسبت به تغییرات محیطی آسیبپذیر است. بنابراین به نظر میرسـد کـه وقـوع احتمـالی تغییرات اقلیمی در این منطقه تأثیر قابلتوجهی در سیستمهای تولید محصولات کشاورزی داشته باشد. تغییر اقلیم میتواند بر آب قابلدسترس برای کشاورزی تأثیر گذاشته و منجر به خشک شدن محیط در مناطق نیمهخشک ایران گردد. بررسی راهکارهای سازگاری مانند تغییر تاریخ کاشت میتواند به افزایش کارایی مصرف آب ذرت تحت شرایط تغییر اقلیم کمک کند. یکی از راههای کم هزینه برای اندازهگیری اثرات تغییر اقلیم بر محصولات کشاورزی رهیافت مدلسازی و استفاده از مدلهای شبیهسازی است.مواد و روشها: هدف از این پژوهش بررسی تاریخ کاشتهای مختلف به عنوان راهکاری برای سازگاری ذرت و بهبود کارایی مصرف آب این گیاه تحت شرایط تغییر اقلیم در استان خوزستان بود. برای این هدف شش شهرستان اهواز، بهبهان، دزفول، ایذه، رامهرمز و شوشتر در استان خوزستان انتخاب شدند. ابتدا دادههای اقلیمی بلند مدت روزانه (شامل دمای کمینه و بیشینه، بارندگی و تشعشع روزانه) دوره پایه (2009 -1980) این شهرستانها جمعآوری شد. سپس با استفاده از روش AgMIP تحت دو سناریوی اقلیمی RCP4.5 و RCP8.5 دادههای اقلیمی دوره آینده (2069 -2040) این مناطق تولید شدند. در این تحقیق از رقم سینگل کراس 704 استفاده شد. تاریخ کاشتها شامل 15 بهمن، 1 اسفند (تاریخ کاشت مرسوم) و 15 اسفند بودند. با احتساب تاریخ کاشتها و مناطق مختلف (شش منطقه) و دو سناریوی اقلیمی در 30 سال، مجموعاً 1620 آزمایش شبیهسازی در این تحقیق وجود داشت. به منظور شبیهسازی رشد و عملکرد ذرت تحت تاریخ کاشتهای مختلف از مدل APSIM استفاده شد.نتایج و بحث: به طور کلی نتایج نشان داد که تاریخ کاشت زودهنگام 15 بهمن با 1/10117 کیلوگرم در هکتار عملکرد دانه اقتصادی در مقایسه با دو تاریخ کاشت 1 اسفند (3/10061 کیلوگرم در هکتار) و 15 اسفند (6/7194 کیلوگرم در هکتار) دارای کارکرد بالاتری بود. همچنین در دوره آینده احتمال درصد کاهش در مقدار عملکرد دانه اقتصادی تاریخ کاشتهای مختلف نسبت به تاریخ کاشت مرسوم در دوره پایه، نشان داد که درصد کاهش تاریخ کاشت زودهنگام 15بهمن (3/3- درصد و 5/4- به ترتیب تحت RCP4.5 و RCP8.5) در شرایط تغییر اقلیم در مقایسه با دو تاریخ کاشت دیگر (5/6- و 7/6- درصد به ترتیب تحت RCP4.5 و RCP8.5 برای تاریخ کاشت 1 اسفند و 1/31- و 2/23 درصد به ترتیب تحت RCP4.5 و RCP8.5 برای تاریخ کاشت 15 اسفند) در استان خوزستان بسیار کمتر میباشد. به طور میانگین در سطح استان خوزستان تاریخ کاشت 15 بهمن (8/11 کیلوگرم عملکرد دانه بر میلیمتر آب) نسبت به دو تاریخ کاشت 1 اسفند (7/10 کیلوگرم عملکرد دانه بر میلیمتر آب) و 15 اسفند (6/7 کیلوگرم عملکرد دانه بر میلیمتر آب) دارای کارایی مصرف آب بالاتری در دوره پایه بود. تحت شرایط تغییر اقلیم به طور کلی درصد کاهش در کارایی مصرف آب در تاریخ کاشتهای مختلف نسبت به تاریخ کاشت مرسوم در دوره پایه، نشاندهنده برتری و اختلاف زیاد تاریخ کاشت زودهنگام 15بهمن (8/2 درصد و 3/3 به ترتیب تحت RCP4.5 و RCP8.5) در مقایسه با دو تاریخ کاشت دیگر (12- درصد و 11- به ترتیب تحت RCP4.5 و RCP8.5 برای تاریخ کاشت 1 اسفند و 1/40- و 5/32- درصد به ترتیب تحت RCP4.5 و RCP8.5 برای تاریخ کاشت 15 اسفند) در استان خوزستان بود.نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این مطالعه نشان داد که تاریخ کاشت مرسوم منطقه مورد بررسی برای ذرت از نظر تولید عملکرد دانه اقتصادی و کارایی مصرف آب بهینه نیست. در نهایت نتایج نشان داد برای افزایش در عملکرد دانه اقتصادی و کارایی مصرف آب در دوره آینده و دوره پایه در استان خوزستان باید از تاریخ کاشتهای زود هنگام (15 بهمن) استفاده کرد.
علمی - پژوهشی
سیده فهیمه ملک حسینی؛ سولماز دشتی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 41-56
چکیده
سابقه و هدف: مناطق تحت حفاظت مدت طولانی است که به عنوان ابزار مهمی برای حفظ تمامیت زیستگاه و تنوع گونه در نظر گرفته شدهاند. شناخت درست از عوامل تهدیدکننده مناطق حفاظتشده و بررسی اهمیت و میزان تاثیر آنها میتواند زمینه را برای جلوگیری و مقابله اصولیتر با این عوامل و نیز تهیه طرحهای حفاظت از مناطق و مدیریت آنها فراهم آورد.مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف: مناطق تحت حفاظت مدت طولانی است که به عنوان ابزار مهمی برای حفظ تمامیت زیستگاه و تنوع گونه در نظر گرفته شدهاند. شناخت درست از عوامل تهدیدکننده مناطق حفاظتشده و بررسی اهمیت و میزان تاثیر آنها میتواند زمینه را برای جلوگیری و مقابله اصولیتر با این عوامل و نیز تهیه طرحهای حفاظت از مناطق و مدیریت آنها فراهم آورد.مواد و روشها: این بررسی در سال 1394، با هدف ارزیابی مخاطرات زیستمحیطی منطقه حفاظتشده دنا واقع در شهرستان سیسخت، بر اساس روش تصمیمگیری چندمعیاره TOPSIS انجام شد. منطقه حفاظتشده دنا یکی از غنیترین نقاط کشور از نظر تنوع زیستی و دارای وسعتی معادل 93780 هکتار است که در استان کهگیلویه و بویراحمد واقع شده است. در ابتدا با بررسی گزارشهای موجود، بازدید میدانی و مصاحبه با کارشناسان و متخصصان محیط زیست مخاطرات اولیه منطقه مورد بررسی شناسایی و سپس با کمک پرسشنامه دلفی که بر اساس طیف لیکرت تنظیم شده بود، مخاطرات نهایی مشخص شدند. برای تجزیهوتحلیل و اولویتبندی مخاطرات شناساییشده از روش TOPSIS استفاده شد. در این روش مخاطرات بر اساس سه شاخص (شدت اثر، احتمال وقوع و حساسیت محیط پذیرنده) اولویتبندی شدند. با توجه به مفهوم ALARP ریسکهای مورد بررسی در سه سطح ریسکهای بالا، ریسکهای متوسط و ریسکهای پایین تقسیمبندی شدند. در این بررسی با توجه به تعداد رده و طول رده، ریسکهای تحت بررسی در پنج سطح (ریسکهای غیرقابل تحمل، قابلتوجه، متوسط، قابلتحمل و جزئی) طبقهبندی شدند.نتایج و بحث: در مرحله اول 26 مخاطره شناسایی شد که در نهایت بر اساس روش دلفی 18 ریسک در دو گروه حوادث طبیعی و مخاطره زیستمحیطی (ریسکهای فیزیکی، بیولوژیکی، اقتصادی-اجتماعی و فرهنگی) مشخص شدند. تجزیهوتحلیل و اولویتبندی ریسکهای شناساییشده نشان داد که شکار غیرمجاز حیوانات با ضریب نزدیکی 905/0 در اولویت اول و رهاسازی پسماند ناشی از حضور گردشگران با ضریب نزدیکی 212/0 در اولویت آخر قرار گرفتند. بر اساس سطحبندی مخاطرات، در منطقه حفاظتشده دنا 1/11 درصد مخاطرات در رده غیرقابل تحمل، 8/27 درصد مخاطرات در رده قابل توجه، 7/16درصد مخاطرات در رده متوسط، 2/22 درصد مخاطرات در رده قابل تحمل و 2/22 درصد مخاطرات در رده جزئی قرار گرفتند. مهمترین مخاطرات در بخش زیستمحیطی که شامل زیر بخشهای فیزیکی، بیولوژیکی، اقتصادی اجتماعی و فرهنگی میشود، شکار غیرمجاز در زیربخش اقتصادی اجتماعی، ریشهکنی گیاهان مرتعی و دارویی در زیربخش بیولوژیک، عدم حمایت سیستم قضایی کشور از محیطبانان در زیربخش فرهنگی و تأثیرات مخرب کشاورزی محلی در زیربخش فیزیکی بیشترین مخاطرات را بر منطقه حفاظتشده دنا داشتهاند. همچنین در بخش مخاطرات محیط طبیعی، فرسایش بهعنوان مهمترین ریسک شناسایی شد. در نهایت راهکارهای مدیریتی برای کنترل و کاهش مخاطرات ارائه شد.نتیجهگیری: نتایج بهدست آمده نشان داد که منطقه مورد بررسی با توجه به برنامهریزی مدیریتی فعلی از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. لذا به نظر میرسد بهترین گزینه برای حفظ تنوع زیستی و یکپارچگی اکوسیستم، روش مبتنی بر مدیریت تلفیقی اکوسیستم و جوامع انسانی است که چنانچه با آموزش و تبیین اهداف برای ساکنین منطقه همراه باشد زودتر و سریعتر به اهداف خود خواهد رسید.
علمی - پژوهشی
حمیدرضا توحیدی مقدم؛ بهزاد ثانی؛ حسینعلی شیبانی؛ سیدعلی محمد مدرس ثانوی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 57-72
چکیده
سابقه و هدف: خشکی، تابش و افزایش غلظت دیاکسید کربن، سه تنش عمده محیطی هستند که امنیت غذایی بشر را تهدید میکنند. در دهههای اخیر تحقیقاتی در زمینه تاثیر هر یک از این سه عامل بر رشد و تولید گیاهان زراعی انجام شده است، اما تحقیقی که مشتمل بر اثر متقابل این سه عامل بر صفات کمی و کیفی کلزا باشد در دسترس نیست. بر این اساس این آزمایش با هدف ...
بیشتر
سابقه و هدف: خشکی، تابش و افزایش غلظت دیاکسید کربن، سه تنش عمده محیطی هستند که امنیت غذایی بشر را تهدید میکنند. در دهههای اخیر تحقیقاتی در زمینه تاثیر هر یک از این سه عامل بر رشد و تولید گیاهان زراعی انجام شده است، اما تحقیقی که مشتمل بر اثر متقابل این سه عامل بر صفات کمی و کیفی کلزا باشد در دسترس نیست. بر این اساس این آزمایش با هدف بررسی اثرات سطوح مختلف آبیاری، دیاکسید کربن و اشعه فرابنفش بر دو رقم کلزای پاییزه آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح پایۀ بلوکهای کامل تصادفی در 3 تکرار در سال 1392اجرا شد.مواد و روشها: در این آزمایش عامل اول دو رقم کلزای پاییزه شامل طلایه و اوکاپی، عامل دوم آبیاری در دو سطح آبیاری نرمال منطقه (شاهد یا عدم تنش کمآبی) و آبیاری به میزان 60٪ ظرفیت مزرعه از ابتدای مرحلۀ گلدهی تا انتهای آن، عامل سوم شامل دو سطح غلظت گاز دیاکسید کربن 400 (غلظت موجود در طبیعت) و 900 میکرومول بر مول هوا و عامل چهارم شامل سه طول موج تابش فرابنفش (طول موجهای UV-A, B, C به ترتیب با شدت 18, 25 و 40 میکرووات بر سانتیمتر مربع) انتخاب شد. صفاتی نظیر تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و عملکرد روغن، میزان رنگدانه فلاونوئید، رنگدانه آنتوسیانین و میزان فلورسانس مورد بررسی قرار گرفت.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که اثر آبیاری بر کلیه صفات به جز عملکرد روغن اثر معنیدار دارد. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از آن است که تنش خشکی سبب کاهش تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، وزن هزار دانه، عملکرد دانه و میزان فلورسانس شد در حالیکه سبب افزایش میزان رنگدانههای فلاونوئید و آنتوسیانین در گیاه شد. افزایش میزان سطح دیاکسید کربن نیز تنها بر تعداد خورجین در بوته، میزان فلاونوئید و آنتوسیانین معنیدار نبود. بهطوریکه افزایش میزان سطح دیاکسید کربن سبب افزایش وزن دانهها، عملکرد دانه، عملکرد روغن و میزان فلورسانس گیاه شد. تاثیر اشعه فرابنفش بر کلیه صفات از نظر آماری معنیدار بود. در حالیکه اشعه فرابنفش با سطوح پرانرژیتر سبب کاهش کلیه صفات آزمایشی به جز میزان فلاونوئید و آنتوسیانینها شد. اثرات متقابل سهگانه آبیاری در دیاکسید کربن در اشعه فرابنفش نیز در سطح یک درصد بر عملکرد دانه و در سطح پنج درصد بر عملکرد روغن معنیدار شد. مقایسه میانگینهای اثر متقابل سهگانه آبیاری در دیاکسید کربن در اشعۀ فرابنفش نیز نشان داد که هم در شرایط آبیاری و هم تنش بالاترین میانگین عملکرد دانه در شرایطی به دست آمد که از غلظت 900 ppm دیاکسید کربن و سطح تابش UVA استفاده شده بود.نتیجهگیری: در مجموع نتایج این بررسی نشان داد که افزایش سطح دیاکسید کربن میتواند اثرات مخرب سطوح پرانرژی اشعه فرابنفش را بر وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد روغن و میزان فلورسانس جبران کند و سبب افزایش این صفات شود.
علمی - پژوهشی
سمیرا افشاری؛ حیدر قلی زاده؛ روح اله رضائی؛ حسین شعبانعلی فمی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 73-88
چکیده
سابقه و هدف: با توجه به بحران روزافزون محدودیت منابع آبی، مدیریت صحیح منابع آب و افزایش کارایی مصرف آب، بهویژه در بخش کشاورزی که بیشترین نرخ مصرف آب را دارد، اجتنابناپذیر است. در واقع، مدیریت منابع آب هسته اصلی راهبردهای صرفهجویی در منابع آب به شمار میرود. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهشهای پرشماری در این زمینه انجام شده است. ...
بیشتر
سابقه و هدف: با توجه به بحران روزافزون محدودیت منابع آبی، مدیریت صحیح منابع آب و افزایش کارایی مصرف آب، بهویژه در بخش کشاورزی که بیشترین نرخ مصرف آب را دارد، اجتنابناپذیر است. در واقع، مدیریت منابع آب هسته اصلی راهبردهای صرفهجویی در منابع آب به شمار میرود. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهشهای پرشماری در این زمینه انجام شده است. در این راستا، هدف اصلی این تحقیق بررسی عوامل تأثیرگذار بر بهکارگیری اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب در بین کشاورزان شهرستان کمیجان استان مرکزی بود.مواد و روشها: جامعه آماری این تحقیق تمامی سرپرستان خانوارهای کشاورزی مناطق روستایی شهرستان کمیجان بود (5100=N) که 300 نفر از آنان با استفاده از روش نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامه محققساخته بود که روایی محتوایی آن با نظرسنجی از متخصصان مورد تأیید قرار گرفت و روایی سازه و پایایی آن نیز از طریق بررسی برازش مدل در سه سطح مدل اندازهگیری، مدل ساختاری و مدل کلی بهدست آمد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از تکنیک چندمتغیره مدلسازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزارهای SPSS و Smart PLS انجام شد.نتایج و بحث: در این تحقیق ترتیب، فرضیههای تحقیق بر اساس این مدل آزموده شد. نتایج آمار توصیفی نشان داد کشاورزان مورد مطالعه از میانگین سنی و سابقه کار کشاورزی بالا (بهترتیب 21/54 و 9/28 سال) و سطح تحصیلات پایین (7/81 درصد کمتر از دیپلم) برخوردارند. چاه نیمهعمیق، قنات و چاه عمیق بهترتیب با 43، 3/28 و 21 درصد منبع اصلی آب برای بهرهبرداران است و 6/7 درصد آنها نیز از ترکیب آب قنات و حداقل یک منبع دیگر استفاده میکنند. آبیاری سنتی شیوه غالب آبیاری است (3/89 درصد) و تنها بهرهبرداران اندکی از روشهای نوین آبیاری استفاده میکنند. همچنین، نتایج نشان داد بیشتر کشاورزان (4/90 درصد) در سطح متوسط و کمتر اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی را بهکار میگیرند. بر اساس نتایج تحقیق، متغیرهای عوامل ترویجی (p-value=0.01، β=0.203)، عوامل آموزشی (p-value=0.01، β=0.299)، عوامل مشارکتی (p-value=0.01، β=0.223) و عوامل حمایتی (p-value=0.01، β=0.220) اثر مثبت و معناداری بر متغیر وابسته دارند. در مجموع، این چهار متغیر در حدود 1/41 درصد از واریانس میزان بهکارگیری اقدامات مرتبط با مدیریت پایدار منابع آب در بین کشاورزان را تبیین میکنند.نتیجهگیری: با توجه به نتایج این تحقیق میتوان بیان داشت که مدیریت پایدار منابع آب کشاورزی نیازمند یک رویکرد چندوجهی است و مجموعهای از اقدامات فنی، اقدامات زراعی، اقدامات تکنولوژیکی، اقدامات کنترلی و اقدامات بازسازی را شامل میشود. نگاه تکبعدی و نداشتن رویکرد نظاممند میتواند بهطور قابل توجهی منجر به کاهش اثربخشی برنامههای مدیریت منابع آب کشاورزی شود.
علمی - پژوهشی
مهدیه رضائی؛ سید محمد شبیری؛ محمد رضا سرمدی؛ مریم لاریجانی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 89-106
چکیده
سابقه و هدف: رشد شبکههای اجتماعی باعث شده است تا کاربردهای جدیدی در امر آموزش شامل آموزشهای رسمی، غیررسمی و ضمنی (دیداری، شنیداری و نوشتاری) برای این ابزار تعریف شود. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر استفاده از اینستاگرام بر ارتقای سواد محیط زیستی دانشجویان است. با توجه به اینکه سواد محیط زیستی دارای ابعاد و محدوده وسیعی است، در این ...
بیشتر
سابقه و هدف: رشد شبکههای اجتماعی باعث شده است تا کاربردهای جدیدی در امر آموزش شامل آموزشهای رسمی، غیررسمی و ضمنی (دیداری، شنیداری و نوشتاری) برای این ابزار تعریف شود. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر استفاده از اینستاگرام بر ارتقای سواد محیط زیستی دانشجویان است. با توجه به اینکه سواد محیط زیستی دارای ابعاد و محدوده وسیعی است، در این پژوهش، برای تحدید مسأله به بررسی ابعاد اصلی سواد محیط زیستی، یعنی آگاهی، نگرش و رفتار، بسنده شده است. اهمیت این پژوهش در آن است که سیاستگزاران آموزشهای محیط زیستی را با تأثیر کاربرد اینستاگرام به عنوان یکی از شبکههای اجتماعی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات در آموزشهای محیط زیستی و ارتقای سواد محیط زیستی دانشجویان به عنوان قشر تاثیرگذار جامعه آشنا ساخته و میتواند مبنایی برای مطالعات آتی برای انجام پژوهشهای مشابه در مورد بررسی تأثیر سایر شبکههای اجتماعی و نیز رسانههای مختلف و استفاده از نتایج آنها برای بهینهسازی برنامهریزیهای آتی در این زمینه باشد.مواد و روشها: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری دادهها، نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون-پسآزمون با گروه کنترل بوده است. نمونه مورد بررسی شامل 40 نفر از دانشجویان دانشگاه پیام نور استان مرکزی بود که به روش نمونه در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در قالب دو گروه کنترل و آزمون گروهبندی شدند. ابتدا از هر دو گروه پیشآزمون گرفته شد. سپس آموزشهای لازم بر اساس توصیههای برنامه محیط زیست سازمان ملل (2015) و لحاظ شرایط و فرهنگ بومی کشور در قالب پستهای تصویری در صفحه ایجادشده در شبکه اجتماعی اینستاگرام به همراه توضیحات نوشتاری در دوره زمانی 14 آذر تا 14 اسفند 1394 ارائه شد. بعد از 3 ماه، به منظور سنجش تأثیر آموزشهای محیط زیستی ارائه شده از طریق اینستاگرام از دانشجویان، پسآزمون گرفته شد. تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از روشهای آمار توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرمافزار SPSS16 صورت گرفت.نتایج و بحث: بر اساس نتایج آزمون تحلیل کوواریانس با توجه به اینکه سطح معناداری مربوط به آزمون در هر سه متغیر آگاهی، نگرش و رفتار محیط زیستی برابر 0.001 و کمتر از 0.05 بوده است، نتیجه گرفته شد که تفاوت معناداری در بین هر سه متغیر در دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون وجود دارد که نشاندهنده تأثیر آموزش محیط زیست با کاربرد شبکه اجتماعی اینستاگرام بر هر سه بعد و ارتقای سواد محیط زیستی دانشجویان بوده است. مقایسه میانگین دو مرحله پیشآزمون و پسآزمون نشان داد که میانگین متغیر در مرحله پسآزمون نسبت به پیشآزمون در هر سه متغیر، بالاتر بوده است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نیز بیانگر بالاتر بودن میانگین گروه اینستاگرام نسبت به کنترل در هر سه متغیر بود. اندازه اثر آموزش از طریق اینستاگرام برای هر یک از ابعاد آگاهی، نگرش و رفتار محیط زیستی گروه آزمایش به ترتیب برابر 474/0، 660/0 و 391/0 بود.نتیجهگیری: آموزش محیط زیست از طریق اینستاگرام دارای تأثیر مثبت و معنادار بر هر سه بعد سواد محیط زیستی دانشجویان بوده است. به ترتیب در حدود 48، 66 و 40 درصد واریانس آگاهی، نگرش و رفتار محیط زیستی گروه آزمایش اختصاصاً توسط اعمال شیوه آموزشی (آموزشهای محیط زیستی اینستاگرامی) قابلتبیین است.
علمی - پژوهشی
اسفندیار جهانتاب؛ محمد جعفری؛ بابک متشرع زاده؛ علی طویلی؛ نصرت الله ضرغام
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 107-122
چکیده
سابقه و هدف: افزایش آلودگی آب و خاک باعث ایجاد مسائل و مشکلات محیط زیستی زیادی میشود. آلوده شدن منابع خاک و آب به ترکیبات مختلف آلی و معدنی به دلیل ارتباط نزدیک این دو با تغذیه موجودات زنده و به دلیل دخالت مستقیم آنها در تأمین غذای موجودات زنده ازنظر جنبههای محیطزیستی و سلامت انسان دارای اهمیت است. هدف از این پژوهش بررسی توانمندی ...
بیشتر
سابقه و هدف: افزایش آلودگی آب و خاک باعث ایجاد مسائل و مشکلات محیط زیستی زیادی میشود. آلوده شدن منابع خاک و آب به ترکیبات مختلف آلی و معدنی به دلیل ارتباط نزدیک این دو با تغذیه موجودات زنده و به دلیل دخالت مستقیم آنها در تأمین غذای موجودات زنده ازنظر جنبههای محیطزیستی و سلامت انسان دارای اهمیت است. هدف از این پژوهش بررسی توانمندی گونههای گیاهی مرتعی Stipagrostis plumosa ، Calotropis procera و Medicago sativa تحت تیمارهای کمپوست زباله شهری و بیوچار (هرکدام در سه سطح 0، 1 % و 2 % وزنی) در پالایش خاکهای آلوده به ترکیبات نفتی با تاکید بر فلز سنگین نیکل در شرایط گلخانهای است.مواد و روشها: برای کشت گلخانهای، از منطقه آلوده به ترکیبات نفتی پازنان گچساران، خاک برداشت شد. کشت در قالب آزمایش فاکتوریل بر پایه طرح کاملاً تصادفی در 5 تکرار انجام شد. پس از دوره کشت ششماهه، اندمهای هوایی و زیرزمینی گیاهان برداشت و برخی از خصوصیات مهم در خاک و فلز نیکل در گیاهان اندازهگیری شد. مقدار کل فلز نیکل با استفاده از دستگاه ICP-OES اندازهگیری شد. برای تجزیهوتحلیل آماری اطلاعات اندازهگیریشده از آزمون تجزیه واریانس و آزمون مقایسه میانگین چنددامنهای دانکن در محیط نرمافزار SPSS استفاده شد. شاخصهای فاکتور انتقال (TF)، فاکتور پالایش (RF) و فاکتور تجمع بیولوژیکی (BCF) برای ارزیابی توانمندی گیاهان استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد مقدار TF نیکل در گونه S. plumosa بزرگتر از یک و بهطور معنیداری از گونههای M. sativa و C. procera بیشتر بود. با توجه به اینکه مقدار TF در گونه S. plumosa بزرگتر از یک است، گونه S. plumosa میتواند طی عمل گیاه استخراجی باعث جذب و استخراج نیکل از خاک شود. بیشترین مقدار RF (فاکتور پالایش) برای فلز نیکل در گونه C. procera و تیمار بیوچار 1 و 2 درصد به میزان 08/0 و کمترین مقدار RF در گونه S. plumosa و تیمار شاهد به میزان 02/0 بود. نتایج نشان داد کاربرد تیمارهای بیوچار و کمپوست زباله شهری باعث افزایش میزان pH و هدایت الکتریکی خاک محیط کشت گونههای گیاهی نسبت به شاهد شد. نتایج نشان داد تیمار بیوچار 2 درصد دارای بالاترین مقادیر نیتروژن، پتاسیم و فسفر بود. مقایسه میانگینها نشان داد تیمار کمپوست 2 درصد دارای بیشترین درصد کربن آلی خاک و تیمار شاهد دارای کمترین درصد کربن آلی خاک بود. بیشترین مقدار ظرفیت تبادل کاتیونی در تیمار بیوچار 2 درصد و کمترین مقدار ظرفیت تبادل کاتیونی در تیمار شاهد بود. نتایج اثر متقابل گونه و تیمار (بیوچار و کمپوست) بر ویژگیهای طول ریشه، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، وزن خشک شاخساره و وزن کل خشک گیاهان معنیدار شد. تیمارهای (بیوچار و کمپوست) استفادهشده در تحقیق حاضر باعث افزایش طول ساقه، طول ریشه، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، وزن خشک شاخساره و وزن کل خشک نسبت به تیمار شاهد شدند. بهطورکلی تیمار بیوچار 2 درصد دارای بیشترین طول ریشه، حجم ریشه، وزن خشک ریشه، وزن خشک شاخساره و وزن کل خشک بود.نتیجهگیری: بهطور کلی، گونه S. plumosa میتواند طی عمل گیاهاستخراجی باعث جذب و استخراج نیکل از خاک شود، همچنین بیوچار 2 درصد بیشترین تاثیر را در ارتقاء گیاهپالایی نیکل داشت. بنابراین با توجه به نتایج تحقیق حاضر میتوان گونه S. plumosa را بهعنوان گیاهی مناسب برای گیاهپالایی فلز نیکل در خاکهای آلوده در مناطق نفتی استفاده کرد.
علمی - پژوهشی
امیرحسین نیک فال؛ عباس رنجبر
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 123-130
چکیده
سابقه و هدف: در این پژوهش، استفاده از دادههای جهانی انتشار ذرات معلق جوی در مدلسازی آلودگی هوای شهری مورد ارزیابی قرار گرفته است. دادههای EDGAR-HTAP که شامل مقادیر گسیل جهانی مهمترین آلایندههای جوی میباشد در سال 2014 بهروز شده است، با استفاده از مدل عددی جفتشده WRF-Chem در شبیهسازی آلایندههای معیار SO2، NO2، O3، CO، PM10، و PM2.5 مورد استفاده ...
بیشتر
سابقه و هدف: در این پژوهش، استفاده از دادههای جهانی انتشار ذرات معلق جوی در مدلسازی آلودگی هوای شهری مورد ارزیابی قرار گرفته است. دادههای EDGAR-HTAP که شامل مقادیر گسیل جهانی مهمترین آلایندههای جوی میباشد در سال 2014 بهروز شده است، با استفاده از مدل عددی جفتشده WRF-Chem در شبیهسازی آلایندههای معیار SO2، NO2، O3، CO، PM10، و PM2.5 مورد استفاده قرار گرفت. استفاده از مدلهای هواشناسی برخط با فرآیندهای شیمی جو بیش از پیش در حال گسترش است. کاهش ناسازگاری و عدم هماهنگی بین فرآیندهای هواشناسی و شیمیایی جو به همراه واردسازی بازخوردهای ذرات معلق جوی بر پدیدههای جوی از قابلیتهای مهم مدلهای برخط هواشناسی-شیمی جو میباشد مواد و روشها: در این پژوهش با استفاده از شبیهسازی برخط مدل WRF-Chem از فرآیندهای هواشناسی و شیمی جو و با استفاده از ماژول RADM2 برای مکانیسمهای حالت گازی و اکسیداسیون نوری ترکیبات آلاینده جو و ماژول هواویز MADE/SORGAM، غلظت آلایندههای معیار هوای تهران برای سه روز 29، 30، و 31 تیر سال 1393 برآورد شد. در این پژوهش از آخرین نسخه از دادههای جهانی EDGAR-HTAP که در سال 2014 بهروز شده است به همراه دادههای جهانی RETRO استفاده شد. دادههای HTAP از شبکه نقاط با دقت 0.1×0.1 تشکیل شده است که ترکیباتی از جمله CH4، CO، SO2، NOx، NMVOC، NH3، PM10، PM2.5، BC، و OC را در بر میگیرد. فهرست انتشار HTAP بر پایه اندازهگیریهای سالهای 2008 و 2010 و به صورت جهانی آماده شده است. فهرست انتشار EDGAR-HTAP، مقدار گسیل آلایندههای گازی را از منابعی مانند صنعت، انرژی، حمل و نقل، مناطق مسکونی و کشاورزی در اختیار قرار میدهد. واحد اندازهگیری شار آلایندهها به جو بر حسب کیلوگرم بر متر مکعب بر ثانیه میباشد. فهرست انتشار RETRO نیز شامل مقدار گسیل آلایندههای بشرساخته و گازهای ناشی از فرآیندهای بیولوژیک و گیاهی است. به منظور صحتسنجی غلظت برآوردشده برای آلایندههای معیار، از دادههای اندازهگیریشده توسط شرکت کنترل کیفیت هوای تهران استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج ارزیابی خروجی مدل نشان داد که برای چهار آلایندهی SO2، O3، PM10، و PM2.5، غلظت برآوردشده از نظر بزرگی در مقایسه با دادههای اندازهگیریشده دارای مقادیر قابل قبولی است. اما مقادیر برآوردشده برای غلظت دو آلاینده CO و NO2 دارای کمبرآورد شدیدی نسبت به دادههای اندازهگیریشده میباشد. استفاده از رهیافتهای شیمیایی گوناگون و همچنین دادههای جهانی انتشار نقش بارزی بر نتایج خروجی مدل دارد. یکی از روشها به منظور حصول برآوردهای بهتر از میزان غلظت آلایندهها، تغییر در مقادیر دادههای جهانی انتشار و تصحیح آن است. ثمربخشبودن این روش را میتوان با اجرای مجدد مدل پس از تصحیح دادههای گسیل ذرات و بررسی خروجی آن ارزیابی نمود. همچنین تغییر در رهیافت شیمیایی نیز میتواند منجر به برآورد دقیقتر برای برخی از پارامترها شود. در این حالت میتوان شبیهسازی را با دو یا بیش از دو اجرا با انتخابهای متفاوت در رهیافت شیمی جو انجام داد به صورتی که هر یک از اجراها مخصوص شبیهسازی غلظت یک یا چند آلاینده خاص باشد.نتیجهگیری: برآورد خروجی غلظت آلایندههای معیار با استفاده از دادههای جهانی انتشار و به کمک مدل عددی WRF/Chem برای آلایندههای SO2، O3، PM10، و PM2.5 از نتایج قابل قبولی در قیاس با مشاهدات برخوردار بود. با توجه به نتایج بهدست آمده، استفاده از سایر رهیافتهای شیمیایی مدل WRF-Chem و همچنین تغییر هدفمند و تصحیح دادههای جهانی انتشار آلایندهها، از جمله روشهایی است که میتوان به منظور دستیابی به برآورد دقیقتر و تصحیح کمبرآورد شدید دو آلاینده CO و NO2، استفاده نمود.
علمی - پژوهشی
صفورا اسدی کپورچال؛ مهدی همایی؛ حسن رمضان پور
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 131-146
چکیده
سابقه و هدف: تجمع عناصر سنگین در خاک در بسیاری از نقاط دنیا مشکلات زیستمحیطی فراوانی را بهوجود آوردهاند. غلظت زیاد این عناصر در خاک ممکن است به مقداری زیاد بهوسیله گیاه جذب شود و این مهمترین راه ورود عناصر سنگین به زنجیره غذایی انسان و دام و چرخههای بیولوژیک است. بنابراین بررسی چگونگی انباشت این عناصر به منظور جلوگیری از آلودگی ...
بیشتر
سابقه و هدف: تجمع عناصر سنگین در خاک در بسیاری از نقاط دنیا مشکلات زیستمحیطی فراوانی را بهوجود آوردهاند. غلظت زیاد این عناصر در خاک ممکن است به مقداری زیاد بهوسیله گیاه جذب شود و این مهمترین راه ورود عناصر سنگین به زنجیره غذایی انسان و دام و چرخههای بیولوژیک است. بنابراین بررسی چگونگی انباشت این عناصر به منظور جلوگیری از آلودگی خاک و زیستبوم ضروری است. در میان عناصر سنگین، کادمیم به دلیل تحرک بالا در سیستمهای بیولوژیک و توانایی تجمع درگیاهان بدون ایجاد هر گونه نشانههای قابلرؤیت بهعنوان یکی از خطرناکترین عناصر سنگین در نظر گرفته شده است. با توجه به اینکه کادمیم در خاکهای اسیدی در محدوده pH 5/4 تا 5/5 متحرک بوده و برنج نیز در خاکهای اسیدی بهترین رشد را دارد و نیز با توجه به نقش برنج در سلامت جامعه، این تحقیق با هدف بررسی آلودگی خاک شالیزارهای استان گیلان به کادمیم انجام شد.مواد و روشها: بدین منظور تعداد ١٠٠ نمونه خاک از عمق ٠-٢٠ سانتیمتری به طور تصادفی و با استفاده از دستگاه GPS پیش از کوددهی و کشت و پس از برداشت محصول از شالیزارهای مختلف استان تهیه شد. برای تجزیه خاک، نمونههای خاک برداشتشده پس از خشک شدن، از الک 2 میلیمتری عبور داده شد. غلظت کادمیم کل و نیز برخی ویژگیهای خاک شامل بافت خاک، هدایت الکتریکی، واکنش خاک، جرم ویژه ظاهری و حقیقی و ماده آلی خاک اندازهگیری شد. توزیع مکانی و پراکنش فلز سنگین کادمیم با استفاده از روشهای مختلف زمین آماری شامل IDW، Spline و Kriging در محیط GIS بررسی شد.نتایج و بحث: نتایج حاصل از تجزیههای فیزیکی و شیمیایی خاک نشان داد که متوسط pH خاکهای مورد آزمایش ٤٨/٦ و شوری عصاره اشباع ٥٩/١ دسیزیمنس بر متر بوده که این مقدار شوری برای کشت گیاه برنج مشکلی ایجاد نمیکند. درصد شن نمونههای خاک بین ٤ الی ٣٥، سیلت بین ٢٨ الی ٤٩ و رس بین ٣٩ الی ٦٥ درصد بوده که بدین ترتیب بافت خاکها در محدوده Clay Loam، Silty Clay و Clay بوده که خاکی نسبتاً سنگین تا سنگین و برای کشت گیاه برنج مناسب است. مقدار ماده آلی بهطور متوسط ٧٨/١ و دامنه تغییرات کادمیم کل خاک نیز پیش از کشت و پس از برداشت محصول به ترتیب با کمینه 65/0 و 97/1 و بیشینه 40/1 و 05/11 بود. از میان روشهای زمینآماری بررسیشده برای توزیع مکانی و پراکنش کادمیم روش کریجینگ معمولی با مدل کروی بهعنوان بهترین روش انتخاب شد.نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدستآمده بخشی از منطقه مورد بررسی پس از برداشت محصول طبق شاخص Kelly آلوده بوده که میتواند بیانگر تأثیر استفاده از کودهای شیمیایی و مدیریت غیراصولی اراضی باشد و باید استفاده از این کودها با احتیاط بیشتری انجام شود. نقشه حاصل میتواند برای بررسی و مدیریت استفاده صحیح کودهای شیمیایی برای حاصلخیزی زمینهای شالیزاری استفاده شود.
علمی - پژوهشی
وحید نیکخواه؛ محمد حسین رمضانی قوام آبادی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 147-158
چکیده
سابقه و هدف: ملاحظه سوابق تحقیقی در این خصوص بخوبی آشکار میسازد که دولت سبز به عنوان مفهومی نو در تحولات دولت هنوز در دکترین حقوقی به درستی وارد نشده است و خلا تئوری پردازی در این خصوص در جهان و در کشور ایران محسوس است. هرچند حوزههای متنوعی از حقوق محیط زیست و نیز دولت زیست محیطی و تکالیف زیست محیطی دولت در مطالعات اکادمیک و در پژوهشهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: ملاحظه سوابق تحقیقی در این خصوص بخوبی آشکار میسازد که دولت سبز به عنوان مفهومی نو در تحولات دولت هنوز در دکترین حقوقی به درستی وارد نشده است و خلا تئوری پردازی در این خصوص در جهان و در کشور ایران محسوس است. هرچند حوزههای متنوعی از حقوق محیط زیست و نیز دولت زیست محیطی و تکالیف زیست محیطی دولت در مطالعات اکادمیک و در پژوهشهای نهادهای اجرایی و اداری مورد بررسی شده است و مقالات و کتابهای فراوانی در حوزه تکالیف زیست محیطی دولت و در حوزه الزامات دولت در جهت تحقق حق بر محیط زیست سالم نگاشته شده است. با این حال مناسبات دولت و محیط زیست در گذار به دولت سبز فاقد هرگونه سابقه پژوهشی بوده و ورود در این حوزه نگرشی نو به مفهوم دولت تلقی میگردد. هدف نگارندگان نیز کشف میزان اثرگذاری محیط زیست و حق بر آن در تغییر محتوا و ساخت دولتهاست و در این راستا ایران جغرافیای اصلی تحقیق به حساب میآید.مواد و روشها: در این مجال نگارندگان در جهت تحلیل مناسبات دولت و محیط زیست و نقش آن در گذار به دولت سبز با بهره گیری از منابع کتابخانهای، اسناد داخلی و بین المللی به توصـیف و تحلیل مناسبات حقوقی و اثرگـذاری متقابل این دو برای تحقق دولت سبز پرداختهاند. در این مسیر با حق بنیاد تلقی کردن دولت سبز، به ملاحظات حق محوری محیط زیست، ملاحظات زیست محیطی دولت، تأثیر گفتمان حقوق بشر بر ساخت و محتوای دولت سبز و محدودیتهای حق بنیادی دولت سبز در عناوین مرتبط توجه شده است.نتایج و بحث: در گذار ناگزیر دولت به دولت سبز، درک و تحلیل مناسبات دولت با محیط زیست از اهمیت فراوانی برخوردار است. این مناسبات دوجانبه علاوه بر اینکه دولتها را دچار تغییرات اساسی خواهد نمود، محیط زیست را در جایگاه الگویی برای سیاست گذاری، قانونگذاری و اجرا قرار خواهد داد. کیفیت این ارتباط موید میزان تعهد هر دولت به محیط زیست است. دولت و محیط زیست در ارتباطی دو سویه قرار دارند. از طرفی دولت در مقام سیاستگذار و مجری، سرنوشت محیط زیست را در اختیار دارد و از طرف دیگر توفیق دولت در حفاظت از محیط زیست، در گرو پاسداشت قواعد زیست محیطی است. شناسایی دولت سبز به عنوان دولتی حق بنیاد، محدودیتها و لوازم حق محوری اعمال حاکمیت را در مناسبات دولت و محیط زیست وارد خواهد نمود و ساخت و محتوای دولت را متأثر خواهد ساخت.نتیجه گیری: در پژوهش حاضر ارزیابی مؤلفه های ارتباطی بین دولت و محیط زیست از یک طرف و لوازم تحقق دولت سبز از طرف دیگر نشان میدهد که اولا: تحقق دولت سبز نیازمند شکل گیری رابطه خاص و معناداری بین محیط زیست و دولت است. در این ارتباط علاوه بر نقش آفرینی حاکمیت در تعیین سرنوشت محیط زیست و عناصر آن، برای ارزشهای زیست محیطی نیز سهم قابل توجهی در شکل دهی به حرکت دولت قابل تصور است. ثانیا: دولت سبز دولتی با محوریت حق بر محیط زیست سالم است. بنابراین به عنوان یک دولت حق محور تابع محدودیت های حق محوری بوده و نیازمند پیش بینی الگوهایی برای تضمین حق بر محیط زیست سالم از یک طرف و رفع تزاحم و تعارض این حق با سایر حق های بشری است.
علمی - پژوهشی
جواد فرخی؛ سونا حسین آوا؛ مهران اوچی اردبیلی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 159-172
چکیده
سابقه و هدف: زیستگاه فندقلو بزرگترین خزانه ژنی فندق در شمال غرب ایران است. تنوع آبوهوایی و تکثیر مداوم جنسی، تنوع ژنتیکی غنی را بین فندقهای این ناحیه به وجود آورده است. هدف از این پژوهش، تجزیهوتحلیل تنوع زیستی ژنوتیپهای برتر فندق در زیستگاه فندقلو با استفاده از بررسی همبستگی بین صفات، روشهای تجزیه به مؤلفه اصلی و تجزیه خوشهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: زیستگاه فندقلو بزرگترین خزانه ژنی فندق در شمال غرب ایران است. تنوع آبوهوایی و تکثیر مداوم جنسی، تنوع ژنتیکی غنی را بین فندقهای این ناحیه به وجود آورده است. هدف از این پژوهش، تجزیهوتحلیل تنوع زیستی ژنوتیپهای برتر فندق در زیستگاه فندقلو با استفاده از بررسی همبستگی بین صفات، روشهای تجزیه به مؤلفه اصلی و تجزیه خوشهای و همچنین بررسی رابطه صفات میوه و مغز هر یک از ژنوتیپها با شرایط محیطی محل رشد آنهاست.مواد و روشها: در سالهای 1393 و 1394 بیست ژنوتیپ برتر از نظر صفات مورفولوژیکی و فنولوژیکی از بین 70 ژنوتیپ اولیه انتخاب و علامتگذاری شدند. ده صفت مربوط به ابعاد میوه و مغز، ترکیبات فیتوشیمیایی (درصد روغن، پروتئین و کربوهیدرات در مغز و غلظت تاکسول در برگهای مسن) در این ژنوتیپها اندازهگیری شد. بهمنظور بررسی اثرات احتمالی شرایط محیطی، پنج ویژگی میانگین بارندگی سالیانه، دمای سالیانه، ارتفاع از سطح دریا، تعداد روزهای یخبندان و اسیدیته خاک مربوط به مکانهای نمونهبرداری از ژنوتیپها ثبت شد. کل آنالیزهای آماری به کمک نرمافزار اسپیاساس 16 انجام شد.نتایج و بحث: بر اساس آمارههای توصیفی بیشترین ضریب تغییرات به صفات ضخامت مغز (31/26%) و وزن مغز (41/24%) و کمترین آن به تعداد روزهای یخبندان (53/1%) و اسیدیتـه خـاک (83/1 %) تعلق داشت. بیشترین همبـستگی مثبت بین صفــات طول میوه و درصد مغـز (, P<0.01943/0=r) مشاهده شد. غلظت تاکسول همبستگی منفی در سطح 5% با صفات ضخامت مغز (519/0- =r) و درصد مغز (524/0- =r) نشـان داد. در ایـن پژوهــش بیـن ویژگیهـای محیطـی و جغرافیــایی "اسیـدیته خـاک" با "میزان بارنـدگی سالیانه" همبسـتگی منفــی (, P<0.01838/0- =r) و بین "ارتفاع از سطح دریا" با "میانگین بارندگی سالیانه" همبستگی مثبت (, P < 0.05481/0=r) دیده شد. "میانگین بارندگی سالیانه" با "درصد مغز" همبستگی منفی (, P<0.05495/0- =r) نشان داد. تجزیه به مؤلفههای اصلی نشان داد که 5 مؤلفه اول مسئول 85/70% کل تغییرات بود. تجزیه خوشهای ژنوتیپهای فندق را به دو گروه تقسیم کرد. گروه دوم شامل سه ژنوتیپ بود که زیستگاه آنها در ارتفاع بالاتر از 17 ژنوتیپ گروه اول بود. این پژوهش نشان داد که ژنوتیپهای بومی فندق زیستگاه فندقلو از تنوع ژنتیکی قابلتوجهی برخوردارند که میتوانند در اجرای برنامههای اصلاحی مورد استفاده قرار گیرند. هرچند در میان صفات محیطی بررسیشده تأثیر ارتفاع از سطح دریا روی ژنوتیپها نسبت به سایر عوامل محیطی بیشتر بود؛ با وجود این تنوع مشاهدهشده درون جمعیت فندق زیستگاه فندقلو بیشتر مربوط به تفاوت ژنتیکی بین ژنوتیپها است تا شرایط محیطی آنها.نتیجهگیری: محدود شدن در بین کوههای بلند و دارا بودن اقلیم سردسیری، زیستگاه فندقلو را به یکی از خزانههای ژنی منحصربهفرد فندق در مقایسه با سایر زیستگاههای کشور تبدیل کرده است. میوه ژنوتیپهای فندق بررسیشده در زیستگاه فندقلو در مقایسه با سایر زیستگاههای کشور عموماً کوچکتر، کروی ولی با درصد مغز نسبتاً بالاتر بود. هرچند هیچیک از ژنوتیپهای بررسیشده بهتنهایی پتانسیل معرفی شدن بهعنوان یک رقم جدید را نداشتند ولی میتوان از آنها در تلاقی با ارقام تجاری برای اصلاح ارقام فندق سازگار با شرایط آبوهوایی خشن منطقه استفاده کرد.
علمی - پژوهشی
محمد رضا کنعانی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 173-186
چکیده
سابقه و هدف: پارکهای ملی بهمنظور جلوگیری از انقراض گونههای گیاهی و جانوری و بهعنوان ذخیرهگاههای ژنتیکی گونههای گیاهی و جانوری در هر کشور ارزشمند و یکی از مهمترین پشتوانههای اساسی برای احیای طبیعت هستند. پارک ملی بمو با وسعت 48075 هکتار در مجاورت شهر شیراز قرار دارد. این تحقیق برای نخستین بار به ارزیابی حفاظتی و اکولوژیک ...
بیشتر
سابقه و هدف: پارکهای ملی بهمنظور جلوگیری از انقراض گونههای گیاهی و جانوری و بهعنوان ذخیرهگاههای ژنتیکی گونههای گیاهی و جانوری در هر کشور ارزشمند و یکی از مهمترین پشتوانههای اساسی برای احیای طبیعت هستند. پارک ملی بمو با وسعت 48075 هکتار در مجاورت شهر شیراز قرار دارد. این تحقیق برای نخستین بار به ارزیابی حفاظتی و اکولوژیک گیاهان آوندی آن میپردازد.مواد و روشها: نقشهها و زیستگاههای مختلف، طی سالهای 1378تا 1390 مورد بررسی کتابخانهای و پیمایش صحرایی قرار گرفتند. گیاهان بر اساس فلورهای موجود ایران (فارسی و لاتین) و کشورهای همسایه در محل هرباریوم دانشگاه شهید بهشتی شناسایی شدند و همچنین برخی گونههااز طریق مقایسه با نمونههای هرباریوم ایران و هرباریوم موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور (TARI) شناسایی شدند.نتایج و بحث: از مجموع 1830 نمونه جمعآوریشده، تعداد 534 گونه شناسایی و ثبت شد. ارزیابی حفاظتی گونهها نشان داد که 129 گونه در وضعیت کمتر نگرانکننده (LC)، 7 گونه آسیبپذیر (VU)، 1 گونه در خطر انقراض (EN) و 397 گونه فاقد اطلاعات کافی حفاظتی (DD) بودند. همچنین وضعیت بومزادی فلور منطقه نشان داد که سهم گونههای انحصاری منطقه نسبت به کل گونههای انحصاری ایران، 1/5 % است و از 74 گونهی بومزاد استان فارس، تعداد 26 گونه (1/35%) آن در محدودهی منطقهی پژوهش رویش داشتند. بررسی بومشناختی شکل زیستی نشان داد که کاموفیتها با 2/53 % بیشترین و پس از آن تروفیتها با 7/21 % شکل زیستی غالب را به خود اختصاص دادند. نتایج دادههای مربوط به کورولوژی منطقه نشان داد که ناحیه ایران-تورانی با فراوانی 4/51% و سپس نواحی ایران و آناتولی و مدیترانهای به ترتیب با 7/21% و 2/14% بیشترین عناصر گیاهی را به خود اختصاص دادند.نتیجهگیری: مقایسه فلور مناطق همجوار با پارک ملی بمو و بررسیهای روایی و چشمی نشان داد که نقش حفاظتی توانسته بود برخی گونههای دارویی، خوراکی و دامی را از معرض خطر دور نگه دارد. همچنین بهنظر میرسد نقش کاهش بارندگیها و آتشسوزیهای سالهای اخیر، عمدتا روی گیاهان یک ساله چشمگیرتر بوده است. بنابراین نیاز به حفاظت و آموزش درباره حفظ گونههای گیاهی و استفاده بهینه از گیاهان در مناطقی مثل استان فارس که محل مهمی برای کوچ و اسکان عشایر است، ضرورت بیشتری دارد.
علمی - پژوهشی
خدیجه پور رنجبری؛ عبدالرضا واعظی هیر؛ محمد رضا حسین زاده
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 187-200
چکیده
سابقه و هدف: کانسار مس- مولیبدن پورفیری هفتچشمه در 28 کیلومتری شمال شهر ورزقان در استان آذربایجان شرقی در جنگلهای ارسباران واقع شده است. آب سطحی و زیرزمینی موجود در منطقه از میان توده کانساری عبور کرده و ممکن است فلزات سنگین و سمی را به وسیله واکنشهای شیمیایی از توده حل کند و با خود ببردو به مرور زمان باعث به خطر افتادن گونههای ...
بیشتر
سابقه و هدف: کانسار مس- مولیبدن پورفیری هفتچشمه در 28 کیلومتری شمال شهر ورزقان در استان آذربایجان شرقی در جنگلهای ارسباران واقع شده است. آب سطحی و زیرزمینی موجود در منطقه از میان توده کانساری عبور کرده و ممکن است فلزات سنگین و سمی را به وسیله واکنشهای شیمیایی از توده حل کند و با خود ببردو به مرور زمان باعث به خطر افتادن گونههای گیاهی و موجودات زنده جنگل ارسباران شود. با توجه به اینکه هنوز عملیات بهرهبرداری در منطقه صورت نگرفته هدف از این پژوهش بررسی تأثیر ماده معدنی بر افزایش غلظت عناصر آلاینده در آبهای سطحی و زیرزمینی و تأثیر این آلودگی بر زیستمندان (انسان، گیاه و جانور) منطقه است.مواد و روش: برای بررسی تأثیر این کانسار بر سلامتی زیستمندان منطقه (انسان، گیاه و جانور) 24 نمونه از آبهای سطحی و زیرزمینی خارجشده از این کانسار و مناطق مجاور، جمعآوری و برای اندازهگیری برخی پارامترهای شیمیایی و غلظت فلزات Pb, Mo, Cu و Zn به آزمایشگاه منتقل شد. نتایج و بحث: غلظت فلزات سنگین حاصل از آنالیز آب سطحی و زیرزمینی هفتچشمه نسبت به حد مجاز توصیهشده توسط سازمانهای بینالمللی و نیز تحقیقات انجامشده برای جانداران آبزی، حیاتوحش، گیاهان و ساکنان مقایسه و تجزیهوتحلیل شد. بررسیها نشان داد که تحت تأثیر کانسار هفتچشمه، غلظت مولیبدن در نزدیک توده کانسار نسبت به حد استانداردهایEEC, EPA و WHO و غلظت سرب تمام نمونهها نسبت به حد استاندارد EPA و غلظت روی و مس نسبت به حد استاندارد EEC بالا بوده و برای ساکنان منطقه خطرناک است. مقایسه غلظت عناصر نسبت به استانداردهای تعیینشده برای جانداران و گیاهان از جمله درخت بلوط و گیاهان کشاورزی نیز نشان داد که این عناصر در منابع آب سطحی و زیرزمینی مجاور کانسار بالاتر از حد مجاز استاندارد بوده و میتواند برای زیستمندان منطقه خطرناک باشد اما با دور شدن از کانسار از غلظت آنها کاسته میشود. بهطوری که بیشتر نمونه ها دارای غلظت بالایی از مس و سرب بوده و برای آبزیان منطقه مضر است. از نظر خطر برای سلامت ساکنان منطقه، غلظت روی و مس پایینتر از استاندارد WHO است ولی غلظت مولیبدن و سرب در برخی نمونههای نزدیک به توده معدنی بالاتر از این استاندارد است. بر اساس استاندارد FAO غلظت مس در یک ایستگاه بالاتر از حد استاندارد لازم برای حیاتوحش بوده ولی در سایر ایستگاهها غلظت مناسب است. از نظر غلظت سرب و روی و منیزیم نیز در شرایط فعلی خطری متوجه حیاتوحش منطقه نخواهد بود. نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد که کانسار مس-مولیبدن پورفیری هفتچشمه از عوامل مهم و تأثیرگذار بر کیفیت آب سطحی و زیرزمینی منطقه است که از تأثیرات آن کاهش pHو افزایش غلظت عناصر سنگین در رودخانه مجاور توده شده است که در صورت معدنکاری بدون رعایت اصول زیستمحیطی می تواند به مرور زمان باعث از بین رفتن گونههای گیاهی جنگل ارسباران و به خطر افتادن موجودات زنده شود. مقایسه غلظتهای فلزات سنگین حاصل از آنالیز آبهای سطحی و زیرزمینی با استانداردهای جهانی و نیز تحقیقات انجامشده برای جانداران آبزی، حیاتوحش، گیاهان و ساکنان نشان داد که بیشتر نمونههای نزدیک به توده کانساری دارای عناصر سنگین بیش از حد مجاز است و این برای سلامتی انسان، زیستمندان و گیاهان نادر منطقه ارسباران خطرناک است اما با دور شدن از کانسار از غلظت آنها کاسته میشود. بنابراین پیش از بهرهبرداری از کانسار هفتچشمه بایستی بررسیهای مربوط به اثرات زیستمحیطی بهرهبرداری از این کانسار (EIA) انجام و به دلیل قرار گرفتن آن در منطقه حفاظتشده ارسباران از تکنیکهای متفاوتی برای بهرهبرداری استفاده شود.
علمی - پژوهشی
مهرنوش نوروزی؛ مصطفی باقری توانی؛ آمنه امیر جنتی؛ شقایق قدرتی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، صفحه 201-214
چکیده
سابقه و هدف: آلودگی به فلزات سنگین در آبها از جدیترین مسائل زیستمحیطی در سطح جهان است. دریای خزر بزرگترین دریاچه جهان، در معرض آلایندههای صنعتی، کشاورزی و نفتی قرار گرفته است. از آنجاکه ماهیان بخش بزرگی از رژیم غذایی انسان را تشکیل میدهند، این فلزات سنگین میتوانند از طریق تغذیه از ماهیان آلوده وارد بدن انسان شوند. هدف از انجام ...
بیشتر
سابقه و هدف: آلودگی به فلزات سنگین در آبها از جدیترین مسائل زیستمحیطی در سطح جهان است. دریای خزر بزرگترین دریاچه جهان، در معرض آلایندههای صنعتی، کشاورزی و نفتی قرار گرفته است. از آنجاکه ماهیان بخش بزرگی از رژیم غذایی انسان را تشکیل میدهند، این فلزات سنگین میتوانند از طریق تغذیه از ماهیان آلوده وارد بدن انسان شوند. هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تجمع پنج فلز سنگین و سمی سرب، کادمیوم، جیوه، آرسنیک و کروم در بافتهای خوراکی (عضله) و غیرخوراکی (کبد و آبشش) ماهی کفال طلایی در فصول و مناطق مختلف حوضه جنوبی دریای خزر بود. همچنین تفاوت درصد این ترکیبات با مقادیر سازمان بهداشت جهانی و بهداشت ملی استرالیا و شورای تحقیقات پزشکی مقایسه شد.مواد و روشها: به همین منظور نمونههای ماهی کفال طلایی بالغ، از 10 ایستگاه (شامل آستارا، تالش، انزلی، رودسر، تنکابن، نوشهر، فریدونکنار، بهشهر، بندر ترکمن و خواجهنفس) از مناطق مختلف نوار ساحلی نزدیک مکانهای ورود پسابهای شهری، کشاورزی و صنعتی و همچنین در کنار اسکلهها و صیدگاههای ماهی تهیه شد. پس از زیستسنجی، استخراج فلزات از بافتهای مورد نظر به روش هضم با استفاده از مخلوط اسید و تعیین غلظت به وسیله دستگاه جذب اتمی مجهز به سیستم کوره گرافیتی انجام شد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد میزان تجمع فلزات بین سه بافت معنیدار و به صورت کبد> آبشش > عضله بود. فلزات سنگین اندام هدف خود را بر اساس میزان فعالیت متابولیک آن اندام انتخاب میکنند و بافت عضله فعالیت متابولیک کمتری نسبت به آبشش و کبد دارد. بافت کبد تمایل به انباشتگی فلزات سنگین در مقادیر بالا را دارد. بالا بودن غلظت فلزات در بافت آبشش اولین نشان آلودگی در آب است؛ و اختلاط عناصر با مخاط آبشش، جابجایی کامل عناصر از لاملای آبشش (lamellae) را هنگام آماده سازی بافت برای آزمایش غیرممکن میکند. همچنین عضله مکان اولیه ذخیره فلزات نیست، فلزات سنگین ابتدا در کبد ذخیره و سپس به عضله منتقل میشوند. میزان تجمع فلزات به صورت سرب> کادمیوم> کروم> جیوه> آرسنیک بود. میزان تجمع فلزات سنگین بین ایستگاههای پژوهشی، در بافت عضله متفاوت و معنیدار بود. علت آن را میتوان تفاوت در منابع آلاینده در مناطق نمونهبرداری دانست. بهطور کلی میزان تجمع فلزات سنگین در ماهیان کفال از سواحل جنوب غربی به سمت جنوب شرقی افزایش داشت. بر اساس آزمون پیرسون در شاخص وزن ماهی با میزان تجمع فلزات سنگین سرب، کادمیوم و آرسنیک، رابطه رگرسیون خطی معکوس وجود داشت. هیچ ارتباط معنیداری بین میزان تجمع فلزات با طول کل به جز فلز آرسنیک، وجود نداشت. همچنین به جز فلز سنگین کروم، بین میزان تجمع فلزات سنگین سرب، کادمیوم، جیوه و آرسنیک در بافتهای ماهی، رابطه رگرسیون مثبت معنیدار تعیین شد (01/0>p).نتیجهگیری: مقایسه تجمع فلزات سنگین در بافت عضله با حد مجاز استانداردهای جهانی (WHO/NHMRC) جز آرسنیک، سایر فلزات سرب، کادمیوم، جیوه و کروم بالاتر از حد مجاز اعلام شده بود. حداقل میزان جذب و تجمع این فلزات در عضله ماهی کفال یعنی عضو خوراکی در تغذیه مردم است. از آنجاکه تجمع فلزات سنگین مورد بررسی بالاتر از حد مجاز استاندارد جهانی است، نشاندهنده افزایش آلودگی آب دریای خزر و به دنبال آن آبزیان نسبت به عناصر فوق است.