شورا شهریاری؛ پویان شهابیان؛ آزاده لک
چکیده
سابقه و هدف: رنگ همواره یکی از اجزای وصف تجارب، خاطرات مرتبط با افراد و مناظر بوده است. پدیده بی رنگی فضاهای شهری با کاهش ویژگی هایی نظیر خاطره انگیری و افول تصویر ذهنی همراه است که در نهایت می تواند کیفیت ادراکی ساکنان را با چالش مواجه نماید. بنابراین، تجریه ماهیت حیات رنگ در شهر می تواند به ارتقا کیفیت فضای شهری منجر شود. با وجود ...
بیشتر
سابقه و هدف: رنگ همواره یکی از اجزای وصف تجارب، خاطرات مرتبط با افراد و مناظر بوده است. پدیده بی رنگی فضاهای شهری با کاهش ویژگی هایی نظیر خاطره انگیری و افول تصویر ذهنی همراه است که در نهایت می تواند کیفیت ادراکی ساکنان را با چالش مواجه نماید. بنابراین، تجریه ماهیت حیات رنگ در شهر می تواند به ارتقا کیفیت فضای شهری منجر شود. با وجود اهمیت رنگ در روانشناسی محیطی، مطالعات اندکی به درک و فهم پدیده رنگ در فضاهای شهری پرداخته اند. این امر در کشورهای در حال توسعه با حجم ساخت و ساز زیاد در مناطق شهری، کمتر دیده شده است.مواد و روش ها: در این پژوهش، رویکرد پدیدارشناختی تفسیری(IPA) به عنوان یک رویکرد کیفی، که هدف آن ارائه بررسی های دقیق از تجربه زندگی شخصی از درک رنگی شهر به کار گرفته شده است، تا ماهیت تجربه زیسته، بدون پیش فرض های نظری از قبل تجویز شده، برای درک معنایی انسان از رنگ کشف شود. لذا، ابزار مصاحبه عمیق جهت دریافت ادراکات افراد از رنگ در فضاهای شهری کلانشهر تهران به کار گرفته شد و با یازده نفر از خبرگان حوزه شهرسازی، طراحی شهری و معماری با تکنیک گلوله برفی مصاحبه شد. سپس, از نرم افزار MaxQDA2020 جهت تجزیه و تحلیل نتایج مصاحبه های پیاده سازی شده استفاده شده که به استخراج چهار مضمون اصلی منجر شده است.نتایج و بحث: 1) تعامل مضامین زوال پالت رنگی در ساخت و سازهای معاصرشهرهای ایران 2) تلاش برای حضور رنگ در شهر 3) زندگی رنگی در فضاهای شهری 4) دلبستگی با محیط های رنگ نشان می دهد که ماهیت درک رنگی از فضاهای شهری تهران موید دو مضمون رنگ گرایی و رنگ گریزی است که به ترتیب منجر به ارتقا دلبستگی مکان (برای ارتقا کیفیت محیط) و کاهش دلبستگی به مکان (عدم توجه به ارتقا کیفیت محیط و نگهداری آن) میشود. رنگ گریزی منجر به رنگ پریدگی، مات شدگی و خاکستری شدن ویژگی عمده رنگ در کلانشهرهای ایران و به طور خاص تهران می شود. کمرنگ شدن هویت های رنگی محلی، کاهش تنوع رنگی و اغتشاش بصری را به همراه دارد که نهایتا باعث کاهش ارتباط و دلبستگی شهر و فضاهای شهری به تهران شده است. مطالعه ما دارای نقاط قوت و محدودیت هایی است. اولین نقطه قوت انجام تحقیقات کیفی بود که مزایای زیادی را ارائه می دهد و تکمیل کننده تحلیل کمی موجود در استفاده از رنگ در فضاهای شهری است. ثانیاً، این مطالعه با جمعآوری دادهها از متخصصان مختلف در بخش طراحی و برنامه ریزی شهری، که ممکن است تجربه و اطلاعاتی در مورد رنگ در فضاهای شهری داشته باشند، درک عمیقتری از دلایل تشویق و رد رنگ در فضاهای عمومی ارائه میکند.نتیجه گیری: استفاده از رنگ می تواند زندگی اجتماعی و دلبستگی مکانی به فضاهای شهری را تشویق کند و سلامت جمعیت به ویژه سلامت روان را بهبود بخشد. نتایج این مطالعه می تواند به دانش ضمنی طراحان و برنامه ریزان شهری و مدیران شهری برای جلب مشارکت شهروندان در ارتقا کیفیت فضا کمک کند.