شیده عطری؛ مصطفی پناهی؛ رضا ارجمندی؛ علیرضا قراگوزلو
چکیده
سابقه و هدف: بررﺳﯽﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﻬﺎدﻫﺎی دﺳﺖ اﻧﺪرﮐﺎر ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ ﺟﻬﺎن، ﻃﯽ دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ و از ﺟﻤﻠﻪ در اﯾﺮان، نشان میدهد ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺟﻬﺖﮔﯿﺮیﻫﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎی ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ، به دلیل فقدان اطلاعات دقیق و قابل اتکا، ﺑﯿﺸﺘﺮ متکی ﺑﺮ استفاده از روشهای دﺳﺘﻮری و ارﺷﺎدی ﺑﻮده و ﮐﻤﺘﺮ از ...
بیشتر
سابقه و هدف: بررﺳﯽﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﻬﺎدﻫﺎی دﺳﺖ اﻧﺪرﮐﺎر ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ ﺟﻬﺎن، ﻃﯽ دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ و از ﺟﻤﻠﻪ در اﯾﺮان، نشان میدهد ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺟﻬﺖﮔﯿﺮیﻫﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎی ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ، به دلیل فقدان اطلاعات دقیق و قابل اتکا، ﺑﯿﺸﺘﺮ متکی ﺑﺮ استفاده از روشهای دﺳﺘﻮری و ارﺷﺎدی ﺑﻮده و ﮐﻤﺘﺮ از روﯾﮑﺮدﻫﺎی مدیریتی مبتنی بر اطلاعات کمی دقیق استفاده ﺷﺪه اﺳﺖ. در نتیجه، این مطالعه برای درک بهتر روند تغییرات کاربری در بازه زمانی سی سال گذشته (1397-1366) و پیش بینی وضعیت آینده با فرض تداوم روند کنونی و عدم مداخله مدیریت مناسب برای تغییر روند موجود، انجام شده و برای این منظور از چارچوب مدل سازی نرم افزار InVEST جهت تحلیل وضعیت حال و ترسیم شرایط آتی بهره گیری شده است. نقشه های حاصله، امکان خوبی را برای استنباط روند تغییرات آتی و اصلاح الگوهای مدیریتی برای بهبود شرایط، از سوی مدیران و تصمیم گیران فراهم می سازد.مواد و روش ها: در این بررسی، با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 5، 7 و 8 به ترتیب در سال های 1366، 1379 و 1397 نقشه کاربری اراضی مجموعه حفاظت شده جاجرود، در محیط نرم افزار سنجش از دور ENVI 5.3 و ArcGIS 10.3 استخراج شده است. درستی و صحت طبقه بندیها مورد ارزیابی قرار گرفته است. طبقات کاربری با توجه به هدف مطالعه به 10 واحد کاربری جداگانه، شامل مراتع فقیر، مراتع غنی، جنگل دست کاشت، اراضی کشاورزی، اراضی بایر، سد، مناطق مسکونی، رود، جاده خاکی و آسفالته تقسیم، سپس وضعیت و مساحت هریک از کاربری ها مورد بررسی قرار گرفته است.در نهایت، به منظور دستیابی به وضعیت آتی منطقه، از ابزار سناریو ساز مجموعه نرم افزاری InVEST نسخه 3.6.0 استفاده شده است. این نرم افزار با رویکردی کاملاً جدید و متفاوت، به کمی سازی و تهیه نقشه کاربری اراضی پرداخته، وضعیت آینده نقشه سازی شده و پیش بینی های مربوطه در اختیار قرار گرفته است.نتایج و بحث: براساس نتایج به دست آمده در 30 سال گذشته، وسعت مناطق مسکونی، جاده ها و نیز جنگل های دست کاشت افزایش، و وسعت پراکنش رودها کاهش داشته است، درنتیجه سطح مراتع فقیر افزایش و مراتع غنی کاهش داشته همچنین تغییرات در اراضی بایر به وضوح قابل مشاهده است. به طوری که وسعت اراضی بایر به دلیل تبدیل شدن به کاربری های انسانی در نقاط مجاور سکونتگاه های انسانی و نیز تبدیل شدن به مراتع فقیر به دلیل وضعیت مطلوب آب و هوایی ازجمله بارش های مناسب، تا سال 1379کاهش یافته است. اما وضعیت اراضی بایر در دوره منتهی به سال 1397، به دلیل وضعیت نامناسب آب و هوایی(خشکسالی) و چرای بی رویه دام و تبدیل شدن مراتع فقیر به اراضی بایر افزایش نشان داده است. اراضی کشاورزی به دلیل مجاورت با سکونتگاه های انسانی، روند افزایشی نشان داده است و سپس به علت افزایش ارزش زمین، به کاربری سکونتگاهی تبدیل و روند کاهشی در پیش گرفته است. احداث و بهره برداری سد ماملو از دیگرکاربری های انسانی دهه گذشته در منطقه بوده است. در واقع به دلیل همجورای منطقه با شهر بزرگ تهران و افزایش روزافزون جمعیت، نیاز به خدمات اکوسیستمی منطقه افزایش داشته در نتیجه کاربری های انسان ساخت جایگزین کاربری های طبیعی شده اند.بررسی وضعیت آینده نیز نشان داد وسعت برخی از کاربری های انسانی، ازجمله مناطق مسکونی و جنگل های دست کاشت، افزایش و به تبع آن مساحت مراتع و اراضی کشاورزی کاهش خواهد داشت. اراضی بایر نیز روند افزایشی نشان داد که حاصل مناسب نبودن الگوی مدیریتی موجود و در نتیجه تبدیل مراتع به زمین های بایر است. درمجموع در بازه زمانی این مطالعه، بیشترین کاهش مساحت را مراتع غنی و بیشترین افزایش در وسعت کاربری را مناطق مسکونی به خود اختصاص داده است.نتیجه گیری: منطقه حفاظت شده جاجرود طی 30 سال گذشته، به دلیل مداخلات انسانی، دستخوش تغییرات مهمی از نظر کاربری اراضی شده است. چنین تغییراتی عمدتاً ریشه در دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی داشته و با فراز و نشیب های مدیریتی در رعایت موازین حفاظتی محدوده و تلاش برای دستیابی به اهداف تعریف شده برای چنین مناطقی همراه بوده است. به گونه ای که تغییرات همیشگی کاربری اراضی طبیعی و جایگزین شدن کاربری های انسانی در سایه اقدامات توسعه ای بی هدف و بی ضابطه، سیمای طبیعی منطقه حفاظت شده جاجرود را مخدوش ساخته است. این مطالعه نشان داد تغییرات خدمات چندگانه اکوسیستم به واسطه تغییرات در پوشش/کاربری اراضی به عنوان محرکه های اصلی تغییرات انسانی عمل خواهد کرد. همچنین با پیش بینی تغییر کاربری اراضی، می توان علاوه بر شناسایی نواحی مناسب برای حفاظت سرمایه های طبیعی، توسعه کاربری های انسانی و بهره برداری پایدار از سرزمین، برنامه ریزی توسعه فضایی را نیز به نحوی پیش برد که ضمن کاهش عدم قطعیت های آتی به تصمیم گیری های آگاهانه و تقویت هم افزایی ها در هر یک از دو بخش محیط زیست و توسعه کمک نماید.
محمد تقی رضویان؛ علی رحیمی
چکیده
سابقه و هدف: پدیده پراکنده رویی شهری امروزه به یکی از مهمترین دغدغه های برنامه ریزان و سیاستگذاران تبدیل شده است؛ بطوریکه عدم توجه به آن، پیامدهای جبران ناپذیری همچون تهدید منابع طبیعی، محدودیت ها و زیان های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی را بدنبال داشته است. برای درک بهتر چنین الگویی، لازم به ارزیابی و ...
بیشتر
سابقه و هدف: پدیده پراکنده رویی شهری امروزه به یکی از مهمترین دغدغه های برنامه ریزان و سیاستگذاران تبدیل شده است؛ بطوریکه عدم توجه به آن، پیامدهای جبران ناپذیری همچون تهدید منابع طبیعی، محدودیت ها و زیان های اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و محیطی را بدنبال داشته است. برای درک بهتر چنین الگویی، لازم به ارزیابی و شناخت عوامل اجتماعی- اقتصادی موثر بر آن می باشد. مواد و روش ها : روش تحقیق در این پژوهش، بهصورت ترکیبی از پژوهش توصیفی و تبیینی بوده و نوع تحقیق، کاربردی و رویکرد آن، به دو صورت کمی و کیفی لحاظ می شود. همچنین جمع آوری داده ها با استفاده از دو روش کتابخانه ای و میدانی، صورت پذیرفته و از تکنیک سنجش از دور و از تصاویر ماهوارهای لندست منطقه، برای گرفتن تصاویر ماهوارهای محدوده مورد مطالعه در دوره زمانی مذکور، استفاده شده است. همچنین از روش طبقهبندی نظارت شده، طبقهبندی کاربری اراضی و مدل کراس تب، میزان تغییرات انواع کاربریها به کاربری اراضی ساختهشده، و از مدل هلدرن، پراکنده رویی شهر زنجان، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. برای پیشبینی روند تغییرات و بررسی تغییرات احتمالی، کاربری اراضی برای افق زمانی سال 1405، از روش زنجیرههای مارکوف استفاده شده است.نتایج و بحث: در منطقه مورد پژوهش (زنجان) نتایج بدست آمده از تحقیق بیانگر این مطلب می باشند که در سه دهه گذشته با توسعه ناموزون شهر زنجان مساحت شهر بیش از 3 برابر شده است. بررسی تئوریکی پراکنده رویی شهر زنجان بر اساس مدل هلدرن، مبین نقش قابل توجه پراکندهرویی شهری در گسترش فیزیکی شهر زنجان می باشد که همواره اثر آن بیش از عامل رشد جمعیت بوده است. مساحت شهر زنجان در طی سال های مورد مطالعه افزایش چند برابری را داشته که در مقابل این گسترش، اراضی باغی و کشاورزی کاهش قابل توجهی داشت اند. در این میان آنچه که این مسئله را مهم می نماید تغییر اراضی باغی و کشاورزی به اراضی ساخته شده می باشد. در این میان عوامل پیدا و پنهان بسیاری در این امر دخیل بوده اند که مهم ترین آنها عامل رشد جمعیت و پراکتده رویی شهری بوده است.نتیجه گیری: با توجه به پیش بینی صورت گرفته برای سال 1405 احتمال تغییر کاربری اراضی به شهر در طی 10 سال قابل توجه است که در این میان میزان اراضی ساخته شده شهر زنجان به 6311.88هکتار خواهد رسید و اراضی کشاورزی و باغی در مجموع 23.56 درصد احتمال تبدیل به شهر را دارند که اقدامات لازم در این زمینه را می طلبد تا از گسترش بی رویه شهر به این اراضی جلوگیری شود. در کشورهای توسعه یافته با توجه به اهمیت بالای توسعه پایدار، حفظ محیط زیست و استفاده کارا از منابع مختلف، مباحثی چون رشد هوشمند و توسعه درونزای شهری بسیار مدنظر بوده و هست. از این گذشته جلوگیری از اقزایش بی رویه محدوده شهر ، در دستور کار قرار دادن بلند مرتبه سازی و استفاده از الگوی شهر فشرده و همچنین هدایت جهت گسترش شهر به سمت زمین های بایر و رها شده با هدف جلوگیری از ساخت و ساز در زمین های کشاورزی را می توان در نظر داشت.
طیبه مصباح زاده؛ فرشاد سلیمانی ساردو
دوره 16، شماره 4 ، دی 1397، ، صفحه 33-46
چکیده
سابقه و هدف:
کاربری زمین همواره یکی از مهم ترین شاخصهایی بوده است که انسان از طریق آن محیطزیست خود را تحت تأثیر قرار داده است. کاربری فعالیتی است که انسان از طریق مصرف منبع های طبیعی زمینه های رشد و پیشرفت اجتماعی اقتصادی خود را فراهم کرده و در عین حال ساختارها و فرآیندهای موجود در محیطزیست را تغییر میدهد. یکی از مهم ترین ...
بیشتر
سابقه و هدف:
کاربری زمین همواره یکی از مهم ترین شاخصهایی بوده است که انسان از طریق آن محیطزیست خود را تحت تأثیر قرار داده است. کاربری فعالیتی است که انسان از طریق مصرف منبع های طبیعی زمینه های رشد و پیشرفت اجتماعی اقتصادی خود را فراهم کرده و در عین حال ساختارها و فرآیندهای موجود در محیطزیست را تغییر میدهد. یکی از مهم ترین منبع هایی که در این دهه از طریق تغییر کاربری زمین مورد آسیب قرار گرفته است، منبع های آب بویژه آب زیرزمینی است. با توجه به اهمیت منبع های آب زیرزمینی در تأمین آب شرب و کشاورزی، پایش کیفی و توزیع زمانی و مکانی روند تغییرهای آن، از مبحثهای مهم در برنامهریزی و مدیریت منابع آب است. از این رو تحقیق حاضر به بررسی اثرهای ناشی از تغییر کاربری بر کیفیت آب زیرزمینی در دشت کرمان می پردازد.
مواد و روش ها:
برای تهیه نقشه کاربری زمین دشت کرمان از تصویرهای ماهواره لندست 5، 7 و 8 که به ترتیب دارای سنجندههای TM (1365)، ETM+ (1380) و سنجنده OLI (1395) می باشند، استفاده شد. همچنین به منظور بررسی روند تغییرهای کیفی منبع های آب زیرزمینی دشت کرمان از آمار و اطلاعات سال های 1381 و 1396 استفاده شد. سپس نقشه های پارامترهای کیفی در محیط ARC GIS 9.3 ترسیم شد. در ادامه این نقشه ها با استفاده از طبقه بندی برای مصرف های کشاورزی بر اساس روش ویلکوکس پهنه بندی شدند و منطقه های بحرانی و آلوده روی آنها مشخص گردید.
نتایج و بحث:
با استفاده از تصویرهای ماهوارهای منطقه مورد بررسی به سه واحد کاربری تقسیم شده است. این واحدها شامل منطقه های مسکونی، زمین کشاورزی و زمین مرتعی است. کیفیت آب کشاورزی را از روی دیاگرامی به نام دیاگرام ویلکوکس بهدست آمد. نقشههای پهنهبندی مکانی پارامترهای آب زیرزمینی برای مصرف های کشاورزی بر اساس روش ویلکوکس ترسیم شده است. در نهایت با روی هم انداختن لایه های SAR و EC با نرم افزار ArcGIS9.3 وضعیت کیفی آب منطقه برای مصرف های کشاورزی بر اساس طبقه بندی ویلکوکس در سالهای 1375 و 1393 تهیه شد (شکل 6) و مساحت هر کدام از گروه ها محاسبه گردید.
نتیجه گیری:
همچنین تغییرهای کاربری نشان داد که در کلاس کاربری مرتع روند کاهشی اتفاق افتاده است. بهطوریکه در مدت 30 سال 1/691 کیلومترمربع از سطح زمینهای مرتعی کاهشیافته است. همچنین سطح زمین های کشاورزی و منطقه های مسکونی افزایش یافته، که این افزایش به مراتب بیشتر از زمین های کشاورزی است. بر اساس طبقه بندی ویلکوکس پارامترهای EC و SAR در مدت این دوره روند رو به افزایش داشته، ولی روند افزایش پارامتر EC بیشتر بوده است. برای پارامتر EC، کمابیش بیشتر منطقه دارای میزان بالایی از این عنصر میباشد، که شدت آن در قسمتهای غرب منطقه بیش از دیگر منطقه ها است و با گذشت زمان بر شدت آن افزوده شده است. برای عنصر SAR نیز بررسی ها نشان داد که میزان این عنصر در سال 1380 در تمامی منطقه در کلاس خوب قرار داشته و در سال 1393 بخش های غربی منطقه مورد بررسی در کلاس متوسط قرار گرفته است.
علی محمدیان بهبهانی؛ زاهده حیدری زادی
دوره 16، شماره 4 ، دی 1397، ، صفحه 153-166
چکیده
سابقه و هدف:
مدیریت اصولی کاربری اراضی مستلزم در اختیار داشتن اطلاعات دقیق و به هنگام در قالب نقشه است. با توجه به تغییرات گسترده و غیراصولی کاربری اراضی ازجمله تخریب منابع طبیعی در سالهای اخیر، بررسی چگونگی تغییرات پوشش اراضی در طول دورههای زمانی با استفاده از تصویرهای ماهوارهای امری ضروری است ازآنجاکه حفاظت از منابع ...
بیشتر
سابقه و هدف:
مدیریت اصولی کاربری اراضی مستلزم در اختیار داشتن اطلاعات دقیق و به هنگام در قالب نقشه است. با توجه به تغییرات گسترده و غیراصولی کاربری اراضی ازجمله تخریب منابع طبیعی در سالهای اخیر، بررسی چگونگی تغییرات پوشش اراضی در طول دورههای زمانی با استفاده از تصویرهای ماهوارهای امری ضروری است ازآنجاکه حفاظت از منابع طبیعی نیازمند پایش و بررسی مداوم یک منطقه است، امروزه برای شناسایی و پیشبینی روند تغییرات و تخریب اراضی از مدلهای تغییر کاربری اراضی استفاده می شود. یکی از مدل های پرکاربرد در پیش بینی تغییرات کاربری اراضی مدل سلولهای خودکار- مارکف می باشد. تحقیق حاضر با هدف پایش تغییرات کاربری اراضی دشت ابوغویر دهلران در سالهای گذشته و پیش بینی وضعیت آنها در 13 سال آینده صورت گرفته است.
مواد و روش ها:
در این پژوهش بمنظور آشکارسازی تغییرات کاربری منطقه موردمطالعه از تصاویر سنجندههای TM، ETM+و OLI ماهواره لندست به ترتیب در سالهای 1369، 1382 و 1395 استفاده شد. پس از اعمال تصحیح های هندسی و اتمسفری بر روی تصاویر، نقشه کاربری مربوط به هر سال تهیه شد سپس برای مدلسازی تغییرات کاربری اراضی با استفاده از مدل سلولهای خودکار- مارکف برای افق 1408، ابتدا با استفاده از روش زنجیره مارکف در نرمافزار Idrisi Selva نقشه کاربری سالهای 1369 و 1382 بعنوان ورودی مدل انتخاب شد و 13 سال پیشبینی تغییرات تا سال 1395 مدنظر قرار گرفت تا ماتریس احتمال تغییرات کاربریها حاصل شود. در ادامه با استفاده از روش CA-Markov دادههای حاصل از روش زنجیره مارکف و نقشه کاربری سال 1395 بعنوان دادههای ورودی، برای روش سلولهای خودکار- مارکف بکار گرفته شد.
نتایج و بحث:
نتایج حاصل از پایش تصاویر ماهوارهای، سالهای 1369تا 1395 بیانگر افزایش تدریجی پهنه های ماسه ای به میزان 62 کیلومترمربع و حرکت آن به سمت مراتع ضعیف و بوتهزارها می باشد. سطح زمینهای کشاورزی نیز افزایش 4 برابری داشته اند بطوریکه در انتهای دوره به اندازه 67/58 کیلومترمربع بر وسعت آنها افزوده شده است. زمین های مسکونی نیز در طول این سالها گسترش یافته و از وسعت بوته زارها بهشدت کاسته شده است پس از پایش تغییرات، نقشه سال 1395 توسط مدل شبیه سازی شد. ارزیابی میزان تطابق نقشه شبیهسازیشده و نقشه واقعی با شاخص کاپا 78 درصد صحت مدل را تأیید کرد. پس از اطمینان از صحت مدل، بمنظور پیش بینی تغییرات در طول سال های آتی، نقشه 1408 تهیه شد. نتایج حاصل از آشکارسازی تغییرات در سال 1408 گویای آن است که در صورت ادامه روند موجود بر وسعت پهنه های ماسه ای افزوده خواهد شد و 15 درصد منطقه را می پوشانند، بیشترین افزایش سطح در این دوران در بخش میانی متمایل به جنوب شرق به سمت جنوب حوزه رخ خواهد داد. وسعت بوته زارها نیز به میزان 13 کیلومترمربع کاهش خواهد داشت. روند تغییر کاربری اراضی کشاورزی همچنان روند روبه رشدی داشته و در افق 1408، 10 درصد از منطقه را شامل خواهند شد.
نتیجهگیری:
مقایسه نقشه شبیهسازیشده سال 1395 توسط مدل و نقشه واقعی با شاخص کاپا نشان داد که مدل سلولهای خودکار- مارکف، مدلی مناسب برای پیش بینی تغییرات کاربری اراضی است و میتواند وضعیت آینده کاربری اراضی و پوشش گیاهی را با دقت مناسبی پیشبینی کند.
راضیه برژندی؛ حسن اسماعیل زاده؛ رومینا سیاح نیا
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 135-152
چکیده
سابقه و هدف:
رشد ساخت و سازها و استفاده های بی رویه از دامنه های جنوبی اکوسیستم البرز و حوزه آبخیز دارآباد منجر به رشد ناپایداری در این محدوده شده، به طوری که تداوم این روند، نابودی اکوسیستم یاد شده را به دنبال خواهد داشت. هدف تحقیق حاضر، تعیین تغییرات کاربری اراضی و ناپایداری در حوزه آبخیز دارآباد می باشد تا با شناخت این ویژگی ها به ...
بیشتر
سابقه و هدف:
رشد ساخت و سازها و استفاده های بی رویه از دامنه های جنوبی اکوسیستم البرز و حوزه آبخیز دارآباد منجر به رشد ناپایداری در این محدوده شده، به طوری که تداوم این روند، نابودی اکوسیستم یاد شده را به دنبال خواهد داشت. هدف تحقیق حاضر، تعیین تغییرات کاربری اراضی و ناپایداری در حوزه آبخیز دارآباد می باشد تا با شناخت این ویژگی ها به بررسی روند ناپایداری در اکوسیستم محدوده مورد نظر پرداخته شود.
مواد و روش ها:
روش تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی است. در گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای و در تحلیل اطالعات از روش فضایی )تحلیل روند تغییرات کاربری اراضی بر اساس تصاویرماهواره ای( و تکنیک دلفی بهره گیری شده است. به منظور تعیین تغییرات کاربری اراضی و ناپایداری در محدوده مورد مطالعه، از تصاویر ماهواره ای سری های زمانی مختلف TM1990 ،2004+ ETM و IRS2014 در 1 9 کالس پوشش گیاهی، اراضی ساخته شده، اراضی بایر و شبکه معابر استفاده شده است. با استفاده از تصاویر ماهواره ای و الگوریتم براوی و 2 حداکثر شباهت نیز به طبقه بندی نظارت شده و بارزسازی تصاویر ماهواره ای اقدام شده است. قلمرو تحقیق شامل محدوده دارآباد و جامعه آماری متشکل از 31 نفر از گروه خبرگان )متخصصان حوزه های جغرافیا، منابع طبیعی، و علوم محیطی( بوده است.
نتایج و بحث:
یافته های پژوهش نشان می دهد که از سال 9111 تا سال 2191 ،پوشش گیاهی در محدوده مورد نظر روند کاهشی داشته و در مقابل بر اراضی ساخته شده، شبکه معابر و اراضی بایر افزوده شده است. در سال 9111 ،بیش از 12 درصد منطقه به پوشش گیاهی اختصاص داشت. این در حالی است که در سال 2191 ،به کمتر از 21 درصد کاهش یافته است. اراضی ساخته شده و معابر نیز که در سال 9111 ،حدود 11 درصد از کل منطقه را شامل می شدند، در سال 2191 به 1/69 درصد افزایش یافته است. این روند نشان دهنده افزایش ناپایداری در سطح اکوسیستم منطقه می باشد.
نتیجه گیری:
نتایج نشان می دهد که عوامل متعددی در ناپایداری حوضه آبخیز دارآباد تاثیرگذار بوده اند. این عوامل در سه مولفه اکولوژیکی- جغرافیایی، اقتصادی- نهادی و اجتماعی- فرهنگی قابل دسته بندی هستند. مولفه های اقتصادی- نهادی با ضریب 1821/1 بیشترین تاثیرگذاری را در این زمینه داشته اند. از جمله عوامل موثر در این زمینه می توان به بهره برداری بی رویه اکوتوریستی، فقدان یا ضعف سازوکارهای نظارتی و استفاده از رانت های سیاسی و اقتصادی در ساخت و ساز اشاره نمود.
داود مافی غلامی؛ معصومه بهارلوئی؛ بیت اله محمودی
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 75-92
چکیده
سابقه و هدف:
اکوسیستمهای مختلف ساحلی، به ویژه مانگروها، تقریبا بهصورت دائمی و همزمان، در معرض تنشها وآشفتگیهای چندگانه محیطی (ژئولوژیک، فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک) قرار میگیرند و از نظر ویژگیهایشان در طول زمان و مکان، متنوع هستند. نتیجه مستقیم وقوع این تنشها و آشفتگیها، کاهش وسعت و سلامتی مانگروها و به دنبال آن تشدید ...
بیشتر
سابقه و هدف:
اکوسیستمهای مختلف ساحلی، به ویژه مانگروها، تقریبا بهصورت دائمی و همزمان، در معرض تنشها وآشفتگیهای چندگانه محیطی (ژئولوژیک، فیزیکی، شیمیایی و بیولوژیک) قرار میگیرند و از نظر ویژگیهایشان در طول زمان و مکان، متنوع هستند. نتیجه مستقیم وقوع این تنشها و آشفتگیها، کاهش وسعت و سلامتی مانگروها و به دنبال آن تشدید گرمایش جهانی و سایر تغییرات اقلیمی، کاهش کیفیت آبهای ساحلی، کاهش تنوع زیستی و تخریب زیستگاههای ساحلی است. با توجه به این پیامدهای نامطلوب ناشی از کاهش وسعت مانگروها، اولویتبندی اقدامات مدیریتی و فراهم آوردن زیرساختهای مطلوب برای جلوگیری یا کاهش گستره این اکوسیستمها ضروری است. دستیابی به این هدف در گرو آگاهی و اطلاعات کافی و دقیق درباره روند تغییرات ایجادشده در مانگروها در طول زمان است که میتواند نقش مهمی در کارایی و موفقیت برنامههای احیا و توسعه آنها داشته باشد. بنابراین هدف این پژوهش بررسی تغییرات ایجادشده در گستره مانگروهای استان هرمزگان در یک دوره زمانی 30 ساله است.
مواد و روشها:
در این پژوهش برای بررسی تغییرات گستره مانگروها در طول زمان، از تصاویر ماهواره لندست مربوط به مقاطع زمانی 1986، 2000 و 2016 استفاده شد. پیشپردازشهای لازم بر روی تصاویر با استفاده از نرمافزار Idrisi انجام گرفت و پس از استخراج نقشههای پوشش گیاهی مانگرو در مقاطع زمانی ذکرشده، تغییرات گستره مانگروهای زونهای رویشگاهی خمیر، قشم، تیاب، سیریک و جاسک در نرمافزار ArcGIS تجزیه و تحلیل شد و مقادیر متوسط تغییرات وسعت رویشگاهها در دو دوره زمانی قبل و بعد از سال 2000 و نیز تمام دوره 30 ساله محاسبه و بررسی شد.
نتایج و بحث:
نتایج این پژوهش نشان داد که در میان زونهای رویشگاهی مورد بررسی (خمیر، قشم، تیاب، سیریک و جاسک)، زون رویشگاهی خمیر بیشترین مقدار متوسط کاهش وسعت (64/4- هکتار در سال) و زون رویشگاهی سیریک بیشترین مقدار متوسط افزایش وسعت (5/23 هکتار در سال) را در دوره 30 ساله داشتند. نتایج همچنین نشان داد که در دوره زمانی 2000 تا 2016، زونهای رویشگاهی سیریک و قشم به ترتیب بیشترین مقدار متوسط افزایش و کاهش وسعت را در میان زونهای مورد بررسی داشتند (به ترتیب با مقادیر متوسط تغییرات وسعت برابر با 47/32 و 38/21- هکتار در سال). تجزیهوتحلیل تغییرات وسعت مانگروها در رویشگاههای مختلف نشان داد که به رغم کاهش وسعت کلیه رویشگاههای مانگرو استان هرمزگان در دوره زمانی پس از سال 2000، رویشگاه سیریک دارای افزایش قابلتوجه وسعت در این دوره زمانی نسبت به دوره پیش از سال 2000 بود که دلیل آن جنگلکاری با گونههای حرا و چندل در پهنههای گلی این رویشگاه در سالهای اخیر بوده است.
نتیجهگیری:
نتایج بررسی تغییرات گستره مانگروهای استان هرمزگان نشان داد که روند تغییرات گستره مانگروهای استان هرمزگان در طول دوره 30 ساله از سواحل خلیج فارس به دریای عمان بهصورت افزایشی بوده است که نشاندهنده تاثیر عوامل مختلف محیطی بر نحوه تغییرات وسعت مانگروهای استان در طی زمان است. در نهایت میتوان گفت نتایج حاصل از این پژوهش میتواند با فراهم آوردن اطلاعات بهروز و دقیق در زمینه تغییرات وسعت رویشگاهی استان هرمزگان به برنامهریزیهای اثربخش برای انجام اقدامات حفاظتی و احیای مانگروهای استان کمک قابلتوجهی کند.