اثربخشی درآمد به عنوان عامل تعدیل‌کننده بر رابطه تولیدات کشاورزی و ردپای اکولوژیکی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

گروه اقتصاد کشاورزی، دانشکده کشاورزی، دانشگاه فردوسی مشهد، مشهد، ایران

10.48308/envs.2024.1393

چکیده

سابقه و هدف: یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های جهانی در بخش کشاورزی تأمین پایدار مواد غذایی برای جمعیتی است که با نرخ فزاینده‌ای در حال افزایش می‌باشد و ناگزیر به افزایش قابل توجه تولید محصولات کشاورزی است.‌ این در حالیست که از بین رفتن زیست‌بوم‌ها، کاهش تنوع زیستی، فرسایش خاک، آلودگی منابع آبی و افزایش گازهای گلخانه‌ای از جمله تأثیرات منفی گسترش بی‌رویه تولیدات کشاورزی بر محیط‌زیست است. علاوه بر این، تخریب محیط‌زیست می‌تواند به ناپایداری تولیدات محصولات کشاورزی منجر شده و از این طریق بر درآمدهای کشاورزی و امنیت غذایی تأثیر می‌گذارد که این چالش به ویژه در کشورهای پیشگام در بخش کشاورزی نگران‌کننده است.
مواد و روش‌ها: در این تحقیق، نقش احتمالی درآمد به عنوان یک عامل واسطه، در رابطه‌ی بین تولیدات کشاورزی و ردپای اکولوژیکی (شاخص تخریب محیط‌زیست)، با استفاده از داده‌های تابلویی، در ده کشور دارای بیش‌ترین ارزش افزوده کشاورزی در جهان، طی دوره 2021-1996 بررسی شد. برای تحلیل داده‌ها، در مرحله اول به ارزیابی استقلال مقاطع از طریق آزمون پسران پرداخته شد. در ادامه، ایستایی سری‌های زمانی مورد نظر با استفاده از آزمون‌های ریشه ایم، پسران و شین و لوین، لین و چو مورد ارزیابی قرار گرفت. پس از آن، از طریق آزمون‌های پدرونی و کائو، وجود هم‌انباشتگی بین متغیرهای تعریف‌شده در مدل مورد آزمایش قرار گرفت. در نهایت برای درک اثرات بالقوه تولیدات کشاورزی برآوردگرهای حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح شده و حداقل مربعات معمولی پویا بکار گرفته شد. علاوه بر این از متغیرهای دیگر مانند درآمد ملی خالص تعدیل‌شده، مصرف انرژی‌های تجدیدپذیر، جمعیت، شاخص‌ کیفیت نظارتی‌ و اثر متقابل درآمد ملی خالص تعدیل شده و تولیدات کشاورزی بر رد‌پای اکولوژیکی استفاده شد.
نتایج و بحث: آزمون پسران نشان داد که فرضیه صفر مبنی بر استقلال مقاطع پذیرفته می‌شود. در ادامه با وجود اینکه نتایج آزمون‌های ریشه واحد ایم، پسران و شین و لوین، لین و چو مانایی متغیرها را در اولین تفاضل تایید کرد اما جواب یکسانی برای ایستایی در سطح ارائه ندادند. با این حال، وجود هم انباشتگی بین متغیرهای مستقل (درآمد ملی خالص تعدیل‌شده، مصرف انرژی‌های تجدیدپذیر، جمعیت، شاخص‌ کیفیت نظارتی‌ و اثر متقابل درآمد ملی خالص تعدیل شده و تولیدات کشاورزی) و متغیر وابسته (ردپای اکولوژیک) مدل توسط آزمون‌های کائو و پدرونی پذیرفته شد. در نهایت نتایج مدل‌های حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح شده و حداقل مربعات معمولی پویا حاکی از ارتباط مثبت بین ردپای اکولوژیکی با درآمد ملی خالص تعدیل شده و تولیدات کشاورزی است. اما اثر متقابل این دو متغیر، اثر منفی و معنی‌دار بر تخریب محیط‌زیست دارد که این امر نقش واسطه‌ای درآمد در رابطه‌ی بین تولیدات کشاورزی و رد پای اکولوژیکی را تایید کرده و نشان می‌دهد که درآمد می‌تواند تاثیر منفی تولیدات کشاورزی بر ردپای اکولوژیکی را تعدیل کند. در این مطالعه مطابق انتظار، نقش مثبت جمعیت و منفی مصرف انرژی تجدیدپذیر بر تخریب ‌محیط‌زیست تایید شد. همچنین نتایج نشان داد که شاخص کیفیت نظارتی اثری معکوس بر ردپای اکولوژیکی دارد.
نتیجه گیری: دولت‌ها و سیاست‌گذاران باید بر رفع فقر و ارتقاء سطوح درآمد تمرکز کنند و از راهکارهای مالی به منظور تشویق به کشاورزی پایدار و مسئولیت‌پذیر نسبت به محیط‌زیست بهره‌گیری نمایند. سیاست‌های تشویقی مالیاتی، مانند کاهش مالیات بر درآمد برای تولیدات ارگانیک به افزایش توجه به روش‌های پایدار تولید کمک می‌کند. رعایت حاکمیت قانون، از جمله احترام به قوانین و نظم عمومی، بستری را فراهم می‌آورد که در آن سیاست‌های کشاورزی می‌توانند به نتایج مطلوب دست یابند. در این چارچوب، سیاست‌گذاران می‌توانند با استفاده از سیستم‌های حکومتی الکترونیکی، فرایندهای مدیریتی را بهینه‌سازی کرده، هزینه‌ها را کاهش داده، رقابت‌پذیری را افزایش داده و مسئولیت‌پذیری محیط‌زیستی در بخش کشاورزی را تقویت نمایند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The effectiveness of income as a moderating factor on the relationship between agricultural production and ecological footprint

نویسندگان [English]

  • abolfazl deylami
  • Pejman Avazpoor
  • Elnaz Nejatiyanpour
  • Mahmoud Sabouhi Sabouni
  • soheila sarani
FERDOWSI UNIVERSITY OF MASHHAD
چکیده [English]

Introduction: Meeting the food demands of a rapidly growing global population is a substantial challenge for the agricultural industry, which requires a significant increase in food production. However, such expansion often triggers adverse environmental consequences, including ecosystem degradation, biodiversity loss, soil erosion, water contamination, and increased greenhouse gas emissions. Furthermore, environmental degradation poses a threat to agricultural stability, affecting incomes and food security, a particularly concerning issue in leading agricultural nations. This underscores the critical need to link agricultural development with environmental conservation for sustainable growth.
Material and Methods: This study investigates the potential role of income in the relationship between agricultural production and the ecological footprint—an indicator of environmental degradation—using panel data from the ten countries with the highest agricultural value added from 1996 to 2021. The research begins by assessing cross-section dependence through the Breusch-Godfrey test and examines the time series data for stationarity using the Levin, Lin, and Chu, and the Im, Pesaran, and Shin unit root tests. Subsequent panel cointegration tests by Pedroni and Kao determine the presence of a long-term equilibrium relationship among the variables. The study employs Fully Modified Ordinary Least Squares (FMOLS) and Dynamic Ordinary Least Squares (DOLS) cointegration techniques to explore the effects of agricultural production. The analysis also considers other variables such as adjusted net national income, renewable energy consumption, population size, the regulatory quality index, and the interactive impact of adjusted net national income on the agricultural production's ecological footprint.
Results and Discussion: Pesaran's test confirms the independence of the cross-sections. Although all variables become highly significant when differenced, they do not all exhibit stationarity in their levels. The empirical findings indicate the presence of cointegration between the dependent variable (ecological footprint) and the independent variables (adjusted net national income, renewable energy consumption, population size, regulatory quality index, and the interaction between adjusted net national income and agricultural production). The FMOLS and DOLS models reveal a positive relationship between the ecological footprint and both adjusted net national income and agricultural production. However, the interaction between these variables shows a negative and significant impact on environmental degradation, suggesting that income plays a mediating role in the relationship between agricultural production and ecological footprint. This indicates that higher income levels have the potential to mitigate the negative effects of agricultural production on environmental degradation. The findings also confirm the expected positive influence of population size and the negative impact of renewable energy consumption on environmental degradation. Furthermore, the regulatory quality index is found to inversely affect the ecological footprint.
Conclusion: Governments and policymakers should prioritize the elimination of poverty, raising income levels, and promoting financial solutions to encourage sustainable and environmentally responsible agricultural practices. Tax incentive policies, such as reductions in income tax for organic products, can enhance sustainable production methods. The enforcement of the rule of law and maintenance of public order are critical for the successful implementation of agricultural policies. Within this framework, policymakers can leverage electronic government systems to optimize management processes, reduce costs, increase competitiveness, and foster environmental responsibility in the agricultural sector.

کلیدواژه‌ها [English]

  • environmental degradation
  • national income
  • regulatory quality index
  • Panel data
  • renewable energy consumption