مسلم حیدری؛ افشین هنربخش؛ مهدی پژوهش؛ مریم زنگی آبادی
دوره 16، شماره 1 ، فروردین 1397، ، صفحه 29-46
چکیده
سابقه و هدف: در چند دهه گذشته، مدلهای متعددی از جمله مدل برنامهریزی خطی برای مدیریت و برنامهریزی در حوزه های آبخیز و تعیین الگوی کشت بهینه در برنامهریزیهای کشاورزی استفاده شده است.روشهای مدیریت و برنامهریزی برای تخصیص بهینه منابع برای به دست آوردن بیشترین منافع، از مهم ترین ابزارهای کاربردی در زمینههای مختلف علوم محیطی ...
بیشتر
سابقه و هدف: در چند دهه گذشته، مدلهای متعددی از جمله مدل برنامهریزی خطی برای مدیریت و برنامهریزی در حوزه های آبخیز و تعیین الگوی کشت بهینه در برنامهریزیهای کشاورزی استفاده شده است.روشهای مدیریت و برنامهریزی برای تخصیص بهینه منابع برای به دست آوردن بیشترین منافع، از مهم ترین ابزارهای کاربردی در زمینههای مختلف علوم محیطی از جمله منابع طبیعی، منابع آب و...هستند.هدف از این پژوهش توسعه مدل بهینه استفاده از اراضی با رویکرد زیستمحیطی با استفاده از ترکیب روشهای بهینهسازی ریاضی برنامهریزی خطی برای تعیین مساحت بهینه کاربریهای اراضی با روش بهینهسازی مکانی تخصیص چندهدفه اراضی برای تعیین محل بهینه کاربریهای اراضی است. مواد و روشها: در این پژوهش تلاش شده که با استفاده از روشهای بهینهسازی مدل زیستمحیطی که سازگار با شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر حوزه آبخیز است برایاستفاده بهتر، حفظ و احیای منابع طبیعی موجود ارائه شود. به همین منظور از یک مدل تکهدفه برنامهریزی خطی با رویکرد زیستمحیطی برای بهینهسازی کاربری اراضی و از یک مدل بهینهسازی چندهدفه برای تخصیص بهینه منابع استفاده شد. نتایج و بحث: پس از جمعآوری و تجزیهوتحلیل دادهها و ورود آنها به مدل بهینهسازی تکهدفه برنامهریزی خطی، ابتدا یک مدل ریاضی که مساحت بهینه کاربریهای اراضی در حوضه را تعیین میکند توسعه داده شد و سپس با استفاده از مدل بهینهسازی مکانی چندهدفه تخصیص چندهدفه اراضی موقعیت بهینه کاربریهای اراضی تعیین شد. مدل ترکیبی ارائهشده یک مدل کارآمد است زیرا قادر به تعیین همزمان مساحت و موقعیت مکانی کاربریهای اراضی است. نتیجهگیری: نتایج بهدستآمده نشان میدهند که مدل ترکیبی ارائهشده میتواند مبنایی برای مدیریت صحیح منابع باشد و تا حدود 12 درصد فرسایش خاک را کاهش و حدود 96 درصد سود را افزایش دهد.
فهیمه بهرامی؛ محمدرضا نظری
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 39-54
چکیده
سابقه و هدف: سیاست ها و برنامه های تعیینشده در رابطه با مدیریت منابع آبی خصوصا در بخش کشاورزی در جهت تأمین اهدافی چون افزایش میزان خودکفایی، کاهش شکاف غذایی، کاهش سطح زیر کشت محصولات آببر و حداکثرسازی ارزش اقتصادی آب آبیاری میباشند. هدف اصلی این تحقیق نیز در راستای اهداف کلان اقتصادی در بخش کشاورزی، کاهش شکاف امنیت غذایی(در ...
بیشتر
سابقه و هدف: سیاست ها و برنامه های تعیینشده در رابطه با مدیریت منابع آبی خصوصا در بخش کشاورزی در جهت تأمین اهدافی چون افزایش میزان خودکفایی، کاهش شکاف غذایی، کاهش سطح زیر کشت محصولات آببر و حداکثرسازی ارزش اقتصادی آب آبیاری میباشند. هدف اصلی این تحقیق نیز در راستای اهداف کلان اقتصادی در بخش کشاورزی، کاهش شکاف امنیت غذایی(در بخش محصولات باغی) با تأکید بر بهینهسازی مصرف آب در بخش کشاورزی است. مواد و روشها: در راستای تحقق این هدف از حداکثر سازی ارزش اقتصادی آب برای تعیین سطح زیرکشت بهینه محصولات باغی عمده تولیدی در کشور و با رویکرد کاهش شکاف بین عرضه و تقاضای استفاده گردیده است. متدولوژی مورد استفاده در این بررسی مدل برنامه ریزی ریاضی خطی می باشد. دادههای موردنیاز از طریق پایگاه دادهای سازمان جهاد کشاورزی و ادارات ذیربط در ناحیه های مربوطه جمعآوری شد. نتایج و بحث: الگوی کشت پیشنهادی ارزش اقتصادی آب را به میزان 20 درصد افزایش میدهد و سطح زیرکشت محصولاتی چون خرما، سیب، مرکبات، انگور و پسته افزایش مییابد. تغییر سطح زیر کشت محصولات عمدهی باغی در برخی ناحیهها نظیر خراسان، مرکزی، زاگرس مرکزی و خوزستان موجب کاهش سود خالص شده اما در مجموع بازده خالص را به اندازه 19 در صد افزایش داده است و از همه مهمتر مقدار آب صرفهجوییشده در کل ناحیهها معادل رقم حدود 6869768 هزار مترمکعب است. نتیجهگیری: توجه به یافتههای تحقیق بر این مهم تأکید دارد که، توجه به ارزش اقتصادی آب در هر ناحیه بجای استفاده از یک مقدار ثابت کشوری در ارائه یک الگوی کشت بهینه مؤثر و ضروری است. الگوی کشت پیشنهادی شکاف غذایی و سطح زیر کشت محصولات آب بر را کاهش داده و موجب صرفهجویی در مصرف آب می گردد که این امر ضمن فراهم آوردن زمینهای جهت تخصیص این مقدار آب به کشت محصولات استراتژیک، میتواند تاثیر مثبتی بر پایداری منابع آبی در هر ناحیه داشته باشد.