صادق صالحی؛ هادی ابراهیمی
چکیده
سابقه و هدف: در برنامه های توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی ا یران همواره بر منطقی کردن مصرف انرژی ازجمله مصرف آب تأکید شده است. طرح دانش آموزی نجات- معروف به طرح داناب- از سوی آموزش و پرورش و با مشارکت سازمان آب منطقه ایاستان مازندران با هدف ارتقاء دانش آب و نیز مصرف بهینه آب توسط دانش آموزان به اجرا درآمده است. از بین ...
بیشتر
سابقه و هدف: در برنامه های توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جمهوری اسلامی ا یران همواره بر منطقی کردن مصرف انرژی ازجمله مصرف آب تأکید شده است. طرح دانش آموزی نجات- معروف به طرح داناب- از سوی آموزش و پرورش و با مشارکت سازمان آب منطقه ایاستان مازندران با هدف ارتقاء دانش آب و نیز مصرف بهینه آب توسط دانش آموزان به اجرا درآمده است. از بین گروه های مختلف اجتماعی،دانش آموزان نقش مهمی در زمینه مصرف آب ایفاء می کنند. با توجه به نقش عوامل اجتماعی و فرهنگی در شکل دهی رفتار دانش آموزان،تحقق حاضر تلاش نمود تا ضمن بررسی وضعیت دانش آب در بین دانش آموزان، به مطالعه و بررسی عوامل اجتماعی- فرهنگی مؤثر بر پیش بینی رفتار مصرف آب آنان نیز بپردازد. مواد و روش ها: از نظر روششناسی، تحقیق حاضر با استفاده از روش پیمایش در میان دانش آموزان دوره متوسطه اول در مناطق شهری بهشهر، نکا، ساری، بهشهر، گلوگاه، آمل و قائمشهر در استان مازندران انجام شد. برای انتخاب نمونهها از روش نمونهگیری احتمالی استفاده شد و بر اساس فرمول کوکران، تعداد 501 دانش آموز به عنوان نمونه مورد بررسی قرار گرفتند. دادههای حاصل از تحقیق با استفاده از نرم افزار آماری ویژه علم اجتماعی مورد توصیف و تجزیهو تحلیل قرار گرفت. نتایج و بحث: نتایج حاصل از دادههای تحقیق حاضر نشان دادند که فرض رابطه بین عوامل فرهنگی (دانش محیط زیستی، ارزش محیط زیستی، نگرش نسبت به منابع آب، باورهای دینی) و پیش بینی رفتار مصرف آب دانش آموزان مورد تایید تجربی قرارگرفته است و تنها رابطه دانش محیط زیستی با پیش بینی رفتار مصرف آب تایید نشده است. همچنین، نتایج تحقیق نشان داد که فرض رابطه بین عوامل اجتماعی (مشارکت مدنی) و پیش بینی رفتار مصرف آب دانش آموزان مورد تایید تجربی قرارگرفته است. فرض رابطه بین عوامل نهادی (کنترل رسمی، کنترل غیررسمی) و پیش بینی رفتار مصرف آب دانش آموزان نیز در تحقیق حاضر مورد تایید تجربی قرارگرفته است. نهادها، شیوههای اساسی فعالیت اجتماعی هستند که اکثریت اعضای یک جامعه معین از آنها پیروی میکنند درواقع شامل هنجارها و ارزشهایی هستند که تعداد بسیاری از مردم با آنها همنوایی میکنند. آنها شیوههای رفتاری هستند که بهوسیله ضمانت اجرایی نیرومند حمایت میشوند و در طول زمان شکل ثابت و پایداری را نیز به همراه دارند. بر این اساس، میتوان اذعان نمود که متغیرهای نهادی (کنترل رسمی، کنترل غیررسمی) بر پیش بینی رفتار مصرف آب در بین دانش آموزان مؤثر است. در ارتباط با فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه بین متغیرهای زمینهای (پایگاه اقتصادی- اجتماعی، سن) و پیش بینی رفتار مصرف آب دانش آموزان، نتایج حاصل از دادههای این تحقیق رابطه بین متغیرهای زمینهای (پایگاه اقتصادی- اجتماعی) و پیش بینی رفتار مصرف آب دانش آموزان را تایید مینماید، اما رابطه سن و پیش بینی رفتار مصرف آب دانش آموزان را مورد تایید تجربی قرار نگرفت. نتیجه گیری: بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که متغیرهای مستقل باورهای دینی مصرف آب، کنترل غیررسمی، نگرش نسبت به محدودیت آب، ارزش محیط زیستی، کنترل رسمی، مشارکت مدنی و پایگاه اجتماعی با متغیر وابسته رفتار مصرف آب رابطه معنیدار داشتهاند. همچنین متغیر مستقل باورهای دینی مصرف آب، بیشترین همبستگی را با متغیر وابسته رفتار مصرف آب دارد.
خاطره فیض بخش واقف؛ سید محمد شبیری؛ محمد رضوانی
دوره 14، شماره 3 ، مهر 1395، ، صفحه 13-26
چکیده
سابقه و هدف: منابع طبیعی، به عنوان منابع پایه، برای اقتصاد هر کشور، نقشی زیربنایی دارد و از ابزارهای مهم توسعۀ پایدار تلقی میگردد. مصرف بی رویه ی منابع، باعث ورود مقدار قابل توجهی مواد زاید به محیط زیست می شود. مطالعات نشان میدهد که دفع مواد زاید مدیریت نشده، دلیل اصلی مشکلات زیست محیطی است. یک برنامهی مدیریتی موثر برای کنترل مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف: منابع طبیعی، به عنوان منابع پایه، برای اقتصاد هر کشور، نقشی زیربنایی دارد و از ابزارهای مهم توسعۀ پایدار تلقی میگردد. مصرف بی رویه ی منابع، باعث ورود مقدار قابل توجهی مواد زاید به محیط زیست می شود. مطالعات نشان میدهد که دفع مواد زاید مدیریت نشده، دلیل اصلی مشکلات زیست محیطی است. یک برنامهی مدیریتی موثر برای کنترل مواد زاید، شامل تولید کمتر، استفاده ی دوباره و بازیافت زباله است (Rs3). در این میان کودکان، نقشی سازنده در خصوص مشارکت در چنین برنامهی مدیریتی ای دارند، زیرا آنها در آینده مسئول حفاظت از این سیاره هستند. آموزش، یک عنصر حیاتی برای افزایش مشارکت کودکان در رابطه با حفاظت محیط زیست آنهاست. این پژوهش با هدف تبیین نقش آموزش غیر رســمی در افزایش آگاهی کودکان در باره تولید کمتر، اسـتفاده دوباره و بازیافت زباله انجام شد.مواد و روشها: این پژوهش از نوع کاربردی و روش انجام آن، شبه آزمایشی است و به وسیله پیش آزمون و پس آزمون اجرا و از طریق گروهای کنترل و آزمایش انجام شده است. جامعه ی آماری، دانش آموزان دختر و پسر دو مدرسه ی ابتدایی مقطع ششم دبستان هستند. پرسش نامه ی تدوین شده، ابزاری برای اندازه گیری اطلاعات و آگاهی های دانش آموزان در باره نحوه ی تولید کمتر، استفاده دوباره و بازیافت زباله قبل و بعد از آموزش است. روایی پرسش نامه توسط کارشناسان و پایایی آن از طریق فرمول آلفای کرومباخ به میزان 8/0 تعیین شده است. به دانش آموزان، موضوعاتی در باره منابع موجود در زمین، محدودیت آن ها، نحوه ی تولید زباله ی کمتر، استفاده مجدد وبازیافت آموزش داده شد. داده های حاصل، توسط آزمون لون و آزمون T برای گروههای مستقل تحلیل گردید.نتایج و بحث: نتایج حاکی از آن است که میانگین آگاهی دانش آموزان دختر در خصوص استفاده از مواد کمتر و تولید زایدات کمترقبل و بعد از آموزش تفاوت معـناداری وجود دارد و میـزان آگاهی آنها از 71/1 در پیش آزمون آزمایش به 30/2 در پس آزمون آزمایش، افزایش یافته است. در مورد پسران نیز میانگین آگاهی آنها از 2 در گروه پیش آزمون آزمایش به 88/2 در پس آزمون آزمایش افزایش یافته است. در ارتباط با آگاهی دانش آموزان در باره استفاده مجدد نیز می توان گفت که میزان آگاهی دانش آموزان دختر، از 63/2 در گروه پیش آزمون به 59/3 در پس آزمون آزمایش ارتقاء یافته است (به میزان 97/0). میانگین آگاهی دانش آموزان پسرنیزاز 45/2 در گروه پیش آزمون آزمایش به 45/3 در گروه پس آزمون آزمایش، افزایش یافته است. نتایج در ارتباط با بازیافت مواد زائدنیز بیانگر آن است که میزان آگاهی دانش آموزان دختر از 52/0 در گروه پیش آزمون آزمایش به 79/0 در پس آزمون افزایش یافته است؛ و در مورددانش آموزان پسر نیزمیانگین آگاهی آنها درگروه پیش آزمون آزمایش 41/0 بوده که پس از آموزش 82/0 شده است. در مجموع میزان آگاهی دانش آموزان دختر و پسرنسبت به 3 موضوع موردآزمایش پس از آموزش افزایش یافته است؛ ولی آگاهی پسران بیشتر از دختران ارتقاء یافته است. همچنین در میزان آگاهی دانش آموزان دختر و پسر در باره موضوع استفاده مجدد از زباله در مقایسه با موضوعات استفاده کمتر و تولید کمتر زباله و بازیافت، افزایش بیشتری حاصل شده است.نتیجهگیری: با توجه به نتایج حاصله، پیشنهاد می گردد آموزشRs3 به دانش آموزان در مدارس شهرهای مختلف ایران با در نظر گرفتن شرایط جغرافیایی صورت گیرد واطلاعات مربوط به این راهکار مدیریتی از طریق نمایش فیلم های مرتبط با موضوع، کارتون، پوستر، بازی های رقابتی و آموزش در طبیعت در اختیار دانش آموزان قرار گیرد. در واقع لازم است این مطالب بصورت یک سرگرمی برای دانش آموزان مهیا شود تا بتواند علایق آنها را بر انگیزد.