ساناز شوقی کلخوران؛ امیر قلاوند؛ سید علی محمد مدرس ثانوی
دوره 9، شماره 2 ، زمستان 1390
چکیده
به منظور بررسی خصوصیات کمی و کیفی آفتابگردان (Helianthus annuus L.) تحت تاثیر کود زیستی و گندم زمستانه به عنوان کود سبز در ترکیب با منبع تلفیقی نیتروژن (شیمیایی – دامی ) ، آزمایشی در سال زراعی 1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران اجرا گردید . این آزمایش به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح بلو ک های تصادفی با سه تکرار ...
بیشتر
به منظور بررسی خصوصیات کمی و کیفی آفتابگردان (Helianthus annuus L.) تحت تاثیر کود زیستی و گندم زمستانه به عنوان کود سبز در ترکیب با منبع تلفیقی نیتروژن (شیمیایی – دامی ) ، آزمایشی در سال زراعی 1387 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تربیت مدرس تهران اجرا گردید . این آزمایش به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح بلو ک های تصادفی با سه تکرار به اجرا در آمد. عامل اصلی 7 سطح کود شامل : F_1 (100 درصد دامی ) ، F_2 (25 درصد شیمیایی و 75 درصد دامی ) ، F_3 (50 درصد شیمیایی 50 درصد دامی ) ، F_4 (75 در صد شیمیایی و 25 در صد دامی ) ، F_5 (100 درصد شیمیایی) ، F_6 (کود سبز و 50 درصد شیمیایی و 50 درصد دامی ) F_7 ( کود سبز و 25 درصد شیمیایی و 75 در صد دامی ) و تیمار با باکتری های افزاینده رشد (ازتوباکتروآزوسپریلوم ) به عنوان عامل فرعی در 2 سطح شامل : I_1 (بذرهای تلقیح شده) و I_0 (بذرهای تلقیح نشده) بود . نتایج به دست آمده نشان داد که عملکرد دانه ، بیولوژیک واجزای عملکرد به طور معنی داری در سیستم های تغذیه تلفیقی بیشتر از سایر سیستم های شیمیایی و آلی بود. تیمار F_6 در بین تیمارهای سیستم تغذیه عملکرد دانه (5/2034 کیلوگرم در هکتار ) ، وزن طبق (06/90 گرم )، قطر طبق (40/19 سانتی متر)، وزن هزاردانه (99/67 گرم ) و تعداد دانه در طبق (5/925 ) بیشتری را به خود اختصاص داد(F6>F3>F4>F7>F2>F5>F1 تلقیح بذر ها با باکتری های افزاینده رشد موجب بهبود اجزای عملکرد، عملکرد دانه و بیولوژیک،درصد پروتئین وروغن وبهبود کیفیت روغن آفتابگردان در مقایسه با تیمار شاهد شد. با افزایش سهم کود دامی در سیستم های مختلف تغذیه وبا استفاده از کودزیستی باکتریایی ، میزان اسیدهای چرب به طور معنی داری کاهش و اسیدهای چرب غیر اشباع (اولئیک و لینولئیک) افزایش یافتند.
احسان جمشیدی؛ امیر قلاوند؛ فاطمه سفید کن؛ ابراهیم محمدی گل تپه
دوره 8، شماره 4 ، تابستان 1390
چکیده
هدف از این مطالعه مقایسه اثرات مثبت سیستم های مختلف تغذیه و قارچ شبه مایکوریزای Piriformospora indica بر عملکرد دانه و برداشت عناصر در گیاه ودانه رازیانه ، آزمایشی مزرعه ای در سال 1388 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در منطقه تهران اجرا شد . طرح شامل دو فاکتور A و B بود فاکتور A شامل 5 سطح :تامین 100% نیتروژن موردنیاز گیاه ...
بیشتر
هدف از این مطالعه مقایسه اثرات مثبت سیستم های مختلف تغذیه و قارچ شبه مایکوریزای Piriformospora indica بر عملکرد دانه و برداشت عناصر در گیاه ودانه رازیانه ، آزمایشی مزرعه ای در سال 1388 به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در منطقه تهران اجرا شد . طرح شامل دو فاکتور A و B بود فاکتور A شامل 5 سطح :تامین 100% نیتروژن موردنیاز گیاه از کود گاوی ، تامین 50% نیتروژن موردنیاز گیاه ازکودگاوی+ تامین 50% مابقی از کمپوست قارچ، تامین 100% نیتروژن مورد نیاز گیاه از کمپوست قارچ، 100% نیتروژن موردنیاز گیاه از کود شیمیایی اوره و تیمار شاهد فاکتور B در دو سطح شامل تلقیح با قارچ پیریفورموسپورا ایندیکا و عدم تلقیح . نتایج نشان داد که سیستم های مختلف تغذیه بر عملکرد دانه ، وزن خشک ، شاخص برداشت ، میزان نیتروژن گیاه ودانه معنی دار گردید. در حالی که اثر متقابل سیستم تغذیه ای قارچ بر هیچ یک از صفات اندازه گیری شده بجز شاخص برداشت معنی دار نبود. نتایج بیانگر آن است که بیشترین و کمترین عملکرد دانه از تیمار تغذیه با کود شیمیایی نیتروژن + تلقیح با قارچ و تیمار عدم کوددهی + عدم تلقیح با قارچ بترتیب به میزان 1559 و 632 کیلوگرم درهکتار بدست آمد.
بهنام کامکار؛ رضا قربانی نصرآبادی؛ سید مجید عالیمقام؛ طیبه ابراهیمی
دوره 7، شماره 1 ، پاییز 1388
چکیده
مدیریت بقایای گیاهی یکی از گزینه های در دسترس برای پایدارسازی سامانه های کشاورزی است . به منظور بررسی تغییرات غلظت نیترات و آمونیوم خاک در اثر کاربرد بقایای پنبه و سویا یک آزمایش انکوباسیونی هوازی با استفاده از لایه 30-0 سانتی متری خاک سیلتی – رسی – لومی انجام شد . بدین منظور نمونه خاک با بقایای سویا ، پنبه و پنبه + اوره (جهت ممانعت از ...
بیشتر
مدیریت بقایای گیاهی یکی از گزینه های در دسترس برای پایدارسازی سامانه های کشاورزی است . به منظور بررسی تغییرات غلظت نیترات و آمونیوم خاک در اثر کاربرد بقایای پنبه و سویا یک آزمایش انکوباسیونی هوازی با استفاده از لایه 30-0 سانتی متری خاک سیلتی – رسی – لومی انجام شد . بدین منظور نمونه خاک با بقایای سویا ، پنبه و پنبه + اوره (جهت ممانعت از غیر متحرک شدن نیتروژن) به مقدار لازم جهت تامین 150 کیلوگرم نیتروژن کل (کجلدال) مخلوط شد. نمونه ها به مدت 175 روز و در شرایط کنترل شده و دمای 25 درجه سانتی گراددر معرض انکوباسیون قرارگرفتند . میزان نیترات و آمونیوم و جمعیت باکتری ها، اکتینومایست ها و قارچ ها در 7، 14، 28، 67،109، و 175 روز پس از آغاز آزمایش اندازه گیری شدند. نتایج تحقیق موید پویایی تغییرات جمعیت های میکروبی و برتری غیر معنی دار بقایای پنیه بر بقایای سویا از جنبه نیترات و آمونیوم تجمعی آزاد شده بود. در تمام موارد اضافه کردن کود نیتروژن به بقایای پنبه موجب برتری این تیمار در آزاد سازی نیتروژن و آمونیوم شد. این نتایج بر اساس نسبت C:N سویا و پنبه قابل توجیه نبود ومشخص شد که ظاهرا درصد لیگنین این بقایا در آزاد سازی نیتروژن از باقایا موثرتر بود ، چرا که درصد لیگنین به 6/1 -7/0 درصد و درصد لیگنین سویا حدود 14 درصد است . دراین تحقیق رابطه آزاد شدن نیترات و آمونیوم با جمعیت های میکروبی در جریان فرایند تجزیه مورد تحلیل قرار گرفته است.
حسین گنجی دوست؛ بیتا آیتی؛ حسین خارا؛ سید حجت خداپرست؛ امیر اکبرزاده
دوره 6، شماره 3 ، بهار 1388
چکیده
منطقه حفاظت شده تالاب سیاه کشیم علاوه بر نقش بسزا در جلب گونه های مختلف پرندگان مهاجر ، ماهیان و ... به دلیل واقع شدن در بخشی از تالاب انزلی از نقطه نظر زیست محیطی ، توریستی و اقتصادی نیز حائز اهمیت است. در سالیان اخیر روند روبه رشد فعالیت های غیر اصولی تجاری ، کشاورزی ، شهری و صنعتی بدون برنامه ریزی باعث اثرات مخرب زیست محیطی که حیات ...
بیشتر
منطقه حفاظت شده تالاب سیاه کشیم علاوه بر نقش بسزا در جلب گونه های مختلف پرندگان مهاجر ، ماهیان و ... به دلیل واقع شدن در بخشی از تالاب انزلی از نقطه نظر زیست محیطی ، توریستی و اقتصادی نیز حائز اهمیت است. در سالیان اخیر روند روبه رشد فعالیت های غیر اصولی تجاری ، کشاورزی ، شهری و صنعتی بدون برنامه ریزی باعث اثرات مخرب زیست محیطی که حیات آن را تهدید کرده است. نتایج حاصل از آنالیز پارامترهای فیزیکی ، شیمیائی و بیولوژیکی آب شش رودخانه اصلی و تالاب در این تحقیق حاکی از وارد شدن فشار از طریق رودخانه های حوضه آبریز به تالاب می باشد. پائین بودن میزان اکسیژن محلول ، حاکی ازمیل به بی هوازی شدن در بخش هایی از تالاب است که لزوم اعمال مدیریت و کنترل را روشن می سازد چرا که گذشت زمان و انباشته شدن آلاینده های مختلف بخصوص مواد مغذی، وضعیت را بحرانی تر خواهد نمود و نتایج سولفات و pH نیز این مسئله را تایید می کند. در ضمن پایین بودن نسبی میزانpH در تالاب و امکان محلول شدن فلزات سنگین و نیز تولید گاز H2S در بخشهای مختلف تالاب را نباید از نظر دور داشت. بالا بودن میزان کلیفرم نیز بواسطه تخلیه فاضلابهای بهداشتی و بطور کلی میل تالاب به یوتروف شدن و مرگ تدریجی آن غیر قابل انکار است .