الناز اسدی؛ ابوالفضل دیلمی؛ علی کرامت زاده
چکیده
سابقه و هدف: طی دهه های اخیر رشد اقتصادی جهان و روند صنعتی شدن موجب افزایش مصرف انرژی شده است. بخش زیادی ازافزایش تقاضای انرژی از منابع فسیلی تأمین می شود و مصرف آنها انتشار گازهای گلخانه ای و آلوده شدن هوا را به همراه دارد. بعد از انقلاب صنعتی فعالیت های ا نسان و آلودگی های ناشی از این فعالیت ها، مقدار گازهای گلخانه ای را به طور غیرطبیعی ...
بیشتر
سابقه و هدف: طی دهه های اخیر رشد اقتصادی جهان و روند صنعتی شدن موجب افزایش مصرف انرژی شده است. بخش زیادی ازافزایش تقاضای انرژی از منابع فسیلی تأمین می شود و مصرف آنها انتشار گازهای گلخانه ای و آلوده شدن هوا را به همراه دارد. بعد از انقلاب صنعتی فعالیت های ا نسان و آلودگی های ناشی از این فعالیت ها، مقدار گازهای گلخانه ای را به طور غیرطبیعی افزایش داده و محیط-زیست کشورها را با آسیب جدی مواجه کرده است. در این راستا، هدف پژوهش، حاضر شناخت و بررسی عامل های مؤثر بر میزان انتشار گاز کربن دی اکسید به عنوان سنجه ای برای کیفیت محیط زیست و آلودگی هوا است .مواد و رو ش ها: در مطالعه حاضر ابتدا با استفاده از آزمون های ایم، پسران و شین و لوین، لین و چو مانایی متغیرها و سپس با کمکآزمون های پدرونی و کائو وجود هم انباشتگی بین متغیرهای مدل مورد بررسی قرار گرفت. در نهایت با استفاده از تحلیل هم انباشتگی پانلی و برآوردگرهای حداقل مربعات معمولی کاملا اصلاح شد ه و حداقل مربعات معمولی پویا رابطه بلندمدت بین انتشار کربن دی اکسید با متغیرهای تولید ناخالص داخلی، درصد استفاده از انرژی تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر، آزادسازی تجاری، درصد شهرنشینی و توسعه مالی برای یازده کشور عمده انتشار دهنده 2CO طی دوره زمانی 2000 تا 2015 بررسی شد. برای تجزیه و تحلیل و برآورد مدل از بسته نرم افزاری Eviews10 استفاده شده است .نتایج و بحث: با توجه به این که متغیرهای الگو بنابر آزمون های ریشه واحد ایم، پسران و شین و لوین، لین و چو جواب یکسانی در موردمانایی متغیرها در سطح گزارش ندادند، برای پرهیز از وجود رگرسیون کاذب در تخمین ها، هم انباشتگی بین متغیر وابسته و متغیرهایمستقل مورد بررسی قرار گرفت . نتایج آزمون های هم انباشتگی کائو و پدرونی گویای وجود رابطه بلندمدت بین متغیرهای مستقل و متغیر وابسته مدل بود. همچنین آزمون های چاو و هاسمن نشان دادند که مدل حاضر، مدل پانل با اثرات تصادفی می باشد. در مرحله آخر برآورد مدل با استفاده از برآوردگرهای حداقل مربعات معمولی به طورکامل اصلاح شده و حداقل مربعات معمولی پویا معنی داری تمام متغیرهای مورد بررسی بر میزان انتشار کربن دی اکسید ثابت شد. بر این اساس متغیرهای تولید ناخالص داخلی، درصد استفاده از انرژی تجدیدناپذیر تأثیر مثبت و همچنین متغیرهای آزادسازی تجاری، توسعه مالی، درصد شهرنشینی و درصد استفاده از منابع انرژی تجد یدپذیر تأثیر منفی بر میزان انتشار 2CO در کشورهای چین، ایالات متحده آمریکا، هند، روسیه، ژاپن، آلمان، ایران، عربستان سعودی، کره جنوبی، کانادا و برزیل دارند . همچنین بررسی کشش متغیر وابسته نسبت به متغیرهای مستقل در هر دو مدل حداقل مربعات معمولی به طور کامل اصلاح شده و حداقل مربعات معمولی پویا نشان داد که متغیر سرانه تولید ناخالص داخلی بیشترین تأثیر را در افزایش انتشار کربن دی اکسید و متغیر شهرنشینی بیشترین اثر کاهشی را بر میزان انتشار این گاز گلخانه ای دارند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده از تحقیق حاضر و بررسی رابطه متغیر وابسته با متغیرهای مستقل مدل ، عامل هایی مانند وضع قوانین سخت گیرانه مانند مالیات بر کربن، به کارگیری تکنولوژی نوین، تسهیل قوانین مربوط به اعمال تعرفه و گمرک کالا و خدمات، حرکت به سوی اقتصاد با ز و همچنین استفاده از ا نرژی های پاک از قبیل انرژی بیوگاز، انرژی خورشیدی و انرژی باد در کاهش انتشار 2CO بسیار مؤثر می باشند.
غلامرضا نبی بیدهندی؛ مریم ربیعی ابیانه؛ امید حسن زاده مقیمی
چکیده
سابقه و هدف: امروزه تولید انواع مواد زاید جامد شهری و بروز انواع ناسازگاری های محیط زیستی مربوط به آنها، مدیریت پسماندهای شهری را با مشکل های زیادی در زمینه دفع آنها مواجه ساخته است. دفع پسماندها شامل آلاینده های مختلف که هر روز بر میزان و تنوع آنها افزوده می شود، افزون بر نیاز به مدیریت واحد و اصولی، می بایست به روشی انجام شود که کمترین ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه تولید انواع مواد زاید جامد شهری و بروز انواع ناسازگاری های محیط زیستی مربوط به آنها، مدیریت پسماندهای شهری را با مشکل های زیادی در زمینه دفع آنها مواجه ساخته است. دفع پسماندها شامل آلاینده های مختلف که هر روز بر میزان و تنوع آنها افزوده می شود، افزون بر نیاز به مدیریت واحد و اصولی، می بایست به روشی انجام شود که کمترین خسارتها را بر محیط زیست وارد سازد. ارزیابی چرخه حیات یک ابزار ارزشمند به منظور برنامه ریزی مدیریت جامع پسماند از منظر محیط زیستی است که جنبه ها و پیامدهای نهفته محیطزیستی را از مرحله جمع آوری تا دفن پسماند در بر می گیرد. بنابراین کاربرد این روش، می تواند نقش بسزایی در کاهش و حل مشکلات مدیریت پسماند ایفا کند. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی چرخه حیات سناریوهای مختلف سامانه پردازش و دفن مواد زاید جامد در شهرستان بابل، به منظور انتخاب سازگارترین گزینه با محیط زیست می باشد.مواد و روش ها: ابتدا ویژگی های کمی و کیفی مواد زاید جامد تولیدی و روش دفع کنونی آنها در شهرستان بابل، مورد بررسی قرار گرفت. سپس، از نتایج حاصل برای ارزیابی چرخه حیات شش سناریوی مختلف مدیریت پسماند شامل ترکیب چهار روش دفع به صورت کمپوست، بازیافت، زباله سوزی بهمراه استحصال انرژی و دفن، استفاده شد. سیاهه نویسی چرخه حیات با کمک مدل IWM-2 صورت گرفت. در نهایت، نتایج به دست آمده از سیاهه نویسی به دو طبقه اثر شامل مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانه ای اختصاص یافت.نتایج و بحث: یافته ها نشان داد روزانه حدود 250 تن مواد زاید جامد شهری از سطح شهرستان بابل جمع آوری می شود. زایدات تولیدیتوسط ماشین های حمل پسماند به ایستگاه انتقال برده شده و از آنجا با تریلرهای مخصوص به مرکز دفن پسماند شهرداری بابل، منتقل می شوند. درصد بالایی از ترکیب مواد زاید جامد شهری بابل را پسماندهای غذایی تشکیل می دهند ( ۶5.3 درصد). نتایج حاصل از ارزیابی اثرهای محیط زیستی مشخص کرد که با افزایش سهم کمپوست و بازیافت در سناریوی چهارم به میزان ۶0 و 20 درصد، در مقایسه با سناریوی پایه شامل 4۶ درصد کمپوست و 10 درصد بازیافت، از مقدار پسماندهای ورودی به محل دفن کاسته شده و بنابراین میزان انرژی مصرفی جهت دفن پسماندها نیز کاهش می یابد. اگرچه پردازش دوباره مواد بازیافتی انرژی بیشتری مصرف می کند، اما افزایش مقدار نسبت جانشینی مواد خام سبب جبران بیشتر انرژی شده و انرژی مصرفی خالص را کاهش می دهد. همچنین در این سناریو، با توجه به افزایش مقدار مواد جهت بازیافت و باز استفاده و همچنین جلوگیری از انتشارات ناشی از تولید مواد اولیه، میزان انتشار گازهای گلخانه ای ( CH4 ،CO2 و NOx ) نیز به طور قابل توجهی کاهش پیدا می کند.نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل، مؤثرترین روش در کاهش بار محیط زیستی، تهیه کمپوست از بخش آلی زایدات می باشد. به طوریکه با اجرای سناریوی چهارم (کمپوست ۶0 درصد + بازیافت 20 درصد + دفن 20 درصد) انتشار گازهای گلخانه ای و انرژی مصرفی به ترتیب به میزان 54 و 19 درصد، نسبت به سناریوی پایه، کاهش پیدا خواهد کرد. با توجه به اینکه درصد بالایی از ترکیب مواد زاید جامد شهری بابل را پسماندهای فسادپذیر تشکیل می دهند، افزایش نرخ کمپوست می تواند گزینه مناسبی به منظور مدیریت بهینه زایدات در این شهرستان باشد و نقش مهمی در کاهش بار آلایندگی گازهای گلخانه ای و نیز مصرف انرژی، ایفا کند.