غلامرضا نبی بیدهندی؛ مریم ربیعی ابیانه؛ امید حسن زاده مقیمی
چکیده
سابقه و هدف: اﻣﺮوزه ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﻮاع مواد زاید جامد شهری و ﺑﺮوز اﻧﻮاع ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎریﻫﺎی محیطزیستی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آﻧﻬﺎ، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﭘﺴﻤﺎﻧﺪﻫﺎی ﺷﻬﺮی را ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼت ﻋﺪﯾﺪهای در زﻣﯿﻨﻪ دﻓﻊ اﯾﻦ زاﯾﺪات ﻣﻮاﺟﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ. دفع پسماندها حاوی آلایندههای مختلف که هر روز بر میزان و تنوع آنها افزوده میشود، علاوه بر نیاز ...
بیشتر
سابقه و هدف: اﻣﺮوزه ﺗﻮﻟﯿﺪ اﻧﻮاع مواد زاید جامد شهری و ﺑﺮوز اﻧﻮاع ﻧﺎﺳﺎزﮔﺎریﻫﺎی محیطزیستی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ آﻧﻬﺎ، ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﭘﺴﻤﺎﻧﺪﻫﺎی ﺷﻬﺮی را ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼت ﻋﺪﯾﺪهای در زﻣﯿﻨﻪ دﻓﻊ اﯾﻦ زاﯾﺪات ﻣﻮاﺟﻪ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ. دفع پسماندها حاوی آلایندههای مختلف که هر روز بر میزان و تنوع آنها افزوده میشود، علاوه بر نیاز به مدیریت واحد و اصولی، میبایست به روشی انجام شود که حداقل خسارتها را بر محیطزیست وارد سازد. ارزیابی چرخه حیات یک ابزار ارزشمند به منظور برنامهریزی مدیریت جامع پسماند از منظر محیطزیستی است که جنبهها و پیامدهای بالقوه محیطزیستی را از مرحله جمعآوری تا دفن پسماند در بر میگیرد. لذا کاربرد این روش، میتواند نقش بسزایی در کاهش و حل مشکلات مدیریت پسماند ایفا کند. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی چرخه حیات سناریوهای مختلف سامانه پردازش و دفن مواد زاید جامد در شهرستان بابل، به منظور انتخاب سازگارترین گزینه با محیطزیست میباشد. مواد و روشها: ابتدا ویژگیهای کمی و کیفی مواد زاید جامد تولیدی و روش دفع کنونی آنها در شهرستان بابل، مورد بررسی قرار گرفت. سپس، نتایج حاصل برای ارزیابی چرخه حیات شش سناریوی مختلف مدیریت پسماند شامل ترکیب چهار روش دفع بصورت کمپوست، بازیافت، زبالهسوزی بهمراه استحصال انرژی و دفن، استفاده شد. سیاههنویسی چرخه حیات با کمک مدل IWM-2 صورت گرفت. در نهایت، نتایج بدست آمده از سیاههنویسی به دو طبقه اثر شامل مصرف انرژی و انتشار گازهای گلخانهای اختصاص یافت. نتایج و بحث: یافتهها نشان داد روزانه حدود ۲۵۰ تن مواد زاید جامد شهری از سطح شهرستان بابل جمعآوری میشود. زایدات تولیدی توسط ماشینهای حمل پسماند به ایستگاه انتقال برده شده و از آنجا با تریلرهای مخصوص به مرکز دفن پسماند شهرداری بابل، منتقل میشوند. درصد بالایی از ترکیب مواد زاید جامد شهری بابل را زایدات غذایی تشکیل میدهند (۶۵.۳ درصد). نتایج حاصل از ارزیابی اثرات محیطزیستی مشخص کرد که با افزایش سهم کمپوست و بازیافت در سناریوی چهارم به میزان ۶۰ و ۲۰ درصد، در مقایسه با سناریوی پایه شامل ۴۶ درصد کمپوست و ۱۰ درصد بازیافت، از مقدار پسماندهای ورودی به محل دفن کاسته شده و بنابراین میزان انرژی مصرفی جهت دفن پسماندها نیز کاهش مییابد. اگرچه پردازش مجدد مواد بازیافتی انرژی بیشتری مصرف میکند، اما افزایش مقدار نسبت جانشینی مواد خام باعث جبران بیشتر انرژی شده و انرژی مصرفی خالص را کاهش میدهد. همچنین در این سناریو، با توجه به افزایش مقدار مواد جهت بازیافت و باز استفاده و همچنین جلوگیری از انتشارات ناشی از تولید مواد اولیه، میزان انتشار گازهای گلخانهای (CO2، CH4 و NOx) نیز بطور قابل توجهی کاهش پیدا میکند. نتیجهگیری: براساس نتایج حاصل، موثرترین روش در کاهش بار محیطزیستی، تهیه کمپوست از بخش آلی زایدات میباشد. بطوریکه با اجرای سناریوی چهارم (کمپوست ۶۰ درصد + بازیافت ۲۰ درصد + دفن ۲۰ درصد) انتشار گازهای گلخانهای و انرژی مصرفی به ترتیب به میزان ۵۴ و ۱۹ درصد، نسبت به سناریوی پایه، کاهش پیدا خواهد کرد. با توجه به اینکه درصد بالایی از ترکیب مواد زاید جامد شهری بابل را پسماندهای فسادپذیر تشکیل میدهند، افزایش نرخ کمپوست میتواند گزینه مناسبی به منظور مدیریت بهینه زایدات در این شهرستان باشد و نقش مهمی در کاهش بار آلایندگی گازهای گلخانهای و نیز مصرف انرژی، ایفا کند.