نادر بارانی؛ آیت اله کرمی
چکیده
سابقه و هدف: تغییرهای اقلیمی با عامل های طبیعی مانند خشکی و خشکسالی یا فعالیت های انسانی تشدید می شود. شناسایی و آشکارسازی تغییرهای هر یک از عوامل و یافتن علت های آن از قدم های اولیه ی مطالعات بشمار می رود که در قالب روند عنصرهای اقلیمی مطالعه می شود. وجود روند ممکن است به دلیل تغییرهای طبیعی، مانند خشکسالی ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییرهای اقلیمی با عامل های طبیعی مانند خشکی و خشکسالی یا فعالیت های انسانی تشدید می شود. شناسایی و آشکارسازی تغییرهای هر یک از عوامل و یافتن علت های آن از قدم های اولیه ی مطالعات بشمار می رود که در قالب روند عنصرهای اقلیمی مطالعه می شود. وجود روند ممکن است به دلیل تغییرهای طبیعی، مانند خشکسالی یا فعالیت های انسانی مانند افزایش گازهای گلخانه ای باشد. ایجاد روند در عامل های اقلیمی هر ناحیه ای امری عادی بوده ولی تداوم آن در سال های بعد میتواند اثرهای بارزتری بر مؤلفه های اقتصادی و اجتماعی داشته باشند. با بررسی روند تغییرهای میانگین بارش و دمای هوا میتوان تغییرهای اقلیمی در منطقه را ردیابی نمود. این تحقیق بمنظور شناسایی تغییرهای زمانی پارامترهای اقلیمی (دما و بارش) در ده ناحیه ی زراعی – اکولوژیکی کشور ایران انجام گرفت. مواد و روشها: برای انجام این مطالعه، داده های مربوط به متغیرهای درجه حرارت و میزان بارش بصورت سالانه از همه مراکز استانهای کشور در دوره ی زمانی 1394-1364 از سازمان هواشناسی کشور استخراج شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها، با توجه توزیع غیرنرمال سریهای اقلیمی دما و بارش از روش ناپارامتریک من- کندال بهره گرفته شد. از آنجایی که توزیع تعدادی از سریهای اقلیمی از جمله بارش، نرمال نیست، در چنین حالتهایی روش من- کندال مناسبتر است. برای به دست آوردن معنیداری یا عدم معنی داری متغیرها و تعیین روند تغییرهای سالانه توسط آزمون من - کندال از نرم افزار الحاقی XLSTAT استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد متغیر دما در نواحی مرکزی، شمال غرب، ساحلی خزر، خوزستان، زاگرس مرکزی، جنوبی خشک، خراسان، ساحلی جنوب و مرکزی خشک دارای روند صعودی و در ناحیه زاگرس جنوبی بدون روند بوده است. متغیر بارش در نواحی خوزستان و خراسان دارای روند کاهشی و در نواحی مرکزی، شمال غرب، ساحلی خزر، زاگرس مرکزی، جنوبی خشک، ساحلی جنوب، مرکزی خشک و زاگرس مرکزی بدون روند بود. افزایش در درجه حرارت به افزایش قابل توجه در میزان تبخیر و تعرق سالانه (هماکنون نیز در بیشتر منطقه های ایران از نظر میزان بارندگی سالانه بیشتر است) منجر خواهد شد. هیئت بیندولتی تغییرهای اقلیمی از این مسئله بعنوان یک چالش جدی برای منطقه های خشک و کمباران از جمله ایران یاد می کند و بعنوان یک پیامد، پیش بینی می کند که تولید محصول استراتژیک در ایران در مقایسه با سطح تولید کنونی کاهش یابد. وسعت زیاد کشور ایران بهمراه موقعیت جغرافیایی آن از یک سو و نحوه ی گسترش و استقرار ارتفاعات از سوی دیگر مانع برخورداری کامل منطقه از ریزش های جوی ورودی کشور می شود. وجود چنین شرایطی سبب ناهمگنی درونی در مقدار و رژیم بارش گردیده که در رفتار زمانی - مکانی عامل های اقلیمی تبلور یافته است. این مورد برای کشوری همچون ایران که به شدت به آب های حاصل از بارش های جوی نیازمند است میتواند هشدار دهنده باشد و کشور را با بحران کمبود آب مواجه سازد. نتیجهگیری: نتایج تحقیق برای کلیه ایستگاههای مورد بررسی، افزایش معنیدار میانگین متوسط دمای سالانه را نشان میدهد. با این حال روند خاصی برای وضعیت بارندگی مشاهده نشده است. افزایش در درجه حرارت به افزایش قابل توجه در میزان تبخیر و تعرق سالانه (هماکنون نیز در بیشتر منطقه های ایران از نظر میزان بارندگی سالانه بیشتر است) منجر خواهد شد.
زهره خراسانیان؛ نغمه مبرقعی دینان؛ سعید صوفی زاده؛ ریحانه رسول زاده
چکیده
سابقه و هدف: رشد جمعیت، ترافیک و گسترش صنعتی سبب ایجاد آلودگی هوا در کلانشهرها مانند تهران شده است. با توجه به این واقعیت که آلودگی هوا می تواند صدمه جدی به سلامت شهروندان وارد آورد، مطالعات مختلفی در سطوح ملی و بین المللی انجام گرفته است. بدون شک یکی از مهمترین راه های کاهش آلودگی محیطی، استفاده از برنامه های کنترلی و اقدام های ...
بیشتر
سابقه و هدف: رشد جمعیت، ترافیک و گسترش صنعتی سبب ایجاد آلودگی هوا در کلانشهرها مانند تهران شده است. با توجه به این واقعیت که آلودگی هوا می تواند صدمه جدی به سلامت شهروندان وارد آورد، مطالعات مختلفی در سطوح ملی و بین المللی انجام گرفته است. بدون شک یکی از مهمترین راه های کاهش آلودگی محیطی، استفاده از برنامه های کنترلی و اقدام های کاهشی است. لذا این تحقیق با هدف بررسی اثربخشی برخی طرح ها و برنامه های کاهش آلودگی هوا در کلان شهر تهران انجام شده است. مواد و روش ها: به منظور بررسی تغییرپذیری های سالانه آلاینده های هوا (CO، PM10، O3، SOX، NO2، NO) ، غلظت این پارامترها از سال 2005 تا 2012 در تهران مورد بررسی قرار گرفت و از تجزیه و تحلیل همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام (نرم افزار SAS) برای ارزیابی رابطه بین آلودگی هوا، تعداد وسیله های نقلیه و مصرف سوخت در تهران استفاده شد. نتایج و بحث: از سال 2005 تا 2012، غلظت سالانه منوکسید کربن کاهش یافته است. بیشترین غلظت این آلاینده در سال 2006 در حدود 5 میلی گرم بر لیتر و کمترین مقدار آن در سال 2011 در حدود 2 میلی گرم بر لیتر بود. در طول همان دوره، روند سالانه ذرات معلق از 100 تا 140 میکروگرم بر متر مکعب افزایش و در این سال ها، روند سالانه تغییر غلظت ازن از 0.03 میلی گرم در لیتر به 0.02 میلی گرم در لیتر کاهش یافت. در همین زمان غلظت سالانه دی اکسید گوگرد از 0.055به 0.03 میلی گرم در لیتر کاهش و روند نیتروژن دی اکسید نیتروژن و غلظت منوکسید نیتروژن در طول سال های 1390-1384 از 10.07 به 0.2 میلی گرم در لیتر و از 0.05. به 0.01 میلی گرم در لیتر کاهش یافت. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که روند تغییر غلظت سالانه آلاینده ها در سالهای1390-1384 برای همه ی آلاینده ها به غیر از ذرات معلق کاهشی است و حذف وسیله های نقلیه فرسوده، استفاده از وسیله های نقلیه هیبریدی و افزایش مصرف خودروهای گاز سوز نقش مهمی در کاهش آلودگی هوای تهران دارد. همچنین با توجه به نتایج تجزیه همبستگی و معنی دار بودن اثر خروج خودروهای فرسوده بر آلاینده های اتمسفری، تاثیر اجرای این سیاست در کاهش آلاینده ها موثر بوده است. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام در طول سالهای1390-1384 نشان می دهد که خروج خودروهای فرسوده و جایگزینی با سواری دوگانه سوز بیشترین اثر را در کاهش انتشار گاز منوکسید کربن در سطح شهر تهران داشته است.
ابوطالب صبر؛ مظاهر معین الدینی؛ حسین آذرنیوند
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 79-100
چکیده
سابقه و هدف: تغییر در کیفیت هوا و خطرهای آن با رشد سریع مناطق شهری و صنعتی و تغییر در سایر کاربریها در دهههای اخیر در رابطه است. یکی از مهمترین تاثیرها، تغییرپذیری های کاربری سرزمین فرسایش بادی و در نتیجه افزایش ذرات معلق، در مناطق مسکونی است. به این دلیل، تاثیر تغییرپذیری های کاربری سرزمین، بر افزایش غلظت ذرات ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییر در کیفیت هوا و خطرهای آن با رشد سریع مناطق شهری و صنعتی و تغییر در سایر کاربریها در دهههای اخیر در رابطه است. یکی از مهمترین تاثیرها، تغییرپذیری های کاربری سرزمین فرسایش بادی و در نتیجه افزایش ذرات معلق، در مناطق مسکونی است. به این دلیل، تاثیر تغییرپذیری های کاربری سرزمین، بر افزایش غلظت ذرات معلق در هوای شهرها بخصوص تهران دارای اهمیت است. مواد و روش ها: تغییر پذیری های کاربری سرزمین و متریکهای سیمای سرزمین در سالهای 1985، 2000 و 2014 بررسی شد. سپس رابطه بین تغییر در کاربری سرزمین با غلظت ذرات معلق در شهر تهران با استفاده از روشهای تحلیل روند مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تعیین مهمترین جهتهای باد و تغییر در کاربری سرزمین که بر کیفیت هوای شهر تهران تأثیر گذاشته از شاخصهای تابع احتمال شرطی (1CPF) و شدت نسبی جهتی (2DRS) استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که مساحت کاربری کشاورزی در دوره 1985 تا 2000 دارای روند افزایشی بوده در حالی که این روند در 2000 تا 2014 وارونه بوده است. تغییر در مساحت زمین های بایر روندی معکوس نسبت به کاربری کشاورزی در دو دوره زمانی ذکر شده داشت. همچنین کاربری شهری در کل دوره، روند افزایشی داشته است. نتایج متریک های سرزمین، به وجود آمدن لکههای کوچکتر و سیمای سرزمین لکه لکه شده را نشان داد. نتایج تحلیل روند بیان کرد که غلظت ذرات معلق در کل روند افزایشی داشته اما در سال 2007 یک افزایش ناگهانی در غلظت ذرات معلق دیده شد. مقایسه بین غلظت ذرات معلق قبل و بعد از سال 2007 گویای این بود که بین این دو دوره اختلاف معنیداری وجود دارد. همچنین نتایج CPF و DRS قبل از سال 2007 نشان داد که جهت خاصی برای منبع های انتشار ذرات معلق وجود ندارد. اما برای سالهای بعد از 2007، ارزش نمودار CPF و DRS در جهت های خاصی مانند جنوب تا غرب افزایش یافته است. نتیجهگیری: نتایج، نشاندهنده این است که جهتهای خاصی بر افزایش غلظت 10PM در شهر تهران مؤثرند که با جهت بیشترین تغییرپذیری ها در کاربری سرزمین مطابقت دارد. در نتیجه تغییرپذیری ها کاربری سرزمین از عوامل مؤثر در افزایش میزان ذرات معلق شهر تهران به شمار می رود.
مهدی پناهی؛ فرهاد میثاقی؛ فرید قنبری
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 19-38
چکیده
چکیده سابقه و هدف: آب زیرزمینی از دیرباز، مهمترین منبع آبی مورد اطمینان بشر برای استفاده در بخش کشاورزی و شرب بوده است. برای آگاهی از وضعیت منابع آب زیرزمینی و مدیریت بهینه آن، لازم است از نوسانات سطح آب زیرزمینی و تأثیرپذیری کیفیت آب زیرزمینی از عوامل متعدد، بهطور دقیقی بررسی شود. با پایش دقیق نوسانات و کیفیت آب زیرزمینی میتوانیم ...
بیشتر
چکیده سابقه و هدف: آب زیرزمینی از دیرباز، مهمترین منبع آبی مورد اطمینان بشر برای استفاده در بخش کشاورزی و شرب بوده است. برای آگاهی از وضعیت منابع آب زیرزمینی و مدیریت بهینه آن، لازم است از نوسانات سطح آب زیرزمینی و تأثیرپذیری کیفیت آب زیرزمینی از عوامل متعدد، بهطور دقیقی بررسی شود. با پایش دقیق نوسانات و کیفیت آب زیرزمینی میتوانیم برنامهریزی قابلاعتمادی در تأمین و مدیریت منابع آب داشته باشیم. بنابراین هدف از انجام این تحقیق تعیین روند تغییرات پارامترهای کیفی آبهای زیرزمینی دشت شبستر به منظور شناخت وضعیت کیفی آب زیرزمینی و مشخص کردن نحوه استفاده از آن است. مواد و روشها: در این پژوهش برای شناخت وضعیت کیفی آب زیرزمینی دشت شبستر و مشخص کردن نحوه استفاده از آن از نتایج شیمیایی 15 متغیر کیفی نمونههای آب زیرزمینی 13 ایستگاه واقع در منطقه مطالعاتی طی سالهای 91-1382 از آزمون ناپارامتری مان-کندال استفاده شد و اثر خود همبستگی مرتبه اول از سری دادهها حذف شد. شیب خط روند با روش سن محاسبه شد. پارامترهای کیفی مورد بررسی در این تحقیق عبارتند از: مجموع آنیونها، مجموع کاتیونها، EC، SAR، ، ، ، TH، Ph، TDS، ، Na%، ، و که در هر سال دوبار اندازهگیری شدند.ن تایج و بحث: نتایج نشان داد سریهای زمانی مربوط به متغیرهای کیفی در اغلب ایستگاهها (به جز ایستگاه علیشاه، سفیدکمر و ماه کمآب شبستر) روند صعودی داشته است. در ماه پرآب 36 سری (18 درصد) و در ماه کمآب 17 سری (9 درصد) روند مثبت معنیداری را در سطح پنج درصد از خود نشان دادند. همچنین در مجموع کل 390 سری موجود، تعداد 140 سری روند منفی و 250 سری روندی افزایشی یا بدون روند داشتند. همچنین در مورد بیشترین تعداد روند منفی، ایستگاههای علیشاه و سفیدکمر در هر دو ماه پرآب و کمآب در صدر قرار دارند. مقایسه نتایج بین ایستگاهها حاکی از آن است که کیفیت آبهای زیرزمینی دشت شبستر در قسمت جنوبی دشت وضعیت بحرانیتری دارد. در حالت کلی میتوان نتیجه گرفت که طی زمان کیفیت آب زیرزمینی منطقه مورد برسی افت داشته است. نتایج حاصل از بررسی مقادیر ضرایب همبستگی سریهای زمانی متغیرهای کیفی با بارش نرمال سالانه در دوره آماری (1388- 1382) نشان میدهد که هیچ یک از متغیرهای کیفی معنیداری خاصی در سطح پنج درصد با مقدار بارش سالانه ندارند. نتیجه کلی بهدستآمده در این بخش حاکی از عدم ارتباط بین بارشهای صورتگرفته در مقیاس سالانه و متغیرهای کیفی است. این در حالی است که تراز سطح ایستابی در طول سالهای مشترک آماری با متغیرهای کیفی (1391- 1382) تقریبا با شیب ثابتی افت داشته است. همچنین متغیرهای اقلیمی بارش، دما و تبخیر عامل تغییردهنده خصوصیات کیفی آبهای زیرزمینی دشت شبستر تشخیص داده نشدند و تغییرات نامطلوب آنها تحت تأثیر عوامل انسانی تشخیص داده شدند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج بهدستآمده میتوان گفت که در صورت ادامه وضع موجود امکان استفاده پایدار از منابع آب زیرزمینی دشت شبستر غیرممکن خواهد بود. با عدم تصفیه فاضلابهای شهری و صنعتی و رها شدن زهآبهای کشاورزی در سطح دشت و همسایگی با دریاچه ارومیه و پیشرفت شورهزار، کیفیت آبها به طرز نامطلوبی تحتتأثیر قرار خواهد گرفت