پیام یدالهی؛ بابک ظهرابی؛ حمیدرضا جعفری؛ نعمت حسنی؛ علیاصغر مرتضوی؛ عادل قاسمی
چکیده
سابقه و هدف: یکی از چالشهای بزرگ آبهای زیرزمینی مصرف بیش از حد آن در بخش کشاورزی است. از اینرو توجه به مدیریت منابع آب جهت جلوگیری از افت سطح آب زیرزمینی ضروری است. دشت چهاردولی در استان همدان، طی سالهای اخیر بهدلیل کمبود منابع آبهای سطحی با افزایش برداشت از آبهای زیرزمینی مواجه شده است. در این مطالعه با توجه به محدودیت ...
بیشتر
سابقه و هدف: یکی از چالشهای بزرگ آبهای زیرزمینی مصرف بیش از حد آن در بخش کشاورزی است. از اینرو توجه به مدیریت منابع آب جهت جلوگیری از افت سطح آب زیرزمینی ضروری است. دشت چهاردولی در استان همدان، طی سالهای اخیر بهدلیل کمبود منابع آبهای سطحی با افزایش برداشت از آبهای زیرزمینی مواجه شده است. در این مطالعه با توجه به محدودیت منابع آب و استفاده بیرویه از آب زیرزمینی، ضرورت بررسی افت سطح ایستابی و مدیریت آن در آبخوان دشت چهاردولی اسدآباد مورد توجه قرار گرفت.مواد و روش ها: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش جمعآوری دادهها، به دو صورت اسنادی و پیمایشی است. در روش اسنادی از آمار و اطلاعات بارشهای سالانه در یک دوره 27 ساله اداره کل هواشناسی استان، و میزان افت سطح آبهای زیرزمینی (43 حلقه چاه) از اطلاعات شرکت آب منطقهای همدان و اطلاعات سازمان جهادکشاورزی بهره گرفته شد. در روش پیمایشی با کشاورزان بهرهبردار از منابع آب زیرزمینی دشت چهاردولی (56 نفر) و کارشناسان شرکت آب منطقهای استان (40نفر) مصاحبه شد و ابزار لازم برای بررسی افت سطح آب زیرزمینی و مدیریت عوارض ناشی از آن، طرحریزی گردید. آلفای کرونباخ ابزار 86/0 بهدست آمد که نشان داد از پایایی مناسبی برخوردار می باشد.نتایج و بحث: نتایج نشان داد سطح آب زیرزمینی طی 27 سال بهطور متوسط سالیانه 1/67 سانتیمتر افت داشته است. در مقابل نمودار بارندگی نشان میدهد در هر سال بهطور متوسط 3/303 میلیمتر ریزشهای جوی اتفاق افتاده است. ضمن آنکه مقدار سنجه SPI نیز در 21 سال اولیه مطالعاتی منفی بوده است. ضریب همبستگی بین افت سطح آب با میزان بارش برابر 14/0= r و 08/0= p نیز نشان میدهد ارتباط افت سطح آب زیرزمینی با بارش معنادار نیست. در زمینه بررسی نظرهای کشاورزان و کارشناسان در مورد مشکلهای مدیریتی منابع آب، 9عامل مؤثر از دیدگاه شرکتکنندگان بررسی و اولویتبندی شد. شرکت در کلاسهای روشهای مدیریت آب در مزرعه از دیدگاه کارشناسان و وجود برنامههای آموزشی رادیو و تلویزیون از دیدگاه کشاورزان دو اولویت اصلی در زمینه بخش آموزش و ترویج شناخته شدند. اولویتها و زمینههای فکری کشاورزان و کارشناسان در مورد عاملهای مسئولیتپذیری، ریسکپذیری و درک شدت تخریب منابع آب به طور کامل مشابه یگدیگر است. در بخش حفاظت از منابع آب عدم تسطیح زمین های بهعنوان اولویت اول هر دو گروه کارشناسان و کشاورزان بود. در بخش برنامهریزی اولویت اول کشاورزان و کارشناسان تدوین قوانین مطلوب توزیع آب، جهت استفاده بهینه از منابع آب بود. در عامل مدیریت بهرهوری آب، اولویت اول کارشناسان و کشاورزان، جایگزینی محصولات دیم با محصولات دارای نیاز آبی بالا بوده و مشکل های مالی آخرین عامل مورد بررسی بود. از دیدگاه کارشناسان، نبود بودجه مناسب و بهموقع در رتبه یک در حالیکه کشاورزان کاهش قیمت محصولات تولیدی در زمان فروش را اولویت اول دانستند.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد مشکل های مدیریتی با افت سطح آبهای زیرزمینی منطقه مرتبط است. با توجه به همسو بودن نظر کارشناسان و کشاورزان در مسئولیتپذیری هر دو گروه از تخریب منابع آب و مؤثر دانستن برنامههای آموزشی بهنظر میرسد آﮔﺎهﺳﺎزی اﻓﺮاد ﺑﻪوﺳﯿﻠﻪی برنامههای آموزشی و ارتقاء آموزش و ترویج ادارات آب منطقهای و جهاد کشاورزی ﺷﺮاﯾﻂ ﻣﺴﺎﻋﺪﺗﺮی ﺟﻬﺖ اﻓﺰاﯾﺶ ﺗﻤﺎﯾﻞ ﺑﻪ ﺣﻔﻆ آبﻫﺎی زﯾﺮزﻣﯿﻨﯽ ﻓﺮاﻫﻢ آورده ﺷﻮد. بنابر نتایج افت سطح آبهای زیرزمینی با میزان بارش مرتبط نیست و عامل های انسانی در این پدیده نقش مهمتری دارند. بنابراین در کاهش این مشکل هم کاربران دشت یعنی کشاورزان و هم کارشناسان و مسئولان منابع آب، جهاد کشاورزی و محیط زیست نقش دارند. بنابراین این سازمانها باید در برنامههای مدون و یکپارچه برنامههای کوتاه مدت و بلندمدت جهت حفظ منابع آب زیرزمینی را در اولویت هدفهای خود داشته باشند. همچنین براساس نتایج پژوهش روند نزولی سطح آبخوان در چندسال آینده نیز ادامه خواهد داشت که بازنگری جدی قوانین برداشت آب در سطح دشت را ضروری می نماید.
مریم قاسمی؛ شیرین صاحبی؛ جواد مهرگان مجد
چکیده
سابقه و هدف: امروزه تاب آوری، به منزله ی یکی از سنجه های مؤثر در فرآیند مدیریت بحران، رویکردی اجتماع محور برای ارتقای آمادگی در مواجهه با مخاطرات محیطی محسوب می شود. از این رو جوامع در تلاش هستند با افزایش تاب آوری در مواجهه با بحران، آسیب پذیری را کاهش دهند. براین اساس مطالعه حاضر به شناسایی راهبردهای افزایش تاب آوری ...
بیشتر
سابقه و هدف: امروزه تاب آوری، به منزله ی یکی از سنجه های مؤثر در فرآیند مدیریت بحران، رویکردی اجتماع محور برای ارتقای آمادگی در مواجهه با مخاطرات محیطی محسوب می شود. از این رو جوامع در تلاش هستند با افزایش تاب آوری در مواجهه با بحران، آسیب پذیری را کاهش دهند. براین اساس مطالعه حاضر به شناسایی راهبردهای افزایش تاب آوری معیشت خانوارهای روستایی در مواجهه با خشکسالی می پردازد. مواد و روش ها: روش تحقیق توصیفی و واحد تحلیل مطلعان محلی هشت روستای در معرض خشکسالی دهستان گلمکان شهرستان چناران بوده است. در این مطالعه از دو ابزار برنامه ریزی راهبردی SWOT و QSPM استفاده شد، در این راستا و براساس مطالعات میدانی و اسنادی گسترده 17 نقطه قوت و فرصت به عنوان مزیت و 15 نقطه ضعف و تهدید به عنوان محدودیت و تنگنا پیشروی تابآوری معیشت خانوارهای روستایی در معرض خشکسالی شناسایی و نظرهای 96 نفر از مطلعان محلی سوال شد. آلفای کرونباخ 0.84 بیانگر پایایی مطلوب ابزار تحقیق است. نتایج و بحث: نتایج نشان داد در ماتریس SWOT با توجه به امتیاز نهایی در 21.2=IFE و 91.1=EFE، بمنظور افزایش تاب آوری معیشت خانوارهای روستایی راهبردهای تدافعی (حداقل - حداقل) بهینه تشخیص داده شد. در این زمینه مهم ترین راهبرد تاب آوری معیشت «تنوع بخشی اقتصاد نواحی روستایی در معرض خشکسالی»، در ماتریس QSPM با امتیاز 42.2 شناسایی گردید. نتیجه گیری: ضروری است در نواحی در معرض خشکسالی پایه های توسعه را متناسب با کمآبی و اقتصاد غیرزراعی شکل داد تا تاب آوری معیشتی روستاییان در مواجهه با خشکسالی افزایش یابد.
منصور غنیان؛ آذر هاشمی نژاد؛ امید مهراب قوچانی؛ آزاده بخشی؛ رقیه یوسفی حاجیوند
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 1-20
چکیده
سابقه و هدف:
بزرگترین تالاب بینالمللی ایران یعنی تالاب شادگان یکی از مهمترین و ارزشمندترین تالابهای کشور و حتی جهان است. وسعت تالاب، طبیعی بودن آن، غنای بالای گونههای گیاهی، جانوری و زیستگاههای آن، ارزش فوقالعادهای را برای این تالاب به ارمغان آورده است. در سالهای اخیر این تالاب ارزشمند تحت تأثیر عوامل طبیعی و عوامل ...
بیشتر
سابقه و هدف:
بزرگترین تالاب بینالمللی ایران یعنی تالاب شادگان یکی از مهمترین و ارزشمندترین تالابهای کشور و حتی جهان است. وسعت تالاب، طبیعی بودن آن، غنای بالای گونههای گیاهی، جانوری و زیستگاههای آن، ارزش فوقالعادهای را برای این تالاب به ارمغان آورده است. در سالهای اخیر این تالاب ارزشمند تحت تأثیر عوامل طبیعی و عوامل غیرطبیعی و انسانی در معرض خشک شدن و نابودی قرار گرفته است. معیشت خانوارهای بهرهبردار روستایی حاشیهنشین تالاب شادگان از تمامی جنبهها به این تالاب وابستگی انکارناپذیری دارد، بهطوریکه مرگ تالاب، مرگ معیشت آنها را بههمراه خواهد داشت. یکی از راههای کاهش آسیبپذیری حاشیهنشینان تالاب شادگان، تأکید و توجه بر رفتار سازشی بهرهبرداران آن است. در این راستا تحقیق حاضر با هدف تحلیل عوامل موثر بر رفتار سازشی بهرهبرداران حوضهی تالاب شادگان در برابر اثرات خشکسالی بر اساس تئوری آسیبپذیری انجام شده است.
مواد و روش ها:
این تحقیق به لحاظ ماهیت و اهداف، از نوع پژوهشی کاربردی و از منظر جمعآوری دادهها، توصیفی پیمایشی و از نظر تحلیل روابط بین متغیرها از نوع مطالعات همبستگی است. جامعهی آماری تحقیق شامل کلیهی خانوارهای بهرهبردار روستایی ساکن در بخش مرکزی و دهستان خنافره از شهر شادگان در استان خوزستان شامل 2319 بود که در نهایت نظرات 124 بهره بردار بر اساس روش نمونهگیری سهمیه ای تصادفی از طریق پرسشنامه گردآوری شد. بهمنظور تعیین پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد که با میزان بالای 0/76 برای تمامی متغیرها نشان از پایایی مطلوب پرسشنامه داشت. روایی پرسشنامه نیز به وسیله تیمی از متخصصان موضوعی تایید شد. دادههای حاصل از پرسش نامه های گردآوری شده به وسیله دو نرمافزار SPSSv20 و AMOSv20 توصیف و تجزیهوتحلیل شدند.
نتایج و بحث:
طبق نتایج بهدستآمده 47/6 درصد بهرهبرداران روستایی حوضه مورد بررسی از نظر نوع رفتار سازشی در برابر آسیبپذیری ناشی از مخاطرات طبیعی و انسانی، دارای رفتار غیرمسئولانه و 52/4 درصد دیگر نیز دارای رفتار مسئولانه در اینباره بودهاند. نتایج بهدستآمده از تحلیل مسیر نشان داد که متغیر حساسیت، اثری مستقیم و معنیدار بر آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران به ترتیب با مقدار بتای (0/377β=) و (0/208β=) دارد. متغیر در معرض قرار گرفتن اثری مستقیم و معنی داری بر آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران با مقدار بتای به ترتیب (0/492β=) و (0/323β=) دارد. سه متغیر در معرض قرار گرفتن، حساسیت و ظرفیت انطباقی در مجموع 41 درصد از تغییرات واریانس آسیب پذیری را تبیین می کنند. سه متغیر در معرض قرار گرفتن، حساسیت و آسیب پذیری در مجموع 20 درصد از تغییرات واریانس رفتار سازشی را تبیین می کند.
نتیجه گیری:
بدین ترتیب می توان نتیجه گرفت که در معرض قرار گرفتن بهرهبرداران در مواجهه با خشکسالی تالاب شادگان و حساسیت آنها به خشکسالی منجر به بروز آسیبپذیری و رفتار سازشی بهرهبرداران شده است. بنابراین خطر خشکسالی تالاب میتواند اثرات مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی بهرهبرداران داشته باشد. به عنوان مثال، تغییر در عملکرد محصول در پاسخ به بروز خشکسالی میتواند یکی از تأثیرات مستقیم این پدیده باشد. همچنین افزایش بیکاری ناشی از خشک شدن تالاب به دلیل کاهش آب رودخانهی کارون و جراحی، یکی از تأثیرات غیرمستقیم آن است. بنابراین ساکنان منطقه درصدد برمیآیند که به آن پاسخ بدهند و این منجر به رفتار سازشی بهرهبرداران می شود.
محمد مهدی حسین زاده؛ احمد نوحه گر
دوره 9، شماره 1 ، مهر 1390
چکیده
افزایش روز افزون برداشت ازمنابع آب زیرزمینی ، علی الخصوص از حوضه هایی که با رسوبات تحکیم نیافته آبرفتی یا نهشته های کم عمق دریایی انباشته شده اند منجر به فرونشست سطح زمین و یا به عبارتی نشست عمومی زمین می گردد. جلگه میناب نیز همانند بسیاری ازمناطق کشور در دو دهه اخیر مواجه با خشکسالی بوده که این امر منجر به برداشت بیشتر از آب های زیرزمینی ...
بیشتر
افزایش روز افزون برداشت ازمنابع آب زیرزمینی ، علی الخصوص از حوضه هایی که با رسوبات تحکیم نیافته آبرفتی یا نهشته های کم عمق دریایی انباشته شده اند منجر به فرونشست سطح زمین و یا به عبارتی نشست عمومی زمین می گردد. جلگه میناب نیز همانند بسیاری ازمناطق کشور در دو دهه اخیر مواجه با خشکسالی بوده که این امر منجر به برداشت بیشتر از آب های زیرزمینی و افت آب زیر زمینی را به دنبال داشته که نتیجه این امر نشست عمومی زمین و بروز چند سطح فرونشستی و چاله های فرونشینی بوده است. برای بررسی پدیده فرونشینی ابتدا وضعیت خشکسالی منطقه مطالعه شد. سپس مشخصات رسوبات سفره های آبدار و سنگ کف ، نحوه بهره برداری از آب های زیرزمینی منطقه در دوره مورد مطالعه مورد توجه قرار گرفت. هم چنین با مطالعات دقیق میدانی اشکال مختلف فرونشست در منطقه شناسایی ودر نهایت اطلاعات جمع آوری شده موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی خشکسالی درا ین مطالعه از ایستگاه باران سنجی شیخ آباد( با طول دوره آماری 27 سال ) و با استفاده ازداده های بارندگی ، روش دهک ها و شاخص بارش استاندارد استفاده گردیده که نمایانگر کاهش ریزش های جوی در منطقه می باشد بطوری که در دو دهه اخیر بارش خیلی کمتراز نرمال بوده که معرف خشکسالی شدیددر منطقه می باشد. اغلب نقاط دشت از سطح زمین تا عمق چند متری از آبرفت های جدید تشکیل یافته اند، این رسوبات اغلب دانه درشت بوده و به تدریج به طرف دریا به رسوبات دانه ریز ماسه ای سیلتی و رسی دارای آب شور تبدیل می شوند بطور کلی می توان گفت که با افزایش عمق ، رسوبات دانه ریزتر شده و املاح آن ها افزایش یافته و شورتر می شوند. تمامی چاه ها در این ناحیه بر روی رسوبات شسته شده سیلتی قرار گرفته و دارای بیشترین تراکم در حواشی رودخانه میناب می باشند. بعلت خشکسالی های دو دهه اخیر و خشک شدن کانال آبرسانی از سد میناب، حفر چاه ها بطور فزایندهای افزایش یافته و از 607 حلقه چاه حفر شده ، 164 حلقه در سال 1380 حفر گردیده است. عوامل بنیادی در رابطه با وقوع فرونشینی وجود آبرفت پوشش به ضخامت متغیر تاحداکثر 150 متر که به طور عمده از خاک های دانه ریز سیلتی رسی و سیلتی ماسه ای تشکیل شده و افزایش افت سطح آب زیرزمینی ( 5 تا 17 متر ) در نتیجه برداشت بی رویه ناشی از خشکسالی در طی دو دهه گذشته می باشد
محسن ابراهیمی خوسفی؛ روشنک درویش زاده؛ علی اکبر متکان؛ داوود عاشورلو
دوره 7، شماره 4 ، تیر 1389
چکیده
رطوبت خاک و پوشش گیاهی از جمله مهم ترین عوامل تاثیرگذار در خشکسالی می باشند. بنابراین بررسی چگونگی رفتار طیفی خاک (بخصوص در باند مادون قرمز نزدیک و قرمز) و درصد پوشش گیاهی در برآورد میزان خشکسالی امری ضروری است. در این تحقیق از شاخص عمودی و خشکسالی (PDI) شاخص عمودی خشکسالی اصلاح شده ،(MPDI) و شاخص ذخیره ی آب گیاه (VSWI) به منظور بررسی خشکسالی ...
بیشتر
رطوبت خاک و پوشش گیاهی از جمله مهم ترین عوامل تاثیرگذار در خشکسالی می باشند. بنابراین بررسی چگونگی رفتار طیفی خاک (بخصوص در باند مادون قرمز نزدیک و قرمز) و درصد پوشش گیاهی در برآورد میزان خشکسالی امری ضروری است. در این تحقیق از شاخص عمودی و خشکسالی (PDI) شاخص عمودی خشکسالی اصلاح شده ،(MPDI) و شاخص ذخیره ی آب گیاه (VSWI) به منظور بررسی خشکسالی در مناطق خشک ناحیه مرکزی ایران در محدوده زمانی چهار سال (1381- 1378) استفاده شده است. به همین منظور از تصاویر سنجنده ETM+ مربوط به سال های 1378 و 1381 و آمار بارندگی 23 ساله استفاده گردید. بررسی روند پوشش گیاهی با استفاده از شاخص های گیاهی مورد استفاده نشان داد که در مناطق خشک، شاخص 2 SAVI روند تغییرات پوشش گیاهی را به خوبی آشکار می سازد. نتایج حاصله از شاخص عمودی خشکسالی اصلاح شده نشان داد که در سال 1381 با وجود بارندگی بیشتر نسبت به سال 1378 شدت خشکسالی افزایش یافته است که این بدلیل کاهش درصد پوشش گیاهی ناشی از کاهش بذردهی گیاهان مرتعی در سال های قبل می باشد. شاخص PDI روند کاهشی در شدت خشکسالی را نشان داد زیرا این شاخص بر پایه ی رطوبت خاک عمل می کند.