فاطمه سپهوند؛ کریم نادری مهدیی؛ سعید غلامرضایی؛ مسعود بیژنی
چکیده
سابقه و هدف: در کشور ایران از حدود 5/88 میلیارد مترمکعب آب استحصالشده از منابع سطحی و زیرزمینی، حدود ۸۳ میلیارد مترمکعب یعنی 5/93 درصد به بخش کشاورزی اختصاص مییابد، در ایران بخش کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است. مصرف رو به افزایش منابع آب سطحی و زیرزمینی، معلول افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی هست که بهتبع آن ...
بیشتر
سابقه و هدف: در کشور ایران از حدود 5/88 میلیارد مترمکعب آب استحصالشده از منابع سطحی و زیرزمینی، حدود ۸۳ میلیارد مترمکعب یعنی 5/93 درصد به بخش کشاورزی اختصاص مییابد، در ایران بخش کشاورزی بزرگترین مصرفکننده آب است. مصرف رو به افزایش منابع آب سطحی و زیرزمینی، معلول افزایش جمعیت، افزایش سطح زیر کشت و تولیدات کشاورزی هست که بهتبع آن سبب کاهش دسترسی به منابع آب و افت سطح ایستابی و تخلیه آبخوانها شده است. آمارها نشان میدهند که مصرف رو به افزایش این منابع استراتژیک، سبب تهدید کمیت و کیفیت این منابع شده است به طوری که هم اکنون تعداد زیادی از دشت های کشور در شرایط بحرانی قرار دارند. دشت رومشکان، یکی از دشتهای واقع در حوضه کرخه هست که در طی چند دهه اخیر با کاهش قابل توجه از منابع مواجه شده است (دشت رومشکان یک دشت ممنوعه است) و این تحقیق قصد دارد به تدوین راهبردهایی در راستای مدیریت پایدار منابع آب این دشت بپردازد.مواد و روشها: پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی و توصیفی (غیر آزمایشگاهی) میباشد که با استفاده از تکنیک دلفی فازی به بررسی راهبردهای مدیریت پایدار دشت رومشکان پرداخته است. حجم نمونه این تحقیق 28 نفر از اساتید، کارشناسان، مسئولین و کشاورزان آگاه به موضوع در شهرستانهای خرم آباد و رومشکان بودند که با بهکارگیری روش نمونهگیری هدفمند گلولهبرفی انتخاب شدند. در این تحقیق برای توصیف دشت رومشکان دادههای ثانویه مورد نیاز از سازمانهای مرتبط اخذ شد. همچنین دادههای مرتبط به کاهش منابع آب این دشت در طی 3 دهه اخیر نیز مورد بررسی قرار گرفت.نتایج و بحث: در این تحقیق مشخص شد که با وجود بحرانی بودن شرایط کنونی و ممنوعه بودن دشت رومشکان، معیشت جوامع روستایی و بهرهبرداران عمدتاً وابسته به بخش کشاورزی بوده و همچنان کشت محصولات آبدوست در سطح گسترده وجود دارد. از سویی دیگر ساختار عرضه و بهرهبرداری از منابع آب بهصورت سنتی میباشد و اراضی کشاورزی این دشت فاقد سیستم نوین آبیاری هستند. اولویت راهبردها "توسعه اشتغال پایدار روستایی با تأکید بر متنوعسازی اقتصاد جوامع روستایی" بوده است تا از فشار بر منابع کاسته شود و این امر نیز قطعاً مستلزم"توسعه انسانی کنشگران مرتبط با آب و توانمندسازی جوامع روستایی" خواهد بود. از سویی دیگر، "توسعه فناوریهای متناسب و کم آب بر در منطقه" نیز میتواند به اصلاح ساختار سنتی عرضه و مصرف این منابع کمک شایانی داشته باشد. همچنین"بازنگری در حکمرانی آب با تأکید بر شاخصههای حکمرانی خوب" توجه به بعد سیاستگذاری را نشان میدهد که تصمیمگیری در سطح کلانتر را میطلبد.نتیجهگیری: نتایج این تحقیق نشان داد که مدیریت پایدار منابع آب زیرزمینی در این دشت صرفاً با تکیه بر بعد فنّاورانه محقق نخواهد شد و علاوه بر بعد مذکور، ابعاد اقتصادی، اجتماعی، سیاستگذاری و زیستمحیطی باید مورد توجه قرار گیرند. این بدین معناست که اکنون که شرایط دشت بحرانی میباشد و سفرههای زیرزمینی قادر به تامین آب برای تولیدات بخش کشاورزی نیستند، لذا باید به موازات اصلاح ساختار مصرف آب و نیز حفاظت از این منابع، با اشتغالهای غیرزراعی و متنوعسازی اشتغال جوامع روستایی، از فشار بر این منابع کاست.