ابوطالب صبر؛ مظاهر معین الدینی؛ حسین آذرنیوند
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 79-100
چکیده
سابقه و هدف: تغییر در کیفیت هوا و خطرهای آن با رشد سریع مناطق شهری و صنعتی و تغییر در سایر کاربریها در دهههای اخیر در رابطه است. یکی از مهمترین تاثیرها، تغییرپذیری های کاربری سرزمین فرسایش بادی و در نتیجه افزایش ذرات معلق، در مناطق مسکونی است. به این دلیل، تاثیر تغییرپذیری های کاربری سرزمین، بر افزایش غلظت ذرات ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییر در کیفیت هوا و خطرهای آن با رشد سریع مناطق شهری و صنعتی و تغییر در سایر کاربریها در دهههای اخیر در رابطه است. یکی از مهمترین تاثیرها، تغییرپذیری های کاربری سرزمین فرسایش بادی و در نتیجه افزایش ذرات معلق، در مناطق مسکونی است. به این دلیل، تاثیر تغییرپذیری های کاربری سرزمین، بر افزایش غلظت ذرات معلق در هوای شهرها بخصوص تهران دارای اهمیت است. مواد و روش ها: تغییر پذیری های کاربری سرزمین و متریکهای سیمای سرزمین در سالهای 1985، 2000 و 2014 بررسی شد. سپس رابطه بین تغییر در کاربری سرزمین با غلظت ذرات معلق در شهر تهران با استفاده از روشهای تحلیل روند مورد ارزیابی قرار گرفت. برای تعیین مهمترین جهتهای باد و تغییر در کاربری سرزمین که بر کیفیت هوای شهر تهران تأثیر گذاشته از شاخصهای تابع احتمال شرطی (1CPF) و شدت نسبی جهتی (2DRS) استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که مساحت کاربری کشاورزی در دوره 1985 تا 2000 دارای روند افزایشی بوده در حالی که این روند در 2000 تا 2014 وارونه بوده است. تغییر در مساحت زمین های بایر روندی معکوس نسبت به کاربری کشاورزی در دو دوره زمانی ذکر شده داشت. همچنین کاربری شهری در کل دوره، روند افزایشی داشته است. نتایج متریک های سرزمین، به وجود آمدن لکههای کوچکتر و سیمای سرزمین لکه لکه شده را نشان داد. نتایج تحلیل روند بیان کرد که غلظت ذرات معلق در کل روند افزایشی داشته اما در سال 2007 یک افزایش ناگهانی در غلظت ذرات معلق دیده شد. مقایسه بین غلظت ذرات معلق قبل و بعد از سال 2007 گویای این بود که بین این دو دوره اختلاف معنیداری وجود دارد. همچنین نتایج CPF و DRS قبل از سال 2007 نشان داد که جهت خاصی برای منبع های انتشار ذرات معلق وجود ندارد. اما برای سالهای بعد از 2007، ارزش نمودار CPF و DRS در جهت های خاصی مانند جنوب تا غرب افزایش یافته است. نتیجهگیری: نتایج، نشاندهنده این است که جهتهای خاصی بر افزایش غلظت 10PM در شهر تهران مؤثرند که با جهت بیشترین تغییرپذیری ها در کاربری سرزمین مطابقت دارد. در نتیجه تغییرپذیری ها کاربری سرزمین از عوامل مؤثر در افزایش میزان ذرات معلق شهر تهران به شمار می رود.
ناصر مقدسی؛ شراره پورابراهیم؛ حسین آذرنیوند
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 203-220
چکیده
سابقه و هدف:
شناسایی کامل مخاطرات و اولویت بندی آن ها در جهت عدم آسیب بینی از اولین گام های مدیریت محیط زیست می باشد. تعریف یک سیستم جامع از شاخص های موثر در ایجاد یا تشدید مخاطرات محیط زیست که قابل ارزیابی، درک و ارزشیابی باشد ضروری است. این سیستم جامع میتواند اطلاعات سطح بندی شده را در سطوح مختلف تصمیم گیری و برنامه ریزی ...
بیشتر
سابقه و هدف:
شناسایی کامل مخاطرات و اولویت بندی آن ها در جهت عدم آسیب بینی از اولین گام های مدیریت محیط زیست می باشد. تعریف یک سیستم جامع از شاخص های موثر در ایجاد یا تشدید مخاطرات محیط زیست که قابل ارزیابی، درک و ارزشیابی باشد ضروری است. این سیستم جامع میتواند اطلاعات سطح بندی شده را در سطوح مختلف تصمیم گیری و برنامه ریزی تامین کند. تحقیق حاضر با هدف اولویت بندی، پهنه بندی و ارزیابی آسیب پذیری جهت کاهش مخاطرات محیط زیست انجام گرفته است.
مواد و روش ها:
با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، اسناد فرادستی ، مطالعات آمایش سرزمین، مطالعات منطقه ای و همچنین از طریق نشست های تخصصی با سازمان های مختلف لیست اولیه مخاطرات زیست محیطی تهیه شد. این لیست شامل تمامی عواملی است که به طور بالفعل یا بالقوه قابلیت تبدیل به مخاطره دارند. این لیست در جلسات تخصصی با حضورنمایندگان سازمان های دولتی و غیردولتی و با استفاده از شاخص های متعدد غربال و نهایی شد. سپس با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره تلفیقی آنتروپی- تاپسیس اولویت بندی مخاطرات محیط زیست صورت گرفت. از بین لیست مخاطرات متعدد مواردی شامل توسعه خارج از توان زیستی، فرسایش آبی، آتش سوزی، تغییر کاربری اراضی و آسیب پذیری تنوع زیستی دارای اولویت شناخته شد. در هریک از اولویت های شناخته شده با توجه به شاخص های متعدد تاثیرگذار در ایجاد هر یک از این مخاطرات ، پهنه بندی آسیب پذیری صورت گرفت و درنهایت با استفاده از ترکیب خطی وزندار نقشه آسیب پذیری استان البرز به دست آمد.
نتایج و بحث:
نتایج این تحقیق نشان می دهد که تغییر کاربری اراضی مهمترین خطر محیط زیستی است که به واسطه گسترش شدید مناطق شهری و روستایی و تخریب باغ های شهری صورت گرفته است. همچنین بخشی از زیستگاه های مطلوب تنوع زیستی تحت مدیریت حفاظت قرار ندارند که این امر موجب کاهش تنوع زیستی در زیستگاه های مطلوب می شود. از طرفی خطر فرسایش خصوصا در مناطق پرشیب شمالی که از لحاظ تنوع زیستی غنی هستند موجب تخریب پوشش گیاهی خصوصا مرتعی و نیز آب شویی خاک سطحی و ایجاد رسوب خواهد شد. در دشتهای جنوب استان به دلیل عدم تناسب توسعه صنعتی با ظرفیت و توان اکولوژیکی خطر تجمع و افزایش آلودگی ها و گردو غبار وجود دارد. همچنین استان البرز در مناطق شمال غربی و شرقی از احتمال وقوع آتش سوزی برخوردار است . این مناطق بیشتر در محدوده مناطق تحت مدیریت حفاظت قرار دارند که لزوم توجه جدی را می طلبد. در کل نتایج نشان میدهد که کیفیت محیط اکولوژیکی استان البرز در سالهای اخیر به طور معنی داری در نتیجه فعالیت های انسانی، مانند ساخت و ساز کارخانه ها و شهرک های صنعتی متعدد، فرسایش و تخریب خاک، خشکسالی و افت سفره های آب زیرزمینی، از دست دادن منابع آبی در دسترس، الگوهای کشت نادرست، افزایش جمعیت ناشی از مهاجرت از دیگر استان های کشور و تغییرات اقلیمی کاهش یافته است. نتایج آسیب پذیری نشان می دهد که فشار بسیار زیادی بر استفاده پایدار از محیط زیست توسط متغیرهای انسانی تاثیرگذار ایجاد شده است.
نتیجه گیری:
مخاطرات محیط زیست استان البرز تهدید بزرگی در جهت تخریب و رو به زوال گذاشتن منابع و خدمات اکوسیستمی است که می بایست آن را کنترل و پیشگیری نمود. شناخت کامل از فرآیندهای گذشته و تحلیل مکانی وقوع مخاطرات در تعیین استراتژی های حفاظتی برای پهنه های آسیبپذیر کمک می کند.