دکترای طراحی شهری، استادیار پژوهشکده علوم محیطی، دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
هدف این مقاله معرفی جایگاه مدلسازی سیمای سرزمین در تجزیه و تحلیل اثرات محیطی و برنامه ریزی محیطی است. مدلسازی منطقه ای استفاده می شود تا اشاره شود هم اثرات بوم شناختی مربوط به منطقه و هم اثرات اقتصادی واجتماعی مربوط به عملکرد انسان هر دو مورد توجه اند. برنامه ریزی سیمای سرزمین متاثر از نهاد خود میان تخصصی بوده و تاکید دارد خاک شناسان،بوم شناسان سیمای سرزمین، برنامه ریزان سیمای سرزمین، و دیگر متخصصین کارشناسان از ابتدای مسیر با هم همکاری نمایند. در روند برنامه ریزی اصل ارتباط اولیه بین تخصص ها مورد تاکطد فراوان است این اصل به ارتباط اولیه و واقعی بین واحدهای تخصصی اشاره دارد که از مفهوم عمومی ارتباط ثانویه بین تخصص ها پیشی می گیرد. در ارتباط ثانویه تخصصس، نتایج مستقلا محاسبه شده مدل های فقط در انتهای مسیر مطالعه در تعادل با هم قرار می گیرند "واحد پژوهش برنامه ریزی و طرای محیط" پژوهشکده علوم محیطی برنامه پژوهشی خود را به سمت استفاده از نظریه های نوین با رویکردهای چند تخصصی و میان تخصصی سوق داده و قصد دارد چارچوب مفهومی "عوامل و اثرات تغییر بوم شناختی سینای سرزمین" را تحت عنوان بنیادنی علمی در تصمیم گیری های مربووط به کاربردی زمین بکار بگیرد. این مقاله ، ابتدا توضیحی مقدماتی درباره خواست های تخصصی و روند های سیمای سرزمین ارائه نموده،چارچوبی مفهومی بر اساس نوعی خاص از مطالعت تغییر سیمای سرزمین که در آن اصول و نظریه های بوم شناسی سیمای سرزمین به عنوان اصلی علمی ر بیان تغییرات سیمای سرزمین به کار می رود را معرفی می نماید. در انتها در راستای برنامه مطالعات به کار می رود را معرفی می نماید. در انتها، در راستای برنامه مطالعات میان تخصصی تغییر سیمای سرزمین توصیه هایی ارائه نموده موضوعات کلیدی در باب چارچوب مفهومی "شبکه های بوم شناختی" قابل استفاده در مدلسازی بوم شناختی سیمای سرزمین را معذفی می نماید