مریم اکبرپور؛ هادی ویسی؛ عبدالمجید مهدوی دامغانی؛ محمدرضا نظری
چکیده
سابقه و هدف: بومی سازی سیستم غذایی به دلیل هایی همچون فواید اکولوژیک، مزیت های اقتصادی و ملاحظات اجتماعی در مسیر کشاورزی پایدار قرار گرفته است. ولی پرسش این است که غذا تا چه اندازه و محدودهای می تواند به صورت بومی تولید شود. بمنظور پاسخ به این پرسش، مفهوم حوزه غذایی راهگشا است. این مفهوم چارچوبی را برای تحلیل میزان ...
بیشتر
سابقه و هدف: بومی سازی سیستم غذایی به دلیل هایی همچون فواید اکولوژیک، مزیت های اقتصادی و ملاحظات اجتماعی در مسیر کشاورزی پایدار قرار گرفته است. ولی پرسش این است که غذا تا چه اندازه و محدودهای می تواند به صورت بومی تولید شود. بمنظور پاسخ به این پرسش، مفهوم حوزه غذایی راهگشا است. این مفهوم چارچوبی را برای تحلیل میزان تولید غذای بومی در هر مقیاس مشخص فراهم می کند. حوزه غذایی، زمینی است که می تواند همه یا بخشی از نیازهای غذایی یک جمعیت را در یک محدوده جغرافیایی تأمین کند. در کشور ما تا کنون مطالعه ای در مورد بررسی حوزه های غذایی انجام نشده است، از این روی، این پژوهش پیشنهاد دهنده الگویی برای بررسی حوزه های غذایی است. این پژوهش با رویکرد حرکت در راستای سیستم غذایی پایدار، ضمن شناساندن مفهوم حوزه غذایی، وضعیت تولید و مصرف غذا در حوزه غذایی استان تهران و ظرفیت این استان در تأمین نیازهای غذایی خویش را بررسی کرده است. مواد و روش ها: این تحقیق در استان تهران انجام شد. برای محاسبه میزان غذای تولیدی زمین های منطقه مورد مطالعه و میزان نیاز غذایی جمعیت مربوطه و مقایسه آن ها با یکدیگر از واحدی یکسان به نام «معادل گیاهی» استفاده گردید. تولید هر معادل گیاهی در هر منطقه از طریق ضرب سطح زیرکشت محصول در عملکرد محصول محاسبه شد. میزان نیاز به هر معادل گیاهی در هر منطقه نیز از ضرب جمعیت آن منطقه در وزن معادل گیاهی مورد نیاز یک فرد در یک سال برآورد شد. سپس با فرمول های مربوط به خودکفایی، محاسبه گردید که تولید موجود، چند درصد از نیازهای جمعیت مربوطه را تأمین می کند. برای محاسبه خودکفایی از مفهومی به نام تولید آستانه استفاده شد، محاسبه تولید آستانه به کمک برنامه نویسی و کد نویسی شرطی با نرم افزار متلب انجام گردید. برای انجام پژوهش، نرم افزارهای اکسل، متلب و جی آی اس مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج و بحث: تبیین الگویی بمنظور بررسی حوزه غذایی با توجه به چالش افزایش جمعیت استان تهران و تأمین امنیت غذایی این استان از مهمترین دستاورهای تحقیق حاضر بوده است. در پژوهش حاضر که در مقیاس استانی صورت گرفته است، میزان خودکفایی در تأمین سبد غذایی مطلوب برای جمعیت استان تهران ۲۲ درصد و بیشترین و کمترین میزان خودکفایی در تأمین سبد غذایی مطلوب برای جمعیت هر شهرستان به ترتیب در شهرستان پیشوا و شهرستان تهران برآورد شده است. میزان نیاز تأمین شده یا خودکفایی در تأمین سبد غذایی مطلوب در استان تهران در محصول های معادل سبد غذایی مطلوب به ترتیب از بیشترین در ذرت علوفه ای با ۱۰۰ درصد خودکفایی، سبزی و صیفی ۷۹، میوه ۵۶، کاه جو ۵۳، کاه گندم ۴۵، دانه جو ۱۶، سبوس گندم ۸، دانه گندم ۵، نباتات علوفه ای به جز ذرت ۴، کنجاله کلزا 0.1، دانه کلزا 0.06 و در حبوبات، شلتوک، ریشه و تفاله خشک و ملاس چغندرقند، دانه ذرت و کنجاله سویا عدم خودکفایی و وابستگی کامل یعنی صفر درصد برآورد شده است. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بیان داشت که پتانسیل واقعی استان تهران در تأمین سبد غذایی مطلوب برای جمعیت استان تهران ۲۲ درصد است. هرچند بومی سازی مزیت هایی دارد، به نظر می رسد با توجه به مساحت کم و جمعیت بیش از ظرفیت استان تهران و مسئله های محیط زیستی پیش رو (کمبود آب و فرسایش خاک)، باید مرزهای حوزه غذایی استان تهران گسترده تر و شعاع حوزه غذایی افزایش یابد.
محمد صادق ابراهیمی؛ خلیل کلانتری؛ علی اسدی؛ سید حمید موحد محمدی؛ ایرج صالح
دوره 9، شماره 2 ، زمستان 1390
چکیده
یکی ازاهداف اساسی از طراحی و اجرای طرح تجهیز و نوسازی اراضی شالیزاری کاهش مصرف نهاده ها به خصوص نهاده های شیمیایی نظیر انواع کود و سموم شیمیایی می باشد .این مقاله با هدف مقایسه پایداری مصرف نهاده های شیمیایی در مزارع شالیکاری سنتی و تجهیز شده در محدود استان گیلان تدوین گردیده است. این پژوه شبه صورت میدانی انجام گرفته و داده های لازم ...
بیشتر
یکی ازاهداف اساسی از طراحی و اجرای طرح تجهیز و نوسازی اراضی شالیزاری کاهش مصرف نهاده ها به خصوص نهاده های شیمیایی نظیر انواع کود و سموم شیمیایی می باشد .این مقاله با هدف مقایسه پایداری مصرف نهاده های شیمیایی در مزارع شالیکاری سنتی و تجهیز شده در محدود استان گیلان تدوین گردیده است. این پژوه شبه صورت میدانی انجام گرفته و داده های لازم برای آن ، از طریق روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی شامل 176 شالیکار دارای اراضی سنتی و 188 شالیکار دارای اراضی تجهیز شده، جمع آوری شد. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ نزدیک به 65/0 محاسبه گردید. نتایج تحقیق نشان داد میزان مصرف کود شیمیایی شالیکاران دارای اراضی تجهیز و نوسازی شده به طور متوسط با مصرف 363 کیلوگرم انواع کودهای شیمیایی در هکتار به میزان 55 کیلوگرم درهکتار به طور متوسط کود بیشتری از شالیکاران سنتی است این میزان از مقدار میانگین لازم برای مزارع بیشتر می باشد و شالیکاران دارای اراضی تجهیز شده ( با مصرف 7/5 کیلوگرم سم در هکتار ) ، نسبت به شالیکاران دارای اراضی سنتی ( با مصرف 1/7 کیلوگرم در هکتار ) سم کمتری مصرف می نمایند همچنین نتایج آزمون - تست نشان داد درهر دو گروه شالیکاران دارای اراضی سنتی و شالیکاران دارای اراضی تجهیز ونوسازی شده میزان استفاده از زنبور تریکوگراما( مبارزه بیولوژیک) تقریبا برابر ولی به لحاظ میزان مصرف کود حیوانی پوسیده شالیکاران دارای اراضی تجهیز ونوسازی شده به مراتب بیشتر از شالیکاران دارای اراضی سنتی کود حیوانی در مزارع استفاده می کنند همچنین به لحاظ میزان مصرف کود شیمیایی دو جامعه اختلاف معنی داری دارندو میزان مصرف کود اوره در شالیکاران تجهیز شده بیشتر است ولی به لحاظ میزان مصرف سموم شیمیایی شالیکاران سنتی سموم شیمیایی به خصوص آفت کش های بیشتری مصرف می نمایند.