فهیمه بهرامی؛ محمدرضا نظری
دوره 15، شماره 3 ، مهر 1396، ، صفحه 39-54
چکیده
سابقه و هدف: سیاست ها و برنامه های تعیینشده در رابطه با مدیریت منابع آبی خصوصا در بخش کشاورزی در جهت تأمین اهدافی چون افزایش میزان خودکفایی، کاهش شکاف غذایی، کاهش سطح زیر کشت محصولات آببر و حداکثرسازی ارزش اقتصادی آب آبیاری میباشند. هدف اصلی این تحقیق نیز در راستای اهداف کلان اقتصادی در بخش کشاورزی، کاهش شکاف امنیت غذایی(در ...
بیشتر
سابقه و هدف: سیاست ها و برنامه های تعیینشده در رابطه با مدیریت منابع آبی خصوصا در بخش کشاورزی در جهت تأمین اهدافی چون افزایش میزان خودکفایی، کاهش شکاف غذایی، کاهش سطح زیر کشت محصولات آببر و حداکثرسازی ارزش اقتصادی آب آبیاری میباشند. هدف اصلی این تحقیق نیز در راستای اهداف کلان اقتصادی در بخش کشاورزی، کاهش شکاف امنیت غذایی(در بخش محصولات باغی) با تأکید بر بهینهسازی مصرف آب در بخش کشاورزی است. مواد و روشها: در راستای تحقق این هدف از حداکثر سازی ارزش اقتصادی آب برای تعیین سطح زیرکشت بهینه محصولات باغی عمده تولیدی در کشور و با رویکرد کاهش شکاف بین عرضه و تقاضای استفاده گردیده است. متدولوژی مورد استفاده در این بررسی مدل برنامه ریزی ریاضی خطی می باشد. دادههای موردنیاز از طریق پایگاه دادهای سازمان جهاد کشاورزی و ادارات ذیربط در ناحیه های مربوطه جمعآوری شد. نتایج و بحث: الگوی کشت پیشنهادی ارزش اقتصادی آب را به میزان 20 درصد افزایش میدهد و سطح زیرکشت محصولاتی چون خرما، سیب، مرکبات، انگور و پسته افزایش مییابد. تغییر سطح زیر کشت محصولات عمدهی باغی در برخی ناحیهها نظیر خراسان، مرکزی، زاگرس مرکزی و خوزستان موجب کاهش سود خالص شده اما در مجموع بازده خالص را به اندازه 19 در صد افزایش داده است و از همه مهمتر مقدار آب صرفهجوییشده در کل ناحیهها معادل رقم حدود 6869768 هزار مترمکعب است. نتیجهگیری: توجه به یافتههای تحقیق بر این مهم تأکید دارد که، توجه به ارزش اقتصادی آب در هر ناحیه بجای استفاده از یک مقدار ثابت کشوری در ارائه یک الگوی کشت بهینه مؤثر و ضروری است. الگوی کشت پیشنهادی شکاف غذایی و سطح زیر کشت محصولات آب بر را کاهش داده و موجب صرفهجویی در مصرف آب می گردد که این امر ضمن فراهم آوردن زمینهای جهت تخصیص این مقدار آب به کشت محصولات استراتژیک، میتواند تاثیر مثبتی بر پایداری منابع آبی در هر ناحیه داشته باشد.