یاسمن امیرسلیمانی؛ عزیر عابسی؛ یاسر ابراهیمان قاجاری
چکیده
سابقه و هدف: مدیریت پسماندهای جامد یکی از مهمترین مشکلات پیشروی برنامهریزان شهری در سراسر جهان محسوب میگردد. دفن بهداشتی که به معنی دفن کنترل شده زباله در زمین است، به ویژه اگر به همراه سایر روشهای مدیریتی زباله استفاده شود، جامع ترین روش مدیریت زباله محسوب میگردد. انتخاب مکان مناسب جهت دفن بهداشتی زباله از ابتدایی ...
بیشتر
سابقه و هدف: مدیریت پسماندهای جامد یکی از مهمترین مشکلات پیشروی برنامهریزان شهری در سراسر جهان محسوب میگردد. دفن بهداشتی که به معنی دفن کنترل شده زباله در زمین است، به ویژه اگر به همراه سایر روشهای مدیریتی زباله استفاده شود، جامع ترین روش مدیریت زباله محسوب میگردد. انتخاب مکان مناسب جهت دفن بهداشتی زباله از ابتدایی ترین مراحل دفن محسوب میگردد. سامانههای اطلاعات مکانی (GIS) یکی از رایج ترین ابزارهای مورد استفاده در انتخاب محل های مناسب دفن زباله است. در این پژوهش با تلفیق سامانههای اطلاعات مکانی و مدلهای تصمیم گیری چند معیاره نسبت به ارزیابی محدودیت های موجود جهت دفن بهداشتی زبالههای شهری در محدوده استان مازندران بر اساس قوانین مشروح سازمان حفاظت محیطزیست ایران، اقدام میگردد.مواد و روش ها: مشکل دفع ایمن زباله های شهری در سال های اخیر به بزرگترین مشکل محیط زیستی استان های شمالی کشور بالاخص استان مازندران تبدیل شده است. در این مقاله با کمک تحلیل های سلسله مراتبی (AHP) یک مدل تصمیم گیری بر اساس سامانههای اطلاعات مکانی (GIS) برای مکان یابی محلهای مناسب دفن زباله های بهداشتی در هریک از شهرهای استان مازندران ارائه شده است.. در تحقیق حاضر، از نرم افزار ArcGIS 10.4.1 برای ایجاد پایگاه دادهها، تحلیل های مکانی و روی همگذاری لایههای اطلاعاتی استفاده شده است. همچنین از مدل AHP و نرم افزار Expert Choice برای محاسبه ی وزن معیارها استفاده شده است.نتایج و بحث: در پژوهش حاضر ابتدا با توجه به قوانین سازمان حفاظت محیط زیست ایران، عوامل تاثیرگذار در مکان یابی محلهای دفن پسماندهای شهری استخراج گردید. این معیارها شامل شیب، فاصله از گسل، سیلاب دشت، فاصله از دریا، فاصله از رودخانهها، فاصله از تالابها و دریاچهها، فاصله از چاههای آب شرب، عمق آب زیرزمینی، فاصله از مناطق حفاظت شده محیط زیست، فاصله از مناطق شهری، فاصله از مناطق روستایی، فاصله از مراکز آموزشی و درمانی، فاصله از مراکز تاریخی و باستانی، فاصله از فرودگاههای محلی و بین المللی، فاصله از صنایع و دسترسی به جادهها می باشد. در ادامه، با در نظر گرفتن معیارهای حذفی و طبقه بندی و امتیازدهی آنها، نقشههای معیار در محیط GIS تولید گردید. از آنجایی که اهمیت معیارها نسبت به هم متفاوت میباشد با استفاده از روش AHP و نرم افزار Expert choice وزن نسبی معیارها محاسبه گردید. در نهایت با تلفیق وزنی نقشههای معیار، محدودههایی که در استان مازندران برای دفن زباله مناسب تشخیص داده شدهاند، شناسایی و طبقه بندی گردید. نتایج حاصل نشان میدهد، 16156 کیلومترمربع از مساحت استان مازندران (معادل 68 درصد از کل استان) جز مناطق ممنوعه برای دفن زباله محسوب شده و تنها 32 درصد از مساحت کل استان شرایط اولیه برای دفن بهداشتی زبالههای شهری را دارا میباشند. مناطق مجاز اولیه، براساس فاصله مطلوب از عوارض مورد نظر، طبقه بندی و اولویت دهی شدهاند، این مناطق به 3 دسته کاملا مناسب، نسبتا مناسب و کمتر مناسب تفکیک شدهاند. به این ترتیب 2405 کیلومترمربع از مساحت استان دارای شرایط با مطلوبیت کم، 4914 کیلومترمربع دارای شرایط نسبتا مطلوب و 281 کیلومتر مربع دارای شرایط کاملا مطلوب و مناسب جهت دفن بهداشتی زباله تشخیص داده شد.نتیجه گیری: بررسی مقایسهای نتایج نشان میدهد که نهایتا تنها 2 درصد از مساحت کل استان دارای شرایط بهینه برای دفن بهداشتی زباله میباشد و از این نظر استان مازندارن جزء مناطق بسیار خاص کشور با محدودیت های بالا برای امکان دفن زباله های شهری تشخیص داده شده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد ترکیب استفاده از سامانه اطلاعات مکانی (GIS) و روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) برای اعمال معیارهای حذفی و اولویت بندی ذکر شده در متن قوانین زیست محیطی کشور، می تواند به عنوان روشی مناسب جهت مکان یابی محل های دفن زباله های شهری در نظر گرفته شود.
سامان رستمی؛ حسن امینی راد؛ عزیر عابسی
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 217-232
چکیده
سابقه و هدف:
فعالیتهای اکتشافی استخراجی و پالایشگاهی در طول سالیان اخیر زیان های زیادی به محیط زیست خلیجفارس وارد کرده است. در تحقیق حاضر منطقهی ویژهی اقتصادی انرژی پارس در بخش شمالی خلیجفارس که محل تجمع انبوه تأسیسات استخراج، پالایش، فرآوری و صادرات نفت و گاز است مورد بررسی قرار گرفته است. همهساله میزان های متنابهی ...
بیشتر
سابقه و هدف:
فعالیتهای اکتشافی استخراجی و پالایشگاهی در طول سالیان اخیر زیان های زیادی به محیط زیست خلیجفارس وارد کرده است. در تحقیق حاضر منطقهی ویژهی اقتصادی انرژی پارس در بخش شمالی خلیجفارس که محل تجمع انبوه تأسیسات استخراج، پالایش، فرآوری و صادرات نفت و گاز است مورد بررسی قرار گرفته است. همهساله میزان های متنابهی از انواع آلایندههای نفتی به ساحل های خلیج فارس در این محدوده سرازیر میشود. هدف از این تحقیق، تعیین پراکنش و منبع دستهای از آلایندههای نفتی خطرناک، تحت عنوان هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای در محدوده بندر عسلویه است.
مواد و روشها:
تعداد 15 نمونه در اسفندماه سال 1394 با استفاده از نمونهبردار گرپ ون وین در 5 نیمخط بهصورت عمود بر ساحل در محدودهی فازهای 1 تا 5 منطقه ویژه اقتصادی انرژی پارس برداشت شده است. رسوب ها در فویلهای آلومینیومی بستهبندی و به آزمایشگاه منتقل شد. نمونهها توسط دستگاه فریزدرایر خشک شده و ذرات رسوبی ریزدانه (63µm≥) که به دلیل دارا بودن سطح ویژه بالا، قابلیت بیشتری برای جذب آلاینده ها دارند، با استفاده از روش فیزیکی غربال شدند. در نهایت 16 ترکیب از هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای که از نظر آژانس حفاظت محیطزیست آمریکا سمی شناختهشدهاند توسط دستگاه کروماتوگرافی گازی با طیفسنج جرمی مورد خوانش قرار گرفت. به این ترتیب میزان حضور این آلاینده ها در منطقه مشخص و پراکنش جغرافیایی این ترکیبها در سیستم اطلاعات مکانی با استفاده از نرمافزار ARCGIS ترسیم و منبع ترکیبهای آروماتیک مشاهده ای نیز به کمک شاخصهای توسعه داده شده تعیین گردید.
نتایج و بحث:
مجموع غلظت 16 ترکیب آروماتیک چند حلقهای مورد تاکید سازمان حفاظت محیط زیست آمریکا در ایستگاههای مورد بررسی در گسترهی 6/46 تا 7/84 نانوگرم بر گرم وزن خشک تعیین شده است. منشأ این ترکیبها به کمک شاخصهای توسعه داده شده پتروژنیک یا فسیلی تشخیص داده شده است. ریسک محیط زیستی حضور این ترکیبها در رسوبها نیز با کمک راهبرد کیفی رسوبهای ایالت فلوریدا تعیین و مشخص گردید. بهجز Naphthalene و Acenaphthene، سطح غلظت دیگر هیدروکربنهای مورد آزمایش پایینتر از سطح آثار آستانهای میباشد. سطح آستانهای، غلظتی است که پایینتر از آن، تاثیرهای بیولوژیکی زیان بار در موجوداتی کف زی بهندرت مشاهده میشود.
نتیجه گیری:
مجموع غلظت ترکیب های 16 گانه PAHs در سطح منطقه بیانگر آن بوده است که غلظت هیچ یک از ترکیب ها از دامنه پایین تاثیرها تجاوز نکرده بنابراین میتوان نتیجه گرفت که احتمال رخداد آثار مضر و زیانبار برای موجودات کف زی در این منطقه و به طبع آن برای دیگر موجودات زنجیره غذایی و انسان در انتهای زنجیره کم است. با توجه بهشدت بالای رسوبگذاری و فرسایش و منشأ فسیلی آلاینده های مشاهده شده در سطح منطقه، آلودگی های پیشین شاید زیرلایه های رسوبی مدفون شده اند، به این دلیل ورود پیوسته آلودگی تاکنون نتوانسته سبب آلودگی شدید رسوب های سطحی گردد.