شینا انصاری همدانی؛ رضا ارجمندی؛ سعید متصدی زرندی؛ محمدعلی باغستانی؛ رضا عزیزی نژاد
چکیده
سابقه و هدف: مصرف آفت کش های ارگانوفسفره در کشاورزی، مشکلات عدیده محیط زیستی در پی دارد. آلودگی آب و خاک و بر هم خوردن تعادل اکوسیستم های طبیعی، ظهور آفات و بیماری های جدید، وجود بقایای آفت کش ها در محصولات کشاورزی و عوارض بهداشتی حاصله موجب شده است که مدیریت مصرف آفت کش های آلی فسفره به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مطرح شود. با وجود ...
بیشتر
سابقه و هدف: مصرف آفت کش های ارگانوفسفره در کشاورزی، مشکلات عدیده محیط زیستی در پی دارد. آلودگی آب و خاک و بر هم خوردن تعادل اکوسیستم های طبیعی، ظهور آفات و بیماری های جدید، وجود بقایای آفت کش ها در محصولات کشاورزی و عوارض بهداشتی حاصله موجب شده است که مدیریت مصرف آفت کش های آلی فسفره به عنوان یک ضرورت اجتناب ناپذیر مطرح شود. با وجود پایین بودن سرانه مصرف آفت کش ها درکشور در مقیاس جهانی، کاربرد نامطلوب آفت کش های ارگانوفسفره در برخی مناطق کشور از جمله استانهای شمالی و آلودگی های ناشی از آن، از مسائل مهم محیط زیستی کشور می باشد. در این تحقیق، با توجه به مصرف گسترده آفت کش فسفره دیازینون برای کنترل کرم ساقه خوار برنج در استان مازندران و با امعان نظر به شاخص تاثیر زیست محیطی (Environmental Impact Quotient) این آفت کش از حیث مخاطره آمیز بودن برای محیط زیست منطقه، غلظت دیازینون در آب و خاک مزارع برنج مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روش ها: شناسایی آفت کش دیازینون در آب و خاک مزارع برنج استان مازندران با تعیین ایستگاههای ثابت برای نمونه برداری صورت گرفت. در مجموع 50 نمونه آب و خاک برای کشت اول و 30 نمونه آب و خاک در کشت دوم نمونه برداری گردید و پس از انتقال به آزمایشگاه توسط دستگاه گاز کروماتوگرافی (Gas Chromatography) مورد اندازه گیری قرار گرفت. نمونه برداری در سه فصل بهار، تابستان (قبل از نشا یا درحین برداشت محصول) و اوایل پاییز (برای کشت دوم برنج) انجام شد.نتایج و بحث: نتایج اندازه گیری انجام شده حاکی از تفاوت معنیدار در مقدار دیازینون در آب کشت اول در مقایسه با کشت دوم و خاک کشت اول در مقایسه با کشت دوم داشت. همچنین میانگین دیازینون در نمونههای آب کشت دوم نسبت به کشت اول، 7.8 برابر و در نمونههای خاک کشت دوم نسبت به کشت اول 1.66 برابر بود که بیانگر مقادیر بالا و هشداردهنده مصرف آفت کش دیازینون در کشت دوم برنج است. پایداری و حلالیت دیازینون و شرایط محیطی استان مازندران به ویژه بالابودن سطح آب های زیرزمینی، موجب افزایش ماندگاری این آفت کش و به تبع آن مخاطرات جدی محیط زیستی می شود. نتیجه گیری: با توجه به مقادیر غلظتی بالای آفت کش دیازینون در کشت دوم برنج، موضوع مدیریت مصرف سموم ارگانوفسفره و بهره برداری پایدار از اراضی تحت کشت با تمرکز بر ارتقای بهره وری تولید و افزایش راندمان محصول، توسعه آموزش های عمومی و تخصصی برای گروههای ذی نفع در تولید، عرضه و مصرف آفت کش های فسفره، ثبت و کاربرد این سموم بر مبنای ضریب اثر محیطی، استفاده از روش ها و فناوری های نوین برای مقابله با آفات مهم برنج، حذف و جایگزینی آفت کش پرخطر دیازینون از اهم مواردی هست که می بایست به عنوان راهبردها و سیاست های اجرایی حاصل از تحقیق مدنظر قرار گیرد.
سونا کبریایی زاده؛ جمال قدوسی؛ علی اصغر آل شیخ؛ رضا ارجمندی؛ سید علیرضا سید میرزا حسینی
چکیده
سابقه و هدف: گسترش سریع و بدون کنترل سطح شهرها، افزایش ترافیک، بنگاههای صنعتی و سوختهای کم کیفیت و همچنین پارامترهای مورفولوژی شهری و شرایط اقلیمی از جمله عامل های مؤثر بر آلودگی هوا در منطقه های شهری محسوب میشوند. در ایران، کلان شهر اصفهان که سومین منطقه بزرگ شهری در سطح کشور است، با توسعه گسترده بنگاه های صنعتی، افزایش ...
بیشتر
سابقه و هدف: گسترش سریع و بدون کنترل سطح شهرها، افزایش ترافیک، بنگاههای صنعتی و سوختهای کم کیفیت و همچنین پارامترهای مورفولوژی شهری و شرایط اقلیمی از جمله عامل های مؤثر بر آلودگی هوا در منطقه های شهری محسوب میشوند. در ایران، کلان شهر اصفهان که سومین منطقه بزرگ شهری در سطح کشور است، با توسعه گسترده بنگاه های صنعتی، افزایش جمعیت و رشد سطح شهرها، آلودگی هوا افزایش یافته است. بنابراین به منظور یافتن عامل های تأثیرگذار بر روند تغییرات کیفیت هوا، تحلیل روند و ارزیابی رابطه بین پارامترهای کاربری زمین ها، توسعه صنعتی و وضعیت ترافیک با سنجههای آلودگی هوا مورد بررسی قرار گرفت.مواد و روشها: به منظور ارزیابی روند با استفاده از دادههای اندازهگیری شده دورهای و روشهای همبستگی و رگرسیون ساده غلظت هفت آلاینده هوا شامل PM2.5 ، PM10 ، CO ، SO2، NO ، NO2 وNOx به عنوان متغیرهای وابسته و پارامترهای هواشناسی، نوع کاربری زمین ها، توسعه صنایع و وسایل نقلیه به عنوان متغیرهای مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. همچنین در روش محاسباتی از نرمافزار SPSS برای آزمایش توزیع نرمال مجموعه دادهها شامل غلظت آلایندههای هوا و هواشناسی از سال 1387 تا 1394، در 10 ایستگاه سنجش آلودگی هوا و 3 ایستگاه هواشناسی در کلان شهر اصفهان استفاده شد.نتایج و بحث: نتایج مطالعه نشان میدهد که میانگین سالانه غلظتPM (PM10 / PM2.5) ،NO و CO کاهش و میانگین سالانه غلظت SO2،NO2 و NOX افزایش مییابد. افزون بر این، میانگین سالانه بارش، دما و سرعت باد افزایش یافته در حالی که روند رطوبت نسبی در منطقه مورد مطالعه به طور قابل توجهی تغییر نمیکند. همچنین مشخص شد که روند وسعت مرکزهای اقامتی، آموزشی، تجاری، خدمات عمومی، کاربری حمل و نقلی و تعداد واحدهای صنعتی و وسایل نقلیه به طور قابل توجهی افزایش یافته است. اما میزان زمین های کشاورزی، فضای سبز و منطقه های صنعتی به طور قابل توجهی در منطقه مورد مطالعه کاهش یافته است. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان می دهد که تغییر کاربری زمین های کشاورزی به منطقه های مسکونی و افزایش سرعت باد میتواند به عنوان دلایل روند کاهشیNO ، CO و ذرات معلق در منطقه مورد مطالعه باشد. افزون بر این، روند افزایش میزان حملونقل، میتواند مهمترین دلیل افزایش غلظت NO2 باشد. از طرف دیگر، با توجه به روند افزایشی انتشار گازهای NOX و همبستگی منفی معنیدار با وسعت فضای سبز و همبستگی مثبت با وسعت حمل و نقل و مناطق صنعتی و نتیجه مدل رگرسیون گام به گام میتوان به این نتیجه رسید که کاهش سطح فضای سبز و افزایش وسعت 99.5 درصدی مناطق با کاربری حمل و نقل سبب افزایش غلظت NOX در منطقه مورد مطالعه میشود. افزون بر این، وسعت مرکزهای خدمات شهری موجب افزایش غلظت SO2 میشود و بین غلظت PM2.5 و SO2 نیز رابطه منفی وجود دارد (با افزایش غلظت SO2، غلظت PM2.5 افزایش مییابد).نتیجهگیری: نکته قابل توجه این است که ارتباط بین سنجههای کیفیت هوا به عنوان متغیرهای وابسته با متغیرهای مستقل مورد بررسی در منطقه های شهری پیچیده است و مشخص نیست که کدام عامل یا پارامتر خاص مهمترین سناریوی آلودگی هوا در یک بافت شهری است. بنابراین هنور نیاز به انجام پژوهشهای دقیقتری وجود دارد.
شیده عطری؛ مصطفی پناهی؛ رضا ارجمندی؛ علیرضا قراگوزلو
چکیده
سابقه و هدف: بررﺳﯽﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﻬﺎدﻫﺎی دﺳﺖ اﻧﺪرﮐﺎر ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ ﺟﻬﺎن، ﻃﯽ دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ و از ﺟﻤﻠﻪ در اﯾﺮان، نشان میدهد ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺟﻬﺖﮔﯿﺮیﻫﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎی ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ، به دلیل فقدان اطلاعات دقیق و قابل اتکا، ﺑﯿﺸﺘﺮ متکی ﺑﺮ استفاده از روشهای دﺳﺘﻮری و ارﺷﺎدی ﺑﻮده و ﮐﻤﺘﺮ از ...
بیشتر
سابقه و هدف: بررﺳﯽﻋﻤﻠﮑﺮد ﺑﺴﯿﺎری از ﻧﻬﺎدﻫﺎی دﺳﺖ اﻧﺪرﮐﺎر ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ ﺟﻬﺎن، ﻃﯽ دﻫﻪﻫﺎی اﺧﯿﺮ و از ﺟﻤﻠﻪ در اﯾﺮان، نشان میدهد ﺗﻤﺮﮐﺰ ﺟﻬﺖﮔﯿﺮیﻫﺎ و ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎی ﺣﻔﺎﻇﺖ از ﻣﺤﯿﻂزﯾﺴﺖ، به دلیل فقدان اطلاعات دقیق و قابل اتکا، ﺑﯿﺸﺘﺮ متکی ﺑﺮ استفاده از روشهای دﺳﺘﻮری و ارﺷﺎدی ﺑﻮده و ﮐﻤﺘﺮ از روﯾﮑﺮدﻫﺎی مدیریتی مبتنی بر اطلاعات کمی دقیق استفاده ﺷﺪه اﺳﺖ. در نتیجه، این مطالعه برای درک بهتر روند تغییرات کاربری در بازه زمانی سی سال گذشته (1397-1366) و پیش بینی وضعیت آینده با فرض تداوم روند کنونی و عدم مداخله مدیریت مناسب برای تغییر روند موجود، انجام شده و برای این منظور از چارچوب مدل سازی نرم افزار InVEST جهت تحلیل وضعیت حال و ترسیم شرایط آتی بهره گیری شده است. نقشه های حاصله، امکان خوبی را برای استنباط روند تغییرات آتی و اصلاح الگوهای مدیریتی برای بهبود شرایط، از سوی مدیران و تصمیم گیران فراهم می سازد.مواد و روش ها: در این بررسی، با استفاده از تصاویر ماهوارهای لندست 5، 7 و 8 به ترتیب در سال های 1366، 1379 و 1397 نقشه کاربری اراضی مجموعه حفاظت شده جاجرود، در محیط نرم افزار سنجش از دور ENVI 5.3 و ArcGIS 10.3 استخراج شده است. درستی و صحت طبقه بندیها مورد ارزیابی قرار گرفته است. طبقات کاربری با توجه به هدف مطالعه به 10 واحد کاربری جداگانه، شامل مراتع فقیر، مراتع غنی، جنگل دست کاشت، اراضی کشاورزی، اراضی بایر، سد، مناطق مسکونی، رود، جاده خاکی و آسفالته تقسیم، سپس وضعیت و مساحت هریک از کاربری ها مورد بررسی قرار گرفته است.در نهایت، به منظور دستیابی به وضعیت آتی منطقه، از ابزار سناریو ساز مجموعه نرم افزاری InVEST نسخه 3.6.0 استفاده شده است. این نرم افزار با رویکردی کاملاً جدید و متفاوت، به کمی سازی و تهیه نقشه کاربری اراضی پرداخته، وضعیت آینده نقشه سازی شده و پیش بینی های مربوطه در اختیار قرار گرفته است.نتایج و بحث: براساس نتایج به دست آمده در 30 سال گذشته، وسعت مناطق مسکونی، جاده ها و نیز جنگل های دست کاشت افزایش، و وسعت پراکنش رودها کاهش داشته است، درنتیجه سطح مراتع فقیر افزایش و مراتع غنی کاهش داشته همچنین تغییرات در اراضی بایر به وضوح قابل مشاهده است. به طوری که وسعت اراضی بایر به دلیل تبدیل شدن به کاربری های انسانی در نقاط مجاور سکونتگاه های انسانی و نیز تبدیل شدن به مراتع فقیر به دلیل وضعیت مطلوب آب و هوایی ازجمله بارش های مناسب، تا سال 1379کاهش یافته است. اما وضعیت اراضی بایر در دوره منتهی به سال 1397، به دلیل وضعیت نامناسب آب و هوایی(خشکسالی) و چرای بی رویه دام و تبدیل شدن مراتع فقیر به اراضی بایر افزایش نشان داده است. اراضی کشاورزی به دلیل مجاورت با سکونتگاه های انسانی، روند افزایشی نشان داده است و سپس به علت افزایش ارزش زمین، به کاربری سکونتگاهی تبدیل و روند کاهشی در پیش گرفته است. احداث و بهره برداری سد ماملو از دیگرکاربری های انسانی دهه گذشته در منطقه بوده است. در واقع به دلیل همجورای منطقه با شهر بزرگ تهران و افزایش روزافزون جمعیت، نیاز به خدمات اکوسیستمی منطقه افزایش داشته در نتیجه کاربری های انسان ساخت جایگزین کاربری های طبیعی شده اند.بررسی وضعیت آینده نیز نشان داد وسعت برخی از کاربری های انسانی، ازجمله مناطق مسکونی و جنگل های دست کاشت، افزایش و به تبع آن مساحت مراتع و اراضی کشاورزی کاهش خواهد داشت. اراضی بایر نیز روند افزایشی نشان داد که حاصل مناسب نبودن الگوی مدیریتی موجود و در نتیجه تبدیل مراتع به زمین های بایر است. درمجموع در بازه زمانی این مطالعه، بیشترین کاهش مساحت را مراتع غنی و بیشترین افزایش در وسعت کاربری را مناطق مسکونی به خود اختصاص داده است.نتیجه گیری: منطقه حفاظت شده جاجرود طی 30 سال گذشته، به دلیل مداخلات انسانی، دستخوش تغییرات مهمی از نظر کاربری اراضی شده است. چنین تغییراتی عمدتاً ریشه در دگرگونی های اقتصادی و اجتماعی داشته و با فراز و نشیب های مدیریتی در رعایت موازین حفاظتی محدوده و تلاش برای دستیابی به اهداف تعریف شده برای چنین مناطقی همراه بوده است. به گونه ای که تغییرات همیشگی کاربری اراضی طبیعی و جایگزین شدن کاربری های انسانی در سایه اقدامات توسعه ای بی هدف و بی ضابطه، سیمای طبیعی منطقه حفاظت شده جاجرود را مخدوش ساخته است. این مطالعه نشان داد تغییرات خدمات چندگانه اکوسیستم به واسطه تغییرات در پوشش/کاربری اراضی به عنوان محرکه های اصلی تغییرات انسانی عمل خواهد کرد. همچنین با پیش بینی تغییر کاربری اراضی، می توان علاوه بر شناسایی نواحی مناسب برای حفاظت سرمایه های طبیعی، توسعه کاربری های انسانی و بهره برداری پایدار از سرزمین، برنامه ریزی توسعه فضایی را نیز به نحوی پیش برد که ضمن کاهش عدم قطعیت های آتی به تصمیم گیری های آگاهانه و تقویت هم افزایی ها در هر یک از دو بخش محیط زیست و توسعه کمک نماید.