مریم جاهد؛ سید عباس یزدانفر؛ سعید نوروزیان ملکی
چکیده
سابقه و هدف: رشد شهرنشینی به مرور موجب تبدیل زمین های سبز و زیر کشت به منطقه های مسکونی شده است؛ که این مسئله از جهت های مختلفی بر حوزه های محیط زیستی و غذایی اثرگذار است. تبدیل هرچه بیشتر زمین های قابل کشت به زمین های مسکونی افزون بر افت کیفیت های محیط زیستی، از امنیت غذایی نیز می کاهد. آلودگی هوا، مدیریت نکردن ...
بیشتر
سابقه و هدف: رشد شهرنشینی به مرور موجب تبدیل زمین های سبز و زیر کشت به منطقه های مسکونی شده است؛ که این مسئله از جهت های مختلفی بر حوزه های محیط زیستی و غذایی اثرگذار است. تبدیل هرچه بیشتر زمین های قابل کشت به زمین های مسکونی افزون بر افت کیفیت های محیط زیستی، از امنیت غذایی نیز می کاهد. آلودگی هوا، مدیریت نکردن پسماندها و در نتیجه آلودگی خاک و آب حاصل از این مسئله است. در این میان کشاورزی شهری به عنوان یکی از پاسخ های قابلبحث به این مسئله ها مطرح شده است. اگرچه پروژه های کشاورزی شهری می توانند در ابعاد مختلفی بر شهر تأثیر بگذارند، اما پروژه های کشاورزی شهری با موانعی مواجه هستند. هر چند در منابع، موانعی چون نبود چاره اندیشی برای حل مسئله مالکیت و تعیین حریم خصوصی و عمومی، آگاهی نداشتن از الزام های کالبدی بنا برای رشد گیاهان، نحوه تأمین منابع آبی و نیازهای گیاهان و نبود اطمینان از شرایط ایمن برای کاشت و نگهداری گیاهان عنوان شده است؛ در دسترس نبودن راهکارهای طراحی کالبدی برای کشاورزی شهری از موانع اصلی عدم گسترش کشاورزی شهری به شمار می رود. همچنین تاکنون مطالع های که در جهت شناخت و طبقهبندی این راهکارهای طراحی کالبد کشاورزی شهری باشد، صورت نگرفته است. در نتیجه این پژوهش در نظر دارد،جهت تسهیل اجرای کشاورزی شهری، با مرور اسناد مرتبط به راهکارهای طراحی کالبدی کشاورزی شهری دست یابد.مواد و روش ها: این پژوهش پس از بررسی شاخه های اصلی در زمینه کشاورزی شهری با روش مرور سیستماتیک1 به مطالعه و دسته بندی مقاله ها مرتبط پرداخته است. از رئوس مطالب روش پریزما2 برای مرور ادبیات موضوع کشاورزی شهری در حوزه کالبدی استفاده شده است. مقاله های موردنظر از شش پایگاه اطلاعاتی Web of Science، Springer، IEEE، JSTOR، Science Direct و Magiran استخراج شده اند. کلیدواژه "Urban Agriculture" به عنوان کلیدواژه اصلی و "Design Urban Agriculture" و "Planning Urban Agriculture" به عنوان کلیدواژه ثانویه، استفاده شدهاند. در گام اول 1259 مقاله به دست آمد، که با اعمال کلیدواژه های Design Urban Agriculture و Planning Urban Agriculture تعداد منابع به 140 عدد رسید. همچنین چکیده آنها مطالعه شد، که از این تعداد، تنها 30 منبع دارای راهکارهای طراحی کالبد کشاورزی شهری بودند. در مرحله بعدی با استفاده از پرسشنامه CASP به وسیله 5 تن از متخصصان رشته معماری و 5 تن از متخصصان رشته کشاورزی، به اعتبارسنجی پژوهش های باقیمانده پرداخته شد. از این میان منابعی وارد مرحله تجزیه و تحلیل داده ها شدند که امتیاز آنها در چک لیست CASP، هفت و یا بالاتر بوده اند. درنتیجه 18 منبع برای ارزیابی انتخاب شدند که از میان آنها، 10 عنوان به کشاورزی در فضای باز شهری، 7 عنوان به ارتباط کشاورزی و ساختمان و تأمین نیازهای کشاورزی شهری و 1 منبع به شرایط منابع طبیعی برای اجرای کشاورزی شهری پرداخته اند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد اطلاعات مرتبط با حوزه کالبد در بخشهای قانونی، فنی، کشاورزی و امنیت قابل دسته بندی هستند. در دسته قانونی، نحوه مشارکت در مشاعات و مالکیت زمین ها و وجود نداشتن قواعد جامع در این حوزه، از موانع اصلی برای اجرای کشاورزی شهری به شمار میرود. شکل بام، ارتفاع ساختمان و جداره های اطراف ساختمان برای نورگیری بهینه و سنجش نیروی باد، مساحت مطلوب برای کشاورزی در دسته فنی از مؤلفه های تعیین کننده در کشاورزی شهری هستند. در حوزه کشاورزی، میزان و نوع نیازهای گیاهان از جمله نور، آبیاری، خاک، مواد مغذی و غیره برای موفقیت کشاورزی شهری مورد توجه قرار گرفته است. تأمین امنیت بام از دیگر دغدغه های طراحان به شمار میرود که مانع رشد کشاورزی شهری می شود. در نظر گرفتن نحوه دسترسی به سایت، چگونگی تأمین امنیت و کنترل بر سایت برای جلوگیری از خرابکاری و دزدی از جمله مؤلفه های بازدارنده توسعه کشاورزی شهری محسوب می شود.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد، راهکارهای طراحی کالبد کشاورزی شهری در چهار مؤلفه قانونی، فنی، کشاورزی و امنیت تقسیم می شود. این مؤلفه ها میتواند به گسترش کشاورزی شهری منجر شود و پیامدهای آن مانند حفظ و افزایشِ تنوع محیط زیستی، کمک به اشتغال زایی و حل مشکل فقر، افزایش امنیت غذایی، مدیریت پسماندها و استفاده از آنها در چرخه مصرفِ کشاورزی شهری، افزایش تعاملات اجتماعی، کاهش آلودگی هوا و مانند آن در شهرها مشاهده شود.
مهدا فروغی؛ سعید نوروزیان ملکی؛ معین حاجی مقصودی
دوره 15، شماره 4 ، دی 1396، ، صفحه 193-214
چکیده
سابقه و هدف:
امروزه توجه به کاربران طرح در پروژههای معماری اهمیت بیشتری یافته و بعد اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین ابعاد تاثیرگذار بر طرح مورد توجه طراحان قرار گرفته است. اهمیت این موضوع در طراحی معماری منظر، با توجه به بعد ذهنی و مخاطبمحور بودن آن، دوچندان است. یکی از مهمترین رویکردها در معماری که به مخاطبان طرح توجه دارد، ...
بیشتر
سابقه و هدف:
امروزه توجه به کاربران طرح در پروژههای معماری اهمیت بیشتری یافته و بعد اجتماعی بهعنوان یکی از مهمترین ابعاد تاثیرگذار بر طرح مورد توجه طراحان قرار گرفته است. اهمیت این موضوع در طراحی معماری منظر، با توجه به بعد ذهنی و مخاطبمحور بودن آن، دوچندان است. یکی از مهمترین رویکردها در معماری که به مخاطبان طرح توجه دارد، رویکرد طراحی مشارکتی است. مبحث طراحی مشارکتی، اولین بار در سال 1980 در آمریکا در اعتراض به قدرت زیاد طراحان و بیتوجهی آنها به نیازهای حقیقی مردم در پروژههای معماری مطرح شد. بهتدریج طراحی مشارکتی در سایر کشورها نیز رواج یافت و در دهه 1990 شاهد اوج اهمیت آن در حوزه معماری بودیم. در این زمان منابع متعدد اثرات گسترده و تکنیکهای این رویکرد را بررسی کردند و بدین ترتیب انتظارات زیادی نسبت به طراحی مشارکتی پدید آمد. با عدم تحقق تمام این انتظارات در پروژههای طراحی مشارکتی اجراشده در آن زمان، موضوع موانع طراحی مشارکتی طرح شد. با این حال نوشتارهای زیادی طراحی مشارکتی را لازمة دنیای امروز دانستهاند. اگرچه طراحی مشارکتی در معنای جدید آن و مباحث نظری مطرحشده در این زمینه از آمریکا آغاز شد ولی در ایران سابقه طراحی مشارکتی بهطور سنتی به سالها پیش برمیگردد. امروزه پروژههای طراحی مشارکتی در شهرهای ایران بهصورت محدود و اغلب غیرموثر انجام میشود. در این راستا، هدف این مقاله بررسی موانع استفاده از طراحی مشارکتی منظر و تعیین درجه اهمیت آنها در ایران از دیدگاه متخصصان امر است.
مواد و روشها:
در این راستا، ابتدا موانع اصلی استفاده از رویکرد طراحی مشارکتی منظر، از منابع متعدد استخراج و دستهبندی شده است و سپس به کمک روش دلفی و انجام مصاحبههایی با معماران منظر، میزان تأثیر موانع استخراجشده بر استفاده از رویکرد طراحی مشارکتی منظر در ایران، ارزیابی و اولویتبندی شد. اعضای پانل دلفی شامل ده نفر از متخصصان منظر، شش نفر از متخصصان معماری و چهار نفر از متخصصان شهرسازی شاغل در دانشگاهها، پژوهشکدهها یا شرکتهای مرتبط با طراحی معماری منظر هستند.
نتایج و بحث:
در نهایت گروه موانع سیاسی و تکنیکی بهعنوان مهمترین دسته موانع منظر مشارکتی شناخته شدند و در زیرشاخههای این موانع، بیعلاقگی کارفرما در شرکت در فرایند مشارکتی طراحی، بهعنوان مهمترین مانع با ضریب روایی صددرصد و کمبود وقت آزاد جامعه معاصر بهعنوان کماهمیتترین مانع شناخته شده است. در میان زیرشاخههای موانع تکنیکی، به ترتیب مرحله زمانی مشارکت مردم در فرایند طراحی مشارکتی، فقدان رابطه باز و مستقیم بین مردم، طراح و کارفرما با ضریب روایی 60 درصد و تجربه و مهارت کم متخصصان در فرایند طراحی مشارکتی و دانش و مهارت کم مردم شرکتکننده در فرایند طراحی مشارکتی با ضریب روایی 40 درصد و از میان زیرشاخههای موانع اجرایی، عدم مطلوبیت سیستمهای اداری و اجرایی با ضریب روایی 80 درصد و زمانبر بودن شرکت دادن مردم در فرایند طراحی منظر مشارکتی با ضریب روایی 40 درصد بهعنوان مهمترین موانع شناخته شدهاند.
نتیجهگیری:
با توجه به اینکه موانع تکنیکی از دیدگاه متخصصان بسیار مهم ارزیابی شده است، باید ارزیابی مدونی درباره این تکنیکها انجام شود. توصیه میشود این تحقیقات دارای جنبههای نظری و عملی باشند و طی پژوهشها به مسائل مرحله زمانی مشارکت مردم و وجود رابطه باز و مستقیم بین مردم، طراح و کارفرما توجه بیشتری شود. همچنین پیشنهاد میشود تحقیقاتی برای ارزیابی روشهای طراحی مشارکتی بهکار گرفتهشده صورت گیرد. بدین ترتیب میتوان از تجربیات کشورهای غربی در طراحی مشارکتی مدرن استفاده کرد و از سوی دیگر برخی سنتهای گذشته ایران که مرتبط با طراحی مشارکتی بوده را احیا کرد.