همایون حبیبی؛ هاجر راعی دهقی
چکیده
سابقه و هدف: توانایی بشر برای دگرگون ساختن محیط زیست در تمام کره زمین به نوع متفاوتی از نگرانیهای محیط زیستی یعنی تغییرات اقلیمی دامن زده است. امروزه افزایش گرمایش جهانی و باال آمدن آب دریاها در اثر آب شدن یخهای قطبی، فوری ترین، قطعی ترین و گسترده ترین اثرهای قابل مشاهده تغییرات اقلیمی است. یکی از آثار این تغییرات، احتمال محروم شدن ...
بیشتر
سابقه و هدف: توانایی بشر برای دگرگون ساختن محیط زیست در تمام کره زمین به نوع متفاوتی از نگرانیهای محیط زیستی یعنی تغییرات اقلیمی دامن زده است. امروزه افزایش گرمایش جهانی و باال آمدن آب دریاها در اثر آب شدن یخهای قطبی، فوری ترین، قطعی ترین و گسترده ترین اثرهای قابل مشاهده تغییرات اقلیمی است. یکی از آثار این تغییرات، احتمال محروم شدن کشورهای ساحلی بویژه کشورهای کوچک جزیرهای از قلمروهای دریایی قبلی شان است، زیرا با باال آمدن آب دریاها نقاط پایه ای که مبنای ترسیم خطوط مبدأ هستند شروع به پسرفت به سمت ساحل نموده و عوارض طبیعی که مبنایی برای ترسیم خطوط مبداء دریای سرزمینی یا آبهای مجمع الجزایری بودند در حال غرق شدن یا تغییر ماهیت هستند. از آنجایی که خط مبدأ مبنای تعیین حدود مناطق دریایی کشور ساحلی است، با باال آب دریاها اعتبار خطوط مبدأ ترسیم شده قبلی و استحقاق کشورها برای برخورداری از منطقه های دریایی برمبنای چنین خطوطی به چالش کشیده شده و این مساله را مطرح میسازد که چنین کشورهایی همچنان سزاوار استفاده از خطوط مبدأ ترسیم شده قبلی هستند یا باید به ترسیم دوباره این خطوط بر اساس تغییرات صورت گرفته اقدام کنند. از اینرو هدف این نوشتار بررسی آثار تغییرات اقلیمی بر خطوط مبدأ کشورهای ساحلی و مجمع الجزایری و بیان راهکارهایی به چنین کشورهایی برای مقابله با چنین آثاری است. مواد و روشها: به منظور بررسی آثار تغییرات اقلیمی بر کشورهای ساحلی در ابتدا به پیامدهای تغییرات اقلیمی بر اقیانوسها پرداخته شد. با توجه به تحقیق های صورت گرفته مشخص شد، مهمترین این تغییرات، گرمایش جهانی و باال آمدن آب دریاها است. سپس تأثیر چنین پیامدهایی بر خطوط مبدأ عادی و مستقیم کشورهای ساحلی و مجمع الجزایری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج و بحث: این نوشتار با بررسی آثار تغییرات اقلیمی بر اقیانوسها به این نتیجه رسید که مهمترین آثار چنین تغییراتی بر اقیانوسها گرمایش جهانی و باال آمدن آب دریاست. این مطالعه با ارزیابی تأثیر تغییرات اقلیمی بر خطوط مبدأ به بررسی واقعی بودن این چالش حقوقی نسبت به انواع خطوط مبدأ پرداخته و نتیجه میگیرد که با وجود آنکه کنوانسیون حقوق دریاها 1982 به معضل تغییرات احتمالی بعدی در محل نقاط پایه بی توجه بوده و در این رابطه سکوت کامل دارد، با اینحال با تفسیر مواد کنوانسیون در مورد ترسیم خطوط مبدأ سواحل ناپایدار و فالت قاره میتوان قائل به حق کشورهای ساحلی و مجمع الجزایری به حفظ خطوط مبدأ قبلی و منطقه های دریایی موجود به رغم تغییرات سطح دریا شد. نتیجه گیری: این مطالعه با ارزیابی آثار تغییرات اقلیمی بر خطوط ساحلی کشورهای ساحلی نتیجه میگیرد که بی تردید پیامدهای تغییرات اقلیمی منجر به تغییرات گسترده در خطوط مبدأ کشورهای ساحلی میشود و با تفسیر مواد کنوانسیون حقوق دریاها میتوان راهکارهایی برای مقابله با این تغییرات بیان نمود و در نهایت قائل به حق کشورهای ساحلی به حفظ خطوط مبدأ قبلی آنها شد.
هاجر راعی دهقی؛ جواد نجفی
دوره 14، شماره 2 ، تیر 1395، ، صفحه 139-153
چکیده
جنگ پدیدهای است که در آن خسارت اجتناب ناپذیر است. یکی از مواردی که در طول درگیری مسلحانه خسارات قابل توجهی بر آن وارد می شود محیط زیست است. در این راستا حقوق بشردوستانه در تعداد معدودی از مقررات خود به محیط زیست و حمایت از آن توجه داشته است. با این حال این مقررات به اندازه کافی به حمایت از محیط زیست نپرداخته اند و این مساله مطرح می شود ...
بیشتر
جنگ پدیدهای است که در آن خسارت اجتناب ناپذیر است. یکی از مواردی که در طول درگیری مسلحانه خسارات قابل توجهی بر آن وارد می شود محیط زیست است. در این راستا حقوق بشردوستانه در تعداد معدودی از مقررات خود به محیط زیست و حمایت از آن توجه داشته است. با این حال این مقررات به اندازه کافی به حمایت از محیط زیست نپرداخته اند و این مساله مطرح می شود که آیا مقررات حقوق بین الملل محیط زیست و ممنوعیت های موجود در این رشته برای حفاظت از محیط زیست قابل اعمال است یا تنها باید از مقررات موجود در حقوق بشردوستانه برای حفاظت از محیط زیست استفاده کرد. در این نوشتار سعی می شود که این مقررات و امکان اعمال و اجرای آن ها را در جهت حفاظت بیشتر از محیط زیست بررسی قرار کنیم. از سوی دیگر خسارات وارده به محیط زیست در طی درگیری مسلحانه ممکن است به صورت عمدی یا غیر عمدی رخ دهد. خسارات عمدی به محیط زیست هنگامی رخ می دهد که از محیط زیست به عنوان سلاح استفاده می شود یا زمانی که خسارات وارده به محیط زیست عمدی است ولی از محیط زیست به عنوان یک سلاح استفاده نمی شود. مقرراتی که در راستای جلوگیری از این دو نوع خسارت وضع شدهاند آستانه هایی در نظر گرفتهاند که این آستانهها برای تحقق خسارت مورد بررسی قرار می گیرد. در خصوص خسارات غیر عمدی به محیط زیست، قربانی اصلی محیط زیست نیست ولی با این حال به محیط زیست خساراتی وارد می شود و بایستی اصل احتیاط را اعمال کرد. در این مورد باید به انواع خسارات، ممنوعیت های موجود و امکان به حداقل رساندن این خسارات پرداخت.