حسین رحمانی؛ سیدداریوش مقدس
چکیده
سابقه و هدف: گونههای غیربومی یکی از تهدیدهای مهم برای تنوع زیستی محسوب میشوند. برخی از گونههای ماهیان غیربومی اثرات سوء زیست محیطی داشته و بعنوان ماهیان مهاجم شناخته میشوند. رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر که ماًمن و زیستگاه طیف وسیعی از ماهیان بومی و تجاری هستند با معرفی عمدی یا سهوی ماهیان غیربومی مواجه هستند .مدلهای ...
بیشتر
سابقه و هدف: گونههای غیربومی یکی از تهدیدهای مهم برای تنوع زیستی محسوب میشوند. برخی از گونههای ماهیان غیربومی اثرات سوء زیست محیطی داشته و بعنوان ماهیان مهاجم شناخته میشوند. رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر که ماًمن و زیستگاه طیف وسیعی از ماهیان بومی و تجاری هستند با معرفی عمدی یا سهوی ماهیان غیربومی مواجه هستند .مدلهای ارزیابی ریسک تهاجمی گونههای ماهیان غیربومی برای شناسایی گونههای غیربومی با توان بالای تهاجمی و بعنوان ابزاری برای کمک تصمیمگیران و سیاستگذاران استفاده میشود. هدف این تحقیق واسنجی و بررسی کارآمدی مدل (AS-ISK) Aquatic Species Invasiveness Screening kit در ارزیابی خطر ریسک گونههای ماهیان غیربومی رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر است.مواد و روشها: از مدلAS-ISK برای ارزیابی ریسک تهاجمی گونههای ماهیان غیربومی در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر استفاده شده است. 14 گونه از ماهیان غیربومی موجود در منطقه ارزیابی ریسک و یک گونه غیربومی در مراکز پرورش ماهی در این منطقه بعنوان گونه افق انتخاب شدند. دو ارزیاب مستقل این مدل را برای گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی ریسک اجرا کردند. با استفاده از روشهای آماری اعداد ریسک حاصل از ارزیابی ریسک توسط دو ارزیاب با هم مقایسه شدند. از روش آنالیز منحنی راک برای تعیین حد آستانه مدل و برای تطابق اقلیمی منطقه ارزیابی ریسک و زیستگاه ماهیان غیربومی از سیستم طبقه بندی اقلیمی Köppen-Geiger استفاده شده است.نتایج و بحث: ارزیابی ریسک گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی منجر به شناسایی 73 درصد گونهها بعنوان ماهیان با توان بالای تهاجمی شد. بیشترین عدد ریسک در مدل AS-ISK برای گونههایCarassius auratus و Carassius gibelio و کمترین برای Anguilla anguillaبدست آمد. تفاوت معنیداری از نظر آماری بین متوسط عدد ریسک دو ارزیاب وجود نداشت. سطح زیر نمودار منحنی راک برای مدل AS-ISK عدد یک بود که بیانگر کارآمدی مدل در ارزیابی ریسک گونههای ماهیان غیربومی در منطقه ارزیابی ریسک در سطح معنیداری از نظر آماری بوده است. حدآستانه برای مدل AS-ISK 5/9 و برای ارزیابی ریسک اصلی مدل (Basic Risk Assessment) 5/11 بدست آمد. بر اساس حدآستانه بدست آمده 11 گونه ماهی غیربومی بعنوان گونههای با توان بالای تهاجمی (مهاجم) و 4 گونه بعنوان غیرمهاجم در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر شناسایی شدند. فاکتور اطمینان برای ارزیابیهای گونهها از 73 تا 64 درصد متفاوت بود. تمام گونههای اولویتبندی مدیریتی شدند و در سه فهرست سیاه، خاکستری و سفید قرار گرفتند.نتیجهگیری: مدل AS-ISKبرای شناسایی گونههای ماهیان غیربومی که ممکن است در رودخانههای حوضه جنوبی دریای خزر مهاجم شده یا شوند کارآمد بوده و می توان از این مدل برای اولویتبندی مدیریتی آنها بر اساس میزان ریسکشان و بعنوان ابزاری علمی در حمایت از مدیران حفاظت، تصمیمگیران و سیاستگذاران طرحهای توسعه آبزیپروری در منطقه ارزیابی ریسک استفاده نمود.
حسین رحمانی؛ فائقه ردایی؛ سارا حقپرست؛ سیده محدیث رکابی
چکیده
سابقه و هدف: ارزیابی زیستی منابع آب با استفاده از بی مهرگان کفزی یکی از مناسب ترین و مقرون به صرفه ترین روشهای مطالعات اثرات انسانی بر پیکره اکوسیستمهای آبی است. استراتژی های تغذیه ای، ویژگی معمولی است که انعطاف پذیری گونه ها را انعکاس می دهد و می توانند بخشی از یک اقدام واحد در ساختار طبقه بندی جوامع باشند. ...
بیشتر
سابقه و هدف: ارزیابی زیستی منابع آب با استفاده از بی مهرگان کفزی یکی از مناسب ترین و مقرون به صرفه ترین روشهای مطالعات اثرات انسانی بر پیکره اکوسیستمهای آبی است. استراتژی های تغذیه ای، ویژگی معمولی است که انعطاف پذیری گونه ها را انعکاس می دهد و می توانند بخشی از یک اقدام واحد در ساختار طبقه بندی جوامع باشند. گروه های تغذیه ای در سوخت و ساز اکوسیستم آب شیرین از جمله چرخه مواد مغذی، کاهش اندازه ذرات آلی (به عنوان مثال پاره کننده ها)، تسهیل عملکرد میکروتجزیه کننده ها یعنی باکتری ها، قارچ ها و مخمرها و حمل مواد آلی در پایین دست مشارکت می کنند. این مطالعه با هدف بررسی پراکنش گروههای تغذیهای بزرگ بیمهرگان کفزی به عنوان مبنای ارزیابی زیستی در رودخانه چالوس، به عنوان یکی از رودخانه های حفاظت شده ایران با شرایط اکولوژیکی منحصر به فرد، انجام گردید.مواد و روشها: جهت بررسی گروههای تغذیهای بیمهرگان کفزی نمونهبرداری آنها با استفاده از نمونهبردار سوربر به ابعاد 5/30×5/30 سانتیمتر با چشمه تور 360 میکرون به صورت فصلی در سال 1394 و با 3 تکرار در 9 ایستگاه مطالعاتی در حوضه رودخانه چالوس انجام شد. جهت مقایسه فراوانی گروههای تغذیهای در ایستگاهها و فصول مختلف از آزمون کروسکال- والیس و برای مقایسه جفتی از آزمون من ویتنی استفاده شد. از آزمون های درصد تشابه (SIMPER) جهت تعیین آن دسته از گروههای تغذیهای که بیشترین سهم (درصد مشارکت) را در تشابه موجود در هر ایستگاه و نیز عدم تشابه عمده میان ایستگاههای مختلف داشتند، استفاده گردید.نتایج و بحث: طی مدت نمونهبرداری از ایستگاههای مختلف در مجموع 26220 بزرگ بیمهره کفزی جداسازی، شناسایی و شمارش گردید که در 3 شاخه، 4 رده، 12 راسته، 34 خانواده و 35 جنس طبقهبندی شدند. در این مطالعه بیشترین میزان فراوانی کل بزرگ بی مهرگان کفزی در ایستگاه های 6 و 8 به ترتیب 15.04و 16.97 درصد از گروههای تغذیهای مختلف بوده است که این میزان میتواند به دلیل ورود مواد آلی توسط پساب مزارع پرورش ماهی قبل از این ایستگاه ها باشد. به نظر می رسد مواد جامد معلق به همراه مواد غذایی خورده نشده در مزارع پرورش ماهی قزل آلا نقش مهمی را در افزایش فراوانی بزرگ بی مهرگان کفزی در پاییندست مزارع پرورش ماهی دارد. نتایج نشان داد که بزرگ بی مهرگان کفزی در منطقه مورد مطالعه شامل 5 گروه تغذیهای جمعکننده (Collector Gatherer)، فیلترکننده (Collector Filter)، شکارچی (Predator)، خراشدهنده (Scraper) و پارهکننده (Shredder) بودند. نتایج به دست آمده نشان داد که فراوانی گروه تغذیهای جمعکننده در ایستگاه 8 نسبت به سایر ایستگاه ها بالاتر بود ولی تفاوت معنی داری را نشان نداد ( 0.05>p). همچنین گروه تغذیهای فیلترکننده در ایستگاه 6 نسبت به سایر ایستگاه ها از فراوانی بیشتری برخوردار میباشد ( 0.05>p). به طور کلی، در تمامی فصول، فراوانی گروه های تغذیهای خراشدهنده و پارهکننده نسبت به سایر گروه ها کمتر بوده و دارای تفاوت معنی دار میباشد (p <0.05). نتایج حاصل از آنالیز SIMPER نشان دهنده درجه بالایی از یکنواختی و کاهش تغییرات در هر یک از ایستگاههای گروهبندی شده به تفکیک فصل بود.نتیجهگیری: به طور کلی، نتایج این تحقیق نشان داد ایستگاههایی که پس از کارگاههای پرورش ماهی قرار داشتند در بسیاری از فصول، گروههای تغذیهای فیلترکننده و جمع-کننده به تناوب، بیشترین فراوانی را داشتند. اگرچه براساس نتایج آزمون SIMPER، بدلیل افزایش حضور سایر گروههای تغذیهای در ایستگاه-های بعد از مزارع پروش ماهی سهم مشارکت گروههای فیلترکننده و جمعکننده در ترکیب اجتماع بزرگ بی مهرگان کفزی در مقایسه با سایر ایستگاهها کاهش پیدا کرده است.
سیدداریوش مقدس؛ اصغر عبدلی؛ بهرام حسن زاده کیابی؛ حسین رحمانی
چکیده
سابقه و هدف: معرفی عمدی یا سهوی گونه های ماهیان غیربومی به اکوسیستم های طبیعی کشور به دنبال تأمین هدف های آبزی پروری، پرورش ماهیان زینتی و کنترل زیستی بوده است. برخی از این ماهیان غیربومی در محیط های آبی طبیعی و مزرعه های پرورش ماهی مهاجم شده و پتانسیل آن را دارند که پیامدهای اقتصادی و اکولوژیکی قابل توجهی را به دنبال ...
بیشتر
سابقه و هدف: معرفی عمدی یا سهوی گونه های ماهیان غیربومی به اکوسیستم های طبیعی کشور به دنبال تأمین هدف های آبزی پروری، پرورش ماهیان زینتی و کنترل زیستی بوده است. برخی از این ماهیان غیربومی در محیط های آبی طبیعی و مزرعه های پرورش ماهی مهاجم شده و پتانسیل آن را دارند که پیامدهای اقتصادی و اکولوژیکی قابل توجهی را به دنبال داشته باشند. از طرفی ریشه کنی گونه های ماهیان غیربومی بویژه در محیط های طبیعی بزرگ، غیرممکن یا بسیار پرهزینه است. در همین راستا، استفاده از مدل هایی که قابلیت شناسایی و غربال گری گونه های غیربومی که پتانسیل مهاجم شدن در زیستگاه های معرفی شده را دارند در حال افزایش است. هدف این پژوهش، ارزیابی پتانسیل مهاجم شدن گونه ماهی تیلاپیای شکم قرمز Coptodon zillii در صورت ورود به تالاب بین المللی انزلی است. مواد و روش ها: از مدل غربال گری تهاجمی گونه های غیربومی آبزی1 برای ارزیابی مهاجم شدن احتمالی تیلاپیای شکم قرمز در صورت معرفی استفاده شده است. این مدل قادر است گونه های آبزی غیربومی از جمله ماهیان غیربومی را با توجه به حد آستانه منطقه ارزیابی در دو گروه مهاجم یا غیرمهاجم احتمالی قرار دهد. همچنین تطابق اقلیمی بین گستره بومی تیلاپیای شکم قرمز و تالاب انزلی با سیستم اقلیمی کوپن-گایگر2 و نرم افزار کلایمچ3 انجام شده است. در ارزیابی تغییرات اقلیم در مدل AS - ISK از سناریوی احتمالی تغییر اقلیم آینده بر اساس مطالعات مربوطه موجود استفاده شده است. نتایج و بحث: خروجی ارزیابی با مدل AS - ISK عدد خطر 44 بود که بالاتر از 75/11 حد آستانه مدل برای تالاب انزلی بوده و بیانگر بالا بودن پتانسیل مهاجم شدن تیلاپیای شکم قرمز در صورت ورود به تالاب انزلی است. همچنین تطابق اقلیمی بین زیستگاه اصلی تیلاپیای شکم قرمز و تالاب انزلی با استفاده از سیستم اقلیمی کوپن-گایگر بالا بود و حداقل یکی از زیستگاه های بومی تیلاپیای شکم قرمز در این سیستم در طبقه اقلیمی مشابه با تالاب انزلی قرار دارد. خروجی مدل Climatch برای این گونه 0.87 به دست آمد که نشان دهنده تطابق بالای اقلیمی بین گستره بومی این گونه و منطقه ارزیابی – تالاب انزلی - بود. ارزیابی تغییرات اقلیم مدل AS - ISK در نتیجه نهایی ارزیابی، اثر افزایشی داشت. فاکتورهایی که در نتیجه ارزیابی تیلاپیای شکم قرمز بیشترین تأثیر را داشتند شامل تطابق اقلیمی، تغییر اقلیم احتمالی، ویژگی های زیست شناختی و وضعیت مهاجم شدن آن در دیگر منطقه های خارج از گستره بومی اش بودند. مقایسه نتایج استفاده از این مدل برای گونه غیربومی تیلاپیای شکم قرمز در تالاب انزلی و چند منطقه دیگر در کشورهای همسایه نشان داد که این گونه غیربومی در این منطقه ها هم از پتانسیل بالای مهاجم شدن برخوردار بود. نتیجه گیری: با توجه به اینکه گونه های ماهیان غیربومی همواره مورد توجه برای توسعه آبزی پروری در کشور هستند. برای اجتناب از پیامدهای زیانبار محیط زیستی یک ابزار ارزیابی سریع نیاز است. ارزیابی پتانسیل مهاجم شدن گونه های ماهیان غیربومی با مدل AS -ISK می تواند برای پیش بینی پتانسیل مهاجم شدن ماهیان غیربومی در حوضه آبریز تالاب انزلی و دیگر منطقه ها به منظور کمک به مدیران حفاظت، تصمیم گیران و سیاست گذاران طرح های آبزی پروری مورد استفاده قرار گیرد.