مدینه بیژنی؛ سعید صوفی زاده؛ امیرحسین شیرانی راد؛ حمید جباری
چکیده
سابقه و هدف: آب قابل دسترسی به منظور آبیاری کلزا در اواخر فصل رشد بـه دلیـل کاهش بارندگی و همچنین اسـتفاده از منـابع آبـی بـرای زراعتهای پرسود بهاره افـت شدیدی مییابد. لذا امکان مواجه شدن گیاه با تنش خشکی در مراحل پایانی رشد بسیار محتمل میباشد. بنابراین گزینش ژنوتیپهای مقاوم به خشکی برای موفقیت در تولید این محصول در مناطق خشک ...
بیشتر
سابقه و هدف: آب قابل دسترسی به منظور آبیاری کلزا در اواخر فصل رشد بـه دلیـل کاهش بارندگی و همچنین اسـتفاده از منـابع آبـی بـرای زراعتهای پرسود بهاره افـت شدیدی مییابد. لذا امکان مواجه شدن گیاه با تنش خشکی در مراحل پایانی رشد بسیار محتمل میباشد. بنابراین گزینش ژنوتیپهای مقاوم به خشکی برای موفقیت در تولید این محصول در مناطق خشک و نیمه خشک بسیار حائز اهمیت است.مواد و روش ها: آزمایشی مزرعهای به صورت کرتهای خرد شده در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با چهار تکرار در دو سال زراعی (98-1396) در مزرعه تحقیقاتی مؤسسه اصلاح و تهیه نهال و بذر کرج انجام شد. تیمارهای تنش خشکی شامل آبیاری معمول، قطع آبیاری از مرحله خورجیندهی تا پایان رشد و قطع آبیاری از مرحله گلدهی تا پایان رشد در کرتهای اصلی و ژنوتیپهای پاییزه کلزا شامل Talayeh، Okapi، SLM046، Ahmadi، Zarfam، Licord، Neptun، Natali، GK Gabriella و Opera در کرتهای فرعی در نظر گرفته شدند.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که تنش خشکی به خصوص در قطع آبیاری از گلدهی در تمام ژنوتیپهای مورد بررسی باعث کاهش وزن هزار دانه، تعداد خورجین در بوته، تعداد دانه در خورجین، درصد روغن، عملکرد دانه، عملکرد روغن، طول دوره رشد و کارایی مصرف آب نسبت به آبیاری معمول شد. در شرایط آبیاری معمول بیشترین عملکرد دانه در ژنوتیپهای okapi، Neptun و Natali به ترتیب با 5558، 5698 و 5076 کیلوگرم در هکتار حاصل شد. در شرایط تنش خشکی ژنوتیپهای SLM046، Zarfam، Natali و Opera در قطع آبیاری از خورجیندهی با عملکرد دانه به ترتیب 3144، 2864، 3237 و 2951 کیلوگرم در هکتار و در قطع آبیاری از گلدهی به ترتیب با عملکرد دانه 2377، 2472، 2441 و 2539 کیلوگرم در هکتار بالاترین عملکرد دانه را به خود اختصاص دادند. شاخصهای میانگین بهرهوری (MP)، میانگین هندسی بهرهوری (GMP) و تحمل تنش (STI) بیشترین همبستگی را با عملکرد دانه در شرایط تنش و غیرتنش داشتند و برای گزینش ژنوتیپهای برتر مناسبتر بودند. بر همین اساس مقاومترین ژنوتیپها به تنش Okapi، SLM046، Zarfam، Neptun، Natali و Opera بودند. نتیجهگیری: بر اساس نتایج حاصله ژنوتیپهای Okapi، SLM046، Zarfam، Neptun، Natali و Opera در شرایط تنش آخر فصل به عنوان ژنوتیپهای برتر جهت کشت در شرایط آب و هوایی کرج توصیه میگردند.
فاطمه سادات آقامیر؛ سعید صوفی زاده؛ احمد سهیلی
چکیده
سابقه و هدف: تغییر اقلیم یکی از چالشهای مهم بشر در امنیت غذایی در بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. مهمترین متغیرهای اقلیمی تاثیر گذار بر عملکرد محصولات زراعی بارش و دما، دی اکسید کربن بهویژه در مناطق تحت کشت دیم از اهمیت بالایی برخوردار است. نتایج پژوهشگران در ایران بیان کننده اثر تغییر اقلیم آشکار و غیر قابل ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییر اقلیم یکی از چالشهای مهم بشر در امنیت غذایی در بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. مهمترین متغیرهای اقلیمی تاثیر گذار بر عملکرد محصولات زراعی بارش و دما، دی اکسید کربن بهویژه در مناطق تحت کشت دیم از اهمیت بالایی برخوردار است. نتایج پژوهشگران در ایران بیان کننده اثر تغییر اقلیم آشکار و غیر قابل انکار بر عملکرد گیاهان زراعی در ایران است. با بهره از دانش مدلسازی در انتخاب گیاه و رقم مناسب برای یک منطقه، تعیین خصوصیات مطلوب گیاهی، تعیین بهترین مدیریت زراعی، پیشبینی اثر تنوع و تغییر اقلیم بر رشد و عملکرد محصول و تخمین عملکرد بالقوه به صورت کم هزینه، سریع و دقیق میتوان اثر نامطلوب تغییر اقلیم بر کشاورزی را با گزینههای کاهش اثرات منفی کاهش داد.مواد و روشها: در مطالعه حاضر اثر افزایش دما، افزایش و کاهش 20 درصدی در بارش و افزایش غلظت دی اکسید کربن بر فنولوژی و عملکرد گندم دیم در 4 شهرستان دهگلان، دیواندره، سقز و سنندج در استان کردستان با دادههای اقلیمی بلندمدت استان کردستان در سالهای ۱370 تا 1393 مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش به منظور شبیهسازی رشد و نمو روزانه گندم در شرایط تغییر اقلیم و ارزیابی اثرات بالقوه شبیه سازی زیر مدل گندم APSIM، 24 سناریوی تغییر اقلیم و 1 سناریوی دوره پایه، بر اساس حاصل ضرب افزایش دما، به مقدار 1+، 2+، 3+ و 4+ درجه سانتیگراد، تغییر در بارش به مقدار 20% ± و سه غلظت دیاکسیدکربن به ترتیب 5/462، 5/527 و ppm 725 در نظر گرفته شد. ورودیهای مدل شامل آب و هوا (دما، بارندگی و تابش)، خاک (آبخاک و نیتروژن خاک)، ضرایب ژنتیکی و اطلاعات مدیریتی محصول زراعی و خروجیهای آن شامل تاریخ گلدهی، تاریخ رسیدگی فیزیولوژیک، تاریخ بیشینه شاخص سطح برگ، شاخص سطح برگ، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در شرایط اقلیم آینده و گذشته تجزیه و تحلیل گردید.نتایج و بحث: در سناریوهای با افزایش بارندگی در مقایسه با دوره پایه، یکنواختی گلدهی، رسیدگی فیزیولوژیک در تمامی شهرستانها افزایش ولی در دهگلان کاهش خواهد یافت. یکنواختی بازه بیشینه شاخص سطح برگ در تمامی شهرستانها افزایش و در دهگلان درصد افزایش یکنواختی از همه کمتر است، همچنین یکنواختی شاخص سطح برگ دهگلان و سنندج افزایش و سقز و دیوان دره کاهش خواهد یافت. با کاهش بارندگی، یکنواختی گلدهی، رسیدگی فیزیولوژیک، بازه بیشینه شاخص سطح برگ در همه شهرستانها کاهش مییابد و درصد کاهش یکنواختی در دهگلان از همه کمتر است. با افزایش بارش، نوسان عملکرد بیولوژیک و دانه در دهگلان بیشترین و سنندج کمترین بوده است و با کاهش بارش تمامی شهرستانها دارای نوسان عملکرد بیولوژیک بوده، سنندج کمترین نوسان و دیوان دره بیشترین نوسان را داشته است.نتیجه گیری: اثر عوامل تغییر اقلیم شامل دما و بارش و دی اکسید کربن بر مناطق مختلف شهرستانهای استان کردستان متفاوت است؛ در کشت دیم، در دوره پایه فنولوژی و عملکرد گندم متاثر از رطوبت اولیه آب در خاک است، درصورتی که با تغییر اقلیم فنولوژی گندم در افزایش دما با دمای بهینه زراعی و با افزایش بارش با شاخص سطح برگ گندم قابل توجیه است.