معصومه شریفی؛ باقر نظامی بلوچی؛ جواد رمضانی؛ بهزاد رایگانی؛ علی جهانی
چکیده
سابقه و هدف: خرس قهوهای (Ursus arctos) بزرگترین گوشتخوار کشور است که گستره حضور وسیعی داشته اما همانند سایر گوشتخواران بزرگ جثه از فراوانی اندک در سطح گسترده کشور برخوردار است. زیستگاههای این گونه در کشور به ویژه در سطح محلی از هم گسیختگی زیادی دارند، از اینرو ارزیابی و شناسایی مناطق بالقوه زیستگاهی دارای مطلوبیت بالاتر، اهمیت زیادی ...
بیشتر
سابقه و هدف: خرس قهوهای (Ursus arctos) بزرگترین گوشتخوار کشور است که گستره حضور وسیعی داشته اما همانند سایر گوشتخواران بزرگ جثه از فراوانی اندک در سطح گسترده کشور برخوردار است. زیستگاههای این گونه در کشور به ویژه در سطح محلی از هم گسیختگی زیادی دارند، از اینرو ارزیابی و شناسایی مناطق بالقوه زیستگاهی دارای مطلوبیت بالاتر، اهمیت زیادی در حفاظت از این گونه دارد. همچنین شناخت اثر عوامل زیست، زمین و اقلیمی بر انتخاب زیستگاه نقش مهمی برای توصیف توزیع گونه داشته و این امکان را فراهم میکند تا بتوان بین زیستگاههای مختلف از نظر کیفیت تفاوت قایل شد و از آن در مدیریت موثر استفاده کرد.مواد و روشها: این مطالعه در محدوده شمال غرب ایران در بخش ارسباران انجام شد که بعنوان اقلیم جغرافیایی قفقازی شناخته میشود. بخش قفقاز ایران دارای دو جامعه گیاهی مجزای هیرکانی و ارسبارانی است. با انجام بازدیدهای میدانی و گردآوری مشاهدات و گزارشات تائید شده محیطبانان و متخصصین، نقاط حضور قطعی گونه شناسایی شد. پس از صحت سنجی نقاط بدست آمده و اعمال بافر، 64 نقطه در مدلسازی استفاده شدند. به منظور ایجاد یک مدل توزیع گونهای کارآمد و شناسایی مناطق مطلوب بالقوه، از شش تکنیک مدلسازی در بسته BIOMOD نرم افزار R استفاده شد. در نهایت از خروجیهای بدست آمده با استفاده از روش ترکیبی Ensemble نقشه مطلوبیت زیستگاه بدست آمد.نتایج و بحث: نتایج حاصل از خروجی مدلها و رویهمگذاری نقشه مناطق تحت مدیریت نشان داد که بیش از دو سوم از این مناطق، برای خرس قهوهای از مطلوبیت برخوردار هستند. متغیرهای درصد شیب و شاخص پوشش گیاهی بیشترین سهم را در تعیین مطلوبیت زیستگاهی داشت به شکلی که شیب متوسط و تراکم پوشش گیاهی بالاتر، مطلوبیت بیشتری را برای گونه به همراه داشت. متغیرهای فاصله از رودخانه اثر کم و فاصله از روستا نقش زیادی در تعیین مطلوبیت زیستگاه خرس قهوهای نداشت. هموار بودن مناطق، با توجه به اینکه دسترسی انسان را افزایش می دهد، سطح امنیت و مطلوبیت را کاهش خواهد داد. احتمال حضور گونه در محدوده شیب حدود 10 تا 40 درصد بیشتر بود که با افزایش تراکم پوشش گیاهی نیز مطلوبیت زیستگاه با شیب ملایمی افزایش یافت. همچنین مناطق با بارندگی متوسط و ارتفاع بالاتر در جذب خرسها و افزایش مطلوبیت زیستگاه اهمیت دارند. در مقابل افزایش دما، تراکم جادهها و افزایش فعالیتهای متمرکز انسانی مطلوبیت زیستگاه را با شیب تقریبا تندی کاهش میدهند. 67 درصد از زیستگاههای مطلوب گونه داخل محدوده مناطق چهارگانه و 33 درصد آنها خارج از مناطق تحت حفاظت واقع شدهاند. با وجودی که بخش وسیعی از مناطق تحت حفاظت از مطلوبیت برخوردارند اما تراکم خرس قهوهای در این بخش از کشور بسیار پائینتر از سایر گستره حضور گونه در شمال و غرب کشور است. این امر احتمالا به دلیل تلفات زیاد انسانی در این محدوده و اینکه اغلب مناطق آنقدر وسعت و یکپارچگی ندارند که بتوانند تمام گستره خانگی گونه را پوشش دهند، است.نتیجه گیری: یکی از مهمترین استراتژی های حفاظتی برای گونه گوشتخوار بزرگ جثهای مانند خرس که رفتار جابجایی بلند، تراکم جمعیت کم، تعارض بالا و نیازمندیهای حفاظتی وسیع دارد، اتصال زیستگاه ها و تعریف مناطق حفاظت شده جدید بینابینی در این منطقه براساس خروجیهای نقشههای مطلوبیت زیستگاه است. همچنین ساماندهی دامداریهای پراکنده در مناطق مطلوب، اجرای برنامههای آموزشی و مهمتر از آن پرداخت خسارات وارد شده از سوی خرس به جوامع روستایی اهمیت زیادی در کاهش تعارض و اقدامات تلافیجویانه دارد.
حمید سرخیل؛ مریم فخاری؛ بهزاد رایگانی؛ جواد بداق جمالی
چکیده
سابقه و هدف: شهر تهران با وسعتی در حدود 750 کیلومتر مربع و جمعیتی بیش از 8 میلیون نفر و در حدود 4 میلیون خودرو در حال تردد با مشکل آلودگی هوا به صورت جدی مواجه می باشد. بررسی دقیق توزیع فضایی و آلاینده هایی از قبیل CO و NO2در کلانشهر تهران به منظور شناسایی خطرها، احتمال و ریسک این آلاینده ها بسیار دارای اهمیت می باشد، با توجه ...
بیشتر
سابقه و هدف: شهر تهران با وسعتی در حدود 750 کیلومتر مربع و جمعیتی بیش از 8 میلیون نفر و در حدود 4 میلیون خودرو در حال تردد با مشکل آلودگی هوا به صورت جدی مواجه می باشد. بررسی دقیق توزیع فضایی و آلاینده هایی از قبیل CO و NO2در کلانشهر تهران به منظور شناسایی خطرها، احتمال و ریسک این آلاینده ها بسیار دارای اهمیت می باشد، با توجه به آن بهره گیری از روش هـای محاسباتی ریاضی از قبیل روش ارزیابی سطح اطمینان می تواند مؤثر باشد. تاکنون تحقیقی در رابطه با محاسبه سطح اطمینان صورت نگرفته است. هدف های اصلی این تحقیق بررسی تغییرات غلظت آلایندگی هوا نسبت به عناصر CO و NO2، بررسی شعاع تأثیر ایستگاههای ثابت سنجش آلودگی و محاسبه سطح اطمینان با بررسی احتمال آلایندگی هوا و در نهایت تهیه نقشه ریسک آلودگی هوا در منطقه های مختلف کلانشهر تهران می باشد. مواد و روش ها: در این تحقیق داده های مربوط بـه آلایندگی هوای تهران در ماه های مهر، آبان و آذر سال 1396 در یک مدل سازی فضایی بکار گرفته شد و با استفاده از روش زمین آمار و روش کریجینگ شاخص1 داده ها تحلیل شده و نقشه های توزیـع آلایندگـی غـلظت و همچنین نقشه های دو - دویی (صفر و یک) احتمال آلایندگی و ریسک آلودگی در کلانشهر تهران در نرم افزار Arc GISبرای بازه زمانی مربوطه تهیه گردید. نتایج و بحث: نقشه های حاصل برای سطح اطمینان برای کلانشهر تهران نشان می دهد که ایستگاههای پارک قائم، پارک رازی و شهرداری منطقه 16 بیشترین میزان ریسک آلایندگی NO2 و ایستگاه های دانشگاه شهید بهشتی، پاسداران، دانشگاه علم و صنعت و شادآباد دارای کمترین میزان ریسک آلایندگی NO2 می باشند و همچنین ایستگاه های مربوط به شهرداری منطقه 11، شهرداری منطقه 16، شهرداری منطقه 15، فرمانداری شهرری، دانشگاه شریف، میدان فتح، پارک سلامت و پارک رازی بیشترین میزان ریسک آلایندگی CO و ایستگاه های اقدسیه، دانشگاه شهید بهشتی، شهرداری منطقه 2، پارک رز، دانشگاه علم و صنعت، گلبرگ، شاد آباد و مسعودیه کمترین میزان ریسک آلایندگیCO را به خود اختصاص داده اند. نتیجه گیری: کریجینگ شاخص روش مفیـدی برای ارزیابی ریسک آلـودگی از طـریق فراهم کـردن نـقشه احتمال می باشد. نقشه های ریسک تولید شده در این تحقیق برای مشخص نمودن منطقه های مستعد به آلودگی، CO و NO2 ابزار سودمندی می باشند. نتایج این تحقیق می تواند با شناسایی درست میزان آلایندگی هوا در یک توزیع فضایی مناسب، در تصمیم گیری های مدیریتی شهری نقش موثری را ایفاء نماید.