سارا عطایی؛ سید ابوالقاسم مرتضوی؛ صادق خلیلیان؛ نغمه مبرقعی دینان
چکیده
سابقه و هدف: بررسی وضعیت محیطزیست جهان مبین این واقعیت که بسیاری از اکوسیستمها بدلیل بهرهبرداری بیش از حد و سوء مدیریت دستخوش تغییر شدهاند و به نقطهای رسیدهاند که زنده ماندنشان برای طولانی مدت و توانایی برای ارائه خدمات آنها در خطر است. این موضوع معمولا بعلت فقدان نهادها در بازار بیان میشود، که در این شرایط میتواند ...
بیشتر
سابقه و هدف: بررسی وضعیت محیطزیست جهان مبین این واقعیت که بسیاری از اکوسیستمها بدلیل بهرهبرداری بیش از حد و سوء مدیریت دستخوش تغییر شدهاند و به نقطهای رسیدهاند که زنده ماندنشان برای طولانی مدت و توانایی برای ارائه خدمات آنها در خطر است. این موضوع معمولا بعلت فقدان نهادها در بازار بیان میشود، که در این شرایط میتواند به سمت عرضه و تقاضا برای خدمات اکوسیستم(ES[1]) هدایت شود. برنامههای پرداخت برای خدمات اکوسیستم (PES[2]) یک راهحل بالقوه برای این مسئله میباشد. برنامههای PES از پرداختهای مشروط برای تشویق افراد و جوامع به انجام اقدامات مدیریت زمین سازگار با محیط زیست استفاده مینماید. این برنامهها به درونیسازی مزایای مرتبط با افزایش و یا حفظ خدمات اکوسیستم کمک میکنند؛ تا این اطمینان حاصل شود که زارعین از مشوقهایی هماهنگ با منافع کاربران خدمات اکوسیستم برخوردار میگردند. به منظور بهبود احتمال دستیابی به مزایای زیستمحیطی در نظر گرفته شده، برنامههای PES باید متناسب با شرایط محلی و با توجه به مشکل زیستمحیطی هم در سطح موجود و هم در متن جامعه طراحی گردد. این برنامهها در سالهای اخیر در بسیاری از نقاط دنیا مورد استفاده قرار گرفته و نتایج مناسب و قابل قبولی را در پی داشته است. بنابراین بنظر میرسد بتوان آن را در بسیاری از دشتها و اکوسیستمهای کشور به مرحله اجرا درآورد و مشکلات سوء مدیریت منابع را به حداقل میزان خود رساند.مواد و روشها: دشت قزوین بدلیل داشتن یک موقعیت منحصر بفرد از مناطق مستعد کشور برای تولید محصولات کشاورزی است و از این جهت حائز اهمیت میباشد که متاسفانه در سالهای اخیر دچار معضلات تخریب اکوسیستم گردیده است و لازم است با مدیریت صحیح و تدابیر بجا از تخریب بیش از حد این منطقه جلوگیری بعمل آمده و همچنین در راستای بهبود آن نیز گامهای موثری برداشته شود. در این راستا در این پژوهش ابتدا براساس دستورالعملهای پروژه لادا[3]، اولویت های تخریب سرزمین در منطقه دشت قزوین تعیین گردیده و از میان الگوهای متفاوت پرداخت برای خدمات اکوسیستم، نوع طرح پرداخت برای این منطقه مشخص میشود. در نهایت با استفاده از روشSWOT[4] استراتژیهای مناسب جهت اجرای برنامه PES در راستای بهبود دشت قزوین تدوین میگردد.نتایج و بحث: براساس دستورالعملهای پروژه لادا، اولویت های تخریب سرزمین در منطقه دشت قزوین، هدر رفت آب در بخش کشاورزی(روشهای نامناسب آبیاری)، بهرهبرداری بیش از حد از چاههای مجاز و حفر چاههای غیر مجاز و همچنین خشکسالی تعیین و از میان الگوهای متفاوت پرداخت برای خدمات اکوسیستم، پرداخت برای خدمات آبخیزداری بعنوان الگوی مناسب منطقه مشخص شد. سپس با استفاده از روشSWOT استراتژیهای مناسب جهت اجرای برنامه PES در راستای "بهبود حوزه آبخیز دشت قزوین" تدوین گردید. نتایج نشان میدهد استراتژیهای مناسب جهت اجرای برنامه پرداخت برای خدمات اکوسیستم در حوزه آبخیز دشت قزوین عبارتند از: تعیین و اجرای الگوی کشت مناسب منطقه، ارائه روشهای آبیاری مناسب، جلوگیری از بهرهبرداری بیش از حد چاههای مجاز و حذف چاههای غیرمجاز.نتیجهگیری: برنامههای پرداخت برای خدمات اکوسیستم بین دو گروه دولت و یا سایر ذینفعان بعنوان خریداران خدمات اکوسیستم و کشاورزان بعنوان فروشندگان این خدمات اجرا میگردد، بنابراین پیشنهاد میگردد، دولت جهت اجرای سیاستهای پیشنهادی با کشاورزان وارد چانه زنی شده و با ارائه مشوقهایی از کمک آنان جهت ارائه خدمات به حوزه آبخیز دشت قزوین از طریق استفاده از الگوی کشت مناسب منطقه، روشهای آبیاری مناسب، عدم بهرهبرداری بیش از حد از چاههای مجاز و حذف چاههای غیرمجاز بهرهمند گردد.[1] Ecosystem services[2] Payment for ecosystem services[3] Land Degradation Assessment in Dry lands[4] Strengths, Weaknesses, Opportunities, Threats
زینب کریمی؛ واحدبردی شیخ؛ امیر سعدالدین؛ نغمه مبرقعی دینان
چکیده
سابقه و هدف: افزایش غلظت دی اکسیدکربن جو به عنوان اصلی ترین عامل تغییرات اقلیمی است که تخریب در زیست بوم های طبیعی و بروز مشکل های مختلف محیط زیستی مانند برهم خوردن تعاد ل چرخه آب، عناصر غذایی و کربن در طبیعت ر ا در پی داشته است. پوشش گیاهی سطح زمین نقش اساسی در تثبیت کربن دارد که به شدت تحت تأثیر اقدام های مدیریتی بشر قرار گرفته و در طول ...
بیشتر
سابقه و هدف: افزایش غلظت دی اکسیدکربن جو به عنوان اصلی ترین عامل تغییرات اقلیمی است که تخریب در زیست بوم های طبیعی و بروز مشکل های مختلف محیط زیستی مانند برهم خوردن تعاد ل چرخه آب، عناصر غذایی و کربن در طبیعت ر ا در پی داشته است. پوشش گیاهی سطح زمین نقش اساسی در تثبیت کربن دارد که به شدت تحت تأثیر اقدام های مدیریتی بشر قرار گرفته و در طول زمان به تدریج تخریب یافته و مشکل های زیادی را در رفتار حوضه های آبخیز به وجود آورده است. بنابراین در سراسر دنیا اصلاح و احیای حوضه های آبخیز از طریق اجرای اقدام های متنوع مکانیکی و بیولوژیکی مدنظر سیاست گذاران، مدیران وکارشناسان قرار گرفته است. از جمله این اقدام ها می توان به انجام پروژه های آبخیزداری متنوع (نهال کاری، علوفه کاری و تراس بندی)با مشارکت صاحبان منافع به منظور بهبود شرایط در زیرحوضه ده چناشک از حوضه آبخیز چهل چای استان گلستان که یکی از آبخیزهای بحرانی استان بشمار می رود، اشاره کرد. بنابراین پژوهش حاضر به منظور سنجش اثرهای پوشش زمین ها و اقدام های گوناگون مدیریتی بر میزان ذخیره کربن خاک و همچنین بررسی دیدگاه بهره برداران درباره بهبود وضعیت آبخیز به صورت مقایسه ای در دو زیرحوضه ده چناشک (تیمار ) و چمانی بالا (شاهد) صورت گرفت .مواد و رو ش ها: در پژوهش حاضر، اثر اقدام ها ی مدیریتی بر میزان ترسیب کربن در مکان های تحت اقدام های مدیریتی (تیمار) و انواع مختلف پوشش زمینها (جنگلی، زراعت و باغی) بررسی شده است. زمین های زراعی و باغی به عنوان شاهد و فعالیت های تراس بندی با کشت محصول های زراعی و باغی از نظر ترسیب کربن مقایسه شدند. همچنین اثر اقدام های مدیریتی بر بهبود پوشش گیاهی و کاهش فرسایش خاک از دیدگاه آبخیزنشینا ن و با استفاده از ر و ش پرسشنامه ارزیابی گردید . نمونه برداری به صورت تصادفی - سیستماتیک انجام شد . در امتداد هر ترانسکت به طو ر تصادفی سه پلات انداخته شد . در هر پلات، زیتود ه بالای سط ح زمین ، شامل اندام هوایی گیاهان زراعی و درختان محاسبه گردید .نتایج و بحث: نتایج نشان داد میانگین ترسیب کربن زیتوده (تن در هکتار) در دو زیرحوضه تیمار و شاهد به ترتیب در جنگل های متراکم( 10 / 5 و 91 / 4)، کم تراکم ( 98 / 4 و 80 / 4) و تخریب یافته ( 27 / 4 و 95 / 3) بیشتر از باغ های گردو ( 08 / 3 و 85 / 2) و سیب ( 21 / 2 و 00 / 2) و زمین های زراعی کشت شده با یونجه ( 55 / 1 و 50 / 1)، گندم ( 40 / 1 و 32 /1 ) عدس ( 38 / 1 و 30 / 1) و جو ( 26 / 1 و 19 /1 ) می باشد. در مورد اقدام های آبخیزداری اجرا شده در زیرحوضه تیمار، میانگین ترسیب کربن (تن در هکتار) در باغ های احداثی گردو ( 72 / 2) بیشتر از باغ های گلابی ( 88 / 1 ) و گیلاس ( 66 / 1) و زمین های تراس بندی شده با کشت یونجه ( 65 / 1)، گندم ( 50 /1) و عدس (40 /1) می باشد. همچنین مقایسه آماری با استفاده از آزمون T در بین جنگل های متراکم، کم تراکم و زمین های تخریب یافته و باغ های سیب و زمین های زراعی کشت شده با جو، از نظر ترسیب کربن اختلاف معنی داری را نشان نداد ( p=0.05 ). در مورد مقایسه باغ های احداثی گردو، گلابی و گیلاس و زمین های تراس بندی شده با عدس، یونجه و گندم در مقایسه با زمین های شاهد از نظر مقدار ترسیب کربن تفاوت معناداری به دست آمد ( p=0.05 ). از طرف دیگر، ارزیابی دیدگاه آبخیزنشینان در مورد اثر اقدام های مدیریتی اجرا شده بیانگر نقش بسزای آنها در بهبود شرایط منطقه از نظر پوشش گیاهی، تثبیت خاک و کاهش فرسایش است.نتیجه گیری: از بین اقدام های آبخیزداری انجام شده، توسعه باغ ها بویژه باغ های گردو در زمین های زراعی شیبدار به دلیل قابلیت بالاتر در جذب و نگهداشت کربن و جلوگیری از فرسایش خاک به عنوان یکی از گزینه های مدیریتی با اولویت بالا برای اجرا در منطقه پیشنهاد می گردد .