فائزه علیزاده؛ سامره فلاحتکار؛ افسانه افضلی
چکیده
سابقه و هدف: در سه دهه گذشته گرد و خاک بهعنوان یک پدیده جهانی سبب نگرانی جوامع جهانی شده است. ایران به دلیل قرارگیری در منطقه خشک بهشدت تحت تأثیر این پدیده است. این پدیده به طور معمول با حمل تودهی عظیمی از ذرات معلق همراه است که در عصر جدید با تصاویر ماهوارهای بهطور واضح قابلردیابی و تشخیص هستند. هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات ...
بیشتر
سابقه و هدف: در سه دهه گذشته گرد و خاک بهعنوان یک پدیده جهانی سبب نگرانی جوامع جهانی شده است. ایران به دلیل قرارگیری در منطقه خشک بهشدت تحت تأثیر این پدیده است. این پدیده به طور معمول با حمل تودهی عظیمی از ذرات معلق همراه است که در عصر جدید با تصاویر ماهوارهای بهطور واضح قابلردیابی و تشخیص هستند. هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات سری زمانی سنجه هواویز جذب با استفاده از تصاویر ماهوارهای در مقیاس ملی است. مواد و روش ها: بمنظور مطالعه روند تغییرات پدیده گرد و خاک در ایران از دادههای ماهانه ماهوارهای سنجه جذب هواویز1 (AAI) سنجنده2SCIAMACHY در سالهای 2002 - 2012 و 3 GOME-2در سالهای 2007 - 2017 با استفاده از آزمون ناپارامتریک من - کندال پرداخته شد. نرخ تغییرات مربوط به بخشهای مختلف با استفاده از شیب تایل – سن4 برآورد شد. نتایج و بحث: نتایج حاصله از دادههای SCIAMACHY بر مبنای آماره Z، روند صعودی در مناطق غرب، جنوب غرب، مرکز و شمال شرق ایران را در یک دوره 10 ساله نشان میدهد. نتایج تحلیل سنجه جذب هواویز سنجنده GOME-2 روند صعودی را در محدودهای از استان مرکزی، اصفهان، همدان، دریاچه ارومیه، فارس و استانهای چهارمحال و بختیاری و کهکیلویه و بویراحمد بهطور کامل و قسمت کوچکی از استان گلستان و سمنان را فاقد روند خاص نشان می دهد. بر اساس آماره p، روند تغییرات در بیشتر مناطق ایران معنیدار است. بر مبنای نتایج شیب تایل - سن مناطق غرب، جنوب و مرکز ایران بیشترین تغییرات را در غلظت هواویز جو نشان میدهد. انطباق بالای بین نتایج حاضر و گزارشهای ایستگاه هواشناسی قابلیت بالای دادههای ماهوارهای مورداستفاده در این تحقیق را جهت شناسایی مناطق درگیر با پدیده گرد و خاک در مقیاس ملی نشان می دهد. نتیجهگیری: هر چند پدیده گردوغبار یک پدیده غیر قابل کنترل است ولی می توان با شناساندن محدوده آن در قالب الگوی گردشی و بررسی ویژگی های آماری در بازه های زمانی مختلف به برنامه ریزان فرصت لازم برای مقابله و سازگاری با آن داد بر این اساس پیشنهاد می گردد از این فناوری در مدیریت کلان منابع طبیعی کشور استفاده گردد.
فاطمه رضایی؛ سامره فلاحتکار؛ هاشم داداش پور
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 31-48
چکیده
سابقه و هدف: گرمایش جهانی یک حقیقت مسلم و تهدیدی اجتنابناپذیر برای زندگی در محیط زیست است. با توجه به اینکه مناطق شهری عامل مهمی در افزایش انتشار گاز CO2 هستند، جامعه نیازمند انجام اقداماتی در راستای کاهش انتشار گازهای گلخانهای است. از آنجا که افزایش جمعیت زمینهساز افزایش تقاضا برای سکونت و گسترش سریع مراکز فعالیت در حومهها است ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرمایش جهانی یک حقیقت مسلم و تهدیدی اجتنابناپذیر برای زندگی در محیط زیست است. با توجه به اینکه مناطق شهری عامل مهمی در افزایش انتشار گاز CO2 هستند، جامعه نیازمند انجام اقداماتی در راستای کاهش انتشار گازهای گلخانهای است. از آنجا که افزایش جمعیت زمینهساز افزایش تقاضا برای سکونت و گسترش سریع مراکز فعالیت در حومهها است و با توجه به رشد سریع شهرهای ایران، اهمیت سوخت در توسعه پایدار و نقش بالقوه و مهم شناخت شکل شهری در توسعه پایدار شهری، ضرورت کمیسازی ارتباط بعد فشردگی شکل شهر و انتشار CO2 ناشی از مصرف سوخت فسیلی را آشکار میسازد. مواد و روشها: این پژوهش در دو مرحله طراحی شد. در مرحله اول به بررسی تغییرات شکل 15 شهر دو استان گیلان و مازندران از جنبه بعد فشردگی با استفاده از سنجههای سیمای سرزمین (AI، PLADJ،PROXIM ، COHESION) پرداخته شد. برای تهیه نقشه مناطق شهری از تصاویر سنجش از دور سنجندههای TMو OLI ماهواره لندست متعلق به سالهای 2001 و 2015 استفاده شد. همچنین برای طبقهبندی تصاویر از روش نظارتشده بر اساس الگوریتم حداکثر احتمال استفاده شده است. روش مقایسه پس از طبقهبندی برای آشکارسازی تغییرات استفاده شد. در فاز دوم بعد از محاسبه انتشار CO2 ازآنالیز داده پانل برای کمیسازی رابطه بین متغیرهای سری زمانی دیاکسید کربن و متغیرهای مقطعی سنجههای سیمای سرزمین استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج حاصل از سنجهها برای تمامی مناطق بررسیشده در فاصله زمانی 1380 تا 1394 نشان میدهد فشردگی در سطح سیمای تمامی شهرهای استان گیلان غیر از بندرانزلی نسبت به استان مازندران روند کاهشی در پیش داشته، اما برای استان مازندران در سه شهر رامسر، بهشهر و آمل افزایش فشردگی در سطح کلاس شهر مشاهده میشود. بنابراین میتوان گفت که شهرهای استان مازندران فشردهتر از شهرهای استان گیلان است. مطابق با نتایج بهدستآمده، این چهار متغیر معرف فشردگی (AI، PLADJ،PROXIM ، COHESION)، همبستگی منفی را با انتشار CO2 ناشی از مجموع فراوردههای نفتی بنزین و گازوئیل در سطح کلاس شهری نشان دادند. در میان سنجههای مورد استفاده، سنجه COHESION، بالاترین همبستگی را به ترتیب ( 79/8- و -17/10) با دیاکسید کربن ناشی از مصرف بنزین و گازوئیل نشان داد. بر اساس نتایج آنالیز داده پانل به ازای افزایش یک درصدی سنجه COHESION نزدیک به نه درصد انتشار CO2 ناشی از مصرف بنزین کاهش مییابد، در حالی که افزایش یک درصدی سنجه COHESION سبب کاهش 10 درصدی انتشار CO2 ناشی از مصرف گازوئیل میشود. بهطور مثال، با توجه به اینکه میزان انتشار ناشی از بنزین در سال 1394 برای شهر آمل معادل 36/133 تن CO2 در هر هکتار است و همچنین مطابق با نتایج بهدست آمده از سنجه COHESION که گویای آن است که اگر فشردگی شکل شهر یک درصد افزایش پیدا کند میزان انتشار CO2 در آن 8/8 درصد کاهش خواهد یافت، این میزان درصد کاهش برابر 73/11 تن CO2 در هکتار است. نتیجهگیری: بر این اساس در نظر گرفتن فرم شهری در برنامهریزی آتی توسعه شهرهای شمالی ایران برای شکلگیری شهرهای کمکربن توصیه میشود.