محمدجواد امیری؛ حمید جورکش؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: سیلاب ناشی از افزایش ناگهانی ارتفاع آب رودخانه بهدلیل وقوع بارندگی شدید میباشد که آب اضافه از دبی پایه و بستر رودخانه خارج شده و وارد مناطق مجاور میشود که خسارتهای هنگفتی را بر اکوسیستمها و زیرساختهای منطقه در سیلاب-دشتهای رودخانه وارد میسازد. بهمنظور تدوین برنامهی راهبردی در مسیر مدیریت بحران، شناخت ...
بیشتر
سابقه و هدف: سیلاب ناشی از افزایش ناگهانی ارتفاع آب رودخانه بهدلیل وقوع بارندگی شدید میباشد که آب اضافه از دبی پایه و بستر رودخانه خارج شده و وارد مناطق مجاور میشود که خسارتهای هنگفتی را بر اکوسیستمها و زیرساختهای منطقه در سیلاب-دشتهای رودخانه وارد میسازد. بهمنظور تدوین برنامهی راهبردی در مسیر مدیریت بحران، شناخت سازوکار و تکوین پدیدهی سیلاب و میزان رواناب ایجادشده ناشی از آن در اولویت قرار دارد. مواد و روش ها: در پژوهش حاضر، سه وقوع سیلاب در روزهای 16 فوریه 2017، 26 مارس 2019 و 23 ژانویه 2020 که در هر سه روز، میانگین بارش در محدودهی مطالعاتی شیراز، 100 میلیمتر بود، انتخاب شده و با رویکرد سینوپتیکی، اندرکنشهای جوی و الگوهای مولد سیلاب شناسایی گردید. سپس با استفاده از مدل هیدرولوژیکی HEC-HMS میزان تبدیل بارش به رواناب در هر یک از زیرحوضههای موجود در محدوده مطالعاتی شیراز شبیهسازی شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد که بیشینهی بارش در فوریه و کمینهی آن در جولای رخ میدهد. بیشینهی بارش سالانه در مناطق کوهستانی قلات و گلستان با 627 میلیمتر و کمینهی آن در مهارلو به میزان 245 میلیمتر است. نتایج سینوپتیکی نشان داد که استقرار ناوهی کمارتفاع و سردچال جوی تراز 500 هکتوپاسکال در شرق مدیترانه به همراه استقرار سیستم کمفشار دینامیکی ایران موجب ناپایداری هوای سطحی در استان فارس شده و با تزریق رطوبت از خلیجفارس به تودهی هوا، موجب وقوع بارشهای سیلابی در شیراز شده است. نتایج مدلسازی بارش- رواناب نشان داد که بیشترین میزان رواناب در زیرحوضههای صدرا و قلات بهترتیب 5773 و 5076 هزارمترمکعب بود و بیشینهی دبی پیک نیز در صدرا و قلات بهترتیب 666 و 389 مترمکعب در ثانیه بود که طی ساعت 17:00 اتفاق افتاد. بیشترین حجم نفوذ بارش در قلات و چنار راهدار بهترتیب 5423 و 2546 هزارمترمکعب بود و کمترین میزان نفوذ در دروازه قران با 247 هزارمترمکعب بود که دلیل اصلی آن تراکم بالای کاربری مسکونی- تجاری در این زیرحوضه است. نتیجه گیری: بنابراین پیشنهاد میگردد که بهمنظور مدیریت بحران سیلاب در شیراز، مهار روانابهای تولیدشده در زیرحوضههای شمالی همچون قلات، گلستان و صدرا و افزایش سطح نفوذپذیری میتواند در مهار سیلاب کارساز باشد.
سمانه حبیبی؛ محمود بهروزی؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: انتشار ذرات معلق از اگزوز خودروها، سایش لاستیک و لنت، روانکنندههای موتور و سایش حصار خیابانی، حاوی فلزات سنگینی است که سلامت اکوسیستم شهری را با خطر آلودگی مواجه میسازد؛ اما عمدهی ذرات بر اندام هوایی گیاه و خاک بستر آن رسوب نموده و جذب گیاه میشود. گونههای مقاوم به آلودگی و دارای ظرفیت بالا برای جذب ذرات معلق، ...
بیشتر
سابقه و هدف: انتشار ذرات معلق از اگزوز خودروها، سایش لاستیک و لنت، روانکنندههای موتور و سایش حصار خیابانی، حاوی فلزات سنگینی است که سلامت اکوسیستم شهری را با خطر آلودگی مواجه میسازد؛ اما عمدهی ذرات بر اندام هوایی گیاه و خاک بستر آن رسوب نموده و جذب گیاه میشود. گونههای مقاوم به آلودگی و دارای ظرفیت بالا برای جذب ذرات معلق، میتواند برای حذف ذرات معلق از هوای محیط شهری بهکار آیند. بههمین دلیل در پژوهش حاضر، سعی در سنجش و ارزیابی غلظت فلزات سنگین در اندام هوایی و خاک بستر گونههای درختی شهر بندرعباس است و گونهای که بیشترین پتانسیل جذب فلزات سنگین را دارد، شناسایی گردد. مواد و روشها: بهمنظور دستیابی به رهیافت پژوهش، ابتدا سهگونهی درختی شامل: چریش (Azadirachta indica)، کنوکارپوس (Conocarpus erectus L.) و کهور (Prosopis juliflora) بهعنوان گیاهان غالب شهر بندرعباس انتخاب گردید و در 30 نقطه از میدانها و خیابانهای اصلی شهر به همراه 5 نقطه از محیط غیرآلوده در بیرون شهر (شاهد)، از خاک سطحی و برگ این گونهها نمونهبرداری شد و پس از آمادهسازی و هضم نمونهها، غلظت فلزات سنگین (کادمیوم، منگنز، روی و سرب) با استفاده از دستگاه جذب اتمی در نمونههای خاک و برگ درختان اندازهگیری شد. سپس اختلاف غلظت فلزات سنگین بین گونههای درختی با آزمون تحلیل واریانس و همچنین بین خاک و برگ و بین محیط شهری و شاهد با آزمون تیاستیودنت بررسی شد. درنهایت برای تعیین گونهی درختی با تجمعدهندگی بالای فلزات سنگین، از دو شاخص تجمع زیستی (BCF) و شاخص تجمع فلز (MAI) استفاده گردید.نتایج و بحث: نتایج نشان داد که الگوی فلزات سنگین در خاک و برگ گونههای درختی بهصورت Mn>Zn>Pb>Cd بود. بیشینهی غلظت فلزات سنگین بهترتیب در خاک و برگ گونهی کنوکارپوس، چریش و کهور بود. ازلحاظ مکانی، بیشترین غلظت فلزات سنگین در نقاط نمونهبرداری مربوط به بلوار امام حسین بود که امتداد شرقی- غربی داشته و از شمال شهر بندرعباس عبور کرده و بلوارهای شمالی- جنوبی شهر نیز به آن متصلاند؛ اما کمینهی غلظت فلزات سنگین در بلوار خلیجفارس مشاهده شد. غلظت فلزات منگنز و سرب در خاک گونههای گیاهی متفاوت بود و اختلاف آنها در سطح 95 درصد معنادار بود، اما غلظت کادمیوم و روی در خاک گونههای درختی اختلافی مشاهده نشد. در اندام هوایی گونههای درختی موردمطالعه، غلظت سرب، منگنز و روی تفاوتی مشاهده نشد و اختلاف آنها در سطح 95 درصد معنادار نبود؛ اما غلظت کادمیوم در اندام هوایی گونهها (برگ درختان)، متفاوت بوده و اختلاف بین گونهها در سطح 95 درصد معنادار بود. اختلاف آماری غلظت فلزات سنگین بین خاک و برگ درختان در سطح 95 و 99 درصد معنادار بود؛ همچنین غلظت فلزات سنگین در خاک و برگ درختان بین محیطشهری و شاهد در سطح 95 درصد اختلاف معناداری داشت. الگوی شاخص تجمع زیستی در همهی گونهها Zn>Pb>Mn>Cd بود و فلزات سنگین دارای انباشتگر متوسط برای گونههای درختی بودند. شاخص تجمع زیستی (MAI) نشان داد که کنوکارپوس دارای بیشترین پتانسیل جذب فلزات سنگین است و کمترین پتانسیل جذب نیز در گونهی کهور مشاهده گردید. در توزیع مکانی این شاخص نیز، بلوار امام حسین و خیابانهایی که از آن انشعاب میگیرند، دارای بیشترین شاخص تجمع زیستی فلزات سنگین هستند.نتیجهگیری: گونهی کنوکارپوس با جذب آلایندههای ناشی از ترافیک شهری، موجب پالایش هوای آلودهی شهر بندرعباس میشود. کهور یا سُمُر که یکی از درختان مهاجر در شهر بندرعباس میباشد، با ریشههای قوی و عمیق موجب خشکیدن آبهای سطحی و زیرزمینی منطقه میشود. از طرف دیگر، پتانسیل آن برای جذب آلایندههای هوای شهری بسیار ضعیف است. بنابراین کنوکارپوس و دیگر گیاهانی که علیرغم مقاومت در برابر خشکی و گرما، پتانسیل بالایی در پالایش آلودگی شهری دارند، میتواند جایگزین کهور گردد.
آتوسا سلیمانی؛ احمد نوحه گر
چکیده
سابقه و هدف: دلبستگی به مکان ارتباط عاطفی با موقعیت مکانی یا چشم اندازی خاص است که بطور معمول شامل عنصرهای جسمانی و اجتماعی می باشد. از دیدگاه Hummon، دلبستگی اجتماعی، بعنوان سرمایه گذاری عاطفی در یک مکان تعریف شده است. امروزه مفاهیم محیط زیستی دارای مفاهیم اجتماعی هستند و بخش عمده ای از باورها و رفتارهای محیط زیستی افراد ...
بیشتر
سابقه و هدف: دلبستگی به مکان ارتباط عاطفی با موقعیت مکانی یا چشم اندازی خاص است که بطور معمول شامل عنصرهای جسمانی و اجتماعی می باشد. از دیدگاه Hummon، دلبستگی اجتماعی، بعنوان سرمایه گذاری عاطفی در یک مکان تعریف شده است. امروزه مفاهیم محیط زیستی دارای مفاهیم اجتماعی هستند و بخش عمده ای از باورها و رفتارهای محیط زیستی افراد تحت تاثیر نظام های فرهنگی و اجتماعی، تغییر و تحول می یابند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه میان دلبستگی اجتماعی و رفتارهای محیط زیستی، با توجه به نقش واسطه ای دلبستگی مکان در میان ساکنان محله تجریش واقع در منطقه یک شهرداری تهران می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، پیمایشی و بلحاظ نوع، توصیفی- همبستگی می باشد. بدین منظور نمونه ای مشتمل بر 284 نفر از ساکنان محله تجریش که به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شده بودند، به پرسشنامه پژوهش که روایی و پایایی آن مورد تأیید قرار گرفته بود پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از روش های تحلیل همبستگی و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS21 و AMOS21 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج و بحث: نتایج حاصل از ضرایب استاندارد مدل معاملات ساختاری نشان داد که متغییر دلبستگی اجتماعی، متغییر دلبستگی به مکان را بصورت مستقیم و مثبت پیش بینی می کند (β=0.65 و P-value<0.01) و متغییر دلبستگی به مکان نیز بطور مستقیم و مثبت متغییر رفتار محیط زیستی را می تواند پیش بینی کند (β=0.48 و P-value<0.01). در نهایت تاثیر دلبستگی اجتماعی بر رفتار محیط زیستی با دو نوع اثر مستقیم و غیر مستقیم همراه بود. به این صورت که متغییر دلبستگی اجتماعی هم به صورت مستقیم و بی واسطه (β=0.41 و P-value<0.01) و هم بصورت غیر مستقیم و از طریق نقش واسطه ای دلبستگی به مکان ( β=0.31 و P-value<0.01) بر رفتار محیط زیستی تاثیر گذار است. برا ی ارزیابی برازندگی مدل در این پژوهش از هشت سنجه اصلی برازش استفاده گردید. در این مطالعه سنجه نسبت کای اسکوار به درجه آزادی (CMIN/Df) 1.375 برآورد شد که از وضعیت قابل قبول برای مدل حکایت دارد. سنجه ریشه دوم میانگین مربعات باقیمانده (RMSEA) نیز با میزان 0.036 نشان داد که مدل تدوین شده در پژوهش حاضر مورد تایید می باشد. نتیجه گیری: حس دلبستگی مکتنی بعنوان عامل مداخله اب میان دلبستگی اجتماعی و رفتارهای محیط زیستی، اهمیت ارتباط مکان را برای حمایت از ترکیب ارتباطات اجتماعی مورد تاکید قرار می دهد و دلبستگی به مکان می تواند بعنوان یک مولفه حیاتی در پرورش شهروندان فعال در حفاظت از محیط زیست در نظر گرفته شود. این احساس را می توان از طریق تجارب مستقیم با مکان ها، بویژه تجارب بلند مدت، مکرر و مثبت و نیز یادگیری در مورد مکان ها از طریق منبع های غیر مستقیم به جای تماس ایجاد نمود.
محمد مهدی حسین زاده؛ احمد نوحه گر
دوره 9، شماره 1 ، مهر 1390
چکیده
افزایش روز افزون برداشت ازمنابع آب زیرزمینی ، علی الخصوص از حوضه هایی که با رسوبات تحکیم نیافته آبرفتی یا نهشته های کم عمق دریایی انباشته شده اند منجر به فرونشست سطح زمین و یا به عبارتی نشست عمومی زمین می گردد. جلگه میناب نیز همانند بسیاری ازمناطق کشور در دو دهه اخیر مواجه با خشکسالی بوده که این امر منجر به برداشت بیشتر از آب های زیرزمینی ...
بیشتر
افزایش روز افزون برداشت ازمنابع آب زیرزمینی ، علی الخصوص از حوضه هایی که با رسوبات تحکیم نیافته آبرفتی یا نهشته های کم عمق دریایی انباشته شده اند منجر به فرونشست سطح زمین و یا به عبارتی نشست عمومی زمین می گردد. جلگه میناب نیز همانند بسیاری ازمناطق کشور در دو دهه اخیر مواجه با خشکسالی بوده که این امر منجر به برداشت بیشتر از آب های زیرزمینی و افت آب زیر زمینی را به دنبال داشته که نتیجه این امر نشست عمومی زمین و بروز چند سطح فرونشستی و چاله های فرونشینی بوده است. برای بررسی پدیده فرونشینی ابتدا وضعیت خشکسالی منطقه مطالعه شد. سپس مشخصات رسوبات سفره های آبدار و سنگ کف ، نحوه بهره برداری از آب های زیرزمینی منطقه در دوره مورد مطالعه مورد توجه قرار گرفت. هم چنین با مطالعات دقیق میدانی اشکال مختلف فرونشست در منطقه شناسایی ودر نهایت اطلاعات جمع آوری شده موردتجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای بررسی خشکسالی درا ین مطالعه از ایستگاه باران سنجی شیخ آباد( با طول دوره آماری 27 سال ) و با استفاده ازداده های بارندگی ، روش دهک ها و شاخص بارش استاندارد استفاده گردیده که نمایانگر کاهش ریزش های جوی در منطقه می باشد بطوری که در دو دهه اخیر بارش خیلی کمتراز نرمال بوده که معرف خشکسالی شدیددر منطقه می باشد. اغلب نقاط دشت از سطح زمین تا عمق چند متری از آبرفت های جدید تشکیل یافته اند، این رسوبات اغلب دانه درشت بوده و به تدریج به طرف دریا به رسوبات دانه ریز ماسه ای سیلتی و رسی دارای آب شور تبدیل می شوند بطور کلی می توان گفت که با افزایش عمق ، رسوبات دانه ریزتر شده و املاح آن ها افزایش یافته و شورتر می شوند. تمامی چاه ها در این ناحیه بر روی رسوبات شسته شده سیلتی قرار گرفته و دارای بیشترین تراکم در حواشی رودخانه میناب می باشند. بعلت خشکسالی های دو دهه اخیر و خشک شدن کانال آبرسانی از سد میناب، حفر چاه ها بطور فزایندهای افزایش یافته و از 607 حلقه چاه حفر شده ، 164 حلقه در سال 1380 حفر گردیده است. عوامل بنیادی در رابطه با وقوع فرونشینی وجود آبرفت پوشش به ضخامت متغیر تاحداکثر 150 متر که به طور عمده از خاک های دانه ریز سیلتی رسی و سیلتی ماسه ای تشکیل شده و افزایش افت سطح آب زیرزمینی ( 5 تا 17 متر ) در نتیجه برداشت بی رویه ناشی از خشکسالی در طی دو دهه گذشته می باشد
محمد مهدی حسین زاده؛ رضا اسماعیلی؛ احمد نوحه گر؛ مهدی ثقفی
دوره 7، شماره 1 ، مهر 1388
چکیده
افزایش جمعیت و استفاده غیر منطقی منابع به ویژه پوشش جنگلی اثرات زیانباری را برای بشر در برد اشته است. در مناطق شمالی ایران نیز به دلیل تخریب پوشش جنگلی شاهد وقوع مخاطرات طبیعی متعددی در سال های اخیر بوده ایم. محدوده مورد مطالعه در شمال رشته کوه های البرز در استان مازندران و در محدوده شهرستان های چالوس ، نوشهر ، نور و آمل قرار دارد . در ...
بیشتر
افزایش جمعیت و استفاده غیر منطقی منابع به ویژه پوشش جنگلی اثرات زیانباری را برای بشر در برد اشته است. در مناطق شمالی ایران نیز به دلیل تخریب پوشش جنگلی شاهد وقوع مخاطرات طبیعی متعددی در سال های اخیر بوده ایم. محدوده مورد مطالعه در شمال رشته کوه های البرز در استان مازندران و در محدوده شهرستان های چالوس ، نوشهر ، نور و آمل قرار دارد . در این بررسی از داده های اخذ شده توسط سنجنده های TM و ETM+ ماهواره لندست که در فصل تابستان سال های 1988 و 2000 تهیه شده اند استفاده گردیده است . در این تحقیق ابتدا از اصول سنجش از دور و تکنیک های پردازش رقومی تصاویر استفاده شدو سپس در ادامه با استفاده از شاخص های NDVI و تبدیلات Tasseld cap تجزیه و تحلیل شد و در ادامه فرایند آشکار سازی تغییرات انجام گرفت. در نهایت با استفاده از تحلیل های فوق ، روند کلی تغییرات پوشش ، تغییرات موضوعی هر یک و پوشش جنگلی منطقه مورد بررسی قرار گرفت. بررسی انجام شده نشان داد که محدوده دارای پوشش جنگلی منطقه در طی دو دوره 2719 کیلومتر مربع (کل 5121 کیلومترمربع ) می باشد و در طی دو دوره بیشترین تغییرات مساحت در مناطق جنگلی نیمه انبوه صورت گرفته است و از نظر توزیع مکانی مساحت اراضی جنگلی نیز حدود 32 درصد تغییرات مکانی را تجربه نموده اند. در ضمن بررسی تغییرات رخ داده درتوزیع جغرافیایی تراکم پوشش گیاهی نیز نمایانگر بروز تغییرات افزایشی در توزیع جغرافیایی مقادیر تراکم در منطقه مورد مطالعه است که به طور متوسط حدود 2/3 درصد محاسبه شده است .