سحر عبداللهی؛ هاشم داداش پور
چکیده
سابقه و هدف: تغییرهای کاربری زمین در استان ساحلی گیلان در دهههای اخیر مشکل هایی مانند تخریب جنگل و تالاب، فرسایش خاک، کاهش تنوع زیستی، افزایش آلودگیهای محیط زیستی را بوجود آورده است. با توجه به اهمیت این منطقه بلحاظ ویژگیهای خاص و منحصربهفرد و استفاده انسان از این محیط برای انواع فعالیتهای مسکونی، صنعتی و تفریحی لازم ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییرهای کاربری زمین در استان ساحلی گیلان در دهههای اخیر مشکل هایی مانند تخریب جنگل و تالاب، فرسایش خاک، کاهش تنوع زیستی، افزایش آلودگیهای محیط زیستی را بوجود آورده است. با توجه به اهمیت این منطقه بلحاظ ویژگیهای خاص و منحصربهفرد و استفاده انسان از این محیط برای انواع فعالیتهای مسکونی، صنعتی و تفریحی لازم است تا از تغییرهای صورت گرفته، عامل های مؤثر بر تغییرها آگاهی یافته و با پیشبینی روند تغییرها در آینده بتوان از بروز تخریبهای غیرقابلجبران بر محیطزیست جلوگیری شود. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل تغییرهای کاربری زمین های استان گیلان در یک دوره 20 ساله (1375-1395) و پیشبینی تغییرها برای 30 سال آینده بر اساس تلفیق شبکه عصبی مصنوعی پروسپترن چندلایه و مدل زنجیره مارکوف با استفاده از مدلساز تغییر سرزمین است. مواد و روشها: از تصویرهای ماهواره لندست 5 و 8 سنجنده های) (TM و OLI-TIRS) (مربوط به سالهای 1375، 1385، 1395 استفاده گردید. نقشههای پوشش زمین ها برای سالهای یادشده در 5 طبقه جنگل، مرتع، کشاورزی، منبع های آب و مسکونی با بهکارگیری روش بیشترین احتمال تهیه شد. آشکارسازی تغییرها انجام و سپس مدلسازی پتانسیل انتقال با استفاده از الگوریتم پروسپترون چندلایه شبکه عصبی مصنوعی با استفاده از 13 متغیر مستقل و 7 زیر مدل برای مدلسازی تغییرهای کاربری زمین ها برای سال 1395 صورت پذیرفت و سپس با روش زنجیره مارکوف نقشه کاربری زمینها برای سال 1395 با ضریب 0.98 پیشبینی شد. درنهایت الگوی کاربری زمین های استان گیلان برای سال 1425 بر اساس آن شبیهسازی شد. نتایج و بحث: نتایج بهدستآمده از بررسی و پیشبینی تغییرهای کاربری زمین ها در دوره اول (1375-1385) بیانگر این بود که کاربری مسکونی با 7702.72 هکتار افزایش بیشترین تغییرها را در بین دیگر کاربری ها دارد. در این تغییرها، کاربری کشاورزی بیشترین سهم را داشته است بطوریکه 7663 هکتار از این زمین ها به منطقه های مسکونی تبدیلشده است. در دوره دوم (1385-1395) کاربری مسکونی همانند دوره قبل با نرخ تغییرهای سالیانه 633.72 هکتار بیشترین تغییرها را در این دوره داشته است. در کل دوره مطالعاتی از سال 1375 تا سال 1395 زمین های مسکونی از 12157.57 هکتار در سال 1375 به 26197.59 هکتار در سال 1395 رسیده که زمین های کشاورزی بیشترین سهم را در تبدیل منطقه های ساختهشده دارا بوده است. نتیجهگیری: روند تغییرهای کاربری زمین نشان میدهد که این روند از گذشته شروعشده و در آینده نیز ادامه خواهد داشت بصورتی که نتایج آشکارسازی تغییرها از پیشبینی کاربری زمین برای 30 سال آینده بیانگر افزایش کاربری مسکونی و کاهش سطح زمین های کشاورزی، جنگلی و مرتعی خواهد بود. با توجه به این نتایج میتوان گفت ارزیابی بهموقع و دقیق این تغییرها به تصمیمگیری و برنامهریزی بهتر میانجامد.
فاطمه رضایی؛ سامره فلاحتکار؛ هاشم داداش پور
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 31-48
چکیده
سابقه و هدف: گرمایش جهانی یک حقیقت مسلم و تهدیدی اجتنابناپذیر برای زندگی در محیط زیست است. با توجه به اینکه مناطق شهری عامل مهمی در افزایش انتشار گاز CO2 هستند، جامعه نیازمند انجام اقداماتی در راستای کاهش انتشار گازهای گلخانهای است. از آنجا که افزایش جمعیت زمینهساز افزایش تقاضا برای سکونت و گسترش سریع مراکز فعالیت در حومهها است ...
بیشتر
سابقه و هدف: گرمایش جهانی یک حقیقت مسلم و تهدیدی اجتنابناپذیر برای زندگی در محیط زیست است. با توجه به اینکه مناطق شهری عامل مهمی در افزایش انتشار گاز CO2 هستند، جامعه نیازمند انجام اقداماتی در راستای کاهش انتشار گازهای گلخانهای است. از آنجا که افزایش جمعیت زمینهساز افزایش تقاضا برای سکونت و گسترش سریع مراکز فعالیت در حومهها است و با توجه به رشد سریع شهرهای ایران، اهمیت سوخت در توسعه پایدار و نقش بالقوه و مهم شناخت شکل شهری در توسعه پایدار شهری، ضرورت کمیسازی ارتباط بعد فشردگی شکل شهر و انتشار CO2 ناشی از مصرف سوخت فسیلی را آشکار میسازد. مواد و روشها: این پژوهش در دو مرحله طراحی شد. در مرحله اول به بررسی تغییرات شکل 15 شهر دو استان گیلان و مازندران از جنبه بعد فشردگی با استفاده از سنجههای سیمای سرزمین (AI، PLADJ،PROXIM ، COHESION) پرداخته شد. برای تهیه نقشه مناطق شهری از تصاویر سنجش از دور سنجندههای TMو OLI ماهواره لندست متعلق به سالهای 2001 و 2015 استفاده شد. همچنین برای طبقهبندی تصاویر از روش نظارتشده بر اساس الگوریتم حداکثر احتمال استفاده شده است. روش مقایسه پس از طبقهبندی برای آشکارسازی تغییرات استفاده شد. در فاز دوم بعد از محاسبه انتشار CO2 ازآنالیز داده پانل برای کمیسازی رابطه بین متغیرهای سری زمانی دیاکسید کربن و متغیرهای مقطعی سنجههای سیمای سرزمین استفاده شد. نتایج و بحث: نتایج حاصل از سنجهها برای تمامی مناطق بررسیشده در فاصله زمانی 1380 تا 1394 نشان میدهد فشردگی در سطح سیمای تمامی شهرهای استان گیلان غیر از بندرانزلی نسبت به استان مازندران روند کاهشی در پیش داشته، اما برای استان مازندران در سه شهر رامسر، بهشهر و آمل افزایش فشردگی در سطح کلاس شهر مشاهده میشود. بنابراین میتوان گفت که شهرهای استان مازندران فشردهتر از شهرهای استان گیلان است. مطابق با نتایج بهدستآمده، این چهار متغیر معرف فشردگی (AI، PLADJ،PROXIM ، COHESION)، همبستگی منفی را با انتشار CO2 ناشی از مجموع فراوردههای نفتی بنزین و گازوئیل در سطح کلاس شهری نشان دادند. در میان سنجههای مورد استفاده، سنجه COHESION، بالاترین همبستگی را به ترتیب ( 79/8- و -17/10) با دیاکسید کربن ناشی از مصرف بنزین و گازوئیل نشان داد. بر اساس نتایج آنالیز داده پانل به ازای افزایش یک درصدی سنجه COHESION نزدیک به نه درصد انتشار CO2 ناشی از مصرف بنزین کاهش مییابد، در حالی که افزایش یک درصدی سنجه COHESION سبب کاهش 10 درصدی انتشار CO2 ناشی از مصرف گازوئیل میشود. بهطور مثال، با توجه به اینکه میزان انتشار ناشی از بنزین در سال 1394 برای شهر آمل معادل 36/133 تن CO2 در هر هکتار است و همچنین مطابق با نتایج بهدست آمده از سنجه COHESION که گویای آن است که اگر فشردگی شکل شهر یک درصد افزایش پیدا کند میزان انتشار CO2 در آن 8/8 درصد کاهش خواهد یافت، این میزان درصد کاهش برابر 73/11 تن CO2 در هکتار است. نتیجهگیری: بر این اساس در نظر گرفتن فرم شهری در برنامهریزی آتی توسعه شهرهای شمالی ایران برای شکلگیری شهرهای کمکربن توصیه میشود.