فاطمه سادات آقامیر؛ سعید صوفی زاده؛ احمد سهیلی
چکیده
سابقه و هدف: تغییر اقلیم یکی از چالشهای مهم بشر در امنیت غذایی در بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. مهمترین متغیرهای اقلیمی تاثیر گذار بر عملکرد محصولات زراعی بارش و دما، دی اکسید کربن بهویژه در مناطق تحت کشت دیم از اهمیت بالایی برخوردار است. نتایج پژوهشگران در ایران بیان کننده اثر تغییر اقلیم آشکار و غیر قابل ...
بیشتر
سابقه و هدف: تغییر اقلیم یکی از چالشهای مهم بشر در امنیت غذایی در بخش کشاورزی به ویژه در مناطق خشک و نیمه خشک است. مهمترین متغیرهای اقلیمی تاثیر گذار بر عملکرد محصولات زراعی بارش و دما، دی اکسید کربن بهویژه در مناطق تحت کشت دیم از اهمیت بالایی برخوردار است. نتایج پژوهشگران در ایران بیان کننده اثر تغییر اقلیم آشکار و غیر قابل انکار بر عملکرد گیاهان زراعی در ایران است. با بهره از دانش مدلسازی در انتخاب گیاه و رقم مناسب برای یک منطقه، تعیین خصوصیات مطلوب گیاهی، تعیین بهترین مدیریت زراعی، پیشبینی اثر تنوع و تغییر اقلیم بر رشد و عملکرد محصول و تخمین عملکرد بالقوه به صورت کم هزینه، سریع و دقیق میتوان اثر نامطلوب تغییر اقلیم بر کشاورزی را با گزینههای کاهش اثرات منفی کاهش داد.مواد و روشها: در مطالعه حاضر اثر افزایش دما، افزایش و کاهش 20 درصدی در بارش و افزایش غلظت دی اکسید کربن بر فنولوژی و عملکرد گندم دیم در 4 شهرستان دهگلان، دیواندره، سقز و سنندج در استان کردستان با دادههای اقلیمی بلندمدت استان کردستان در سالهای ۱370 تا 1393 مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش به منظور شبیهسازی رشد و نمو روزانه گندم در شرایط تغییر اقلیم و ارزیابی اثرات بالقوه شبیه سازی زیر مدل گندم APSIM، 24 سناریوی تغییر اقلیم و 1 سناریوی دوره پایه، بر اساس حاصل ضرب افزایش دما، به مقدار 1+، 2+، 3+ و 4+ درجه سانتیگراد، تغییر در بارش به مقدار 20% ± و سه غلظت دیاکسیدکربن به ترتیب 5/462، 5/527 و ppm 725 در نظر گرفته شد. ورودیهای مدل شامل آب و هوا (دما، بارندگی و تابش)، خاک (آبخاک و نیتروژن خاک)، ضرایب ژنتیکی و اطلاعات مدیریتی محصول زراعی و خروجیهای آن شامل تاریخ گلدهی، تاریخ رسیدگی فیزیولوژیک، تاریخ بیشینه شاخص سطح برگ، شاخص سطح برگ، عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در شرایط اقلیم آینده و گذشته تجزیه و تحلیل گردید.نتایج و بحث: در سناریوهای با افزایش بارندگی در مقایسه با دوره پایه، یکنواختی گلدهی، رسیدگی فیزیولوژیک در تمامی شهرستانها افزایش ولی در دهگلان کاهش خواهد یافت. یکنواختی بازه بیشینه شاخص سطح برگ در تمامی شهرستانها افزایش و در دهگلان درصد افزایش یکنواختی از همه کمتر است، همچنین یکنواختی شاخص سطح برگ دهگلان و سنندج افزایش و سقز و دیوان دره کاهش خواهد یافت. با کاهش بارندگی، یکنواختی گلدهی، رسیدگی فیزیولوژیک، بازه بیشینه شاخص سطح برگ در همه شهرستانها کاهش مییابد و درصد کاهش یکنواختی در دهگلان از همه کمتر است. با افزایش بارش، نوسان عملکرد بیولوژیک و دانه در دهگلان بیشترین و سنندج کمترین بوده است و با کاهش بارش تمامی شهرستانها دارای نوسان عملکرد بیولوژیک بوده، سنندج کمترین نوسان و دیوان دره بیشترین نوسان را داشته است.نتیجه گیری: اثر عوامل تغییر اقلیم شامل دما و بارش و دی اکسید کربن بر مناطق مختلف شهرستانهای استان کردستان متفاوت است؛ در کشت دیم، در دوره پایه فنولوژی و عملکرد گندم متاثر از رطوبت اولیه آب در خاک است، درصورتی که با تغییر اقلیم فنولوژی گندم در افزایش دما با دمای بهینه زراعی و با افزایش بارش با شاخص سطح برگ گندم قابل توجیه است.
افسانه یوسفی؛ رضا میرزایی تالار پشتی؛ فاطمه سادات آقامیر؛ جعفر نباتی
چکیده
سابقه و هدف: مشکل های اقتصادی ناشی از افزایش رو به رشد مصرف کودهای شیمیایی از یکسو و مسئله های محیط زیستی مرتبط با مصرف غیر علمی این کودها از قبیل ایجاد آلودگی های آب و خاک، افت سطح حاصلخیری خاک و کاهش کیفیت فرآورده های گیاهی از سوی دیگر، زمینه های توجه بیشتر به کودهای زیستی را فراهم کرده است. برای کاهش آلودگی های ...
بیشتر
سابقه و هدف: مشکل های اقتصادی ناشی از افزایش رو به رشد مصرف کودهای شیمیایی از یکسو و مسئله های محیط زیستی مرتبط با مصرف غیر علمی این کودها از قبیل ایجاد آلودگی های آب و خاک، افت سطح حاصلخیری خاک و کاهش کیفیت فرآورده های گیاهی از سوی دیگر، زمینه های توجه بیشتر به کودهای زیستی را فراهم کرده است. برای کاهش آلودگی های محیط زیستی و آسیب های بوم شناختی ناشی از کاربرد کودهای شیمیایی باید از منبع ها و نهاده هایی استفاده کرد که افزون بر تـأمین نیازهای فعلی گیاه به پایداری سامانه های کشاورزی در بلند مدت نیز منجر شود. هدف این پژوهش، کاهش پیامدهای مخرب مواد شیمیایی در محصول های کشاورزی و کاهش هزینه با استفاده از تولید با تیمارهای کودهای زیستی (شامل باکتری های آزادزی نیتروژن و باکتری های حل کننده فسفات و پتاسیم) و اثر آنها بر عملکرد ماش بود .مواد و روش ها: به منظور بررسی اثر باکتریهای آزاد کننده فسفات، پتاسیم و آزادزی تثبیت کننده نیتروژن بر عملکرد و اجزای عملکرد ماش، آزمایشی در سال زراعی 1396 در مزرعه پژوهشی دانشکده کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد بهصورت فاکتوریل (2*6) در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی، با دو توده ماش (دزفولی و هندی)، شش تیمار و سه تکرار اجرا شد. قبل از کاشت از عمق 30 - 0 سانتیمتری خاک محل آزمایش، نمونه خاک مرکب تهیه شد و ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک اندازهگیری شد. در پایان فصل رشد، پس از رسیدگی فیزیولوژیک، برداشت از چهار ردیف میانی با حذف اثر حاشیه ای از سطح یک متر مربع انجام شد و صفاتی از قبیل ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی در بوته، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، سنجه برداشت و اجزای عملکرد شامل: تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه در بوته و وزن صد دانه اندازه گیری شد. نتایج و بحث: نتایج نشان داد بین عملکرد و اجزای عملکرد ماش و در تیمارهای مختلف کودهای زیستی اختلاف معنی دار وجود داشت. بیشترین عملکرد زیستی (6555 کیلوگرم در هکتار) و عملکرد دانه (1558 کیلوگرم در هکتار) از توده ماش دزفولی به دست آمد و کمترین عملکرد زیستی و عملکرد دانه به ترتیب (3518 کیلوگرم در هکتار)، (1393 کیلوگرم در هکتار) در توده ماش هندی در تیمار شاهد مشاهده شد. نتایج نشان داد، کاربرد همزمان باکتری های آزادزی تثبیت کننده نیتروژن و باکتری های آزادکننده پتاسیم و فسفات، به دلیل افزایش دسترسی به عنصرهای غذایی که عاملی مؤثر در تحریک رشد و فتوسنتز گیاهان است، سبب بهبود شرایط برای رشد، تولید مواد فتوسنتزی و در نتیجه افزایش عملکرد در بوته ماش شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد، کاربرد همزمان باکتری های زیستی نه تنها عملکرد ماش را افزایش داد؛ بلکه سبب کاهش اثرهای منفی استفاده از کودهای شیمیایی در سیستم تولید محصول های کشاورزی نیز شد. ضرورت توجه به کودهای زیستی به عنوان رهیافت های کشاورزی بوم شناختی برای جلوگیری از آلودگی منبع های آب و خاک می باشند. در این راستا کاربرد کودهای زیستی از جمله راهبردهای دستیابی به هدف های کشاورزی بوم شناختی است.
فاطمه آقامیر؛ حسینعلی بهرامی
دوره 16، شماره 2 ، تیر 1397، ، صفحه 217-232
چکیده
سابقه و هدف: جمعیت روبهرشد به غذا و آب بیشتری نیاز دارد که با کاهش منابع آبی متعارف، افزایش بهرهوری عناصر غذایی در سامانههای متعارف ضروری خواهد بود. ایران در بخش میانی کمربند خشک کره زمین واقع شده، زمینهای خشک و نیمهخشک بیش از 60 درصد مساحت آن را پوشانده و در نتیجه آب مهمترین فاکتور محدودکننده در فعالیتهای کشاورزی و بیولوژیکی ...
بیشتر
سابقه و هدف: جمعیت روبهرشد به غذا و آب بیشتری نیاز دارد که با کاهش منابع آبی متعارف، افزایش بهرهوری عناصر غذایی در سامانههای متعارف ضروری خواهد بود. ایران در بخش میانی کمربند خشک کره زمین واقع شده، زمینهای خشک و نیمهخشک بیش از 60 درصد مساحت آن را پوشانده و در نتیجه آب مهمترین فاکتور محدودکننده در فعالیتهای کشاورزی و بیولوژیکی است. کاربرد آبهای نامتعارف در کشاورزی امری اجتنابناپذیر بوده و در شرایط کشور ما نیز اهمیت زیادی دارد. آبهای نامتعارف آبهایی هستند که قابلیت استفاده بهصورت عادی و مستقیم را نداشته و برای استفاده باید اصلاحاتی از جمله حذف آلایندههای زیستی، فلزات سنگین، اصلاح شوری و pH روی آنها انجام شود. هدف این پژوهش ارزیابی اثر آب مغناطیسی بر جذب عناصر غذایی ضروری به وسیله گیاه ذرت (Zea mays) در شرایط شور بود. مواد و روشها: برای تهیه آب مغناطیسی از دستگاه الکترومغناطیسی با شدت میدان 8 تا 10 میلیتسلا استفاده شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل و در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی با دو فاکتور آب و شوری اجرا شد. تیمارهای آزمایشی از ترکیب دو سطح آب، غیرمغناطیسی (نرمال) و مغناطیسی و سه سطح شوری، 800، 1300 و 2100 میلیگرم در لیتر NaCl، با سه تکرار تشکیل شد. ویژگیهای فیزیکیشیمیایی خاک از جمله بافت، کربن آلی، ظرفیت تبادل کاتیونی، قابلیت هدایت الکتریکی، pH، کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم محلول و تبادلی، نیترات، سولفات، کلر، فسفر، بُر، آهن، روی، منگنز و مس و همچنین عناصر موجود در گیاه از جمله نیتروژن کل، فسفر، بر، پتاسیم، سدیم، کلسیم، منیزیم، آهن، روی، منگنز و مس با استفاده از روشهای استاندارد اندازهگیری شد. نتایج و بحث: نتایج تجزیه شیمیایی آب نشان داد که میدان الکترومغناطیسی اثر معنیداری بر ویژگیهای شیمیایی آب ندارد. با توجه به ویژگیهای خاک پیش و پس از برداشت محصول، آب مغناطیسی فقط بر غلظتهای سدیم محلول و تبادلی، کلر، کلسیم و منیزیم محلول اثر معنیدار داشت. همچنین با افزایش شوری، جذب عناصر غذایی پرمصرف و درصد پروتئین کاهش و جذب عناصر غذایی کممصرف و سدیم افزایش یافته است. بررسی مقایسه میانگین تیمارهای آزمایشی نشان داد که آب مغناطیسی جذب تمامی عناصر غذایی و درصد پروتئین را در برگ و دانه ذرت افزایش داده اما در مورد ریشه تغییر معنیداری مشاهده نشد. نتایج این پژوهش نشان داد که آب مغناطیسی در گیاه ذرت سبب کاهش تجمع سدیم و در نتیجه پیامدهای مخرب آن در اندام زایشی شده و با تجمع سدیم در ریشه و ساقه افزایش مقاومت گیاه به تنش شوری را سبب شده است. نتیجهگیری: در نواحی خشک و نیمهخشک ایران، با کاهش کیفیت آب مناسب در بخش کشاورزی، به نظر میرسد استفاده از آب مغناطیسی میتواند منجر به بهبود عملکرد و بهرهوری آب شود؛ بنابراین انجام پژوهشهای بیشتری در این زمینه پیشنهاد میشود.