محمدعلی پویان؛ شهیندخت برق جلوه
چکیده
سابقه و هدف: آلودگی های محیط زیستی ناشی از تخلیه و تلنبارکردن پسماند ساخت و تخریب عمرانی اثرات نامطلوبی بر بهداشت محیط زیست می گذارد. این پژوهش با هدف مدیریت برنامه ریزی کاشت گیاهان مقاوم نسبت به عناصر سنگین در مرکز استحصال پسماندهای ساختمانی - عمرانی گود آبعلی تهران انجام شده است. مواد ...
بیشتر
سابقه و هدف: آلودگی های محیط زیستی ناشی از تخلیه و تلنبارکردن پسماند ساخت و تخریب عمرانی اثرات نامطلوبی بر بهداشت محیط زیست می گذارد. این پژوهش با هدف مدیریت برنامه ریزی کاشت گیاهان مقاوم نسبت به عناصر سنگین در مرکز استحصال پسماندهای ساختمانی - عمرانی گود آبعلی تهران انجام شده است. مواد و روش ها: روش پژوهش، ضمن بسترسازی نظریه شناختی، آزمایشی – تحلیلی بوده است که بصورت مقطعی در سال 1401 انجام شد. نمونه های پژوهش را گیاهان خرزهره (nerium oleander)، اکالیپتوس (eucalyptus camaldulensis)، زیتون تلخ (melia azedarach)، مورد (myrtus communis)، گل رز rosa damascena))، پسته (pistacia vera) و کاج (pinus) تشکیل دادند که بصورت تصادفی انتخاب شدند. اراضی بر اساس ضرورت ده درصد کاشت گیاهان اطراف کارخانجات صنعتی بر طبق ضوابط محیط زیستی سازمان محیط زیست و در محیط پیرامونی کارخانه شن و ماسه انتخاب شده اند. نمونه ها در خاک پساب (روان آب حاصل از شستشوی شن و ماسه کارخانجات بازیافت نخاله های ساختمانی) مرکز استحصال گود آبعلی تهران کاشته شدند و طی چند ماه مراقبت و آبیاری، در شرایط نور و دمای منطقه (37 درجه) نگهداری شدند. ابزار اندازه گیری مشاهده عینی بوده است که روایی آن تأیید متخصصان امر و پایایی آن معیارهای رشد گیاهان بوده است. سپس یافته ها با استفاده از بررسی آزمایشگاهی و تحلیل محتوا و نرم افزار SPSSp مورد تحلیل قرار گرفتند.نتایج و بحث:. یافته ها نشان دادند افزایش غلظت فلزات سنگین Cd و Pb در خاک پساب منطقه موجب کاهش تنوع و تراکم گونه های گیاهی می شود و با مدیریت برنامه ریزی کاشت گیاهان مقاوم نسبت به عناصر سنگین می توان اثرات نامطلوب این عناصر بر تنوع و تراکم پوشش گیاهی منطقه را کاهش داد. همچنین یافته ها نشان دادند گیاه اکالیپتوس در ابتدای فصل رشد، به دلیل جذب بالای فلزات سنگین رشد نکرد، اما گیاهان خرزهره، زیتون تلخ، مورد، گل رز، پسته و کاج به رشد خود ادامه دادند. گسترش پوشش گیاهی منطقه گود آبعلی تهران بدون ارزیابی میزان تاب آوری گونه های گیاهی مقاوم نسبت به عناصر سنگین منطقه ممکن نیست و به کارگیری این یافته ها در ارایه الگوی کاشت گونهها، روند ناپایداری زیستی پوشش گیاهی سرزمین را کاهش خواهد داد. لذا هدف پژوهش حاضر ضمن اشاره به عوامل مؤثر بر تاب آوری بوم شناختی و تاثیر عناصر سخت بر رشد گونه های گیاهی توسعه فضای سبز منطقه، ارائه فهرستی از گونه های سازگار با شرایط محیطی و اقلیمی خاص سرزمین بوده است. این تحقیق سعی بر کمی کردن شاخص های کیفی کاشت گونه های گیاهی مقاوم به عناصر سنگین در جهت ارزیابی آنها در ارتباط با معیارهای تاب آوری عناصر سنگین منطقه را داشته است. بدین منظور معیارها و زیرمعیارهای تاب آوری گونه های گیاهی بر اساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و تجربه نگارندگان تعیین شدند.نتیجه گیری: کاشت گیاهان مقاوم نسبت به عناصر سنگین می تواند اثرات نامطلوب غلظت عناصر سنگین خاک بر رشد پوشش گیاهی سرزمین را کاهش دهد. در این راستا، گیاه پالایی در راستای کاهش غلظت عناصر سنگین خاک پساب مرکز استحصال پسماندهای ساختمانی - عمرانی گود آبعلی تهران توصیه می شود.
سید شهاب الدین طیبی؛ شهیندخت برق جلوه؛ مجتبی سلیمانی ساردو
چکیده
سابقه و هدف: مصرف روزافزون سوختهای فسیلی موجب افزایش میزان دی اکسید کربن هوا شده، که از مهم ترین عامل های آلودگی شهری و نیز گرمایش زمین به حساب میآید. توسعه کشت گیاهان و ایجاد فضاهای سبز، یکی از مهمترین روشهای ذخیره کربن هوا است. تحقیق های زیادی برای تعیین توان گیاهان مختلف جهت ذخیره کربن انجام شده است که به کارایی بالای ...
بیشتر
سابقه و هدف: مصرف روزافزون سوختهای فسیلی موجب افزایش میزان دی اکسید کربن هوا شده، که از مهم ترین عامل های آلودگی شهری و نیز گرمایش زمین به حساب میآید. توسعه کشت گیاهان و ایجاد فضاهای سبز، یکی از مهمترین روشهای ذخیره کربن هوا است. تحقیق های زیادی برای تعیین توان گیاهان مختلف جهت ذخیره کربن انجام شده است که به کارایی بالای گیاهان در جذب کربن جو اذعان دارد. هدف از این پژوهش، بررسی میزان توانمندی گونههای اطلسی (Petunia hybrida ) و گل جعفریTagetes patula) ) از جهت ذخیره کربن، بعنوان دو گونه کلیدی مورد نظر در طرحهای توسعه فضای سبز شهر کرمان می باشد تا از این طریق کمک شایانی نسبت به مدیریت بهتر فضای سبز شهری با درنظرگرفتن مقوله ذخیره کربن شود. مواد و روش ها: در این پژوهش، میزان کربن آلی نمونههای گیاهی پس از جمعآوری، قطع و توزین اندامها، با استفاده از دستگاه آنالیزگر عناصر (S-N-H-C) تعیین شده. در ادامه با بررسی دادههای میدانی و درنظر گرفتن گرههای ترافیکی، محل تمرکز بیشترین میزان آلودگی در نقاط خاص شهر مشخص شده و در نهایت، با بررسی پوشش گیاهی سیمای سرزمین کرمان، در راستای برنامهریزی سیمای اکولوژیک شهری از جهت ذخیره کربن اقدام صورت گرفته است. نتایج و بحث: نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر این مساله است که در مجموع توانایی ذخیره کربن گیاه اطلسی بیش از جعفری بوده و در نواحی غربی و تا حدودی متمایل به مرکز شهر کرمان که شاهد گرههای ترافیکی بیشتری میباشد، از منظر ذخیره کربن پیشنهاد می شود تا گونه اطلسی در قیاس با گونه جعفری در اولویت کاشت و توسعه فضاهای سبز شهری بویژه در ناحیههای نامبرده شهر کرمان، مدنظر کارشناسان و دست اندرکاران امر قرار گیرد. نتیجهگیری: با توجه به اینکه عنصرهای تشکیل دهنده پوشش گیاهی فضای سبز شهری جایگاه غیر قبل انکاری در زمینهی کارایی و حضور در عرصه شهری دارند ارزیابی و شناخت قابلیتهای نهفته پوشش گیاهی، برای پیاده سازی یک برنامه مدیریتی بهینه در راستای کاهش مشکل های محیط زیست شهری از اهمیت قابل توجه ای برخوردار است. این پژوهش بیانگر این موضوع می باشد که با شناخت قابلیتهای عنصرهای تشکیل دهنده فضای سبز می توان برای کاهش برخی از مشکل های شهری اقدام موثرتری را انجام داد بطوری که امکان کشت و توسعه گونه اطلسی در طرحهای گسترش فضای سبز شهری منجر به ذخیره بیشتر کربن در قیاس با گونه جعفری میشود که در طرحهای توسعه فضای سبز دارای اهمیت است.
سارا عباس زاده؛ شهیندخت برق جلوه
دوره 16، شماره 3 ، مهر 1397، ، صفحه 181-202
چکیده
سابقه و هدف: سیمای سرزمین شهری دارای پیچیدگی های فراوانی است که برنامه ریزی در روند حل مشکلات آنها نیاز به دانشی جامع دارد. دراین راستا، بوم شناسی سیمای سرزمین به دلیل تعامل با دیگر علم ها، در برنامه ریزی کاربردی سیمای سرزمین شهری مورد استفاده قرار می گیرد و به برنامه ریزان شهری و منطقه ای کمک ...
بیشتر
سابقه و هدف: سیمای سرزمین شهری دارای پیچیدگی های فراوانی است که برنامه ریزی در روند حل مشکلات آنها نیاز به دانشی جامع دارد. دراین راستا، بوم شناسی سیمای سرزمین به دلیل تعامل با دیگر علم ها، در برنامه ریزی کاربردی سیمای سرزمین شهری مورد استفاده قرار می گیرد و به برنامه ریزان شهری و منطقه ای کمک می کند که نه تنها در حل مشکل های شهری گام بردارند، بلکه روش های مناسبی در راستای اعتلای سیمای سرزمین شهرها تبیین کنند. ساخت سیمای سرزمین شهرها دارای ویژگی های چهارگانه ناهمگنی، شامل: "ساختاری"، "فرآیندی"، "زمانی" و "فضایی"، می باشد که همین امر تحقیق در زمینه برنامه ریزی سیمای سرزمین شهری را نیازمند بررسی های عمیق تر می نماید. شبکه های بوم شناختی سیمای سرزمین شهری، گذرگاه های ماده و انرژی هستند که به شکلی پویا در شار(جریان) مواد، انرژی و اطلاعات دخالت دارند. هدف اصلی این پژوهش، کاربرد مبانی بوم شناسی سیمای سرزمین در روند برنامه ریزی ساختاری شبکه های بوم شناختی سامانه کالبدی شهرها است. همچنین در این بررسی، استفاده از چارچوب مفهومی-تحلیلی در برنامه ریزی ساختاری شبکه های بوم شناختی سامانه کالبدی تهران مد نظر بوده است. مواد و روش ها: در این مورد، روش پژوهش به دو بخش عمده تقسیم بندی می شود: 1) تدقیق چارچوب مفهومی-تحلیلی پژوهش در تبیین برنامه ریزی ساختاری شبکه های بوم شناختی سامانه کالبدی شهرها؛ 2) برنامه ریزی توسعه سامانه کالبدی سیمای سرزمین شهر تهران در هماهنگی با روندهای بوم شناختی سرزمین، و مدیریت تغییر مطلوب در الگوی ساختاری شبکه های بوم شناختی سیستم های طبیعی و انسان ساخت سرزمین. در این پژوهش، با استفاده از مدل LCM1 که مدلسازی تغییر کاربری زمین های شهری در زمان های متوالی، از گذشته به حال و آینده را به تصویر می کشد، نقشه های ساخت سامانه ی کالبدی تهران در سه دوره زمانی مختلف با هم مقایسه می شود. در این مدل، با کمک سامانه نرمافزاری GIS2،پیش بینی نقطه های حساس ساخت سامانه کالبدی سیمای سرزمین تهران در ده سال آینده، با توجه به میزان تغییر کاربری زمین ها در سامانه ی کالبدی شهر در یک ده ی گذشته، صورت می گیرد. نتایج و بحث: به دنبال توسعه غیرزیستی سامانه کالبدی تهران، مراتب نزولی در ساخت ارتباطی-انزوایی شبکه های بوم شناختی سیمای سرزمین شهری به دست آمده است و آسیب رسانی به این شبکه ها سبب ایجاد خوره در شبکه زیستی و هدررفت ماده و انرژی در ساخت بوم شناختی-جامعه شناختی سیمای سرزمین آنها شده است. این امر، درنهایت، سبب ساده شدگی، تکه-تکه شدگی و فقر سامانه سیمای سرزمین شهری گردیده است. نتایج بررسی نقشه ها در سه زمان متوالی نشان دهنده ی کاهش سطح پوشش گیاهی و تکه-تکه شدگی لکه های سبز سامانه ی کالبدی تهران در شمال شرق، شمال، شمال غرب و نیز قسمت هایی از جنوب شرقی بوده است. در این راستا، میزان پوشش گیاهی از 17 درصد کنونی به 15 درصد در سال 1406 خواهد رسید و نیز بخش های انسان ساخت از 67 درصد کنونی به 71 درصد در ده سال آینده افزایش می یابد. در این مورد: ابتدا ایجاد ارتباط تحلیلی بین چارچوب مفهومی پیشنهادی پژوهش از یک سو، و داده های به دست آمده از سامانه کالبدی سیمای سرزمین تهران از سوی دیگر، مورد توجه بوده است، و در نهایت، به منظور تجزیه و تحلیل روند کنونی توسعه شهری و همچنین پیش بینی تاثیر توسعه کالبدی شهر بر شبکه های بوم شناختی سیمای سرزمین از یک سو، و برنامه ریزی تغییرپذیری ها در الگوهای ساختار سامانه کالبدی تهران از سوی دیگر، مد نظر بوده است. نتیجه گیری: تجزیه و تحلیل سامانه کالبدی سیمای سرزمین تهران با استفاده از چارچوب مفهومی-تحلیلی پیشنهادی پژوهش در سه سطح تخصصی: "زیست شناسی"، "بومشناسی" و "بوم شناسی سیمای سرزمین" - ضمن تبیین فرآیندهای زیستی نهاد "زیستی-فضایی-اجتماعی" سیمای سرزمین شهری و با در نظر گرفتن فرآیند برنامه ریزی شبکه های بوم شناختی، بر اساس بیان راهکارهای کاربردی در جهت کاهش روند اختلالهای بوم شناختی و اعتلای سیمای سرزمین شهر تهران بوده است.