وجیهه قربان نیا خیبری؛ هومان لیاقتی؛ میر مهرداد میرسنجری؛ محسن آرمین
چکیده
سابقه و هدف: گردشگری طبیعت (اکوتوریسم) نوعی از گردشگری است که بر جاذبه های طبیعی تأکید دارد و ویژگی محوری آن، ارتباط با طبیعت و وابستگی به مفهوم توسعه پایدار، ایجاد موقعیت های آموزش، بوم شناسی و قدرشناسی نسبت به مادر زمین است. با توجه به مفهوم توسعه گردشگری طبیعت پایدار، ارزیابی توان اکولوژیک و شناسایی ظرفیت های طبیعی هر ...
بیشتر
سابقه و هدف: گردشگری طبیعت (اکوتوریسم) نوعی از گردشگری است که بر جاذبه های طبیعی تأکید دارد و ویژگی محوری آن، ارتباط با طبیعت و وابستگی به مفهوم توسعه پایدار، ایجاد موقعیت های آموزش، بوم شناسی و قدرشناسی نسبت به مادر زمین است. با توجه به مفهوم توسعه گردشگری طبیعت پایدار، ارزیابی توان اکولوژیک و شناسایی ظرفیت های طبیعی هر منطقه به همراه برنامه ریزی صحیح می تواند منجر به بهره برداری پایدار و مستمر از عرصه های طبیعی و در عین حال رفع محرومیت، ایجاد اشتغال و کسب درآمد شود. شهرستان دنا در شمال استان کهگیلویه و بویراحمد با مساحتی بالغ بر 1577 کیلومتر مربع به دلیل برخورداری از پدیدههای نادر و ارزشمند طبیعی از قابلیت و پتانسیل بالایی در زمینه گردشگری طبیعی برخوردار است که میتواند بعنوان چشم اندازی زیبا در همه فصل های سال پذیرای گردشگران و دوستداران طبیعت قرار گیرد. مواد و روش ها: روشهای تصمیم گیری چند معیاره (MCDM) این امکان را فراهم می آورد که معیارهای گوناگون بطور همزمان در تعیین بهترین گزینه و مناسب ترین شرایط به کار گرفته شوند. فرآیند تحلیل شبکهای (ANP) یکی از روش های تصمیم گیری چند معیاره با ساختار غیر خطی و روابط دو سویه است. در این مطالعه پس از بررسی روابط بین شاخص های مختلف توسعه گردشگری طبیعت و تعیین وزن نسبی آنها با استفاده از فرآیند تحلیل شبکه ای، اقدام به شناسایی منطقه های پتانسیل توسعه اکوتوریسم با استفاده از روش ترکیب خطی وزندار (WLC) شد. اغلب همراه با روش WLC، تئوری مجموعه های فازی بمنظور استاندارد کردن شاخص ها به کار می رود. نتایج و بحث: بر اساس ساختار مدل تصمیم گیری فرآیند تحلیل شبکه ای، شاخص حساسیت به وقوع زمین لغزش با وزن نسبی 0.3 و جهت جغرافیایی با وزن نسبی 0.014 به ترتیب بیشترین و کمترین اهمیت را در مورد شناسایی منطقه های پتانسیل توسعه گردشگری طبیعت در منطقه مورد مطالعه داشته اند. بر اساس استخراج وزن نسبی 17 شاخص گردشگری طبیعت و تلفیق آنها به روش ترکیب خطی وزن دار، بیشترین مساحت کلاس های گردشگری طبیعت به ترتیب به کلاس شایستگی تا حدی مناسب (S2)، نسبتاً مناسب (S3)، کاملاً مناسب (S4) و نامناسب (S1) اختصاص یافته است. نتیجه گیری: در بیشتر تصمیم گیری ها مدیران به جای یک سنجه، خواستار بهینه کردن چندین سنجه هستند. بدیهی است که این سنجه ها بدلیل داشتن مقیاس های مختلف با هم قابل مقایسه نبوده و حتی در برخی مسئله ها با یکدیگر متضاد می باشند به طوریکه افزایش یک سنجه سبب کاهش سنجه دیگر می شود. بنابراین در تصمیم گیری با معیارهای چندگانه بطور معمول مدیران به دنبال گزینه ای هستند که بیشترین مزیت را برای همه معیارها بیان کند. در روش وزن دهی AHP، وابستگی معیارها، سنجه ها و گزینه ها بصورت خطی و از پایین به بالا یا بالا به پایین است. در این مطالعه مشخص شد که وابستگی سنجه های مؤثر بر توسعه گردشگری طبیعت دو طرفه و تشکیل یک شبکه یا سیستم غیر خطی (سیستم بازخور) را می دهد که در این صورت برای محاسبه وزن عنصرها باید از تئوری شبکه ها استفاده کرد. همانند دیگر تحقیق های گذشته نتایج این تحقیق نیز نشان داد که استفاده همزمان از منطق فازی و روش ANP در تعیین ارجحیت و وزن معیارها نسبت به یکدیگر شرایط منطقی تر و انعطاف پذیرتری را برای ارزیابی به روش WLC فراهم می کند. مقایسه نتایج این پژوهش با دیگر مطالعات نشان داد که سنجه های اثرگذار بر توسعه اکوتوریسم در منطقه های مختلف متفاوتند.
وجیهه قربان نیا خیبری؛ میرمهرداد میرسنجری؛ هومان لیاقتی؛ محسن آرمین
دوره 15، شماره 2 ، تیر 1396، ، صفحه 55-74
چکیده
سابقه و هدف:
دمای سطح زمین (LST) بهعنوان متغیر مهم ریزاقلیم و تشعشع انتقالی داخل جو، یکی از معیارهای مهم در برنامهریزی ناحیهای و منطقهای است از اینرو عامل مهمی در کنترل فرایندهای زیستی، شیمیایی و فیزیکی زمین است. فعالیتهای طبیعی و انسانساز بهویژه نوع کاربری اراضی و پوشش زمین با تغییر شرایط فیزیکی و زیستی یک منطقه پارامتر ...
بیشتر
سابقه و هدف:
دمای سطح زمین (LST) بهعنوان متغیر مهم ریزاقلیم و تشعشع انتقالی داخل جو، یکی از معیارهای مهم در برنامهریزی ناحیهای و منطقهای است از اینرو عامل مهمی در کنترل فرایندهای زیستی، شیمیایی و فیزیکی زمین است. فعالیتهای طبیعی و انسانساز بهویژه نوع کاربری اراضی و پوشش زمین با تغییر شرایط فیزیکی و زیستی یک منطقه پارامتر مهمی در مقدار دمای سطح زمین است.
مواد و روشها:
در این پژوهش رابطه بین دمای سطح زمین و پوشش زمین مرتبط با الگوهای کاربریهای اراضی و پوشش زمین شهرستان دنا در سال 2016 با استفاده از الگوریتم پنجره مجزا روی مجموعه دادههای ماهواره لندست 8 بررسی شده است. الگوریتم پنجره مجزا یک ابزار ریاضی است که با استفاده از اطلاعات زمینی، دمای روشنایی سنجنده حرارتی (TIRS)، قابلیت گسیلندگی زمین (LSE) و عامل پوشش گیاهی سبز جزء به جزء (FVC) بهدستآمده از باند چند طیفی سنجنده OLI و دمای سطح زمین را برآورد میکند.
نتایج و بحث:
بر اساس طبقهبندی تصویر سنجنده OLI ماهواره لندست 8 سال 2016 با درستی کل حدود 80 درصد و ضریب کاپای 90/0، کاربری مرتع و مناطق مسکونی با 67/50 و 3/0 درصد، به ترتیب بیشترین و کمترین مساحت را در شهرستان دنا به خود اختصاص دادهاند. میانگین دمای سطح زمین در شهرستان دنا حدوداً 32 درجه سانتیگراد و میانگین شاخص پوشش گیاهی نیز حدوداً 14/0 است. در تجزیهوتحلیل رابطه بین LST و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) در کل شهرستان دنا و در هر طبقه کاربری اراضی و پوشش زمین، نتایج روند متفاوتی را نشان داد بهطوریکه رابطه مثبت و معنیداری بین NDVI و LST در کل شهرستان دنا و کاربری مرتع وجود دارد. در صورتیکه در سایر کاربریهای جنگل، زراعت و باغ و مناطق مسکونی رابطه معنیداری یافت نشد.
نتیجهگیری:
عوامل مختلفی بر نوع و شکل رابطه بین NDVI و LST اثرگذار است که از جمله میتوان به نوع کاربری اراضی و پوشش زمین، مقدار پوشش گیاهی، فصل سال، زمان روز، نوع اکوسیستم، عرض جغرافیایی و عوامل محدودهکننده و محرک رشد پوشش گیاهی مثل مقدار آب و انرژی خورشیدی اشاره کرد. عامل تعیینکننده مقدار دما در شهرستان دنا افزایش یا کاهش پوشش گیاهی نیست بلکه تغییرات ارتفاع از سطح دریا است. به عبارتی دیگر اثر تغییرات ارتفاع از سطح دریا بر دمای سطح زمین از اثر پوشش گیاهی بر دما مهمتر است. در ارتفاعات پایینتر شهرستان دنا که دمای نسبتاً زیاد برای رشد پوشش گیاهی کافی وجود داشته است، پوشش گیاهی متراکمتر و فراوانتر بوده است و به همین دلیل رابطه مثبتی بین دمای سطح زمین (LST) و شاخص پوشش گیاهی (NDVI) وجود دارد. بنابراین تأثیرگذاری پوشش گیاهی در کاهش دمای سطح زمین بستگی به مقدار پوشش گیاهی دارد.